توکلی گفته بود ممکن است اعدام بشوم! | او را سیاستمدار امیدوار می نامم
سایر منابع:
سایر خبرها
زندگینامه داستانی شهید خرازی به چاپ دهم رسید
خوبی است برای فرمانده پاسدارها، اینها دارخوین را فلج کره اند. سر را جدا می کند و با خود می برد. انگار عاشورای امام حسین (ع) در برابر چشمان حاج حسین است که تکرار و تکرار می شود. در کارزار جنگ، حسین خرازی شب هنگام یادش به حضرت زهرا (س) می افتد و از مصطفی ردانی پور می خواهد روضه و دعای کمیل بخواند: چه جایی بهتر از اینجا. تنهای تنها، ما هستیم و خدا، می خواهم به بی بی فاطمه متوسل شوم. اگر ...
خلاصه داستان قسمت 116 سریال ترکی زغال اخته
خونه با امید حرف میزنه و میگه بازار بودم اونجا هم خیلی گرونی بود سپس به امید میگه فردا بریم خونه مامانم اینا؟ به بچه هم سر میزنیم که امید میگه میخواستم بیام ولی نمیتونم فردا مراسم سالگرد کاناله تدارکات با ماست تا آخر مجلس اونجام نورسما میگه باشه خودم میرم سپس برای چشم روشنی میگه که باید یه سکه حداقل ببریم که امید میگه ربع سکه کافی نیست؟ اما نورسما میگه نه 7 پشت غریبه تمام میارن من واسه برادرزاده ام ...
این هنرمند از بلوک های لگو برای خلق نقاشی های خیره کننده ای استفاده می کند که تقریباً شبیه نقاشی یا عکس ...
دارای پیچ و تاب سه بعدی هستند. از ساعت ها گرفته تا پرتره هایی از اشخاص. همان قدر که نقاشی های او از راه دور تأثیرگذار هستند، کار M’BricK وقتی از نزدیک با آنها می نگرید، زندگی کاملاً جدیدی به خود می گیرد. هر یک از آثار او دنیای کوچکی در درون خود دارند. اینستاگرامش را دنبال کنید. عمل بای پس معده / عمل اسلیو معده / خرید فالوور اینستاگرام / ویزای مولتی آلمان اگر ...
از این 2 خواهر زیبا خبر دارید ؟ / آوا و رها از 16 ماه پیش گمشده اند ؟! / دخترانم کجایید دلتنگتانم !
در محل وجود داشت اما بچه ها ساعت 8و13 دقیقه صبح 20مهر از خانه ناپدید شده بودند. چون کارمند زندان هستم، تلفنم در زندان خاموش بود و مادرم هم شماره زندان را نداشت که موضوع را به من اطلاع دهد و زمانی که به خانه رسیدم، متوجه این اتفاق شدم. او ادامه داد: بعد ازاین جریان به پلیس شکایت کردیم و شماره تلفن تمام کسانی که به آنها مشکوک بودم را به پلیس دادم و بررسی کردند اما هیچ سرنخی پیدا نکردیم. در ...
مادر بودن و عقاب نبودن! / درباره مهارت هایی که ممکن است نظام آموزشی به ما نیاموزد
. دارم همه تلاشم را می کنم تا مداد را رام کنم و حداقل یک کلمه بنویسم، اما بی فایده است. ضربان قلبم رفته بالا و اضطرابی از همان جنس که تمام عمر فقط و فقط در محیط مدرسه تجربه اش کرده بودم همه جانم را فرا گرفته، کف دست هایم عرق کرده و مداد راحت تر لیز می خورد و بیشتر می خواهد که از دستم فرار کند. به هر جان کندنی هست یک چیزی توی همان تاریک و روشنی می نویسم و تا سرم را بالا می آورم، نور می افتد روی صفحه و ...
فرمانده خطِ شیر / درباره زندگی و زمانه سردار شهید حاج حسین خرازی
سال 65 و عملیات کربلای5، جبهه و جنگ را ول کرده بودم و به حساب خودم در سنگر تحصیل مشغول دفاع بودم! درست خاطرم نمانده که لشکر14 امام حسین(ع) را به خاطر شهرت فرمانده اش می شناختم یا حاج حسین خرازی را به خاطر معروف بودن لشکر14 امام حسین(ع)؟ خبر شهادتش که رسید، بین بچه ها صحبت از این بود که لشکر14 چه خواهد کرد بدون فرمانده اش؟ جنگ چطور خواهد شد بدون حاج حسین خرازی؟ مردی که با همه تواضع و ...
