سایر منابع:
سایر خبرها
سخنرانی انتقادی مرحوم جلال فردمقابل روحانی
"مهندس محمدجواد جلال فرد” مقابل حسن روحانی در مراسم روز دانشجو که در 16 آذر 94 در دانشگاه تهران برگزار شد، را از نظر می گذرانید: بسم الله الرحمن الرحیم خرسندیم از اینکه بالاخره بعد از دو سال اجازه داده شد تا در مراسم 16 آذر به بیان دیدگاه های خود بپردازیم. نگاه جنبش دانشجویی به دولت ها بر خلاف احزاب و گروه های سیاسی، نگاه صفر و یکی نیست. همه دولت ها نقاط قوت و ضعفی دارند که ...
می خواهند با مذاکره نقاط قوت ما را به نقطه ضعف تبدیل کنند
بلکه باید توافق های دیگری نیز داشته باشیم تا شما را به رسمیت بشناسیم، به تعبیری می خواهد برجام های 2 ، 3 و 4 را در کشور اجرا کنند. وی عنوان کردند: این یعنی باید دست از شعارهای انقلابی بردارید، می خواهند بگویند سپاه قدس و اصل سپاه چه معنایی دارد و چرا موشک می سازید، چرا در منطقه نفوذ دارید، می خواهند با مذاکره نقاط قوت ما را به نقطه ضعف تبدیل کنند. آیت الله حسینی بوشهری افزود ...
کادر فنی تیم های لیگ برتری از بازیهای فردا گفتند
برتر می جنگیم مربی تیم فوتبال راه آهن گفت: برای بقا در لیگ برتر 7 فینال را در پیش داریم که بدون استرس بازی ها را برگزار خواهیم کرد. فرشاد کرمی ضمن تبریک سال نو به مردم افزود: بازی بسیار مهمی مقابل نفت داریم. این تیم بازی های خوب را به نمایش گذاشته البته ما هیچ استرسی برای این بازی نداریم. وی ادامه داد: 7 فینال را در پیش داریم و سعی کردیم با بازیکنان صحبت کنیم تا ...
تنها گذاشتن ولایت فقیه بالاترین خطر برای نظام است
و توسعه گسترده ای در کشور شاهد هستیم که نشان دهنده پویایی نظام اسلامی ماست. وی درباره تهدید اصلی برای نظام اسلامی گفت: از جمله آسیب هایی که نظام اسلامی را از دورن تهدید می کند، این است که مردم دنیای خود را بیشتر از اسلام دوست داشته باشند. آموزه های دینی انسان ها را توصیه می کند که خانواده و فرزندان خود را دوست داشته باشند، ولی این علاقه نباید بیشتر از علاقه ما نسبت به خدا، رسول خدا و ...
جهالت یا خیانت
امروز با سیاست های متفکرانه ایشان انقلاب اسلامی گسترش پیدا کرده یا حتی در پشت مرز های دشمن خیمه زده است. امروز سخنی بگوید که شاید حسن ختام باشد "بر ما پوشیده یا پناهان نیست که سیاست امام اینگونه بود که هاشمی را حفظ کند" اما در روزهایی به سر می بریم شاید خواب بدی مانند سال 88 برای نظام دیده است که امام امت با صحبتی شفاف می گوید ایشان ناآگاه یا خائن است. یعنی اینکه پیروی ...
◄ راه اقتصاد مقاومتی؛ از توسعه زیرساخت ها می گذرد
تین نیوز| نامگذاری هوشمندانه سال 1395 به نام اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل توسط رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) در شرایط حساس اقتصادی پس از رفع تحریم های بین المللی، وظیفه ارکان مختلف دولت را در تدوین برنامه عملیاتی برای بهره برداری از فرصت های پیش رو و ترسیم چشم انداز صحیح از آینده اقتصادی کشور دو چندان کرده است. در یک نگاه کلی ابلاغ سیاست های اقتصاد مقاومتی توسط معظم له در بهمن ماه سال ...
عیدانه پر حاشیه هاشمی
شخص آقای ظریف انجام دادند، نوعی صف شکنی و اقدامی بود که در کانون خطر توانستند از منافع ایران دفاع کنند. رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، در پایان سخنان خویش خطاب به نمایندگان منتخب مردم در مجلس شورای اسلامی، گفت: مردم دلخوش و امیدوار هستند، چرا که مجلس معتدلی شکل گرفته است و شما نمایندگان باید با تصویب قوانین ضمن تحقق شعار امسال، مشکل گشای جدی معیشت و مشکلات اقتصادی مردم باشید. وی روز نهم ...
هم نوایی سیاسیون و نظامیان برای تقویت دستاوردهای موشکی؛ منافع ملی کشور قابل مذاکره نیست
در مجلس ادامه داد: از همه توان و امکانات موجود در کشور برای تقویت صنایع موشکی و نظامی استفاده خواهیم کرد چرا که دشمنان ایران کسانی هستند که بد عهدی خود را بارها ثابت کرده اند و غیرقابل اعتمادند. همچنین منصور حقیقت پور از دیگر اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس معتقد است که منافع ملی کشور قابل مذاکره نیست و تا زمانی که تهدیدات نامشروع آمریکا ادامه داشته باشد توان نظامی کشور باید تقویت شود. او ...
با انتخاب غیر سیاسی بر سر کارآمده ام/ انتقال مصدومان وظیفه هلال احمر نیست/ فعالیت 11 هزار امدادگر در سطح ...
برداری نرسیده است، که تلاش ما این است که این پایگاه را افتتاح کنیم. موردی که به زعم بنده سازمان هلال احمر استان باآن مواجه است بحث لجستیک و ترابری می باشد. زیرا بعد از زلزله ارسباران بسیاری از لجستیک های ما از بین رفته و واحد ترابری جدید نیز به سازمان اضافه نشده است و همان واحد ها در دست تعمیر برای استفاده می باشند. مواردی که برای خود بنده مهم است تا آنها را به انجام برسانیم عبارتند از ...
تحلیلی درباره روند انقلاب کوبا پس از سفر اوباما به هاوانا
کرد که دست کم از اواخر قرن گذشته ی میلادی آغاز شده: کوبا پس از فروپاشی شوروی توانست با اتکا به بسیج توده ای و البته تصحیح برخی خط مشی های نادرست، از دورانی که به دوران ویژه شهرت یافت به خوبی گذر کند. با توجه به تغییر معادلات قدرت در سطح بین المللی، یکی از تمهیدات رهبری کوبا کاستن از سطح تنش بالقوه در منطقه و به صفر رساندن احتمال تهاجم نظامی امپریالیسم برای براندازی انقلاب بود. (به یاد آورید که دهه ی ...
تاکید بر تلاش بیشتر بسیج در تحقق گفتمان اقتصاد مقاومتی
دیدار با خبرگان رهبری در پایان سال 94 عنوان فرمودند. فرمانده سپاه حضرت قمربنی هاشم علیه السلام از ورود بسیج به عرصه اقتصاد مقاومتی تقدیر کرد و گفت: این اقدامات ارزشمند است ولی کافی نیست و باید در راستای غلبه گفتمان ولایت بر سایر گفتمان ها در جامعه تلاش کنیم و بدانیم دشمن همواره به دنبال اهداف خود در برابر ماست و یکپارچه در برابر نظام جمهوری اسلامی صف آرایی کرده است. سردار محمدسلیمانی ...
