سایر خبرها
جهان در اولین هفته فروردین 95؛ از پیروزی های ارتش سوریه تا انفجار در قلب سیاسی اروپا
... اظهارات جنجالی شاه اردن درباره ترکیه/ عبدالله دوم: آنکارا به اروپا تروریست می فرستد پادشاه اردن در جریان ملاقات با شماری از سیاستمداران آمریکایی که "ناصر جوده" وزیر امور خارجه اردن هم در جلسه حضور داشت، گفت، ترکیه در پاسخ به جلوگیری اروپا از ایجاد منطقه حائل در مرز سوریه، مرزهایش را در برابر آوارگان گشود تا راهی اروپا شوند. کری خواستار افزایش تبادل اطلاعات اروپا آمریکا برای ...
چرا پوتین محبوب است؟
پایان دهنده جنگ سرد بود و اروپای مرکزی و شرقی را آزاد کرد. او اجازه داد تا آلمان متحد شود و راه را برای ایجاد دولت تازه استقلال یافته گشود؛ دولت هایی که در کنار یکدیگر اتحاد جماهیر شوروی را تشکیل می دادند؛ اما درباره پوتین، او برداشت نادرستی از پیشرفت دارد. روسیه پس از 10 سال پیشرفت، وارد دوره ای از بحران شده، مگر آنکه سیستم اصلاح شود. با این حال، او آمادگی ایفای نقش به عنوان یک اصلاح طلب را ندارد ...
سرنوشت 20 شخصیت معمای شاه در سال جدید/ نفت ملی می شود
روزانه خاطراتش از وقایع دربار، سندی زنده و دست اول برای ما از آن دوران به یادگار گذاشت. در سریال معمای شاه تقریباً از قسمت 22 بازی سپند امیرسلیمانی در نقش جوانی علم آغاز می شود. در نیمه دوم سال احتمالاً شاهد بازی پدر سپند در نقش میانسالی علم خواهیم بود. 9 اردشیر ریپوتر معلم زبان ثریا و مرد پشت صحنه در سریال نقش این شخصیت تاریخی توسط قطب الدین صادقی ایفا می شود. بازی او از قسمت ...
چاووشی: همکاری ام با فصل دوم شهرزاد قطعی نیست
با توجه به موفقیت هایی که این سریال در جذب مخاطب و توجه بازارهای بین المللی به دست آورده، فصل دوم این سریال را هم جلوی دوربین ببرند و من هم در مقام یک بیننده از این موضوع حتما خوشحال خواهم شد و فصل دوم را هم تماشا خواهم کرد. اما درباره ادامه همکاری با این پروژه در فصل دوم، فعلا فکر می کنم تصمیم گرفتن درباره این موضوع کمی زود است و به فکر بیشترو صحبت های بیشتری نیاز دارد. باید دید چه پیش می آید ...
صادارت گاز ایران به پاکستان؛ در بن بست ژئوپلیتیک و ایدئولوژیک تنش زای منطقه
ژئوپولیتیک و رقابت های ناسازگار پاکستان، همکاریهای آن کشور با ایران را تحت تاثیر قرار داده و تضعیف کرده است. نگاهی به مدل تحلیل ژئوپولیتیک پاکستان نشان می دهد که همکاریهای آن کشور با ایران در موضوعاتی مانند سازمان همکاری اسلامی، اکو، مسائل قومیتی، خط لوله گاز ایران- هند (انرژی) و گروه دی-8 جای می گیرد. اگرچه پاکستان به حفظ و نگهداری روابط دوستانه و صمیمانه با ایران به عنوان یکی از مهم ترین مولفه ها ...
برخی جاها مواد مخدر و سلاح را می شد مثل نان خرید
چون بمباران و موشک باران و خمپاره باران، راه ها را چند قرنی به عقب برگردانده بود، شاید بتوانم بگویم راه های مواصلاتی افغانستان به دوره ماقبل عصر نقل و انتقال برگشته است! راه ها حالا تبدیل شده است به مجموعه ای از حفره های عمیق که بین هر دو حفره، یک حفره ی سوم وجود دارد! گروه بین الملل [...] چون بمباران و موشک باران و خمپاره باران، راه ها را چند قرنی به عقب برگردانده بود، شاید بتوانم بگویم راه های مواصلاتی افغانستان به دوره ماقبل عصر نقل و انتقال برگشته است! راه ها حالا تبدیل شده است به مجموعه ای از حفره های عمیق که بین هر دو حفره، یک حفره ی سوم وجود دارد! گروه بین الملل مشرق – در قسمت قبل این نوشتار (که ترجمه ای است از سفرنامه ی فهمی هویدی به افغانستان طالبان در سال 1377 شمی با عنوان طالبان، سپاهیان خدا در نبردی اشتباهی! ) ماجرای چگونگی آغاز سفر نویسنده به افغانستان را خواندیم و ایراداتی که به او گرفته می شد تا از این سفر منصرف شود را مرور کردیم. همچنین دیدیم که نویسنده چطور خود را به پاکستان رساند و از آنجا چطور برای وارد شدن به افغانستان به سمت مرز حرکت کرد. ماجرای مواجه با اولین نیروی طالبان و آخرین نیروی طالبان هم ذکر شد. بخش دوم این خاطرات را با هم می خوانیم: حالا ما داخل یک دولت، در دلِ دولت پاکستان هستیم. روی نقشه اگر بخواهی حساب کنی، هنوز از پاکستان بیرون نرفته ایم، و هنوز داخل مرزهای آن هستیم. اما در حقیقت امر، داستان طور دیگری است. این نقطه که حدودا 55 کیلومتر را در