سایر منابع:
سایر خبرها
بیژن زندگی ام را به هرزگی برد!
از دانشگاه برایم رخ داده بود، در ذهنم مرور کردم. روز بعد هنگام خروج از دانشگاه دوباره همان جوان را دیدم! درحالی که لبخندی بر لبانش نقش بسته بود، بار دیگر در برابرم ایستاد و بار دیگر سخنان عاشقانه دیروزش را چونان فرهاد کوه کن با آب و تابی صد چندان تکرار کرد. دوباره با بی توجّهی راه خوابگاه را در پیش گرفتم امّا ول کن نبود و به هیچ عنوان رهایم نمی کرد، در نهایت نیز نامه ای ...
و اینک او خود به "قربانگاه" می رفت...
...، ولی نگاهی عمیق و پرنور و چهره ای نورانی و دلی مالامال از عشق به شهادت و شوق دیدار پروردگار، گفت: خدا رستمی را دوست داشت و برد و اگر ما را هم دوست داشته باشد، می برد. خداوند ثابت کرد که او را دوست می دارد و چه زود او را به سوی خود فراخواند. سخنش تمام شد، با همه رزمندگان خداحافظی و دیده بوسی کرد. به همه سنگرها سرکشی کرد و در خط مقدم، در نزدیک ترین نقطه به دشمن، پشت خاکریزی ایستاد و ...
جاذبه تل زینبیه حسین را به سوی شهادت کشاند
فقط مردم عام و از طبقه محروم یا حتی از قشر کم سواد، جبهه و جنگ با دشمنان را انتخاب می کنند. در صورتی که این طور نیست. حسینعلی بسیار آدم آگاه و باسوادی بود که کارشناسی ارشد داشت و سالیان سال در تهران رشته جامعه شناسی درس خوانده بود. بعد هم در رشته جغرافی سیاسی ادامه تحصیل داده بود. اهل مطالعه و تجزیه و تحلیل سیاسی بود و از طرفی به لحاظ مالی مشکلی نداشتند. ولی عشق و تکلیفی فرامادی حسینعلی پورابراهیمی ...
آن سوی دیوار جذامی ها
ها می برد. آق ماهی... "آق ماهی" پیرزنی بود که به خانه اش رفتیم. تنها صدایی که از خانه اش می آمد صدای تلویزیون 14 اینچی اش بود، بعد از اجازه داخل خانه اش می شویم؛ روی زمین نشسته است، جذام هم انگشتان دستش را خورده است و هم پاهایش را، مهربان و ساکت است، اولین چیزی که از دیدن او به ذهنم می رسد این است که بپرسم چند سالش است و بچه هایش کجایند. چند سالتونه حاج خانوم؟ ...
شهاب مرادی: جوانان ما عشق ورزی بلد نیستند
گفت که: آقای فتحی یک بار به من گفت دیالوگ را چرا نمی گویی؟ گفتم من محو تماشای بازی آقای نصیریان شده ام! بازی و کارگردانی این سریال عالی بود. البته یکسری انتقادها هم به آن هست که می گویند یک مقدار به عشق مثلثی نزدیک می شود. من به آقای امامی (تهیه کننده) هم اینها را گفتم- هیچ وقت نشده در رسانه ها به کسی انتقاد کنم که قبل به خودش نگفته باشم، حتی اگر سریال معماگونه ای(!) باشد-. یعنی آقای ورزی ...
امام خمینی (ره):مثل چمران بمیرید/آیت الله خامنه ای (مدظله العالی):شهید چمران یک دانشمند تمام عیار بود
در این قسمت میخوانید : اولاً این شهید یک دانشمند بود؛ یک فرد برجسته و بسیار خوش استعداد بود. خود ایشان برای من تعریف میکرد که در آن دانشگاهی که در کشور ایالات متحده آمریکا مشغول درسهای سطوح عالی بوده - آنطور که به ذهنم هست ایشان یکی از دو نفرِ برترینِ آن دانشگاه و آن بخش و آن رشته محسوب میشده - تعریف میکرد برخورد اساتید را با خودش و پیشرفتش در کارهای علمی را. یک دانشمند تمام عیار بود. آن ...
