سایر منابع:
سایر خبرها
دستگیری عروس پایان جشن ازدواج / داماد در کلانتری اصفهان راز همسرش را فهمید
ام را به قیمت 13میلیون خریدم و چون پولی به همراه نداشتم از خودم چک دادم و فروشنده هم اول قبول کرد که مدتی به من فرصت دهد حتی دو روز مانده بود به عروسیم فروشنده آمده بود وسایلش را جمع کند که با هزار خواهش و التماسی که من کردم صرف نظر کرد. چون پای آبرویم در میان بود و همه خصوصا خانواده همسرم جهیزیه ام را دیده بودند مجبور بودم آنقدر التماس کنم تا آبرویم نرود. بعد از اصرار من توافق کردیم ...
اکبر فلاح: چرا مربیان سازنده جایی در سفرهای خارجی ندارند
کشتی دور باشم و در گوشه ای از تهران مشغول آموزش به نونهالان و نوجوانان شوم. دو شاگرد من الان در تیم ملی جوانان حضور دارند و طبق قانونی که خودشان نوشته اند هر مربی سازنده که دو شاگرد در تیم ملی دارد باید به عنوان مربی به کادر فنی تیم ملی اضافه شود. البته من به هیچ وجه دوست ندارم و نمی خواهم با این شرایط در تیم ملی باشم اما این توقع می رود حداقل به قانونی که خودشان نوشته اند پایبند باشند و از کمک ...
خودم دخترم را به بدترین شکل کنار یک پسر دیدم
مالی خوبی برخوردار نبود و به هر طریقی سعی می کرد یکی از دخترانش را به خانه بخت بفرستد. تعداد زیاد خواهرانم موجب شده بود تا پدرم به هر خواستگاری که زنگ منزلمان را به صدا در می آورد، پاسخ مثبت بدهد. من هم این گونه زندگی ام را با فخرالدین آغاز کردم، اما او مرد زندگی نبود و نمی توانست هزینه های من و 2فرزندم را تأمین کند. فخرالدین فقط به دنبال هوسرانی بود و بدین ترتیب مرا آزار روحی می داد. با ...
اعتیاد به خاطر داشتن رابطه با زن مطلقه
با دسته تی که به درخت تکیه داده شده بود، او را بزنم اما او هیکلش خیلی از من بزرگ تر بود و دسته تی را از من گرفت. بعد هم هولم داد و زمین خوردم. من هم که از رفتارهای او کلافه شده بودم گفتم ناموس ندارم اگر آتشت نزنم. بعد رفتم به اندازه یک بطری نوشابه خانواده بنزین گرفتم. رفتم اتاقم و شیشه مصرف کردم بعد هم سر بطری را بریدم تا راحت تر بتوانم بنزین را بپاشم. رفتم درِ اتاقش را زدم و ...
التماس می کردم تلفن را قطع نکن!
فکه بروم. آقاصالح با دیگر دوستانش به خدمت مشغول بودند و امکان اینکه حتی در مسیر هم باهم باشیم وجود نداشت. من باید با کاروان دیگری می رفتم و تنها از مراسم استفاده می کردم و برمی گشتم. یادم هست هر دو سال بین کاروان های مختلف جست وجو کرد تا من با بهترین آنها بروم، اما قسمت نشد و صالح تنها می رفت. سال اول محمدحسین را باردار بودم و سال بعد محمدحسین خیلی کوچک بود و ضعیف. نمی توانستم تنهایی از ...
حرف های بهاره کیان افشار از کفش هایم کو و بارکد
شما به جز این شکل، چگونه می شد این اطلاعات منتقل شود؟ شخصا با این اندازه رو گفته شدن دیالوگ ها مشکل دارم. البته این فقط در مورد دیالوگ های شما نیست، اول فیلم که کاراکتر حبیب خودش با خودش صحبت می کند و از این طریق می خواهد به مخاطب بفهماند که درگیر بیماری آلزایمر است نیز این اتفاق می افتد. انگار بازیگر در چشمان مخاطب زل می زند و به او می گوید: مخاطب بفهم که من الان آلزایمر گرفته ام. ...
