سایر منابع:
سایر خبرها
سه مار ماهی
...> سپس همه ی جوانان به شادمانی به سوی کاخ شاه رفتند. به شادمانی رهایی و بازگشت آنان مهمانی ها و جشن های بسیاری برپا شد. شاه هدایای بسیار به جوان ماهیگیر داد. او با شادی و سرور به خانه ی خویش بازگشت و خبر مسرت بخش را به پدر و مادر خود داد و در نزد آنان ماند و کمک کار و عصای پیری آنان گشت. برادر دیگر نیز در کاخ ماند و پس از مرگ شاه پیر همراه همسر خود زمام امور کشور را در دست گرفت و به عدل و داد ...
مسافری از هند ؛ از مسلمانی تا جانبازی/ دعوت علیخانی از سردار سلیمانی برای حضور در ماه عسل + فیلم و تصاویر
... ماجرا از این قرار بود که خانم حیدری، دختر خانه بود و به قول خودش آرام نشسته بود در کنار پدر و مادر، که خبر می دهند خواستگاری پیدا شده آن هم از هندوستان. همین موضوع باعث می شود که از همان ابتدا خانواده، با این ازدواج مخالفت کنند. ماجرا از این قرار بود که خانم حیدری، دختر خانه بود و به قول خودش آرام نشسته بود در کنار پدر و مادر، که خبر می دهند خواستگاری پیدا شده آن هم از هندوستان ...
تئوریسین موسیقی ایران درگذشت
کمال پورتراب از افسران نظامی شوروی بود که بعد از انقلاب اکتبر سال 1917 به ایران آمد و ازدواج کرد. او فرزند اول خانواده بود و در پنج سالگی، پدرش یک فلوت برای او خرید و پورتراب با آن برای بچه های محله آهنگ هایی را که شنیده بود می نواخت. پس از آموختن مقدمات موسیقی، سال 1318 وارد دوره شش ساله متوسطه هنرستان عالی موسیقی شد و تا سال 1324 که مدرک دیپلم را دریافت کرد، سازهای متنوعی نظیر فاگوت ...
استاد اخلاقی که در موعظه طناز بود+تصاویر
طلبگی مدیر حوزه علمیه آیت الله مجتهدی آیت الله احمد مجتهدی تهرانی در این رابطه بیان داشت: یادم می آید وقتی تازه طلبه شده بودم موهای سرم را کوتاه کرده بودم و محاسنم را گذاشته بودم. وقتی که به خانه رفتم، دایی من، لب و لوچه اش را آویزان کرد و با اشاره به من گفت این چه قیافه ای است که برای خودت درست کرده ای؟ و پدرم به من گفت: من ندارم خرج تو را بدهم و حتی دیگران می گفتند از خر شیطان بیا ...
بیان خاطرات یک مبارز هندی لشگر سردار سلیمانی در ماه عسل
موافق نبودند چرا که می گفتند این فرد ایرانی نیست و روزی ایران را ترک می کند. در ادامه این برنامه از پدر خانواده محمد حیدری برای حضور روی صحنه دعوت شد. محمد حیدری که در سال 57 به ایران وارد شده بود، اصلیتی هندی داشت که پس از استقرار در رفسنجان و ازدواج با همسرش در دوران دفاع مقدس برای دفاع از ایران در جبهه ها حضور پیدا می کند و دو پای خود را از دست می دهد. پدر خانواده از ...
مراسم بزرگداشت اصغر بیچاره در خانه سینما برگزار شد
شاپور قریب زنگ می زنند و با مادرم صحبت می کنند و پیغام می گذارند که بگویید قریب تماس گرفت.من رسیدم و خانه مادرم گفت: پوری جان تو کجا کار می کنی که سر و کارت با بیچاره ها و غریب ها است؟! گفتم مادر جان این ها عزیزان من هستند و مورد علاقه و احترام من... افتخار می کنم به تمام همکاران عزیزم. افتخار من ابتدا سینمای پیش از انقلاب است. واقعا به سینمای قبل از انقلاب و همکارانم احترام می گذارم. هیچ وقت آن سینما ...
