سایر منابع:
سایر خبرها
سیدحسن هاشمی: دیگر وزیر نمی شوم/ از طرف رییس جمهور موظفم پیگیر سلامت افراد در حصر باشم
دکتر سیدحسن قاضی زاده هاشمی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی دولت دکتر حسن روحانی، بسیار سر زبان است. با همه کارهایی که می کند؛ گاهی به دیدار دخترانی که قربانی اسیدپاشی شده اند، می رود، گاهی در سفری، در یک قنات وضو می گیرد و البته هربار که خبر ناخوشی یکی از افراد در حصر به گوش می رسد، خبر معاینه توسط او و ملاقات با آنها منتشر می شود. در میان همه خبرها حتما شنیده اید که وزیر بهداشت درباره ...
سفر به تپه باستانی ازبکی نظرآباد
نگریستم در سمت غرب امام زاده ای بود که گنبدش سبز رنگ بود و در همان راستا تپه ای مشابه در فاصله چند کیلومتری وجود داشت که نزدیک روستای گازرسنگ بنا شده بود ، شاید اگر دوربینی با خودم داشتم تپه ینگی امام هشتگرد هم که در همان راستا و در سمت شرق است از انجا میشد دید احتمالا ارتباط خاصی بین این تپه ها بوده است . زمان گذشت و ساعت نزدیک سه بود حال وقت رفتن بود زیرا زمان بازدید از نه صبح تا سه ...
قلعه نویی در تبریز مشکل قلبی پیدا کرد
ترین گزینه های ما برای سرمربی گری تیم تراکتورسازی انتخاب شد، ما به سراغ او رفتیم تا با وی مذاکره کنیم که من در همان برخورد اول متوجه شدم که ایشان نیز درد و دل هایی دارند. متأسفانه همه مسائلی که در گذشته مطرح شده بود را به گردن قلعه نویی انداخته بودند و به عقیده من او حق داشت که از خودش دفاع بکند. قلعه نویی با قبول این مسئولیت، می خواست به مردم آذربایجان نشان دهد که مقصر آن اتفاقات نبود ...
کرایوف و داستان دو انقلابش در کاتالونیا
: "به من می گفتند که سخت گیرم اما نبودم. من از نسل بعد از جنگ هستم. سال 47 متولد شده بودم و تمام هم نسلان من مشغول تغییر سنت بودند، به عنوان مثال گروه بیتلز، همه آن مردمان. همیشه می خواستم نو شویم. چالش داشته باشیم." او نو بود و متفاوت. خوان لاپورتا که بعد ها رئیس باشگاه بود در آن زمان 11 سال داشت و موهایش را مثل کرایوف اصلاح می کرد. لاپورتا می گوید: "اگر دوباره ...
محسن چاوشی: ماجرای عشقی خاصی نداشتم
اوضاع هیچ وقت در این شرایط باقی نمی ماند. از طرف دیگر هم خوشحال بودم که مردم با کارهایم ارتباط برقرار کرده اند. مسیج ها و کامنت های زیادی به دستم می رسید. روزنامه ها درباره ام می نوشتند و یا در اینترنت که تازه راه افتاده بود از من خبر و مطلب و... می گذاشتند و من همه آنها را می دیدم و انرژی می گرفتم. امروز هم همینطورم. خودم را از وقایع اطرافم منفک نمی دانم. چه اخباری که مربوط به من و حوزه موسیقی است ...
از حکم بابک زنجانی تا کرسنت از زبان اژه ایی
این پرونده مهم باشد اما مهمترین پرونده قوه قضائیه بابک زنجانی نیست. این پرونده 2 سال طول کشید و حالا 3 متهم اصلی آن در دادگاه بدوی محکوم به اعدام شدند. اما باید گفت که این پرونده عقبه زیادی دارد و رسیدگی به آن ادامه خواهد داشت. خدا می داند که چند ساعت کار بر روی این پرونده انجام شده است. باید این طور گفت که پرونده این سه متهم با صدها متهم و پرونده دیگر، از نظر وقت و زمان قابل مقایسه است. چندین بار ...
ناگفته های رضا رشیدپور مجری تبریزی از دوران مجری گری اش+ تصاویر
ماند و خیلی جالب است. رفتم حتی لباس خاصی هم خریدم که گفتم بگذار مردم را پس از سال ها که در تلویزیون می بینند، نونوار ببینند. شب قبل از برنامه به من زنگ زدند که فلان کس مخالفت کرده و نمی توانید بیایید. آن وقت خیلی ناراحت شدم، جاده شمال هم بودم و داشتم برمی گشتم تهران به خاطر همین برنامه تلویزیونی. شاید نزدیک نیم ساعت خیلی ناراحت بودم. بعدش به این ناراحتی فکر کردم و احساس کردم که چقدر من ...
صندلی داغ طرفداری: حامد چشم براه؛ هوادار اولترای منچستر یونایتد، این روزها از همیشه کمتر!
...، کمی اغراق کرد. یکی از بدترین شب های فوتبالی من شب بازی منچستر – رئال تو اولدترافورد بود. من تا دقیقه 60 ندیده بودم پیراهن دخیا چه رنگیه، رئال کاملا علیل شده و تو جو اولدترافورد گم شده بود. تیم مورینو مستاصل بود و هیچ راه چاره ای هم براش نمونده بود تا از مخمصه در بیاد که یکباره داور دست به کار شد و همه چیز رو عوض کرد. حرفی ندارم برای اون بازی ولی ایمان دارم اون تیم یونایتد (با وجود قدرت عجیب و ...
ناطق: برای بازگشت به سیاست پیر شدم!
اصرار داشتند که بنده در انتخابات 92 شرکت کنم اما از آنجایی که قصدی برای این کار نداشتم به آقای روحانی گفتم شما بیایید و من از شما حمایت می کنم. در دوره یازدهم مخالف حضور آقای هاشمی بودم. در دوره هشتم بسیار اصرار کردیم که بیاییند که در ابتدا نیامدند و پس از حضور ناگهانی ایشان هم به ما آسیب رسید و هم به ایشان. - به آقای هاشمی در قبل از دوره ریاست جمهوری هشتم گفتم حاضرم خود را در سطح وزیر تنزل ...