کودتا علیه مصدق آغاز بی اعتمادی بود/ سلاح "حمله به ایران" را آماده کرده ایم
آرمان پرس: وندی شرمن معاون سابق وزیر خارجه آمریکا در نشستی که اخیرا در اندیشکده بیکر دانشگاه رایس برگزار شد، به تشریح جزئیات و پشت صحنه های کمتر مطرح شده مذاکرات هسته ای با ایران پرداخته است. وی در این سخنرانی که در تاریخ 14 آوریل (26 فروردین) انجام شده، روند حصول توافق هسته ای را مورد بررسی قرار داده و نهایتا تأکید می کند که 25 سال بعد، یعنی پس از پایان عمر برنامه جامع اقدام مشتر ...
گفتگوی خواندنی با کلیددار حرم حضرت عباس(ع)
شاید یک سال پیش گرفته شده، یک دست مبل ساده و یک تلویزیون و دیوارکوب های قرآنی کل وسایل خانه را تشکیل داده است. به سمت اتاق شیخ عباس که نگاه می کنم پیرمردی نورانی را می بینم با دشداشه ای سفید، روی صندلی نشسته و قرآنی کنار دستش قرار دارد و کمی آنطرف تر بسته های کوچک تربت که به مهمانانش هدیه می دهد. کنار دست شیخ عباس، مردی نشسته که معمولاً حاضران را دعوت به سکوت می کند تا شیخ عباس باب صحبت ...
تهران گردی پشت نیسان وخاور
. حمدالله که حدود بیست سال سن دارد فوری می گوید: عمر مفید کار ما فقط پنج ساله. اگه تونستیم توی این پنج سال کاری کنیم و پولی جمع کنیم که کردیم اما اگه اتفاقی برامون پیش بیاد تا آخر عمر می مونیم همین طوری. هیچ کدوممون بیمه نیستیم. به هر باربری بگوییم بیمه مان کند، فوری اخراجمان می کند. الان اینجا هیچ کدوم بیمه نیستیم. لحظه ای تا دور و برم خلوت می شود، یکی آرام می گوید: دروغ چرا؛ درآمد من خیلی ...
فرهنگ در رسانه
...> من بچه دهاتم و از روی سادگی/ گاهی که می خورم قسمی سرخ می شوم ، من اصالتاً بچه روستا هستم و کشاورز زاده ام: پدرم بوی خاک و گندم داشت/ دست در دست های مردم داشت و روزهای کودکی ام مثل خیلی ها در راه مدرسه، لی لی بازی، تخته بازی، سنگ بازی، یه قل دوقل بازی و تیله بازی گذشت. درس می خواندم و دنبال گله می رفتم و کارهای کشاورزی می کردم. من آخرین نسل از دوره شش کلاس ابتدایی و شش کلاس دبیرستان بودم. بعد از ...
حمله با راکت به میز تنیس ریو
چهار سال قبل هم در المپیک لندن شرکت داشتید و با شکست در همان مسابقه نخست حذف شدید، درباره آن مسابقات کمی توضیح می دهید؟ چهار سال پیش من فقط به فکر کسب سهمیه بودم و در آن حال و هوا قرار داشتم و تنها به دنبال این بودم که هر طور شده، سهمیه را بگیرم چون تا حالا چنین چیزی در المپیک پیش نیامده بود. ضمن اینکه با آمادگی کامل در آن مسابقات شرکت نکرده بودم. المپیک با سایر مسابقه های جهانی و آسیایی ...
منصوریان: می توانم به تیم نفت لقب قهرمان کوچک را بدهم/جوان هستم و آخر کارم را به استقلال وصل می کنم
. لیدرهای پرسپولیس از من تشکر کردند که شرافتمندانه بازی کردیم. من وقتی بچه بودم و به عنوان هوادار استقلال به استادیوم می رفتم می دیدم که برخی از مربیان و بازیکنان سوهان روح حریف و هواداران می شود ولی خوشحالم که در بازی با پرسپولیس سوهان روح کسی نشدیم. فردا همه باید بدانند که در مسیر سقوط و قهرمانی تیم ها تاثیر دارند و هیچ مربی شرافتش را نمی فروشد. شاید برخی مربیان رنگ ها را در مصاحبه هایشان لحاظ کند ...
