سایر منابع:
سایر خبرها
سرگذشت این زن بعد از 22 سال زندگی با یک مرد خوشگذران و رفیق باز
به گزارش زیرنویس، زنی با مراجعه به کلانتری پس از دستگیری شوهرش، به افسر پرونده گفت دیگر تحمل زندگی با این مرد را ندارد و طلاق می خواهد. زن 48 ساله ای با بیان اینکه دیگر از چشم در چشم شدن با شوهرم خسته شده ام و می خواهم از او طلاق بگیرم، درباره سرگذشت خود به مشاور و [...]
انتقام از دختر جوان به دلیل پاسخ منفی به دوستی
خودروی من آغازکرده است، بار ها با او در مرکز انتظامی و قضایی چشم در چشم شده ام و هر بار با التماس هایش او را بخشیدم تا دخترم احساس سرشکستگی نکند، اما این بار نه تنها فریب چرب زبانی هایش را نمی خورم بلکه ... بیشتر بخوانید انتقام از دختر جوان به دلیل پاسخ منفی به دوستی پسر جوان که متهم است پس از سرقت گوشی تلفن همراه یک دختر او را ربوده و مورد آزار و اذیت قرار داده است پس از دستگیری ...
تجاوز 8 مرد افغانستانی به یک دختر| انتقام چشم های پسر را کور کرده بود
بعد به بوستانی درجنوب شهر تهران رفتم تا با پرداخت 700هزار تومان بقیه گوشی را پس بگیرم. شاکی ادامه داد: سر قرار رفتم تا در آنجا گوشی را برایش بیاورند. به من یک لیوان آبمیوه تعارف کرد. بعد از نوشیدن آن سرم گیج رفت و بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم در خودروی پرایدی بودم که بصیر و 2 افغانستانی دیگر در آن بودند. التماس کردم اما رهایم نکردند. بعد از توقف مقابل خانه ای پیاده ام کردند و از راه پله ...
تجاوز 8 شیطان به دختر 20 ساله | پلیس در تعقیب 7 متجاوز
. او آبمیوه در دست داشت که یکی از پاکت های آبمیوه را به من داد. از همه جا بی خبر آبمیوه را نوشیدم و بعد از هوش رفتم. چشمانم را که باز کردم داخل ماشین بودم. به جز سجاد، دو نفر از دوستانش هم بودند که با تهدید مرا به خانه ای در جنوب تهران بردند. در آنجا سجاد و دوستانش به من تجاوز کردند. چند دقیقه بعد هم 5 نفر دیگر از دوستانش رسیدند و آنها هم به من تجاوز کردند و اموالم را به سرقت بردند. بعد از این اتفاق ...
گفت وگو با نخستین زنان بنزین فروش در ایران/ مشتری اول گفت مثل این که مردهای تهرون مرده اند کد خبر: ...
.... شش ماه با او زندگی کردم؛ ولی چه بد گذشت! من زن دوم شوهرم شده بودم و او فقط ماهی یک بار به من سرمی زد. هنوز دخترم به دنیا نیامده بود که طلاق گرفتم و با شکم پر به خانه ی پدر برگشتم و سه ماه بعد بچه ام به دنیا آمد. بعد از دو سال و نیم یک کارگر لاک الکل کار به خواستگاری ام آمد و دوباره ازدواج کردم. حالا از زندگی ام راضی هستم. بچه ام را پیش مادرم گذاشتم و با شوهرم به تهران آمدم ولی بعد از مدتی ...
وقتی دختر، واسطه شفای پدرش شد
روزی تان زیاد شده پول حلال کسب کنید. همیشه آرزو داشت زندگانی اش مانند حضرت زهرا ( س) ساده باشد و می گفت: من راهی جز راه حضرت زهرا نمی خواهم، می خواهم تحت نظارت و هدایت خدا، پیامبر و معصومین ( ع) باشم. و پدر شهید می گوید: به علت بیماری از ناحیه پا فلج بودم پس از 4 ماه، شبی دخترم را خواب دیدم که می گفت: بابا، بلند شو برای شفا واسطه پذیرفته می شود. پس از بیداری متوجه شدم که می توانم به راحتی حرکت کرده و راه بروم. کد خبر 726458 ...