آغاز رسیدگی به پرونده چند آقازاده
معاون اول قوه قضائیه از آغاز رسیدگی به پرونده چند آقازاده خبر داد. به گزارش مشرق، سال 1394 را می توان سالی پرکار از نظر رسیدگی به پرونده های جنجالی در قوه قضائیه اشاره کرد. از پرونده مهدی هاشمی، بقایی، سعید مرتضوی تا بابک زنجانی ... اما در گفتگوی کوتاهی با حجت الاسلام غلامحسین محسنی [...] معاون اول قوه قضائیه از آغاز رسیدگی به پرونده چند آقازاده خبر داد. به گزارش مشرق، سال 1394 را می توان سالی پرکار از نظر رسیدگی به پرونده های جنجالی در قوه قضائیه اشاره کرد. از پرونده مهدی هاشمی، بقایی، سعید مرتضوی تا بابک زنجانی ... اما در گفتگوی کوتاهی با حجت الاسلام غلامحسین محسنی اژه ای معاون اول قوه قضائیه چند پرسش قضایی را دنبال کردیم: * مهمترین پرونده امسال را می توان پرونده بابک زنجانی عنوان کرد؟ – ممکن است مبلغ ریالی این پرونده مهم باشد اما مهمترین پرونده قوه قضائیه بابک زنجانی نیست. این پرونده 2 سال طول کشید و حالا 3 متهم اصلی آن در دادگاه بدوی محکوم به اعدام شدند. اما باید گفت که این پرونده عقبه زیادی دارد و رسیدگی به آن ادامه خواهد داشت. خدا می داند که چند ساعت کار بر روی این پرونده انجام شده است. باید این طور گفت که پرونده این سه متهم با صدها متهم و پرونده دیگر، از نظر وقت و زمان قابل مقایسه است. چندین بار هیئت به خارج از کشور اعزام شد و ده ها کارشناسی در داخل کشور انجام شده و از بسیاری از بانک ها استعلام کردیم. در این پرونده همچنین از بسیاری از افراد تحقیق و بازجویی شد و اگر بگوئیم هزار هزار صفحه بازجویی داریم گزافه نگفته ام. به اعتقاد من، مهمترین پرونده قوه قضائیه از نظر وقت گیری و فشاری که پشت پرونده بود، پرونده برخی آقازاده هایی است که الان در زندان هستند. * این فشارها به چه صورت بوده است؟ – گاهی جوسازی ها و این را ببین و آن را ببین ها حاشیه های زیادی را ایجاد کرد. شاید حجم پرونده آقازاده و مبلغش هم کمتر از بابک زنجانی باشد اما فشار رسانه ای و جلسات محفلی را نباید نادیده گرفت. * پرونده آقازاده های دیگری هم در دست بررسی دارید؟ – بله؛ برخی از آنها شاکی خصوصی دارند و برخی هم از مراجع رسمی به قوه قضائیه ارسال شده است. الان برخی از پرونده آقازاده ها در مرحله رسیدگی قضایی قرار گرفته است. * گفته می شود حکم بابک زنجانی برای ترساندن متهم است تا بدهی هایش را تسویه کند! درست است؟ -مطلقا اینطور نیست؛ قبلا هم گفته ام که هر متهم دیگری غیر از زنجانی اگر همکاری کند و خسارت هایش را جبران کند حتما در حکمش بی تاثیر نیست. این را هم وجدان می گوید، هم قانون و هم شرع و بحثی در آن نیست. ما روز اول هم به آقای زنجانی گفتیم. البته این را بگویم که تخفیف در حکم به نفع متهم نیست. به عنوان مثال اگر روزهای نخست بدهی، هایش را داده بود نیاز نبود زندانی شود و بعد از قرار در دوران آزادی تمام اموراتش را خودش انجام می داد. در هر حال الان هم این متهم بدهی هایش را پرداخت کند به نفعش است. هرچند به گفته مسئولان پرونده همکاری لازم را نداشته است. * وضعیت پرونده کرسنت در چه مرحله ای قرار دارد؟ – درخواست رسیدگی فوق العاده شده که در مسیرش قرار گرفته اما حکم قبلی قابلیت اجرا دارد. * نیروی کار قوه قضائیه در حد قابل قبول و استاندارد است؟ – به اعتقاد من دولت و مجلس بیایند و ماموریتهای قوه قضائیه را رصد و تحلیل کنند و ببینند بر اساس این ماموریت چقدر نیروی انسانی نیاز است. وقتی یک قاضی در ماه 150 تا 200 پرونده را باید بررسی و قضاوت کند خیلی بدیهی است که این مهم کار سختی است. همین موجب می شود که وقت رسیدگی طولانی شود. هرچند در برنامه پنجم 4000 قاضی وارد قوه قضائیه شد اما تعداد زیادی هم از قوه قضائیه خارج شدند. اصرار ما این است که برای برنامه ششم توسعه تعدادی قاضی وارد دستگاه قضا شود اما نه تنها قاضی بلکه نیاز مبرم به نیروی کار (کارمند) هم داریم چون هر قاضی 3 کارمند می خواهد. برای همین بسیاری از شعبات ما اکنون با یک کارمند کار می کنند. * با این توصیفات آیا مردم از قوه قضائیه راضی هستند؟ – بر اساس نظرسنجی ای که شده رضایتمندی مردم رو به افزایش است اما انتقاداتی هم دارند. با این حال برخورد غیرتبعیض آمیز در مبارزه با مفاسد برای مردم قابل تامل بوده است. قوه قضائیه پرونده هایی که مورد بر هم زدن امنیت مردم شده است را در اولویت قرارداده و این هم موجب همین رضایتمندی است. با این حال قانع نیستیم و همه مردم راضی نیستند و باید تلاش کنیم به نقطه مطلوب برسیم. * می گویند نمی شود به قوه قضائیه انتقاد کرد؟ – پس این همه نقد بر قوه قضائیه چیست؟ رسانه ها و اظهارات را بخوانید دیگر از نقد گذشته و بد و بیراه می گویند. اما در هر حال هیچ فردی نباید علیه قوا و افراد خاص توهین کرده و تهمت بزند. * آیا مصونیت سیاسی در پرونده های قضایی داریم؟ – نه به هیچ وجه نداریم. اما برخی از افراد هستند که در قانون نوشته شده که چگونه احضار شوند. مثلا رئیس جمهور جرمی را مرتکب شود مستقیم در دادگاه رسیدگی می شود. برخی موارد است که در زمان مسئولیت فرد، دلیلی برای محاکمه و دادگاهی شدنش نداریم و ثابت نمی شود اما فردا دلیل آن پیدا می شود برای همین دیگران فکر می کنند فرد مصونیت سیاسی داشته است. * گاهی وقتی وارد دادگاه می شویم می بینیم که قاضی دارد پرونده سنگینی را رسیدگی می کند و این تمام وقت و اعتبار شغلی اش را در برمی گیرد اما وقتی به دستمزدها نگاه می کنیم می بینیم حقوق وکیل متهم از حقوق قاضی چندین برابر بیشتر است! فکر کنم کمی این مورد درست نباشد. نظر شما چیست؟ – برخی از وکلا دستمزدهای سنگینی می گیرند که با هیچ معیاری جور در نمی آید. این دستمزد با حقوق استاد دانشگاه یا یک تولید کننده هم قابل مقایسه نیست. مثلا در یک پرونده که یک سال وقت گرفته به فرض اینکه روزی 2 ساعت هم وکیل وقت گذاشته باشد با حق الوکاله 10 میلیارد تومانی مواجه می شویم! خب این مبلغ بر چه معیاری محاسبه شده؟ ساعتی؟ روزی؟ چطوری؟ .... نکته قابل تامل این است که مبلغ حق الوکاله را برخی وکلا به دادگاه اعلام نکرده و حتی مالیات هم نمی دهند. مثلا در پرونده 3 هزار میلیاردی وکلای 3 و 5 و 10 میلیاردی هم داشتیم و جالب تر اینکه وکیلی داشتیم که از هر دو طرف یعنی شاکی (بانک) و متهم پول گرفته بود! همین ها موجب می شود که قضات بعد از بازنشستگی یا قبل از بازنشستگی به دنبال وکالت باشند. چون می بینند که یک وکیل به اندازه 30 سال خدمت یک قاضی در یک پرونده حق الوکاله می گیرد. در کنار این موضوع گاهی برخی از وکلا به موکل خود یاد می دهند که دروغ بگویند تا تبرئه شوند. *در این دوره وظایف بیشتری به معاون اول قوه قضائیه سپرده شد؟ – بله؛ اما توفیق اجرای صد در صد وظایف را نداشتم با این حال تمام وظایفم را تا جایی که در توان داشتم انجام دادم. در هر حال آیت الله آملی لاریجانی رئیس قوه قضائیه 17 مورد وظیفه برعهده معاون اول خود قراردادند که برخی مشورتی است و برخی هم تفویض اختیار بود. * پس می توان گفت که کار شما از زمان دادستانی کل سنگین تر شده است؟ – بله؛ مسئولیتهایی که به من سپرده شد متنوع تر بود. در دوران دادستانی کل حجم عظیمی از کار مربوط به پرونده های مواد مخدر بود که البته با اصلاح قانون این وظیفه از دوش دادستانی کل برداشته شد. از وقتی هم که معاون اول قوه قضائیه شدم تمام پنجشنبه ها هم سرکار بودم تا کاری روی زمین نماند. * برای اینکه سخنگوی خوبی برای قوه قضائیه باشید رسانه ها را هم رصد می کنید؟ – اگر رسانه ها سوالاتی که مربوط به پرونده ها است یا موارد دیگر را زودتر به دفتر سخنگو اعلام کنند کار بهتر جلو می رود. اما در کل تیتر روزنامه ها و خبرگزاری ها را در حد میسور رصد می کنم. البته دوستان من در دفتر سخنگو هم کمک می کنند و به جرات می توانم بگویم که آماده پاسخگویی به حدود 200 سوال هستیم و پاسخ های بیش از 30 سوال احتمالی را تهیه کرده و آماده دارم. سخنگویی هم مشکلات خودش را دارد. ناگفته نماند که پاسخ به برخی سوالات را معذوریت داریم تا بیان کنیم و در کنار آن باید پاسخ ها کاملا متقن و قانونی باشد. Let’s block ads! (Why?) منبع: مشرق کد مطلب : سایر اخبار ...
پس از قهر و استعفای علی رهبری صورت گرفت؛ گزینشی نو برای ارکستر سمفونیک تهران
ها نوشته ام را در اختیارم قرار دهند و به این ترتیب آنها را به کامپیوتر منتقل کردم. این کار که بالغ بر 18 هزار صفحه پارتیتور بود و چند سالی از من، زمان گرفت. دلم نمی خواهد روزی از دنیا بروم و کارهایم نصفه کاره بمانند. در پنج، شش سال اخیر به نوعی خودم را زندانی کرده و به کار آهنگسازی مشغول بودم چراکه برای من آهنگسازی مهمتر از رهبری ارکستر است و الان هم خوشحالم که آخرین اثرم با نام "مکاشفات یوحنا" را ...