کتاب نامه ای از جنوب به چاپ رسید
نوجوانی راه مبارزه را پیش می گیرد، به جنبش های مردمی می پیوندد و از همان سالها اسیر می شود. سال هایی که می تواند کنار خانواده باشد، تحصیل کند، سفر برود، ازدواج کند و... اما همه ی این ها برای سمیر می شود ماندن در زندان؛ سمیر خسته نمی شود و حتی در زندان هم به دنبال راهی است برای مبارزه و از آنچه به آن اعتقاد دارد، هرگز دست نمی کشد و کوتاه نمی آید... در نامه ای از جنوب خواننده با زندگی یک نوجوان ...
سبک زندگی مقام معظم رهبری از زبان همسر ایشان / ما در خانه مان دکوراسیون به معنای متداول آن،فرش و پرده ...
...،یک روز همسرم از من پرسید: اگر من دستگیر شوم تو چه احساسی خواهی داشت؟این سوال غیر منتظره ای بود و من ابتدا خیلی ناراحت و آزرده خاطر شدم،اما ایشان آنقدر درباره درگیری،خطرات و مشکلاتش و وظیفه همه افراد در این رابطه صحبت فرمودند که کاملا مرا قانع کردند. ایشان این مطلب را درست همان روزی که امام خمینی(ره) دوباره بازداشت شدند و ایشان را از قم به تهران آورده و سپس به ترکیه تبعید کردند، ...
قصد شوم مرد انتقام جو برای پرستار 18ساله
و سپس به عنوان مردی که یک بار ازدواج ناموفق داشته است، به سراغ آن زن مطلقه می روم و با او ازدواج می کنم. قتل هولناک زن شیرینی فروش به دست سارق ناشناس +عکس با شنیدن این جملات دیگر نمی فهمیدم تورج چه می گوید. گیج و منگ بودم و آینده ام را به تاراج رفته می دیدم. این بود که خودم از تورج جدا شدم و برای مخارج زندگی در یک کارگاه شیرینی پزی کار می کردم اما 3 ماه بعد آن شغل را رها کردم ...
تبلور عشق به حضرت زهرا (س) در شهادت محمدمهدی مبارکی
.... روز های دفاع مقدس، از کلاس های قرآن حاج آقا اربابی در منطقه لویزان خیلی ها راهی جبهه شدند. تعدادی از آنان شهید و مابقی به عنوان جانباز و ایثارگر این روز ها راوی خاطرات شهدای قرآنی شده اند. شهید محمدمهدی مبارکی معروف به فرهاد مبارکی از شاگردان حاج علی در کلاس های درس قرآن قاری بود. اوایل جنگ، از پای همین کلاس ها وقتی 15 سال داشت به جبهه رفت و پنج سال بعد در عملیاتی در هویزه ...
ردپای شهیدان اندرزگو و جهان آرا در وضعیت بی عاری
.... داستان کوتاهی که یک رمان بود من در جشنواره خلیج فارس یاسوج شرکت کردم. جشنواره خوبی بود، یک سال رتبه آورده بودم و بنا گذاشتم سال بعد هم حتما بروم. اردیبهشت بود و من داستانی کوتاه در مورد کسانی که لب خلیج زندگی می کنند نوشته بودم. خانواده مسلمانی که نمی خواهد فرزندش به جنگ برود، شوهر کشته شده و زن می خواهد بچه را حفظ کند. این بچه روی شط کشته می شود و عراقی ها او را زده اند و زن ...
راز های ناگفته قتل های زنجیره ای کرمان
در فشار بوده و نمی خواهد برای بچه هایش مشکلی ایجاد شود. باید عکس ها را به روزنامه می رساندم. به یک کافی نت رفتم و عکس هایی را که صبح گرفته بودم ارسال کردم. بعد باید به سراغ همسر صیغه ای یکی از عاملان جنایت می رفتم تا با او گفت وگو کنم همان موقع بود که آقای نژاد ملایری تماس گرفت و گفت اگر می خواهم به سراغ آن زن بروم بهتر است تنها نباشم. با هم به آن آدرس رفتیم و وقتی مقابل خانه داشتم با ...