بازیگری که کار با کامپیوتر را بلد نیست! +عکس
چون نیویورک را دوست دارم که بتوانم برای پیاده روی بیرون بروم و درست وسط همه چیز باشم، ترافیک سر و صدا، روزهای ابری و برفی داشته باشد. اما دوستان بسیاری در کالیفرنیا دارم و از سفر کوتاه مدت به آنجا لذت می برم. دوست ندارم رانندگی کنم، می توانم اما دوست ندارم. چه چیزهای جهت تحقیق برای ساخت فیلم مطالعه می کنید؟ ستون شایعات و ستون مربوط به هالیوود نیویورک تایمز را می خوانم، بسیاری از ...
ناگفته هایی از شکنجه گاه هولناک پدر جنایتکار
که هنوز نتوانسته به خانه اش بازگردد، در حالی که علاوه بر جراحات جسمانی، روحش نیز آسیب زیادی دیده گفت: هنوز باور ندارم برادرم را از دست داده ایم. وقتی از هوش رفتم می دانستم او را به بیمارستان بردند اما حتی تصورش را هم نمی کردم که محمدحسین دیگر زنده نباشد. نمی توانم به خانه مان برگردم. در و دیوار آنجا و حتی کوچه مان تصویر محمدحسین را جلوی چشمانم می آورد و وحشتناک است. این دختر که همه ...
بختیاری زاده: ما هم دوست داریم در بنیاد دیزل بازی کنیم!/چرا باید با اسلحه مقابل هتل ما بیایند
مردم خوزستان هستم. برخی رسانه ها مغرضانه علیه ما مطلب نوشتند. رسانه ها را دوست دارم و با آنها ارتباط بسیار خوبی دارم. همیشه سعی کردم در کنار اصحاب رسانه باشم. برخی می نویسند بیستمین باخت سیاوش به دست آمد. این درست نیست چراکه 10 هفته مربی تیم دیگری بود. وقتی رفتم بالاتر از نفت و فولاد بودم اما وقتی برگشتم دیگر توان رسیدن به این تیم ها نبود. با سیاست گذاری درست به دنبال جذب جوان ها رفتیم تا آینده ...
بررسی وقایع تاریخی در دوره امامت حضرت سجاد (ع)
اسماعیل که حاکم مدینه بود، چندان بر مردم سخت گرفت و آن چنان خاندان پیامبر-علیهم السلام- را آزار داد که وقتی ولید بعد از مرگ پدرش به حکومت رسید، ناچار شد او را از کار برکنار نماید. بدتر از همهٔ آنان حجاج بود که جنایات او در تاریخ اسلام مشهور است. عبدالملک پس از شکست عبدالله بن زبیر توسط حجاج، او را به مدت دو سال به استانداری حجاز، (مکه و مدینه و طائف) منصوب کرد. حجاج در مدینه گردن ...
بوکس؛ لوشینگ: برای رهایی از مشکلات دوران کودکی به بوکس روی آوردم؛ بوکس زندگی من را نجات داد
. این بوکسور در گفتگو با اسکای اسپورتس گفت: این کتاب از 20 سالی می گوید که طول کشید تا شجاعت را پیدا و در این مورد صحبت کنم، در مورد کودکی ام. این کتاب در مورد اتفاقاتی که در کودکی برای من افتاده است صحبت می کند. تعرض های که از سوی پدرم انجام شده است. نام کتاب را به این دلیل انتخاب کردم که پدرم به من می گفت برو و کمربند را بیاور، من هم باید می رفتم و این کار را انجام می دادم و در ...
مایلی کهن: فردوسی پور در هر برنامه اش از کی روش دفاع نکند یک هفته دمر می خوابد!
شان دارد. * منتقدان تاج می گویند در اصل عادل فردوسی پور رییس فدراسیون شده چون فردوسی پور هرچه می گوید تاج قبول می کند. - امیدوارم این طور نباشد. تاج یک جاهایی بسیار محکم کار کرده است. او با پشتوانه دولتی آمده اما همه چیز این فوتبال خنده دار است. همین آقای کفاشیان هشت سال پیش منتخب دولت بود اما دو هفته بعد خود کفاشیان گفت دولت نباید در کار فوتبال دخالت کند. آدم از این چیزها شاخ ...
