سایر منابع:
سایر خبرها
عمو قناد: دلم برای بچه ها تنگ شده است
به گزارش دولت بهار به نقل از فارس، نامِ مجید قناد برای چند نسل خاطره انگیز است. او در اولین سال های پس از انقلاب شروع به برنامه سازی برای کودکان و نوجوانان کرد. این مجری قدیمی تلویزیون که نزدیک به 15 سال برنامه زنده فیتیله و جمعه جمعه را با پشت سر هم بروی آنتن شبکه دو سیما داشت، با همان شور و نشاطی که در اجراهایش دارد و از امضاهای او به شمار می رود با ما درباره کم کاری اش در اینروزها و البته عدم ...
ستون استوار دین و نردبان عروج به اوج کمال
انسانیّت نمی تواند بنگرد چون مقهور هواست. سیر تنزّلی و سقوط در ورطه ی بَل هُم اَضَلّ در انتظار اوست. این جاست که ارزش ها و نگرش های متعالی هر مکتب و جهان بینی با تشریع معیارها، اصول اخلاقی و بایدها و نبایدها، در نزد هر عقل سلیم هویدا می شود . از این رو هر مکتبی در راه تعدیل قوای درون و کنترل غرایز، توسّل به وضع احکام، امور تعبّدی و دستورهای اخلاقی را می جوید. و دین مبین اسلام نیز که به عنوان ...
سریع القلم: دنبال قرارداد اجتماعی هستم
ایران اکونومیست - مشروح کامل این گفت وگو را در ادامه بخوانید: آقای دکتر! به عنوان یک دانشجوی علوم سیاسی از سال های تحصیل در قیاس میان اساتیدی که نزدشان درس خواندم یا آثارشان را مطالعه می کردم این حس را داشتم که شما بیش از دیگر اساتید به وجه علمی (عینی و تجربی) سیاست توجه دارید. درواقع سیاست را بیش از آن که به فلسفه نزدیک کنید به علم نزدیک می کنید و با همه ی اهمیتی که اندیشه سیاسی دارد ...
ناگفته های خواندنی تنها زن تاریخ خبرگان
زمانی بود که امام برگشته بودند. کرمانشاه می رفتم خیلی وضع خراب بود و دودستگی و... موقع برگشتن، سال تحویل شد، باران می آمد من همین طور اشک می ریختم می گفتم خدایا اشک های من از باران تو سریع تر پایین می آید، آیا به تهران برسم چیزی از انقلاب مانده است؟ به خاطر صراحتتان مشکلی برای شما پیش نمی آمد؟ مَنْ عَمِلَ صالِحا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی (هرکس از مرد یا زن، عمل نیک انجام دهد ...
صدای قوامی هرگز نخواهد مُرد
کامران مالکی: 50 سال پا به پایش و در کنارش بودم، یاد گوشه به گوشه خانه قدیمی مان در خیابان قلهک و تمامی خاطراتم بخیر، ای کاش می شد بر می گشتم به سالهای قدیم در 1318 و شروع زندگی ام با قوامی. من با صدای او خوابم می بُرد... قوامی گفت تو ای پری کجایی را برای تو خواندم. براستی فکرش را هم نمی کردم که این جملات آخرین گفت و گوی من با همسر استادحسین قوامی باشد. بخوبی بیاد نمی آوردم آن روز ها ...
چهره ها در شبکه های اجتماعی (251)
محبوب سیاست و یادگار گرانقدر امام (ره) به اشتراک گذاشت. امیر حسین رستمی، عادل فردوسی پور و سایر دوستان در حاشیه تمرین تنیس در یکی از باشگاه های ورزشی تهران. - دخترم این همه سلفی که میگیری رو چیکار میکنی؟ + میذارم اینستاگرام. - چیستاگرام؟! چی چی هست؟ + چیزِ خاصی نیست پدر جان، یه عده خوشبخت دور هم جمع شدن و خوشبختیای همدیگه رو لایک میکنن! ...
