سایر منابع:
سایر خبرها
اجرای باله برای بچه های کار؛ 25 تیر در تالار نژاد فلاح
این موضوع سوق داده است، گفت: جایی خوانده بودم 5 میلیون از بچه هایی که الان دارند کودکی می کنند آینده ندارند، یعنی وضعیت مسکن و زندگی شان مشخص نیست. به جز این قضایای مالی، از نظر روانی هم بچه هایی هستند که تحت فشارند و شاید با هزار جور عقده بزرگ شوند. او ادامه داد: خوشبختانه این سال ها خیلی از موسسات، مردم و قسمتی از دولت هم سعی شان بر این است که این معضل از بین برود اما باز جای آگاهی دهی ...
روایت احمد متوسلیان از سرنوشتش/ چه کسی حاج احمد را به سوریه اعزام کرد
شامت را بخور. چهار پرس کباب برگ با کوبیده اضافه و سالاد و ماست و نوشابه و همه چی آورد و خوردیم. خب من از جعفر بزرگتر بودم و شاید از آن روحانی هم بزرگتر بودم. از طرفی هم معلم بودم و حقوق بگیر. از جایم بلند شدم که بروم پول غذا را حساب کنم؛ حاج احمد مچ دستم را گرفت و با آن دست های پهلوانی اش یک فشار به دست من داد. گفت بار آخرت باشد جایی با احمد می روی و دست در جیبت بکنی. این مطالب را مردم ...
شاهرخ استخری: زنده ماندن ما معجزه بود !!
. پدرم شب امتحان خیلی برایش مهم بود و دوست داشت تحصیلم را ادامه بدهم. شاید اگر آنقدر تحصیلات من برای پدرم مهم نبود از ابتدا تئاتر می خواندم و مسیرم از ابتدا سمت هنر بود. در دانشگاه چند ساله درست تمام شد؟ 4 سال و نیم. یعنی 9 ترم. در واقع یک ترم مشروطی داشتم. بنابه دلایلی حال و حوصله درس خواندن نداشتم. روز امتحان مجبور شدم ورقه های امتحانم را سفید تحویل دهم. جالب این است که من ...
ماجرای خواستگاری حاتمی کیا از زبان خودش
چرا ما را سوار نمی کند؟ چرا فکر نمی کند ما همه از جنگ آمدیم؟ گفتم: بردارم قیافه ها را نگاه کن اینها همه خاکی اند دارند از جنگ می آیند. گفت: خب بیایند، هر کسی دارد وظیفه خودش را انجام می دهد. من هم باید نان زن و بچه ام را تهیه کنم. می بینی که این وقت شب (نصف شب بود) دارم وسط بیابان کار می کنم. برای چه دارم کار می کنم؟ الان من هم باید کنار زن و بچه ام خوابیده باشم. من متعجب بودم، نمی فهمیدم چه می ...
مهران مدیری سن مهمان برنامه را لو داد
.... وی همچنین درباره دخترش تیارا بیان کرد: رابطه پدر و دختری را با هیچ چیز نمی توان مقایسه کرد. صادقی در ادامه از دولت عشق گفت و اینکه با حکم دولت عشق من با وجود دو عصا در ماراتن های زیادی پیروز شدم. صادقی در بخش دیگر صحبت های خود درباره شرایط جسمانی اش گفت: من یک ساله بودم که دکتری آمپولی را به اشتباه در عصب پای من زد و من در زمانهایی که همه ی بچه ها می دویدند، در خانه بودم و ...
بسیجی مَشتی شهرک ولیعصر مزد اخلاصش را گرفت
درست روبه روی محل کار بابا بود. صبح ها من را سوار موتورش می کرد و به مدرسه می رساند. بعد که تعطیل می شدیم، دنبالم می آمد و با هم به محل کارش می رفتیم تا کارش تمام شود و به خانه بیاییم. من همه اش جلوی موتور بابا نشسته بودم و با او این طرف و آن طرف می رفتیم. خیلی با هم دوست بودیم. الان دلم برای بابا تنگ می شود. شش ماه است که او را ندیده ام. بعد شعری را که برای بابا گفته و در مراسم مختلف خوانده است ...
