سایر منابع:
سایر خبرها
شهید مدافع حرم که تشنه لب به یاران سیدالشهداء (ع) پیوست +تصاویر
همه تلاش خود را انجام می داد که آنها را برای شهادتش آنها را آماده کند. دو روز مانده بود به ماه رمضان سال گذشته روز اعزامش بود، همه مایحتاج منزل را خرید به غیر از خرما، گفتم : حسن جان فقط خرما نخریدی که آن را هم خودم می خرم، با هم خداحافظی کردیم و رفت، چند دقیقه بعد دیدم برگشت، دو تا جعبه خرما خریده بود آورد خانه و گفت: فاطمه خانم بیا این هم آخرین خرید من برای شما و بچه هایم. رفتم سریع ...
حامد حدادی:انتقادات بیجا و عدم همدلی باعث شد بسکتبال المپیکی نشود
بازی را عقب بودیم اما بچه ها واقعا زحمت کشیدند و تلاش کردند و توانستند بازی را برگردانند. باز هم می گویم دقایق آخر مهم است که همه چیز مشخص می شود. حدادی در مورد اینکه تعویض های خود و اینکه گاها یک کوارتر کامل نیمکت نشین است، یادآور شد: اینکه 10 دقیقه بیرون نشستم خودم مقصر بودم و باید پس از تعویض به نظر سرمربی احترام می گذاشتم. انگیزه بالایی در مسابقه داشتم و خوب کار می کردم اما تعویض ...
اشک های سردار آزمون در خندوانه
نگاه هایی که در زمان ابتدای ورودش به فوتبال به جهت وضع مالی که داشت، به او می شد، بیان کرد: با وجود گل هایی که ثبت کرده بودم، برخی ها بعد از بازی به کفش های من که اصل و گران نبودند نگاه می کردند و موفقیتم را امری عجیب می دیدند. یکی از دلایلی که این موضوع را مطرح کردم این بود که یادآور شوم که متأسفانه الان هم به همین کفش و ظاهر نگاه می کنند و این اتفاق بسیار بدی است که استعداد طرف را تحت الشعاع قرار ...
ماجرای کتک خوردن های شیرین روزبهانی!
...: من یک ساله بودم که دکتری آمپولی را به اشتباه در عصب پای من زد و من در زمانهایی که همه ی بچه ها می دویدند، در خانه بودم و در این مدت کسانی ذهنیت من را ساختند که از آنها تشکر می کنم. صادقی از کلاهبرداری هایی که با صدایش می شود و نارضایتی از فضای موسیقی در حال حاضر گفت و اینکه بعضی اوقات چندین سال از عمر من که هیچ وقت بر نمی گردد با یک امضایی که داده نمی شود، از بین میرود. ...
آیا ما "متوهم " هستیم؟!
. اگر همۀ وقت خود را صَرف سبک سنگین کردن اوضاع بکنید، ببر امان نخواهد داد و شما را خواهد خورد. گفتر: پس همۀ آنچه می بینیم، توهمی بزرگ است؟ هافمن: ما طوری شکل یافته ایم که ادراک هایی داشته باشیم که ما را زنده نگه می دارند؛ بنابراین باید آن ها را جدی بگیریم؛ مثلاً اگر چیزی را ببینیم که به نظرمان مار است، آن را برنمی داریم و اگر قطار ببینیم، سر راهش قرار نمی گیریم. این ها نشانه ...
پس از آزادسازی خرمشهر آرزویم آزادی کربلا، مکه و قدس بود/ ماجرای درگیری با محسن وزوایی!
.... رو به بچه های گردان حبیب کردم و گفتم: برادرها، همه بنشینید. روزی که شما به دوکوهه آمدید، ما و شما با هم قراری گذاشته بویدم مبنی بر اینکه شرط پذیرش شما به تیپ، رعایت دقیق، مو به مو و کامل اصول نظم و انضباط باشد. برادرهای عزیز من! اگر قطره خونی از بینی یکی از شما به زمین بریزد، این طور نیست که من حالا صرفا باید جواب پدر و مادر و خانواده های شما را بدهم... نه! والله باید جواب خدا را هم بدهم که ...
