سایر منابع:
سایر خبرها
ازبچگی آرزو داشتم درپرسپولیس بازی کنم/برانکو از 2ماه قبل مرا می خواست
.... خوشحالم به پرسپولیس آمدم و امیدوارم یک سال خوب را پشت سر بگذارم. همان طور که دیدید آن طور بازیکنی نبودم که بخواهم برای پرسپولیس کلاس بگذارم یا زمان بخرم. فقط چند دقیقه طول کشید تا قراردادم را امضا کنم. مدافع جدید پرسپولیس درباره حضورش در تمرین امروز تصریح کرد: بعد از اینکه قراردادم را امضا کردم خیلی زود راهی محل تمرین شدم و با نظر برانکو اولین تمرینم را با پرسپولیس انجام دادم ...
ملک الشعرای بهار، بهارِ فرهنگ ایران
خیلی دلپذیر بود. مادرم به نظر من و دیگرانی که او را می شناختند یکی از بهترین زنانی بود که پدرم می توانست داشته باشد. پشت پدرم بود. کسی جرأت نداشت در دورانی که پدر در اتاق کار می کرد سر و صدا کند. البته بچه ها بزرگ شده بودند و سر و صدایی نداشتند. من هم که کوچک بودم، شلوغ نمی کردم و به باغ می رفتم و بازی می کردم. کسی حق شلوغ کردن نداشت چون مادر می گفت آقا دارد کار می کند. پشت هر بزرگی یک ...
بسته خبری سفیر یکشنبه 06 تیرماه 1395
بمب عمل کند هر چه سریع تر به کناری رفته و جوراب هایم را پوشیدم و سپس به توالت رفته و از آنجا خارج شدم و از کوچه پشتی به میدان ابوذر که فولکس را آنجا گذاشته بودم رفتم و از محل دور شدم. انتشار به مناسبت 6 تیر سالروز ترورامام خامنه ای ____________________ @safir_hamandishi شبکه خبری سفیر, [25.06.16 03:40] [ Photo ] بازداشت 330 فلسطینی از آغاز ماه مبارک ...
گفت وگویی خواندنی با یک شهید/ پرواز از هزارقله مریوان
...> خبرنگار رادیو: چندمین بار هست که به جبهه اعزام می شوید؟ شهید علی اکبر بالویی: دومین باری است که به جبهه می روم. خبرنگار رادیو: اعزام قبلی شما در کدام جبهه بود؟ شهید علی اکبر بالویی: اعزام قبلی من در جبهه ایلام بود. خبرنگار رادیو: در کدام عملیات شرکت کردید؟ در عملیات والفجر 3 در منطقه مهران شرکت کردم که به علت اصابت ترکش خمپاره زخمی شدم. خبرنگار ...
فریمان: در تاکسی شنیدم پرچمدار ایران شده ام/ این موضوع فقط یک مانور تبلیغاتی بود/ من سدشکنم!
. این اتفاق در حالی رقم خورد که رکورد تمرینی من هم همین عدد بود. به هر حال با خستگی و روحیه نامناسب در روز مسابقه حاضر شدم و نتوانستم روی سکو بروم اما من و تقی پور هر دوحد نصاب حضور در المپیک با وایلدکارت را کسب کردیم. در پایان بازی ها و وقتی به کشور برگشتیم هر دوی ما را محروم کردند. چند وقت محروم بودید؟ تقریبا تا یک ماه مانده به آغاز المپیک این محرومیت ادامه داشت. یک ماه مانده به ...
ترکش جنگ فلجم کرد اما جانبازی نمی دهند
هر شش، هفت سال پرونده های قبل را نابود می کنن. دستمان به جایی بند نیست. از بدبختی ما پسرعمو که می توانست ما را راهنمایی کند هم همان سال ها تصادف کرد و مرد. زهرا می گوید از زمانی که ترکش خورد دیگر چیزی یادش نمی آید: یک ماه در بیمارستان ها بیهوش بودم. وقتی به هوش آمدم که مادرم بالای سرم بود. تا دو سه سال هم فلج بودم. مدرسه هم نمی توانستم برم. تا کلاس سوم روزی چند بار تشنج می کردم، می ...
