سایر منابع:
سایر خبرها
محاکمه دوباره مرد 2 زنه به جرم کشتار 6 زن و مرد
و با خودم گفتم فقط مرگ است که رفتار این مادر و دختر را تغییر می دهد. با کلاش به سمت زهرا (همسر دوم) و دخترش صدیقه شلیک کردم و در یک لحظه کنترل خود را از دست دادم و جنون به سرم زد. به پشت بام خانه رفتم و بی هدف تیراندازی کردم بی آنکه بدانم این عده کشته و زخمی شده اند. می خواستم با شلیک گلوله به زندگی خودم هم پایان بدهم اما نشد و پلیس سررسید. گفته می شود که این مرد خشمگین در کمتر از یک ساعت ده ...
ماجرای جمع آوری سگ های خانگی در شاهین شهر
. او ادامه می دهد: درخواست آنها با مخالفت پسرانم روبه رو می شود. پسربزرگم تماس گرفت و توضیح داد که چنین اتفاقی افتاده و می خواهند با من صحبت کنند. همین توضیحات را به من هم دادند. گفتم کی گفته مشکل بهداشتی دارد، مگر می شود، من واکسن های سگ را نزده باشم و اجازه بدهم داخل خانه زندگی کند؟ بعد هم از آنها خواستم که خودم سگم را با شناسنامه به اداره دامپزشکی ببرم. گفتند نه، شما ساعت 5 به ...
بازگشت از دنیای مردگان/در آخرین لحظات به زندگی بازگشتم
و آن بینوا نیز همان طور که کتک میخورد فریاد می زد: یا رسول الله ... یا محمد ... یا رسول الله ... و مامور اسرائیلی همچنان داشت او را میزد، با اینکه او مسلح بود و من دست خالی، اما طوری از دیدن این صحنه به خشم آمدم که بدون نگرانی از آنچه به سرم خواهد آمد، یک میله یک متری را برداشتم و به قصد کوبیدن به جمجمه آن نامرد پایین آوردم و... که در آخرین لحظه او برگشت و به همین دلیل نوک میله توی چشم راست او فرو ...
سلخ برهوت نیست!
...، به مراسم عروسی سلخی دعوت شدم، تازه فهمیدم عروسی برای همه س یعنی چه! ساعت حدود 9 شب بود که قرار شد برویم عروسی. گفتم: کاش لباس محلی داشتم! . خاله زینت خندید، همانطور که گوشه اتاق نشسته بود و شام سبکش را می خورد گفت: برو سر کمد، خودت یه دست لباس انتخاب کن . من خجولانه ایستاده بودم. خودش یک دست از زیباترین لباس هایش را برایم انتخاب کرد. با کمک دخترهای سلخ لباس را پوشیدم؛ شلوار، پیرهن ...
داریوش ارجمند: کاش دکتر شریعتی زنده بود و نقش مالک اشتر را می دید
حرف می زد. این در حالی بود که مخاطب اصلا نمی دانست که آن زن مرده و بعد از گذشت چند لحظه وقتی امیرعلی روی میز می زند و دست بی جان زن از روی میز پایین می افتد، مخاطب متوجه می شود که امیرعلی با یک مرده حرف می زد. این سکانس یک مونولوگ تنها بود با یک مرده. کیمیایی در تمام مدت فیلمبرداری قربان صدقه من می رفت! فکر می کنم کیمیایی تا عاشق هنرپیشه اش نباشد، نمی تواند با او کار کند و حس می کردم این رابطه را ...
آخرین خبر های حادثه مرگبار سقوط سربازان در شیراز از علت حادثه تا ورود مجلس به موضوع ودستود فرمانده نیروی ...
خود را تمام کرده و در راه بودند که به خانه بازگردند. این اتوبوس اما به شیراز نرسید و در دره نی ریز سقوط کرد. 13 سرباز در لحظه و هفت نفر دیگر در بیمارستان، جان خود را از دست دادند. هنوز تعدادی از سربازان نیز در بیمارستان هستند. این حادثه تلخ، مردم را داغدار کرده و مسئولان پس از عرض تسلیت که البته عموم آنها دیرهنگام بود، حالا به دنبال راهکارهایی هستند که ابعاد پنهان حادثه را آشکار کنند. در این ...