بر می گیرد، در اصل تحت سلطه ی حقیقی حکومت پاکستان قرار ندارد. یک جورهایی می توانی بگویی یک منطقه آزاد است. مسئولین این منطقه و اداره کنندگان امورش، شیوخ مشهور قبایل باتان هستند که در دوطرف مرز (یعنی هم در پاکستان و هم در افغانستان) پراکنده اند و حضور دارند. از آنجا که این منطقه، منطقه ی آزاد است، به همین دلیل هرچه در پاکستان ممنوع است، در اینجا مجاز است. از تجارت سلاح گرفته تا تجارت مواد مخدر. از این بگذریم که اینجا، ایستگاه اصلی قاچاق به هر دو کشور است. این اطلاعات برای من تازه نبود، بیست سال پیش هم که در سفرم به افغانستان از اینجا دیدن کردم، مواد مخدر در پیاده رو هم فروخته می شد. سلاح هم –که بخشی از آن در همان منطقه تولید می شد- مثل نان در کنار جاده ها در دسترس بود! از همان جهت که این منطقه منطقه ای آزاد است، در طول سال های گذشته جریان برق را به صورت مجانی از حکومت پاکستان دریافت می کرد، آبش را هم از چاه های همان منطقه به دست می آورد. به دلیل فشار بحران اقتصادی ای که کشور به آن دچار بود، حکومت اسلام آباد تصمیم گرفت برای برقی که به این منطقه می داد، مبلغی را تعیین کند. این چیزی بود که موجب تحریک شیوخ قبائل بر علیه حکومت و اعلام شورش آنها شد. و بستن و حمله به راه های تجاری این منطقه یکی از نشانه های این شورش است و همین، چیزی بود که موجب شد نیروهای حکومتی در پیشاور، دیروز به ما اجازه عبور به طورخان را ندهند. در آن ساعات اولیه صبح، با وجود هیبت و هراس انگیز بودن کوه ها[ی سر به فلک کشیده]، جاده، آباد و آرامش بخش به نظر می رسید. شدت حرکت در آن زیاد بود و کاروان ماشین های پر از کالا، با سرعت کم و احتیاط از لبه های کوه در حرکت بودند. البته می ترسم کلمه پر ، نتواند منظور مرا برساند، چون ماشین های باری ای که من می دیدم در اصل در حکم یک سری تپه و کوه متحرک بودند، از بس که جنس در آن گذاشته بودند و ابعاد ماشین را (طولی و عرضی و ارتفاعی) بزرگ کرده بودند! دلیل مسئله این بود که هر کالای صنعتی و تولیدی ای که افغانستان چند میلیون نفری (که حالا بیش از بیست میلیون نفر جمعیت داشت) لازم داشت از طریق پاکستان وارد می شد، حالا یا خود پاکستان هم از خارج وارد کرده بود یا ساخت پاکستان بود. این مطلب نشانگر میزان سودی بود که اقتصاد پاکستان از ادامه ی به هم ریختگی اوضاع در افغانستان و توقف ماشین تولید (در همه ی زمینه ها) در آن کشور می برد. این مطلب تقریبا می توانست تأییدی باشد بر حرف برخی آدم های خبیث که می گویند سودی که پاکستان از جنگ در افغانستان می برد کمتر از استفاده ای که می خواهد در سایه ی صلح به آن برسد، نیست. این نکته هم از چشم آدم مخفی نمی ماند که وانت هایی که به افغانستان می رفتند جنس های صنعتی یا کنسرو بود، اما ماشین هایی که داشت از افغانستان برمی گشت یا آدم سوار کرده بود یا مواد خام بار زده بودند (یا چوب یا تولیدات کشاورزی، از قبیل انگور و سیب و انار) یا آنکه خالی بودند و آمده بودند تا از نو جنس بار زده و به افغانستان ببرند. *** وقتی چشم مان افتاد به لشگری از مگس ها که در هوا می چرخیدند، و سر و صدا و هیاهوی بلندی به گوشمان رسید، و حجم انبوهی از افراد پیاده را دیدیم، و پلیس لاغری را که داشت با عصایی بلند دختربچه ای را به جلو می راند، و دستفروش هایی که در دو طرف راه هرچه خوردنی و نوشیدنی که ممکن بود می فروختند، و ارزفروش هایی که برای جلب نظر، پشت میزهای چوبی بلندی نشسته بودند، دیگر آن موقع لازم نبود کسی خبرمان کند که حاجت روا شده و به طورخان رسیده ایم، دروازه ی ما برای ورود به امارت اسلامی افغانستان . در بین این چیزها، هیچ کدام برای من جدید به نظر نمی رسید. من خودم اهل کشوری بودم که با این قبیل تصاویر مأنوس بود، از مگس ها گرفته تا سر و صدای مردم و جمعیت عظیم آدم های پیاده، و حتی چوب پلیس و فحش هایش. چیزی که بیش از همه ی اینها در آن صحنه نظرم را جلب کرد، چیز دیگری بود که برای اولین بار در زندگی ام می دیدم: صف طولانی ای از بچه های کوچک به چشم می خورد که از پنجره ی ماشین، شبیه صف مورچه هایی بود که در سکوت روی زمین راه می رفتند و اول صف، که داخل خاک افغانستان بود (پشت پست بازرسی ای که چیزی نبود جز یک سری آهن که راه را قطع کرده بود) دیده نمی شد. آخر صف هم با حرکتی یکنواخت و