روایت مقاومت نخستین جانباز نخاعی مدافع حرم
فرمانده ما بود. او اولین شهید مدافع حرم استان خوزستان است. تروریست های جبهه النصره منطقه را گرفته بودند. بچه های ما حرکت کردند. یک دسته احتیاط ماند و سه دسته حرکت کرد به جلو. من با آقا سید بودم. بچه ها به هدف ها رسیده بودند، سید به من گفت که تو دسته احتیاط را بردار بیا جلو. من جدا شدم و با بچه های احتیاط رفتم جلو تا 50 متری دشمن رسیدیم اما آتش دشمن آنقدر سنگین بود که بچه ها نتوانستند بکشند ...
درد و مصائب جانبازان شیمیایی در توصیف نمی گنجد
به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس ، خانه طراحان انقلاب اسلامی به مناسبت هفته حقوق بشر آمریکایی، مجموعه ای از تولیدات خود را با موضوع تناقض بیان و عمل مسئولان آمریکایی در زمینه حقوق بشر به تصویر کشیده است. یکی از این تولیدات با موضوع حمایت آمریکا از صدام جنایتکار در جنگ تحمیلی علیه ایران است که با وجود استفاده صدام از سلاح شیمیایی علیه ایران، هیچ گونه واکنشی از سوی آمریکا و مجامع جهانی به دنبال ...
مادری که با قایق به دیدار مزار شهیدش می رود/شهید کریمی مدفون در میانه یک سد
، یادآور می شود: هر چند دور تا دور روستایمان را آب محاصره کرد اما برخی از اوقات با قایق بر سر مزار پسرم می روم. وی با بیان اینکه پس از ساخت سد حدود 13 سال بر سر مزار علی اکبرم نرفته بودم و در حال حاضر دو سال است که می توانم با قایق بر سرمزارش بروم، گفت: پس از 13 سال توانستیم با نامه نگاری هایی که با بنیاد شهید انجام دادیم از بین آب ها به جزیره لفورک برویم و در حال حاضر حدود دو سال هر 6 ماه بر ...
حضرت زینب(س) قلبم را آرام کرد
خواب دیده بودم شهیدی آوردند من به او سلام دادم. چند روز بعدش روزه بودم و وضو گرفتم نماز بخوانم که محمد زنگ زد و گفت من تهران هستم. می روم مأموریت. گفتم سه روز است از مأموریت آمدی کجا می روی؟ گفت دعا کن شهید شوم. گفتم شما زنده باشید مثل شما محمدها باید باشند، گفت آره مامان راست می گویی اگر صلاح باشد شهید شوم شهید می شوم. فکر می کردید که روزی محمد به شهادت برسد؟ گویا در خانواده از قبل شهید ...
اشک های عروس خانم درجدایی از داماد 91 ساله!
نداشته باشد؟ قاضی مرد را به آرامش دعوت کرد و در ادامه از مادر او خواست حرف بزند. زن نگاهش را به سوی قاضی برگرداند. 65 سالش بود و صدایی یکنواخت و آرام داشت. آهی کشید و گفت: چند سال پیش همسرم را از دست دادم و تنها شدم. بعد از آن با بچه و عروس و نوه ها سرم گرم بود تا اینکه سال گذشته یکی از عروس هایم پیشنهاد داد دوباره ازدواج کنم. همان حرف هایی را زد که معمولاً همه می گویند. گفت از تنهایی ...
انفجار حزب جمهوری اسلامی، انفجار عقده های ضدانقلاب بود/ بنی صدر ماموریت داشت جنگ اتفاق بیافتد
خودشان تغییر دادند. دفاع پرس: به نظر شما دشمنان هرگاه که با بیداری اسلامی مواجه می شوند، جنگ در منطقه راه می اندازند؟ محمودی: جنگ یکی از اهرم هایی ست که می تواند در اراده ملت ها سستی ایجاد کند. در زمان آغاز جنگ من نماینده مردم قصرشیرین، گیلانغرب و سرپل ذهاب در نخستین دوره مجلس شورای اسلامی بودم. پیش از آغاز رسمی جنگ، درگیری های مرزی در آن منطقه شروع شده بود. عراقی ...