احسان وصیتنامه اش را از 15 سالگی نوشته بود
به سوریه بروید باشد. بعد از آن گفته بود راضی ام به رضای خدا و اگر دوست داشتید بروید و بعد از آن دیگر خواب آشفته ندیده بود. خانواده آنچنان مشکل خاصی نداشتند و به خدا توکل کرده بودند. نمی گویم برایشان راحت بود ولی به خاطر اسلام و ائمه با شهادت پسرشان کنار آمدند. شهید چه سالی ازدواج کرد؟ سال 81. سه فرزند دختر دارند. بزرگ ترین فرزندش پنجم ابتدایی است که خدا را شکر روحیه شان خوب است ...
دو روایت از داستان زخم های جانبازان نخاعی
معرفی کردم، اما آن دوران برای کردستان اعزامی نمی خواستند و آرزوی من که اعزام به کردستان بود، محقق نشد. امیدوارم که کشور دیگر هیچگاه به چنان شرایطی دچار نشود." ذاکری به روزهای اول فعالیتش برمی گردد: "سال 59 چند ماه از پاسدار شدنم نگذشته بود که جنگ آغاز شد. برادرم اعزام شد و وصیت نامه اش را به من داد. به او گفتم تو زن و بچه داری، چرا می روی؟ بگذار من بروم. برادرم گفت: روی حرف من حرف نزن ...
دوبلور دیرین دیرین : تا چند قسمت پایتخت نفهمیدند بائو منم!
میدان راه آهن نیز فعالیت می کردم. آنجا سید جواد هاشمی مسئول ثبت نام و سرود بود و در چند کلاس هم درس می داد. با دوستانی نظیر علی سلیمانی، علی سرور، عباس حبیبی، مهدی بهمن، آرش بزرگ زاده و... تیمی بودیم و خیلی خودجوش به کلاس تئاتر و بازیگری می رفتیم و دوره می دیدیم و یاد می گرفتیم. سال 1374 برای اولین بار روی سن تئاتر شهر اجرای حرفه ای کردیم. همان سال برای اولین بار جلوی دوربین رفتم. کاری بود که ...
پس از شنیدن خبر شهادت علیرضا نماز شکر خواندم/ قولی که هرگز عملی نشد!
! تو باید برام دعا کنی، تو باید خوشحال باشی که من در چنین راهی قدم برداشتم. اول دعا و دوم رسیدن به آرزو. همسر شهید بریری ادامه داد: او برای اعزام به سوریه داوطلب شد و پس از 9 ماه که اجازه رفتن یافت، فوق العاده خوشحال بود و می گفت دفاع از حرم اهل بیت(ع)، مهم تر از شهادت است. وی با بیان اینکه شهید بریری در راه خود ثابت قدم بود، خاطرنشان کرد: زمان اعزام به سوریه احتیاج به رضایت ...
هدف من خدا بوده و قرآن و نه هیچ چیز دیگر
به راه واقعی اسلام بیایم که خط امام خمینی را شناختم. بار خدایا این قطره خون ناچیز و جان نا قابل مرا در راه گسترش اسلام از جان و دل بپذیر و اگر ما آن ارزش را داشته باشیم که آن قطره خون نا قابل مرا در راه مکتب ریخته شود و اسلام به پیش رود هزارها بار به ما جان بده تا در راه تو مبارزه کنیم و در راه تو به شهادت برسیم. ای خدای بزرگ و مهربان می خواهم در این راه مرا یاری کنی و در راه تو قدم ...
گفت و گو با جوان افغانستانی که مورد افتخار رهبر معظم انقلاب اسلامی است
که برای یادگاری برای او آورده بودند و در مشهد تشییع شد گفت که حضرت آقا منقلب شدند. امروز به برکت خون شهدای فاطمیون همدلی مردم ایران و افغانستان ایجاد شده است و به برکت همین خون ها ما توفیق پیدا کردیم تا با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کنیم. راه و رسم شهادت در بین ما ادامه دارد. انتهای پیام/ ...