زندگی نامه حضرت حجه الاسلام والمسلمین حاج سید محمود نورالدینی فتح آباد (ره)
مبلغان دینی آن زمان بود، مادر ایشان نیز مرحومه سیده فاطمه نساء نورالدینی از زنان نادر دوران خود بود که علاوه بر تدریس علوم قرآنی حافظ کل قرآن نیز بود. تولد، دوران تحصیل ، ازدواج حجه الاسلام سید محمود نورالدینی در ماه اردیبهشت 1312 در روستای فتح آباد دیده به جهان گشود . از همان اوان کودکی مورد مهر و علاقه سرشار پدر دانشمندش قرار گرفت، وقتی هشت ساله شد پدرش او را به مکتب فرستاد تا از ...
شهداواسطه ازدواج من و مهدی شدند
خانواده شهید من را به عنوان دامادی قبول کنند به این صورت شد که قضیه خواستگاری پیش آمد. در واقع شهدا واسطه ازدواج ما شدند. شهید چه معیار و ملاکی برای ازدواج داشتند؟ ایشان روز خواستگاری خیلی ساکت بود و بیشتر من حرف می زدم. آقا مهدی فقط گاهی می گفت من هم با این حرف موافق هستم! اما بیشتر تأکیدش روی مسئله حجاب بود و می گفت دوست ندارم کسی که به عنوان شریک زندگی قرار می دهم، شلوار جین و کفش ...
مرد تبهکار تا پرداخت کامل دیه در زندان می ماند
مرد افغان که متهم است بعد از قتل دختر بی گناه جسدش را در چاه انداخته بود، بعد از جلب رضایت اولیای دم محاکمه و به 10 سال زندان محکوم شد. به گزارش خبرنگار ما، خبر ناپدید شدن دختر 31 ساله که سوسن نام داشت، هفتم شهریور سال 91 به پلیس گزارش شد. آن روز زوج میانسالی وارد کلانتری 169 مشیریه شدند و برای پیدا کردن سوسن از پلیس درخواست کمک کردند. مادر سوسن گفت: دخترم سه روز قبل با سواری پرایدش ...
خدا کند حاج احمد برگردد/ سرودی که ضد انقلاب را عصبانی کرد + تصاویر
200 شاعر جوان است. نفر بعدی می رسد، آقا از حال و روز اهل ادب خبر دارد: کسالتتان برطرف شد؟ . رضا برجی از شیعه شدن کاردینالی در اکراین خبر می دهد. کتاب خون گریه و سوگنامه حضرت مهدی(عج) احد ده بزرگی تقدیم آقا می شود. آقا می پرسند از شیراز چه خبر؟ ده بزرگی می گوید شب شعر عاشورا هم 30ساله شد. حسین قرایی مجموعه ای کتاب آورده است. از سناباد شعر و از صدای سخن شعر را در دست گرفته است. از شاعری متخلص به بقا ...
می گفت شهادت در جوانی خوش و لذتبخش است
گرفت که می خواهند به منزلمان بیایند. تا به آن لحظه سابقه نداشت که آنها به خانه ما بیایند. به هرحال آمدند و خبر شهادتش را دادند. از آخرین دیدارتان با پیکر عزیزتان بگویید. محمد به من می گفت دوست دارم شهادتم از ناحیه شاهرگ و پهلوهایم باشد. من هم دوست داشتم چهره اش سالم باشد و به او گفته بودم اگر شهید شدی دوست دارم چهره ات زیبا باشد تا برای بار آخر خوب تو را ببینم. وقتی که پیکرش را ...
فاطمه گودرزی: نفع سکوت بیشتر از پرحرفی است
اول به این نتیجه رسیدم که این روش بهتر جواب می دهد تا بخواهم به عنوان مادر بر بچه هایم حکمرانی کنم. زود ازدواج کرده اید، اما سن کم باعث نشده که این مهارت خوب و کارآمد را در تربیت فرزندان به کار نگیرید، چطور به این مهارت دست پیدا کردید؟ آن زمان بیشتر از الان کتاب می خواندم، مدام کتاب های روان شناسی را مطالعه می کردم، اطلاعاتی که کسب می کردم خیلی در فرزندداری کمکم کرد. اما بخش ...
