سایر منابع:
سایر خبرها
فرزانه فصیحی، سریع ترین دختر ایران را بشناسید
...> الان حدود چهار سال است که به صورت حرفه ای دوندگی می کنم اما قبل از آن قهرمان ژیمناستیک بودم. چه رشته ای درس خواندی؟ من لیسانس تربیت بدنی دارم. وقتی تو را با دونده های دوی سرعت دنیا مقایسه می کنیم، جثه متفاوتی داری؟ حتی نسبت به هم تیمی هایت در تیم ملی هم همین طور؟ دونده های آمریکایی هم فیزیک بدنی خاص و هم قدرت خوبی دارند اما من نسبت به باقی دونده های هم رده ...
منوچهر هادی و یکتا ناصر و من سالوادور نیستم !
قسمتی در دو ماه نوشته می شود ولی من 50 قسمت را در دو سال می نویسم. تا به الان هم فکر می کنم که این فیلم تان پرفروش ترین فیلم تان باشد. در تهران تا چهارشنبه 368 میلیون فروخته است. منوچهر هادی: خدا را شکر فروش فیلم تا به الان روند صعودی داشته است. ولی الان زمان خوبی برای اکران نیست. منوچهر هادی: بله. اصل اکران ما در عید است. به خاطر این که خیلی عقب افتادیم ...
بازخوانی آخرین گفته های مهرداد پولادی / دل شکسته از حرف مردم!
ملوان به پرسپولیس می آمدم، زندگی ام با الانی که داشتم خیلی فرق می کرد. نمی دانم، ولی فکر می کنم بالا و پائین فوتبال را در این سه سال لمس کردم. روزی آن بالا بودم و همه دنبال بودند و حالا... اصلا ناراحت نیستم. اینقدر انگیزه دارم که هنوز فکر می کنم تمام نشده ام. هیچوقت دیر نیست و مهرداد اولادی هم آدمی نیست که به این سادگی تمام شود. توصیه علی کریمی در ملوان 16 گل زده بودم و با این تیم ...
همسر شهید: هیچ کس نمی داند در این سال ها به خانواده شهدا چه گذشته است/ پول همه چیز را حل نمی کند
اینکه زمان سربازی اش بشود رفت. به او اصرار کردم که باید ازدواج کنی. خدارا شکر یک پسر هم از او به یادگار مانده. آن و قت ها با بشکه نفت می آوردند. اکبر به کمک مردم میرفت و برایشان حمل می کرد.به او می گفتم تو چه لزومی دارد بروی و لباس هایت را کثیف کنی. می گفت:” باید به همه کمک کرد. فقط نماز خواندن که شرط مسلمانی نیست؛ باید در عمل هم مسلمان باشیم!” همیشه آماده بود تا به دیگران کمک کند. هر سه ماه یک بار ...
رمان پدرخوانده از فیلمش غنی تر است
پدرخوانده ، کار بر شما سخت می شد؟ به هر حال ترجمه رمان وقتی چاپ شد که سال ها از انتشار نسخه دوبله فارسی فیلم آن در کشور می گذشت کار به هیچ وجه سخت نشد. البته ترجمه ماریو پوزو را با آخرین پدرخوانده شروع کردم و در هر دو کار، هدف اولم نه ترجمه عمومی برای همه کس، بلکه ترجمه ای بود که دوستان و آشنایانم بخوانند و لذت ببرند. هنگام انجام بازگردانی هم از کار بسیار لذت می بردم و آن را به سرعت به ...
توضیحات نیلوفر امینی فردر خصوص کودکی اش + اینستاپست
پدرمه که محکم گرفته منو ... حالا داستان پندآموزمو بخونید که مطمینم عجیب رو شما هم تاثیر می ذاره .بچه تر که بودم وقتی مهمان می آمد مانند یک گربه جلویشان قِل میخوردم و تمام شیرین کارهایی که بلد بودم انجام میدادم تا بیشتر بمانند .. فقط میخواستم بیشتر بمانند دیرتر بروند اصلاً نروند ..! بعد مامان من را میبرد به گوشه ای و میگفت هیچ وقت اصرار نکن؛ هر کسی خودش دوست ...