پیوند طبقه مرفه جدید با ثروتمندان قدیم/ سرچشمه های چالش موشکی
مومنین را مسخره می نمایند. آنها با حفظ پایگاه ثروت با ساخت سیاسی ورود می کنند. آنها در حوزه اخلاق و فرهنگ به تهمت ، تبلیغ دروغین و تمسخر علیه ارزش های الهی روی می آورند و تمام زیرساخت های نظام سلطه نیز در اختیار آنان است. انقلاب اسلامی، دشمن را در پشت مرزهای جغرافیایی متوقف کرده است. اما آنها در حوزه فرهنگ، همه مرزها را درنوردیده و در داخل خانه های ما نفوذ کرده اند و مشغول ترویج و تبلیغ ...
ربنای ایران برای شفای شجریان
...: یادمان باشد نوای ربنا ی استاد سال ها همدم لحظات ناب و روحانی ملت ایران بوده و حالا نوبت ماست که همه با هم برای سلامتی ایشان دست به دعا ببریم. * مهناز افشار: نیاز ملت ایران به شفای شجریان مهناز افشار - بازیگر- هم در صفحه توئیتر خود نوشت: سلامتی شما بی همتا، نیاز یک ایران است. * آرزوی آزاده نامداری برای سلامتی استاد آزاده نامداری مجری تلویزیون هم نوشت: .تنت به ناز ...
فرماندار سیرجان: بیش از سهمیه شهرستان اشتغالزایی شد
این نشست ضمن تاکید بر همدلی مسئولان و مردم، اقتصاد مقاومتی را نجات دهنده کشور از وابستگی و اهرم ناکارآمدی تحریم ها عنوان کرد و گفت: در همه ابعاد باید این اقتصاد اجرایی شود و امروز عزت و آبروی ملت ایران و نظام، عدم وابستگی است و دشمن نباید بتواند در مسیر اقتصاد به ملت ما ضربه بزند. حجت الاسلام سید محمود حسینی، عمل به فرمایشات مقام معظم رهبری را موجب عزت ملت ایران برشمرد و گفت: سخنان ایشان مایه ...
چه می شد اگر مغول ها اروپا را می گرفتند؟
جا گذاشتند، حتی در صحبت های روزمره مردم این مناطق هم شنیده می شود. اما امروزه، کمتر کسی به خطر بزرگی که اشغال اروپا توسط مغول ها در پی داشت، توجه دارد. واقعیت این است که اگر مغول ها در قرن سیزدهم میلادی اروپا را گرفته بودند، اوضاع این قاره حتی از عصر تاریکی هم بدتر می شد. در سال 1242 میلادی، مغول ها خود را به دروازه های شرقی اروپا رسانده بودند. آن ها یک ارتش مسیحی را در لهستان و یکی ...
آینده روشن دانشگاه آزاد اسلامی در سال 95
امیدواری و عزم ما را در رسیدن به برنامه ها دوچندان می کند و رئیس دانشگاه آزاد اسلامی با بهره گیری از تجربه سال ها مدیریت در نهادها، سازمان ها و ارگان های مختلف در نظام مقدس جمهوری اسلامی و با تلاش، مسئولیت پذیری،جدیت، دلسوزی و امانتداری آینده روشنی را برای دانشگاه آزاد اسلامی نوید می دهد. بی شک مهمترین نقطه قوت در مدیریت دانشگاه تکیه و اهمیت دادن به خرد جمعی است که با وجود معاونان تلاشگر ...
فرهنگ در رسانه
گروه فرهنگی: امروزه رسانه ای نیست که فعالیت داشته باشد و به مقولات فرهنگی توجهی نکند. چه اینکه فرهنگ و رسانه دو روی یک سکه بوده و اصلاً نمی توان دم از کار رسانه ای زد ولی مقولات فرهنگی را نادیده گرفت. در این شرایط، یکی از مهمترین رسانه هایی که از قدیم الایام و به طور مدام، موضوعات فرهنگی را مورد بررسی قرار داده است، روزنامه ها بودند. تا جایی ک ...
زندگی طوفانی مشروطه خواه ضدمشروطه
این افراد و دیگر روشنفکران آن زمان، در موقعیت همانند اجتماعی و سیاسی پرورش یافته بودند. همه آنها از حکومت خودکامه و بی قانونی دل پرخونی داشتند. نگران جهل و بی خبری مردم خود بودند. کشور را از نظر اقتصادی عقب مانه می دیدند. حکومت را ایران برباد ده می دانستند. خواهان برقراری حکومت قانون و مشروطیت در کشورشان بودند. امید داشتند که نظام سیاسی جدیدی بر سر کار بیاید و اقتصاد و فرهنگ و سیاست جدید را در ...
با پاسخ به این سوالات به استقبال ازدواج بروید
آشنا به خصوصیات شخصیتی، اخلاقی و رفتاری شما: صحبت کردن با افراد خانواده و همچنین دوستان صمیمی و صادقی که به خصوصیات رفتاری و اخلاقی شما آشنا هستند در این زمینه کمک شایانی به شما خواهد کرد. از این گونه افراد بخواهید که بی پرده و شفاف نقاط مثبت و منفی رفتار شما را در خلوتی که بین خودتان هست به شما گوشزد کنند. می توانید در این باره با یکدیگر بحث کنید و به تبادل نظر بپردازید تا نقاط تاریک ...
بجای گرا دادن به دشمن در خط رهبری نظام و مردم باشید
کنیم توان دفاعی و موشکی کشور خط قرمز ماست و به هیچ وجه از آن دست بر نمی داریم. حجت الاسلام بحرانی افزود: اگر برای مردم محرز شود که برخی افراد از نظام فاصله گرفته اند و خط خود را از خط نظام و رهبری جدا کرده اند و منافع ملی را با اظهارات نسنجیده تهدید و دشمن را با حرف های غلط خود امیدوار می کنند مردم همان برخوردی که با سران فتنه کردند با آنان خواهند داشت. وی ادامه داد: قرار نیست ...
تقریب عملی مذاهب اسلامی، ضرورت ها و راهکارها
* مقدمه بر کسی پوشیده نیست که جهان اسلام، امروزه با چالشهای مختلفی همچون تبلیغات منفی بر ضد اسلام و تلاشهای تفرقه انگیز دشمنانش روبه رو است، بنابراین ضروری است که برای غلبه بر این چالشها و بهره مندی مناسب از فرصتها و ظرفیتهای گسترده امت اسلامی، با تکیه بر اصول ثابت و مشترک اسلام مانند: توحید، نبوت، معاد و غیره، زمینه های تقریب مذاهب اسلامی را برای مقابله با دشمن مشترک و به منظور قطع ایادی ...
انحرافات دولت های پس از جنگ از مهمترین موانع پیشرفت کشور است
است حرفهای مفصلی در خصوص روند حرکتی انقلاب و فراز و فرودهای آن دارد. از اینرو و در روزهای ابتدایی میانه دهه پیشرفت و عدالت با این فعال سیاسی با سابقه به گفتگو نشستیم تا مهمترین علل پیشرفت انقلاب اسلامی و اساسی ترین چالش ها و نقاط ضعف آن را بررسی کنیم. مصطفی میر سلیم در این گفتگو تلاش می کند تا اصول نظام از گفتمان تا ساختار را بررسی کند و به چالش های اساسی آن بپردازد. آنچه در ادامه می ...
توان موشکی؛ الگویی بر درونزایی
اقتصاد مقاومتی و درونزا، تجربه موفق جنگ تحمیلی است. درواقع تولیدات دفاعی و شکل گیری صنایع دفاع بدون هیچ کمک خارجی اتفاق افتاده است و رسیدن آن به سطح فناوری روز جهان، ثابت کرد اقتصاد ایران در سایر شاخه ها نیز می تواند در صورت فعال کردن تمام پتانسیل ها به صورت کاملا درونزا رشد کرده و به سطوح فناوری روز دنیا و حتی بالاتر از آن دست یابد. در حقیقت تجربه صنایع دفاعی ایران در قریب به 40 سال گذشته، پاسخی است ...