90/ قصه مترو
فاصله 50 متری چند نفر در حالی که دوربین فیلمبرداری در دست یکی از آنها بود او را زیر نظر دارند. البته نتوانستم متوجه شدم این فیلمبرداری برای کجا و به چه منظوری صورت می گیرد اما مطمئن بودم که قرارشان این است که با این طعمه رفتار شهروندان را به تصویر بکشند، در واقع یک چیزی مثل دوربین مخفی! اولین برخورد جدی از سوی مسافران را یک پیرمرد با این مرد عجیب بارانی پوش داشت: آقا ببخشید شما مشکلی داری ...
صداقت و وجدان بهترین صفت برای پیشرفت در کار است/ پرسپولیسی دوآتیشه هستم
مغازه را به مبلغ 2 میلیون و 250 هزار تومان که آن زمان پول زیادی بود از آقای نصرت الدین خریداری کردم. پس از اخذ پروانه ساخت قنادی از شهرداری کار را آغاز کردم و استقبال مردم به حدی شده بود که در سال اول از انتظامی وقت تقاضای مأمور برای ایجاد نظم کرده بودیم. انقدر عاشق کار بودم که حتی پابرهنه مشغول فعالیت بودم و حتی دو شیفت کار می کردم. الان هم علیرغم اینکه درد جسمی دارم اما زمانی ...
واکنش خانم بازیگر به عمل های جراحی زیبایی
.... شغل پدرومادرتان چه بود؟ پدرم مدیر یک کارخانه نساجی بود و مادرم خانه دار. اگر بخواهید والدین خود را توصیف کنید، چه می گویید؟ هرچه از خوبی و مهربانی آنها بگویم کم گفته ام. آنها محیط زندگی ما را سراسرآرامش و محبت کرده بودند و چیزی جز عشق نثارمان نمی کردند. من در مراسم فوت هردوی آنها می گفتم شاید اگر سرسوزنی تندی و بداخلاقی از خود نشان می دادند ما به این ...
بلاتر: هرگز نمی خواستم خودکشی کنم
... از دو روزنامه پیشنهاد دارم در کنار سایر مواردی که خبرنگار فرانس فوتبال از او پرسیده، خبرنگار شدن بلاتر به ویژه تلاش برای نوشتن مقاله و یادداشت درباره بازی های یورو 2016 جالب است. بلاتر در پاسخ به این سؤال خبرنگار فرانس فوتبال که می گوید آیا می شود از این به بعد شما را همکار خودمان صدا کنیم، می گوید: من همیشه کارت AIPS را همراه خودم دارم و از این به بعد هم دوباره دست به قلم می شوم. البته ...
سیل "پرور" بزرگترین ماموریت امدادی هلال احمر مهدیشهر بود/ 2 امدادگر ایثار در مهدیشهر داریم
امدادگر باید عاشق باشد. سال 86 در سمنان که بودم یک سربازی در مجموعه داشتیم که امدادگر بود در ایام نوروز بعد از مدت ها به وی مرخصی داده شد تا نزد خانواده برود اما نرفت و آمد در کمپ های نوروزی فعالانه حضور یافت و می گفت عاشق این هستم که برای هلال احمر کار کنم. وقتی کسی در هلال احمر عاشق کار باشد همه ویژگی های لازم را دارد. آمادگی بدنی و مهارت و ... را می توان کسب کرد اما عاشق بودن خیلی مهم است چرا که ...
زندگی اعیانی با پول های قرضی
، نظرم عوض شد و تصمیم به ازدواج با او گرفتم. داوود پس از عقد مرا به یک خانه شیک برد و گفت از این به بعد همین جا زندگی می کنیم. خیلی خوشحال بودم و تصور می کردم آن زندگی رویایی را که همیشه در ذهن داشتم، به دست آورده ام، در کنار داوود شاد بودم. ما درست سه ماه پیش زندگی مشترکمان را آغاز کردیم. همه چیز خوب بود و من به راحتی می توانستم پول خرج کنم. داوود هم در یک شرکت مشغول به کار شده بود، اما ...