روایتی از آغاز 36 سال جانبازی بانوی شهید
بود آن لحظات تلخ ترین لحظات زندگی ام است. یکی از روزهای غم انگیز، حادثه غم انگیز تری رخ داد که همه را در ماتم نشاند: در یکی از محله های جزیره مینو عده ای از عشایر جشن عروسی بر پا کرده بودند و دور هم جمع شده بودند، قبلا اعلام شده بود که شب ها نباید هیچ نوری از خانه ای دیده شود زیرا ممکن است عراق آن را بزند. اما عشایر آن شب در مراسم جشن عروسی فانوسی را روشن کردند و عراق هم همان جا را هدف گرفت و تمام ...
بررسی کتاب نور الانوار در حوزه مهدویت
رأیته من قبل ؛ آن شب و در مجلس وزیر شخصی بود که او را نمی شناختم و قبل از این ندیده بودم (نجفی، 1426: 72). به هر رو، هر یک از نظریات ذکر شده به گزارش یا روایاتی استناد جسته اند؛ در حالی که محلی به نام شمراخ یا شمریخ در کتاب های علمای شیعه یافت نشد و گویا اولین مصدر این کلام و استنباط کننده از نامه منسوب امام مهدی (عج)، به شیخ مفید،شیخ احمد احسایی و کتاب های او بوده است. شیخ احمد احسایی ...
پاسخ هوشمندانه استاد بهمن بیگی به فرح پهلوی (+تصاویر)
...، کراوات عاریتی، موهای سیاه، در گوشه تصدیق می درخشید و قلب پدرم را از شادی و شعف لبریز می کرد. آشنایی در کوچه و محله نماند که تصدیق مرا نبیند و آفرین نگوید. تبعیدی ها، مأموران شهربانی، کاسب های کوچه، دوره گردها، پیازفروش ها، ذرت بلالی ها و کهنه خرها همه به دیدار تصدیقم آمدند. من شرم می کردم و خجالت می کشیدم ولی چاره ای نبود. پیرمرد، دلخوشی دیگری نداشت. روز و شب، با فخر و مباهات، با ...
خوشحالی بعثی ها از اسارت ژنرال های زن ایرانی
خالی ام را نشان دادم تا خیال شان راحت شود که زیر مقنعه ام چیزی ندارم. گویا تا حدودی پذیرفته بودند که پوشش خواهر بهرامی مربوط به هلا احمر است. ولی با شک و تردید به کفش و لباس من نگاه می کردند. حتی اگر با انگشت بینی ام را می خاراندم، قیافه شان عوض می شد و اسلحه شان را می جنباندند. بخشی از خاطرات بانوی آزاده معصومه آباد برگرفته از کتاب "من زنده ام” *سایت جامع آزادگان منبع: مشرق + 1 - 0 ...
قصه ی غصه دار علی و پوشش برخی بانوان
نکرده یه خطایی ازمون سر بزنه. (بعد هم بغض کرد و سرش و انداخت پایین)" صادقانه بگم، نتونستم جوابی بهش بدم. فقط کمی دلداریش دادم و سعی کردم نقش سنگ صبور رو براش بازی کنم. تا شب اما سر درد داشتم. حرف های علی مدام توی گوشم صدا می کرد. این چندمین دفعه است که بچه های مدرسه از نوع پوشش خانوادهاشون میان پیشم گله می کنند و از من هیچ کاری بر نمیاد. آخه چطور میشه به خانواده ها این موضوع رو منتقل کرد ...
آثار دزیده شده تاریخی تهران از کجا سر در می آورد؟
به گزارش شفا آنلاین ،در خیابان امامزداه یحیی هستم، محله عودلاجان تهران. مقابل مسجد- مدرسه معمار باشی. جای خالی کاشی های سردر بنا به قول سرپرست مدرسه معمارباشی که حالا محل سکونت طلبه های جوان است بدجوری توی چشم می زند. اسمش را نمی گوید اما چند بار تکرار می کند که دو شب اینجاست، دوشب می رود خانه اش. هیچ کس تا حالا نفهمیده چه بلایی سر کاشی های مسجد آمده. دو تکه باقیمانده اش را هم خودش کنده گوشه ای ...