شهید هادی و جلب کمک برای جبهه ها
...: عباس هادی می گوید: اواخر سال 60 بود. ابراهیم در مرخصی به سر می برد.آخر شب بود که آمد خانه کمی صحبت کردیم. بعد دیدم توی جیبش یک دسته بزرگ اسکناس قرار دارد. گفتم:راستی داداش اینهمه پول و از کجا میاری!؟ من چند بار تا حالا دیدم که به مردم کمک میکنی. برای هیئت خرج می کنی! الانم که این همه پول تو جیبته.. بعد به شوخی گفتم: راستشو بگو,گنج پیدا کردی!؟ ابراهیم خندید و ...
در اختتامیه "ماه عسل" چه گذشت؟
سولماز دو سال پس از ازدواج تصادف کردیم و من دچار معلولیت شدم. ما بعد از تصادف تغییر مسیر دادیم و هر دو در رشته روان شناسی بالینی تحصیل کردیم. تصادف نگاه من را به زندگی تغییر داد چون معتقدم حادثه ها می توانند فرصت باشند. وی گفت: از دید یک روانشناس معتقدم در برخی برنامه ها باید کار کارشناسی بیشتری انجام می شد کما اینکه می دیدم خود شما هم به این موضوع اشاره می کردید. اما معتقدم شما کار بزرگی انجام می ...
مرور خاطرات با لیلی گلستان
.... چطور با سینما آشنا شدید و نخستین بار چه زمانی به سینما رفتید؟ اولین بار که به سینما رفتم را به یاد ندارم اما چیزی که یادم هست این است که در خانواده ما بچه های هم سن و سال من زیاد بودند و معمولا با دایه ما را به سینمای می فرستادند. آن زمان 6 ساله بودم. سینمایی هم که رفتیم فکر می کنم در خیابان استانبول سابق و جمهوری فعلی بود. اسم فیلم را به یاد ندارم؛ اما همراه با هم سن ...
دورهمی راننده تاکسی ها
پیش روی فیلم از بدقلقی تهیه کنندگان کلمبیا پیکچرز گرفته تا ممیزی ها و اعتراض به صحنه های زیادی خشن آن و ناامیدی از موفقیت آن در باکس آفیس، یک اتفاق تاریخی برای راننده تاکسی و سازندگانش افتاد. 40 سال قبل در 13 مه 1976، راننده تاکسی در کن روی پرده رفت و نخل طلای جشنواره بیست و نهم را از آن خود کرد؛ اتفاقی حیرت انگیز که اول از همه خود اسکورسیزی را غافلگیر کرد. فیلمی که ابتدا کسی آن را جدی ...
فیلم های بروسلی را که دیدم عاشق کاراته شدم!/ با دست گچ گرفته برای سریال رامبد بدلکاری کردم، دکتر گفت فلج ...
، چون شخصیت درونیم آنجا شکل گرفت. من همیشه فکر می کردم اگر این جوری بنشینم و تمرکز کنم می توانم پرواز کنم! همه چیز را کارتونی می دیدم! در کاراته یاد گرفته بودم فکر کنم. تمرین فکر کردن می کردیم. البته اول کیوکوشین می رفتم. من 9 سال کیوکوشین کار کردم. بعد دو سالی آپ کی دو کار کردم، زیاد خوشم نیامد رفتم آی کی دو که دنیای من را عوض کرد. در دوره ای که به خاطر از دست دادن پدرم، ضربه روحی بدی ...
من با استقلال قرارداد بستم خدا را شکر پرسپولیس به دنبالم آمد
به گزارش افکارنیوز ، علی کریمی در گفت و گویی متفاوت درباره زوایای دیگری از علایق و ناگفته هایش صحبت کرده است. *چه تصوری از آینده علی کریمی دارید؟ مرا یک دفعه به 30 سال پیش بردید. من هم مثل بقیه بچه ها دنبال چیزی بودیم که دوست داشتیم. بازی کردن بود. طوری که همه همسایه ها از دست من عاصی بودند. پدر و مادرم و... همین طور می گذروندم و پیش می رفتم. مخصوصا معلم ها چون ...
