سایر منابع:
سایر خبرها
هفته پایانی لیگ پانزدهم / زمانی برای زندگی و زمانی برای مرگ
عصر بانک ؛ سرانجام لحظه موعود فرارسید. جمعه 24 اردیبهشت 1395. روزی که فوتبال ایران انتظارش را از مدت ها قبل می کشید. غروب فردا، زمانی که آفتاب بیست و پنجم اردیبهشت نفس های آخرش را می کشد، همه چیز مشخص می شود. روز سرنوشت. آسمان غروب فردا یا آبی آبی است یا شفق زده و سرخگون. فردا از آن روزهایی است که تا مدت ها در خاطرات می ماند و حکایتش شاید هرگز از ذهن فوتبالدوستان ایران پاک نشود. باید به انتظار ...
سناریویی آزمایش شده که برای تطهیر جرم بزرگ خالقی به کار گرفته شد
همایش ضدنظام، با چهره ای که نمی توانست عصبانیت خود را مخفی دارد اقدام رسانه ملی را در افشای این کنفرانس محکوم کرد و از آن به قبح شکنی زشت صدا و سیما در ماه محرم تعبیر کرد. کلید حمله به رسانه ملی توسط خاتمی زده شد و پشت سر او رسانه ها و فعالان سیاسی این جریان نیز به خط شدند و فریاد وااسفا سردادند که حرمت محرم شکسته شد. اما هدف تمام این غوغاسالاری ها یکی بود: پاک کردن ذهن جامعه از کنفرانس ...
احمدرضا عابدزاده: برانکو کارش را بلد است/ از هفته ها قبل قهرمانی پرسپولیس را پیش بینی کرده بودم
مقاله ها پرسپولیس نیوز: آینه ها گاهی دروغ می گویند وگرنه این مرد بالابلند که از آن سوی خط پاسخ ریزپرسی های ما را می دهد هیچ نشانه ای از قدم گذاشتن در سراشیبی زمان ندارد. مردی که چهره اش شرم هزار ساله را بر دوش آینه ها می گذارد ،کسی جز احمد رضا عابدزاده نیست. سنگربان تاریخ ساز که نمایشش در ملبورن بارانی از خاطره ها نرفته حالا عصرها در رستوران دلبازش در متل قو به محاصره عشق ...
ماجرای آرزوی مرگ یک جانباز دفاع مقدس
، قهرمان قصه ای است که برخی تلاش کردند آن را از دوران مجاهدت های دفاع مقدس پاک کنند! ظفرعلی رو صداش کن با پیگیری موفق شدیم از مکان نگهداری ظفرعلی اطلاع پیدا کنیم. تلفن چندین بار بوق خورد تا این که فردی پاسخ داد. شور و شوق عید و ولادت در صدای آن مرد نبود. از وی سراغ ظفرعلی را گرفتیم و وی بدون هیچ معطلی خطاب به همکارش گفت: ظفرعلی رو صداش کن! بعد از اندکی مردی با صدای لرزان و رنجور ...
داستان زیبای اشک پدر
...> پدرم برای بهبود دادن به معاش و درآمد خانواده، یک حوضچۀ پرورش ماهی کرایه کرد. پولش را قرض گرفت؛ بچه ماهی خرید و هر روز به تغذیۀ آنها مشغول شد. چشم گذاشته بود که بچه ماهی ها زود رشد کنند. چادری کنار حوضچه زد و هر روز از صبح تا شب به آن، که امید خانواده شده بود، رسیدگی کرد. مادر مترصد بود که بعد از فروختن محصول، چند اسباب جدید به خانه اضافه کند. من و برادرم هم امیدوار بودیم کتاب های جدیدی بخریم. ...
راز لبخند ژکوند در تابلوی داوینچی+عکس
البته نقل قول های دیگری دربارۀ صاحب این چهره وجود دارد مثلاً برخی می گویند این چهرۀ زنی خیالی و زاییدۀ ذهن داوینچی است و برخی دیگر می گویند لئوناردو تصویری از خودش را کشیده است. اما چه رازی در این تابلو وجود دارد که 500 سال پس از مرگ صاحب اثر هنوز میلیون ها انسان را مسحور خود می کند. این زن به گونه ای اسرارآمیز لبخند زده، لب هایش می خندد اما چشم هایش غمگین است. همین ویژگی های متناقض ...