دراتفاقی نادر درجهان یک دختر با یک جوان اعدامی در زندانی در ایران ازدواج کرد
جوان به بی گناهی ذهنم را مشغول کرده بود. می خواستم سر از کارهایش دربیاورم و بدانم چرا دست به قتل زده است. برای همین در ملاقات بعدی با برادرم، شماره تلفنم را از طریق مادرش در اختیار ایشان قرار دادم تا شاید بتوانم کمکش کنم. بعد از آن ایشان با من تماس گرفت و با هم صحبت کردیم. او ماجرای قتلی را که مرتکب شده بود، برایم تعریف کرد. او گفت که روز 14 دی ماه سال 88 در خانه اش خواب بود که برادر و ...
پسرانم برای دفاع از اسلام و مملکت جنگیدند
طریق سپاه بروم جبهه. همانجا حلقه اش را درآورد و رفت؛ بعد از 45 روز برگشت بار دومی که آماده جبهه می شد؛ این بار حلقه را در دست کرد. وقتی از او علت را سوال کردم که دفعه پیش حلقه ات را درآوردی و این بار حلقه در دست می روی، جواب داد: فکر می کردم دفعه پیش شهید بشوم؛ ولی نشدم و خطاب به من گفت: مادر تو را به هر که دوست داری دعا کن به آرزویم برسم. آن روز چیزی به زبان نیاوردم؛ ولی ته دلم از خدا خواستم ...
انگشتری جادو
و نیرو گرفت روزی به نزد مادر خود رفت و به او گفت: -گوش کن مادر، من دیگر بزرگ شده ام و شرمم می آید که در تنگدستی و بدبختی روزگار بگذرانم. تو را به خدا بیا باغ را بفروشیم و اسبی بخریم تا من با آن اسب به جنگل بروم و هیزم بشکنم. آنها را بر او بار کنم و به بازار ببرم و بفروشم و بدین گونه بی آنکه سر بار دیگران باشیم بتوانیم با دسترنج خود زندگی ساده و آسوده ای برای خود ترتیب بدهیم. مادر گفت ...
مسعود فراستی: من حکومتی هستم!
. چرا می توانی ادامه بدهی؟ چون پول ات از جای دیگری می آید. پول ات از مخاطب نمی آید، از گیشه نمی آید و می شود از این دری وری ها بگویی و تا ابد هم بگویی. فیلم ات هم نفروشد و باز هم به تو فیلمساز بگویند. در سینمای واقعی فقط یک بار می شود اشتباه کرد. بعد ورشکست می شوی، سرت به سنگ می خورد یا به سرعت حذف می شوی یا می فهمی که از این غلط ها نمی شود کرد. اینجا مدیومی هست که مردم بلافصل به آن مرتبط هستند، نه ...
ایران-امریکا؛ دو بزرگداشت برای اصغر بیچاره
ناصر تقوایی تشخیص داد که فیلم خوبی است. پوری بنایی از بازیگران پیشکسوت سینمای ایران سخنران بعدی مراسم بود.او در سخنان کوتاهی ضمن تسلیت به خانواده اصغر بیچاره گفت: خاطرات زیادی از اصغر بیچاره دارم. هیچ وقت محبت های او را فراموش نمی کنم.یک روز برای فیلمبرداری فیلمی با خانه ما تماس گرفته بود و مادرم منزل بود و سراغ من را از مادرم گرفت و چون منزل نبودم به مادرم گفت: بهش بگید بیچاره زنگ زد ...
انگیزه تازه عروس از ازدواج با یک محکوم به اعدام
به گزارش عصر امروز، هنوز چند ساعت نشده که پرستو از کنار سفره عقدش بلند شده. در کنار میلاد پسری که هشت سال است به اتهام قتل خواهرزاده اش در زندان است. خودش می گوید که اسمم پرستو نیست اما شما بنویسید پرستو. پدر پرستو پیمانکار است و مادرش پرستار بیمارستان. خودش هم فوق لیسانس تربیت بدنی دارد و در باشگاه ورزشی اش مشغول به کار. می گوید بعد از آشنایی با میلاد روزهای زیادی به فکر فرو می رفتم و درباره ...
