سایر خبرها
انتقام نافرجام عشقی که منجر به قتل سه سرباز شد
وظیفه دیگر که در اطراف معدنی در کوههای شمال تهران نگهبانی می دهند، دوست هستند، پس از این تصمیم گرفتم تا اسلحه آنها را برای انتقام از پدر دختر مورد علاقه ام سرقت کنم، چند روز بعد از آشنایی آرش به من گفت اگر فشنگ داشته باشم می توانم همراه آنها به کوه بروم و با اسلحه دوست سربازشان در کوهها تیراندازی کنیم. وی ادامه داد: من نیز فشنگ تهیه کرده بودم و تصمیم گرفتم تصمیم خود را عملی کنم، به همین ...
ناطق نوری: خداوند منافقین را لعنت کند که باعث شدند برای ما محافظ در نظر گرفته شود / این کار موجب ایجاد ...
کانون توحید با تسلیت سالروز شهادت امام علی (ع) اظهار کرد: من با شهید بهشتی از سال 42، 43 که با برخی دوستان حوزوی دروسی را نزد ایشان آموزش می دیدیم، آشنا شدم. وی ادامه داد: این آشنایی تا پس از انقلاب و آخرین روزهای حیات این شهید ادامه داشت؛ به طوری که همواره از مصاحبت با وی بهره می بردم و سخت شیفته اخلاق و مدیریتش بودم و از جهات بسیاری تأثیر پذیرفتم و خود را مدیون شهید بهشتی می دانم. ...
ارزنده: چهارماه درد کشیدم وبه هیچکس نگفتم مصدومم/خدا صدایم راشنید
...:مشکلات سال گذشته هم مثل زمان استعفای داوری بود.شرایط مثل 4 سال قبل شده بود که پیش سرپرست فدراسیون رفتم و گفتم من ورودی المپیک می آورم گفت برو هر وقت 7/90 پریدی بیا صحبت می کنیم. وقتی ورودی المپیک را گرفتم باز هم سکوت کردم اما خودشان فهمیدند چه خبر است. ملی پوش دوومیدانی ادامه داد:پارسال هم شرایط همین بود .وقتی می گفتم چرا حقوقم قطع شده می گفتند خوب باید دوباره بپری و خودت را ثابت کنی اما ...
ازبچگی آرزو داشتم درپرسپولیس بازی کنم/برانکو از 2ماه قبل مرا می خواست
.... خوشحالم به پرسپولیس آمدم و امیدوارم یک سال خوب را پشت سر بگذارم. همان طور که دیدید آن طور بازیکنی نبودم که بخواهم برای پرسپولیس کلاس بگذارم یا زمان بخرم. فقط چند دقیقه طول کشید تا قراردادم را امضا کنم. مدافع جدید پرسپولیس درباره حضورش در تمرین امروز تصریح کرد: بعد از اینکه قراردادم را امضا کردم خیلی زود راهی محل تمرین شدم و با نظر برانکو اولین تمرینم را با پرسپولیس انجام دادم ...
وصیت های جاودان
برخورد می کرد. به پدر و مادرش احترام فوق العاده ای می گذاشت و لحظه ای از آنان غافل نبود. افراد خانواده و دوستان را به نماز اول وقت توصیه می کرد. از درآمد ماهیانه خود درصدی به فقرا و درماندگان اختصاص می داد." مادرش می گوید :بچه که بود موسی الرضا را می بستم روی کولم، می رفتم نشاگری می کردم. کارگری می کردم. از سر کار که بر می گشتم، همان روی کولم نهار می پختم، نهار ما مگه چی بود، گوجه را پته ...
ملک الشعرای بهار، بهارِ فرهنگ ایران
خیلی دلپذیر بود. مادرم به نظر من و دیگرانی که او را می شناختند یکی از بهترین زنانی بود که پدرم می توانست داشته باشد. پشت پدرم بود. کسی جرأت نداشت در دورانی که پدر در اتاق کار می کرد سر و صدا کند. البته بچه ها بزرگ شده بودند و سر و صدایی نداشتند. من هم که کوچک بودم، شلوغ نمی کردم و به باغ می رفتم و بازی می کردم. کسی حق شلوغ کردن نداشت چون مادر می گفت آقا دارد کار می کند. پشت هر بزرگی یک ...