عکس/ مجید سوزوکی واقعی چگونه شهید شد
صحرایی رو پرپر می کرد. دفعه قبل که تو شاخ پدافند می کردیم عراقی ها با خمپاره شیمیایی می زدن یه بار که بوی سیر و بادام تلخ تو منطقه پیچید بیسیم زدم به گردان که برادر اینجا شیمیایی زدن. از پشت بیسیم بنده خدا گفت برادر مثلا تو فرماندهی اگه تو بگی شیمیایی زدن بقیه باید بگن بمب اتمی زدن یه خورده خوددار باش نیرو ها نترسن !!!! نصف راه رو رفته بودم که صوت خمپاره صد و بیست که تو سینه ...
مقایسه نشدن با اصغر فرهادی تبدیل به فوبیا شده است
: در اکران فیلم در برج میلاد خانم حاتمی حضور داشتند و من احساساتی شدم و گفتم این فیلم را تقدیم می کنم به دو کارگردانی که درباره مادر فیلم ساختند. بعد از این حرف منتقد ها گفتند فیلم را از روی مادر ساخته ای. متاسفانه بعضی منتقدان ما از مخاطبان عام هم عقب تر هستند. من در این سال ها به جرات می گویم که نقد تکنیکی خیلی کم دیده ام. اکثر نقد ها فقط درباره قصه و سناریو است. حتی به ظرایف بازیگری هم در نقد ...
معتقدم قلم به امام رضا(ع) بدهکار است
...> مهناز صابونی هستم . سال 1350 در شبستر به دنیا آمده و بزرگ شدم اما بعد از ازدواج مدتی ساکن ارومیه بودم و هم اکنون تهران زندگی می کنم . زندگی شما از چه زمانی رنگ و بوی شعر گرفت؟ از کودکی علاقمند به شعر و شاعری بودم اما از آنجا که رشته ی تحصیلی ام ادبیات نبود همیشه مشکلاتی در خصوص وزن و عروض و ... داشتم که بعد از اتمام تحصیلاتم و حضور در انجمن شعر ارومیه بصورت حرفه ای روی وزن و عروض و ...
شهردار حقوق پرسنل را به موقع پرداخت کند / عدم ثبات در مدیریت بزرگترین آفت است
آباد می گوید: “روز اول که به رستم آباد رفته بودم چیزی آنجا نبود. اساسا آنجا بخطر اسکان مردم زلزله زده بافت شهری به خود گرفته بود. ما چیزی نداشتیم. نه میزی نه دفتری نه ماشینی نه پرسنلی... هیچ چیز. یک روز یک چهارپایه برداشتم و رفتم بالای آن و مردم را دور خودم جمع کردم و گفتم: من شهردار شما هستم. اسماعیل حاجی پور.” وی از سال 72 تا 75 به عنوان شهردار منطقه یک رشت انتخاب شد و سال 75 شهردار ...
جاسوسی شوهر هوس باز برای رهایی از زندگی سیاه / ساسان با چند زن در خانه خودمان رابطه شوم داشت
...، سرانجام بر سر سفره عقد نشستم. برای بار سوم عاقد گفت: آیا عروس خانوم راضیند؟! درحالی که دیگرهم از گل چیدن برگشته و هم گلاب را آورده بودم، با نگاهی پر از حس خجالت فرزندانه با صدایی لرزان گفتم: با اجازه بزرگترها و پدر ومادرم، بله! در آغاز راه همه چیز بروفق مراد و پنداری که حس خوشبختی در ازدواج ما اردو زده و راه را برهر شکستی بسته بود.روزها یکی پس از دیگری درحال سپری شدن بودند تا این که پس از ...
مجاهدان و احرار عراقی در مقابل رژیم بعث
پیش از عملیات بیت المقدس در سال 1361 که منجر به آزادسازی خرمشهر شد، نیروهای مجاهد عراقی به صورت داوطلبانه در کارهای تخصصی مانند تکنسین فنی، مترجمی اسرای عراقی و شنود مکالمات بی سیم بعثی ها در برخی یگان ها نقش داشتند. به گفته ی محسن رضایی فرمانده کل سپاه در دفاع مقدس بعد از آزادسازی خرمشهر تصمیم گرفته شد تا تیپی با استفاده از نیروهای عراقی سازماندهی شود تا در جریان پیشروی در خاک عراق و ورود به ...