نشانی از سردار لبخندها
مجموعه یادگاران است، مشتمل بر خاطراتی از شهید حسین خرازی است که فاطمه غفاری، در آن خاطراتی از این فرمانده شهید را مرور کرده است. بریده کتاب صحنه شهادتش چنین تصویر می شود: از سنگر دوید بیرون. بچه ها دور ماشین جمع شده بودند. رفت طرفشان. گفتم: بیا پدر جان. اینم حاج حسین. پیرمرد بلند شد، راه افتاد. یک دفعه برگشت طرف من. پرسید: چی صداش کنم؟ و گفتم: هرچی دلت می خواد. تماشایشان می ...
هوای سرد تیرماه خاطراتی خواندنی از زندگی شهید صفرعلی یوسفی
قزوین_ به گزارش بسیج، کتاب هوای سرد تیرماه ، خاطرات شهید صفرعلی یوسفی از زبان رفایت مومنی همسر این شهید بزرگوار است که سال جاری در یکصد و 54 صفحه، یک هزار تیراژ و توسط ناشر شاهد به چاپ رسیده است. کتاب فوق به همت اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین و با مشارکت اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان قزوین مهیا شده است. در بخشی از مقدمه این کتاب آمده است ...
باورها و اعتقادات مردم ایران زمین به روایت منصور عباسی
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ؛ کتاب نقاشی قهوه خانه ای به روایت منصور عباسی نوشتهٔ نرگس عشقی و سمیه حمیدی از انتشارات نگارستان اندیشه با 122 صفحه به قیمت 90 هزار تومان در پاییز 1402 با 330 نسخه منتشر شد. نرگس عشقی و سمیه حمیدی به عنوان مؤلفان این کتاب به تاریخ شفاهی فرهنگ و هنر عامه با موضوع نقاشی قهوه خانه ای منصور عباسی توجه ویژه ای داشته اند. به طوری که نه تنها به ...
خاطرات و کتاب هایی درباره حاج حسین خرازی
بود این؟ گفت فرمانده لشکر. گفتم برو! این وقت شب؟ بدون محافظ؟ این بی باکی او، گاهی باعث نگرانی نیروها می شد. بچه های لشکر خودش هم نبودند ها. داد می زدند حاج آقا، بدوین! همین طور خمپاره بود که می آمد. حسین عین خیالش نبود. همین طور آرام، یکی یکی دست می کشید روی سروصورت شان. خاک ها را پاک می کرد، حال و احوال می کرد، می رفت سنگر بعد. آن ها حرص می خورند حسین اینقدر آرام بین سنگرها راه می رود ...
بخوانید | چند سطر از نامه احمد توکلی به نامزدش
آن دفتر نوشته بودم که من یک بار دستگیر شده ام، اما پدر و مادرم خبر ندارند و ممکن است باز هم دستگیر شوم. ممکن است اعدام شوم. حتی خطاب به او نوشته بودم ممکن است بیوه شوی و... وظیفه داشتم همه حقایق را قبل از ازدواج بگویم. البته می دانستم قبول می کند! حاج خانم، از همان دوران فردی مقید به مذهب و اهل سواد و دانش بودند و می دانستم اهمیت مبارزات انقلاب را درک می کند. چندبار ایشان را ...
شهیدی که خواهر ندارد
ها را پرداخت کنم! گفتیم چرا؟ گفت: روز تشییع شهید خلیلی پدرش سخنرانی کرد و گفت: رسول خواهر ندارد، خواهرها برایش خواهری کنند. من یک گرفتاری داشتم و 7 سال درگیر دادگاه بودم، با شنیدن این جمله در حالی که هنوز شب هفت رسول نشده بود، رفتم سر مزارش و گفتم: تو از حضرت زینب(س) بخواه مشکلم حل شود، من خواهرت می شوم. چند روز بیشتر طول نکشید که تماس گرفتند و گفتند رأی به نفع شما صادر شده ...
جشن پتویی که عوض داره، گله نداره!