بسته خبری سفیر یکشنبه 06 تیرماه 1395
بمب عمل کند هر چه سریع تر به کناری رفته و جوراب هایم را پوشیدم و سپس به توالت رفته و از آنجا خارج شدم و از کوچه پشتی به میدان ابوذر که فولکس را آنجا گذاشته بودم رفتم و از محل دور شدم. انتشار به مناسبت 6 تیر سالروز ترورامام خامنه ای ____________________ @safir_hamandishi شبکه خبری سفیر, [25.06.16 03:40] [ Photo ] بازداشت 330 فلسطینی از آغاز ماه مبارک ...
فریمان: در تاکسی شنیدم پرچمدار ایران شده ام/ این موضوع فقط یک مانور تبلیغاتی بود/ من سدشکنم!
. این اتفاق در حالی رقم خورد که رکورد تمرینی من هم همین عدد بود. به هر حال با خستگی و روحیه نامناسب در روز مسابقه حاضر شدم و نتوانستم روی سکو بروم اما من و تقی پور هر دوحد نصاب حضور در المپیک با وایلدکارت را کسب کردیم. در پایان بازی ها و وقتی به کشور برگشتیم هر دوی ما را محروم کردند. چند وقت محروم بودید؟ تقریبا تا یک ماه مانده به آغاز المپیک این محرومیت ادامه داشت. یک ماه مانده به ...
روایت مقاومت نخستین جانباز نخاعی مدافع حرم
.... تروریست ها روی تپه بودند و ما پایین بودیم و به ما مسلط بودند. اگر جلو می رفتیم قطعاً بچه ها به شهادت می رسیدند. گفتم برگردیم. چند نفر آنجا گلوله خوردند. من هم از ناحیه پشت احساس سوزش کردم و افتادم. نگاه کردم دیدم از نیم تنه به پایین توان حرکت ندارم، یعنی بدنم بی حس شده بود. مدتی گذشت و من روی زمین بی حس افتاده بودم تا اینکه یک پیرمرد بسیجی سوری خودش را به من رساند و نیم متر به نیم متر من را ...
مادری که با قایق به دیدار مزار شهیدش می رود/شهید کریمی مدفون در میانه یک سد
، یادآور می شود: هر چند دور تا دور روستایمان را آب محاصره کرد اما برخی از اوقات با قایق بر سر مزار پسرم می روم. وی با بیان اینکه پس از ساخت سد حدود 13 سال بر سر مزار علی اکبرم نرفته بودم و در حال حاضر دو سال است که می توانم با قایق بر سرمزارش بروم، گفت: پس از 13 سال توانستیم با نامه نگاری هایی که با بنیاد شهید انجام دادیم از بین آب ها به جزیره لفورک برویم و در حال حاضر حدود دو سال هر 6 ماه بر ...
حضرت زینب(س) قلبم را آرام کرد
خواب دیده بودم شهیدی آوردند من به او سلام دادم. چند روز بعدش روزه بودم و وضو گرفتم نماز بخوانم که محمد زنگ زد و گفت من تهران هستم. می روم مأموریت. گفتم سه روز است از مأموریت آمدی کجا می روی؟ گفت دعا کن شهید شوم. گفتم شما زنده باشید مثل شما محمدها باید باشند، گفت آره مامان راست می گویی اگر صلاح باشد شهید شوم شهید می شوم. فکر می کردید که روزی محمد به شهادت برسد؟ گویا در خانواده از قبل شهید ...
انفجار حزب جمهوری اسلامی، انفجار عقده های ضدانقلاب بود/ بنی صدر ماموریت داشت جنگ اتفاق بیافتد
گیلانغرب بود که سرهنگ کبیری نام داشت. من بار ها با این ها برخورد کردم و احساس کردم این ها صادق نیستند و خیانت می کنند. این را به مسئولین گفتم؛ اما برای این گفته ام دلیلی نداشتم. یک بار با چند نفر از نمایندگان ازجمله شهید آیت الله شاه آبادی به منطقه غرب کشور رفتیم. آن وقت به آن ها گفتیم که این دو نفر خائن اند. آن ها به من می گفتند شما تندرو هستی، قضاوت تندی می کنی و باور نکردند. در سفری ...
