روایت برادر کوچکتر رهبر معظم انقلاب از زندگی خصوصی و کمکهای رهبری به ...
سایر منابع:
سایر خبرها
حرف های تازه هادی کاهانی، هنگ گلایدرسوار نیشابوری از لحظه پیدا کردن یسنا دیدار
دیده باشید، مردمی که با هیجان به محلی که او اعلام می کند می دوند و ... . این لحظات را از زبان خود او بشنوید: رفتم و به بچه های هلال احمر گفتم پیدایش کردم، پیدایش کردم. بچه ها شوک زده شدند. گفتم من می روم بالای سرش، شما هم بیایید. حدود 250 نفر آدم پیاده و با موتور و خودرو و... یک نفر با سگش دوید و زودتر از همه رسید بالای سرش. داشتند مسیر را اشتباه می رفتند. گفتم از این طرف و لوکیشن دادم تا بالاخره ...
آغوش ریحانه الحسین(ع) به روی همه باز است
شدم و برنامه ریزی می کردم که آخر وقت بعد از مدرسه به دیدنش بروم. این رفتار برای مادران عجیب بود. مدیر مدرسه بودم، اما صبح ها با بچه ها ورزش صبحگاهی می کردم و زنگ های تفریح، می رفتم بین بچه ها و با آنها بازی می کردم. توپ می آوردم وسطی بازی می کردم. خیلی دوستشان داشتم. خداوند به من دو دختر داده و دخترها را خیلی دوست دارم. در مؤسسه هم مخاطبان کلاس هایم دخترها هستند. در همه این سال های فعالیت ...
آقازاده واقعی
خیلی اهل ذوق بودند. با اینکه موقع تصمیم گیری اهل منطق بودند ولی در عین حال بسیار با عاطفه و با محبت بودند. بارها شده بود که مثلا غذا درست کرده بودم و می فهمیدم خوب نشده ولی پدرم می خوردند و از من تعریف می کردند که ناراحت نشوم. اگر در دو جمله کوتاه پدرم را توصیف کنم، پدرم بهترین پدر برای چهار دختر و با اخلاص ترین وگمنام ترین سردار بود. پدرم از کودکی عاشق شهدا بود چون برادر بزرگ ترش و عموی بزرگم شهید ...
همه ی ازدواج های مرجانه گلچین و مهاجرت به انگلیس! + عکس های خصوصی و بیوگرافی
رها کرد. مهاجرت به انگلستان سال 1374 برای ادامه تحصیل از ایران رفتم و در انگلیس ساکن شدم. حس کردم که نیاز به استراحت دارم، به همین خاطر به انگلیس و نزد خواهر و برادرهایم سفر کردم، در طول آن دورانی که از بازیگری دور بودم از مرحله جوانی عبور کردم و به میانسالی رسیدم. بعد از بازگشتم خیلی نگران بودم، با خودم می گفتم دیگر نمی توانم به روزهای اوج گذشته ام بازگردم اما ...
می خواستم فضانورد بشوم، ولی معتاد و سارق شدم!
اولین سرقت، سه شب نخوابیده بودم و وقتی دوست دخترم پیشنهاد داد بروم سرقت ماشین قبول کردم. دوست دخترم با یک گروه دیگر کار می کرد. من عاشق فضا هستم و دوست داشتم فضانورد شوم؛ اما دزد شدم. دلم می خواست با سفینه سفر می کردم به کره ماه و جاهای دیگر فضا. بچه که بودم خیلی ها می گفتند نابغه ام. از بچگی مسائل ریاضی را حل می کردم، در کامپیوتر هم خیلی خوب بودم و همه می گفتند در آینده آدم موفق می شوم اما کارم به اینجا کشید. منبع : اعتماد حوادث به اشتراک گذاری ...