قطع یارانه 3 بیمار نیازمند توسط دولت
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از فارس؛ روز یک شنبه برای شرکت در یک جلسه با ماهیت خبری عازم سالن جلسات دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه شدم، این جلسه در روزهای نخست سال نو با بسیاری از نشست های خبری و جلسات معمول تفاوت داشت و چون از چند و چون این برنامه مطلع بودم، بسیار کنجکاو شدم نتیجه آن را هر چه زودتر بدانم. انتشار خبر این جلسه با توجه به شرایط حاکم و چرایی آن از یک اهمیت ...
زود شکست بخورید تا زود موفق شوید
. او که دانشجوی رشته برق است می گوید: در مورد کار در خراسان هیچ فرصتی نبود که صد در صد مطمئن باشم که بعد از فارغ التحصیلی در رشته برق به شغلی دست پیدا می کنم. نه پدرم پولدار یا باغدار بود نه موقعیت خاص اقتصادی داشتم. همه ما شرایط خانوادگی متوسطی داریم ولی همه ما دنبال یک راه هایی برای کسب و کار بودیم و دنبال آن نتیجه نهایی رشته دانشگاهی امان نبودیم. فقط رفتیم دنبالش و جستجو کردیم. این گروه ...
عامل اصلی موفقیت قاریان
با محمدمهدی بهاری قاری نوجوان کشورمان تقدیم می شود. آقای بهاری از نحوه قرارگیری در مسیر قرآن بگویید. چگونه با قرآن مأنوس شدید؟ فعالیت در عرصه های قرآنی از همان کودکی برایم جذابیت خاصی داشت چرا که ما در منزل هیأت داشتیم و از 2 سالگی در جلسات قرآنی فعالیت داشتم و در همانجا روخوانی قرآن کریم را آموختم. به یاد دارم در اول و آخر جلسه صلوات می فرستادم و همه با من همراه می شدند ...
مهناز افشار:رأی دادم تا برجام پایدار بماند
فیلم در کارنامه دارم. گاهی فکر می کنم اگر با یک فیلم مطرح و کارگردانی بسیار خوب، کرام را شروع می کردم، انتخاب های بعدی سخت تر می شد. من زمان ورود به سینما یک دختر 18 ساله با پشتوانه ای در رشته تدوین بودم که خودم انتخاب نکردم در کدام یک از فضا یا ژانرهای سینمایی کار کنم. همه این نقش ها به من پیشنهاد شد و من هم به واسطه میزان دانش و آگاهی که در آن سن داشتم، قبول کردم. همانطور که اشاره کردم ...
وزیر بهداشت: دیگر وزیر نمی شوم/ از طرف رییس جمهوری موظفم پیگیر سلامت افراد در حصر باشم
چه که لیاقت نداشته ام ولی فقط همین دوره را به قصد کمک در خدمتشان هستم. چرا؟ سخت بوده؟ اذیت شدید؟ نه، فکر می کنم چهارسال وقت داشته ام، کارهایی را که باید انجام می دادم، انجام دهم. من مردم را دوست دارم. مربوط به الان نیست. آن موقعی که دانشجو بودم، از خورد و خوراک خودم می زدم با تعدادی از دوستان می رفتیم در روستاها کار می کردیم. جهاد هم نبود. بعد جهادسازندگی راه افتاد. جنگ که ...
قتل مرد میلیاردر در ویلای دماوند
مرد با مهران از خانه به دست آمد. یک حسی به من می گفت مهران از سرنوشت پیرمرد و پسر نوجوانش خبر دارد، به همین خاطر او را بازداشت کردم. بازجویی ها از او آغاز شد اما پسر خونسرد مدعی بود خبری از سرنوشت آنها ندارد. روزها سپری شد و اسفندماه از راه رسید. بیش از یک ماه بود که مهران بازداشت بود. دادگاه قرار بازداشت موقت را رد کرد. مجبور شدم او را با قرار وثیقه 30 میلیارد ریالی در بازداشت نگه دارم ...
کار ناتمام ظریف در وزارت امور خارجه
... باز هم همه چیز بستگی دارد. فعلا قصد دارم تا زمانی که بتوانم، خدمت کنم. **آقای ظریف، تصویرتان از آینده سیاسی خودتان چیست؟ فکر می کنید آینده سیاسی شما شبیه کدام یک از سیاسیون یا وزرای خارجه یا کسانی که می شناسید، خواهد شد؟ من جام جهان نما ندارم که آینده خودم یا آینده فرد دیگری را در آن ببینم. در یک حوزه می توانم پیش بینی کنم که آن هم حوزه روابط بین الملل است، نه حوزه شخصی ...
اتفاق عجیب برای زن نیویورکی
آن ها گفتند که می خواهیم تو را ببریم پیش اتومبیلت. پیش خودم فکر کردم که اشکالی ندارد... چند دقیقه بعد یک آمبولانس نزدیک من شد و آن ها باز هم گفتند که تو را پیش اتومبیلت خواهیم برد. من گفتن با آمبولانس؟! کاملا گیج شده بودم. کامیلا به بیمارستان روان پزشکی هارلم منتقل شده بود. او مدعی است که وکیلش مایکل لامونسوف مدارک پزشکی مرتبط با زمان حضور او در این بیمارستان را تحویل گرفته و در آن ...
گفتگوی خواندنی با علی شریعتی مقدم موسس گروه بین المللی نوین زعفران
اعتبار زعفران داخلی در کشور بودند و مردم از فعالیتهای سالم و سنتی آنها لذت می برند. ما نوع برخوردمان با زعفران متفاوت بود، نوین زعفران بیشتر در بازارهای صادراتی خارجی است و سعی بر این است که یک فعالیت نو و جدید انجام دهیم، بحث های بسته بندی و به خصوص فراوری زعفران جز کارهایی بود که مایل بودم پایه گذاری کنم. خوشبختانه در مجموعه های جمعی هم سعی کردم که تجربه خودم و ذهنم را منتقل کنم، هیچ وقت سعی ...
تهران باید بیدار شود
...، اما به اجبار همسر و فرزندانم مجبور شدم خانه پدری ام را خراب کنم. دلم نمی خواست تن به این کار دهم و الان هم دوست دارم که دوباره به دل یک خانه سنتی و قدیمی بازگردم اما دیگر شرایط و امکاناتش را ندارم. خانه قدیمی من 65 ساله بود، از آن دست خانه های قدیمی زیبا با حیاط و حوض دلنواز؛ اما اکنون بابت تخریب آن به شدت احساس ناراحتی و دلتنگی می کنم. مشکلی که برای من پیش آمد ناشی از جبر زمانه بود. من ...
چگونه قانون مدنی ایران بر اساس فقه امامیه تدوین شد؟
همانند خون در جزء جزء اندامها و گوشه گوشه نظام حقوقی هر کشوری در جریان است و این وظیفه خطیر بر عهده قانون مدنی است که قلب این بدن به شمار می آید. به همین علت است که در همه کشورها در تدوین قانون مدنی دقت بسیار می کنند و برای این منظور از بزرگ ترین حقوقدانان که بر مفاهیم و معیارهای حقوقی و ارزشهای آن جامعه و حتی دیگر نظامهای حقوقی مسلط باشند کمک می گیرند و در بسیاری موارد بالاترین مقامهای کشور بر ...
با رپرهای تهرانی آشنا شوید!
...: لحن شان کاملا با هم فرق دارد و حتی بدون دانستن هویت شان هم می شود، به این تفاوت پی برد. مصطفی ملقب به M8 نوزده ساله است و در چهار سال فعالیتش در زمینه رپ سه کار منتشر کرده و کار چهارمش در سبک لاو در آستانه انتشار است. یار غارش ابراهیم هم تا همین چند وقت پیش با لقب اِبزی شناخته می شده ولی حالا اِبی را ترجیح می دهد. فرشاد لقبش را گمراه انتخاب کرده است. با خنده می گوید: خب چون خودمم ...
قاسم سلیمانی بر بالین برادر شهیدش احمد سلیمانی+ تصویر
...> توسل بیماری سختی داشتم، دیگر از دکترها ناامید شده بودم. همسرم علی در تدارک سفر به تهران بود تا پیش دکترهای آنجا برویم. اما خودم می دانستم بی فایده است. گفتم: من نمی آیم. گفت: پس می خواهی چکار کنی؟ من که نمی توانم دست روی دست بگذارم و همین طور شاهد آب شدنت باشم؟ گفتم: من را ببر قنات ملک. اگر شفا نگرفتم دیگر بی خودی پولت را خرج دوا و دکتر نکن. بدان که دیگر خوب شدنی نیستم. به هر زحمتی که بود ...