آرام، جلوی چشم همه به سمت عمق اراضی پاکستان پیش می رفت. هر بچه ای روی دوشش یک تکه آهن گرفته بود. برخی آهن ها بزرگ تر یا بلندتر بودند و آنها را دو بچه، هن هن کنان و عرق ریزان، حمل می کردند. پرسیدم داستان چیست، گفتند این بچه ها برای برخی تاجران اجناس اسقاطی و قراضه کار می کنند. می گفتند این تاجرها توانسته بودند از طریق تجارت با بقایای سلاح های روسی خراب که بی صاحب در تمام افغانستان ریخته شده بود، ثروت های هنگفتی به جیب بزنند. چون جا به جایی صدها تانک و توپ سنگین سخت بود، این تجار تصمیم گرفته بودند آنها را به تکه های کوچک تقسیم کرده و بعد به داخل پاکستان قاچاق کنند و بعد آنها را بفروشند. این تکه ها در پاکستان ذوب، و برای مصارف دیگر به کار گرفته می شد. تعجبم وقتی بیشتر شد که فهمیدم این صف ها، از اوایل دهه ی نود میلادی به صورت منظم و مستمر ادامه دارد، چون حجم عظیمی از سلاح های شوروی خراب شده در خاک افغانستان وجود دارد. ممکن نبود به ذهن کسی خطور کند که آخر کار سلاح های شوروی که برای به زانو درآوردن و سرکوب افغان ها به آن کشور فرستاده شده بود به اینجا بکشد، هر چند این سرنوشت، بعد از سرنوشتی که خود اتحاد شوروی به آن دچار شد و ممکن نبود به ذهن بشری خطور کند، دیگر چندان عجیب به نظر نمی رسید. با نیشگون همراهم به خودم آمدم، تذکر داد نیامده ایم اینجا که بمانیم، آمده ایم که از اینجا رد شویم و داخل افغانستان برویم. حرفش را پذیرفتم. جلو راه افتاد و رفتیم به ساختمانی که در آن چند پلیس پاکستانی با هیکل های قشنگ و قامت های بلندشان نشسته بودند. کاری که باید می کردیم را انجام دادیم و بعد از پله پایین رفتیم و وارد اتاق دیگری شدیم. در آن اتاق خلایقی را دیدم که انگار ریش را با ترازو به مساوات بینشان تقسیم کرده بودند، و از چهره شان سرسختی و تندی پیدا بود. نمی توانستم در بینشان رئیس را از مرئوس تشخیص دهم، کما اینکه نمی توانستم کارمند را از ارباب رجوع تشخیص دهم. همراهم که متوجه حیرتم شده بود در گوشم گفت: اینها جماعت طالبان اند! آمدن از یک طبقه به طبقه ی دیگر، شبیه رفتن از عصری و زمانی به عصر و زمان دیگری بود. سریعا به کسانی که نشسته بودند سلام کرد، با تعجب نظرشان به سمتم جلب شد. خطوط چهره شان وقتی گذرنامه ام را دیدند و فهمیدند عرب و مسلمانم باز شد. سریعا آمدند به سمتم و با خوشحالی آشکاری شروع کردند به خوشامدگویی و دست دادن، انگار دوستانی باشیم که بعد از مدت ها دوری باز همدیگر را ببینیم. ناگهان با جوان های طالبان رو در رو شده بودم و این، باعث شوک و حیرتم شده بود، جوان هایی که از وقتی در افق افغانستان ظاهر شدند همه ی دنیا را به خود مشغول و مردم را حیران کرده اند. البته تعجب و شوکم خیلی طولانی شد، چون بعد از آنکه گذرنامه ی مرا مهر کردند یکی شان گذرنامه را به دستم داد و به فارسی گفت: خداحافظ حالا باید سریع می رفتیم سوار ماشین مان می شدیم تا به کابل برویم. انسان کلی عذاب می کشد تا به کابل برسد. وقتی هم به آنجا می رسد، شوکه می شود. و خیلی خوش شانس خواهد بود اگر بعد از مدتی ماندن در آنجا افسردگی نگیرد! به دلیل اینکه فرودگاه کابل تعطیل، و در تیررس سلاح های احمد شاه مسعود –فرمانده مخالف طالبان که در پایگاهی در 25 کیلومتری پایتخت مستقر است- قرار دارد، کسانی که می خواهند به کابل بیایند راهی ندارند جز آنکه از ماشین و راه های زمینی استفاده کنند. مشکل اینجاست که ماشین در دسترس است ولی آنچه راه خوانده می شود، اصلا اینطور نیست! اینکه یک راهی روی نقشه ترسیم شده باشد، لزوما به این معنی نیست که الان در عالم واقع هم بر روی زمین وجود داشته باشد! بله، در افغانستان، راه هایی قبل از سالهای جنگ داخلی وجود داشت، اما به طول انجامیدن 20 ساله ی جنگ موجب شد که دو طرف درگیر یعنی هم کمونیست ها و هم مجاهدین [1]، راه ها را اهدافی نظامی در نظر بگیرند که می شد با نابود کردن آنها جلوی حرکت دشمن را گرفت یا محاصره اش کرد. هیچ کدام از طرف های درگیری هم در انجام این کار کوتاهی نکردند! من گواهی می دهم که در این مأموریتشان پیروزی بزرگی به دست آوردند، شاید اصلا این نابود کردن راه های مواصلاتی، بزرگترین پیروزی طرف های درگیر بوده باشد! ضمنا به این دلیل که جریان بمباران و موشک باران و خمپاره باران، راه ها را چند قرنی به عقب