سایر منابع:
سایر خبرها
احمدی نژاد در تاکسی آمل قسمت دوم
میدان هزار سنگر تاکسی را عوض کردم و این بار صندلی عقب نشستم میخواستم چهره تمام مسافران را ببینم و با واکنش هایِ صورت آنها با بردنِ نامِ احمدی نژاد روبرو شوم این بار مسافران همه اقا بودن و میانسال راننده هم جوانی بود که بعدا فهمیدم لیسانس دارد اما خوب کار نبوده راننده تاکسی شده. این بار به بهانه من لازم نبود و دو نفر از مسافران داشتند با هم در موردِ احمدی نژاد حرف میزدند.یکی میگفت برای شهید ...
روزنوشته های رئیس جمهور: تمرینات سخت و فشرده دولت برای انتخابات 96
19 فروردین 95 ساعت 11:15 صبح با بچه ها نشسته بودیم و دسته جمعی مرا تمرین می دادند. همه کابینه معتقدند که برای موفق شدن در انتخابات بعدی از الان باید اردوهای تدارکاتی و آماده سازی خودم را شروع کنم. ولی من معتقدم باید یک فکری به حال سیستم اداره کشور کرد. این طوری که نمی شود، ما سال اول دولت مشغول بررسی عمق فاجعه ای بودیم که از واقعه احمدی نژاد برایمان به جا مانده بود. در سال 93 اردوگاه ...
امیر قلعه نویی: سر راه تمرین مسافرکشی می کردم (1)
فرهادی کیا که بازیکن جوانان راه آهن بود. داداشم به او گفت می روی تمرین امیر را هم با خودت ببر. تست دادم که با ناصرخان ابراهیمی آشنا شدم و از همانجا فوتبال حرفه ای شروع شد. چه کسی کاشف امیر قلعه نویی بود؟ - قدیم ها اینطوری بود که در هر محلی یک بزرگی بود که آن بزرگ به فوتبال هم علاقه داشت. مثلا یکی در محل ما بود به نام داود خسروی نژاد که خدا رحمتش کند. این بنده خدا همه را جمع و جور ...
عکس - پرواز جنگنده های سوری از فرودگاه دمیر
رسمی پایگاه اطلاع رسانی ... درود بر دکترمحمود احمدی نژاد رجائی زمان ، بت شکن زمان ... حماسه مردم آمل در استقبال از ... درود بر آملی های عزیز..... خداوند دکترمان را از تمام ... شیطنت شیطانیان نخواهد توانست ... سلام و درود خدا بر دکتر محمود احمدی نژاد سخنرانی شما ... تصاویر نمای باز استقبال پرشور ... بزرگی،که خودرا به خردی شمرد به دنیا و عقبی ...
فرزندی که در راه خدا نذر شد
. پیش من بمون. من راضی هستم که از بچه هایم دور باشم ولی از شما نمی توانم دور باشم. در جواب به من گفت: یادت باشد که همیشه با چیزهایی که از همه چیز بیشتر دوستش داری امتحان می شوی. وقتی می خواست به من ا مید بدهد می گفت من اگر شهید شوم دستم آن دنیا بازتر است. می توانم آن دنیا گره گشایی کنم. گفتم مگه نمی گویند کسی که از این دنیا می رود دستش از دنیا کوتاست. گفت کسی که به مرگ طبیعی می رود دستش از ...
شروین ، تیزپرواز دلاوری که در اسارت هم نگران امام بود
درب تو را خیلی خوب میبینم گفتم کی هستی که با زبان ما حرف میزنی جواب داد نام من هوشنگ شروین است و خلبان اف چهار هستم که در کردستان عراق هواپیمای مرا زدند و پس از سقوط هواپیما اسیر شدم سپس گفت برادر از ایران چه خبر بچه ها به جبهه میآیند و امام را یاری میکنند یا نه گفتم بله برادر به لطف خدا مردم لبیک گوی امامند و همین حالا که اینجا ما اسیریم مردم غیور و دلاورمان در کسوت بسیجی و در قالب راهیان کربلا ...
کسب روزی با سود 100 تومانی!