تحلیلی بر زندگانی امام سجاد علیه السلام از نگاه رهبرمعظم انقلاب
امامت آن بزرگوار سی و چهار سال است. حضرت سجّاد (ع) پدری چون حسین دارد و مادرش دختر یزدگرد پادشاه ایران است که دست عنایت حق بطور خارق العاده این دختر را به امام حسین می رساند. شرافت این زن آن است که مادر نه نفر از ائمة طاهرین می شود و چنانچه حسین (ع) اب الائمه است. این زن نیز ام الائمه است. و اما از نظر فضایل انسانی: امام سجّاد (ع) گرچه با اهل بیت علیهم السلام وجه اشتراک در همة فضایل دارند و ...
حکایت چشمانی که قربانی قرآن شد/ چه چیز را می خواهید با پول جبران کنید؟!
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از آناج ، جانباز، واژه ای آشنا در فرهنگ ایران اسلامی است که معمولا همایند آن جبهه های جنگ دوران دفاع مقدس است اما حسن دستگیرزاده یک جوان سی ساله ای است که دو چشم خود را در راه صیانت از انقلاب و نظام اسلامی از دست داده و جانبازی او نه در جنگ تحمیلی بلکه در دهه ی هشتاد و در اوج امنیت و آسایش ایرانی اتفاق افتاده است که شاید برای خیلی ها دور از باور باشد اما ...
همنشینی با با برادر شهید و جانباز موفق خیابان نصر
بودیم و جایی برای رفتن نداشتیم اعتراض کردیم و زمانی که سر و صداها زیاد شد گفتند همین جا باشید تا یکی از فرماندهان بیاید با شما صحبت کند. چند دقیقه بعد یک ماشین رنو به پادگان آمد و یک عزیزی که یک دست هم نداشت از ماشین پیاده شد و به سمت ما آمد. چهره محجوبی داشت و یک نجابت خاصی در کلامش بود. دورش حلقه زدیم و گفتیم برای رفتن به جبهه عطش داریم اما اعزام ما به تعویق افتاده است. او گفت ما یک تیپی تشکیل ...
بسته خبری سفیر سه شنبه 21 اردیبهشت ماه 1395
از گذشته تحقیر خواهند شد فرمانده نیروی دریای سپاه گفت: از سال 94 آمریکایی ها مجبور هستند در خلیج فارس به زبان فارسی به سؤالات سپاه جواب بدهند. حدود 60 فروند شناور نظامی بیگانه که عمدتاً از آمریکا، فرانسه و انگلیس هستند در خلیج فارس حاضرند که همه آنها هر ساعت توسط سپاه رصد می شوند. ما عبور آمریکایی ها و برخی کشورهای دیگر مانند انگلیس را بی ضرر نمی دانیم و آنها حق عبور ...
حاج کریم! این بزرگداشت را بر ما ببخش!
چند تا شعر و متن ادبی را به خود نداده بود، درست به سبک گزارش های جواد خیابانی، جملات بداهه و بی معنی را یکی پس از دیگری، فریاد می زد و تلاش نافرجامی برای به وجد آوردن حاضران داشت. جملاتی از قبیل: اشک چشم حاضران سالن، بر زبان شان جاری می شود، عمر مردانی آذری همچون لبخند کودکان دراز باد و... این قبیل حرف های یاوه، بارها گفته می شد و از حاضران خواسته می شد مرتب برخیزند و بنشینند و کف بزنند و... ...
جانبازی که به 30 سال زخمهای بسترش لبخند می زند
ناموس مملکت جانشان را اینگونه کف دست گرفتند. وقتی علت زخمهای روی پاهایش را پرسیدیم گفت پوست پاهایم دیگر نازک شده و به هر جا بخورد زخم می شود حتی ناراحتی کلیه، زخم بستر و زخم پاهایش هم باعث نشد که در طول گفتگوی ما حتی یک خم به ابرو بیاورد یا گرفتگی و ناراحتی در چهره اش باشد، همش لبخند می زد، گویی معامله ای با خدای خود کرده که همه این ناراحتیها و مشکلات و سی سال روی جا بودن در مقابل آن هیچ است ... و چه معامله ی زیبایی... آری جانبازان در مکتب جانباز کربلا حضرت ابوالفضل عباس(ع)، درس فداکاری و از خود گذشتگی را مشق کرده اند... انتهای پیام/ ...
روایت جانباز 70 درصدی از رشادت های سردار شوشتری در عملیات والفجر 4/ زخم های دوران جنگ با قرص هایی که ...