شعار سال، پرچم و علامت نظام و انقلاب در طول یک سال است/دشمن اگاه است که نقطه ضعف ما اقتصاد است
شعار سال نامگذاری می کنند. وی ادامه داد: شعار سال که اقتصاد مقاومتی همراه با اقدام و عمل است نشان دهنده این مطلب است که دشمن،اقتصاد را نقطه ضعف امت اسلامی می داند و سعی دارد که از این طریق به آنها ضربه بزند لذا رهبری به این امر واقف هستند و با انتخاب این شعار می خواهند دشمن را ناکام بگذارند. بیگدلی تصریح کرد: وقتی انسان تاریخ دنیا را در دوره های مختلف را بررسی می کند به این ...
با دوستی آمریکا بایدفاتحه انقلاب را خواند
اضافه کرد: بعد از محدود کردن صنعت هسته ای دشمن به دنبال مسایل حقوق بشری و حیازدایی می رود که نتیجه آن ترویج بی بند و باری و عادی سازی انجام محرمات خواهد بود؛ سپس مسایل عدم دشمنی با اسرائیل و محدود کردن صنعت دفاعی رخ می دهد و با تضعیف روحیه انقلابی و نظام اسلامی انقلاب خاموش می شود.
پندها و بندها در تحلیل ماجرای انتخابات
اصولگرایان و هر جناح سیاسی دیگر، اگر خواهان باقی ماندن و دوام یافتن در عرصه سیاسی کشور هستند، باید از خوی تحمیل گری و دیکته کردن دست بردارند و به مردم احترام بگذارند. میدان 72 / حجت الاسلام بهمن شریف زاده: پس از روشن شدن نتیجه آراء در انتخابات اخیر، تحلیل های گوناگونی از سوی افراد و جناح های سیاسی ارائه شد. البته همه تحلیل ها را با وجود تفاوت هایی که دارند، می توان واجد سهمی از حقیقت دانست؛ زیرا هر تحلیلگری از زاویه نگاه خود به دنبال کشف حقیقت است و هم از این رو به بخشی از حقیقت، دست می یابد. لکن برای دست یافتن به بهره بیشتر از حقیقت، می توان مشترکات تحلیل های متفاوت را احصاء و مختصات هر یک را تبیین کرد. برای آنکه بتوانیم این تحلیل ها را درست بررسی کرده و به تحلیلی دقیق تر برسیم، لازم است ابتدا برخی از مسلمات کنونی جامعه خود را شماره کنیم تا در ارائه تحلیل بر خلاف امور مسلم حرکت نکنیم، چراکه حرکت بر خلاف مسلمات، آغاز خطا در تحلیل است. یکی از مسلمات اکثرمردم، کاهش سطح رفاه در جامعه است. مردم از وضعیت معیشت خود راضی و خشنود نیستند. هیچ فرد یا جناحی مدعی بهبود وضعیت معیشت در دولت یازدهم نیست، حتی هیچ یک از اصلاح طلبان هم تا کنون مدعی بهبود وضعیت معیشت مردم نشده است. فقر در بین مردم گسترش و افزایش یافته است و مردم از تهیه بخش قابل توجهی از نیازهای خویش، ناتوان یا کم توان شده اند. دومین امر مسلم این است که مردم، سهم قابل توجهی از وضعیت بَد زندگی خود را معلول ناتوانی دولت می دانند و در حالت خوش بینانه می گویند: دولت نتوانسته در این زمینه موفق عمل کرده و کاری برای مردم انجام دهد. اگرچه برخی امید به بهبود وضعیت اقتصادی پس از تصویب برجام داشتند؛ اما این امید هم با ندیدن تغییری محسوس در کشور، رو به کاهش گذاشته است. سومین امر مسلّم این است که در مدت دو سال و نیمی که از دولت یازدهم می گذرد، محبوبیت دکتراحمدی نژاد پیوسته رو به افزایش بوده است. برای اثبات این مدعا نیازی به اقامه دلیل و برهان نیست، تصریح آقای هاشمی بر اینکه “خطر بازگشت احمدی نژاد را نباید نادیده گرفت” ، اذعان به وجود رأی ده تا پانزده میلیونی احمدی نژاد از سوی صادق زیباکلام و تصریح برخی اصلاح طلبان بر خطر بازگشت احمدی نژاد به سبب عمل نکردن دولت به وعده های اقتصادیش، قسمتی از شواهد من بر این مدعا است، اگرچه این تصریح از سوی اصلاح طلبان، اعترافی بر دومین امر مسلم؛ یعنی تقصیر دولت در وضعیت بد معیشتی مردم نیز هست. تخریب بی وقفه احمدی نژاد از سوی روزنامه ها و رسانه های اصلاح طلب در این مدت نیز گویای همین معنا است که احمدی نژاد چیزی دارد که نباید از او غافل شد و باید پیوسته از او ترسید و احساس خطر کرد و این در حالی است که آقای احمدی نژاد در دو سال و نیم گذشته از هرگونه موضع گیری اجتناب کرده و چیزی نگفته که کسی بخواهد در برابر حرف او موضع بگیرد. اتخاذ این مواضع برعلیه آقای احمدی نژاد نشان دهنده افزایش محبوبیت او است؛ چراکه در غیراین صورت، نیازی به تقابل با احمدی نژاد نبود و کافی بود او را رها کنند تا به مرور فراموش شود. اما آنچه مشهود است، این است که هرگاه آقای احمدی نژاد به جایی رفته و در بین مردم حضور پیدا کرده، توپخانه رسانه ها به شدت بر علیه او فعال شده و بر احتمال بازگشت او تأکید کرده اند. با در نظر گرفتن مسلمات پیشگفته، اصولگرایان پیش از انتخابات به این تحلیل رسیدند که نارضایتی مردم از دولت آقای روحانی، اقتضا می کند که مردم به حامیان او، یعنی اصلاح طلبان و اعتدال گرایان، رأی ندهند، اما آنها با این پرسش روبه رو بودند که آیا مردم با وجود این مقتضا، به نقطه مقابل آنها یعنی اصولگرایان رأی خواهند داد؟ آنها طعم شکست را در انتخابات ریاست جمهوری 92 چشیده بودند و احتمال عدم اقبال مردم به خود را می دادند، اما در همین حال، از محبوبیت رو به افزایش احمدی نژاد آگاه بودند، پس بخش قابل توجهی از آنها طرحی در افکندند و تصمیم گرفتند آقای احمدی نژاد را مصادره کنند. در این راستا به صورت سلسله وار برنامه های تلویزیونی ساخته شد که در آن آقای احمدی نژاد به عنوان رییس جمهور اصولگرا در کنار مجلس اصولگرا معرفی می شد. البته این کافی نبود، کار دیگری که کردند این بود که به سراغ برخی احمدی نژادی ها رفتند و از ابزارهایی چون نگرانی آنها نسبت به انقلاب و نفوذ دشمن بهره جستند، تا بخشی از سایت ها و رسانه های طرفدار آقای احمدی نژاد را در پازل اصولگرایان وارد سازند. این تلاش تا آنجا ادامه یافت که برخی از هواداران دکتر به ارائه لیست هایی اقدام نمودند که نزدیک به 70 در صد آن با لیست ائتلاف بزرگ اصولگرایان مشترک بود در حالیکه دفتر دکتر احمدی نژاد بارها اعلام کرده بود که دکتر از هیچ جناح و لیستی حمایت نمی کند . این اقدام یک کار هدفمند و برنامه ریزی شده با این تحلیل بود که نارضایتی مردم از تیم آقای روحانی به دلیل وضعیت سخت معیشتی، رشد کرده و مردم دل خوشی از