... یکی از آنها تا کلاس 11درس خواند. برادر دیگرم را نیز با حمایت خودم و نماز و روزه اجاره ای توانستم به دانشگاه بفرستم. الان هم نگران هستم که برادرم نتواند به درسش ادامه دهد. او در رشته فیزیک دانشگاه مازندران مشغول تحصیل است. مشکل مالی برادرم اگر تأمین نشود ناچار است درس خود را رها کند. اما خداوند همیشه همراهم است. خاطرم هست یک بار مبلغ 30هزار تومان به برادرم دادم و در همان روز فردی به من مقداری ...
تصویر متحرک - لحظه اصابت گلوله به دیوار
بموجب ... شرق دست های آلوده را معرفی کرد! +عکس در این دنیا دست های خیلی از افراد آلوده شدن کدخدا ... اطفای حریق در ساختمان 16 طبقه ... مگه هنوز دولت برای خودش داره ساختمان میسازه؟ برای چه کاری! واکنش سخنگوی دولت به پیش بینی ... آرزو برشما هم عیب نیست که در چهار سال وحتی هشت سال بتوانید ... علی مطهری: سخنان اخیر رهبر انقلاب ... ...
به عروسک های پشمالو جان می دهم
تولیدی در تهران خریداری می کنم و هرکدام 800هزار تا یک میلیون و 500هزار تومان برایم آب می خورند. در ضمن سه تن پوش عروسکی ام در یک آتش سوزی سوختند و 5/3 میلیون تومان خسارت دیدم. علی که قصد دارد شرکتی تاسیس کند درباره ایده اش اینگونه توضیح می دهد : الان در شهرمان کمتر از انگشتان دو دست مرد عروسکی داریم و تقاضای برای اجرا برنامه نیز زیاد می باشد. اگر خدا بخواهد در سال آینده می خواهم ...
سخنان منتشر نشده زنده یاد سلحشور/بخش پایانی
...! بفرمایید! . گفت: به اندازه تفاوت خدا تا بشر . موهای تنم سیخ شد! گفتم: مگه میشه اینقدر تفاوت داشته باشه؟ . گفت: ها که میشه! داستان واقعی رو خدا می نویسه، داستان خیالی رو من و تو می نویسیم . دیدم راست می گوید. داستان های واقعی عین پازل می ماند. نمی توانید آن را به هم بزنید. اگر به هم زدید کسی به اصول داستان نویسی وارد باشد می فهمد جابجا کرده و دست برده اید. مثلاً اگر دکتر را مهندس کنید، او می ...
طنز؛ فرهنگ زبان مخفی ایرانیان!
محترمانه به کسانی که در حال کشیدن نوعی مواد مخدر هستند. فلانی رو دیدم داشت لحیم کاری می کرد. لاخیدن پول الکی از کسی گرفتن یا به کسی دادن. رفتم چک نقد کنم، متصدی بانک گفت کارمزد داره. منم گفتم باشه. الکی پنج هزار تومان لاخیدم. مگه شام میدن؟ هول زدن در کاری، وقتی در انجام یک کاری افراط و زیاده روی صورت می گیرد و بیش از حد معمول انجام ...
آخرین ذکر سید
باز کرد. سید گفت: این چیه؟ قاسم گفت: آقا سید این ها همان بچه های مردم هستند! به خاطر همین بود که همراه بچه های تفحص شد. قاسم در یکی از گونی ها را باز کرد و جمجمه ای را بیرون آورد. جمجمه را از دست قاسم گرفتم. خاک های روی سر جمجمه را کنار زدم و گفتم: سیدمرتضی مادرش چقدر پسرش را دوست داشته و چقدر لب های قشنگی داشته است. دیدم سید اذیت شد. جمجمه را دوباره در گونی گذاشتم. از سنگر که آمدیم ...
از آغاز اسیدپاشی ها در تهران تا همسرکشی با جوراب زنانه و روسری
به گزارش خبرنگار گروه جامعه خبرگزاری میزان، در هفته منتهی به 20 فروردین در حوزه حوادث شاهد از سر گیری اسیدپاشی ها در شهر تهران بودیم. در این هفته بار دیگر نمونه هایی از اسیپاشی گزارش شد. همچنین در این هفته، همچون قبل حوادثی مانند گروگانگیری، قتل و سرقت مسلحانه گزارش شد. همکاری پیر مرد گروگان با متهمان در نخستین روز هفته و پس از پایان تعطیلات عید نوروز، خبر یک ...
