سایر منابع:
سایر خبرها
فرهنگ در رسانه
ای از حرفهای مردم کار بدی است، حتی در هالیوودتان ای برادرِ کراواتی ! در این نامه درباره اینکه این سایت از امیریوسفی به عنوان کارگردان هنر و تجربه ای نام برده است آمده است: ضمناً از عنوان کارگردان هنر وتجربه ای هم که به آقا محسن دادید خیلی متشکریم! چون ایشان این لقب را افتخار خودشان می دانند ولی دلیل این به ظاهر متلکتان را نمی دانم! ما که 12 سال برای اکران خواب تلخ انتظار کشیدیم و دم نزدیم. حتی من ...
آنان که در شطرنج زندگی مات شده اند؛ از کجا پول درمان فرزندم را بیاورم؟+تصاویر
گفته پزشکان باعث فشار بر اعصاب او شده و جوان را برای همیشه راهی تخت خواب می کند. حمید به همین آسانی سلامتی و توانش را از دست می دهد و معلول می شود. معلولیتی که خانواده را در منجلاب فقری طاقت فرسا فرو برده و اوضاع را بدتر از پیش کرده است. جوان برای بهبود، نیاز به جلسات مداوم فیزیو تراپی دارد که گاهی تا 18 جلسه در ماه است و برای هر جلسه باید 200 هزار تومان پرداخت کنند. پیرمرد چند هکتار ...
گوتو سلطان خشکی و دریا
سرویس اندیشه جوان ایرانی ؛ بخش شعر و ادبیات: نویسنده: کتلین آرنوت اسطوره ای از آفریقا سالها پیش سلطانی بود که دو زن داشت. یکی از آنها یاورو (1) نام داشت و دیگری دانیاوو (2). اما افسوس که او فرزندی نداشت، نه دختر و نه پسر و هرچه سنش بیشتر و توانگرتر می شد غم و نگرانیش بیشتر می شد. با خود می گفت: چه کسی جانشین من خواهد شد و پس از مرگ من بر سر دارایی هنگفتم چه خواهد ...
سوگواری برای مردگان به شیوه ایرانیان +تصاویر
نفرین کرد. بفرمود دیبای خسروانی بر روی پسر جوان کشید. او را بر تابوت به خیمه خویش برد. پرده سرای آتش زد و بزرگان بر خاک نشستند و او را دلداری دادن گرفتند . این شیوه برخورد با فاجعه از دست دادن، در گوشه گوشه متن هایی چون شاهنامه دیده می شود که بسیاری از آن ها را در تاریخ اجتماعی مردمان این سرزمین تا به امروز می توان شاهد بود. در بخشی دیگر از تراژدی مرگ سهراب، فردوسی سوگواری تهمینه را اینگونه تصویر ...
رسوایی جنسی از نئومحافظه کاران تا نئولیبرال ها
از اجرای عدالت و پورنوگرافی کودکان مجرم شناخته شد. می رینولدز در 1 اکتبر همان سال از کرسی خود در کنگره کنار کشید. گری کاندیت (Gary Condit)، نماینده دموکرات از ایالت کالیفرنیا بود. رابطه پنهانی وی با دستیاری 23ساله به نام چاندرا لوی (Chandra Levy) پس از ناپدید شدن لوی فاش شد. جسد این زن جوان یک سال بعد در 2008 کشف شد و یک مهاجر غیرقانونی که هیچ ارتباطی با کاندیت نیز نداشت به قتل وی متهم ...
بزرگان اصلاح طلب چه بلایی بر سر عارف اصلاحات آوردند؟
سال لب به گلایه گویی گشود و در پاسخ به این سؤال آیا شایعه ناراحتی شما پس از انصراف آقای عارف از انتخابات سال 92 صحت دارد؛ اظهارداشت: بله. چون از ابتدای حضور آقای عارف در عرصه فعالیت سیاسی همیشه مورد مشورت ایشان بودم و در جریان انتخابات 92 شرط من برای حضور در کنار ایشان و کمک و حمایتم از ایشان، عدم انصراف از انتخابات بود. در آن زمان نظر بسیاری بر این بود که اصولاً اردوگاه اصلاحات نامزدی در انتخابات ...