درخواست تعجب برانگیز پسری که به سن تکلیف نرسیده بود
خاطره ای بگویم؛ یک زمانی، یک مادر و همسرش برای مشاوره آمده بودند و می گفتند ما یه پسر بچه ای پنج ساله داریم که می گفت اخیرا به من اصرار می کند که مرا با خودت به استخر ببر و من هم می گویم: مامان نمی شود؛ شما بزرگ شده اید و با بابا به استخر بروید. پسرم هم انکار می کند که نه هم شما بیایید و به خاله فلانی هم بگویید که او هم بیاید. یعنی دوست مادرشون رو می گفتند که بیاید. ...
دختر معتاد مادر خود را به قتل رساند / او بعد از 5 سال بخشیده شد
بیرون کند. به همین دلیل از خانه بیرون رفتم. من قبل از خروج از خانه دیدم از پیشانی مادرم خون جاری شده است. چون داروهای مادرم تمام شده بود به چند داروخانه سر زدم و بعد از چند ساعت توانستم داروهایش را بگیرم .اما وقتی به خانه برگشتم کسی در را باز نکرد .من که نگران مادرم شده بودم با آتش نشانی تماس گرفتم و بعد از بازکردن در با جسد مادرم روبه رو شدم و پلیس را خبر کردم. درخواست حکم قصاص ...
ایرانی هایی که در کشور خود هم برگ هویت ندارند
دخترعموهایی هستند که پس از اخراج از عراق با کمک یک خیر مشهدی در این شهر صاحب خانه شدند؛ اما با وجود داشتن پدر و مادر ایرانی، هنوز پس از 45 سال مدرک هویتی ایرانی ندارند. ساجده خواجه نعمت که 67 سال دارد و مادرزادی کم بیناست، هشت سال از ازدواج با پسرعمویش یعنی شهید مفقودالاثر وهاب خواجه نعمت گذشته بود که حکومت بعث عراق خودش و همسر 30 ساله اش را دستگیر کرد. او پس از هشت روز آزاد شد؛ اما هنوز پس ...
شب جشن عروسی بیوه شدم! / عاشق آرمین بودم ولی برایش خواستگاری رفتم!
جا کنده شد، من خودم عاشق آرمین بودم و حالا باید از دوستم خواستگاری می کردم. بالاخره مجبور شدم و آرمین و وحیده در حالی باهم ازدواج کردند که من از شدت افسردگی گوشه گیر شده بودم. آن ها بعد از ازدواج به یکی از شهرهای اطراف مشهد رفتند و من هم در آزمون سراسری در رشته پرستاری پذیرفته شدم. با آن که علاقه زیادی به این رشته نداشتم ولی به ناچار به شهر دیگری رفتم و به تحصیل ادامه دادم ...
دعای توسلی که برات شهادت 14 رزمنده شد
چهار و شش ماه یکبار به خانه می آمد یک هفته ای میماند و بعد برمی گشت. بیشتر وقتی هم که در تهران بود به زیارت می رفت، همیشه می گفت وقت طلاست، باید از وقت استفاده کرد. بار آخری هم که می خواست به جبهه برود برای زیارت رفت مشهد، مادرم که گفت نرو، گفت حرف های درگوشی به امام رضا (ع) باید بزنم. عملیات والفجر 8 او و 2 برادر دیگرم در عملیات بودند که محسن در جاده فاو ام القصر شهید شد. برادر شهید ...
پناه کودکان بی سرپرست
نمودم و لطف و عنایت آن بزرگوار مرا به این جا کشید. توسل جستن به ائمه اطهار (علیهم السلام) توصیه ای است که من به تمام کسانی که خواهان رسیدن به این سعادت هستند و خود را آماده نمی بینند می نمایم. اگر در این راه توفیق شهادت نصیب من شد از پدر و مادر مهربانم می خواهم که در سوگ من بی تابی نکنند چرا که امانتی بودم که چند روزی به دست شما بودم و صاحب اصلی آن را باز گرفت انا لله و انا ...