شرح سانحه تصادف سیروس قایقران از زبان همسرش
. آدرس و شماره تلفن ما را پرسیدند. نمی گذاشتند بروم، تا بلند می شدم، دوباره مرا به زور نگه می داشتند. آنها می گفتند: ما به خانواده شما اطلاع داده ایم. آمبولانس هم نبود. خدا خیر بدهد دو تا آقا را که پیکان داشتند و می خواستند مرا به بیمارستان برسانند. گفتم: من نمی آیم. می خواهم پیش شوهر و پسرم بروم. یکی از آن دو مرد گفت: خواهر، سیروس مثل نور چشم ما است، ما او را نجات می دهیم. به زور مرا سوار ...
گپ و گفتی با آقا رشید این روزهای تلویزیون / میثم رستگاری: کاراکتر نانوایی بین مردم بازتاب خوبی داشت
اصفهانی را دوست دارم به خصوص پیرمردهایی که هنوز اصالت و سنت خودشان را در رفتار و گفتار حفظ کرده اند. به نظرم لهجه قدیمی اصفهان زنگ دارد وخیلی واضح و ریتمیک است برای همین با شور و شوق آن را در هیبت مرد مسن بیان می کنم و مخاطبان هم دوست داشتند شاید برای همین هم اغلب فکر می کنند پیرمرد هستم. خاطره ای دراین باره دارید؟ بله یک بار برای خرید به سوپری رفته بودم فروشنده گفت: شما را ...
قلعه نویی: به خاطر حرف همسرم پیشنهاد تراکتور را پذیرفتم - سازمان لیگ جایی برای نفس کشیدن ما نگذاشت
مورد وضعیت خالد شفیعی گفت: ما باید گاهی حکم برادر بزرگتر و پدر را داشته باشیم. یک زمان بچه به سمت بخاری می رود و دو بار به او می گویی آن طرف نرو وقتی او گوش نکرد باید بچه را از آن منطقه دور کرد. حتی به قیمت اینکه او گریه کند. ایوب ذوالفقاری در کنار ما نقش برادر را دارد و خیلی از مواقع کمک می کند در بحثی به شفیعی گفتم از این فضاها بیرون بیاید و فلان کار را نکند اما وقتی دیدم او گوش نمی کند مجبور شدیم ...
حرف های قشنگ یک همسر شهید صفرکیلو متر!
یه گیره روسری بدون روح الله نمی خریدم؛ اما حالا خودمو انداختم تو دامن خدا. اگه آدم مطمئن باشه خدایی هست، پشت سرشو حتی نگاه نمیکنه! می گفت: وقتی ازدواج کردیم حتی یک درصد هم فکر نمی کردم همسرم شهیدبشه... روح الله همه زندگیم بود. می گفت: بچه ها خونه های بی مرد داره تکرار میشه؛ مراقب باشید جا نمونیم! مردمو مطلع کنید از شهدای مدافع حرم... همه میگن میخواستن نرن ...
روایت صالحی از مذاکره با تیم آمریکایی / به دیپلمات هایمان گفتم با مسئولیت من بروید و مذاکره کنید
...> بیشتر تقدیر است. من که قبلا هم گفتم در هیچ جبهه سیاسی نیستم و به خاطر همین هم برخی ها می گویند چرا صالحی در همه دولت ها بوده. من هم یکبار به شوخی در مجلس گفتم فامیل کسی نبودیم، نه داماد کسی هستم، ضمنا گفتم عروس کسی هم نبودم (با خنده) در نتیجه من هیچ مسئولیتی را راغبا نگرفتم. این را فقط خدا می داند و احتمالا مردم می گویند از این حرف ها زیاد شنیده ایم ولی خدا شاهد است که رغبتی نداشتم برای پذیرش ...