هاشمی و ناطق نوری رقیب نداشتند
عذرخواهی می کند که لباس ساده بر تن دارد. همان ابتدای مصاحبه از پیشخدمت سؤال می کند که قهوه هم داریم؟ پاسخ مثبت می شنود و سفارش دو فنجان قهوه می دهد چون به قول خودش مهمان ما جنتلمن و لیدی است. قهوه من که تمام می شود اصرار می کند قهوه دوم را هم به جای دم کرده بابونه ای که ننوشیده ام بنوشم و من هم در برابر صمیمیت و اصرارهای میهمان نوازانه اش چاره ای جز پذیرش ندارم. مصاحبه که تمام می شود سؤال می کند ...
بسته خبری سفیر جمعه 07 خرداد ماه 1395
جمعه تهران: پیام انتخاب آیت الله جنتی برای ریاست مجلس خبرگان این است که تخریب ها در کوتاه مدت جواب می دهد ولی در طولانی مدت جواب نخواهد داد. رسانه های استکباری در تخریب این مجتهد در ایام انتخابات به میدان آوردند ولی خبرگان به نمایندگی از شما ملت تو دهنی محکمی به آمریکا و اسرائیل و رسانه های استکباری زدند. اولین ابزار دشمن در جنگ نرم باختن روحیه و "ما نمی توانیم" است؛ کسانی که ...
مراسم جانباز نخاعی گردنی شهید اسماعیل طرفی
...> برادر جانباز شهیدم ، حاج اسماعیل شهابی طرفی هفت روز است که به وصال محبوبت رسیدی و با تن آزرده بعد بیست و هشت سال چشم انتظاری برای پوشیدن خلعت سرخ و زیبای شهادت به جمع دوستان شهیدت پیوستی . شربت شیرین شهادت گوارای وجودت . برادر جانباز شهیدم . امروز من دیگر می توانم هر چقدر دلم می خواهد از تو عکس بگیرم . گرچه تو نیک می دانی من همانی هستم که پیشتر از این در دل خود عکس تو را قاب گرفتم ...
خرمشهر، موزه زنده ویرانی جنگ
باشد برای غیر بومی هاست نه برای جوان های این شهر! قاسم موقع خداحافظی چیزی می گوید که به فکر فرو می روم. می گوید بیش از 70 درصد مردم خرمشهر دیگر به شهرشان بازنگشتند چون می دانستند زندگی شان دیگر مثل پیش از جنگ نمی شود! شهری زخمی از دوران جنگ 500 متر پایین تر از جایی که هستیم موزه جنگ است. حیاط موزه وضعیت خرمشهر را در زمان اشغال و مقاومت مردم ترسیم می کند؛ نخل های ...
حجت الاسلام سید عبدالحمید شهاب: عصر غیبت فصل امتحان و اطاعت پذیری است/ویژگی های منتظران امام زمان(عج) + ...
) فرمودند: امام از پدر و مادرتان به شما مهربان تر است. شخصی بود به نام میرزا یحیی که دگمه ساز هم بود. ایشان یک بار دلش برای امام زمانش(عج) تنگ شده بود و حضرت را صدا زد و گفت آقا دلم برایت تنگ شده بعد دید حضرت همان ها هستتند . گفت: آقا من باید گدایی شما را می کردم تا بیایید، حضرت(ع) فرمودند: امروز اتفاقا من هم دلم برایت تنگ شده بود. حضرت به یحیی گفتند: یحیی اگر من به اندازه تو پای کار داشتم ...
کاشفان فروتن شادی
هر کس به وسع توان مالی اش قیمتی برای آن پرداخت می کند تا به حساب ساکنان این آسایشگاه ریخته شود. عروس بران در چادر چهار محال و بختیاری، عروس و دامادی هستند که آمده اند تا مراسم عروسی شان در آنجا برگزار شود. لباس محلی عروس های چهارمحال و بختیاری به تن دختر جوان است و یک سینی پر از وسایل متعلق به عروس خانم روی دست یکی از خانم هاست. عروس جوان می گوید: خواهرم عضو هیأت ورزش روستایی ...