برگردانده بود، شاید بتوانم بگویم راه های مواصلاتی افغانستان به دوره ماقبل عصر نقل و انتقال برگشته است! راه ها حالا تبدیل شده است به مجموعه ای از حفره های عمیق که بین هر دو حفره، یک حفره ی سوم وجود دارد! مسئله به همین جا ختم نمی شود، چرا که قسمت هایی از راه ها که از سر تصادف از آسیب خمپاره باران جسته، باران ها و سیل ها به سروقتش آمده و این هم همراه شده با اهمال و عدم صیانت از راه ها، از همین رو آنجا ها هم خود به خود و در سکوت، به سریال حفره های خمپاره باران ها پیوسته است! با توجه به مجموعه این دلایل، حالا راه ها هیچ نقشی ندارند جز آنکه به ماشین ها نشان دهند که در صحراهای وسیع افغانستان باید به کدام سمت برانند. در این وضعیت، عاقل کسی است که به جای حرکت بر روی این جاده، از کنارش حرکت کند و حرکت بر روی کوه و تپه ها را بر حرکت بر روی این جاده ترجیح دهد. بدشانس کسی که باور کند که این جاده است و از روی آن حرکت کند یا اینکه در برخی اوقات مجبور بشود از روی آن حرکت کند. البته در هر حال، هر دویشان قربانی این وضعیت اند. چون سفری که قاعدتا باید دو ساعت یا سه ساعت طول بکشد، حالا هشت یا حتی نُه ساعت به طول می انجامد. چون ماشین ها در این مسیر با سرعت متوسط بیست کیلومتر یا حتی احیانا ده یا حتی پنج کیلومتر در ساعت می رانند. حالا اگر این ماشین، یک وانت یا کامیون حامل اجناس باشد که دیگر باید با نهایت آهستگی و احتیاط و لاک پشتی حرکت کند! روی همین حساب، رسیدن از یک شهر به شهر دیگر، با مسافتی که بینشان هست سنجیده نمی شود [مثلا گفته نمی شود بین این شهر تا آن شهر 50 کیلومتر فاصله است] بلکه با ساعت هایی که مسافر باید بین این دو شهر در راه باشد سنجیده می شود. [مثلا گفته می شود از این شهر تا آن شهر 5 ساعت راه است!] مثلا فاصله بین طورخان (در مرز با پاکستان) تا کابل 300 کیلومتر است و در شرایط عادی، می تواند حداکثر طی سه ساعت طی شود، ولی در آن اوضاع که ما می خواستیم مسیر را طی کنیم، 12 ساعت طول کشید! و مجبور شدیم در بین راه، شب را در جلال آباد توقف کنیم و فردا صبحش باز به مسیرمان ادامه دهیم. عذاب راه فقط در سختی هایش و ساعت های طولانی که آدم باید در جاده باشد خلاصه نمی شود، بلکه خستگی و کوفتگی ای که آدم (از کثرت بالا و پایین رفتن ماشین و گیر کردنش و تکان های شدیدش در طول مسیر) به آن دچار می شود هم هست. مسئله ای که باعث می شود آدم وقتی به مقصد مورد نظرش می رسد بیشتر شبیه جسدی بی جان باشد! ممکن نیست بتوانی سختی راه و رنج هایش را بفهمی مگر اینکه اوضاع جغرافیایی افغانستان را بشناسی. شمال افغانستان منطقه ای دشتی است که عبارت است از دامنه ی کوه های پامیر و هندوکش. در جنوب غربی افغانستان هم منطقه ای دشتی که البته رود هلمند که از کوه های هندوکش جاری است به آن نفوذ می کند. اما وسط این دو، منطقه ای پر از بلندی هاست که دوسوم وسعت کشور را در بر می گیرد و امتداد بلندی های پامیر محسوب می شود که جغرافی دانان، آن را سقف دنیا نامیده اند و کوه های مشهور هیمالیا از آن منشعب می شود. شاخصه ی اساسی آن هم کوه های سر به فلک کشیده ی هندوکش است و شاخه های آن. ممکن نیست کسی بتواند این کوه ها را تخیل و تصور کند مگر وقتی که خودش با چشم آنها را ببیند و شدت هیبت و سرسختی ای که دارد را درک کند، کوه هایی که در برخی موارد ارتفاعشان به 7620 متر می رسد! تقدیرمان این بود که همین منطقه ی مرکزی کشور محل مورد نظر ما و هدف اولمان باشد. پایتخت کشور و مقر حکومت، کابل، در قلب همین منطقه واقع شده است، اگرچه قندهار (محل استقرار رهبر طالبان که به او امیرالمومنین می گویند) در ارتفاعات جنوبی واقع شده است. چیزی که در راه مابین پیشاور و طورخان دیده بودیم را باز در مسیرمان در فاصله ی طورخان و جلال آباد و حتی کابل مشاهده کردیم. ماشین های باری پُر و ماشین های سواری [اتوبوس یا مینی بوس های] رنگارنگ با پرچم های سیاهشان که خیال می کردند با آنها چشم زخم را از خود دور می کند، در برخی موارد هم راننده، یک میمون کوچک (که به آن نسناس میگویند) بالای ماشینش بسته است، شاید معتقد است خوش شانسی می آورد. البته تصویری که در این موضوع در افغانستان دیدیم از سه جهت با تصویری که در پاکستان دیدیم فرق دارد: جهت اول اوضاع بسیار وحشتناک و بد جاده هاست که به