رضا کیانیان: دهه شصتی ها به ما وصل هستند
. همیشه از برادرم می خواستم مرا شبیه شزم کند. او هم چادر مامان رامی بست به پشتم که بشود شنل. یک دستمال سوراخدار هم به چشم هایم می بست که نقابم باشد. این شخصیت تا می گفت شزم بلافاصله پرواز می کرد. برای اینکه من هم پرواز کنم برادرم پایم را می گرفت و می چرخاند. وقتی می چرخیدم فریاد می زدم شزم! در یکی از همین پروازها پیشانی ام به گلدان های لبه حوض خورد و شکست و خلاصه جفت مان از دست مادرم فرار کردیم. ...
ماجرای مادر کارتن خواب
از سال ها دختر و پسرم را در آغوش گرفتم، وقتی متوجه شدم مادر بودن چه مزه ای دارد و عشق مادر به فرزند و فرزند به مادر با هیچ عشقی روی زمین قابل مقایسه نیست، حسرت خوردم که چرا سال های خوب زندگی ام را به باد فنا دادم. حالا وقتی بچه ها مامان جان صدایم می کنند انگار جوان می شوم. انگار به روزهای گذشته برمی گردم... کاش مرتضی هم زنده بود... . هیچ وقت دیر نیست... چندین و چند گواهینامه ...
طنز؛ خوشبختانه فیل ها پرواز نمی کنند
ماهنامه خط خطی - مهدی استاداحمد: داشتم مثل آدم ساندویچ فیله مرغ می خوردم که مسائل مهمی به ذهنم رسید. مثلا با خودم فکر کردم حتما فیل ها هم ساندویچ بشره مرغ می خورند! فیل ها وقتی عاشق می شوند در وال فیسبوک شال می زنند آدمینگ لاو. فیل ها به فدراسیون جهانی کشتی شان می گویند فدراسیون آدما. فیل ها گاهی در استکان پابشری چای می نوشند. مسئولان شان هر چند وقت یک ...
روزنامه های شنبه
پرونده چند میلیون دلاری خاوری، نوشت: پایگاه بلومبرگ روز جمعه از درگیری قضائی محمود رضا خاوری در کانادا خبر داده و نوشته است که وی و پسرش با شریک اقتصادی شان به اختلاف برخورد کرده اند. خاوری مدیرعامل پیشین بانک ملی ایران است که در سال 1390 در پی اتهام دست داشتن در فساد مالی، به کانادا فرار کرد. به نوشته بلومبرگ، سام میزراهی یکی از شناخته شده ترین ساختمان سازهای کانادا، شریک خشایار خاوری فرزند مدیر ...
دیگر نگران هیچ چیز نیستم
رفتن در مرداب تکرارها و یکنواخت شدن نجات دهد. حالا بعد از دو سال از کابل برگشته و خاطرات اقامتش را این طور می نویسد: ماه فوریه سال 2014 بود که به کابل رسیدم. باران ریزی می آمد و روی ساختمان های خراب شده و دیوارهای فروریخته می نشست. سیم خاردارها اولین چیزی بود که نگاهم را به خود جلب کرد. گوشه گوشه خیابان ها با سیم های خاردار، فضاهای محافظت شده ای ساخته بودند. مردان مسلح تفنگ به دست در ورودی ...
به بهانه 29 خرداد سالروز درگذشت دکتر علی شریعتی
پاره ای از اشتباهات دکتر آشنا شده بودند به خاطر انس و آشنایی و صمیمیت و رفاقت نقطه های اشتباه را در اندیشه او مشاهده میکردم، لمس میک ردم گاهی هم با هم بحث می کردیم، اما می دیدم که او چه می کند، لمس می کردم که او چه هنر بزرگی دارد به کار می برد ، نمای خارجی اسلام در دید طبقات تحصیل کرده و روشنفکر در آن روز یک نمای ضدروشن بینی بود. درست است که در سال 42 و 43 و چند سال بعد از مقاومت عظیمی که مردم به ...