آرزوی قلبی ام شهادت است
، پیکار کردم و دشمنان اسلام را به خاک و خون کشیدم. اما در این جا مسئله ای که باید گفته شود، به جبهه آمدم که اگر پیروز گشتم که ثوابش را خداوند می دهد. اما اگر به شهادت رسیدم، این آرزوی قلبیم، باز هم پیروز هستم و در نزد خدا روزی می خورم. اما ای مردم اگر افرادی در میان شما بودند و رفتند و به فیض عظیم شهادت نائل آمدند، وظیفه شما در اینجا بسی سنگینتر خواهد شد، چون که شما نباید بگذارید که با به شهادت ...
وقتی معلم تسلیم محرومیت نمی شود
. برای تفهیم بیشتر هر یک از بچه ها از تجهیزات جدید آموزشی استفاده کردیم. پروژکتوری را از موسسه خیریه مانندی که در اهر داریم، به همراه دستگاه پرینتری که در خانه داشتم و لپ تاپ به مدرسه بردم. کاغذهای رنگی الفبا را هم به دیوارها چسباندیم. وی ادامه می دهد: رساندن همه بچه ها به یک سطح خوب از نظر آموزشی و ایجاد فضایی که حداقل چیزی به داشته هایشان اضافه شود، زمان بر بود. ...
شوهرم درآمدم را خرج خانه می کند؛ طلاق می خواهم
...> بله. فکر می کردم شوهرم کارت را به من پس می دهد یا اینکه پول پس انداز می شود و بعدش هم با آن پول کاری برای خودمان می کنیم؛ اما بعد متوجه شدم شوهرم پولم را خرج خانه می کند و پول خودش را نگه می دارد. *چه زمانی متوجه این ماجرا شدی؟ از وقتی پیامک های برداشت برایم آمد. شوهرم به من می گفت خرج خانه را خودش می دهد اما بعد فهمیدم حساب من خالی می شود. *چند سال است به تهران ...
با کودکان بدغذا چگونه رفتار کنیم؟
هستند از نظر آن ها هر کاری که والدین شان انجام دهند، پسندیده و قابل انجام است؛ بنابراین وقتی بچه می بیند مادرش میوه می خورد این بچه هم به خوردن میوه گرایش پیدا می کند. اما اگر مادری هیچ وقت خودش میوه نخورد بچه ممکن است هیچ وقت سراغ خوردن آن نرود، از طرف دیگر این بچه اگر ببیند مادر شکلات می خورد یا خواهر و برادر بزرگ ترش چیپس و پفک می خورند این عادت در او شکل می گیرد. ابراهیم اف درباره ...
پیام شهدا| مقید به نماز اول وقت باشید
. چند خاطره از شهید ابراهیم ترابی : قبل از اذان بیدار می شود خواهر شهید: یادم می آید آخرین شبی که می خواست به جبهه برود من منزل پدرم بودم برای نماز صبح بلند شد و خودش یکی یکی خواهر و برادرهایم را بیدار کرد و چون من حالم مساعد نبود من را صدا نزد اما خودم با صدای آن ها بیدار شدم و وضو گرفتم تازه اذان صبح گفته بود شهید آنقدر مقید بود که قبل از اذان بیدار شود و برای نماز ...
10سال حبس برای دختری که باعث مرگ مادر معتادش شد
به قلیان زد و با چاقو چند ضربه سطحی به پا و شکمم زد. با اینکه مجروح شده بودم اما وقتی دیدم از سرش خون می آید دست هایش را گرفتم تا آرام بگیرد اما او عصبانی تر شد و گفت باید از خانه بروم. من هم با ناراحتی از خانه بیرون رفتم. می خواستم قرص هایش را بخرم اما بعد از دو ساعت که برگشتم در را باز نکرد. نگران شدم و با آتش نشانی تماس گرفتم. وقتی در را باز کردند با جسد مادرم رو به رو شدیم. پس از آن جسد با ...
نوری که هرگز از تارک تعلیم و تربیت خاموش نمی شود
جلسه به بعد همیشه همه دروس به ویژه دستور زبان فارسی را مطالعه می کردم و در دوران تحصیلم در راهنمایی و دبیرستان همیشه جزء سه نفر برتر کلاس بودم. نمی دانم آیا ایشان زنده هستند یا نه؟ درهرصورت از خداوند مهربان برای این معلم صبور، مهربان و فهیم که با یک جمله، مسیر زندگی من را برای همیشه تغییر داد، آرزوی بهترین ها را در دنیا و آخرت دارم و امیدوارم که همه معلمان با صبر و حوصله با شاگردان خود مدارا کرده و ...
