سایر منابع:
سایر خبرها
خالکوبی هم جلوی شهادت داداش مجید را نگرفت
؛ اما من هر بار بهانه می آوردم و درمی رفتم. چند روزی بود که در لگن آب خیس بود. فکر می کردم اگر بشویم می رود. پنج شنبه و جمعه که گذشت وقتی دیدم دوستانش رفتند و مجید نرفته گفتم لابد نمی رود. من در این چند سال زندگی یک بار خرید نرفتم؛ اما آن روز از ذوق اینکه باهم صبحانه بخوریم رفتم تا نان تازه بخرم. کاری که همیشه مجید انجام می داد و دوست داشت با من صبحانه بخورد. وقتی برگشتم دیدم چمدان و لباس هایش نیست ...
در دولت یازدهم برون دادی در حوزه مسایل زنان نمی بینیم
زنان بود. این اصلاح نگاه، تبعاتی داشت، از جمله این که زنان خودباوری پیدا کردند، در عرصه اجرا وارد شدند، با علما صحبت شد که حضور زنان را بپذیرند و با تعریفی که برای زنان ارایه دادیم، آنها را منحصر و محدود به درون خانواده نکردیم. این تغییرات در دوره بعد از اصلاحات 180 درجه برعکس شد و نگاه دولت معطوف به این بود که وظیفه اصلی زن خانه داری و بچه داری است و لزومی ندارد زن وارد اجتماع شود. در این رویکرد ...
آیت الله خامنه ای به فرماندهان نظامی درباره قطعنامه 598 چه گفت؟
آن موقع رئیس جمهور بودند) در این مدت یک بار یکی از مسئولین به اینجا نیامد تا حال ما را بپرسید و از ما گزارش بخواهد. یک بار مسئولین به ما گفتند که مشکلات مان چیست؟ مسئولین یک بار آمدند مسائل ما را ببینید. من سه مرتبه در طول جنگ این حرف را به سه شخص متفاوت زدم. بار اول به آقای موسوی (مسئول عقیدتی سیاسی سپاه در منطقه ده) گفتم. او وقتی به اردوگاه کوثر آمد و با فرمانده گردان ها هر کدام یک ...
خلبانی که پهلوان دوران بود - پشت میزنشینی برایش حکم مرگ داشت
زیاد تمام می شود - نوشته بود: ... نمی شود توقع داشت چون یک سال است ازدواج کردیم و یا چون ما همدیگر را خیلی دوست داریم، جنگ و مردم و کشور را رها کرد و آمد نشست توی خانه. از جیب این مردم برای درس خواندن امثال من خرج شده است. پیش از جنگ زندگی راحتی داشتیم و به قدر خودمان خوشی کردیم و خوش بخت بودیم به قول بعضی از بچه های گردان، خوب خوردیم و خوابیدیم. الان زمان جبران است. اگر ما جلوی این پست فطرت ها ...
یک روز با خانواده آتش نشان فداکار شهید جوذری
بودند و به گرمی پاسخگوی سوالاتمان شدند. بیم آن دارم که مجبور به ترک خانه فعلی شویم همسر شهید برکت جوذری با بیان اینکه 23 سال پیش در روستای جوذر حاجی آباد جشن ازدواج شان گرفته شد، اظهار کرد: وی از بستگان نزدیک مان بود که در یک مهمانی فامیلی با دیدن بنده، مورد پسندش واقع شدم و پس از مدتی با یکدیگر ازدواج کردیم. صدرانگیز جوذری با اشاره به اینکه پس از ازدواج به ...
مادری با خاطره 5 شهید و فرزند مفقودش +عکس
پسرم و در سن 52 سالگی از ناحیه سر و پهلو هدف گلوله دژخیمان قرار گرفت و به شهادت رسید. مادر شهید خود فرزندش را برای اعزام به جبهه ثبت نام کرد فاطمه جلالی از 11 فرزندش، 5 فرزند دارد او می گوید: خانه مان در قنات ملک بود، برادر حاج قاسم سلیمانی اسم پسرم محمود را به دلیل اینکه پدرش در جبهه بود و من هم بیمار بودم از لیست خط زد، دیدم پسرم خیلی گریه می کند، گفتم چه شده؟ گفت : مادر ...