خلاصه کتاب از سبزوار تا سرزمین رویا
مجله مهر: پیروزی انقلاب اسلامی در ایران باعث بروز و ظهور استعدادهایی شد که تا قرن ها به واسطه ظلم و دیکتاتوری حاکم بر ایران فرصتی برای عرضه اندام پیدا نکرده نبودند. هرچند که سنت سخنوری و سرودن شعر در میان مردم ایران از قرن ها قبل وجود داشت، ولی در طی چند دهه دیکتاتوری پهلوی در این کشور، بسیاری از شاعران و صاحبان ذوق، به واسطه جو خفقان حاکم، یا مجبور به سکوت شدند یا سال ها از عمر خود را در زندان ...
حنا بهر شهادت بسته یارم
رفته بود از کف نگارم عطش بر سینۀِ او چاک می زد – نگارم ضجه تا افلاک می زد شبی بار سفر را بست یارم – مرا گفت او حرم را بی قرارم به عشق زینب و زهرا اسیرم – عطش دارد دلم پَر تا بگیرم دلم بیتاب بانوی دمشق است – به پا در سینه ام غوغای عشق است مرا زینب به یاری خوانده عشقم – حلالم کن که عازم بر دمشقم شود معراج عشقم تا که آغاز – پروبال مرا بگشا به پرواز ...
آتش 20 متری روی سر مردم
و انعکاس نور از آنها به هوا بر می خاست. با هر بار خاکبرداری، گرد و خاک فراوانی به آسمان بلند می شد و در چشم مردم می زد. آنها سرشان را پایین می گرفتند و چشم های شان را برای لحظه ای می بستند. آفتاب در چهره ها، شدید می تابید و گودال، هنوز سوژه نخست موبایل به دست ها بود. مردم با دست به هم نشانش می دادند و بار دیگر مقهور وسعتش می شدند. در بین آنها، چهار پسر دبستانی هم گوشه ای نشسته بودند؛ از ساعت ها ...
گرد و خاک هنرمندان در اعتراض به هجوم ریزگردها + تصاویر
. روایت اول: سال هفتاد و نه که از شیراز به تهران اومدم و یهو از وسط دبیرستان پریدم توقلب دانشگاه تهران و دانشکده هنرهای زیبا تا روزها گیج گیج بودم. نگاهم فقط به سال بالایی ها بود که رصدشون کنم که کی اند و چه جوری اند. بلکه حال و هوا و آرامش اونا می تونست ما جوجه ها رو کمی آروم کنه. بین همه سال بالایی های ما اون سالا پسری بود که متفاوت بودنش رو از هزار کیلومتری می تونستی تشخیص بدی. یه جور دیگه بود ...
نفیسه روشن ، وکیلی که لباسش خبرساز شد؛ بیوگرافی + تصاویر
سفر می کردم، مرا از بغل مادرم می گرفتند و به کابین خلبان می بردند! یکی از بازی های بچگی من در پرواز این بود که آخر از همه می رفتم و تمام پاکت های پرواز را دانه به دانه جمع می کردم و آخر سر به مهماندار می دادم! گاهی اوقات هم به عشق صابون های کوچک به دستشویی هواپیما می رفتم. ماشین شخصی را هم در حالی که چند ماشین پشت سر هم باشیم ترجیح می دهم. مسافرت های دسته جمعی|. مسافرت تنهایی با یک ...
کدام هیات های خارجی به تهران می آیند؟
اردیبهشت به مدت 5 روز وارد تهران شد. کریستین دوفرین بیشتر به مذاکرات سیاسی و ایجاد ارتباط بیشتر میان دو کشور و در عین حال اتحادیه اروپا پرداخت. عنیفه امان ، وزیر خارجه مالزی نیز چهاردهم اردیبهشت ماه به تهران سفر کرد و از تمایل برای ایجاد ارتباط بیشتر در بخش انرژی، بانک و گردشگری سخن گفت. وزیر امور خارجه ترکمنستان نیز در 18 اردیبهشت وارد تهران شد که تقویت مسیر ترانزیتی کریدور ریلی تهران - عشق آباد ...