تا پای جان برای دختر ایران
.... به آنها گفتم از همین بالا شما را به محل پیدا شدنش می بردم. سه دقیقه بعد رسیدم بالا سر یسنا، مردم هم دویدند و مسیری که می رفتم را دنبال کردند. آنها به یسنا رسیدند و بغلش کردند. خودم اگر می خواستم فرود بیایم خیلی سخت می شد و ممکن بود بچه نیز بترسد، برای همین مردم را به سمت او هدایت کردم. البته اگر می دیدم در معرض خطر است تعلل نمی کردم و همانجا برای نجاتش فرود می آمدم. کاهانی ادامه می ...
کلاس درس را به خانه دانش آموز بیمار بردم
اینکه ابتکار به خرج دادید و در دوران نقاهت پس از جراحی شاگردتان، کلاس درس را در خانه دانش آموزتان برگزار کردید، چگونه به ذهنتان رسید؟ کسی این مهم را به شما پیشنهاد کرد یا فکر و خلاقیت خودتان بود؟ قبلا در دوران مدرسه، این اتفاق گهگاه برایمان رخ می داد. اگر مریض می شدیم و دوران مریضی به طول می انجامید، چون در محیط روستا درس می خواندیم، برخی معلمان به عیادت شا گردان شان می رفتند. این موضوع از ...
روایت مرحوم آیت الله نجفی تهرانی از زندگی اش
را اذیت کنید، این مهر پاک می شود و من شما را در زندان مکتب خانه حبس می کنم. یک بار من مقداری بازیگوشی کرده بودیم و مادر من به استاد شکایت کرده بود. صبح که به مکتب خانه رفتم، استاد تَرْکه را به سر من زد و گفت بدو برو زندان! آنجا فرش یا چیز دیگری نبود فقط خاک و محل رفت و آمد و موش بود. من هم بچه 7 ساله بودم و نزدیک بود قلبم از ترس بایستد. زندانِ مکتب خانه تاریک بود و هیچ چراغی نداشت. من را داخل ...
اولین فرمانده گردان در تیپ 27 محمدرسول الله (ص) که بود؟
گوش های شکسته و تن ورزیده اش متوجه شدم که کشتی گیر است... بچه های گردانش او را خیلی دوست داشتند. مدام مثل یک دسته پروانه، دور حسین قجه ای می چرخیدند و می گفتند برادر قجه ای تو را به خدا مواظب خودت باش، چرا این قدر جلو می آیی؟ برادر قجه ای، لازم نیست شما آر پی جی دست بگیری، پس ما چه کاره ایم؟ برادر قجه ای، دیدی چطور بعثی ها را عقب زدیم؟ اگر باز جلو بیایند، به یاری خدا، بیچاره شان می کنیم . ...
می ترسم شهادت را از دست بدهم / آن شاهرخ ضرغام کجا و این کجا
سید از بچه های محل هستند. شاهرخ دوباره برگشت و من را در آغوش گرفت وگفت: مخلص همه سادات هم هستیم. کمی با هم صحبت کردیم بعد گفت: سید ما تو ذوالفقاری هستیم وقت کردی به سر به ما بزن. من هم گفتم ما تو منطقه دب حردان هستیم شما بیا اونجا خوشحال میشیم. گفت: چشم به خاطر بچه های پیغمبر هم که شده مییام. چند روز بعد در سنگرهای خط مقدم نشسته بودم. یک جیپ نظامی از دور به سمت ما می آمد ...