10 نمایشنامه به چاپ رسید
الان نه ماهه که اینجاییم...! توی کمپ، آدمایی هستن که بیشتر از یه ساله اینجان... تا چند وقت دیگه، همین جا یه قبرستون هم واسمون درست می کنن... فقط شیش نفر، توی این مدت مردن!... فؤاد: (به آمنه نگاه می کند) یا شاید هم باید یه اداره ثبت احوال اینجا درست کنن واسه اونایی که ازدواج می کنن و بچه دار می شن. حنانه: (رو به جمیل ) می بینی...! بهت که گفتم: از اینجا راحت نمی شه بیرون رفت ...
ما قربانی هستیم
موکلم اخلال در نظم عمومی از طریق جنجال و تجمع غیرقانونی بوده؛ درحالی که مشکلی در آن تجمع نبوده است. شاید بسیاری از جوانان قبل از انقلاب متولد نشده اند، ولی ما و شما می دانیم در 38 سال گذشته تجمع هایی وجود داشته که خودجوش بوده و به این صورت نبوده که مجوزی دریافت کنند. در تمام ایران برای آیت الله نمر تجمع هایی حتی در جلوی قوه قضائیه و مجلس صورت گرفت و هر روز اعتراض هایی هم می شد و کسی هم اعتراض نمی کرد ...
قبل از شهادت سید حکیم، 3 فرزندم را از دست داده بودم
4 ماه در سوریه بوده، درباره سید حکیم پرسیدم که گفت: 50 نفر زیر دست سید حکیم هستند، 200 نفر زیر دست من هستند. به سید حکیم گفتم: تو که سه سال است می روی، 50 نفر زیر دستت هستند ولی زیر دست دوستت، 200 نفر هستند، که گفت: من 50 نفر ندارم. همراه چند نفر از دوستانم هستم. * رفتار سید حکیم بعد از رفتن به سوریه با قبل از رفتنش تغییری داشت؟ خیلی تغییر کرد. بچه های ما طوری تربیت شده اند ...
تحلیل روان شناسانه زندگی زنی که به دلیل ابتلا به سرطان برای خودش هوو آورد
تکمیل شده بود تا این که در حدود سه سال پیش دچار یک بیماری شدم و پزشک معالجم پس از چند آزمایش، اعلام کرد مبتلا به نوعی سرطان هستم و مهلت زیادی برای زندگی ندارم. تا مدتی در خودم فرو رفته بودم و با هیچ فردی حرفی نمی زدم ولی یک روز به خودم آمدم و گفتم باید کاری کنم تا دختر و پسرم و همسرم که همیشه همدم و مونسم بوده اند، پس از مرگم آسیب نبینند. به همین دلیل پیشنهاد ازدواج دوم را به همسرم دادم که ای کاش لال ...
دلایل استعفای مصدق را باید در خود او جست/تفاوت مصدق و قوام السلطنه
خاتمه دادن به مذاکرات، یکی از نمایندگان که چند روز قبل از کشته شدن رزم آرای نخست وزیر، به خانه من آمده بود و مرا از طرف شاهنشاه برای تصدی این مقام، دعوت کرده بود و هیچ تصور نمی کرد برای قبول کار حاضر شوم، اسمی از من برد که بلاتامل موافقت کردم. حالا باید پرسید که آن روز چرا قبول نکرد و حالا چطور شد که قبول کرد؟ البته می گوید حالا به این دلیل قبول کردم که آن آدمی که در دربار نشسته بود، نخست وزیر نشود ...
شهیدی که دست ازموقعیت های خوبش کشید
امضا کردند و در آخر او به سوریه رفت و از آنجا به خانواده زنگ می زد. روز آخر که می خواست برای عملیات برود گفت که ما داریم به عروسی می رویم و معلوم نیست کی بتوانم تماس بگیرم و نگران نباشید. فردای آن روز حدود ساعت 3، 4 صبح عملیات شروع شد که حدود ساعت 10:30 شهید می شود. به خاطر شرایط عملیات علی خیلی جلو می رود و پس از شهادتش بچه ها امکان آوردن پیکر علی به عقب را نداشتند. پیکرش در معرکه ماند تا شب آن ...