علیفر: سه پیشنهاد لیگ برتری داشتم
جام جهانی به عنوان مثال از آفریقا، آسیا، آمریکای مرکزی هم تیم حضور دارد. کیفیت بازی ها از جام جهانی هم بالاتر است و از دیدن این بازی ها لذت می بریم. ***بهترین تیم جام تا این لحظه کدام تیم بوده است؟ بهترین تیم از نظر کار دفاعی و این که چه تیمی احتمالا قهرمان می شود؟ در تمام دنیا نظرها روی پنج کشور است که بهترین کیفیت فوتبال را دارند. 4 کشور، از کشورهایی که در طول سال مسابقات باشگاهیشان ...
اشعار آیینی ویژه شهادت امیر مؤمنان "حضرت علی علیه السلام"
کردی ببین به صورت خونین تو را صدا کردم عزیز من به تو گفتم که بی تو می میرم ببین به عهد چهل ساله ام وفا کردم دلم ز بس نگران نگاه زینب بود دو شانه حسنین خودم رها کردم محارمند کنون دور دخترم اما اشاره جانب گودال کربلا کردم تمام شاخه گلانش به نیزه چیده شود به پیش دیده زینب گلو بریده شود قاسم ...
بازگشت از دنیای مردگان/پس از سه ساعت مردن دوباره زنده شدم!
.... ناگهان صداها زیاد شد و فریاد پدرم و ضجه های مادرم را شنیدم که اشک می ریختند و خدا را شکر می کردند. چشم که باز کردم مادرم را روبروی خودم دیدم که نوازشم می کرد، اما در همین لحظه صدای دخترانه ظریفی را که چند لحظه قبل می گفت:" به خانواده اش خبر دهید و... " شنیدم که می گفت:" چهار دقیقه تمام مُرده بود ... اما یک لحظه دلم به حالش سوخت و گفتم: یا خدا ... به حق آبروی جدم فاطمه(س) کمکش کن که چند لحظه ...
از دانشجوی رشته "آی تی" تا تصاویر پروفایل هایی که از شب قدر جا نماندند
/آخه قهر تا کِی خدا؟ دلم گرفت برا عاقبت بخیر شدن، باید/از همه غیر خودت فرار کنم/اگه امشب منو عَفوَم نکنی/با شب اول قبر چکار کنم؟ یه کاری کن که شب اول قبر/رو لبم ذکر خدا خدا بیاد/قَسَمِت میدم منو تنها نذار/زود خبر بده امام رضا بیاد بیا امشبو به جای غضبت/مهربونیتو بهم نشون بده/آی اونی که به بدا امون میدی/یه باره دیگه بهم امون بده تو بزرگی پس بزرگی کن برام ...
ابعاد تازه ای از ترور بیولوژیک داوود سرلک در عاشورای سال 88/ آن مرد پهلوان رفت
. قدیر پسر بزرگشان است. جزو اولین شهدای مدافع حرم. برای رفتن به سوریه بی تابی می کند. پدر و مادر موافق نیستند. بعد از داوود، تمام دلخوشی شان قدیر بود. مادر همینطور که حرف می زند، اشک از چشمانش جاری است. کلمه هایش با اشک بر زبانش می آید. عکس داوود روی اپن است. زیر آن نوشته شادروان داوود سرلک . با خودم فکر میکنم که احتمالا در تصادف یا حادثه ای به رحمت خدا رفته است. پدر اما داستان تلخی از ...
پنج روز تجاوز به دختر فراری توسط 2 جوان در یک روستای شمال
وعده های این پسر دروغ بود. چند بار می خواستم از آنجا فرار کنم. اما هیچ جا را بلد نبودم. هر لجظه خودم را نفرین می کردم که چرا چنین اشتباهی کردم تا اینکه دل به دریا زده و از خانه روستایی بیرون آمدم و سرگردان بودم که پلیس مرا بازداشت کرد. دختر جوان با صدایی بغض آلود گفت: برای خودم متأسفم. نمی دانم چه طور به چشمان پدر و مادرم نگاه کنم. آنها مرا خیلی دوست دارند و برایم زحمت می ...