من و تو با هم هوو شدیم خاله جان/ دختر از کودکی با ما بود / ازدواج شوهرم با دختر پرورشگاهی
. تصوّر می کردم که حضور بچّه دوباره عشق بهادر به من را زنده کرده و او سیمین را از خود خواهد راند امّا بر خلاف آن چه فکر می کردم، بهادر از شنیدن خبر بارداری ام چندان خوشحال نشد. اومدام می ترسید که اگر پدرش بفهمد با سیمین ازدواج کرده از ارث محرومش کند و به همین خاطر ازدواجش را از همه مخفی نگه می داشت و من هم مجبور بودم که پیوسته نقش یک آدم خوشبخت را بازی کنم. سیمین هنوز هم مثل قبل به ...
3 داستان کوتاه طنز، به مناسبت عید سعید فطر
...> وقتی به عیادتش رفتم دلم به حالش سوخت و به شدت غصه اش را خوردم. بدبختی این جا بود که پدر و مادر بچه، موفق به خرید پماد مخصوصِ رفع درد استخوان نشده و نتوانسته بودند بعد از چند روز، مرهمی بر زخم فرزندکوچک و جگرگوشه شان بگذارند و ... تحمل دیدن چنان صحنه دلخراشی را نداشتم؛ به کودک نزدیک شدم وگفتم: " مگه من مُرده م که تو درد می کشی باباجون؟! هر طور شده دردت رو درمون می کنم؛ خیالت تخت ...
حضورمنتخبین مردم در عیدانه ماه عسل
مسافران در خواست کرد تا در عید شاهد اتفاقات تلخ نباشیم. علیخانی گفت: امروز در ماه عسل شاهد مهمانان برگزیده از طرف مخاطبان خواهیم بود. در ادامه بخش هایی از برنامه بی بی که به تنهایی در روستا زندگی میکرد و حاج محمود که به واسطه نذرش امامزاده ای را در یل آباد ترمیم کرده بود، پخش شد. حاج محمود با حضور در برنامه گفت: بعد از حضور در ماه عسل شاهد اتفاقات زیادی بودم اینکه عزیزان از شهر های ...
متوسلیان صید بزرگ اسرائیل بود
زمانی برجسته شد؟ احمد وقتی به جنوب آمد خیلی نمود پیدا کرد؛ ولی در کردستان هنوز آن معروفیت را پیدا نکرده بود. تا آنجایی که من اطلاع دارم، او تا اردیبهشت سال 59 فرمانده سپاه پاوه بود. از همین مقطع من ایشان را شناختم، یعنی زمانی که به همراه تیمی به پاوه اعزام شدیم و به عنوان نیرو تحت امرشان درآمدیم. آن زمان ما ایشان را برادر احمد صدا می زدیم. بعد از اردیبهشت 59 همراه با ایشان به ...
رسوم مناطق مختلف ایران و جهان در استقبال از عید سعید فطر+ تصاویر
شایع است. کودکان در این روز هدیه عید دریافت می کنند. در این ایام بازیهای مختلف چون بازی با چوب و آتش بازی بسیار رایج است و همه در آن شرکت می کنند . برگزاری مسابقه و جشنواره های ورزشی از سوی جوانان در این روز به اوج خود می رسد و همه افراد سعی می کنند که این روز را به بهترین نحو سپری کنند. عید سعید فطر در کشور مالزی: عید فطر در مالزی یک مناسبت پرشور و نشاط است که یک ...
آخرین خواسته امام خمینی از احمد متوسلیان چه بود
به داخل حسینیه رفتیم. آن روز هم ما بار اول بود که امام را از نزدیک می دیدیم. تمام این بچه هایی که با ما بودند زوم شده بودند روی چهره امام و امام هم که حالشان خوب نبود و صحبت نکردند. دقیقاً یادم هست که 45 دقیقه آقای کروبی صحبت کردند و امام هم روی صندلی خود نشسته بود و عین این که به تمام صورت های ما نگاه می کردند. یعنی یک لحظه شما متوجه می شدید که امام به شما نگاه می کند، یا من متوجه می شدم، ایشان ...