وزیربهداشت:شرکای مابه تعهدشان عمل نکردند
مرا به این سمت سوق داده، همسرم است بنابراین از این بابت خیلی راحتم. یعنی شب خانه بروم، نروم، آخر شب برسم یا نرسم، اعتراضی نیست. تازه همسرم باید بیشتر تلاش کند که من اعتراض نکنم... . معمولاً صبح زود می آیم و آخر شب خانه می روم. نه اینکه الان این طور باشد؛ قبلش هم که برای خودم کار می کردم همین طور بود. آن موقع برای خودمان بود حالا برای مردم. منبع: روزنامه ایران ...
عصبانیت محمد خاتمی از یک اردوی مختلط
غلامرضا خواجه سروی گفت: وقتی سال 84 وزارت علوم را تحویل گرفتیم، چیزی غیر از یک فضای سیاسی شکست خورده در دانشگاهها به چشم نمی خورد که خیلی از کسانی که در دانشگاهها در حال فعالیت بودند به خاطر افراط در عمل سیاسی و تندروی های بی مورد، جامعه دانشگاهی آنها را منزوی کرده بود. به گزارش میدان72, تفاوت های سیاسی و فرهنگی دولت نهم و دهم با دولتهای پیش از خود، اتفاقا در زمینه دانشگاه نیز ظهور و بروزهای خاص خود را به همراه داشت؛ تفاوت هایی که به مرور و بعد از گذشت تنها چند ماه از آغاز به کار دولت نمایان شد. دگرگونی فضای دانشگاه، تغییر مسیر و سکوت جنجال های به پا شده، کارهای سیاسی صرف، تغییر آهنگین صدای نا متوازن فضای دانشجویی وقت و مواردی از این دست که در ادامه مطلب بدان اشاره خواهد شد، بنایی شد تا با غلامرضا خواجه سروی، معاون فرهنگی وزیر علوم تحقیقات و فناوری دولت دهم و از عناصر تاثیرگذار در همین معاونت در دولت نهم به گفتگو بنشینیم و دورنمای واضح تری از مسائل فوق را ترسیم کنیم. وی در این گفتگو از دوران حضور خود در معاونت فرهنگی وزارت علوم گفت و ارزیابی خود را وضعیت وزارت علوم فعلی می گوید. در ادامه مشروح گفتگوی خبرنامه دانشجویان ایران ؛ با وی را می خوانید: * زمانی که معاونت فرهنگی وزارت علوم را تحویل گرفتید، چه شرایطی داشت و تحلیل شما از شرایط آن روز چیست؟ خواجه سروی: از زمان ورودم به معاونت فرهنگی وزارت علوم؛ چون از سال 84 تا 88 قائم مقام معاونت فرهنگی بودم و از سال 88 تا 92 نیز معاونت فرهنگی بودم. به هر حال آن زمان آقای دکتر خرمشاد حدود دو ماه زودتر از بنده آمده بودند و من به وزارت علوم رفتم؛ اگر بخواهیم خیلی وارد فضای اداری و مالی و ... نشویم و فقط به فضای دانشگاهی بپردازیم، شرایطی که آن زمان حاکم بود، از سال 84 و بعد از روی کار آمدن دولت نهم، کلا یک جو بسیار سیاست زده ای در دانشگاهها حاکم بود و تا جایی که اغلب نیروهای سیاسی حاضر در دانشگاهها از بس که فضا از سیاست و کار سیاسی اشباع شده بود، یک حالت دلزدگی و پس زدگی در فضای سیاسی ایجاد شد و علاوه بر آن، هر چیزی رنگ بوی سیاسی به خودش گرفت. بهت دانشگاه از فضای سیاسی در بن بست فرهنگ آن زمان چیزی غیر از سیاست در دانشگاهها به چشم نمی خورد؛ آن هم یک فضای سیاسی شکست خورده که خیلی از کسانی که در دانشگاهها در حال فعالیت بودند به خاطر افراط در عمل سیاسی و تندروی های بی مورد، جامعه دانشگاهی آنها را منزوی کرده بود و جایگزینی هم نداشتند؛ به نظر می رسید که خیلی از تشکلها در حالت سردرگمی و بهت و حیرت در این فضا به سر می برند. من یادم هست که یکی از چیزهایی که به عنوان شاخصه این فضا آن زمان بحث می شد این بود که بالاخره باید دانشگاه سیاسی داشته باشیم، دانشجوی سیاسی کیست، و می گفتند که دانشجویان برای فعالیت های سیاسی نیاز به منشور دارند یا ندارند و حتی یادم بود که بحثی تحت عنوان اخلاق و منشور اخلاقی اساتید و دانشجویان و حتی منشور اخلاقی کارکنان در آن زمان حتی روی آن کار شد و به تمام دانشگاهها ابلاغ شد اما به نظرم در حوزه دانشجویان و اساتید دیگر شکل نگرفت. آن زمان چیزی غیر از سیاست در دانشگاهها به چشم نمی خورد؛ آن هم یک فضای سیاسی شکست خورده که خیلی از کسانی که در دانشگاهها در حال فعالیت بودند به خاطر افراط در عمل سیاسی و تندروی های بی مورد، جامعه دانشگاهی آنها را منزوی کرده بود و جایگزینی هم نداشتند؛ به نظر می رسید که خیلی از تشکلها در حالت سردرگمی و بهت و حیرت در این فضا به سر می برند. به دنبال این بهت و حیرت و سردرگمی که در فضای فرهنگی و اجتماعی دانشگاهها وجود داشت تقریبا همه فکر می کردند که فضای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دانشگاهها به بن بست رسیده است و مثل یک لشکر شکست خورده است و دیگر راهی جلوی پای آن نیست. جاهای اصلی نیز در دست کسانی افتاده بود که در واقع نقیض تاسیس تحکیم بودند؛ تحکیم شیراز هم که تشکیل شده بود، جمعیت کمی بودند که هنوز در موضع ضعف بودند. حتی کارکنان وزارت علوم که دلسوز بودند، آن زمان وقتی ما می رفتیم بازدید، می گفتند که آیا شما برنامه ای دارید؟ چه کار می خواهید بکنید؟ خلاصه اینکه فضای بسیار سخت و سنگینی آن زمان بود؛ بالاخره از زیر فشار هشت ساله یکسری سیاست های افراطی که به دانشگاهها وارد شده بود مثل کسی که یک پتک محکم توی سرش زده باشند و گیج باشد؛ این فضای دانشگاهی کشور بود. مصوبه ای که معاونت فرهنگی وزارت علوم را منحل کرده بود وجود چنین فضایی حتی به حدی بود که یادم است دو مصوبه در آن زمان از شورای عالی انقلاب فرهنگی دیدم که معاونت فرهنگی وزارت علوم را حذف کرده بود! اگر اشتباه نکنم، این مصوبه برای سال 78 بود، دقیقا بعد از حوادث کوی دانشگاه. در آن دوران دو حرکت خیلی چشمگیر بوده است؛ یکی اینکه آن زمان به شوخی می گفتیم به سمت تفریحات سالم می روند. خاطرم هست که یکی از اعضای معمم شورای عالی انقلاب فرهنگی برای من تعریف می کرد که بعضی از کارهایی که با حمایت معاونت فرهنگی وزارت علوم آن دوره می کردند، شورای انقلاب فرهنگی راسا دخالت می کرد و آنها را تعطیل می کرد. عصبانیت سیدمحمد خاتمی از یکی از اردوهای مختلط در کنار دریاچه ارومیه برای مثال، اینکه گفتم به سمت تفریحات سالم پیش می رفتند، یک اردوی فرهنگی در کنار دریاچه ارومیه برگزار کردند که ویژگی های خاصی داشت که که دیگر خون اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی از جمله رئیس جمهور وقت که آقای خاتمی بود را به جوش آورد، اختلاط و رقص و آواز بود؛ این یکی از شاخصه های فضای آن زمان بود. یک اردوی فرهنگی در کنار دریاچه ارومیه برگزار کردند که ویژگی های خاصی داشت که که دیگر خون اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی از جمله رئیس جمهور وقت که آقای خاتمی بود را به جوش آورد، اختلاط و رقص و آواز بود؛ این یکی از شاخصه های فضای آن زمان بود. شاخصه دیگر این بود که بحث های سیاسی در فضای دانشگاهی به سمت افراط و خروج از نظام رفتند که در پی اینها، شورای عالی انقلاب فرهنگی آمده و بود طی دو مصوبه، معاونت فرهنگی وزارت علوم را منحل کرده بود و بخش های مختلف آن نیز پراکنده