آن اشاره کردیم. دوم اینکه جاده های افغانستان هنوز در بین صحنه های نبرد قرار دارد و تانک ها و توپ های سوخته، بالای صخره ها و شن ها دیده می شوند و اتاقک ماشین ها در جای جای مسیر افتاده است. البته ساکنین و مسافران هم با این مسئله سازگاری پیدا کرده اند و مثلا اتاقک ماشین ها تبدیل شده به سایه بان هایی که در پناه آن در سایه بنشینند و گاهی هم این اتاقک ها تبدیل شده به مغازه های کوچکی که به ساکنین چادرها[ی آوارگان] جنس می فروشد. در مورد بقایای تانک ها و توپ ها هم بچه ها را می دیدم که رویش می پرند یا پشتش مخفی می شوند، آن هم در بین گله های بز و گوسفند که آنها هم در حرکت و پریدن روی این وسایل با بچه ها همراهی می کنند! سومین تفاوت بین مسیر در افغانستان و پاکستان هم خود را در شکل محل های استقرار آوارگان نشان می دهد. در طول سال های جنگ اوضاع شهرهای اصلی افغانستان به کلی بهم ریخت و برخی از ساکنین آنها ترجیح دادند برای پناه جویی به جنوب کشور بروند و سازمان های بین المللی در آغاز برای سرپناه یافتن آنها چادرهایی برپا کردند که در ادامه تبدیل شدند به خانه های فقیرانه ی آنها که بیشتر شبیه جعبه های گلی چیده شده کنار هم به نظر می رسند. این خانه ها بعد از آنکه ساکنینش به دیار خود برگشتند همچنان باقی ماند و تا الان هم برجاست و شاهدی است از آن دوره. تا وقتی به ورودی کابل نرسیده بودیم برخوردی با نیروهای طالبان نداشتیم. آنها، پنج تایشان برای استراحت کنار جاده نشسته بودند و چای سبز می نوشیدند و پشتشان یک وانت دوکابینه بود که پشتش مسلسل سبک کارگذاشته بودند. چون ماشین گرد و خاک گرفته بود و به جای اینکه پلاک داشته باشد، سلاح داشت، راننده سریعا فهمید که ماشین، ماشین حکومت است، فلذا به محض دیدنش ضبط ماشین را خاموش کرد و نوار کاست را به آرامی در جیبش گذاشت. آن موقع داشتیم به آوازهای زیبایی از یکی از مشهورترین خوانندگان زن افغان به نام نغمه گوش می کردیم که بعد از وارد شدن طالبان به کابل و ممنوع شدن آواز و موسیقی توسط آنان به پاکستان رفته بود. برایم تعریف کردند که صدای شیرین او و خواننده ی محبوب پشتون عبدالله مقری با نوار کاست هنوز در همه ی خانه ها پخش می شود، نوارهای کاست این دو هم در حجم عظیم از پاکستان به افغانستان قاچاق می شود. آواز نغمه که گوش می کردیم می گفت: آقای ملای من، به دادم برس. معشوقم تب کرده و منتظر دعایی است که تو برایش بنویسی، شاید جان را به تنش برگرداند! صحنه خالی از پارادوکس هم نبود، نغمه داشت با آواز مخاطب خودش ملا را صدا می کرد، و کمی بعد چند نفر از ملاهای طالبان در جاده پیدا شدند! [در زبان افغان ها، به نیروهای طالبان ملا هم گفته می شود.] ادامه دارد ... پی نوشت ها: 1- مجاهدین ، به نیروهای اسلام گرایی گفته می شد که با گرایش های سیاسی و بینشی مختلف، در دوران حکومت کمونیستی و حضور شبه اشغالگرانه ی ارتش سرخ شوروی در خاک افغانستان (از اواخر دهه ی 50 شمسی)، به عنوان جهاد ، شروع به جنگ با آنان کردند. در بین این نیروها، هم نیروهای دارای گرایش های بازترسیاسی دیده می شد و هم نیروهای اسلام گرای سنتی و هم برخی نیروهای سلفی. مجاهدین از احزاب و گروه های مختلفی تشکیل شده بود که پس از پیروزی بر کمونیست ها و اخراج شوروی از افغانستان در سال 92 نتوانستند بین خود به توافق برسند و جنگ داخلی بین خود آنان آغاز شد که در نهایت موجب به وجود آمدن حرکت طالبان و شکست همه ی مجاهدین از این حرکت تازه تأسیس گردید. از سران مجاهدین می توان به احمد شاه مسعود، برهان الدین ربانی، گلبدین حکمتیار، عبدرب الرسول سیاف و شهید عبدالعلی مزاری نام برد. قسمت های قبل: مقدمه قسمت 1 Let’s block ads! (Why?) منبع: مشرق کد مطلب : سایر اخبار ...
نگاهی به آثار هنری وتاریخی موزه ویکتوریا و آلبرت بازدید مجازی از موزه ملکه ویکتوریا و آلبرت
بزرگ و چوبی در حال دریدن یک سرباز در تالار آثار هنر، اشاره کرد. گفتنی است این موزه دارای بخشی اختصاصی متعلق به هنر ایرانی است که در طبقه اول آن قرار دارد. تابلوی نفیسی از زنان قاجار متعلق به دوره فتحعلیشاه ، پارچه ابریشمی با قدمت پانصد سال که در حدود سال 1600 میلادی در ایران بافته شده، تصویر نادر شاه افشار که در سال 1740 میلادی در اصفهان توسط محمد رضا هندی کشیده شده، قالی اردبیل، کوزه ...