دختری با هندزفری که از صدای آوینی خوشش می آید/ مستندهایی که فروش ندارد!
.... کاظمی می گوید بچه های نسل 70 و 80 آوینی را کمتر و یا شاید اصلاً نمی شناسند و می گوید شبکه های پر مخاطب در این باره کم کاری کرده اند. به خاطر همین حرف بود که سری به جلوی یک کلوپ فیلم زدم. پسری 13 ساله مشغول دیدن فیلم های کارتونی بود. از او درباره کارتون هایی که دیده است سوال کردم. گفت حدود هزار فیلم دیده است! مهدی از علاقه اش به فیلم های وحشتناک گفت. او از اختلاف قیمت فیلم های ...
اوج عصبانیت آیت الله بهجت در رفتار با همسر
گفتمان ما | آیت الله بهجت معتقد بود در روابط خانوادگی، جواب دادن یا رو کم کردن باید به صورت کلی کنار گذاشته شود، این کار هیچ ثمره ای ندارد. برخورد کردن اقتضای طبیعت حیوانی است، اگر آن یک شاخ زد، این هم دو تا شاخ بزند و اگر هم دو تا نزند، بالأخره یکی را که باید بزند! این طبیعت حیوانی است. انسان باید این حرف ها و نزاع ها را جدی نگیرد و به خدا واگذار کند، یا اینکه به دفتر شرع مراجعه کند و ببیند الآن ...
حماسه مردم آمل در استقبال از فرزند ملت (بروز می شود)
... | 1395/1/19 - 19:30 | 1 0 | دشمنان احمدی نژادبدانندکه خدا اورا محبوب دل محرومان وانقلابیون وهرانسان آزاده ای قرارداد حالا بااین مراسم واستقبال روحانی باید بفهمد درسال 96با چه موجی مواجه است هنرآن است که خود به تنهایی به سفربروی نه آنکه درسفر استانی یزد از ترس عدم استقبال ازنام شیاطین وفتنه گران استفاده کرده وحتی بچه ابتداییها راازمدارس به خیابان بکشید.اگرازاحمدی نژاد هراس ...
بیش از 14 صحنه کمدی سالوادور حذف شد
روابط خوبی با اعضای گروهت داری. هادی: بله، برای حق بچه هایم با تهیه کنندگان خیلی بحث می کنم و می جنگم. ولی در کل با صداقت پیش می روم و این رمز شکل گیری همکاری من با خیلی از تهیه کنندگان است. برای همین کارگر ساده نیازمندیم می خواستم کارت تهیه کنندگی بگیرم و همان EBY که گفتم آمد و در دفاتر مختلف مبالغ بالا از او خواسته بودند، اما به او گفتم ششصد میلیون تومان به من بده، کل این فیلم را به تو می دهم. هر چند اینجا دستمزد کارگردانی من خیلی کمتر از سالوادور بود. یکتا هم در کارگر ساده نیازمندیم یک سوم دستمزد واقعی اش را گرفت. ادامه دارد... ...
پارتی بازی از بازیگری تا خوانندگی!
انتخاب خبر- جعفر پاکزاد: خواننده جوانی که این روزها همه تلاشش را می کند تا کنسرت جدیدش را برگزار کند از کم و کاستی های دنیای موسیقی و بازیگری می گوید. محمد قلی پور خواننده ای از نسل جوان است. بارها صدای او را در تیزرهای تلویزیونی شنیده ایم. او چند سالی است که به صورت حرفه ای خوانندگی را ادامه می دهد و تا به امروز یک آلبوم خود را نیز به بازار عرضه کرده است و حالا این روزها به شدت مشغول ...
چرا احمدی نژاد؟
، علاقه دارد شما را ببیند. گویا مرخصی او هم رسیده بود. مثل خودمان که پس از 45 روز در جبهه مرخصی می رفتیم، اما او یک ماه مرخصی را عقب انداخته بود تا ما را ببیند و من هم گفتم، بیاید. وقتی آمد پیش ما گفت: افتخار می کنم با شما هستم. شما در دل ما جا دارید. وی سپس از من درخواست کرد با من عکس یادگاری بگیرد و گرفت و سپس معاونش هم همین طور. من زدم پشتش و تشویقش کردم و گفتم هوای مردم عراق را داشته باشید او نه ...