ضدقهرمان بودن در نقش اصلی بسیار دشوار است/بازی نقش محمدرضا پهلوی راه رفتن روی لبه تیز شمشیر است
تصور می شود نیست. مطمئناً بازی عالی و حرفه ای خانم شریفی نیا یک مقدار از آن عدم شباهت شان را پوشش می دهد. نمی توانستیم بازیگری را بیاوریم که شبیه ثریا باشد، اما نتواند از عهده نقش بربیاید و کار لطمه بخورد، چون زمان نداشتیم. باور بفرمایید از 7 صبح تا 11 شب همه گروه با عشق کار می کردیم و زمان برایمان اهمیت نداشت. معتقدم هر کس به هر کاری که می کند باید اعتقاد داشته باشد و به کارم اعتقاد داشتم و امکان ...
سنخ شناسی روابط دختران با جنس مخالف؛ از دوستی ازدواج محور تا عشق سیال
...، کوتاه، سرشار از آگاهی پیشین از شکنندگی و از این جهت نیازمند مهارت های اکتسابی در سریع به پایان رساندن و شروع مجدد است. غزل 23 ساله و دانشجوی مقطع لیسانس می گوید: "من می دونم که تهش این رابطه یه جایی دیر یا زود تموم می شه. برای همین از همین حالا همه وقتم رو صرف یک نفر نمی کنم که بعداً با رفتنش اذیت بشم." دوستی هم بالینی: در این نوع رابطه، اختصاص زمان جهت شناخت همدیگر معنایی ...
نظر محافظ امام(ره) درباره فیلم بادیگارد
گذاشتند برای حفاظت اگر شما منعی نبینید من درخدمت شما باشم. امام فرمودند: کی گذاشته ؟ گفتم آقایان مطهری وبهشتی. گفتند: خیلی خب منعی ندارد. گفتم خواهش می کنم ده دقیقه برای این بچه ها صحبت کنید که آرامش ایجاد کنیم . از صبح که بهشت زهرا بودید اضطراب زیادی وجود بچه ها را گرفته است. آقا همان زمان پذیرفتند. تشکر کردند و به دوستان امید دادند و شرایطی که پیش خواهد را گوشزد کردند. بعد هم در اتاقی که آماده ...
انتقاد مردم از مدیریت تاج در سازمان لیگ/ نگرفتن پنالتی استقلال و اعتراف مظلومی +عکس
به گزارش مشرق ، طبق روال هر دوشنبه شب، برنامه 90 روی آنتن رفت و به بررسی اتفاقات فوتبالی هفته اخیر کشورمان پرداخت. دربی 82 بدون شک حساس ترین بازی لیگ در هفته گذشته بود و بیشتر زمان برنامه به این موضوع اختصاص داشت. سوال مسابقه پیام کوتاه درباره انتخاب زیباترین دربی سال های اخیر پخش شد که شامل گزینه های زیر بود: 1- استقلال 3 پرسپولیس 2 : اسفند 93 (گل برتری پیروز قربانی) ...
سردار بی ادعای بابلسر عاشق گمنامی بود
سقط شد، گفتم پدر مواظب بچه ام باش. عید غدیر چون سید هستیم مهمان خیلی داریم. مادرم خواب دید پدرم خوشحال است، همیشه مهمان داشتیم مهمانان که می رفتند، پدرم از مادرم به خاطر پذیرایی تشکر می کرد. شهید مبارزه با گروهک پژاک روح الله سلطانی که سال گذشته به شهادت رسید، قبل از شهادتش وقتی به منزلمان آمد به همسرش می گفت صبوری را از همسر شهید حبیب الله پور یاد بگیرید. بعد از شهادت پدرتان به سوریه رفتید، با خانم زینب(س) چه درد دلی کردید؟ همیشه فکر می کردم وقتی حرم حضرت زینب(س) را دیدم دعاهای زیادی می کنم اما وقتی حرم بی بی را دیدم گفتم پدرم فدای تو. همه زندگی ما فدای تو یا حضرت زینب (س). ...
ژیلبرت بارو؛ ماموریتی دو هفته ای که پنجاه ساله شد
، یاد یک قنادی بزرگ و عجیب می افتادند که فرقش با بقیه، ارزان بودن محصولاتش و نبودن صندلی در پشت میزهایش بود. سالهاست که اولین مدیر قنادی فرانسه در ایران نیست اما اینجا هنوز هم مشتری های پر و پاقرص خودش را دارد، مشتری هایی که بهمن ماه سال گذشته با خبری عجیب در فضای مجازی روبه رو شدند: شیرینی فرانسه به خاطر عرضه شکلات هایی با طرح قلب و نوشته LOVE در روز ولنتاین پلمب شد. حالا چند روزی است که ...