از افراد خاله زنک به طوری جدی فاصله بگیرید
نزدیکی با آنها ندارید در مورد مسائل خصوصی تان صحبت نکنید و از آنها مشورت نخواهید؛ شاید همین فردی که امروز تصور می کنید می تواند برای حل مشکلی به شما کمک کند، روزی دیگر مشکل تان را با دیگران در میان بگذارد و در مورد شما با آنها صحبت کند. خاله زنک بودم و خودم نمی دانستم؟! بچه که بودم آنقدر این دو کلمه خاله زنک در گوشم می نشست که خیلی شب ها با خودم فکر می کردم این افراد کجا ...
دل نوشته مجید مجیدی برای عباس کیارستمی
گفت ایشان نباید زیاد حرف بزنند، ولی او اعتنایی نکرد و ادامه داد. من برایش آرزوی سلامتی کردم و گفتم شما حالا حالاها باید فیلم بسازید. گفت: "اینجوری هم خوبه، بعضی وقت ها خوبه که آدم فقط تماشا کند، امروز حدود یک ماه می شه که در اینجا هستم، همه چیز یک جور دیگه اس و سهم من از تماشای آسمان همان نیم متر بالای پنجره است که آسمان دیده می شه." روحش شاد و یادش گرامی باد. روز نو ...
بازی زندگی لرتا؛ مردن روی صحنه با چشمان باز
کلاسیک به صحنه رفته بود کار سخت تری نسبت به کسانی بود که مقابلش قرار می گرفتند. اما لرتا در کنار بازیگران جوانی چون سوسن تسلیمی و مهدی هاشمی خودش را به تئاتر مدرن رساند. خودش از خلوت خفتگان گفته است که هر شب یک ساعت و اندی نقش یک مرده را با چشمان باز بازی می کرد: مرده بودم برای تماشاگرها اما فکر می کردم در کوچه های تهران یا مسکو بودم. با نوشین از این صحنه تئاتر به آن صحنه تئاتر می رفتم. من با چشم ...
تروریستی که از روی فیلم لو رفت!
ادامه در گفتگو با داوود مرادیان، کارگردان این اثر روند ساخت این مستند و مشکلات و موانع ساخت مستندهای نظامی را از نظر می گذرانیم. به عنوان سوال اول چه شد که شما سر از مستند سازی نظامی درآوردید؟ من تا سال 1381 که وارد خدمت سربازی شدم دستیار کارگردان و تدوینگر دو سریال تلویزیونی بودم. بعد از آن آرام آرام جذب مستند سازی نظامی شدم. از جمله آنها مستند “مزدور خاموش” درباره پاکسازی ...
ترویج زایمان طبیعی به چه قیمتی؟
. مائده صناعیان مادر آتنا است؛ مادر دیگری که حرف های مشابه مادر امیر عباس را بازگو می کند و می گوید: فرزند من به دلیل قصور پزشکی در زمان زایمان دچار فلج مغزی شد و الان یک سال و سه ماه است که زندگی نباتی دارد و رشد نمی کند. او می افزاید: من برای زایمان به بیمارستان رفتم. قبل از آمادن پزشک آمپول بی حسی به من زدند که سزارین کنم، ولی دکتر آمد و گفت؛ زایمان باید طبیعی اتفاق بیافتد ...
دهه شصتی ها "سزارین" را ببینند
. همه این کارتون ها مفاهیم ایدئولوژیکی داشتند و اکثر شخصیت های این انیمیشن ها به دنبال هویت گمشده خود و خانواده شان می گشتند. شخصیت اصلی این نمایش نیز اسم و هویت ندارد و در این کارتون ها به دنبال هویت خودش می گردد. علاقه مند هستم که جوانان دهه شصتی به دیدن این نمایش بنشینند تا حال و هوای دوران کودکی برایشان زنده شود . این کارگردان جوان تئاتر در پایان درباره فضاسازی نمایش بیان کرد: این ...