آیاتی از قرآن که امام زمان(عج) آن ها را تفسیر کرد
دیگر نیست؛ که هر کس را بخواهی [و مستحق بدانی]، به وسیله آن گمراه می سازی؛ و هر کس را بخواهی [و شایسته ببینی]، هدایت می کنی! تو ولیّ مایی، و ما را بیامرز، بر ما رحم کن، و تو بهترین آمرزندگانی!. در ادامه حدیث بالا؛ سعد بن عبدالله می گوید: از امام مهدی(ع) سؤال کردم ای مولای من علت چیست که مردم از برگزیدن امام برای خویشتن ممنوع شده اند؟ فرمود: امام مصلح برگزینند یا امام مُفسد؟ گفتم: امام مصلح ...
رابطه سرگرمی و امنیت ملی در ایران (2)
متحرک و داستانی علاقه مندند، جذب کرد. فیلم و سینما در قالی سرگرمی در اشکال خیلی ساده اش هم می تواند تولید شود. نمونه اش هم هند است که در آن مردم زیادی جلب سینماها می شوند و برخلاف آنش کلی که ما در سینمای ایرانی می بینیم، روی پیت حلبی می نشینند و فیلم می بینند؛ در سالنی که مثلا دو هزار نفر جا دارد، می بینید که سه هزار نفر روی پله ها و جاهای دیگر سالن نشسته اند و خود سالن نمایش آن جا اصلا فضای سرگرمی ...
دنیا کوچکتر از آن است که صیادها در آن گم شود
...> آرام شدم. ************************************ اوایل انقلاب ژیان داشت. بهش می گفتم: بابا، این همه ماشین توی پارکینگ موتوریه، چرا یکیش رو برنمی داری، سوار شی؟ می گفت: همین هم از سرم زیاده. از استانداری دو تا حواله پیکان فرستادند. هر پیکان، چهل و پنج هزار تومان;یکی برای صیاد، یکی برای من. صدایش را در نیاوردم. نود هزار تومان جور کردم ...
دعای قنوتش این بود: اللهم احفظ قاعدنا الخامنه ای
. این کار جز خباثت و شقاوت و دوری روزافزون آنها از مردم و ارزش ها، چیز دیگری را نشان نمیدهد. 21 فروردین بهانه خوبی است برای مرور خاطرات صیاد دلها به نقل از دوستان و خانواده اش: اللهم احفظ قاعدنا الخامنه ای دوستش می گفت: ما که توی نماز قنوت میگیریم از خدا می خواهیم که خیر دنیا و آخرت را به ما اعطا کند و یا هر حاجت دیگری که برای خودمان باشد اما صیاد تو قنوتش هیچ چیزی ...
نوروز متفاوت تهرانی ها
...، نه حقوق بازنشستگی یا از کار افتادگی. یک مرتبه همه خرج و مخارج زندگی شد هوار زندگی محبوبه. او ماند و چهار بچه قدو نیم قد. ترشی می فروشد، سبزی خرد می کند. دستفروشی اما برایش کمی سخت است. می داند عیدها تهران حسابی خلوت است. خوراکی دستش می گیرد و در خیابان ها می چرخد و می فروشد. عید هم هست. مردم دلشان می سوزد دو تا از اینها می خرند، دو هزار تومان. خدا خیرشان بدهد. بچه های من هم کمی رنگ خوشی ...
اخلاق و فضائل امام محمد باقر(ع)
خیلی گرم بود به یکی از نقاط اطراف مدینه رفتم. محمد بن علی را که مردی تنومند بود – به همین جهت به دو تن از غلامان خود تکیه داده بود – دیدم. با خود گفتم، بروم و این مرد را که گویا از بزرگان قریش است و در این هوای گرم و با این حال در جستجوی دنیاست، موعظه کنم. نزدیک او رفتم و سلام کردم؛ او با زحمت و در حالی که به شدت عرق می ریخت جواب سلامم را داد. گفتم: خدا تو را صالح گرداند، مردی ...