آقا زاده ای که عاقبت بخیر شد
این سعادت نائل شوم که در ارتفاعات و کوه های عظیم ملیتا ، صافی ، عقماته و لویزه از پرچم دین و ولایت و امت مسلمان و از کودکان و پیران و همه مردم مظلوم دفاع کنم و بتوانم در برابر دشمنان خدا و مردم ، این جرثومه فساد رژیم صهیونیستی به قیام واجب برخیزم و از دو راه پیروزی ِ با عزت و شهادت در راه خدا، به یکی نائل شوم . پدر عزیزم ! آقا و سرورم ، مولا و امینم ، رهبر، استاد و مرشدم ! سلام بر تو ...
حضور مجتهدزاده در مراسم بزرگداشت شهید سیدمصطفی بدرالدین
حاضر در مراسم در زمینه ترویج فرهنگ دفاع مقدس گفت وگو کرد و ضمن دعوت از آنها برای انجام فعالیت های آموزشی و ترویجی گفت: شهید سیدمصطفی بدرالدین نماد مقاومت بود که در مسیر جریان فکری حزب الله و استمرار راه شهدای اسلام، سلاح پرافتخار عماد مغنیه را سرافرازانه بلند نگه داشت و به دیدار سالار شهیدان حسین بن علی(ع) شتافت. وی ضمن تبریک شهادت این دلیرمرد عرصه مقاومت، برای خانواده ایشان و بویژه ...
استخاره ای که مرا خوشبخت کرد
لحظات می پرسم که می گوید: شاید در همان لحظه ای که مورد ترکش قرار گرفتم حس پرواز داشتم. چیزی که همه جانبازان آن را به خوبی حس کرده اند. همه ما آرزوی شهادت داشتیم اما تقدیر ما این بود مجروح شویم. هرچند راضی به رضای پروردگاریم. زیرا حکمتی که خداوند برای بندگانش درنظردارد چیز دیگری است. امیدواریم که بتوانیم در روشن نگه داشتن راه شهدا که جوانمردانه از همه هستی خود گذشتند و پای مردم ایستادند راهشان را ...
منزل مسکونی خانواده شهید فیضی به بهره برداری رسید
انسجام بین مسئولان و خدمتگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران حاصل از خودگذشتگی شهدا بوده و این اتحاد، دیواره های نظام و انقلاب را مستحکم می کند، جایگاه و ثمره خون شهیدان در تاریخ انقلاب، سازندگی و سربلندی ایران اسلامی به صورت ملموس دیده می شود. هر خانواده ای که فرزند خود را در راه دفاع از اسلام و کیان کشور تقدیم کرده، در واقع مردم کل کشور را بیمه کرده است. وی ادامه داد: شهرداری تهران در ...
وصیت نامه عارفانه نوجوان 17 ساله
آرپی جی زن بود که مورد اصابت چند تیر دشمن قرار گرفت. پیکر شهید کهن زاده پس از 16 روز ماندن در تپه، به آغوش خانواده بازگشت. فرازی از وصیت نامه شهید به نام آنکه مرا آفرید و برای هدایتم پیامبران را فرستاد و امامان را هادی قرار داد و قرآن را چراغ راه آنانی قرار داد که می خواهند به سوی نور حرکت کنند و می خواهند خود را بشناسند تا بتوانند آن بی نهایت و آن نور آسمان ها و زمین را بشناسند ...
افشاگری بی سابقه عضو شورای شهر رشت در خصوص مسایل مالی شهرداری+اسناد
...> اسماعیل حاجی پور در بخش دیگری از نطق با مورد خطاب دادن شهردار رشت گفت: "آقای شهردار! همانند پدر صحبت کردم، گوش نکردی! دوستانه حرف زدم، گوش نکردی! خصوصی صحبت کردم، این گوش ات در و گوش دیگرت دروازه بود! نمی دانم چگونه و با چه زبانی با تو سخن بگویم!؟" وی ادامه داد: "آقای شهردار! اگر به حرف های دوستانت گوش نمیکنی، لااقل به دوستی های خاله خرسه اعتماد نکن. ما دشمن تو نیستیم، چرا ما را دشمن ...