آینده نگاری (Foresight) بیست و چهارساعته
؟ جک باور: چون نمی تونم! ریکر: دوست دارم کمکت کنم، جک... ک. واقعاً می خوام. می خوام باهام روراست باشی، بهم بگی دقیقاً جریان چیه؟ جک باور: روس ها یه چیزی رو ازم گرفتن، اسمش رنه واکر بود توی آپارتمانم کشتنش، منم باید کاری کنم تاوانش رو پس بدن پیلار: ولی این کارا... فقط تشنه ی خون بودنه، تو داری معاهده ای رو نابود می کنی که جور کردنش سال ها طول کشید ...
اهالی سینما در مراسم بزرگداشت کیارستمی
که می خواست از بیمارستان مرخص شود، حال این هنرمند بد شد. ایوبی افزود: ما فورا به دکتر هاشمی، وزیر بهداشت اطلاع دادیم و ایشان همه گونه همکاری کرد و هر کاری که می توانست انجام داد. وی درباره پیگیری پرونده پزشکی کیارستمی گفت: اگر قصوری در روزهای اول درمان وی انجام شده باشد من اطلاعی ندارم اما اگر قرار به پیگیری باشد، بی شک این پیگیری توسط وزارت بهداشت انجام می شود. ایوبی افزود: اگر ثابت شود ...
دست نوشته قرآنی آقا برای دانشجوی منتقد/چرا نماینده رهبری پیشانی فتنه را می بوسد؟
پیر شوند. هفتمین نفر، فرزند شهید است و نفر اول انتخابات مدیران مسئول نشریات دانشجویی کشور. انتقادات تند و تیزی دارد. از محدود شدن آزادی بیان حرف می زند. از محدود شدن حقوق شهروندی برای منتقدین. از اجرا نشدن برخی اصول قانون اساسی و از این جور چیزها. بعد می گوید که این جلسه بازنمای همه سلایق موجود در دانشگاه نیست. بعدتر آقا به همین حرف اشاره کردند و گفتند که البته این جلسه قرار ...
حقایقی درباره فیلم خانه دوست کجاست
پایان همان سال “خانه دوست کجاست“ در رای گیری بهترین فیلم های سال 67 در شماره 75 ماهنامه فیلم، رتبه اول را کسب کرده و بر فیلم های مهمی چون “شاید وقتی دیگر” (بیضایی) و “آن سوی آتش” (عیاری) پیشی گرفته است. نقدها نیز به همین شکل حالت ضد و نقیض داشت ستایشگران فیلم بیشتر به نوشتن قطعه های احساساتی و ستایش های پرشور قناعت می کردند. اما مخالفان کیارستمی فیلم را سفارشی و دولتی به حساب می آوردند. در مورد ...
بانوی چابهاری، اشتغال250نفری
مردم ،انتخاب کردم. بانوی کارافرین چابهاری ادامه داد: برای شروع کار حمایت مالی چندانی نداشتم و با اراده و پشتکار خودم به اینجا رسیدم و هرکجا با مشکل و شکست مواجه می شدم باتوکل برخدا دوباره آغاز می کردم و اگر زمان به عقب باز گردد باز هم این کار را انتخاب می کنم. وی تاکید کرد: جوانان می توانند با تلاش و پشتکار به مزد بی منت برسند و ایمان به خدا، صداقت و سخت کوشی شاه کلید موفقیت در هرکاری است که می توان با آنها به قله های موفقیت گام نهاد و الفبای اقتصاد مقاومتی را صرف کرد. ...
گرمای هوا با چاشنی نوسان برق در شهرک قشلاق/ مسئولان رسیدگی کنند
مردم را کلافه کرده است به طوری که وسایل برقی خانگی از جمله یخچال و تلویزیون مرتب خاموش و روشن می شوند و برق کشش لازم را ندارد. یکی از جوانان ساکن روستای قشلاق نیز در گفت وگو با خبرنگار نگاه آبیک ، با اشاره به اینکه باید مسئولین برای رفع این مشکل چاره ای بیندیشند، عنوان کرد: آسیبی که قطع برق به وسایل برقی مردم وارد می کند را چه کسی باید پاسخگو باشد؟ وی متذکر شد: مسئولان باید ...