دوباره زنده شدن جسم و قلب
قلب و نبضم را نمی شنود ) همان طور که کف زمین افتاده بودم و خون تمام اطرافم را پوشانده بود، ناگهان دست مادرم را که روی دستم بود، به سختی فشردم و... مادر بیچاره ام ابتدا فکر کرد دچار خیال شده، اما وقتی پلکهایم را تکان دادم آن موقع فریادش به آسمان رفت: آقا تو چقدر مهربونی که پسرم رو بهم برگردوندی ... آری من که آن روز دوباره زنده شدم ، یک بار جسمم و مرتبه دوم قلبم، چرا که وقتی آن معجزه و مهربانی را از آقا دیدم، از گذشته ام توبه کردم و تا همین امروز که یک پزشک هستم، هر سال در همان روز یعنی هفتم دی ماه برای تشکر به پابوس آقا(ع) میروم ! ...
خداوندگنجشک ها را دوست دارد
.... بغض می کند نمی تواند حرف بزند.... تکلیف است مادر باید بروم... زهرا سادات خواهر فاطمه می گوید: آقا مرتضی خیلی کم به شهرستان می آمد و ما هم هر چند ماه یک بار برای مدت کوتاهی او را می دیدیم او خیلی مهربان بود و به همه احترام می گذاشت روزی که می خواست به سوریه اعزام شود زنگ زده بود و از مادرمان حلالیت گرفته بود مادرم اصرار کرده بود که به خاطر فاطمه و بچه ها نرود مرتضی گفته ...
ماکسیم گورکی و دنیای پابرهنه ها
...> گورکی و دنیای پابرهنه ها یکی از تیپ هایی که در داستان های ماکسیم گورکی بسیار به چشم می خورد، تیپ شخصیتی پابرهنه است. حتّی می توان گفت استفاده از این تیپّ قهرمان، از ویژگی های کار گورکی به شمار می رود. با بررسی برخی آثار داستانی و همچنین زندگی نام نویسنده می توان دریافت که گورکی بیش از همه با این قشر از اجتماع آشنایی داشته، در میان آنها زندگی کرده، رنج هایشان را چشیده و برای اوّلین بار ...
ماجرای آنانی که از برزخ بازگشتند
از مرگ را شیرین و برخی سخت و طاقت فرسا می دانند. تاریخ تاکنون تجربه های زیادی از انسان هایی داشته که پس از مرگ و در حالی که آماده تدفین بوده اند، به یکباره زنده شده اند و پس از گذشت سال ها از اتفاقی که برایشان رخ داده است با شگفتی یاد می کنند. یکی از کسانی که از دنیای مردگان بار دیگر به جهان هستی بازگشته مازیار کشاورز است؛ مرد 52 ساله ای که پس از یک تصادف وحشتناک 24 ساعت بعد در سردخانه ...
مرثیه چمران برای دکتر شریعتی
و ازلیّت و ابدیّت را متصل می کرد؛ کویری که در آن ندای عدم را می شنیدم، از فشار وجود می آرمیدم، به ملکوت آسمان ها پرواز می کردم و در دنیای تنهایی به درجه وحدت می رسیدم؛ کویری که گوهر وجود مرا، لخت و عریان، در برابر آفتاب سوزان حقیقت قرار داده، می گداخت و همه ناخالصی ها را دود و خاکستر می کرد و مرا در قربانگاه عشق، فدای پروردگار عالم می نمود... ای علی! همراه تو به کویر می روم؛ کویر تنهایی ...
قرارهای تجاری تابستان با خارجی ها
خارجی که در این ماه به ایران سفر کرد، ادوارد نعلبندیان وزیر امور خارجه ارمنستان بود که در این سفر نیز پیش نویس قرارداد لغو روادید به امضا رسید. براساس این توافق نامه، اتباع دو کشور می توانند در بازه زمانی 180 روز به مدت حداکثر 90 روز در کشورهای ایران و ارمنستان بدون روادید حضور داشته باشند. دنیای اقتصاد سرمایه گذاران خارجی سرمایه گذاری اتحادیه اروپا برجام هیات های خارجی ...