ماجرای کشتی گیری شهید ابراهیم هادی
یه روضه مختصر و با چشمان اشک آلود برای آقا اباعبدالله7 شروع می کردند. نَفَس گرم حاج محمد صادق و حاج سید حسن، مریض شفا می داد. بعد ادامه داد: ابراهیم، من تو رو یه پهلوون می دونم مثل اون ها! ابراهیم هم لبخندی زد و گفت: نه حاجی، ما کجا و اون ها کجا. بعضی از بچه ها از اینکه حاج حسن اینطور از ابراهیم تعریف می کرد، ناراحت شدند. فردای آن روز پنج پهلوان از یکی از زورخانه های تهران به آنجا ...
واکنش های ضدونقیض به شکایت یک دانش آموز
...، سخنگوی اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران در گفت و گوی خود با ایرنا در ادامه شرح واقعه بیان کرده است: در این زمان پلیس 110 در جریان موضوع ضرب و شتم معاون مدرسه توسط اولیای دانش آموز قرار گرفته و شکایتی در مرجع قضایی ثبت می شود و اولیای دانش آموز و معاون مدرسه در دادسرا حضور پیدا می کنند. این اظهارات در حالی است که پدر پوریا صمدی آن را رد می کند و می گوید: بعد از شنیدن ماجرا از زبان فرزندم به مدرسه رفتم و کسی که مورد ضرب و شتم قرار گرفت من بودم. ...
اولیای خداوند نسبت به یکدیگر متحابین فی الله هستند
؛ خداوند متعال خطاب به رسول مکرم اسلام(ص) فرمودند: اِنَّکَ لَعلِی خُلُقٍ َعظیم. امام حسین (ع) نیز به حضرت علی اکبر(ع) فرمود: تو شبیه پیامبر(ص) هستی ؛ پس با این امر، حضرت علی اکبر(ع) بهترین الگو برای جوانان است. نوع رفتار و گفتار حضرت علی اکبر علیه السلام با پدرشان چگونه بود؟ رابطه نسبی در اولیای خداوند در اوج عشق قرار می گیرد. در راه کربلا که سید الشهدا(ع) آیه استرجاع را جاری ...
مسافران اردیبهشتی بهشت
داشت و آنقدر شوق رسیدن به دوستان شهیدش را داشت که به همسرم که از سادات هستند گفت: بابا من پیش هر کسی رفتم جواب رد شنیدم شما از مادرتون زهرا(س) بخواهید شهادت رو نصیب من کند و الحمدلله که به آرزویش رسید و همه هدف و برنامه اش در زندگی نیز شهادت در راه خدا بود. پسر شهید کابلی در این گفت وگو در حالی از دلتنگی های پدرش برای شهادت سخن می گوید که برای رسیدن به این هدف و منظور، یک سال در نوبت اعزام به سوریه بود: او می گوید: با شنیدن خبر اعزامش نه تنها پدر بلکه همه ما خوشحال شدیم چرا که پدر به آرزویش، اعزام به سوریه رسیده بود و ماهم با خوشحالی پدر خوشحال بودیم. ...
گزارشی از مراسم وداع با شهدای مدافع حرم در قم
، فرصتی پیش می آید تا با خانواده شهید ایوب رضایی گفت و گویی انجام دهم. حجت الاسلام ولی محمد رضایی خودش را دایی شهید ایوب رضایی معرفی می کند و می گوید: ایوب برای شهادت شوق داشت. علاقه ویژه ای به اهل بیت داشت و همین اربعین گذشته کاروانی راه انداخت و تعداد زیادی از نفرات را با خودش به کربلا برد. مادرم در این کاروان بود و از غیرت و رعایت مسائل مذهبی توسط ایوب خیلی تعریف می کرد. از حاج آقا می پرسم ...
آقا جان با این حال و روز هم گوش به فرمان تو هستیم
معظم رهبری برسانم. روی تخت جانبازی را دیدم که از پشت پنجره اتاقش محو تماشای مهمانان چندساعتی بود خواستم صحبتی با هم داشته باشیم جلوتر رفتم و سلام کردم خیلی صمیمی گفت سلام دخترم، و ادامه داد: نه پول میخواهیم و نه شهرت، فقط توجه. گفتم شما سربازان شریف اسلام هستید مورد توجه خداوند و خوشا به حال شما، لبخند غمگینی بر لب گرفت و گفت می توانی صدایم را ضبط کنی، با کمال میل قبول کردم شعر ترکی ...