ناگفته های حمید گودرزی از زندگی شخصی اش + تصاویر
بود شما نقطه عطف زندگی تان را کی و کجا می دانید؟ - نقطه عطف به چه معنا؟ جایی که مسیر زندگی تان را با یک تصمیم گیری عوض کردید؟ - اگر بخواهم خیلی کلی و درست بگویم، نقطه عطف زندگی ام همسرم بود چون هم در مسیر زندگی و هم در مسیر کاری خیلی به من کمک کرد. او چه در زمانی که کار دارم و چه در زمانی که بیکار هستم همیشه کنارم بوده. یعنی غیر از زحمات پدر و مادر که ...
سبک زندگی اسلامی از منظر امام حسن (ع)
، بخشندگی و برآوردن نیازهای دیگران، فروتنی، شجاعت را از ویژگی های اخلاقی امام حسن(ع) است اَنس می گوید: روزی در محضر امام بودم که یکی از کنیزان ایشان با شاخه گلی در دست وارد شد و آن گل را به امام تقدیم کرد. حضرت گل را از او گرفت و با مهربانی به او فرمود: برو، تو آزادی! من که از این رفتار حضرت شگفت زده بودم، گفتم: ای فرزند رسول خدا! این کنیز تنها یک شاخه گل به شما هدیه کرد. آن گاه شما او را آزاد می ...
می دانم که همسر خوبی نیستم
، لازم است که یک ماه با هم معاشرت کنید و خانواده ها را در نظر بگیرید؛ بنابراین این ماجرا موکول شده است به سال آینده. اصلا این طور نیست که بگویم ازدواج نمی کنم. برای این برنامه داری؟ ناچارم برنامه داشته باشم. چون من آدمی بودم که باید با تو سری یک کارهایی را انجام دهم. باید زوری بالای سرم باشد. یعنی می خواهی ازدواج کنی؟ معتقدم ازدواج خوب است. اصلا به این قضیه این طور نگاه نمی ...
مدالم را با افتخار به شهدای مدافع حرم تقدیم کردم/ انگیزه بانوان ورزشکار کمرنگ شده/ کسب بیش از 100 مدال ...
...: از چهار سالگی رشته کاراته را زیر نظر پدر و مادرم شروع کردم و در حال حاضر کمربند مشکی دان چهار دارم ضمن اینکه مربی و داور فدراسیون کاراته کشور هستم. وی افزود: پدرم از اساتید بزرگ کونگ فو هستند و بعد از آن به ورزش کاراته روی آورده اند، مادرم بعد از ازدواج نیز کاراته را زیر نظر پدرم فرا می گیرد و چون مادرم از اساتید قدیمی و جزو نخستین بانوان کاراته کای استان هستند از همان زمان تا به ...
مرد مرده شور قربانی طاسی همسرش شد
.... من هم همین طور. اما سرانجام پدر و مادرم موافقتشان را اعلام کردند. بعد هم گفتند: از آنجا که کمتر کسی حاضر به ازدواج با این مرد می شود نمی تواند به مشکل طاسی همسرش اعتراض کند. مرد جوان با شنیدن این حرف ناگهان از کوره دررفت و سیلی محکمی به صورت همسرش نواخت. نیلوفر با عصبانیت گفت: چرا می زنی؟ من که حرف بدی نزدم. اگر من کم مو هستم تقصیر خودم که نیست. وقتی بچه بودم آب جوش روی ...
انگیزه تازه عروس از ازدواج با یک محکوم به اعدام
تا این مراسم را جشن بگیرند. رأس ساعت 7 صبح الهام با یک لباس و چادر سفید به همراه عاقد وارد حیاط زندان می شود و امیر برایش دست تکان می دهد. آنها که تا پیش از این تنها یک بار همدیگر را دیده بودند، بالاخره بعد از مدت ها توانستند پای سفره عقد همدیگر را از نزدیک ببینند. این زوج پای سفره نشستند و مراسم عقد آغاز شد. امیر می گوید: من از ابتدا مخالف ازدواج در زندان بودم و دوست داشتم که خارج از زندان این ...