دلیل همکاری شهید مطهری با مجله زن روز در زمان شاه چه بود؟
همشهری آنلاین - مهناز عباسیان: مجتبی مطهری، فرزند ارشد شهید مطهری، در گفت و گو با همشهری از ناگفته ها و سبک زندگی پدر می گوید که در ادامه به چند نکته جذاب از زندگی این معلم بزرگ اشاره می کنیم. پیش از انقلاب اسلامی بسیاری به شهید مطهری خرده می گرفتند که چرا در مجله زن روز مطلب می نویسد و می گفتند این مجله در شأن اسلام و روحانیت نیست. استاد مطهری با نگاه تیزبین خود می گفتند اتفاقا کار ...
دانشجو های خانه به دوش! / جای خالی خانه دانشجویی در پازل زندگی زوج های دانشجو
باشد وجود ندارد. پدر و مادر اگر تربیت صحیح فرزندخودشان برایشان دغدغه است، نباید به یک یا دو فرزند بسنده کنند چه برسد به اینکه آینده کشور نیز برایشان مهم باشد. حالا همین بچه ای که به تنهایی بزرگ شده یا دست کم فقط یک برادر یا خواهر داشته، تقریبا بعد از هجده سالگی به یکباره می خواهد وارد فضای جامعه شود. خب این فرزند اصلا درکی از زندگی جمعی، کار گروهی، گذشت کردن، تقسیم کار و... ندارد و این برای کشور ...
حاج احمد نقاش مقدم؛ 60 سال عاشقی، 60 سال چاپ
فرشید 5 ماهه بود، دایی ام سند خانه خود را به عنوان تعهد گرو گذاشت تا بعد از آموزش به کشور بازگردم. در آلمان به مدرسه چاپ که زیر نظر شرکت رولند اداره می شد رفتم، هنوز یک هفته ای نگذشته بود که گفتند شما تمام چیزهایی که در صنعت چاپ مورد نیاز است به طور کامل می دانی و نیازی به آموزش بیشتر نداری. بدین ترتیب در عرض یک هفته دیپلم خود را دریافت کردم. چون هنوز چند ماهی از مدت دعوت نامه ام مانده بود ...
گزارش تکان دهنده از دروغ های کارفرماها و پرونده سازی و محکومیت ناحق برای کارگران
، تشکل کارگری را یک شاخه اصلی محسوب می کند. در دور چهارم شورای شهر تهران (1396 – 1392) نیمی از اعضای شورا، اصلاح طلب و نیمی اصولگرا بودند و با وجود مخالفت آقای چمران (رییس وقت شورای شهر) اعضای اصلاح طلب، فراکسیون کارگری در شورا تشکیل دادند اما بعد از رفتن اصلاح طلبان از شورای شهر ، ارتباط شورا با تشکل های کارگری قطع شد . در مجلس نهم هم آقای محجوب (دبیرکل حزب خانه کارگر و نماینده تهران در مجلس نهم ...
اجازه گرفتن بچه ها برای بیرون رفتن از منزل
دادن این مهارت ها، رفتار شما در خانه با دیگر اعضای خانواده است. اگر در مورد بیرون رفتن یا گذراندن وقت با دوستانتان به والدین خود نشان دهید که می توانید به عنوان یک فرد عاقل و بالغ عمل کنید، آنها احتمالاً برای اجازه دادن به شما، متمایلتر خواهند بود. برای نشان دادن رفتار خوب، شما می توانید با والدین و با خواهر و برادر خود مهربان باشید، درس هایتان را به موقع انجام دهید و حتی در خانه نیز به ...
فرار مرگبار مادر خیانتکار با معشوقه جوان+ جزئیات
. پس از آن همه جا را دنبالشان گشتیم تا اینکه خانه شان را پیدا کردیم و من تصمیم به قتل آنها گرفتم. سپس تفنگی ساچمه ای و چاقو تهیه کردیم و به تهران آمدیم. نیمه شب از روی دیوار به داخل خانه شان پریدیم و وارد خانه شدیم که اکبر ما را دید و تا خواست داد و فریاد کند او را با چاقو زدیم، سپس سراغ مادرم رفتم و به او شلیک کردم. با اعترافات پسر جوان، دو دوست او نیز بازداشت شدند و ادعا کردند فقط همراه ...