نقش جنبش دانشجویی در تحقق اقتصاد مقاومتی-بخش دوم
....این طرح که ابتدا با بی میلی مسئولین مواجه شده بود،پس از پیگیری ها و مطالبه گری های این تشکل(که البته دیگر تشکل ها نیز به آن پیوسته بودند) رفته رفته در کشور این طرح پذیرفته شد و الان جمهوری اسلامی با چند کشور معدود(مانند چین و روسیه و...) با این روش تجارت می کند. چند نکته مهم پیرامون مسئله مطالبه گری 1) نباید نا امید شد: متاسفانه مسئله ناامیدی یکی از اساسی ترین آفات اقدامات ...
ملاحظات در تجهیز کتابخانه های کشور - از همه ناشران کتاب می خریم
سیب هم می خورید. * یعنی ما هنوز در نقطه پیش از صفر هستیم که باید به جامعه ثابت کنیم، نیازمند مطالعه کتاب است. این اتفاق قبلا افتاده است. معتقدم این اتفاق و اثبات نیازمندی در سال های ابتدایی انقلاب رخ داده و تیراژ کتاب به 50 هزار و 60 هزار نسخه رسید. برای این که مردم می دیدند رهبران انقلاب و شخصیت های اصلی این انقلاب مانند، مطهری، بهشتی، شریعتی، جلال آل احمد و ... همه اهل کتاب ...
برای رشد اقتصاد فردی با مشخصات ظریف می خواهیم
طولانی تر باشد، هزینه های آن سخت تر می شود. اگر کوتاه شود، باوجودی که هزینه دارد، اما روی ریل می افتیم و می توانیم شغل ایجاد کنیم.اگر نتوانیم این کار را انجام بدهیم، به عنوان کارشناس اقتصادی می توانم بگویم، نه تنها رشد اقتصادی قابل توجه نخواهیم داشت، بلکه حتی عددهایی که از رشد می گویند دور از انتظار خواهد بود. با او درباره اقتصاد ایران،شرایط امروز و فردای ایران گفت وگو کرده ایم.آقای بهکیش دکتری خود در ...
اقتصاد مقاومتی و فرصت جبران خسارت محض
رهبری در انتخاب شعار امسال نیز به مقوله اقتصاد و راه علاج آن یعنی اقتصاد مقاومتی است و این نشان دهنده آن است که پس از گذشت چند سال از توجه جدّی به مقوله اقتصاد، باید کماکان در تکاپوی حل مشکلات اقتصادی کشورمان با استفاده از ظرفیت های داخلی و اتکا به توانمندی بومی باشیم. به نظر میرسد اگر با دقت و توجه به شناسایی و تمرکز بر فعالیت ها و زنجیره های مزیت دار اقتصاد کشور پرداخت که به تعبیر معظم ...
راز ورشکستگی بزرگ تلویزیون
، معمای شاه را براساس ترتیب رویداد تاریخی ضبط نکرده اند تا تلویزیون بتواند آن را فازبندی کند و مثلا بگوید تا سال 50 را پخش می کنیم و بعد ادامه اش را به عنوان فاز بعدی سریال بسازید. این شیوه تصویربرداری الزام کار بوده یا تمهید سازندگان برای به دام انداختن تلویزیون، نمی دانیم! مدیران به این خاطر مقصرند که جسارت تغییر کارگردان یا وارد کردن تیم کمکی برای جمع کردن سریال ندارند. حداقلش این است که برای پایان ...
آبان 94 / تلگرام مسدود نشد
...> ثالثا هیچ تضمینی وجود نداشت که نرم افزار دیگری جایگزین آن نشود با این تفاوت که تلگرام را شناخته و با مدیران آن درارتباط بودند در حالی که با غیر آن چه بسا چنین ارتباطی وجود نداشت و انتقال سریع از این نرم افزار به نرم افزاری دیگر تهدیدات بعدی درباره فیلترینگ را کم اثر و وضعیتی مانند بی توجهی به ممنوعیت شبکه های ماهواره ای به رغم قانون عملا منسوخ شده 20 سال پیش را ایجاد می کرد، نکته چهارم هم ...
کیومرث هاشمی: عقل حکم می کند مدال ها را پیش بینی نکنیم
ها اثر بگذارد. حالا اگر مقامی هم بیاید به این موضوع دامن بزند کار را سخت تر می کند. ما وقتی اعلام می کنیم انتخابات فدراسیونی را برگزار کنید و می پرسیم چرا یک فدراسیون یک سال رئیس ندارد، آیا حرف بی منطقی می زنیم؟ من وقتی می خواهم به عنوان مسئول نهادی که مسئولیت آماده سازی تیم ها را برای حضور در بازی های آسیایی و المپیک دارد، جلسه ای بگذارم، باید بدانم طرف حسابم کیست. در فلان فدراسیون با چه کسی طرفم ...
بابک حمیدیان اعتراف کرد
نقش بهنام تا مرز تیپ شدن پیش می رود و رفتاری بیرونی دارند. معتقدم مخاطب عام هم باید برخی نکات را درباره بیمارهای روانی مختلف بداند، برای مثال باید بداند اگر فردی وسواسی است و دستکشی در دستش هست، چه نشانه ای است. در سینما باید مینی مال تر رفتار کرد اما در تلویزیون نه. بازیگر سریال گذر از رنج ها در ادامه بیان داشت: حضورم در سریال بیمار استاندارد اولین تجربه نوروزی و البته مناسبتی ام است ...