ها پتو را کشیدند سرش و حسابی کتکش زدند. چند روز از آن ماجرا گذشت. تقریباً ماجرای جشن پتو را فراموش کرده بودم. دم غروب رفتم دم چادر تبلیغات تا یک کتاب دعا بگیرم. به حاج آقایی که مسئول تبلیغات بود، سلام کردم و گفتم: ببخشین حاج آقا! یه کتاب ارتباط با خدا می خوام. دارین؟ گفت: بله که داریم. بفرما بشین تا به بچه ها بگم برات بیارن. ناگهان هفت هشت نفر از برادران روحانی ریختند سرم و جشن پتوی مفصلی برایم ترتیب دادند. منبع: کتاب زبون دراز اثر رمضانعلی کاووسی ...
پدر شهید علی حسینی کاهکش: علی واقعا شهید شده بود و ما بی خبر بودیم
دانشگاه برود در غیر این صورت سربازی را بگذراند؛ اما درسش خوب بود و همان سال رشته مهندسی برق قدرت دانشگاه اهواز درآمد و مدرک گرفت، سپس در شرکت نفت مشغول به کار شد. از سرکار که می آمد مستقیم می رفت مسجد حضرت رسول (ص) و هر کاری از دستش بر می آمد انجام می داد از سیم کشی برق گرفته تا کارهای خدماتی هیچ ابایی از هیچ کاری نداشت و فقط می خواست در خانه خدا خدمتی کند. برای سوریه رفتنش اصلاً با ما ...
زاهدی: قراردادم را دوطرفه فسخ کردم؛ از بچگی هوادار پرسپولیس بودم، روزی به خانه ام برمی گردم
طرفداری | مهاجم تیم فوتبال پرسپولیس گفت: قراردادم با پرسپولیس را فسخ کردم و قرار است راهی لیگ ژاپن شوم. شهاب زاهدی پس از جلسه با مدیران باشگاه پرسپولیس اظهار داشت: چند ساعت در باشگاه بودم و در نهایت قرار شد قراردادم به صورت دو طرفه با پرسپولیس فسخ شود. با باشگاهی فسخ کردم که از کودکی هوادارش بودم و همیشه دوستش خواهم داشت. آرزوی موفقیت می کنم برای پرسپولیس، چون آنقدر بزرگ هست ...
زندگی نامه احمد متوسلیان/ ربوده شدن متوسلیان+ عکس
آمده است: رؤیا و تصّور بازگشت "حاج احمد متوسلیان"و سه همرزم کهف نشین و فراموش شده او پس از 38 سال دوری و بی خبریِ مطلق، در همین روزها و روزگارِ پرحادثه به میهن عزیزمان، الحق که شیرین و گواراست. مجسم کنیم حاج احمد با سر و رویی که گرد پیری بر آن نشسته، به شهر خودش تهران بازگشته و پس از قریب به چهار دهه، برای ملاقات با مادری که در گمنامی و چشم انتظاری، چراغ عمرش خاموش شده، به خانه کوچک و قدیمی اش در ...
زاهدی: با پرسپولیس فسخ کردم و راهی لیگ ژاپن می شوم
با پرسپولیس وی ادامه داد: از هواداران به خاطر پیام هایی که دادند، تشکر می کنم و آنها را دوست دارم و برای پرسپولیس در ادامه فصل آرزوی موفقیت می کنم. زاهدی با بیان اینکه راهی ژاپن می شود، در پاسخ به این سؤال که آیا مبلغی از این انتقال به پرسپولیس می رسد یا نه؟ ، گفت: این مسائل را با باشگاه صحبت کردم و فکر می کنم در یک زمان مناسب رسانه ای شود. من قطعاً همیشه پرسپولیس را مثل خانه ام می دانم و از صمیم قلب آن را دوست دارم. انتهای پیام/ ...
الهی: دوست داشتم برای جبران غیبتم در جام تختی، یک برد خوب بیاورم/ ذهنم در کشتی بچه است!
بچه است، باوجودی که خیلی از حریفان سرتر هستم، اما فن نمی زنم. با کشتی گیر خیلی خوب می دانم چطور کشتی بگیرم و خیلی خوب ظاهر می شوم اما به حریف ضعیف تر می بازم و این خیلی بد است. مرزی بین قهرمان شدن و نشدنم وجود داشته که باید این مرز را بشکنم. همه اینها از نظر خودم یک موضوع ذهنی است. واقعاً به چنین بردی نیاز داشتم. انتهای پیام/ ...