شبنم قلی خانی: علاقه به کتابخوانی در کودکی شکل می گیرد
آورده شود که بروند و برای دانش آموزان قصه ای را بخوانند؛ چون ریشه کتابخوانی در دوران کودکی است که شکل می گیرد و برای خودم هم یادم می آید که همیشه نوار قصه بود و کتاب می خواندم و مادرم یک کتاب را برایم بارها و بارها خوانده بود و من باز هم دوست داشتم که آن کتاب را برایم بخواند. شاید الان مردم فرصت این کار را ندارند، اما من برای فرزند خودم، به طور حتم کتاب خواهم خواند و او را به کتابخوانی عادت می دهم ...
تجربه و شغلی متفاوت؛ مروی بر وظایف هکری که در استخدام بزرگترین شرکت های دنیای تکنولوژی است
.... من واقعا یک باجه تلفن در اتاقم داشتم که البته آن را قانونی خریداری کرده بودم و آن را تکه تکه کردم. امروز، وبسایت ها و ویدیوهایی هستند که به شما یاد می دهند چطور چیزها را بگیرید و از هم بازشان کنید و دوباره ببندید. اما وقتی که من بزرگ می شدم، هیچ کدام از این ها وجود نداشتند و این باعث شگفت زدگی من بود. شگفت زدگی من پر بود از نادانسته ها، بنابراین بازشان می کردم تا بدانم که واقعا چطور ...
اقتصاد مقاومتی باعث محرومیت زدایی می شود
و این خیانت بزرگی به مردم و جوانان لاهیجان بود، چون هدف ما اشتغال زایی برای جوانان این شهر بود که عده ای در این بین حق آنها را ضایع کردند. اگر بخواهم به راحتی می توانم ساختمان تجاری لیالستان را که جزء سه ساختمان زیبای لاهیجان است به فروش برسانم و خودم را از این همه حواشی، دردسر و تهمت نجات دهم اما به شما می گویم که در این ساختمان تجاری پنج نفر جوان یتیم مشغول به کار هستند و این مسائل ...
شلیک چندباره ماموران پلیس به یک رنگین پوست بی دفاع
این ویدئو را برای خودم نگه داشتم. براساسِ آن چه پلیس اعلام کرده است، نیروهای پلیس در واکنش به تماس یکی از شهروندان و گزارش حضور یک فرد مسلح در خیابان، به استرلینگ حمله ور شدند. پلیس می گوید زمانی که مأموران به این مظنون نزدیک شدند، وی قصد داشته اسلحۀ خود را به دست بگیرد که نیروهای پلیس زودتر به وی شلیک می کنند. از شامگاه سه شنبه (15 تیر) که ویدئوی اول منتشر شد، مردم باتون روژ ...
سارقی که از یک جنازه در جاده خرم آباد به اصفهان دزدی کرد
روز پیش پدرم از خرم آباد به سوی اصفهان در حال حرکت بود که متأسفانه در میانه راه با خودروی دیگری شاخ به شاخ تصادف کرد و به شدت مجروح شد و به کما رفت که پس از 2 روز تلاش پزشکان وی به خاطر ضربات مغزی و نخاعی از دنیا رفت. وی در ادامه افزود: در طول این مدت من و برادرانم مشغول برگزاری مراسم درگذشت پدرمان بودیم و حواس مان به هیچ چیز و هیچ کس نبود تا این که پس از مراسم پدرم من به عنوان پسر بزرگ ...
کیارستمی اصلا احتیاجی به تعریف گدار ندارد
دیگران را دور هم جمع کردید با شما همکاری داشت؟ نه به هیچ وجه کیارستمی در استودیو گلستان حضور نداشت من از کارش خوشم می آمد و دورا دور از او حمایت می کردم، دلیلی نداشت هر کسی را که دوست داشتم بر دارم و بیاورم در استودیو گلستان و با او کار کنم مگر بنگاه خیریه باز کرده بودم!!!؟ *در واقع تا چه اندازه اعتقاد دارید که عباس کیارستمی چهره ی سینمای ما را در جهان تغییر داد خصوصا پس از ...