این جریان ندارند، پس به آنها “نه” خواهند گفت. اما از آنجا که نسبت به “آری” گفتن مردم به اصولگرایان تردیدهای جدی وجود داشت، باید از موضوع مسلم سوم، یعنی محبوبیت آقای احمدی نژاد بهره می جستند، پس رسماً از نام دکتراحمدی نژاد بهره برداری کردند و متأسفانه برخی از حامیان رسانه ای آقای احمدی نژاد هم با این برنامه همسو شدند و آقای احمدی نژاد را یک اصولگرا معرفی کردند، درحالی که همین اصولگرایان پیوسته از دکتر، اعلام برائت می کردند و او را منحرف از اصولگرایی معرفی کرده و مطرود می خواندند و در بهترین حالت می گفتند: احمدی نژاد یک زمانی از اصولگرایان بود، اما پس از مدتی از جمع اصولگرایان طرد شد و بیرون رفت. رسانه ملی هم که مدت ها حاضر نبود یاد نیکی از آقای احمدی نژاد بکند، در روزهای قبل از انتخابات، مکرراً اسم او را به عنوان “رییس جمهور اصولگرا” مطرح می ساخت و از آنجا که یک برنامه ریزی بزرگ رسانه ای برای این کار صورت گرفته بود، تکذیب های مکرر دفتر دکتراحمدی نژاد هم چندان شنیده نمی شد، تا با این ترفند آقای احمدی نژاد یک اصولگرا شمرده شده و رأی دوستدارانش به سَبَد اصولگرایان ریخته شود. اما پس از انتخابات و در تحلیل عِلل شکست اصولگرایان در تهران، بازی دیگری آغاز شد. برخی کوشیدند احمدی نژاد را به عنوان عامل باخت اصولگرایان معرفی کنند. در اردوگاه اصلاح طلبان، آقای عباس عبدی اصولگرایان را افراد محترمی معرفی کرد که به خاطر ارتباط با احمدی نژادی ها شکست خوردند و آنگاه نتیجه گرفت که اصولگرایان باید احمدی نژادی ها را از خود بِرانَند تا مقبولیت پیدا کنند. برخی رسانه های اصولگرا هم همین موضوع را مورد تأکید قرار داده و مدعی شدند که علت شکست اصولگرایان، احمدی نژاد و خاطرات مردم ازعملکرد بَدِ او بوده است. همانگونه که در انتخابات ریاست جمهوری نیز اصلاح طلبان خواستند پیروزی آقای روحانی را شکست احمدی نژاد وانمود کنند، حال آنکه دکتراحمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری نماینده ای نداشت. اصولگرایان نیز مانند بیشتر اوقات، بازی اصلاح طلبان را خوردند و در موضعی منفعلانه به فرافکنی پرداخته و باخت خود را به گردن احمدی نژاد انداختند. البته دراین بین، عده ای کوشیدند که با انتشار لیستی تلفیقی، ترفند “جناحی نشان دادن” احمدی نژاد را خنثی سازند. اگرچه لیست مذکور، ارتباطی به دکتراحمدی نژاد نداشت؛ اما مانعی دربرابرجنگ روانی اصلاح طلبان ایجاد کرد. اصلاح طلبان پس از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، با تمام توان کوشیدند، شکست اصولگرایان را، شکست احمدی نژاد معرفی کنند و چنانکه اشاره شد(درتحلیل آقای عباس عبدی) تا کنون از این تحلیل(که آن را مبارزه با احمدی نژاد می دانند) دست نکشیده اند. آنها بارها با گزاره ها و تحلیل های گوناگون کوشیده اند این معنا را به جامعه تلقین کنند که مردم، پشت به احمدی نژاد کرده و از او بیزار شده اند. بدون شک معرفی احمدی نژاد به عنوان یک چهره اصولگرا، می توانست، خوراک تبلیغاتی خوبی برای اصلاح طلبان بسازد تا احمدی نژاد را به عنوان یک چهره شکست خورده معرفی کنند و با این ترفند، اصولگرایان را منفعل ساخته و همصدا سازند؛ چنانکه پس از انتخابات ریاست جمهوری نیز شاهد همین اتفاق بودیم؛ لکن با انتشاراین لیست، قدرت مانور آنها کاهش یافت. البته فارغ از این نکته، لیست مذکور حکایت از آن داشت که احمدی نژاد، شخصیتی فراجناحی است. موضوع عدم اعتقاد آقای احمدی نژاد به رویکردهای انحصاری حزبی و جناحی، مسأله ای است که از مدتها قبل، مکرراً به آن پرداخته ام و این موضوع را تبیین کرده ام که آقای احمدی نژاد جناحی فکر نمی کند و به دنبال سرکوب هیچ جریانی نیست بلکه معتقد است همه جناح ها باید به صحنه بیایند و البته تصریح کردم که این رویکرد با نگاه اعتدالی آقای روحانی که با افراطی و تفریطی خواندن جریان های سیاسی، آنها را به سمت اضمحلال می بَرَد، متفاوت است. احمدی نژادی که من شناختم معتقد است که همه افکار باید در صحنه سیاسی کشور حضور داشته باشند. آنچه از نظر او نباید باشد ستم، اجحاف، استکبار و خودبرتربینی است. جالب آنکه نتیجه انتخابات به نحوی رقم خورد که به دیدگاه آقای احمدی نژاد نزدیک است و یک ترکیب بدون اکثریت مطلق از همه افکار راهی مجلس شدند. یک جبهه قوی از اصولگرایان در کنار یک جبهه قوی از اصلاح طلبان و جبهه دیگری از مستقل ها در مجلس شکل گرفت و در واقع تئوری آقای احمدی نژاد در این مجلس محقق شد. انتشار لیست جبهه توحید وعدالت ازآن جهت مهم بود که در هیاهویی که رسانه ملی وجریان اصولگرا و حتی برخی رسانه های هوادار احمدی نژاد برای اصولگرا نشان دادن احمدی نژاد به راه انداختند، دکتر را از جهت گیری جناحی تبرئه کرد و به دیدگاه آقای احمدی نژاد که بارها اعلام کرده بود که من نه اصولگرا هستم و نه اصلاح طلب، نزدیک تربود. با ذکر این مقدمه اکنون به بررسی و تحلیل آراء بعد از انتخابات می پردازم. در هر انتخاباتی با دو گونه تحلیل روبه رو می شویم: نخست، تحلیلی است که “آری” گفتن و خواستن را اصالت داده و نخواستن را فرع آن می نامد. و دوم “نه” گفتن و نخواستن را اصل، و خواستن را تابع آن می خواند. در انتخابات این دوره مجلس، همه اصولگرایان و اصلاح طلبان، آراء مردم را به شکل نخست تحلیل کردند و نخستین تحلیل را برگزیدند. هر دو جریان سیاسی کشور، انتخاب مردم را از نوع آری گفتن به وضعیت موجود جامعه دانستند. البته اصولگرایانازانتخاب مردم، ابراز تأسف کرده و اهالی تهران را به باد انتقاد و اهانت گرفتند، در حالی که اصلاح طلبان از این انتخاب خرسند شده و به تحسین تهرانی ها پرداختند. اصولگرایان گاه از کاهش سطح دیانت مردم پایتخت گفتند و تهرانی ها را علاقه مند به سبک زندگی غربی خواندند و گاه اهل کوفه و بی وفا به ولایت. البته اصلاح طلب ها هم برخلاف تحسینی که از تهرانی ها کردند، مردم شهرستان ها را به خاطر رأی کمتری که به آنها دادند، فاقد بلوغ سیاسی نامیدند. به