از پوشش ترانه علیدوستی تا حضور پاشایی ها در خندوانه + تصاویر
ستاره سرطان دارد، بیشتر دلشان رحم آمد و وقتی مرگ امان نداد، موجی جو زده و بدون تفکر بهم پیوستند و هر چه و هر که را مقابل این موج بودغرق کردند و تنها چیزی که در این میان سنجیده نشد؛ کیفیت کار بود. پاشایی بتی است که باید شکسته شود و فرو بریزد، او نمادی از یک وضعیت فریبنده و خطرناک است که تلاش دارد به غم و شکست وجاهت بدهد، هویتی که از طریق این شکل کارهای به اصطلاح هنری تکثیر می شود، هویتی ...
طبقات تاریکی پله های ترقی را طی کن!
تر و بی ملاحظه تر از والتر آغاز می کند(از نظر او رها کردن زندانی در فصل اول کار احمقانه ای است هر چند توان کشتن او را هم ندارد) اما شاید چون جوان است و برخلاف والتر، زندگی را پیش روی خودش می بیند از اتفاقات، تأثیر می پذیرد و به تدریج از شریک عصا قورت داده و محترمش عقب می ماند. افتراق نهایی در پایان فصل سوم و با کشتن گیل رخ می دهد. اتفاقی که در چهارچوب قواعد باز تعریف شده ی اخلاق در جهان شر، می ...
داستان تلخ اما واقعی دخترک دبستانی/ دومین بمب اتمی آمریکا در هیروشیما
هم به لطف هدیه چاق و چله یانکی ها در پایان جنگ دوم جهانی آشنا هستند. البته ملی گرایی افراطی غیرمستقل باعث شده اغلب مردم سرزمین آفتاب تابان تابع جهت گیری های سیاستمداران و رسانه های خریده شده توسط سرمایه داری آمریکایی باشند و دم نزنند اما فریاد اعتراض مردم هیروشیما، روز جمعه به گوش جهان رسید. آنها پیش از حضور مردی که قتل عام اجدادشان را تایید می کند در پارک یادبود صلح، خطاب به اوباما فریاد می زدند ...
دو برادر
به بالا کشیدند. او در آنجا سرگذشت خود را از اول تا آخر به آنان شرح داد. پدر که گریه می کرد گفت: افسوس که من پسر زشت کرداری چون برادر بزرگ تو دارم! اگر مرغ عسل خوار جادو ما را به اینجا نمی آورد تو مرده بودی! مردان دهکده به خشم فریاد زدند: برادر بزرگ باید به سزایش برسد! او را حرص بر آن داشت که برادرش را در اینجا رها کند و گله ی چهارپایان را مال خودش گرداند. خبر رهایی برادر کوچک بی ...
دومین بمب اتمی آمریکا در هیروشیما
، عملا به منزله مهر تایید او بر جنایت اسلافش در خلق بزرگ ترین قتل عام بشری دوران معاصر – که به مرگ 250 هزار نفر انجامید – محسوب می شود. کاخ سفید حتی وقاحت را از این هم فراتر برد و به شبهه های رسانه ها و افکار عمومی ژاپنی ها نیز در این باره که ممکن است حضور اوباما در پارک یادبود صلح هیروشیما یا آرامگاه نمادین قربانیان بمباران هسته ای به منزله عذرخواهی رئیس جمهور ایالات متحده باشد پاسخ رد داد. ...
- فره یل - و - دبو انگال - جادوگر
حیرت انگشت به دهان ماندند. زمانی گذشت تا یکی از آنان توانست از او بپرسد: تو کیستی و از ما چه می خواهی؟ گفت: نام من فره یل است و کوچکترین برادر شما هستم! آنها به او جواب دادند که: نه تو برادر ما نیستی چون ما ده برادریم حالا راه خود را بگیر و برو و ما را آسوده بگذار! فره یل گفت: من می خواهم با شما بیایم و شما را از خطر نجات بدهم . برادران به شنیدن این سخن به خشم آمدند و او را ...