گشت و گذاری در کلینیک های زیبایی مردانه/ از عمل بینی با وام قرض الحسنه تا رونق جراحی لبخند
پرسم شما می خواهید چه جراحی انجام دهید؟ رنگ صورتش عوض می شود و با اندک تاملی می گوید: اتوپلاستی. نام این عمل را تابحال نشنیده ام. تعجبم را که می بیند حرفش را تکمیل می کند و می گوید از بچگی از اینکه گوش هایم کمی بزرگتر و رو به بیرون بود، ناراحت بودم. شاید برای بقیه چندان مهم نبود و به چشمشان نمی آمد ولی خودم از این موضوع ناراحت بودم. حالاکه از لحاظ مالی در شرایطی هستم که می توانم ...
اجرای باله برای بچه های کار؛ 25 تیر در تالار نژاد فلاح
در مورد کودکان کار و خیابان است و به این معضل و بحران امروز جامعه می پردازد. خوش نژاد با اشاره به اینکه چرا سراغ یک سوژه اجتماعی رفته است، یادآور شد: هر روز وقتی این بچه ها را در خیابان می دیدم نمی توانستم از کنارشان بی تفاوت بگذرم، ایده را با گروه هنری فانوس که با آن ها همیشه کار می کنم مطرح کردم، مشورت کردیم و وقتی همه آمادگی شان را برای انجام دادن این کار سخت اعلام کردند، شروع کردیم ...
روایت احمد متوسلیان از سرنوشتش/ چه کسی حاج احمد را به سوریه اعزام کرد
شامت را بخور. چهار پرس کباب برگ با کوبیده اضافه و سالاد و ماست و نوشابه و همه چی آورد و خوردیم. خب من از جعفر بزرگتر بودم و شاید از آن روحانی هم بزرگتر بودم. از طرفی هم معلم بودم و حقوق بگیر. از جایم بلند شدم که بروم پول غذا را حساب کنم؛ حاج احمد مچ دستم را گرفت و با آن دست های پهلوانی اش یک فشار به دست من داد. گفت بار آخرت باشد جایی با احمد می روی و دست در جیبت بکنی. این مطالب را مردم ...
شاهرخ استخری: زنده ماندن ما معجزه بود !!
تحصیلی ات علاقه داشتی؟ وقتی کلاس ها را گذراندم از آن بدم نیامد. رشته ای بد که اگر نخواهی در آن حوزه فعالیت داشته باشی هم برای تو مفید خواهد بود. پدرم پرونده فوتبال را بست در صحبت هایت خیلی از پدرت حرف زدی. تو در کل از پدرت حساب می بری و رابطه مرشد و شاگردی بین شما وجود دارد؟ بله. فکر می کنم این احترام بین همه بچه های هم نسل من وجود دارد. احترامی که البته ...
ماجرای خواستگاری حاتمی کیا از زبان خودش
داشت در آن فیلم های کوتاه خودش خوب عمل می کرد. الان یک دفعه وارد حوزه بزرگتری شد. سعی می کنم خودم را جمع کنم اما به راحتی نمی توانم. همیشه هویت جزو بچه های ناخوانده من تعریف شد. یعنی آن فضا خوب درنیامد و عناصر روی آب ماندند. و الا این آشی بود که همه مواد لازم برای یک آش خوب را داشتم و می خواستم در آن بریزم. حالا یک چیزی را خوب رعایت نکردم. مثلا در یک قابلمه لعابی نباید این پخته می شد. اما من آنها ...
مصطفی رحماندوست: برنامه کلان برای تربیت کودکان در کشورمان نداریم
دیجیتال یعنی کتاب های گویا و پی دی اف است. الآن بچه های ما به خاطر خواندن به فضای مجازی نمی روند و بیشتر به خاطر بازی وارد این فضا می شوند. کاری که ما باید انجام دهیم این است که وقت بچه های خودمان را کنترل کنیم که بخشی از این وقت به بازی در فضای مجازی و بخش عمده آن به مطلعه دیجیتال بگذرد. در آن صورت بچه های ما ضرر نمی بینند. در غیر این صورت ما نه می توانیم جلوی گسترش رسانه های دیجیتال را ...