هر حال هر دو جریان، تحلیلی یکسان از انتخابات داشتند که عبارت از رضایت به وضعیت موجود بود. این همان تحلیل آری گفتن است که “نه” گفتن به اصولگرایان، فرع بر آن و تابعی از آن دانسته شد. باید توجه داشت که در این تحلیل، آری گفتن اصالت دارد؛ به این معنا که هدف مردم، ابراز رضایت از وضعیت موجود تلقی شده است؛ یعنی مردم به آری گفتن فکر می کردند که لازمه اش رأی نیاوردن اصولگرایان بوده است؛ چنانکه آقای روحانی هم این انتخابات را مهر تأییدی از سوی مردم بر عملکرد دولت خود تلقی کرد. اما درباره این انتخابات، تحلیل دیگری می توان داشت که متفاوت با تحلیل دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب است. این تحلیل، تحلیلی از نوع دوم است که بر طبق آن، رأی مردم از نوع “نه” گفتن و نخواستن است و ارتباطی به رضایت آنها از وضعیت موجود ندارد. البته طبیعی است که “نه” گفتن آنها به اصولگرایان، منجر به رأی آوردن اصلاح طلبان شد. به نظر من مردم در این انتخابات به اصلاح طلبان، آری نگفتند و از وضعیت موجود، ابراز رضایت نکردند؛ بلکه به اصولگرایان “نه” گفتند و آنها را نخواستند، همچنانکه در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 نیز به اصولگرایان “نه” گفتند و نتیجه آن، رأی آوردن آقای روحانی شد. البته منظورمن از این تحلیل، نفی کلی رأی “آری” به اصلاح طلبان نیست؛ زیرا به هر حال، جریان اصلاح طلب، حامیانی دارد که همیشه به گزینه های این جریان رأی آری می دهند؛ همچنانکه اصولگرایان هم حامیانی دارند که همیشه به گزینه های جریان اصولگرایی رأی آری می دهند. مقصود من از مردم، آن بخش گسترده ای است که در ذیل هیچ جریان سیاسی قرارنگرفته و با عنوان هوادار دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب، شناخته نمی شوند. “آری گفتن” آنها به اصلاح طلبان، برای آن نبوده که از وضعیت زندگی خویش راضی باشند و عملکرد دولت یازدهم را مثبت ارزیابی کنند یا آنگونه که برخی پنداشته اند: وضعیت معاش، برایشان مهم نباشد و به فرهنگ غربی بیندیشند؛ بلکه “آری” گفتن آنها به تبع “نه” گفتن به اصولگرایان پدید آمده است. اکنون پرسش این است که چرا مردم به اصولگرایان “نه” گفتند؟ مگر مردم ازاصولگرایان چه دیدند و به آنها چه احساسی داشتند که ایشان را وکیل خویش نکردند؟ بی شک مردم اشکالاتی دراصولگرایان می دیدند که به آنها “نه” گفتند. یکی از اشکالاتی که مردم سال ها و به ویژه در ماه های اخیر از اصولگرایان مشاهده کردند، تحمیل، اجبار و الزامی است که در قالب دفاع از اسلامیت و آرمانهای انقلاب از ایشان دیدند و می بینند. بسیاری ازاصولگرایان به تحمیل و دیکته کردن افکار و خواسته های خود، که آن را مساوی با دینداری وآرمانهای انقلاب می دانند، عادت کرده اند. فشاری که مردم از این تحمیل احساس می کردند درچند هفته پیش از انتخابات شدت گرفت؛ زیرا اصولگرایان، انقلابی بودن و ولایی بودن را فقط در رأی دادن به لیست اصولگرایان تعریف کردند و لیست جناح دیگر، سازشکار و غربزده و... معرفی شد. اصولگرایان باید می فهمیدند احساس بَدی که از اتهام دور شدن از اسلام، ولایت و آرمانهای امام و انقلاب به مردم دست می دهد، همیشه آنها را وادار به تبعیت از اصولگرایان نمی کند، بلکه چه بسا فاصله مردم از اصولگرایان را بیشتر می کند. آنها باید این حقیقت را باور کنند که “آزادی” و “اختیار” از اصلی ترین فطریات مردم است که نادیده گرفتن آن، سبب نفرت مردم وانزوای اصولگرایان خواهد شد، پس به هیچ بهانه ای نباید نادیده گرفته شود حتی اگر پای آرمانهای انقلاب در میان باشد. “آزادی” و “اختیار” ازنخستین گرایش های فطری و اساسی ترین و مهم ترین خواسته های انسان است. انسان، با اختیار و اراده، انسان تعریف می شود و رشد او نیز وابسته به داشتن اختیار است. اگر جلوی اراده انسان گرفته شود، رشد نمی کند و کوچک می ماند، از این رو وقتی آزادی از فردی سلب شود به لحاظ روانی خود را در تنگنایی احساس می کند که حتی نفس کشیدن برای او سخت خواهد شد. این اصل فطری از نخستین و مهم ترین آرمان های انقلاب ما نیز بوده است تا آنجا که می توان گفت که مقدم بودن “استقلال” بر “آز ادی” در اساسی ترین شعارانقلاب یعنی “استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی” فقط برای رعایت وزن و قافیه شعار بوده است وگرنه “آزادی” تقدم رُتبی بر دو بخش دیگر شعار دارد. مردم ایران برای آزاد شدن از استبداد قیام کردند و انقلاب اسلامی تا زمانی که در حال حرکت به سمت آزاد کردن و توسعه اختیار انسان ها است، پایدار و باقی می ماند. اصولگرایان باید هرچه زودتر به این دَرک برسند که با دیکته کردن نمی توان مردم را مطیع و تابع ساخت. البته این توصیه شامل حال دیگر جریان های سیاسی کشور همچون اصلاح طلبان و اعتدال گرایان نیز می شود. اصلاح طلبان با وجود شعارهایی که حکایت از توجه ویژه به حق آزادی و اختیار دارد، کارنامه درخشانی از خود در رعایت این حق، برجا نگذاشته اند. قلع و قمع اساسی و گسترده اصولگرایان از مناصب گوناگون (مناصب قوه مجریه) در دوره اصلاحات، و به کارگیری فرهنگ “داس” به جای فرهنگ “کلید” نسبت به هواداران محمود احمدی نژاد در دولت یازدهم، فشار روانی شدیدی بر جامعه وارد ساخت که از جریان اصلاح طلب و جریان اعتدال، چهره خشنی ترسیم کرد، اگرچه اصلاح طلبان به سبب دور بودن یازده ساله از قدرت در ساحت سیاسی و اجرایی کشور، قادر به دیکته کردن به مردم نبودند در حالی که جریان اصولگرا همیشه واجد قدرت بوده و مع الاسف تحمیل و الزام، همیشه در گفتار و کردار ایشان، مشهود بوده است. این تفاوت (نبودن اصلاح طلبان در عرصه قدرت) چهره معتدل تری از اصلاح طلبان نسبت به اصولگرایان در ذهن مردم، ترسیم کرده است که عاملی برای ترجیح اصلاح طلبان شد. فشاروالزام اصولگرایان زمانی که با عدم پایبندی بخشی از آنها به آرمان ها همراه شد، فاصله مردم را آز آنها بیشتر کرد. مردم از سویی الزامات اصولگرایان را احساس می کردند و