داستان رضا کوچولو : بازگشت خوبی به انسان
روزها آروم آروم به اواخر بهمن ماه نزدیک میشد و دست های سرد رضا کوچولو از شدت سرما حتی توان موندن تو جیب های کاپشنش رو نداشت، پدر رضا وقتی اون تنها پنج سال داشت بر اثر تصادف جانش رو از دست داده بود و مادر رضا "نجمه" خانوم که از زنان مذهبی و بانی مجالس اهل بیت محل بود با دو فرزند خود رضای نه ساله و سارا پنج ساله زندگی رو میگذروند. مشکلات زندگی باعث نشده بود نجمه خانوم چیزی برای بچه هاش ...
آبدارچی ای که فرمانده لشکر بود
، کاش تو هم بودی. گفت: تلفنم داره قطع میشه آخر شب گوشی را شارژ می کنم و با هم مفصل صحبت می کنیم. رفتم منزل برادرم و آخر شب امدم خانه منتظر تلفنش شدم. اغلب هم آخر شب زنگ می زد ولی آن شب تماس نگرفت. چند روز درگیر مراسم اقوامی بودم که از کربلا و پیاده روی اربعین می آمدند و بعد هم شهادت امام رضا(ع) بود. شب شهادت دیدم پدرم با چند نفر آمدند خانه ما. سه روز هم بود که دو نفر از خانم های دوستان ما ...
ماجرای قتل دختربچه ربوده شده در راه مدرسه
ام چون رامین به من حسادت می کرد او به همین خاطر به من تهمت می زند تا به دردسر بیفتم! امیر ادامه داد: از سال ها قبل با پدر همکلاسی حدیثه هم اختلاف داشتم و او هم به همین دلیل شهادت دروغ داده که دختربچه را سوار پراید کرده ام. در پایان جلسه دادرسان دادگاه وارد شور شدند و با توجه به نبودن دلایل کافی در پرونده حکم به تبرئه امیر دادند و تنها مظنون این جنایت آزاد شد. نقض حکم با ...
لحظه های انقلاب ، روایت یک شاهد عینی در سال 57/ سیمین دانشور: لحظه های انقلاب پیش درآمد ادبیات انقلابی ...
دست اکثر مردم پول بود دو تومانی پنج تومانی حتی هزار تومانی و پول ها سوراخ بود دسته های ده بیست تایی دم می دادند و می گفتند: (ممد دربه در شد) و دسته ی پشت سری جواب می داد: (ساواک بی پدر شد)... گلابدره یی تمام خاطرات خود از سال 57 وشور وحال مردم در آن روزها را به طور دقیق در لحظه های انقلاب بیان می کند او حتی به شعارهایی که مردم در آن روزها می گفتند اشاره می کند از جمله: به اشک ...
همراه با شهدای روحانی استان کرمان؛ زندگینامه شهید جمشید شمس الدینی /تصاویر
به گزارش زنان کویر ، زندگی نامه شهید : نام و نام خانوادگی : جمشید شمس الدینی نام پدر : رضا تاریخ تولد : 5/1/1348 محل تولد : رابر تاریخ شهادت : 19/10/1365 محل شهادت : شلمچه (عملیات کربلای 5) شهید،از طلوع تا عروج : در اولین روز از مرداد ماه سال 1348 در خانواده ای ازعشایر و غنی از معنویت و صداقت ، پا ...
همراه با شهدای روحانی استان کرمان؛ زندگی نامه شهید امیر حسین حیدری/تصاویر
درستان را خوب بخوانید که بدرد اسلام بخورید. عروج : سرانجام این دلداه کوی حق و عبد وارسته پروردگار در سال 1362 لباس زیبای شهادت پوشید و با خون خویش خفتگان را بیدارکرد. سلام بر او و همه شهیدان راه حق باد. انتهای پیام/ زندگی نامه شهید امیر حسین حیدری شهید امیر حسین حیدری شهدای روحانی کرمان ...