شده بود و افرادش جای دیگری بودند. بر همین اساس بود که معاونت فرهنگی وزارت علوم در دولت نهم، مجددا با مواقت و دستور رئیس جمهور احیا شد و بعدا آن مصوبات را خود به خود لغو کردند و کارهای مهمی انجام شد معاونت فرهنگی در ساختار بماند و الان تبدیل به قانون شده است و شرح وظایف و دستورالعمل دارد و باید ارزیابی شود؛ آن زمان قانون نبود. از زمانی که ما به وزارت علوم آمدیم، شعاری مطرح شد تحت عنوان “ما می خواهیم به سوی دانشگاه تمدن ساز اسلامی حرکت کنیم” و آن هم به هرحال مبتی بر مقدمات بود؛ مقدمات هم این بود که چالش های آموزش عالیآ زمان را از راه به کار بردن روش شناسایی تهدیدها و فرصت ها و نقاط قوت و ضعف، شناسایی شد و برای آن برنامه ای تنظیم و تدوین شد که برآیند و خروجی آن می شد تمدن سازی. از منابع آن هم می شود به کتاب “دانشگاه تمدن ساز اسلامی” اشاره کرد. این شروع تازه ای بود و باعث شد تا دانشگاه ها تا حد زیادی تکلیف خودشان را بدانند و چشم انداز تمدن سازی را قرار بدهند؛ آن هم تمدن سازی نوین ایرانی اسلامی که به این ترتیب در آن بن بست یک دریچه ای باز شد و افق نویی پیش روی دانشگاهها و موسسات آموزش عالی قرار گرفت. به نظرم در آن زمان این شعار و برنامه خیلی خوبی بود که آن مشکلات را پشت سر گذاشت و یکی از ویژگی های این برنامه تقسیم کار بود. تمام تشکلهای دانشجویی، هیئت های، کانون ها و ... _ که در زبان خارجی NGO_ نامیده می شوند، کار سیاسی می کردند؛ حتی شوراهای صنفی دانشجویی، همه کار سیاسی می کردند؛ یا حتی مثلا این نشریات دانشجویی که تخصصی بودن خیلی هاشان کار سیاسی می کردند. تمام تشکلهای دانشجویی، هیئت های، کانون ها و ... _ که در زبان خارجی NGO_ نامیده می شوند، کار سیاسی می کردند؛ حتی شوراهای صنفی دانشجویی، همه کار سیاسی می کردند؛ یا حتی مثلا این نشریات دانشجویی که تخصصی بودن خیلی هاشان کار سیاسی می کردند. به اسم کار فرهنگی فقط کار سیاسی می کردند حتی نهادی درست کرده بودند تحت عنوان “مجامع کانونهای فرهنگی و هنری دانشگاهها” که جالب بود آن هم کار سیاسی می کرد. برای اینکه این فضا بشکند و این معضل حل شود، کاری که انجام شد و مدنظر قرار گرفت، اصل تقسیم کار بود. هر کسی مبتنی بر شرح وظایف خودش فعالیتش را در دانشگاه انجام دهد. من خاطرم هست که شوراهای صنفی یکی از کارهایی که آن زمان می کردند و خودشان را در انجام این کارها صاحب حق می دانستند، نامه می زدند به وزارت علوم که رئیس یک دانشگاهی را عوض کند و جالب این است خودشان هم یک رئیس پیشنهاد می دادند. یا مثلا بعضی از دانشجویان هویتی یا مذاهب اقلیتی خواسته هایی داشتند که بدون در نظر گرفتن خوب یا بدی آن، جایش در دانشگاه نبود؛ مثلا بعضی از دانشجویان کرد در یکی از دانشگاهها درخواست می کردند که می خواهیم در فلان دانشگاه، نماز جمعه اهل سنت برگزار کنیم؛ درست است که دانشگاه مسجد دارد و نماز جماعت هم دارد، اما نماز جمعه حساب و کتاب دارد. بعضی شهرها در کشور است که هم نماز جمعه اهل سنت دارد و هم نماز جمعه خودمان. اصلا بحث روی درست و غلطی آن نیست، حرف این است که اینها از جایگاه خودشان خارج شده بودند؛ شورای سیاست گذاری ائمه جمعه را اصلا برای همین گذاشته اند، این موضوع خیلی به دانشگاه ارتباط پیدا نمی کند. این در خواست ها تا حدی عجیب و غریب بود که من به اینها می گفتم آئین نامه ای که تحت آن فعالیت می کنید را بیاورید تا من ببینم که کجای آن نوشته است که شما می توانید رئیس دانشگاه را تعیین کنید! شما باید مسائل صنفی دانشجویان را حل کنید. البته دانشجویان در تعیین رئیس دانشگاه می توانند نظر بدهند اما نه اینکه برای وزیر تعین تکلیف کنند! البته در آن فضا اینطور صحبت کردن و شنیدن نظرات آنها خیلی جرات می خواست چون خیلی از آنها حکومتی برای خودشان در دانشگاه داشتند. البته به این مسائل به تشکل های همسو نیز برمی خورد؛ مثلا دوستان ما در جنبش عدالتخواه دانشجویی بعضا ما را متهم به محافظه کاری می کردند و ما چاره ای نداشتیم که این راه را ادامه دهیم. ویژگی دیگری که طرح “دانشگاه تمدن ساز ایرانی اسلامی” داشت، این بود که سطح دانشگاههای جمهوری اسلامی ایران را یک پله از اینکه بیاید و احتیاجات کشور را حل بکند،-باتوجه به اینکه دانشگاه مسئول تامین نیازهای جامعه است- سطحش را ارتقا می داد. نتیجه آن هم تبدیل دانشگاه به دانشگاهی در طراز انقلاب اسلامی بود. اگر به انقلاب اسلامی هم نگاه کنیم می بینید که آمده است هم انسان نویی بسازد و هم تمدن نوینی درست کند و بدون این دو هم نمی تواند زنده بماند. بعد از مدتی که این شعار در فضای دانشگاهی مطرح شد و افراد آن را دیدند و مطالعه کردند و به ابهامات آن پاسخ داده شد و به هرحال یک مقدار فضای آن در دانشگاهها دیده شد، دانشگاهها احساس بالندگی کردند و سرعتشان را بیشتر کردند. به همین خاطر هم یکی از مسائلی که خیلی مورد توجه قرار گرفت، توسعه انجمن های علمی دانشجویان بود وقتی که آمدم تعداد این تشکلها تقریبا 660 تا بود که در هنگام تحویل، نزدیک به 8 هزار دفتر بودند. در بخش های دیگری هم رشد داشتیم اما چون قرار شد بر محمل علم کارهایمان را جلو ببریم، این قسمت مورد توجه قرار گرفت، هم مخالفین و موافقین به ما ایراد می گرفتند که سابق معاونت فرهنگی وزارت علوم با کار سیاسی می کرده است و شما هم کار سیاسی کنید. و این مسئله همین آقایون تحکیمی قدیم از ما ایراد می گرفتند، و خیلی از این افراد عین رفاقت از ما فاصله گرفتند و در جلسات شرکت نکردند، تا الان هم ناراحت هستند. هم مخالفین و موافقین به ما ایراد می گرفتند که سابق معاونت فرهنگی وزارت علوم با کار سیاسی می کرده است و شما هم کار سیاسی کنید. و این مسئله همین آقایون تحکیمی قدیم از ما ایراد می گرفتند ولی آن برنامه برنامه موفقی بود بطوری که در برنامه “دانشگاه تمدن ساز”، دانشگاه در حوزه علمی شروع به فعالیت کردند و زمانی که ما وزارت خانه را تحویل گرفتیم عدد مقالات 3300 عدد بود، تحویل دادیم نزدیک به چهل هزار مقاله شد. می آیند و میگویند نفت انقدر بوده است و...، این در حالی است که همه می دانند که بودجه کشور یک چیز معینی است، اصلا شما بگو نفت بشکه ای 300دلار، بودجه که یک چیز معینی است، و در بودجه دانشگاه ها هم همین مسئله بود، که ما با همان بودجه توانستیم کار را جلو بردیم، جشنواره های فرهنگی برگزار کردیم، نشریات دانشجویی را سازماندهی کردیم. به نظرم میرسد یک آرامشی همراه با نشاط در دانشگاه بوجود آید و باید هم همین مدلی باشد، دانشگاه ما ناید مرده باشد و اتفاقات دوره آقای خاتمی نباید در آن اتفا بیافتد. در همان سال، هیات مذهبی، انجمن های صنفی و فرهنگی و سیاسی بوجود آمد، بطوری که انجمن های سیاسی از عدد 123 انجمن به 260 انجمن در آن 8 سال رسید. که به دلیل سرخوردگی که شده بود، تجدید حیات این تشکل ها، کار سختی بود. * یکی از ایرادات اصلی به دولت آقای احمدی نژاد همین مسئله بود که در آن زمان تعداد تشکل های اصلاح طلب در دانشگاه کم شد و همین مسئله باعث بی رمق شدن فضای سیاسی دانشگاه ها شد؟ این مسئله چطور با افزایش تشکل ها درست است؟ خواجه سروی: من این مسئله را بگویم، همین آقای دکتر پزشکیان وزیر بهداشت، آقای توفیقی وزیر علوم و آقای قمی نیز رئیس نهاد رهبری بودند، اینها معین هستند، اینا در سال 83 یک مصوبه گذراندن در هیات نظارت مشترک علوم و بهداشت، آنجا تحکیم علامه را غیر قانونی اعلام کردند؛ وقتی این طیف غیر قانونی اعلام شده، تمام دفاتر تحکیم مشخص می شود عدد آنها پایین می آید، دوره ما هم همان ها هم که از خط خارج شده بودند، اتفاقا ما نگهشان داشتیم، اما خودشان روی مواضع خود پافشای کردند، و این مسئله فقط فحش به نظام و جمهوری اسلامی نبود. مصوبه ای ما تصویب کردیم در سال 87 یا 88، که من معاون نبودم و به عنوان کارشناس بودم، که وزیر، نهاد و نماینده شورای عالی و یک استاد دانشگاه، حق رای داشتند، آنجا یک پرونده ای از همین بقایای تحکیم، که جالب بود پرونده بود که این افراد در حمایت از اسرائیل بیانیه داده بودند؛ این واقعا جالبه، اگر به جمهوری اسلامی فحش می دادی آدم دلش نمی سوخت، اما چرا از اسرائیل حمایت می کنید. این اتفاقات افتاد که میگن چرا تعداد تشکل ها کم شد! جالب بود پرونده بود که این افراد در حمایت از اسرائیل بیانیه داده بودند؛ این واقعا جالبه، اگر به جمهوری اسلامی فحش می دادی آدم دلش نمی سوخت، اما چرا از اسرائیل حمایت می کنید. این اتفاقات افتاد که میگن چرا تعداد تشکل ها کم شد! من شاهد بود که همین نهاد رهبری و وزیر از مدافعان این تشکل ها بودند، ولی ببینید چه اتفاقی افتاد که این تشکل ها غیرقابل تحمل شدند. این کاهش برای این مسائل است؛ همین انجمن فرهنگ و سیاست شیراز است که چندین شعبه دارد، در زمان ما هم بود که کسی کاری با آن نداشت؛ اتفاقا با آقا دکتر زاهدی در دانشگاه شیراز با همین افراد جلسات متعددی داشتیم. یا انجمن ترقی خواه که طرفداران آقای معین هستند کسی جلوی آنها را گرفت. انجمن تهران خیلی مشکلات داشت اما تحمل شد؛ به نظرم این چیزی که دوستان می گویند یک بهره برداری است. در صورتی که این یک مصوبه قانونی است. اما من اینجا بگویم انجمن های اسلامی که مواضع نزدیک به آنها داشتند اما از مواضع افراطی این تشکل ها، مثل حمایت از اسرائیل یا ضدیت با ولایت فقیه تبری جستند، حتی مورد حمایت نهاد رهبری و ما نیز بودند. اما عدد آنها به 20 تشکل نمیرسید و جالبتر اینجا بود که همین تعداد نیز در درون با هم مشکل داشتند. تقاضای مجوز نیز در همین اواخر که اصلا از این طیف نیز نبودند، تقاضا هم نداند. از خود آقای پزشکیان سوال کنید یا نهاد که مصوبه این جلسه است، که آقای توفیقی نیز امضا کرده، آنجا آمده است. دانشگاه ها یکم مخالفت می کردند اما سعید می کردند قانون را رعایت کنند. با این حال عددی که ما اعلام کردیم نشان میدهد ما رشد داشتیم، در زمان ما هم تشکل هایی که تقاضا اعلام موجودیت میکردند، دانشگاه ها نیز طبق قانون به آنها مجوز می دادند. * فضای فرهنگی در این دوره وزارت علوم چگونه بود؟ خواجه سروی: من هشت سال در وزارت علوم بودم و حداقل به اندازه یک کارشناس جز سر در میارم، و با وزارت بهداشت وبقیه جاها ارتباط داشتیم، و حتی رئیس جمهور سابق. یک اصل اساسی در دولت یازدهم است، و آن هم این مسئله است که آموزش عالی در اولویت نیست. اگر این فکر باشد، صحبت درباره مسائل جزئی آموزش عالی چه فایده ای دارد. بعضی از دانشگاه های ما در ایران روسای آنها بعد از دوسال و نیم، مشخص نیست، این بالاخره نباید به مسئول قوه مجریه که رئیس جمهور است بر بخورد؟ این نشان می دهد که دانشگاه در اولویت دولت نیست، دیگه حرف زدن از معاونت فرهنگی و... فایده ندارد. وزارتی که نزدیک به پنج میلیون نفر دانشجو و استاد دارد، بعد می روند از وزارت بهداشت برایش وزیر می آورند، این یعنی چه؟ وزارتی که نزدیک به پنج میلیون نفر دانشجو و استاد دارد، بعد می روند از وزارت بهداشت برایش وزیر می آورند، این یعنی چه؟ آموزش عالی از اولویت های حاکمیت است اما در دولت فعلی اولویت نیست امروز دانشگاهیان ما خیلی مورد توجه نیستند و توجه کردن به معنای سخنرانی و تعریف و تمجید نیست، بلکه باید عملا اتفاق بیافتد. مثلا بودجه بدهند و کار راه بیاندازند. و این را تمام وزرای علوم انجام داده اند و مقام معظم رهبری از آن خوشحال بودند و فرمودند که شما کاری را که می گفتند نمی شود را انجام دادید و کشور به شما افتخار خواهد کرد. ما به شخص وزیر کار نداریم اما آموزش عالی خیلی در اولویت دولت نیست. دانشگاه در اولویت حاکمیت و نظام هست اما در اولویت دولت و قوه مجریه نیست. در اولویت بودن یعنی دانشگاه بر محور علم حرکت کند و خروجی داشته باشد. البته نکته ای در این دولت اتفاق افتاده و آن این است که وزارت علوم تشکل های منحله را احیا کرده است و با آن ژست می گیرد و برای رسیدن به اهداف خود از آنها استفاده می کند و آنها را پیاده نظام خود قرار داده است. در کل دولت یازدهم دانشگاه را خیلی جدی نمی گیرد. بعضا افرادی که اتاق فکر دولت و وزارت علوم هستند این پیشرفت ها را پیشرفت نمی دانند. آقای معین قبل انتخابات در دانشگاه شیراز گفتند کی ما پیشرفت کرده ایم؟ . فرهادی وقت کافی برای اداره وزارتخانه را ندارد حالا وقتی دانشگاه در اولویت دولت باشد وزیری را می گمارند که او فارغ البال باشد. وزیر علوم باید در تمام جلسات هیات امنا شرکت کند و وقت کافی در اختیار ندارد. و آقای فرهادی علی رغم ویژگی های مثبت سابقا در وزارت بهداشت مجموعه گسترده ای را اداره نکرده است. وزارت علوم بسیار پیچیده تر از وزارت بهداشت است. بنابراین خمودگی در تمام بخش های وزارت علوم دیده می شود و گاها کارهایی هم انجام می شود. اتاق فکر وزارت علوم در دست فتنه گران است وزارت علوم را دو دسته اداره می کنند که یکی از آنها اتاق فکری است که افراد فتنه گر هم در آنها هستند و یک بخش آن هم دولتی ها هستند که از مجموعه نگهبانی می کنند. البته معاونت فرهنگی هم گاها راه را برای سوء استفاده های آن اتاق فکر باز کرده است. من چون معاونت فرهنگی را به خوبی می شناسم می دانم که این کارها و سواستفاده ها مربوط به آنها نیست. این کارها مربوط به دوره آقای ظرییفیان و همکارانش است. البته این سواستفاده ها با حمایت انجمن تهران که در وزارت علوم مستقر شده اند انجام می شود. در سال 84 که ما آمدیم یکی از اسناد فراموش شده سند دانشگاه اسلامی بود که احیا شد و نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری نسخه های آن را در دانشگاه ها توزیع کرد. این سند در عمل معطل مانده و اجرا نمی شود و شیوه قوه مجریه ما هم همین است که در ظاهر به این اسناد پایبند هستند اما در عمل به آن را قبول ندارند. الان کسی کدهای اظهارات آقای رئیس جمهور دربیاورد متوجه می شود که نظر نظام چیز دیگری است. من برای اینکه سند دانشگاه اسلامی را پیاده کنم کمیته کارشناسی را تشکیل دادم و کلی جلسات تشکیل دادیم. حالا برجام یک و دو را مطرح کردند. خاتمی قانون حجاب و عفاف را ابلاغ کرده بود حجاب و عفاف قانون دارد و نظر شخصی نیست شواری عالی انقلاب فرهنگی آن را تصویب کرده است. یکی از آنها را در دهه 60 ویکی از آنها سال 77 و زمان آقای خاتمی تصویب شده است و سال 85 شورای انقلاب فرهنگی تغییراتی در آن انجام شد و هرگز مساله حجاب و عفاف سلیقه ای نیست. در دولت احمدی نژاد در اینکه چگونه انجام شود اختلاف سلیقه وجود داشت و برخی معتقد بودند که در دانشگاه ما باید کلاس های دختر و پسر را جدا کنیم که اجرایی هم شد. یک برداشت دیگر این است که دولت باید تلاش کند اقدامات لازم را برای اجرای این قانون فراهم کند یعنی باید برای آن روش پیدا می کردند. مثلا امکان اینکه یک دانشگاه دخترانه و یک دانشگاه امیرکبیر پسرانه را داشته باشیم را فراهم کند. قانون حجاب و عفاف باید تفهیم شود همیشه وقتی این دولت آمده از روش اعتدال استفاده کند دچار افراط وتفریط شده است. من معتقد بودم باید این قانون را ابتدا تفهیم کرد زیرا الان اکثر افراد نمی دانند چنین قانونی داریم. این را باید در مراسم جدید الورودها تفهیم کنند. مثلا اگر مامور حراست به پوشش یک دانشجو ایراد می گیرد، دانشجو ابتدا فکر می کند ایراد گرفتن حراست قانونی نیست ولی وقتی قانون را به او نشان می دهیم می گوید اگر من می دانستم چنین قانونی وجود دارد هرگز آن را انجام نمی دادم. بعضی از فعالین دانشجویی فعال خودشان به من گفتند: که ما قبل از دولت آقای خاتمی به دانشگاه رفته بودیم. مثلا سال 86 هم به همان دانشگاه رفته بودیم. اصلا باورمان نمیشد این همان دانشگاه باشد. البته این روشی که ما میگفتیم که حوصله نمی کشد و وقتمان تمام شده است. اگر خواستید یک مصاحبه دیگر را بگذارید این بحث حجاب و عفاف را حداقل کار هایی که ما کردیم حداقل گزارشش را برای ثبت در تاریخ بدم. که چه اتفاقاتی افتاد. ولی اون روشی که ما به جلو رفتیم اتفاقا باعث شد که عدد دانشجویان با حجاب بیشتر بشود. من نمیدانم این مسئله حل شد یا نه، ولی عدد بدحجاب های ما کاهش پیدا کرد طوری که تقریبا آدم های حساس جامعه منهای علی مطهری مثل همیشه که همه یک چیزی می گویند ایشان چیز دیگری می گوید، تقریبا آدم های حساس در جامعه ما روی این مسئله خیلی حساسند به این نتیجه رسیدند که وضع عفاف و حجاب در دانشگاه بهتر از وضع عفاف و حجاب در جامعه است. این کد از حاج آقای علم الهدی –امام جمعه مشهد- است که ایشان بالاخره در این زمیه ها سخت گیر و با کسی هم شوخی ندارند و خیلی آدم های دیگر. ما بدون اینکه در دانشگاه شناخت ایجاد کنیم و افراد را متقاعد یا توجیه کنیم به اجبار می توانیم کارهایی انجام دهیم ولی شکست میخوریم. آخر دانشگاه خواه ناخواه محیطی است که شما با افرادی طرف هستید که از شما استدلال می خواهند باید متقاعدشان کنید. باید در پرده قرار بگیرند باید بفهمند فوایدش در چیست مضراتش کجاست و اتفاقا قانون عفاف و حجاب هم همین را میگوید. تندروی هایی که در این زمینه شده است را واقعا هیچ وقت طرفدارش نبودم، بالاخره روش کاری من نشان داده است که طرفدار کندروی هم نبوده ام. اتفاقا سر همین مسائل بود که بحث ازدواج دانشجویی را خیلی جدی گرفتیم. یعنی اگر می خواهیم که مثلا مشکل عفاف و حجاب حل شود باید در مورد فضاهای ایجابی دوران جوانی و دانشجویی باید فکر کنیم باید برنامه بدهیم. از این طرف که دانشجو باید چکار کند، کمیتش لنگ است دیگر! بالاخره غریضه و شهوت و دوست داشتن زیبایی و ارتباط با جنس مخالف و این ها را که خدا در وجود آدم ها قرار داده است. اتفاقا آن زمان یک سنجشی شد از دانشگاه ها، 52 درصد از کسانی که بد حجاب بودند گفته بودند که یا ما در سن ازدواج قرار داریم یا از سن ازدواجمان گذشته است، درصد کمی گفته بودند که برای دهن کجی به مسئولین دانشگاه ما این کار را می کنیم. اتفاقا بعدا هم مقام معظم رهبری در بجنورد فرمودند که این ها نشانه عناد با نظام نیست بیخودی این چیز ها را نگویید. فرمایش ایشان هم مبتنی بر تحقیق و شناخت هست همینجوری نگفتند. حتی من بنظرم استنباط شخصی خودم کار تحقیقاتی درست است. آن روالی که ما داشتیم جلو می رفتیم افراط و تفریط در آن اتفاق نمی افتاد نتیجه اش بهتر بود. ولی ببینید عفاف و حجاب یک بحثش بالاخره باید این بحث ایجابی های زندگی جوانان و دانشجوها را باید راه برایش بگذاریم. نمی شود به افراد بگوییم که شهوت به تو فشار می آورد روزه بگیر. حالا بالاخره آدم های مومن و متدین مثل امثال جنابعالی یا بنده که در دانشگاه امام صادق(ع) درس میخواندیم. فکری به حال خودمان کردیم، بقیه که اینجوری نیستند این ها باید راهی برایشان پیدا کرد. اگر راهی برایشان پیدا نکنیم خودشان برای خودشان راه پیدا میکنند راهی که آن ها پیدا می کنند همین است. اتفاقا من یکی از ان چیز هایی که در ان دوران دنبال کردم این بود که باید بحث ازدواج دانشجویی که ایده اش برای نهاد است و فقیرانه و غریبانه برگزار می کند باید مورد حمایت قرار بگیرد. اتفاقا آن زمان حالا که وزارت ورزش و جوانان نبود، می گفتیم سازمان ملی جوانان باید از این حمایت، حتی رفتیم مجلس گفتیم که باید کمیسیون عمران مجلس برای ساخت. خوابگاه های متاهلی بودجه برای دانشگاه ها بگذارد. مکاتباتی که آن زمان با کمیسیون کردم و دعواهایی که کردم هست، حتی نهاد هم شریک بود در پیگیری این کار. نمی شود پدیده های اجتماعی را یک جانبه ببینیم و حکم صادر کنیم، این غلط است. افرادی که مثلا مثل کاندیدای ریاست جمهوری یا بعضی تشکل ها یا کسانی که می خواهند رای بیاورند یا مثلا الان در مسند قدرتند و نمی توانند عملکرد خود را گزارش خوب از آن بدهند چون می خواهند خود را توجیه کنند یا فضاسازی کنند، مثلا حمله می کنند این ها کارهای مختلفی انجام شده و هم در حوزه سیاسی و هم در این حوزه ها که بالاخره ما کارهای خیلی مختلفی انجام دادیم. عفاف و حجاب قانون دارد که قانون خوبی هست و در مبنای مسلک اعتدال هم اتفاقا نوشته شده است و همین دولت هم اگر بخواهد می تواند اجرا کند. نه کند هست نه تند! باید مسولین فرهنگی کشور خیلی حوصله شان زیاد باشد که نتیجه بدهد. به کارهای فرهنگی حداقل ده سال باید زمان بدهیم تا جواب بدهد. ما مثلا یک درخت پسته می کاریم می گوییم که 12 سال بعد بار می دهد، طوری نیست. بعد یک آدم بی حجاب را می خواهیم با حجاب کنیم، امروز میگوییم پس چه شد این پولی که به تو دادم خرج شد چرا نشد؟ چرانشد؟ بالاخره باید دوازده سال پایش بایستیم. کار مهمی است این مسائل. * یک کاری در این مدت که شما مسئولیت داشتید پیگیری شد، بحث تدفین شهدای گمنام در دانشگاهها بود که مخالفین و موافقینی داشت. در این باره مختصری توضیح بدهید. خواجه سروی: ببینید ما که آمدیم وزارت علوم اوایل مثلا در حدود یک سال، بعضا گروه های سیاسی که مشخصا همه انجمن های اسلامی تحکیم، شاخه علامه و بقای آنها با تدفین شهدای در دانشگاه ها مخالفت می کردند. در دانشگاه شریف حتی کتک کاری شد و شیشه ماشین رئیس دانشگاه را شکستند. سرش زخمی شد. دانشگاه لرستان مثلا چنین دعوایی شد در دانشگاه های مختلفی این دعواها شد. دوره ما حدودا یکسالی این دعواها بود بعد تمام شد. تمام هم که شد به لحاظ این بود که خود دانشگاه سوابقشان در وزارت علوم هست در بایگانی ها هست که نامه های متعددی از دانشجوها و اساتید و حتی هیئت رئیسه دانشگاه و شورای دانشگاه های مختلف وزارت علوم می نوشتند که این نشان دهنده این بود که تمایلی وجود دارد برای این کار که شدای گمنام در دانشگاه ها دفن شوند و میتوانم بگویم که این یک عشق به شهدا و عشق است. این پدیده شهید و شهادت و فرهنگ ایثار و یک قدردانی ناچیز از به کسانی است که بهترین سرمایه شان را در راه خدا و پیشرفت این کشور به هرحال هدیه کردند و ارزانی داشتند. به هرحال این دیگر تمایل دانشگاهیان را نشان می داد. جوابی هم که آن زمان به دانشگاه ها میدادیم دستوری از بالا نیست در اختیار خودتان است البته من صراحتا می گفتم من طرفدار این حرف هستم و ما هم تمایل داریم این اتفاق بیفتد غیر از بحث قدردانی از شهدا و دینی که ما به همه شهدا داریم که باید به آنها احترام بگذاریم و به هرحال در بهترین مکان هایی که می توانیم که آنها را ارج بنهیم و دفن کنیم. بارگاه و مزار شهدا را یک منبع الهام منبع تربیت و منبع معنوی برای کار فرهنگی می دانیم. غیر از این مسائل که جزء اعتقادات هست و بخشی هم تعلیم و تربیت هست، این الهام دهنده هست. به هرحال یک پدیده جهانی هست یعنی در تمام کشور ها سربازان گمنامشان را در بهترین مکان ها دفن می کنند و جالب است برخلاف ما که خیلی هم به آن نمی رسیم، آنجا را آب و جارو می کنند، دسته گل می گذارند، عزیز ترین مهمان ها و هیئت ها بلند پایه شان را به آنجا می برند و ادای احترام می کنند. هرکسی پیرو فرهنگ غرب باشد این در فرهنگ غرب هست، اگر پیرو فرهنگ شرق باشد آنجا نیز هست اگر پیرو فرهنگ ژاپن باشد، هست، هند باشد، هست. یعنی هیچ کجای دنیا را پیدا می کنید که این نباشد. بنابراین در کشور ما معنی ندارد که مخالفت کنیم، حالا چه در دانشگاه و منتقدین که مکان بسیار مقدسی است، جایگاهش اتفاقا والاست و یک مکان های تربیتی است نکته اش دراین است بالاخره همه ما در مرقد ائمه اطهار می رویم. یا امامزاده ها، یا مسجد و حسینیه می رویم. حالا غیر از بحث های نماز و ... یک منبع تربیتی برای خودمان می دانیم که اتفاقا بهترین تناسب را با دانشگاه ها دارد و اتفاقا در دوره ما. به ما می گفتند بسیج نیروی نظامی است، چرا در دانشگاه ها هستند درحالی که چه کسی گفته بسیج نیروی نظامی هست؟ بسیج همه جا حضر دارد، در دانشگاه هم همچنین. این ها را من قبلا هم گفتم بعد گفتند که این بسیجی ها که جایشان در پادگان است. این ها حالا میخواهند شهدا را هم بیاورند؛ چه ربطی شهدا به ما و دانشگاه دارند؟! اتفاقا ربط دارد، آن وقت به دانشگاه ها گفتیم که دانشجویان را ببرید توجیه کنید؛ بنا شد که برای اینکه کامل بشود در تمام دانشگاه ها، برای شهدا بنایی را درست کنند که حالا دیگر اسامی را خود دانشگاه ها متفاوت گذاشتند. می گفتند این ها ادامه کار نیروی های نظامی خودشان را می خواهند ماندگار کنند. می خواهند خودشان را بچسبانند به اجساد شهدا در این محیط یک بهانه ای برای ماندن داشته باشند. این استدلال باطل است اصلا سیاسی می دیدند و می خواستند حوزه نفوذ رقیب را کم کنند. * در سال 95 توصیه شما به بخش فرهنگی وزارت علوم چیست؟ خواجه سروی: اگر کسی خواسته باشد یک سند افتخار به جا بگذارد ما یک کاری شروع کردیم که ناتمام ماند، آن هم تاسیس دفاتر دانشجویی در دانشگاه ها بود که بعدا متوقف ماند که نهاد نمایندگی هم درجریان کار بودند؛ اگر این کار را جدی بگیرند خیلی خدمت بزرگی کردند به نسل کنونی که متاسفانه خیلی گرفتاریش زیاد هست. کد مطلب : سایر اخبار ...
گفت و گو با رشیدپور درباره تمام جنجالهایش
هم دید در شب اجرا کنم اما اگر منظورتان این است که مهاجرت کند و برود؟ نه، من تا جایی که ممکن است حتما در کشور می مانم و تا الان هم احساس نکردم که همه درها به رویم بسته است. برخی از آدم ها شرایط سازند و برخی شرایط پذیر. من در زندگی ام یاد گرفتم که شرایط ساز باشم و هنوز هم می توانم این شرایط را بسازم. اگر زمانی خدای ناکرده اتفاقی افتاد که دیدم دیگر نمی توانم شرایط بسازم شاید آن وقت لازم شود از ایران ...
شهرام قائدی: عید نوروز به عشق مادرم به قیروکارزین می آیم / 60% چهره شدن شانس است/ بغض هایم نمیگذارند بیش ...
... باید تیر اندازی میکردم و میرفتم بیرون. تازه من نقش سلیمون رو داشتم که یه آدم بی سواد بود و برخلاف ارتفاء پست و خاک سرخ که فرمانده بودم در روز سوم یه آشپز ساده و بی سواد بودم که گیر کرده تو جنگ خرمشهر. تکّیه کلام مادرم را در سکانس روز سوم استفاده کردم لطیفی هیچ دیالوگی رو در روز سوم برای من ننوشت و همه ی دیالوگ ها رو من خودم میگفتم. چون روز اول که اومد و من یه دیالوگ رو گفتم ...
شهدای مدافع حرم، مهم ترین سند اثرگذاری برنامه های راهیان نورند
در اردوی راهیان نور شرکت کرده است درباره انگیزه خود جهت حضور در مناطق جنگی می گوید: برای اولین بار اطلاعیه ثبت نام را دانشکده دیدم، قبلا چیزهایی شنیده بودم از سختی سفرش و خوب نبودن شرایط و امکانات، بخاطر همین هم میل و رغبتی برای این سفر نداشتم، با اصرار دوستم در اخرین مهلت ثبت نام، اسمم را نوشتم و 20 اسفند راهی سفر شدم. وقتی برای اولین بار به این مناطق رسیدم، همه سختی ها را فراموش کردم ...
شهیدی که با وجود سن کم اش ، نماز شبش ترک نمی شد
حلیمی مرا فرستاد . جعبه مهمات سنگین بود با همه ی سنگینی آن را روی دوش خود گذاشت و رفت . شب را در چادر خوابیدیم . نیمه های شب متوجه شدم که علی از مانور برگشته و کنار من برای خودش جا درست کرده و خوابیده . بعد از عملیات کربلای 5 پدر به زیارت حضرت علی بن موسی الرضا (ع) رفته و از آنجا عازم جبهه ی جنوب و پادگان شهید باکری دزفول گردید . رفتن او به جبهه همزمان شد با بازگشت علی از جبهه به پیش ...