عکس/ مجید سوزوکی واقعی چگونه شهید شد
صحرایی رو پرپر می کرد. دفعه قبل که تو شاخ پدافند می کردیم عراقی ها با خمپاره شیمیایی می زدن یه بار که بوی سیر و بادام تلخ تو منطقه پیچید بیسیم زدم به گردان که برادر اینجا شیمیایی زدن. از پشت بیسیم بنده خدا گفت برادر مثلا تو فرماندهی اگه تو بگی شیمیایی زدن بقیه باید بگن بمب اتمی زدن یه خورده خوددار باش نیرو ها نترسن !!!! نصف راه رو رفته بودم که صوت خمپاره صد و بیست که تو سینه ...
امیدوارم رسیدگی به پرونده های مردم، وبال پرونده ام در قیامت نباشد/ گاهی در جریان مشکلات مردم گریه می کنم
اند و محمد؛ برادر بزرگترم هم قاضی است و هم اکنون معاون قضایی رئیس کل دادگستری تهران است. وی افزود: بنده در سال 1370 پس از دریافت مدرک سیکل، در دانش سرای قاین رشته تربیت معلم قبول شدم. از دوماه سال تحصیلی کلا دو هفته به دانش سرا رفتم اما علاقه ای نداشتم.به همین دلیل قصد داشتم تحصیل در دانش سرا را رها کنم اما پدرم مرا تهدید می کرد که اگرتحصیل را رها کنی، باید در روستا بمانی و کارهای کشاورزی ...
معتقدم قلم به امام رضا(ع) بدهکار است
...> مهناز صابونی هستم . سال 1350 در شبستر به دنیا آمده و بزرگ شدم اما بعد از ازدواج مدتی ساکن ارومیه بودم و هم اکنون تهران زندگی می کنم . زندگی شما از چه زمانی رنگ و بوی شعر گرفت؟ از کودکی علاقمند به شعر و شاعری بودم اما از آنجا که رشته ی تحصیلی ام ادبیات نبود همیشه مشکلاتی در خصوص وزن و عروض و ... داشتم که بعد از اتمام تحصیلاتم و حضور در انجمن شعر ارومیه بصورت حرفه ای روی وزن و عروض و ...
شهردار حقوق پرسنل را به موقع پرداخت کند / عدم ثبات در مدیریت بزرگترین آفت است
آباد می گوید: “روز اول که به رستم آباد رفته بودم چیزی آنجا نبود. اساسا آنجا بخطر اسکان مردم زلزله زده بافت شهری به خود گرفته بود. ما چیزی نداشتیم. نه میزی نه دفتری نه ماشینی نه پرسنلی... هیچ چیز. یک روز یک چهارپایه برداشتم و رفتم بالای آن و مردم را دور خودم جمع کردم و گفتم: من شهردار شما هستم. اسماعیل حاجی پور.” وی از سال 72 تا 75 به عنوان شهردار منطقه یک رشت انتخاب شد و سال 75 شهردار ...
جاسوسی شوهر هوس باز برای رهایی از زندگی سیاه / ساسان با چند زن در خانه خودمان رابطه شوم داشت
...، سرانجام بر سر سفره عقد نشستم. برای بار سوم عاقد گفت: آیا عروس خانوم راضیند؟! درحالی که دیگرهم از گل چیدن برگشته و هم گلاب را آورده بودم، با نگاهی پر از حس خجالت فرزندانه با صدایی لرزان گفتم: با اجازه بزرگترها و پدر ومادرم، بله! در آغاز راه همه چیز بروفق مراد و پنداری که حس خوشبختی در ازدواج ما اردو زده و راه را برهر شکستی بسته بود.روزها یکی پس از دیگری درحال سپری شدن بودند تا این که پس از ...
شأن درست کردن ها، ما را از مردم جدا کرد
رئیس دفتر بازرسی ویژه رهبری گفت: این شأن درست کردن ها ما را از مردم جدا کرده است و به نظر من حتی پیامبر نیز اگر برای خود شان خاصی قائل بود در کارش موفق نمی شد. به گزارش اعتدال ، حجت الاسلام والمسلمین ناطق نوری طی سخنانی در مراسم گرامیداشت 35امین سالگرد شهادت آیت الله محمد بهشتی در کانون توحید ضمن گرامیداشت سالروز شهادت امیرالمومنین (ع) اظهار کرد: من با شهید بهشتی از سال 42، 43 که با ...