عذاب وجدان رهایم نمی کند
...، کشت و فرار کرد. این پسر که گریخته بود همان شب بازداشت شد و به قتل اعتراف کرد. او دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و به جنایت عشقی اعتراف کرد. پوریا وقتی با درخواست پدر و مادر قربانی مبنی بر قصاص مواجه شد به هیات قضایی گفت: من واقعا قصد کشتن دوستم را نداشتم. من و مصطفی مثل دو برادر بودیم، اما من او را به خاطر دختر مورد علاقه ام کشتم. حالا شب و روز ...
داستان "خانواده فروغ محبت" مهمانان قسمت پانزدهم "ماه عسل"
. اوایل فکر می کردم شرایط سختی باشد، اما بعد از ورود متوجه شدم که جمعی شبیه خانواده است که موسیقی کار می کنند. من در 20 سالگی ازدواج کردم اما همچنان هر روز وقتم را در مرکز می گذرانم. همسر ابوالفضل گفت: خانم لطفی و آقای دکتر از پدر و مادر هم بیشتر در حقم محبت کردند و جای خالی پدر و مادر را برایم پر کردند. ابوالفضل با عذرخواهی از همسرش به خاطر قطع صحبت های او که مورد تحسین علیخانی واقع شد گفت: تمام زوج ...
در عرصه فرهنگ کار از سینه سپر کردن گذشته، من شمشیر کشیده وسط میدانم
عدالت به دست خود بنشانی روا به کیش تو هر چیز پاک و طیب و طاهر حرامْ هر چه پلیدی بر او نشانده نشانی تو بندِ بردگی از پای خَلقِ خسته گشایی نجات بخش خلایق ز رنجِ بارِ گرانی ز ابر تیره ببارد به آبروی تو باران نگاهدارِ یتیمان، پناهِ بیوه زنانی به باغ عشق و محبّت، گل همیشه بهاری نه آفتی به بهار تو می رسد نه خزانی ...
اصغر بیچاره همواره چاره ساز بود
....من رسیدم خانه مادرم گفت : پوری جان تو کجا کار می کنی که سر و کارت با بیچاره ها و غریب ها است؟گفتم مادر جان اینها عزیزان من هستند و مورد علاقه و احترام من هستند. عبدالله علیخانی اخرین سخنران این مراسم بود.او گفت: یکی از حسن های اصغر بیچاره رفتار پر محبت او با تمامی سینمایی ها بودو هر مشکلی درساخت فیلم برایمان پیش می امد به او مراجعه می کردیم. زمانی که ما به سینما امدیم کسی مثل او دست ما ...
بنیاد در آینه مطبوعات
...> شهرآرا شنبه 2/4/95 خانه شهید شعبانی، پایگاه فرهنگی مسجد امام محمد تقی(ع) است 15 بهار زندگی 15روز جبهه 15 سال مفقودی 5بهار بیشتر نداشت هرچند پدر و دو برادر دوقلویش، علی و عباس در جبهه بودند، محمدحسین دوست داشت او هم به جبهه برود. هر وقت مادرش به او میگفت تو که هنوز سن و سالی نداری، نمیخواهد بروی، جواب میداد: من میخواهم بروم امام زمانم را ببینم. شما ...
بر تابوت نادرشاه و کلنل پسیان نماز میت خواندیم
باشگاه تربیت بدنی می آمدند. حبیب ا... بلور، مربی تختی و همه کشتی گیرهای باشگاه بود. تختی را همه دوست داشتند؛ وقتی به باشگاه می آمد، همه پیش پایش بلند می شدند و خوشامد می گفتند. او با همه دست می داد و خوش وبش می کرد. من هم با او دست می دادم و سلام می کردم. صحبت بیشتری بین ما شکل نگرفت. سال ها بعد و پس از تمام شدن کارم در باغ نادری، دوباره برای کاری به تهران رفته بودم. یک روز که حوالی خیابان تخت جمشید ...