از سوی دیگر عدم صداقت آنها در پایبندی به آرمان های انقلاب را مشاهده می کردند. برای مثال، تجمل گرایی، آفتی بود که سال ها به زندگی مسؤولان نظام راه یافته بود تا جایی که فریاد رهبر انقلاب را از پانزده سال پیش درآورده و هر سه قوه کشور را مأمور مبارزه با آن کرده بودند و این در حالی بود که رسیدگی به مستضعفان از مهم ترین آرمان های انقلاب بود. مردم شاهد بودند که این آفت نه تنها از بین نرفت که در زندگی بسیاری از مسؤولان، توسعه هم پیدا کرد. فاصله طبقاتی پدید آمد و به صورت زشت و زننده ای شدت گرفت و جلوه هایی از آن برای همه مردم عیان شد تا جایی که فضایی از بی اعتمادی به مسؤولان نظام پدید آمد و رو به گسترش گذارد. این بدبینی به اندازه ای رشد کرد که اگر نبود ساده زیستی تعدادی از رادمردان دولت احمدی نژاد، قطار انقلاب به پرتگاه سقوط نزدیک شده بود. اینکه رهبر انقلاب، بارها و بارها از احیای آرمان های انقلاب در دولت احمدی نژاد سخن گفتند، کنایه ای تلخ از رسوخ آفات گوناگون به زندگی مسؤولان نظام داشت که مع الاسف بخش قابل توجهی از آنها اصولگرا بوده و هستند. البته باید توجه داشت که احمدی نژاد و یاران واقعی او، بخش کوچکی از مسؤولیت های کشور را در اختیار داشتند و تلاش بی وقفه آنها در هشت سال پرفراز و نشیب، اگرچه باب بسیاری از کانال های ثروت را بر اشخاص خاص بست و رو به مردم گشود، اما با مقاومت و توطئه ثروت اندوزان اجحافگر، ادامه پیدا نکرد. اکنون شاهدیم که بارها با بهانه های مختلف تلاش شده که این کانال ها بر مردم بسته شود. بارها از قطع یارانه ها سخن به میان آمد، خانه های ارزان قیمت در طرح مسکن مهر، هنوز تحویل نمی شود یا با مشقتی مثل جان دادن، تحویل می شود. سود وام های بانکی که روزی به دوازده درصد رسید و بنابر آن بود که تک رقمی شود، با مخالفت مجلس به اصطلاح و در ادعا اصولگرا پله های ارتقاء را طی کرد و به جای پیشین خود بازگشت و در آرزوی ترقی به مراتب بالاتر است. این ها همه از دوگانگی بین مدعیان آرمان های انقلاب و عملکرد آنها حکایت دارد. بنابراین مردم از مدعیان اصول و آرمان های انقلاب، هم تحمیل و اجبار بسیار دیدند و هم شاهد بی صداقتی بسیاری از آنها در پایبندی به همان آرمان ها بودند. بدیهی است که این دو عامل برای “نه گفتن” به مدعیان کافی بود. در اینجا توجه به چند نکته لازم به نظر می رسد: نکته اول آنکه “نه گفتن” مردم به اصولگرایان، نه تنها “نه گفتن” به اصول و آرمان های انقلاب نبود، بلکه این آرمان گرایی و ایمان مردم به اسلام و انقلاب بود که آنها را به این نتیجه رساند که به مدعیان بی عمل اصول و آرمان ها، “نه” بگویند. به نظر بنده مردم به اصولگرایی “نه” نگفتند، بلکه به مدعیان اصولگرایی؛ یعنی اصولگرایان موجود، نه گفتند.نکته دوم اینکه آنها که به اصولگرایان، رأی “آری” دادند، درحقیقت به اصولگرایی و نه اصولگرایان، رأی دادند. بسیاری از کسانی که به لیست اصولگرایان رأی دادند، ابراز می کردند که رضایتی از افراد لیست ندارند، بلکه برای رأی نیاوردن اصلاح طلبان به لیست اصولگرایان، رأی می دهند. بنابراین اصولگرایان نباید همه آرایی که برای آنها به صندوق ریخته شده را حاکی از باورمندی مردم به خودشان بدانند، بلکه بسیاری از این آراء در حقیقت، تابع رأی “نه” به اصلاح طلبان است که این مؤید تحلیل ما نسبت به آراء مردم در این انتخابات است. در حقیقت، بسیاری از مردم به اصولگرایان “نه” گفتند و بسیاری به اصلاح طلبان. رأی “آری” به هیچیک از دو جریان، اصالت نداشت. آنها که از دیکته کردن اصولگرایان و بی صداقتی اغلب آنها به تنگ آمده بودند، به آنها “نه” گفتند و آنها که به اصولگرایان “آری” گفتند نیز در حقیقت به اصلاح طلبان (به هر دلیلی) “نه” گفتند. پس رأی “آری” اغلب مردم به اصلاح طلبان به خاطر رضایت از وضعیت موجود نبود و رأی “آری” بقیه مردم به اصولگرایان نیز، حاکی از باور ایشان به اصولگرایان نبود، بلکه این دو “آری” تابعی از رأی “نه” بوده است. به نظرمی رسد این واقعیتی است که سزاوار است هر دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا پذیرای آن باشند، اگرچه موجب ناخرسندی آنها باشد. مردم ما پایبند به ارزش های انسانی- الاهی اسلام و آرمان های فطرت پسند همان انقلابی هستند که خود برپا کرده اند، پس بیگانگان نپندارند که نه گفتن به اصولگرایان، نتیجه سُست شدن ایمان آنها به اصول و ارزش های خود است. اصولگرایان هم سزاوار نیست که همین نغمه را ساز کنند و مردم تهران را به سُست ایمانی متهم سازند. آنها باید به جای ایراد اتهام بر مردم، به ایراد اتهام به خود بپردازند. البته تنها از اهل انصاف می توان توقع داشت که به جای متهم کردن مردم به سُست ایمانی، جناح خویش را به بی صداقتی و تحمیل گری نسبت به مردم، متهم سازند. اهل انصاف کسانی هستند که اسلام و انقلاب را مساوی خویش نمی پندارند. آنها که اسلام و انقلاب را محدود و منحصر به خود می دانند، خود را معیار سنجش درست از نادرست می پندارند و همیشه مواضع حق به جانب دارند، پس اگر مردم به آنها بِگِرَوند، انقلابی و مؤمن هستند و اگر از آنها روی بگردانند، به سُست ایمانی و غربزدگی متهم می شوند. نکته سوماین است که تغییر پیام انتخابات به وسیله هر جناح سیاسی، مانع از رشد سیاسی جناح های سیاسی کشور می شود و حرکت آنها را در بالندگی با اختلال روبه رو می سازد. اگر حقیقت پیام مردم در انتخابات اخیر، “نه” به بی صداقتی و تحمیل و دیکته کردن باشد، تحلیل نادرست آن به “رضایت از وضعیت موجود” حال چه با تحسین اصلاح طلبان همراه باشد و چه با تقبیح اصولگرایان، تغییر پیام انتخابات از حقیقت خویش است و این کار، اگر آگاهانه انجام شود، سِرقت پیام مردم است. اصلاح طلبان اگر واقعا به آزادی های اجتماعی و حقوق انسانی اهمیت می دهند، نباید با تحلیل نادرست از نتیجه انتخابات به “رضایت از وضعیت موجود” پیام مهم مردم در “نه” گفتن به تحمیل و سلب اختیار را پنهان ساخته و نادیده بگیرند؛ چرا که با این کار، مانع از رشد خود و دیگر جریان های سیاسی کشور خواهند شد. آیا اصلاح طلبان، خود را محتاج پیام آزادی خواهی و صداقت طلبی مردم نمی دانند؟! آیا آنها می خواهند که پس از گذشت دوره جدید مجلس، با “نه گفتن” اغلب مردم روبه رو شوند. انتشار و ترویج پیام واقعی انتخابات، سبب رشد همه جریان های سیاسی کشور می شود؛ چرا که همه می آموزند که اولا هیچ وقت، نظر خویش را بر مردم به هیچ شکلی تحمیل نکنند و ثانیا به نظر مردم، هرگونه که باشد، احترام بگذارند، نه آنکه مثل برخی اصولگرایان، مردم تهران را سُست ایمان و غربزده بخوانند یا همچون برخی اصلاح طلبان، مردم دیگر استان ها را، فاقد بلوغ سیاسی بنامند. نکته چهارم اینکه با تحلیل درست از انتخابات، دیگر جایی برای ابراز خوشحالی از شکست هیچ جریان و جناحی باقی نمی ماند. آنچه جای خشنودی دارد، حق طلبی مردم و شکست ظلم به حقوق آنها است. ما باید از پیروزی مردم سالاری یا همان دموکراسی خشنود باشیم نه از پیروزی فلان جریان و جناح. مردم ایران، هیچگاه از آرمان های انقلاب فاصله نگرفتند که اصولگرایی(نه اصولگرایان) شکست خورده باشد؛ بلکه از بی صداقتی و تحمیل و دیکته کردن متنفر شده اند و مدعیان اصولگرایی را به عقب رانده اند و این پیروزی آرمانگرایی و اصولگرایی است؛ زیرا آزادی از آرمان های اساسی انقلاب است. همچنین به اصلاح طلبان، آری نگفته اند که پیروزی اصلاح طلبان باشد؛ بلکه در “نه گفتن” به بی صداقتی و تحمیل، از صداقت و حق انتخاب خود، دفاع کرده اند که این پیروزی اصلاح طلبی(نه اصلاح طلبان) است. پس مردم اصولگرایانی هستند که پیوسته به اصلاح آفات پدید آمده درجامعه گرایش نشان می دهند و این، معنایی به جز پیروزی مردم ندارد. شاید بارها از زبان افراد گوناگون شنیده ایم که پیروز انتخابات، مردم هستند، ولی تبیین شفافی از این جمله نداشتیم. برخی نیز این جمله را تنها یک شعار برای از دست ندادن قافیه می دانند؛ اما اکنون می توان تحلیل واضحی از این جمله داشت که مردم ضمن پایبندی به باورهای الاهی و انقلابی خویش، به تحمیل و بی صداقتی مدعیان همان باورها، “نه” می گویند تا وضعیت موجود و مسؤولان و مدیران نظام را اصلاح کنند و به حقوق خویش دست یابند، پس سنگر به سنگر برای احقاق حقوق خویش، پیش می روند و همیشه فاتح هستند، اگرچه از بد عهدی ها لطمه ها خورده باشند. نکته پنجم اینکه مردم با هیچ جناح و جریان فکری و سیاسی در کشور دشمنی و مخالفت ندارند. مردم برخلاف برخی افراد جناحی، آنقدر بزرگوار و آزاداندیش هستند که هیچ جناحی را به خاطر نوع اندیشه اش، متهم و محکوم نسازند. مردم، معیارهای ویژه خود را برای داوری و انتخاب دارند. آرمان های انسانی و گرایش های فطری، یگانه معیار سنجش مردم است. صداقت، آزادی، شجاعت، تواضع، مردانگی، عدالت خواهی، حق جویی، کِبرستیزی و... معیارهایی هستند که مردم ما، “اصولگرا” “اصلاح طلب” “اعتدالگرا” و “عدالتخواه” را با آن می سنجند. از همین رو است که نتیجه آراء آنها در نسبت با جریان ها و جناح ها، گوناگون و متفاوت است تا آنجا که این تفاوت، تحلیل نادرستی را در ذهن برخی بزرگان به وجود آورده بود که می گفتند “مردم ایران، قابل پیش بینی نیستند”. در حالی که اگر ما معیار وضابطه مردم را به درستی بشناسیم، خواهیم دید که مردم ما همیشه بر معیارهای انسانی و فطری خویش، ثبات داشته و دگرگون نشده اند وهم از این رو، انتخاب آنها همیشه بهترین انتخاب بوده است. تفاوتی که در نتیجه انتخاب دیده می شود، ناشی از تغییرات دائمی جناح ها و جریان های سیاسی در عملکرد خویش است که اگر پیام مردم را به درستی دریافت کنند، بی تردید رشد خواهند کرد. ساده تر بگویم اگر می بینیم که در طول تاریخ انقلاب، آراء مردم گاه به این جناح و گاه به آن جناح، متمایل شده است، باید توجه داشته باشیم که این تمایل، نه به موجب تغییر معیارهای مردم است و نه به سبب بازیگری جناح ها و فریب خوردن مردم از بازیگری آنها است، بلکه این تغییر، معلول میزان منفی یا مثبت بودن عملکرد جناح ها است. البته باید توجه داشت که عملکرد ضعیف جریان های سیاسی و منازعه آنها با یکدیگر، کار را به آنجا رسانده است که تغییرات، بیشتر بر اساس اندازه نگاه منفی به جریان ها انجام می شود نه بر پایه اندازه نگاه مثبت به آنها؛ یعنی مردم به هر جریان سیاسی که امتیاز منفی بیشتری دهند، مسیر برای جریان سیاسی دیگر باز می شود که این، حکایت تلخی از اصالت رأی منفی، و تابعیت رأی مثبت مردم به جریان ها است. این زنگ خطری است که چند سالی می شود که برای دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب به صدا درآمده است. در اینجا لازم می بینم به اشکالی که بر این تحلیل از انتخابات وارد کرده اند، بپردازم. در مصاحبه ای که با روزنامه فرهیختگان داشتم پس از ارائه فشرده این تحلیل، با پرسشی از سوی مصاحبه کننده روبه رو شدم که مهم و قابل تأمل است. پرسش این بود که اگر انتخاب مردم را از سنخ “نه گفتن” تحلیل کنیم، چرا مردم این “نه” را با شرکت نکردن در انتخابات، اعلام نکردند؟ مردم می توانستند احساس خویش را با عدم مشارکت در انتخابات ابراز کنند. آیا لزومی داشت که بیایند و “نه” بگویند؟ اگرچه روزنامه مذکور در تنظیم مصاحبه، این پرسش را درعبارات گوناگون بعدی، تفصیل داد تا تحلیل مذکور را ناتوان از حل این اشکال نشان داده و جانب “آری گفتن به وضعیت موجود” را تقویت کند، لکن باید توجه داشت که تحلیل ما بر مسلمات پیشگفته استوار است و با هیچ حقیقت مسلمی ناسازگار نیست در حالیکه “رضایت از وضعیت موجود” با وجود تعطیل بسیاری از کارگاهها و بیکار شدن بسیاری از کارگران و کارمندان و رشد قیمت ها و ده ها معضل پیش آمده در دولت یازدهم، شباهت بسیار به مزاح دارد یا اهانت به شعور مردم است. اما پاسخ به پرسش مذکور با توجه به نکات پیشگفته، آسان و سهل است. همانطور که در نکته دوم گفته شد: مردم ما پایبند به ارزش های انسانی- الاهی اسلام و آرمان های فطرت پسند همان انقلابی هستند که خود برپا کرده اند ونه گفتن آنها به اصولگرایان، نتیجه سُست شدن ایمان آنها به اصول و ارزش هایشان نیست. هم از این رو است که در انتخابات، مشارکت می کنند و با انقلاب، قهر نمی کنند. مردم اگر بخواهند به جریان های سیاسی کشور پیامی بدهند، از باورهای خود فاصله نمی گیرند. به عبارت دیگر به گونه ای عمل نمی کنند که دشمنان انقلاب از آن سوء استفاده کنند. مردم ایران به اندازه ای فهیم و هوشیارند که بهانه ای به دست دشمنان انقلاب نمی دهند. همچنین چنانکه در نکته پنجم گفته شد: مردم با هیچ جناح و جریان فکری و سیاسی در کشور دشمنی و مخالفت ندارند. آنها با بی صداقتی و تحمیل و بی اعتنایی به مردم مخالفند و با خوی بزرگوارانهخود، بارها فرصت خدمتگزاری به جناح های سیاسی کشور داده اند. اما آیا جناح های سیاسی، قدر نعمت دانسته اند یا با برخی رفتارهای خویش، از اعتماد مردم به خود کاسته اند؟ اما پندهایی که با تکیه کردن برتحلیل مورد نظر می توان گرفت، از این قرار است: نخست آن که اصولگرایان و هر جناح سی اسی دیگر، اگرخواهان باقی ماندن و دوام یافتن در عرصه سیاسی کشور هستند، باید از خوی تحمیل گری و دیکته کردن دست بردارند و به مردم احترام بگذارند. با آنها صادق باشند و از شعار بی عمل بپرهیزند و این تنها با دریافت صحیح پیام انتخابات، ممکن است. اصولگرایان نباید مثل اصلاح طلبان بپندارند که با اتصال به این یا آن شخصیت، دوام می یابند. اگر اصلاح طلبان برای بقای سیاسی خویش، متمسک به آقای هاشمی رفسنجانی شدند و ماکیاول مآبانه در زیر چتر کسی قرارگرفتند که هیچ تناسبی با مَنِش سیاسی او نداشتند و آنگاه برای توجیه هواداران خویش، مدعی دگرگونی آقای رفسنجانی شدند، اما اصولگرایان نباید به ارائه چهره ای دگرگون شده از دکتر احمدی نژاد بپردازند و بپندارند که با مصادره دکتر احمدی نژاد، می توانند به حیات سیاسی خویش ادامه دهند. احمدی نژاد کسی نیست که برای بازگشت به قدرت با کسی معامله کند و از آنچه که هست و باور دارد، فاصله بگیرد. آنها اگر احمدی نژاد را باور دارند، باید از کوتاهی ها و ستم هایی که در حق او و همراهانش روا داشتند، پوزش بخواهند و با این بازگشت، تحول را آغاز کنند. دوم آن که اصلاح طلبان نیزاگر واقعا به اصلاح، اعتقاد دارند، باید از سیاست ماکیاولی دست بکشند و همان جلوه کنند که هستند. مردم از بوی معامله بر سر قدرت و ثروت، متنفر و بیزارند، پس اگر چنین بویی به مَشامِشان برسد، از آنها بیزار خواهند شد. سوم آنکه هواداران دکتر احمدی نژاد هوشیار باشند که هیچ جریان و جناحی برای احمدی نژاد شناسنامه جناحی صادر نکند که عظمت و محبوبیت دکتر به فراجناحی بودن او بستگی دارد. اما با دقت به این نکته هم توجه کنند که معنای فراجناحی بودن دکتر، مقابله او با جریان های سیاسی کشور نیست؛ چرا که در اینصورت، او خود تبدیل به جریانی شبیه دیگر جریان های سیاسی کشور می شود که هر کدام خود را مساوی درستی و حقیقت، تعریف می کنند؛ هم از این رو احمدی نژاد دست ردّ به سینه هیچ جناحی نمی زند؛ اما به رنگ آن جناح هم درنمی آید. او حاضر نخواهد شد که هیچ جناحی برای او شناسنامه جناحی جعل کند؛ اما با روی گشاده از هم پیمانی جریان های سیاسی برای خدمت به مردم و مقابله با ستم و اجحاف و استکبار، استقبال می کند. پس اگر اصولگرایان یا هر جناح دیگری به سوی او رفتند، این نباید به معنای جناحی شدن احمدی نژاد تفسیر شود. امید که بندها را بگسلیم و از پندها بهره مند شویم. کد مطلب : سایر اخبار ...
عدم وجود تقوا بی توجهی مردم و مسئولان را نسبت به محیط زیست پدید می آورد/مسئولان مشکلات معیشتی مردم را به ...
...> امام جمعه انزلی با تاکید بر اینکه مردم از قوانین الهی با جان و دل تبعیت می کنند، اظهار کرد: در دوره ای که دشمنان نظام و غربی ها با اهدافی نظیر جمهوری دموکراتیک و یا جدایی دین از سیاست می خواستند اسلام را منزوی کنند، مردم به خوبی این موضوع را درک کرده و به این نظام مقدس رای قاطع دادند . وی با اشاره به ایرادات برخی ها درخصوص عدم قبول و موافقت و همراهی نسل دوم و سوم انقلاب با این نظام ...
هاشمی: باران مردم همه چیز داشت!
ها انجام داده اند. الان اولا نباید دیگران را طرد کرد و باید به هر نحوی همه را جذب کرد. اگر کار برای کشور، مردم و اسلام است، باید هر آنچه که به صلاح این سه است، انجام شود. باید کاری کرد که همه سود ببرند. من از حرف های بعضی از افرادی که بعد از انتخابات می زنند، احساس می کنم که متوجه شده اند که ضعف آنها در جلب اقبال مردم کجاست. برخی حتی از تریبون نماز جمع اعلام کرده اند که بزرگان ...
کوتاه آمدن در مقابل نیرنگ های شیطان بزرگ خسارت محض است / حرف زدن از برجام های 2 و 3 و 4 خیانت به ملت و ...
...، افزود: این فرمایش پیامبر نشان از عظمت بالای این بانوی بزرگ دارد به همین سبب بهترین و کاملترین الگو برای زنان و مردان جامعه اسلامی وجود نازنین مادر سادات(س) می باشد. وی با اشاره به 12 فروردین روز جمهوری اسلامی ایران، گفت: در این روز تاریخی مردم ایران با رای حداکثری و قاطع 2/98 درصد در رفراندوم سال 58 به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران رای مثبت دادند و مشت محکمی به دهان نظام سلطه زدند ...
پاسخ طنز کیهان به توئیت موشکی هاشمی
قوای نظامی در مقابل اینهمه دشمن قهار و قسم خورده را انکار کند؟! گفتم: البته ایشان بعد از اعتراض های فراوان گفته است، آن صفحه توئیت به من تعلق ندارد. گفت: ولی سایت آقای هاشمی بارها تاکید کرده بود که این صفحه توئیت متعلق به ایشان است. حالا چی شده که؟! گفتم: چه عرض کنم؟! شخصی به کلانتری مراجعه کرد و گفت؛ طوطی بنده گم شده! افسرنگهبان با تعجب پرسید؛ مگر یافتن طوطی شما وظیفه ماست؟ و طرف گفت؛ نه! منظورم این است که اگر پیدا شد و دیدید علیه نظام و مردم حرف های نامربوط و چرت و پرت می زند، بدانید که نظر خودش را مطرح می کند و بنده همیشه با این طوطی اختلاف نظر داشته ام! ...