ماجراهای سودیکا مبامبی
دقیقه راه رفت وزوز گروهی زنبور وحشی را در بالای سر خود شنید. آنان دور او پرواز می کردند و چون ابری سیاه او را در میان گرفته و به او حمله کردند و سودیکا مبامبی درد نیش آنان را در تن خود احساس کرد. سودیکا دوباره ترکه ی جادوی خود را به دست گرفت و دیوانه وار در هوا به حرکت درآورد. هر بار که ترکه بر زنبوری فرود می آمد او را می کشت و بر زمین می انداخت تا این که همه ی آنان کشته شدند. سودیکا ...
حلقه ی گم شده
که با قلمزنی های زیبا آراسته بودند از انگشت خود بیرون آورد و به مائو داد و گفت: - این حلقه را پیش خود نگه دار و هفت روز بعد پیش من بیا و آن را نشانم بده. اگر هفت زو بعد تو این حلقه را با خود داشته باشی خوشا به حالت، اما اگر آن را گم بکنی فرمان به کشتنت می دهم! مائو تصمیم گرفت که از حلقه به دقت مواظبت کند و آن را از دست ندهد چه خوب می دانست که شاه از او ناخشنود است و هرگاه هفت روز بعد ...
نتوم بایند ماجراجو
نتوم بایند (1) نام داشت و سال ها بود هر آن می کوشید پدرش را راضی بکند که به او اجازه بدهد به رودخانه ی اسرارآمیز ایلولانگ (2) برود، می گفت: پدر، من درباره ی آن رودخانه چیزهایی شنیده ام که پیش از دیدن آن نمی توانم شوهر بکنم و سر و سامانی بیابم. پدر تو می دانی که من حتی در بزرگترین خطرها هم می توانم خود را حفظ کنم و گلیمم را از آب بیرون بکشم. اجازه بده به آنجا بروم. من چند تن از یاران خود را نیز ...
لاک پشت و پلنگ خانه ای می سازند
که کمکش کنند. جانوران یک یک به آرامی میان جنگل خزیدند. پلنگ پشت سر آنان فریاد زد: ترسوها! هیچیک از شما جرأت ندارد با من شرط ببندد! در آن دم که جانوران استراحتگاه خود را ترک می گفتند لاک پشت از روبرویشان می آمد. چون جانوران او را از سر راه خود به کناری هل دادند، لاک پشت از حرکت کند خود بازماند و ایستاد و از انان پرسید: - چه شده است، چرا شما همه سایه ی خنک را در گرمای روز ترک ...
کوئکو تسین و هیولا
به پسر خود گفت: کوئکوتسین تو در اینجا بمان تا من به خانه بروم و سبد بزرگ حبوباتمان را بردارم و به اینجا بیاورم. بردن این گوزن به خانه خیلی خوب خواهد بود. من بزودی برمی گردم و تو از اینجا دور مشو! کوئکوتسین پیشنهاد پدر را پذیرفت و در کنار لاشه ی گوزن به انتظار بازگشت پدر نشست. زنبوران و مگس ها گرد سر او وز وز می کردند و پرندگان وحشی در بالای سر او روی شاخه های درختان جیر و جیر بلندی راه ...
غول گیسوبلند
جنگل کلبه ای بسازیم. بعد ما می توانیم در آن زندگی کنیم و گاوان را یکی یکی بکشیم و راحت وآسوده بخوریم! غول به اصرار لاکانیانا پیشنهاد او را پذیرفت. نخست آن دو تعداد تیر چوبی به شکل دایره بر زمین فرو کردند سپس آنها را از درون و بیرون با گیاهان به هم بافتند تا دیوارهای کلبه ساخته شد. لاکانیانا گفت: خوب حالا باید سقف خانه را بسازیم. بیا شاخه های کلفتی روی دیوارها بیندازیم و تو روی آن برو ...