مثل کف دست
.... مادر گفت: وای، چه کار کنم با تو! گفتم: این که کاری ندارد. یک زنگ بزن به آقا سالار آدرس دقیقش را بگیر. بابا از ماشینی سبقت گرفت و گفت: نه پسرم، می خواهم غافل گیرش کنم. صبر کنید الآن خانه اش را پیدا می کنم. بعد از گلشن چی بود؟ ارمغان، آرمین... همین طور که می رفت چشمم به خیابان خورد که اسم ارمغان رویش بود. داد زدم: بابا بابا خودش است، ارمغان. بابا تندی ترمز کرد. سر آبجی به ...
نعمت خلیفه بهترین مربی تکواندوی آسیا/ هادی پور فنی ترین تکواندوکار
تربیت شاگردی مانند علیرضا خجسته که یک اعجوبه در دنیاست جودوست قدردانی کنم. هیچ کدام از بچه های ما راحت مقابل حریفان خود نباختند و باید بگویم واقعا جودوکاران ما چیزی از حریفان قدرتمند خود کم نداشتند. حتی جواد محجوب وقتی به حریف مغول که قهرمان و نایب قهرمان المپیک بود باخت، پس از مبارزه حریفش به او گفت که تو واقعا قدرتمند هستی و در طول مبارزه من را خیلی اذیت کردی. به اعتقاد من جودو در مسیر درست خود قرار ...
روایت زندگی مردمانی که در خنده هایشان می گریند!/ داستان خانه دیوانه ها!
...: خانم تو را به خدا یک کاری کن پدرم بیاد اینجا به دیدنم. با این دخترهای جوان که صحبت می کردم ریشه افسردگی و بیماریشان همه از سوءاستفاده های جنسی که از آنها شده است، بود. جالب اینکه یکی از مربی ها خودش هم دوسال با همین افراد زندگی می کرده است. به صورت تفننی اعتیاد داشته و از دست شوهر دومش فرار می کند و به اورژانس اجتماعی پناه می برد و اورژانس او را به این مرکز می فرستد. بعداز دو سال به کمک پرسنل مرکز مددکار، روان شناس و پرستار، خانواده اش او را پیدا می کنند و از مرکز ترخیص می شود. برای خودش خانه می گیرد. اکنون هم اینجا به عنوان مربی مشغول به کار است و حقوق می گیرد. ...
فرهنگ در رسانه
. راستش قرار بود 7 صبح به جنوب لبنان بروم و یادم هست آن سال نیز شبی که قرار شد صبحش به جنوب برویم با بچه ها شب خاطره راه انداخته و غسل شهادت گرفتیم و آنگاه همه رو به من که مانند همیشه مشغول سفرنامه نویسی بودم گفتند فلانی! آنچه امروز نوشتی را برای مان بخوان و من نیز خواندم اینجا لبنان است. گزارش مرا از مرز اسرائیل می خوانید. اینجا قدمگاه فرمانده عاشقان ایران زمین است، حاج احمد متوسلیان را می گویم که ...
عزیزنسین شورشی بود!/گفت و گو باارسلان فصیحی درباره عزیز نسین،طنزاو و سانسورآثارش
آثار نویسندگان ترک و از جمله عزیز نسین موثر است. داستان های عزیز نسین بعد از گذشت بیش از نیم قرن هنوز برای جامعه ترکیه تازه است. نقد اجتماعی عزیز نسین انگار کهنه نمی شود؛ از این رو با توجه به اشتراکات جوامع ایران و ترکیه این نقدهای اجتماعی می توانند بدون زمان و مکان بشوند و به جامعه ایرانی نیز تسری یابند. ارسلان فصیحی همان گونه که اشاره شد اخیرا ارسلان فصیحی سه کتاب مگه تو مملکت ...