ایران؛ مظلوم ترین قربانی سلاح های شیمیایی/جانبازان شیمیایی دنیایی عاری از سلاح های شیمیایی می ...
اورژانس بردند و از آنجا به بیمارستان منتقل کردند. مدام حالت تهوع داشتم. سوزش چشم امانم را بریده بود .مدام توی چشمم قطره می ریختند.وضعیت جسمانی ام آنقدر حاد بود که مرا به بیمارستان لبافی نژاد تهران منتقل کردند. 15 روز در حال کما بودم. خانواده ام که از مکانم مطلع شدند، به ملاقاتم آمدند. آنها خیلی خوشحال بودند که زنده ام. بعد از چند هفته، با آنها به کرمان برگشتم و در خانه تحت درمان بودم. ...
شهید حجت الاسلام شیخ عبدالله میثمی
چندتا از رفقای درجه یک من به شهادت رسیدند. غم از دست دادن برادر و دوستانم حالم را عجیب حالی کرده بود. همش دوست داشتم که جبهه باشم. از طرف نماینده حضرت امام(ره) در سپاه، حجت الاسلام والمسلمین محلاتی به مسوولیت دفتر نمایندگی امام در قرارگاه خاتم الانبیا انتخاب شدم. تمام تلاشم این بود که فرمانده ها و رزمنده ها را با کلام امام(ره) آشنا کنم. شاید باورتون نشه، اما کتاب های سخنان امام(ره) را جمع کرده بودم و ...
ارزنده: چهارماه درد کشیدم وبه هیچکس نگفتم مصدومم - خدا صدایم راشنید
بین بیشتر از ناملایماتی ها ناراحت بودم اما کسب ورودی المپیک همه این مسائل را برایم شیرین کرد. ارزنده در پاسخ به این سوال که سالها مشکلات و استعفا و سرپرستی در فدراسیون دوومیدانی تاثیری بر کار شما گذاشت گفت:مشکلات سال گذشته هم مثل زمان استعفای داوری بود.شرایط مثل 4 سال قبل شده بود که پیش سرپرست فدراسیون رفتم و گفتم من ورودی المپیک می آورم گفت برو هر وقت 7/90 پریدی بیا صحبت می کنیم. وقتی ...
شکست گروهان یکم رژیم بعث در 10 دقیقه
.... در این منطقه نیز موانع طبیعی و تجمع نیروها و تسلیحات و کمین های عراقی نتوانستند مانع پیشروی سپاهیان ایرانی شوند و تیپ های 429 و 605 و تیپ 83 عراق، متحمل خسارات سنگین و تلفات زیادی شدند. فرمانده ی تیپ 83 دراین عملیات کشته شد و با توجه به ضد حمله های پی درپی عراق، مناطق آزاد شده در قدس 1، 2 و 5 که مساحتی حدود 400 کیلومتر مربع را شامل می شد، کماکان در دست نیروهای مومن ایرانی باقی ماند." منبع: دفاع پرس ...
روش زندگی به سبک مردی بهشتی
میان بگذارم. شهید بهشتی به دنبال اداره جلسات صبح و عصر خبرگان در گوشه ای به تنهایی نماز می خواند و خسته به نظر می رسید.به اقتضای جوانی با شدت مسائل دل خود را گفتم. اظهار نگرانی کردم و در حالی که بهشتی خسته رادر آن گوشه گیر انداخته بودم گاه بلند صحبت می کردم. شهید بهشتی، موقر و متین با لبخند ملیح ساکت بود و مرا می نگریست. تندی من و سکوت او لحظاتی ادامه یافت . احساس خاصی در من بوجود آمده ...
سرقت از اتباع خارجی در پوشش پلیس مخفی
تومان از وی اخاذی کردم. پس از این، سرقت هایم را در سال 95 ادامه دادم. اولین طعمه ام در سال 95 مرد ژاپنی بود که به بهانه بازرسی بدنی تبلت و لپ تاپ او را سرقت کردم و از محل گریختم. چند روز پس از این سرقت، سراغ مرد و زن سوئیسی در خیابان سنایی رفتم و اموال آنها را با همین ترفند سرقت کردم و گریختم. وی در ادامه گفت: در این مدت از سه نفر دیگر در حوالی خیابان جشنواره و سازمان آب سرقت کردم تا ...