سلطان دارایی
...> ناگهان باد تندی وزیدن گرفت و صدای خش و خش و فش و فش از جاده برخاست و آن گاه یکی فریاد زد: پیرزن در را باز کن! من سرور شما، مار پنج سرم! آهو شمشیری را که در میان غنایم جنگی و زیورهای دیگری از دیواری آویخته شده بود برداشت و در را اندکی باز کرد. مار تنها یک سر خود را توانست از لای در تو بیاورد. آهو شمشیر را بر آن سر او فرود آورد و آن را از تن جدا کرد. مار سر دوم خود را چون برق از لای در وارد ...
جنایت تلخ پس از پیامک های ناشناس - دو برادر در دادگاه کیفری محاکمه شدند
دو برادر که به خاطر زن برادر بزرگترشان دست به جنایت زده بودند، در دادگاه کیفری استان تهران ابراز پشیمانی کردند. آنها درست پس از یک پیامک ناشناس چنین جنایتی را رقم زدند. چهارم آبان ماه سال گذشته، به ماموران پلیس ورامین خبر یک جنایت رسید. آنها بلافاصله موضوع را در دستور کار خود قرار دادند و با حضور در محل حادثه به تحقیق در این باره پرداختند. با حضور ماموران آنها با جسد یک پسر جوان روبه ...
خانواده شهدا از مردم هیچ توقعی ندارند،جز اینکه احترامشان حفظ شود
همه خواهر و برادرام ازدواج کنن بعد من ازدواج می کنم . این اواخر هم نظرش عوض شد و می گفت حالا وقت زن گرفتن نیست . ناراحت می شد در این باره باهاش صحبت کنیم . می خواست تا آخر جنگ در جبهه بمونه . والا یکی از همکاراش بهش گفته بود ما خوشحال میشیم که تو داماد ما بشی ولی او نمی خواست که در آن شرایط ازدواج کند . همراه بسیجی ام در تکمیل حرفهای مادر شهید گفت : وقتی کسی عاشق میشه تا به عشقش نرسه از تلاش دست ...
اعتراض هزاران امدادگر و نجاتگر هلال احمر علیه قوانین استخدامی اخیر
جمعیت تا حد ممکن از برگزاری و ادامه روند آزمون جلوگیری کنیم" بارهای بار این جوانان را با وعده و وعید ها دلگرم کردند...در دولت سابق کار به جایی کشید که برای خام کردن این جوانان ساده دل در حضور صدها تن از آنها معاون اول وقت رئیس جمهور سابق گفت : " ان شاالله همه شما استخدام خواهید شد " ! نیازی نیست همه استخدام شوند...چون خیلی از امدادگران برای استخدام در پایگاهها حاضر نمی شوند ، بسیاری از ...
نگاهی به زندگی حضرت رقیه (س)
بام خوابیده بودیم که ناگهان مار دست یکی از خویشان ما را گزید. وی مدّتی مداوا کرد ولی سود نبخشید. آخر الا مر جوانی به نام سیّد عبدالامیر نزد ما آمد و گفت : کجای دست او را مار گزیده است ؟ چون محل مار زدگی را به او نشان داد، بلافاصله دستی به آن موضع زد و بکلّی محل درد خوب شد. سپس گفت من نه دعایی دارم و نه دوایی ؛ فقط کرامتی است که از اجداد ما به ما رسیده است : هر سمّی که از زنبور یا عقرب یا مار باشد ...
جدال چریک با نادم: تاریخ ما ستیز با خودکامگی است
نام دارد. نیکخواه به حق دارای چنین وقاحتی هست زیرا اوست که یک روز در فرنگ آن طور یقه می دراند و در نقش یک پیامبر نوآور برداشت های سطحی خود را همچون آیاتی نجات بخش بر سر و روی جوانان ایرانی فرنگستان می کوبد و هم اوست که در دادگاه همچون قهرمانی بر حق تر و خشک را به دم ناسزا می گیرد و حاضر نمی شود حتی یک مو از مدعیانش بکاهد و امروز درصدد یافتن مقام و منزلتی در جرگه نادمین شجاعانه ندامت نامه اش را ...