ایران؛ مظلوم ترین قربانی سلاح های شیمیایی/جانبازان شیمیایی دنیایی عاری از سلاح های شیمیایی می ...
اورژانس بردند و از آنجا به بیمارستان منتقل کردند. مدام حالت تهوع داشتم. سوزش چشم امانم را بریده بود .مدام توی چشمم قطره می ریختند.وضعیت جسمانی ام آنقدر حاد بود که مرا به بیمارستان لبافی نژاد تهران منتقل کردند. 15 روز در حال کما بودم. خانواده ام که از مکانم مطلع شدند، به ملاقاتم آمدند. آنها خیلی خوشحال بودند که زنده ام. بعد از چند هفته، با آنها به کرمان برگشتم و در خانه تحت درمان بودم. ...
شهید حجت الاسلام شیخ عبدالله میثمی
چندتا از رفقای درجه یک من به شهادت رسیدند. غم از دست دادن برادر و دوستانم حالم را عجیب حالی کرده بود. همش دوست داشتم که جبهه باشم. از طرف نماینده حضرت امام(ره) در سپاه، حجت الاسلام والمسلمین محلاتی به مسوولیت دفتر نمایندگی امام در قرارگاه خاتم الانبیا انتخاب شدم. تمام تلاشم این بود که فرمانده ها و رزمنده ها را با کلام امام(ره) آشنا کنم. شاید باورتون نشه، اما کتاب های سخنان امام(ره) را جمع کرده بودم و ...
روش زندگی به سبک مردی بهشتی
میان بگذارم. شهید بهشتی به دنبال اداره جلسات صبح و عصر خبرگان در گوشه ای به تنهایی نماز می خواند و خسته به نظر می رسید.به اقتضای جوانی با شدت مسائل دل خود را گفتم. اظهار نگرانی کردم و در حالی که بهشتی خسته رادر آن گوشه گیر انداخته بودم گاه بلند صحبت می کردم. شهید بهشتی، موقر و متین با لبخند ملیح ساکت بود و مرا می نگریست. تندی من و سکوت او لحظاتی ادامه یافت . احساس خاصی در من بوجود آمده ...
سرقت از اتباع خارجی در پوشش پلیس مخفی
اخاذی از اتباع خارجی گرفتم. به همین دلیل با لباس نظامی عکس گرفتم و برای خودم کارت مأمور پلیس مخفی جعل کردم. اولین سرقتم مربوط به سه روز مانده به چهارشنبه آخر سال 94 بود که به عنوان مأمور پسر افغانی را در حوالی اتوبان صدر خفت کردم. پس از اخاذی 100 هزار تومان، او را رها کردم و از محل گریختم. سرقت دوم را سه روز بعد انجام دادم که از پسر افغانی درخواست کارت شناسایی کردم. او کارتی همراه نداشت که 200 هزار ...
محیط بان ها، منهای 3
.... بنزین در حال اتمام بود به فرودگاه سنندج بازگشتیم. در اداره به محیط بان ها گفتم که در دشت میش مرغ نیست. جواد با 23 سال خدمت در لباس محیط بانی برافروخته شد. من را به دشت برد. این بار با لندرور آشنا بعد از دو ساعت یک گله 32 تایی را دیدم. جواد گفت آنها صبح اینجا چرا می کنند. بعدازظهر به سایر تپه ها می روند و غروب را در سر ارتفاعات شب گذرانی می کنند! همه را درست گفت! جواد بیش از هر کسی ...
نذری بزرگ برای دیدار فرزند، بزرگمردی که خود را وقف مردم کرد در ماه عسل
در برنامه بیست و یکم ماه عسل احسان علیخانی از مهمانانش دعوت کرد تا وارد قاب "ماه عسل" شود. حاج محمود حمیدی به همراه فرزندش از روستای یل آباد در 6 کیلومتری ساوه آمده بود. روستایی که مهد کشتیگیران بوده و غالب اهالی آن مذهبی، کشاورز و باغدار هستند. وی اظهار کرد: در یلآباد متولد شدم و در 19 سالگی به همراه خانواده به تهران آمدم. پدرم تاجر، کشاورز و دامدار بود، مجدد ازدواج کرد و خانواده از هم متلاشی شد. پدرم بخشی از دارایی خود را به یکی از براد ...