ترس در این ورزش یعنی مرگ+عکس
...، دلیل بر نامناسب بودن رشته کونگ فو نیست، کونگ فو چیزی به من ارائه نداده است. من هم هیچ وقت کنترل نداشتم و در رشته پایین تنه بودم ولی بالا تنه را هدف قرار می دادم. در شروع ورزشم سن و سال خیلی کمی داشتم. مربی به پدرم می گفت که این بچه خیلی جنگنده است. بعد از مدتی پیش یکی از دوستان پدرم به باشگاهی رفتم که به اسم کونگ فو به من کیک بوکس آموزش می داد. * چطور شد که به تایلند رفتی؟ من ...
می خواست گمنام بماند اما خدا پرآوازه اش کرد
... برادرم عضو حزب جمهوری اسلامی و مسئول شاخه دانش آموزی حزب هم بود. چون آدم درسخوانی بود و کتاب می خواند تشخیص دادند او مسئول این بخش شود. بعد از ترور شهید مطهری به خانه آمد و خیلی ناراحت بود. آمد و عین این جمله را گفت: باید بروم مطهری شوم. چند بار این جمله را تکرار کرد. به دلیل همین علاقه و ارادت به شهید مطهری، به مدرسه عالی شهید مطهری رفت و آنجا طلبه شد. سال 58 علاوه بر کار در حزب جمهوری ...
امروز، روز بهشت است عطر تو می بارد از عرش
السلام آن همه عبادت خدا کند .12 درباره ی آن حضرت نقل کرده اند که در هر شبانه روز، هزار رکعت نماز می گزارد. وقتی به امام سجاد علیه السلام گفتند که شما بیش از جدّتان علی علیه السلام عبادت می کنید، امام اظهار داشت: من در عمل یک روز علی علیه السلام نگریستم و تأمل کردم، دریافتم که نمی توانم در طول یک سال اعمالی انجام دهم که با عمل یک روز علی علیه السلام برابری کند .البته ممکن است منظور حضرت ...
ازجانباز چه میدانید/ می گویند دردهایتان را نگویید
شدم 15 سال داشتم. ما ساکن خرمشهر بودیم. اویل جنگ مادرم را از دست دادم؛ ایشان شهید شدند. پس از شهید شدن مادرم، وضعیت بدی داشتیم. من پسر بزرگ تر خانواده بودم و یک خواهر و برادر کوچک تر از خودم داشتم. سال 59 پدرم ما را از خرمشهر به اهواز منتقل کرد. بعد از آن به شهرهای شمالی کشور رفتیم اما سال 63 به خوزستان برگشتیم. همان سال ها بود که پدرم هم فوت کردند. بعد از آن بود که به جبهه ...
روایتی از دردهای یک زن جانباز 65 درصد
کارهای خانه بودم . تقریبا 38 سال داشتم. دیدم صدای هواپیما می آید، رفتم در دم و در را باز کردم با همسایه مان بیرون خانه ایستادیم و من دیدم هواپیما از بالای خانه ما عبور کرد و مردی تفنگ کلاشینکف در دست گرفته و همه را به رگبار گلوله می بندد. پس از مجروحیت همسایه مان که با من بود شهید شد و من را به بیمارستان طالقانی بردند وقتی رسیدیم بیمارستان من را روی زمین که گذاشتند تشنه بودم و شهادتین خود ...
کتابی پر از نغمه های معنوی که امام عصر(عجل الله)به علامه مجلسی دادند
ذهنم گذشت که شاید محمد تاج همان شیخ بهایی است و منظور امام از تاج این است که شیخ بهایی، ریاست شریعت را در آن دوره به عهده دارد. نماز صبح را خواندم و خدمت ایشان رفتم. دیدم شیخ با سید گلپایگانی مشغول مقابله صحیفه سجادیه است. ماجرا را برایش نقل کردم. فرمود: ان شاءالله به چیزی که می خواهی می رسی. بعد ناگهان یاد جایی که امام را در آن ملاقات کرده بودم، افتادم و به کنار مسجد جامع رفتم. در آنجا ...