ساختار ورزش ما پیوسته و پلکانی نیست/ برخی هزینه های ورزش از جیب دولت اسفناک است
...: شما چند سال هم سرمربی و کاپیتان تیم ملی بودید. این دید شما از دید مدیریتی است یا اگر بایکن هم بودید همین صحبت ها را می کردید؟ من این مطالب را از دید مدیریتی عرض کردم. من تمام این ها را تجربه کردم و همه را با دنیا مقایسه می کنم. این ها شدنی است.من در زمانی که ذوب آهن بودم گفتم که ذوب آهن چند هزار نیرو دارد، پیشنهاد دادم که ابزار تشویقی برای خانواده ها ایجاد کنیم. گفتم باید خانواده ...
7 هزار بازنشسته پیش از موعدهنوز بلا تکلیفند / جدال 8 ساله با تأمین اجتماعی
25 سال حساب کرد و به ما گفتند که شما 25 سال کار کردید نه 30 سال، به همین خاطر نباید مستمری 30 ساله را بگیرید، این درحالی بود که ما از تسهیلات قانونی که همان زمان اعلام شد، استفاده کردیم اما کلاه سرمان رفت. به گفته او، ملاک تأمین اجتماعی برای پرداخت مستمری بازنشستگان، بیمه پردازی است نه میزان کار، با این حال تأمین اجتماعی با ما بر مبنای خدمت واقعی حساب کرد و میانگین حقوق سال های 24 و 25 خدمت را در ...
رفت تا افتخار همسر شهید بودن نصیب من شود
به سعادت کسی که کنار مزار پدرت دفن شود، این حرف ها صحبت های همیشگی سجادم بود. چه زمانی حرف از مدافع حرم شدن به میان آمد؟ همسرم چندین بار تلاش کرد برود و هر بار ساک رفتن می بست و به من نمی گفت که مأموریتش مربوط به کجاست. نمی خواست که من را نگران کند. فقط می گفت مأموریت است و من فکر می کردم مثل همیشه مأموریت داخل کشور می رود. چند باری هم تا پای ماشین رفت ولی بازگشت و گفت رفتنم درست نشد ...
تجربه زن شدن در میان حرامیان
: گروه بوکوحرام، من و بقیه دخترها را از مدرسه مان در شهر چیبوک ربودند. بعد ما را چند هفته در یک مکان زندانی کردند و پس از آن به جایی در جنگل سامبیسا انتقال دادند. در آنجا، دخترهای بزرگتر را مجبور کردند با شبه نظامیان ازدواج کنند. آن روزها مرا مجبور به ازدواج نکردند، چون به نظرشان دختر کوچکی بودم. می ترسیدم که مرا هم مجبور به ازدواج با کسی کنند که نه می شناختم و نه دوستش داشتم، اما بی توجهی آنها به من ...
از قاب تلویزیون تا تخت بیمارستان
...، کمرش را آسیب زد. شکمش پاره شده بود و روده هایش آویزان شده بودند. وقتی به هوش آمد، خودش را در آمبولانس و همراه چند مجروح دیگر دید. چیزی نگذشت که باز هم یک انفجار، آمبولانس را منهدم کرد و او به همراه مجروحان روی خاک ها افتاد. چشمش را که باز کرد، فهمید زنده است ولی مجروح کناری اش شهید شده بود. باز هم از حال رفت و این بار چشمش را در بیمارستان صحرایی باز کرد. شکمش را با سیم مفتول دوخته بودند تا به ...