حقوق آیت الله بهشتی چقدر بود؟
وارد نشود. هر وقت هم مریض می شدم، همه کارهایش را خودش انجام می داد و از من پرستاری می کرد و حتی گاهی غذا هم می پخت . او واقعاً انسان آزادمنش و منصفی بود و اصولاً حرف و عملش یکی بود. یک بار من از ارث پدری فرشی خریدم و آقای بهشتی هیچ حرفی به من نزدند، هر چند اعتقاد داشتند که زندگیشان نباید از مرز طلبگی خارج شود، اما این را برای خود تجویز می کردند و من کاملاً آزاد بودم با ایشان همکاری کنم ...
طاهریان: بعد از مشاهده استارت لیست اعتماد به نفسم را از دست دادم
تیممان به عنوان قهرمانی این رقابت ها دست یابیم. ملی پوش جوان وزنه برداری کشورمان در خصوص آینده خود در این رشته گفت: به طبع باید به اوزان و دسته بالاتر از 62 کیلوگرم بروم که امیدوارم با تمرینات مستمر و هدف دار توانایی جسمانی خود را برای مهار وزنه های بیشتر ارتقاء دهم. مسلما با تجربه اندوزی در این گونه مسابقات، سال های آینده به مدال های بین المللی خواهم رسید. انتهای پیام/ ...
حقوق مخالفان در حکومت امام علی (ع)
....نگارنده در کتابی تحت عنوان حقوق بشر در نهج البلاغه آنها را گردآوری کرده ام. ارائه اسناد و استدلال پیرامون این موضوعات در این مقال نمی گنجد، اما برای نمونه می توان به نحوه برخورد علی(ع) در ماجرای ذیل اشاره کرد: خریت بن راشد از اصحاب امام بود که پس از ماجرای حکمیت در مقابل ایشان ایستاد. او به حضرت علی(ع) گفت: به خدا سوگند! از این پس دستوراتت را اطاعت نخواهم کرد، پشت سرت نماز ...
مردم جهان از جنایات شیمیایی صدام خبر ندارند
بوده و قابل شناسایی نبوده است، همسرم شبنم را از روی پیراهنش شناخته بود . بخاطر مسکّن هایی که به من و فرزندانم تزریق کرده بودند متوجه شدت علائم نمی شدیم. اعزام به تهران و شهادت فرزندم در تبریز من و فرزندانم را به صورت سطحی مداوا کردند و با هلی کوپتر به تهران اعزام شدیم. ما در بیمارستان بقیه الله(عج) تهران بستری شدیم، البته دختر کوچکم از روز اول در کنار من نبود، پزشکان و ...
وزارت خارجه پیگیر حقوق و غرامت جانبازان شیمیایی از آمریکا باشد/ دولت با تبلیغات منفی دید جامعه را نسبت ...
... در عملیات والفجر هشت با گاز خردل شیمیایی شدم جانباز شیمیایی جنگ هشت ساله ایران و عراق اظهار داشت: در سال 62، زمان عملیات بدر برای نخستین بار در جنگ حضور یافتم که چند ترکش حاصل حضور در این عملیات بود. علی سخاوتی به خبرنگار اوشیدا گفت: عملیات والفجر هشت عملیات بعدی که در آن حضور یافتم بود که در عملیات با شنا و عبور رزمندگان از اروند نقاطی از کشور که در چنگال عراق گرفتار ...
روشن: آقای مظلومی! اگر اسم خیانتکاران را نیاوری، خودت خیانتکاری!
برخورد مظلومی را دیدم، از مراسم بیرون آمدم. ظاهرا مظلومی از مصاحبه های من ناراحت بود که چنین رفتاری انجام داد. در صورتی که حقیقت، تلخ است. سال گذشته وقتی کمیته فنی تشکیل شد، نظر من مربی خارجی بود اما منصور پورحیدری اصرار داشت که مظلومی با توجه به تجربه ای که دارد، می تواند به استقلال کمک کند. وقتی مظلومی انتخاب شد از کمیته فنی کنار رفتم، چون می دانستم او در استقلال موفق نمی شود. روشن ادامه ...