زنی که چنگار را به زانو کشاند
؛ اگر دلیل بستری را می گفتید، ترسم کمتر بود، چون در نبود این اطلاعات، هر روز فکر می کردم اگر از مدرسه به خانه برسم، مامان مرده است و تا زمانی که سرویس به خانه برسد، منتظر دیدن جمعیت جلوی خانه بودم. یک شب حال من خیلی بد شد و شوهرم به قدری ناراحت بود که فردای آن روز، در سی سی یو بستری شد و به برادرش گفته بود که فکر کردم، فروزان دارد تمام می کند. اگر یک نفر فوت کند، سوگواری 40 روز تا یک سال و دو سال ...
سرالکس فرگوسنی که نمی شناسید
را اداره می کردم و مربی سنت میرن بودم و بعد در سال 1978 مربی آبردین شدم. آن دوستی ها در دوران منچستر یونایتد به من قوت قلب می داد. آن ها برای مهمانی و آواز خوانی به خانه ام در شایر می آمدند و تمام خاطرات گذشته زنده می شد. آهنگ های قدیمی را می گذاشتیم و همراه آن آواز می خواندیم. نوبت من که می رسید، حسابی جو گیر می شدم و فرانک سیناترا را همراهی می کردم. شکی نبود که در ذهنم ترانه رودخانه ...
خوش خدمتی های عضدی برای پرویز ثابتی؛ فحاشی کنید خوشش می آید!
یک خانواده کارگری که به گفته خودش به دلیل این بی کاری، سال 1345 وارد ساواک شد. یکی از مطالب جالب این شکنجه گر ساواک که در دادگاه انقلاب، شاه را آن مرتیکه خائن یا آن بزرگ فاسد احمق خطاب کرد، این بود: بچه دو ساله من توی خانه می دوید و می گفت خمینی ای امام و من که پدرش بودم به عنوان کارمند ساواک هنوز تردید داشتم. * شکنجه گر بهایی؛ مسؤول ضرب وشتم زنان مبارز فریدون ...
انتقام کثیف از دختر جوان به دلیل برهم زدن رابطه دوستی با یک پسر
هوش شدم و دیگر نفهمیدم چه شد تا اینکه وقتی به هوش آمدم خودم را داخل یک خودرو پراید دیدم. اویس به همراه دوستانش مرا که هنوز گیج بودم به طبقه دوم ساختمانی در جنوب تهران برده و به زور به من تعرض کردند. به دنبال اظهارات دختر جوان، متهم بازداشت شد اما در تحقیقات منکر ماجرای آدم ربایی و تعرض شد و گفت: سرقت گوشی و اخاذی را قبول دارد ولی من به این دختر تعرض نکردم بلکه دوستانم این کار را انجام ...
شوهر سابقم از زندان مرخص شود جانم را می گیرد + گفتگو و جزییات
در خطر است... بعد از چند سال به اصرار بچه ها که حتما بابا دیگر خوب شده... گناه داره یا بذار بیاد خونه... برای سه ماه او را به خانه راه دادم. روزگارم را سیاه کرد... هر روز فحش می داد و کتک می زد. وقتی پسر کوچکم از خانه بیرون می رفت چنان کتک می زد که از هوش می رفتم... شوهر سابقم می خواست کورم کند روی جمله کتک می زد مکث می کند... سه بار می گوید کتک می زد چنان کتک می زد که بمیرم ...
وقتی کلاس سفالگری مایه آرامش دانش آموز اصفهانی می شود
میز نبود. دلیلش را پرسیدم و پاسخم فقط سکوت بود. پدر فائزه، رفتگر میدان میوه و تره بار بود. برایم گفته بود که پدرش هر چقدر سخت کار می کند، زندگی شان سخت تر می گذرد. به تازگی خواهرش عقدکرده بود و خانواده درگیر خرید جهاز او بودند. چند باری بدون وسیله به مدرسه آمده بود و پنهان از چشم من، از دوستانش وسیله قرض گرفته بود و من متوجه شده بودم؛ اما به روی خودم نیاوردم تا کمتر خجالت زده شود. – فائزه ...