آیین رونمایی از کتاب "حماسه خوان خمینی" در قم برگزار می شود
شهدای ایران :به نقل از حوزه، آیین رونمایی از کتاب "حماسه خوان خمینی" با حضور حاج صادق آهنگران و یادگار هشت سال دفاع مقدس و جمعی از خانواده های معظم شهیدان در قم برگزار می شود. این مراسم با سخنرانی نویسنده کتاب حجت الاسلام محمدمهدی بهداروند و با روایتگری راوی دفاع مقدس حسین کاجی و مدیحه سرایی علی مالکی نژاد در روز سه شنبه 8 اسفندماه 1402 از ساعت 15 در انتشارات کتاب جمکران واقع در خیابان ...
انتخابات درون خانگی!
فقط 10 سال سن داشتم، ولی از اینکه تمام اعضای خانواده جز من می توانستند در انتخابات شرکت کنند ناراحت بودم. از پدرم خواستم به شعبه اخذ رأی بیاید و یک زیرمیزی چیزی به آن ها بدهد تا اجازه دهند منِ 10 ساله هم رأی بدهم، ولی پدر فقط لبش را گاز گرفت. مادرم وقتی دید که این قدر پا به زمین می کوبم و گریه می کنم که منم دوست دارم رأی بدهم! گفت: حالا که این بچه این قدر دوست دارد در انتخابات شرکت کند ...
پایان کابوس 10 ساله اعدام برای قاتل دوست صمیمی
بودم به سراغش رفتم تا او را بترسانم و بتوانم پولم را بگیرم اما با هم درگیر شدیم و من به ناچار به او شلیک کردم. البته من قصدم کشتن او نبود و بعد از شلیک هم خیلی پشیمان شدم. از همان زمان به دنبال جلب رضایت خانواده اش بودم تا اینکه بالاخره آنها رضایت دادند و من هم خانه ای را که در رباط کریم داشتم به آنها دادم. اما رضایت قطعی شان را اعلام نکردند. مدتی بعد که در حال گذراندن محکومیتم بودم مأموران زندان ...
عکس| پاسخ منفی دستیار فرهاد مجیدی برای بازگشت به ایران
دلیل شرایط خانوادگی ام در کانادا زندگی میکنم و در حال حاضر امکان فعالیت نخواهم داشت. حتی به همین دلیل مجبور شدم که بر خلاف علاقه و تمایل قلبیم از الاتحاد کلبا و آقای مجیدی جدا شوم اما امیدوارم شرایطی فراهم شود که بتوانم مجددا به فوتبال برگردم. بنابراین امکان حضور در شهر اهواز را ندارم و از احمد هم به خاطر ارائه این پیشنهاد سپاسگزارم. ...
شاهد عینی روزهای پر تب و تاب جنگ در خارک
. در سال 1338، زمانی که شش ساله و کلاس اول دبستان بودم، از آبادان او را به جزیرۀ خارک انتقال دادند و بعد از آن در خارک ماندگار شدیم. در سال 1350 نزدیک به 18 سالم بود که استخدام آموزش و پرورش شدم، اما چون یک سال سن من کمتر بود، سال اول را بدون حقوق برای آموزش و پرورش کار کردم و سال بعد حقوقم وصل شد. در سال 1360 ازدواج کردم. بیست و نهم شهریور (شروع جنگ تحمیلی) حدود 26 سالم بود. چون خارک برای ...
معامله حاج قاسم با یک قاری قرآن+ عکس
...، گفته دوست دارد آخرین روز سربازی خود را با حضور در خانه شهید به پایان برساند. سخن از سربازی که شد، مادر شهید گفت نوه من هم سرباز است. خدا پشت و پناهش باشد. نوبت که به محمد انجم شعاع مدیرعامل اتحادیه کشوری موسسات و تشکل های قرآن و عترت رسید، چند خاطره از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی گفت که یکی از این خاطرات می تواند درسی برای همه قاریان و فعالان قرآنی باشد. انجم شعاع که زمانی همرزم حاج ...