متن مکالمه تلفنی بلر و بوش درباره جنگ عراق
شخصیت جورج بوش و رابطه خاص میان او و بلر و (البته) مکالمه مهم میان این دو که من استراق سمع کردم، کامل نمی شد. ساعت به وقت لندن حدود 10 شب بود. بچه ها حمام بودند. ما در راهروها تعدادی کارگر داشتیم، بنا براین جاناتان که مجبور بود تلفن امن خود را راه اندازی کند، بر روی کف اتاق خواب زانو زده بود. نشنیدن مکالمه آنان غیرممکن بود. در هر صورت موضع من حمایت از بلر بود. او تلاش داشت تا بوش را ترغیب کند که کار ...
سه روز بدون سحری روزه گرفت/ بعد ازگفتن شهادتین با لبخند ازدنیا رفت
اول خودش کربلا رفت وبرای همه خانواده سوغاتی آورد، بعد پول قرض کرد وهمه ی خانواده را به کربلا فرستاد. یک خاطره که بعد ازشهادتش دارم را نمی دانم بگویم یا نه. شاید شما باور نکنید. اصفهان بیدار: چرا باور نکنیم! خاطره ی تان را بفرمایید. بعد ازشهادت برادرم خیلی گریه وبیتابی می کردم. یک شب خواب برادرم رادیدم. درخواب به من گفت گریه نکن من زنده هستم. من خیلی خوشحال شدم وگفتم این خیلی ...
شهید هادی و جلب کمک برای جبهه ها
...: عباس هادی می گوید: اواخر سال 60 بود. ابراهیم در مرخصی به سر می برد.آخر شب بود که آمد خانه کمی صحبت کردیم. بعد دیدم توی جیبش یک دسته بزرگ اسکناس قرار دارد. گفتم:راستی داداش اینهمه پول و از کجا میاری!؟ من چند بار تا حالا دیدم که به مردم کمک میکنی. برای هیئت خرج می کنی! الانم که این همه پول تو جیبته.. بعد به شوخی گفتم: راستشو بگو,گنج پیدا کردی!؟ ابراهیم خندید و ...
از نامه سرگشاده قبادی به کیارستمی تا پیام تسلیت
.... از من و سینما و رویکرد من به مسائل اجتماعی شروع کردی و بعد به جعفر پناهی پرداختی و همه ی ما ها را حسابی نواختی. با کلماتی ناپسند که هیچگاه باور نمی کردم از زبان مودب و با حیای شما بیان شود، فیلمسازی ما ها را به سخیف ترین عمل ها تشبیه کردی و از نحوه پرداختن فیلمسازانی چون من و دیگران به رخداد های اجتماعی، انتقاد کردی. به این حرف ها هم اکتفا نکردی. من را و دیگرانی که صدای مردم را در زیرزمین و ...
در اختتامیه "ماه عسل" چه گذشت؟
سال دارم و نابینا هستم آرزوی من این است که یک خانه حیاط دار داشته باشیم. خودم و همه بیماران سلامت بشویم و از بیمارستان بیرون بیاییم و بتوانیم مدرسه برویم و بازی کنیم. آرش 15 سکه جایزه خود را به اسماء و خانواده اش تقدیم کرد. پدر شهیدم قهرمان من است برنده بعدی دختر شهید متولد اهواز و ساکن شهر قم است. وی با تماشای داستان فرمانده جواد در "ماه عسل" تصمیم می گیرد تا پدرش را به عنوان ...
حاج صفی را به استقلالی می آورم
برای کسب جام و انگیزه را می بینم ضمن اینکه نظم خوبی در اردو حاکم است. خیلی ها می گویند شما می خواهید خاطرات استقلال دهه 60 و 70 را تکرار کنید. این موضوع را تایید می کنید؟ استفلال دهه 60 و 70 دقیقا همینطور بود. همه برای یک نفر بازی می کردند و آن هم نام بزرگ استقلال بود. در آن زمان مردم هم مزد ما را با حضور در استادیوم می دادند. بچه های ما امسال جوان هستند و ما ممکن است برای ...