فراموشی سارق حرفه ای به دلیل سقوط از پله های فرار
چند روز قبل مرد جوانی سراسیمه با پلیس تماس گرفت و از سرقت ناموفق خانه اش خبر داد. او در تحقیقات گفت: به یک سفر کاری رفته بودم و از آنجایی که کارم زود تمام شد حدوداً 12 ساعت زودتر به خانه برگشتم. همین که خواستم کلید را در قفل بیندازم متوجه سر و صداهایی از داخل خانه شدم، فهمیدم که افرادی داخل خانه ام هستند. اما ناگهان صداها قطع شد از آنجا که خانه ما مجهز به پله اضطراری است احتمال دادم ...
سرداری که سنگر به سنگر، در طلب شهادت بود
عنوان فرمانده تیپ ذوالفقار وارد عمل شده و حماسه می آفریند. پس از عملیات بدر، پایان نامه اش را به دانشگاه ارائه می کند و مدرک مهندسی مکانیک را دریافت کرده به جبهه باز می گردد. پس از بازگشت به جبهه در عملیات کربلای چهار و کربلای پنج شرکت می کند. یکی از همرزمانش روایت می کرد: عملیات کربلای 5 تازه شروع شده بود و کابلی به خط رفته بود که بچه های یگان ذوالفقار را سر و سامان بدهد. از سر شب تا ...
ماجرای شکنجه گاه زیبایی که توسط مردم کشف شد!+فیلم
روز در جریان گشت زنی، به همان آدرس تقریبی رفتیم و عده ای از بچه های خودمان را جلوی یک خانه دیدیم. پرس وجو کردیم و آن ها هم حرف های مردم را تأیید کردند. درِ خانه باز بود و مردم، گروه گروه برای بازدید می رفتند. با توضیحات هم دانشگاهی ها، من هم کنجکاو شدم ببینم در آن خانه چه خبر است... خانه سرهنگ زیبایی معروف به شکنجه گاه زیبایی خانه یا شکنجه گاه قرون وسطی! وحشتناک بود ...
راز شلیک مرگبار به پسر جوان در خانه قدیمی
مهم ترین اخبار حوادث و توصیه پلیسی امروز (سه شنبه هفدهم بهمن ماه سال 1402) را می توانید در این بسته خبری مشاهده کنید. کشف جسد دختر گمشده در سد جست و جوی چهار روزه در سد قره قاچ سمیرم برای یافتن دختر گمشده، با کشف جسد وی پایان یافت. بیشتر بخوانید چشم در چشم یک دزد! از روزی که شوهرم سرقت های شبانه را با خودروی من آغازکرده است، بار ها با او در مرکز انتظامی ...
داستان رابطه دختر 16 ساله با مرد 39 ساله
. این علاقه هوس آلود چنان فکر و ذهن دخترم را درگیر کرده بود که چندبار از خانه فرار کرد و نزد آن مرد شیاد رفت و من با هزار بدبختی او را به منزل بازگرداندم. حالا دیگر شب ها خواب نداشتم و در اتاق ها را قفل می کردم تا این رفتارهای ناهنجار و هیجان گونه دخترم تکرار نشود. چرا که می دانستم او آینده خود را به تباهی می کشاند. از سوی دیگر هم وقتی فهمیدم آن جوان 39 ساله به مواد مخدر اعتیاد دارد ، ترس و نگرانی ام بسیار دلهره آور شد اما او دخترم را که اکنون 16 سال دارد، رها نمی کند و من چاره ای جز توسل به قانون ندارم. بیشتر بخوانید: نکته ای که همه دانشجوهای دختر و پسر باید بدانند ...
سرقت وحشت آور پسر خانواده پزشک و همدستش از راننده تاکسی اینترنتی / بدشانس هم بود + جزییات
برای آنها درخواست مجازات دارند. سپس متهمان به دفاع پرداختند. فرزاد33 ساله که فوق لیسانس دارد روبه روی قضات ایستاد و گفت : من در خانواده تحصیل کرده ای بزرگ شده ام. یک خواهرم پزشک و دیگری دندانپزشک است .اما وقتی نوجوان بودم به دام افتادم ولی بعد از مدتی برای اینکه بتوانم ادامه تحصیل دهم مواد را کنار گذاشتم .من درس خواندم و مهندس شدم اما چند سال بعد بار دیگر به سمت مواد کشیده شدم . تا اینکه ...