ارادت ما فلسطینی ها به مردم ایران از جنس دیگری است
توافق کردم که همچنان با ایشان در ارتباط باشم و کتابی درباره امام رضا(ع) تألیف کنم، تا بتوانم ایشان را بیشتر به مردم سرزمین خودم بشناسانم. وقتی با امام رضا(ع) آشنا شدید چه صفاتی از ایشان توجهتان را جلب کرد؟ درباره احساسم نسبت به لقب عالم آل محمد(ص) برایتان حرف زدم. هنوز هم این صفت شان دلم را می لرزاند و احساس حیرت دارم. ویژگی دیگری از ایشان هم برایم عجیب است و آن غریب الغربا بودن امام هشتم ...
سیره عملی امام خمینی در ماه مبارک رمضان
) یکی از اساتید قم نقل می کرد شبی مهمان حاج آقا مصطفی بودم، ایشان خانه جداگانه ای نداشتند و در منزل امام زندگی می کردند، نصف شب از خواب بیدار شدم و صدای آه و ناله ای شنیدم نگران شدم که در خانه چه اتفاقی افتاده است حاج آقا مصطفی را بیدار کردم و گفتم ببین در خانه چه خبر است . ایشان نشست و گوش داد و گفت: صدای امام خمینی است که مشغول تهجد و عبادت است . (12) و در ماه رمضان این شب ...
کدام بازیگران در نقش های مردان و زنان سیاستمدار صد سال گذشته ایران گریم شدند
ای که پادشاهی بر علیه دولت خودش توطئه کند؟ من در پاسخ گفتم: در این صورت تو می بایست نخستین کسی باشی که دست به چنین کاری می زند مرد بیگانه در دربار دسیسه دیگری که از همان آغاز به پیچیدگی زندگی من کمک کرد، وجود مردی به نام ارنست پرون اهل سوئیس بود. وی مرموزترین چهره ای بود که من تاکنون در دربار به آن برخورده ام. بسیاری از مردم به او لقب راسپوتین ایران داده بودند. البته این مبالغه ...
عوامل انسان شناسی در پیدایش فرهنگ جامعه کوفه
. این پژوهش نشان می دهد که: شمار اولین اقامت کنندگان در شهر کوفه به هنگام تأسیس آن، میان 100 تا 110 هزار نفر در نوسان بود و سیف بن عمر روایت می کند که کوفه گنجایش حدود 100 هزار رزمنده را داشت و مسلمانان هنگامی که شهر مدائن را فتح کردند، 100 هزار زمین کشاورزی به دست آوردند و به هر یک از سپاهیان، یک زمین کشاورزی رسید، بدین معنا که شمار آنان 100 هزار نفر بود، و هنگامی که کوفیان به ...
از سپهبد قرنی تا بیت رهبری
من بودم و گریه های پنهایی ام. همه چیز داشت تمام می شد. دلم رو به دریا زدم و از همه محافظ ها عبور کردم بدون این که متوجه بشم گذر کردم من بودم و دامن آقا، اونقدر متوجه نبودم که آقا گفت کافیه آقا جان کافیه ان شاالله زنده باشید، گفتم آقا دعامون کنید، مهربانانه دستی به سرم کشیدن و این دست آخرین یادگاری من از همه دلخوشی ها بود. حالا این روزها من هستم و رویاهایی ...
جهاد سازندگی از پیدایش تا انحلال
آمارها را می خواندم امام(ره) یک حالت نیمه برافروخته ای داشتند. با پایان صحبت های من فرمودند: مگر نگفتم اینها را به مردم بگویید؟ چند بار بگویید. مردم فراموشکارند و بعد فرمودند: وقتی مرغی یک تخم می گذارد این همه سروصدا می کند، آن وقت شما این همه کار کرده اید هیچ نمی گویید؟ از آن جلسه که بیرون آمدیم احساس کوتاهی به ما دست داد که ما در اینجا فرمان حضرت امام(ره) را بر زمین گذاشته ایم. بنابراین ...