گفتگویی افشاگرانه با وزیر ورزش (2)
محمد مایلی کهن علیه فدراسیون فوتبال چه نظری دارید؟ - من چون نخوانده ام و بی اطلاعم، نظری ندارم. ممنون از وقتی که به کیهان ورزشی دادید؛ اگر صحبتی مانده بفرمایید! - من از شما تشکر می کنم و امیدوارم مردم عزیز در سال جدید لب های خندانی داشته باشند و خداوند به همه ما در برابر شیاطین صبر بدهد. ورزشکاران مان هم در سال المپیکی با مدال های خود به جامعه نشاط بدهند. ...
ناگفته هایی از جوان متهم به قتل ستایش
، یعنی دو خانه دیگر را که رد کنید به دری آبی رنگ می رسید که خانه ای حیاط دار است. آن شب که ستایش گم شد، حرف گمشدن این دختربچه در این خانه درآبی هم مطرح شد. خانه ای که حالا بعد از ازدواج 3 دختر بزرگ خانواده، فقط پدر، مادر و پسری 16 ساله در آن زندگی می کنند. مادر خانواده رو به پسرش کرد و گفت: امیدجان تو ستایش را ندیدی؟ پدر و مادرش از غروب در به در، در جست وجوی او هستند. معلوم نیست چه بلایی سرش آمده ...
اشعار آیینی ولادت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام
بزرگی کنیم سایه ی گل هست بر این خوارها ما نه فقط ریخته پیغمبران پیش کش تو سر و دستارها تا که پیمبر شب معراج دید روی تو را در همه تالارها بر لب او نام تو سوگند شد نام تو چو نام خداوند شد کعبه گرفته به کفش جان خویش خاک شده خاک سلیمان خویش صاحب خانه به در خانه بود کعبه پس از این شده ...
جوانی علی (ع) الگویی برای جوانان
جنگ با ضرب مشیر علی (ع) از پای درامده بودند. می دانی در جنگ احد زمانی که علی (ع) 26 سال داشت , آنجا که در همان اوایل جنگ 9 پرچمدار لشگر دشمن را به خاک انداخت و بعد هنگامی که پیامبر در خطر محاصره بود پروانه وار به دور آن حضرت می چرخید و از وجود مبارکشان محافظت می کرد همه مردم چه ندایی را از آسمان شنیدند لا فتی الا علی , لا سیف الا ذولفقار علی از همه جوان ها بهتر است و ذوالفقار ...
امیرمؤمنان علیه السلام از منظر نهج البلاغه
...> ... من او را پیروی می کردم؛ آنسان که بچه شتر مادر خود را پی روی می کند. هر روز از اخلاق خود، از فضیلتی آشکار رایتی برمی افراشت و به من فرمان می داد که از او پی روی کنم. هر سال در حراء مجاور می گردید و من او را می دیدم و جز من او را نمی دید. در آن روزها، اسلام در خانه ای نبود، جز رسول اللّه صلی الله علیه و آله و خدیجه، و من سومین آنان بودم. نور وحی و رسالت را دیدم و بوی نبوّت را شنیدم. هنگامی که وی بر ...
داستان زنی که برده جنسی شد+عکس
...> الان از یادآوری صحنه دستگیری قاچاقچیان لذت می برم ولی در آنموقع خیلی نگران بودم و می ترسیدم که ماموران وارد ساختمان شوند ولی ببینند که آن شب هیچ اتفاقی نمی افتد. از این بیم داشتم که فکر کنند به آنان دروغ گفته ام و مرا زندانی کنند. پس از رسیدن به ساختمان توانستم از پشت پنجره با نگاه به داخل اطاق، جانی و دخترانی را که آنجا کار می کردند ببینم. سه زن که یکی از آنها نینا بود دیده می شدند ...
حکایتی تلخ از قافله ای که به سمت جدایی می برد
...، اظهار کرد: یکی از اختلالات، شب ادراری است که این اختلال به معنای هر گونه دفع ادرار در هنگام خواب نیست بلکه حتما باید بیش از دو بار در هفته و سه ماه متوالی ادامه داشته باشد و در سن بیش از پنج سال باشد، بدین معنا که کودکان با سنین کمتر از پنج سال در این تعریف مشمول شب ادراری نیستند. وی با بیان اینکه شب ادراری در پسر بچه ها بیشتر مشاهده می شود و سابقه فامیلی می تواند در این زمینه تاثیر ...