اقدام شیطانی 8 مرد با دختر 20 ساله
به گزارش زیرنویس به نقل از برترین ها، دختر 20 ساله وقتی به دام خواستگار باج گیر خود افتاد، تصورش را نمی کرد که چه حادثه شوم و تکان دهنده ای در انتظارش است. خواستگار باج گیر، دختر جوان را ربود و با همدستی 7 نفر از دوستانش به این دختر تجاوز کردند. وایل آذر [...]
اتهام سرقت طلا؛ تاوان پایان دادن به رابطه پنهانی با مرد متاهل
...> من اصلاً نمی دانستم او متاهل است. وقتی فهمیدم از این رابطه خارج شدم. چطور با هم آشنا شدید؟ من هر روز به یک کافه می رفتم و چند ساعتی برای خودم آنجا می نشستم. بعد از مدتی متوجه شدم مردی به من خیلی توجه می کند. او هم تنها در کافه می نشست. این طوری بود که به من نزدیک شد و رابطه ای بین ما شکل گرفت. من سه سال با او رابطه داشتم و به خانه اش رفت وآمد می کردم تا اینکه اتفاقی متوجه شدم ...
مردی از بهشت
به گزارش اصفهان زیبا ؛ اندازه بابابزرگ دوستش داشتم؛ شاید هم کمی بیشتر. ننه جان می گفت: آقا را همه دوست دارند، بچه ها که بیشتر، با آن دل مهربان و بهشتی شان. رفتم جلوی تلویزیون . حتما آقا جان را نشان می دادند. حسام دوید و صفحه تلویزیون را ماچ کرد. خندیدم. مامان داد زد: نجمه انگشتت را از توی دهانت دربیاور. از صدای بلند مامان تکانی خوردم. وای، من باز متوجه نبودم و هیجانی شده بودم و ناخنم ...
عابربانک باند سارقان حافظه اش را از دست داد
سردسته یکی از باند های سرقت که اموال سرقتی را در یکی از مخفیگاه هایش پنهان کرده بود، هنگام فرار از آخرین محل سرقت به زمین سقوط کرد و پس از انتقال به بیمارستان مشخص شد حافظه اش را از دست داده است، به همین خاطر تلاش سایر اعضای باند برای دسترسی به اموال سرقتی ناکام ماند. چند [...]
علیرضا جهانبخش: خوشحالی بماند بعد از قهرمانی ایران
یران شرمنده نشدم. جلوی همبازیانم و همین طور کادر فنی. فشار زیادی روی تیم وجود داشت و خوشحالم که به این مرحله رسیدیم، چون ژاپن قبل از جام نشان داد مدعی اول است و شاید خیلی ها فکر می کردند ایران بازنده باشد و به خانه برگردیم. برای کل تیم خوشحال شدم، چون با چشمم دیدم همه، چقدر زحمت کشیدند. منبع: روزنامه جام جم ب ...
توصیه حاج قاسم به یک روحانی مدافع حرم/ به اینجا نیامدیم که سوری ها را شیعه کنیم!
...> محمدمهدی دیانی هستم. سال 1373 وارد حوزه علمیه ی قم شدم. اگر خدا قبول کند، از آیت الله مجتهدی تهرانی در اوایل طلبگی بهره ای بردم و تاکنون هم مشغول تحصیل بوده و در گوشه ای از حوزه علمیه قم تدریس دارم. بیشتر فعالیت هایم با توجه به نیاز جامعه ی اسلامی و با توجه به خالی بودن این جبهه بیشتر به کار تبلیغ جهادی پرداختیم؛ البته تبلیغ جهادی با یک تعریفی متفاوت تر از تبلیغ جهادی است که امروز ...
روایت بازگشت از ام الرصاص در کربلای4/فرهنگ غواصی واژه اسارت ندارد
حسین اکبری از ماکو و شهید عسگر زینال پور که او هم مال ماکو بود و در عملیات پیکرش پودر شد. غصه خوردم که اسمشان را نیاورده ام اما گفتم در میهمانان ام الرصاص نامشان را می آورم. هنوز قصه پیداکردن این شهدا را به کسی نگفته بودم. ما سه چهارسال پیش در خانه مان یک مشکل داشتیم. همسر من می گوید نماز ظهرم را که خواندم روی سجاده متوسل شدم به شهید حسن پام. گله کردم، متوسل شدم و گریه کردم تا خوابم برد ...