محیط بان ها، منهای 3
.... بنزین در حال اتمام بود به فرودگاه سنندج بازگشتیم. در اداره به محیط بان ها گفتم که در دشت میش مرغ نیست. جواد با 23 سال خدمت در لباس محیط بانی برافروخته شد. من را به دشت برد. این بار با لندرور آشنا بعد از دو ساعت یک گله 32 تایی را دیدم. جواد گفت آنها صبح اینجا چرا می کنند. بعدازظهر به سایر تپه ها می روند و غروب را در سر ارتفاعات شب گذرانی می کنند! همه را درست گفت! جواد بیش از هر کسی ...
نذری بزرگ برای دیدار فرزند، بزرگمردی که خود را وقف مردم کرد در ماه عسل
در برنامه بیست و یکم ماه عسل احسان علیخانی از مهمانانش دعوت کرد تا وارد قاب "ماه عسل" شود. حاج محمود حمیدی به همراه فرزندش از روستای یل آباد در 6 کیلومتری ساوه آمده بود. روستایی که مهد کشتیگیران بوده و غالب اهالی آن مذهبی، کشاورز و باغدار هستند. وی اظهار کرد: در یلآباد متولد شدم و در 19 سالگی به همراه خانواده به تهران آمدم. پدرم تاجر، کشاورز و دامدار بود، مجدد ازدواج کرد و خانواده از هم متلاشی شد. پدرم بخشی از دارایی خود را به یکی از براد ...
مردم جهان از جنایات شیمیایی صدام خبر ندارند
مصدومین این حادثه غرامت بدهند. او نه تنها یک معلم نمونه بلکه اسوه ی صبر و مقاومت برای همه ی بانوان سرزمین ما ایران است. در ادامه، ماحصل گفت وگوی خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس با خانم فریده شافعی جانباز 70 درصد سردشتی را می خوانید. من "فریده شافعی" متولد سردشت هستم و در زمان بمباران شهرمان، 27 ساله و آموزگار بودم. سردشت بارها توسط رژیم بعث عراق مورد حمله قرار گرفته بود ...
وزارت خارجه پیگیر حقوق و غرامت جانبازان شیمیایی از آمریکا باشد/ دولت با تبلیغات منفی دید جامعه را نسبت ...
... در عملیات والفجر هشت با گاز خردل شیمیایی شدم جانباز شیمیایی جنگ هشت ساله ایران و عراق اظهار داشت: در سال 62، زمان عملیات بدر برای نخستین بار در جنگ حضور یافتم که چند ترکش حاصل حضور در این عملیات بود. علی سخاوتی به خبرنگار اوشیدا گفت: عملیات والفجر هشت عملیات بعدی که در آن حضور یافتم بود که در عملیات با شنا و عبور رزمندگان از اروند نقاطی از کشور که در چنگال عراق گرفتار ...
روشن: آقای مظلومی! اگر اسم خیانتکاران را نیاوری، خودت خیانتکاری!
برخورد مظلومی را دیدم، از مراسم بیرون آمدم. ظاهرا مظلومی از مصاحبه های من ناراحت بود که چنین رفتاری انجام داد. در صورتی که حقیقت، تلخ است. سال گذشته وقتی کمیته فنی تشکیل شد، نظر من مربی خارجی بود اما منصور پورحیدری اصرار داشت که مظلومی با توجه به تجربه ای که دارد، می تواند به استقلال کمک کند. وقتی مظلومی انتخاب شد از کمیته فنی کنار رفتم، چون می دانستم او در استقلال موفق نمی شود. روشن ادامه ...
قاتل درس خوان از اعدام رهایی یافت
گرفت و با ابراز پشیمانی از این جنایت به قضات گفت: روز حادثه قصد کشتن مقتول را نداشتم. آن زمان به خاطر بدهی هایی که داشتم تحت فشار بودم و زندگی ام رو به نابودی بود. اگر مقتول پولم را نمی داد نابود می شدم. برای همین سراغش رفتم. اما باور کنید من قاتل جانی نیستم. یک مهندس هستم که حتی در این مدت هشت سال در زندان نیز به تحصیلاتم ادامه دادم و سه مدرک تحصیلی دیگر یعنی دو مدرک فوق دیپلم و یک مدرک لیسانس ...