می تواند تردد کند، این مشاهده شما همه چیز را معنا می بخشد، آیا بنده می توان سوار اتوبوس شوم؟ آیا می توانم با قطار مسافرت کنم؟ آیا می توانم پارک بروم؟ بدون آنکه جانبازان حرفی برای گفتن داشته باشند همه زندگیشان و محدودیت هایشان عیان است. مسئولین با ما بیگانه اند، می گویند که هفته جانباز و هفته پاسدار ولی شما شاهد هستید که چه تعداد از افراد به دیدار ما می آیند، مسئولین ما را تابو کرده و دور ...
عاشقانه های سربازان ابوالفضل ع
...، کسی که گوشواره را بخواهد باید گوش را هم بخواهد. با خودم می گویم همه این کنایه ها فدای یک تار موی سپید شوهرم. حس خدمت به سرباز حضرت ابوالفضل(ع) که در راه خدا از جانش مایه گذاشته، چیزی است که در هر لحظه به من انرژی می دهد. درک این کنایه هایی که می گویید ساده نیست. ممکن است بیشتر توضیح دهید؟ از همان ابتدای ازدواجمان این کنایه ها بود. مثلا می گفتند من، نه از روی عشق و ...
چگونه خوب حرف بزنید و بهتر گوش کنید
، این نشانه ی عدم اعتماد به نفس گوینده است. مالیدن انگشتان... وقتی کسی هنگام تعریف مطلبی مرتب انگشت شست وسبابه دستش را مالش می دهد ، این نشان دهند این است که یک چیزی را پنهان می کند. خیره شدن به نقطه ای یا پلک زدن..... وقتی شخصی را می بینید که هنگام بیان موضوعی به سقف زل می زند وخیره می شود یا مرتب به سرعت پلک می زند، موضوعی در دست بررسی دارد و فکر می کند که چطور آنرا توضیح دهد ...
کارگردان – بازیگرهایی که کنار هم ترکاندند!
(مادر) و یک تجربه قابل قبول (دلشدگان) منجر شد. بعد از آن حاتمی که تا سال ها درگیر پروژه های عظیمش بود و هیچ کدام به ثمر نرسیدند، (از ملکه های برفی گرفته تا آخرین پیامبر ) و جهان پهلوان تختی هم با مرگش نیمه کاره ماند. عبدی هم در همه این سال ها همچنان به فعالیت ادامه داده و بارها هنر بازیگری را به رخ کشیده ولی قله ای که او با حاتمی در مادر به آن رسید، همچنان دست نیافتنی به نظر می رسد. ...
فهم رهنمود آیت الله جوادی آملی/ غیرت ملی و نوامیس سیاسی و اقتصادی
که دشمن در بخش های شمالی، غربی و جنوبی منطقه عملیاتی پا به فرار گذاشته و یا تسلیم شد. در واقع در عملیات نصر1 و 2 که حدود 3 ماه به درازا کشید دست کم 1500 نفر از تروریست ها کشته شدند و رقم زخمی های آنان هم از مرز 3000 نفر گذشت که بعضی از فرماندهان برجسته آنها مثل عبدالله ممیسنی فرمانده تروریست عملیات حلب از جمله آنان بود. کشته شدن فرماندهان تاثیر زیادی در فروپاشی درونی نیروهای موسوم به ...
در رثای استاد بشارتی گیوی
دست استاد کاشته و تکثیر شده اند و تمامی آنها که در جای جای راهروهای دانشکده به چشم می خورد یادگاری از جانب استاد برای ما هستند.جنبه ای دیگر از خصوصیات استاد بشارتی، خوش سخنی او بود. به یقین زمانی که به بازگویی خاطرات خود از اتفاقاتی می پرداخت که در سفرهای ایرانگردی و یا در حین انجام آزمایش ها و پژوهش ها برای ایشان رخ داده بود، کمتر کسی بود لذت نبرد.جمله ای از او درباره امام خمینی(ره) هنوز در گوش من ...
غمی دریا دیکت، دریا پورابو عزیز!(1)
– مانند همه ی بزنگاه های دیگر که هر وقت به ایستگاه رسیده ایم...قطار رفته است! درآمد من و قوم تالش ...قوم تالش از وقتی شیفته ام نکرد که با دوست ارجمندم دکتر عبدلی در باره ی انتشار فرهنگ شان در مرحله ی انتشارش در مطبوعات دوش به دوش بودم.آن وقتها عبدلی تحقیقاتش را می آورد کادح و ما منتشرش می کردیم.من مسوول تحریریه ی کادح بودم.سالهای شصت و نه تا هفتاد و دو- سه به گمانم. این ...