اسنخدام ها با لابیگری مجلس نشینان بود
، طبعاً در طول دوره دچار روزمرگی نمی شد و می توانست در انتها ارزیابی کند که به چند درصد از برنامه هایی که پیش رویش بوده، رسیده است. این یعنی اینکه مجلس نهم افق و چشم اندازی به عنوان برنامه ها یا اولویت ها نداشت؟ مجلس نهم، برنامه و چشم انداز کاری نداشت. البته اغلب مجالس قبلی هم فاقد برنامه به این معنا بودند. با این حال کیفیت همکاری و تعامل با دولت ها می تواند این نقیصه را تا حدود ...
عبدالملک الحوثی؛ فارغ التحصیل سیاست در آکادمی آتش و خون + تصاویر و فیلم
. وظیفه اصلی او اجرای حدود و حفظ حریم دین است. عصمت و علم لدنی از شروط امامت در تفسیر زیدیه نیست و از این رو امام تعظیم ذاتی و قداست وجودی ندارد. بنابراین امام در نزد زیدیه تجلی قدسی و نایب پیامبر محسوب نمی شود. شاید به همین دلیل، بر خلاف امامیه که نص را در تعیین امام واجب می دانند، نقش پذیرش مردمی در انتخاب فرد به امامت در بین زیدیه پررنگ است. مردم یمن، مردمی ستم کشیده و پرطاقت هستند. کشور ...
گفتگو با لیلا حاتمی و علی مصفا درباره سینما و زندگی
وارش نیوز: زوج لیلا حاتمی و علی مصفا در سینمای ایران بی مثال هستند؛ منش و رفتار حرفه ای شان، جنس انتخاب ها و حضورشان در سینما، و همینطور تبار فرهنگی هر دویشان، آنها را تبدیل به ستاره هایی درخشان در سپهر هنر ایران کرده است. بعد از همبازی شدن شان در لیلا ی مهرجویی، تجربه حضور مشترکشان روی پرده نقره ای، چنان در خاطر سینمادوستان ثبت شد که هر بار که همبازی شدند، برای شیفتگان هنر هفتم خاطره آفریدند ...
آرامگاه دانیال نبی
پیامبر بنی اسرائیل است همانند پیامبران قبل و بعد از خود زندگی پر فراز و نشیبی را می گذراند.در سن 12 سالگی وقتی لشکریان بابل به سرزمین بیت المقدس حمله می کنند، دانیال را به دربار بخت النصر پادشاه بابل به اسارت بردند . دانیال به همراه سه تن از دوستانش برای خدمت رسانی به پادشاه بابل انتخاب می شوند. در آنجا دانیال خواب بخت النصر را به درستی تعبیر می کند و در بابل به مقام و درجه می رسد. پیشگویی ها ...
نگذاریم جوانان مستعد پشت درهای سینما بمانند/ ماجرای سه روز بحرانی
بازیگر نقش اصلی انتخاب شد. شهاب حسینی در نظر داشت تا این بازیگر در یکی از فیلم های او بازی کند ولی با حضور او در این پروژه آرمان درویش برای اولین بار در پروژه ما جلوی دوربین رفت. این را هم باید بگویم که با تغییر سن شخصیت اصلی داستان، فیملنامه یک بار دیگر بازنویسی شد تا بتوانیم داستان را بر اساس شخصیتی که حالا یک جوان 30 ساله بود، پیش ببریم. *این روزها خیلی از کارگردانان به ...
زعفرانی ، نماد خانواده ایرانی
خوری و تضییع پیش می آید با قاطعیت عمل می کند. این اقتدار عمل به عنوان وجوهی مثبت از یک مرد ایرانی را در موارد مشابه نیز در بازی هاشمی می توان لمس کرد. ستاره اسکندری نیز با گریمی که به چهره او نشسته زوج متناسبی برای هاشمی شده و دوشادوش او چرخ زندگی را بی منت می چرخاند. قصه تلاش دارد این همبستگی را که در نهایت به گره گشایی های داستان کمک شایانی می کند، نمود بارزی در زندگی این زوج نشان ...
تحقق پیش بینی رهبر در سخنرانی نوروزی/امریکا برنامه ای برای تغییر راهبرد تحریمی خود ندارد
، یعنی منطقه ای که غربی ها می گویند خاورمیانه، جنجال ها و اشفتگی های بسیاری هست. این مشکل برای کل منطقه است. اگر می خواهید کشور شما از این مشکل نجات پیدا کند باید سعی کنید مشکل فرو نشینی کند باید با امریکا بنشینید و مدلی را طبق مدل و میل امریکا انتخاب کنیم. یا مشکلات دیگری داریم، اختلافات زیادی داریم باید این را حل کنیم و تمام شود حال در حل این اختلافات، ملت ایران مجبور باشد از اصول خود و خط ...
نکاتی که قبل از کوتاه کردن موها بهتر است آنها را بدانید
قطعاً برای اکثر خانم ها، کوتاهی مو و انتخاب مدل، یکی از سخت ترین کارهاست! مثلاً موهای خیلی خورد یا کوتاه در ماه های گرم سال بسیار رایج و موردپسند است؛ اما به هر حال ممکن است شما به مدل های دیگر فکر نموده یا حتی بخواهید فقط چند سانت از موهای خود را کوتاه کنید. نکاتی که به شما کمک می کند بهترین کوتاهی را داشته باشید،: - کوتاه نمودن موها با دفعات بیشتر، باعث نمی شود که رشد ...
صدور مجوز به یک کتاب ضد دینی به بهانه تاریخ آذربایجان/ از توهین به روحانیت تا تفسیر عجیب از قراردادهای ...