دخترم را کشتم، آبرویم را نجات دادم!
را روی یک دستمال کاغذی سفید نوشته بود که بخشی از آن انگلیسی و بخشی نیز اردو بود: عاشقت هستم، تو را می بوسم عاشقت هستم، دل تنگت شده ام نامت را با هر نفس صدا می زنم در هر رویا سیمای تو را می بینم می خواهم در همه حال، فقط تو را ببینم حسن خان دستمال کاغذی را با دقت تا کرد و دوباره داخل کیفش گذاشت. در آخر او گفت: می خواهم او [مادر زینت] به دار آویخته شود. او باید مجازات شود. تنها راه ممکن همین است. ...
فوبیای مقایسه نشدن با اصغر فرهادی
که درباره این آدم ها می شود، می فهمم. با این همه شما به من بگویید الان چه کاری شبیه کار دیگر نیست؟ به هر حال می شود به موضوعات از زوایای مختلف نگاه کرد و روایت های متفاوت داشت. دولتشاهی : فیلمنامه هایی دست من می رسد که گاهی با خودم می گویم بس است این پنهانکاری. من 90 دقیقه باید فیلمی را ببینم که کسی چیزی را پنهان کرده در صورتی که می توانست از اول راستش را بگوید. ...
مرور خاطرات با لیلی گلستان
فکر می کنم اژدها وارد می شود از همه فیلم هایش بهتر است. قصه خوب و جذابی دارد؛ پر از ماجرا و تخیل. دکور فوق العاده ای دارد و فیلم برداری بسیار زیبایی توسط هومن بهمنش انجام شده. ضمن اینکه لوکیشن بکر و جذابی هم دارد. من این فیلم را بسیار دوست دارم و مطمئن هستم که مردم هم دوست خواهند داشت. شما خودتان به مسائل اجتماعی علاقه دارید و جزو زنان فعال جامعه ما هستید؛ چقدر تصویر زن هایی مثل خودتان را ...
دورهمی راننده تاکسی ها
• بازیگران: رابرت دنیرو، جدوی فاستر، هاروی کایتل • بودجه ساخت: 1.3 میلیون دلار • جوایز و افتخارات: برنده نخل طلای کن، چهار نامزدی اسکار • ژانر و مدت زمان: درام، جنایی- 113 دقیقه • تاریخ اکران: هشتم فوریه 1976 (آمریکالی شمالی) درست چند ماه بعد از آنکه مارتین اسکورسیزی فیلمبرداری راننده تاکسی را در سال 1975 در خیابان های نیویورک به پایان رساند، با همه چالش های ...
فیلم های بروسلی را که دیدم عاشق کاراته شدم!/ با دست گچ گرفته برای سریال رامبد بدلکاری کردم، دکتر گفت فلج ...
.... برای همین چند بار در خیابان که می دیدمش، چند متر را با زانو می رفتم سمتش که بچه ها بفهمند من شاگردش هستم. پیمان ابدی تا ابد استاد من است. به پیمان می گفتم من از چهار سالگی که رفتم کاراته یاد گرفتم به نشانه احترام به استاد بگویم اس . من یاد گرفته ام که باید به استادم تا آخر عمر احترام بگذارم. در کار شما هم حسادت هست؟ من همه باشگاه های آی کی دو را می رفتم. سفید می بستم، دان ...
من با استقلال قرارداد بستم خدا را شکر پرسپولیس به دنبالم آمد
به گزارش افکارنیوز ، علی کریمی در گفت و گویی متفاوت درباره زوایای دیگری از علایق و ناگفته هایش صحبت کرده است. *چه تصوری از آینده علی کریمی دارید؟ مرا یک دفعه به 30 سال پیش بردید. من هم مثل بقیه بچه ها دنبال چیزی بودیم که دوست داشتیم. بازی کردن بود. طوری که همه همسایه ها از دست من عاصی بودند. پدر و مادرم و... همین طور می گذروندم و پیش می رفتم. مخصوصا معلم ها چون ...