هیاهویی برای هکر معروف
اینترنت بود و تحقق رویاهای خودم را در کامپیوتر و اینترنت می دیدم و خانواده بیشتر به دلیل این موضوع فکر می کردند، من مواد مصرف می کنم، چون 24ساعت در یک اتاق دربسته بودم و پای کامپیوتر. من دیپلم هم نگرفتم چون چیزی که من می خواستم، در مدرسه نبود، در اینترنت بود، دوست داشتم برنامه نویسی کنم، سایت طراحی کنم و... نیوتون زیر درخت خوابید و با کنجکاوی برای افتادن یک سیب، جهان را تغییر داد و بعضی ها به خاطر ...
غارت اموال مردم خرمشهر در سایه زد و بند افسران ارشد ارتش عراق/ تیپ 802 تیپ دزدان خرمشهر بود
این همه ثروت و مال ومنال باد آورده، احساس خوشبختی نمی کردم. وجدانم معذب بود، از خودم بدم می آمد، احساس گناه می کردم و خود را عاری از انسانیت می دیدم. از سرنوشت مجهولی بیم داشتم و حتی در کنار خانواده ام نیز احساس آسودگی نمی کردم. تا اینکه سرانجام دست غیب، اولین ضرب شستش را نشانم دادو پس از گذشت یک سال، پسر عزیزم را از دست دادم، قسمتی از اموالم از بین رفت و مادرم مرد. به همسرم، نهاد، گفتم: فکر نمی ...
تبلیغات بلای جان در و دیوار شهر شده است
شهری از تبیلغات مربوط به چاه کنی و لجن کشی و نظایر آن، حدود یک میلیارد تومان از طرف سازمان زیباسازی خرج شد، اما به یک هفته هم نکشید که مردم و صاحبخانه ها بار دیگر ناظر هجوم گروهی کارت پخش کن و کارت چسبان شدند و دیگر سروصداها خوابید... انبوه تراکت های تبلیغاتی درحال عبور از میدان فردوسی چند نفر درحالی که دسته ای کاغذ چاپی در رنگ های مختلف را در دست دارند. به هر عابر یک برگه هدیه ...
پرستو صالحی از رنج بزرگ زندگی اش پرده برداشت
کسانی که مانند 15 سال گذشته این خانواده زندگی می کنند و دست به گریبان یک ماجرای جدی این چنینی هستند توصیه این دو نفرکه با پوست و گوشت و استخوان شان تجربه کردند، صبوری و درک است، بلکه فقط پدر باشد با هر شرایطی. پرستو صالحی ضمن تأیید این نکته گفت: شاید همه فکر کنند ما آمدیم پدرم را خراب کنیم، اما من آمدم خودم را خراب کنم برای اینکه کمی سبک بشوم، به عنوان کسی که چهره است دائم قضاوت می شویم. صالحی که ...
احساس ندامت پرستو صالحی در ماه عسل
خانواده های بچه هایی که مادر و پدرانشان چشم انتظار برگشتشان بودند اما این اتفاق رخ داد. آنها در حالی دچارِ این حادثه شدند که هنوز خاک، پوتین هایشان را هم نگرفته بود و متاسفانه از دستشان دادیم. من از طرف خودم ، رفقام و همه همکارانم تسلیت میگویم این اتفاق را و از خداوند برای بازمانده های آنها صبر میخواهیم. ماجراهای جاده ها هم که خیلی تکراری شده و باید اینقدر آن را تکرار کنیم تا فکری به ...
یوم التوپ؛ بهارستان در خون غرق شد
می شد همه چیز از دست رفته است. لیاخوف خود را به میدان رسانیده و چون وضعیت را خطرناک تشخیص داد تصمیم گرفت که توپ هایی که در باغشاه بود به عجله وارد میدان جنگ کنند و نیز توپ هایی که وسط میدان باقی مانده بود برای آنکه به دست مجاهدین نیفتند از میدان بیرون بردند و صاحب منصب روسی ماموریت خود را به خوبی انجام داد، توپخانه چندین تیر به طرف مردم که از خیابان ها برای کمک به مجلس هجوم آورده بود شلیک کرد و آن ...