حذف نماید. چنانچه در جنبش تنباکو و مشروطیت حتی نامی از آیت الله میرزا محمد حسن شیرازی معروف به میرزای شیرازی نبرده است و این در حالی است که جنبش تنباکو به واسطه فتوای تاریخی میرزای شیرازی مبنی بر تحریم توتون و تنباکو شکل گرفت و حتی تا دربار ناصرالدین شاه نیز نفوذ کرد اما ظاهرا دیوارهای بلند کمونیزم مانع از آن شده است که اوصاف این همه نقش مثبت و کلیدی به گوش این حضرات کمونیست برسد! ...
کلید حل مشکلات اقتصادی در نظر برخی در پاریس و لندن و واشنگتن است
هشدار نیوز -عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: نظریه پردازان می گویند اقتصاد در صورتی پیشرفت می کند که شکننده نباشد، وی تأکید کرد: اقتصاد مقاومتی مبنای کاملاً علمی دارد. به گزارش رجانیوز به نقل از خبرگزاری دانشجو، حسن رحیم پور ازغدی ظهر امروز در سخنرانی پیش از خطبه های نماز جمعه مشهد مقدس در صحن جامع رضوی و در جمع زائران و مجاوران اظهار داشت:امسال به نام سال اقتصاد مقاومتی در عرصه اقدام و عمل نامیده شده و به همین مناسبت چند نکته در این باب عرض می ...
در دوران احمدی نژاد دو سه بار تذکر گرفتم/ وقتی فرماندار شدم در مبحث زیر ساختهای رشت خیلی عقب بودیم/ به ...
شرایط را احصاء کردیم و یک برنامه ریزی خیلی خوبی انجام دادیم ، بازدید ها و همینطور تعریف پروژه ها متناسب و منطقی با شرایط هر بخش ، طوریکه الان در حوزه گازرسانی سه بخش ما سبز است ، یعنی تمام روستا هایش گاز دارند ، یعنی در کل دو سال دولت تدبیرو امید این امور انجام شد و البته تدبیر دولت هم بسیار نقش داشت ، علی الخصوص با موضوع بند ق که در گازرسانی به وجود آمد ، تزریق اعتباراتی که داشتیم بند ق تدبیر ...
شبکه سازی تجاری و حمایت از بازارسازی صنعت هوایی ایران
، مانع عظیمی بر سر راه محصولات دانش بنیان هوایی کشور در اخذ گواهینامه های معتبر استاندارد بین المللی برای ورود به بازارهای بین المللی قرار داده است. توسعه روابط بین الملل گسترش روابط بین الملل در صنعت هوایی ایران بازدید از نمایشگاه های بین المللی/ حضور در نمایشگاه MAKS 2015 : نمایشگاه تخصصی هوافضای روسیه با عنوان MAKS یکی از معتبرترین نمایشگاه های هوافضای جهان است که از ...
ایستاده روی پای تولید ملی
نفوذ در خارج است که نشانه ی خروج از نوزادی به بلوغ یک صنعت است، مثلا اگر پس از 10 سال از آغاز حمایت، محصولات نتوانستند در بازار خارج رقابت کنند، به معنای توقف تمام حمایت ها خواهد بود. تنها استثناء از این شروط، حمایت از بخش های مورد نیاز برای استقلال اقتصادی است مانند امنیت غذا و دارو. البته این به معنای ممنوعیت تولید دیگر کالاها و خدمات نیست، محیط کسب و کار برای تمام فعالان بخش مولد اقتصاد، ساده ...
راه شکوفایی علم و فناوری باز است
هوا فضا و کارگروه فضا و امنیت ملی، ارائه خدمات اطلاع رسانی و ترویج شامل؛ تهیه برنامه های یکساله روابط عمومی، دبیرخانه و هفته جهانی فضا، ارتباط با رسانه ها، راه اندازی پایگاه اینترنتی مرکز، حضور در نمایشگاه ماکس 2015، تدوین چندین عنوان کتاب دوزبانه در خصوص معرفی توانمندی های فضایی ایران و توانمدسازی داخلی مهم ترین اهداف تعیین شده برای این مرکز ملی عنوان شده است. مرکز راهبردی فناوری های ...
معین:تحکیم فکر می کرد در انتخابات84 هاشمی رئیس جمهور می شود/ انتخاب شخص آقای خاتمی، من بودم/شکست 84 خیلی ...
مصطفی معین تنها کاندیدای حزبی جریان اصلاحات در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 بود. صلاحیت او اگرچه در مرحله نخست تأیید نشد؛ اما با پادرمیانی حدادعادل که ریاست مجلس هفتم را برعهده داشت و نیز موافقت مقام معظم رهبری، به عرصه انتخابات برگشت. بااین حال تعدد کاندیداهای اصلاح طلبان از یک سو و کناره گیری نکردن هیچ کدام از آنها باعث شد تا دستاورد هشت ساله اصلاحات تقدیم دولتی شود که حالا بعد از گذشت عمر آن دولت ها، همه به خسارت های وارد شده از سوی آن اقرار می کنند. در این سال ها تحلیل های گوناگونی از علت شکست جریان اصلاح طلبی در آن مقطع مطرح شده است؛ اما دکتر مصطفی معین در سالی که گذشت، خبر داده بود کتابی را در این باره در دست انتشار دارد؛ کتابی درباره تحلیل وقایع سال های 83 و 84. به بهانه این کتاب با او به گفت وگو نشستیم و از این رهگذر یک بار دیگر به مرور آنچه در جریانِ آن انتخابات رخ داد پرداختیم و سهم شرایطی را که منجر به شکست اصلاحات شد، ارزیابی کردیم. ...