گفت وگویی منتشر نشده با - مصطفی کمال پورتراب - یک هفته پیش از مرگ
سروی س هنر جوان ایرانی به نقل از موسیقی ایرانیان ؛ بخش موسیقی: کمتر از دو هفته دیگر مانده بود به این که قرارمان را هماهنگ کنیم اما او رفت، من ماندم و قراری که هماهنگ نشد تا بار دیگر به خودم یادآوری کنم خیلی زود دیر می شود و گاهی از دست دادن لحظه ای می شود خداحافظی همیشگی ما با آدم های اطرافمان. گفت وگوی زیر بخشی از صحبت های من و استاد پورتراب است، گفت وگویی که قرار بود بعدا کاملش کنیم ...
شهداواسطه ازدواج من و مهدی شدند/به تبعیت از ولایت فقیه خیلی تاکید داشت
. بنابراین دوباره پیگیر رفتن شد و من هم حرفی برای گفتن نداشتم که آقا مهدی را منع کنم و با خودم می گفتم راه بدی را که انتخاب نکرده و تازه باید تشویقش کنم. یعنی مخالفتی با رفتنش نداشتید؟ من هر روز حدیث هایی در مورد جهاد برایش جمع آوری می کردم و می خواندم تا به او نشان بدهم که از رفتنش ناراحت نمی شوم. یکبار هم برایتان پیش نیامد که او را از رفتن منصرفش کنید؟ اصلاً، چون ...
گپ و گفت با یکی از قوی ترین مردان ایران + تصاویر
پایگاه خبری ریشه : این برنامه هر چند پس از چند سال با حواشی و درگیری هایی که در آن رخ داد سرانجام به تعطیلی کشیده شد و صدا و سیما از خیر پخش آن علی رغم استقبال مردم گذشت اما موجی از رواج گسترده هجوم نوجوانان و جوانان را به سمت باشگاه های بدنسازی منجر شد و تعداد این باشگاه ها به یکباره با افزایش قابل توجهی در شهرهای مختلف مخصوصا پایتخت روبرو شد؛ اتفاقی که بسیاری معتقدند بدرستی مدیریت نشد و علی رغم داشتن مزایایی چون روی ...
برای شهیدان سرفراز دیارم که تا آخرین قطره خون دست از دفاع نکشیدند
یک لحظه صداهای هزاران هزار انفجار وشلیک توپها و خمپاره اندازها و همه سلاحهای سنگین دشمن شروع شد و آتش تهیه بسیار سنگین و پرحجم دشمن آغاز گردید. من که در کنار همسنگرانم بیرون خوابیده بودم فقط فرصت کردم ماسکم را که کنار بالشم بود بردارم و نگاهی بطرف خط دشمن کردم دیدم آسمان یه تکه سرخ و آتش شده و گلوله های توپ 100 فرانسوی تا نیمه های آسمان رسیده و هنوز به جریزه نرسیده بودند که خیلی سریع خودم را به ...
مصاحبه عجیب با دختر جوانی که با یک اعدامی ازدواج کرد/ عکس
زندگی ام ندارم و به خاطر همین می دانم که خوشبخت می شویم. گویا مراسم عقد شما در دومین ملاقات تان برگزار شد. آشنایی شما و میلاد از کجا شروع شد؟ همه چیز از هفت ماه پیش شروع شد. دفعه قبل فقط یک ربع از پشت شیشه های زندان با هم صحبت کردیم و من در همان یک گفت وگوی کوتاه عاشقش شدم. برادرم با میلاد هم سلولی بودند. او هم درباره میلاد به من گفت جوانی هست که هیچ ملاقاتی در زندان ندارد و ...
تودیع و معارفه پرحاشیه استاندار خوزستان؛
.... عبدالحسن مقتدایی با انتقاد از برخی اظهارات درباره برکناری خود گفت: من اول آذر ماه آتی بازنشسته می شوم بنابراین عنوان کردن این مساله که من بازنشسته شده ام منتفی است. مقتدایی افزود: در نامه ای که به وزیر کشور نوشته بودم این مساله را عنوان کردم و گفتم هفت ماه نیز مرخصی استفاده نشده دارم که می توانم بعد از انتخابات استفاده کنم. وی اضافه کرد: در ابتدا تصورم بر این بود که این مساله به عزل و نصب هایی ...