هویتم را عوض کردم تا پسرانم به سوریه بروند
؟ گفتند: ما می خواهیم برویم برای دفاع از حرم حضرت زینب(س)، اگر ما نرویم دشمن می آید در خانه مان، مگر نه اینکه آقا فرمودند: اگر این شهدا نبودند دشمن در مرز ایران بود؟! گفتم: مامان از نظر من مشکلی نیست رضایت می دهم بروید اما مصطفی تو باید رضایت خانمت را هم بگیری. اتفاقاً مادر خانم مصطفی می گفت اگر تو رضایت نمی دادی او نمی رفت. گفتم: من هیچ وقت چنین کاری نمی کردم، مگر بچه ام می خواست راه بد ...
اظهارات جالب هفت متهم حمله به سفارت عربستان/ روش دولت برای نجات دلار از سقوط!
تحقیقات انجام شده از نیروی انتظامی و اطلاعاتی، محتویات پرونده و اظهارات متهمان، نامبردگان مجرم هستند و طبق مواد 617 و 677 قانون مجازات اسلامی کیفر آنها تقاضا می شود و تاریخ وقوع جرم هم در سال 94 در تهران بوده است . متهم اول: پشیمانیم؛ چون دل آقا شکست متهم دوم: در گروه طنز دکتر سلام عضوم متهم سوم: حق بچه های حزب اللهی نیست این قدر اذیت شوند متهم چهارم: ما دل ...
نوشیدن فنجانی قهوه با شامی کرماشانی / علیرضا جلیلیان
نگرفت که به سراغ آن آیند و حاجت به بازگویی و نشر و تکرار یا احیانا چاپ و تجدید چاپ افتد، اما آنچه به تفنن و طیبت در عالم هزل و مسخره و مزاح اغلب در وصف اغذیه و اشربه و تنقلات و ماکولات با تخلص سوری و به عنوان کلیات حکیم سوری گفتم بزودی مشهور و رایج گشت و قبول خاطر خاص و عام یافت به طوری که حاجت به تجدید چاپ پیش آمد و ناشری انتشار مجدد آن را خواستار شد (از کتاب عطا و لقای نیما یوشیج - نوشته ی مهدی ...
آخرین گلایه های کشتی گیری که المپیک را از دست داد
المپیک اینها نمی توانستند این کار را بکنند و این بار حقش را بخورند و زیر مصوبه خودشان بزنند و خلاف آن عمل کنند. مردم این را گفتند من که به نماینده نگفتم وارد این مساله شود. *الان چی شده که پرویز هادی که این همه آرام بوده یک باره مثل انبار باروتی که آتش گرفته باشد منفجر می شود؟ در این چند سال جمع کردم و هیچی نگفتم. *تا به حال علیه هیچ کس حرف نزده بودی، سرت پایین بوده فقط کشتی گرفتی ...
اگر هفته بعد انتخابات باشد روحانی رای نمی آورد/ دولت یازدهم، دولت هاشمی است
این کارهایی که شما می کنید، برای رسانه ای مثل ما قطعاً ریسکش بیشتر است. نه این طور نیست. *ولی شما چهار بار توقیف شدید اما رفع توقیف شده اید؟ به هر حال ما در دادگاه خاطرخواه که نداریم، می رویم دفاع می کنیم. الان من رفتم گفتم اینکه شما اتهام زده اید 9دی به دنبال القای تقابل بین رهبری و آقای روحانی هستند، شما بگویید آقای روحانی این حرف ها را نزده اند؟ یا رهبری آن حرف ها ...
اسم حزب الله لبنان را متوسلیان پیشنهاد داد
، اتاق حاج احمد یک اتاق سه متر در سه متر و قدیمی بود، سقفش هم چوبی بود و روی آن را پلاستیک زده بودند، راه که می رفتی لمبر می خورد، یک طاقچه هم داشت که قرآن، مفاتیح و یک ضبط روی آن بود، ما نشستیم... بعد از صرف شام سرگرم تعریف خاطرات بودیم که زنگ خانه را زدند، حاج احمد هیچ وقت نمی گذاشت اسلحه برداریم و از او محافظت کنیم. سال 60 و 61 هم بکش بکش بچه های سپاه بود، من در پادگان به جعفر جهروتی گفتم یک کلت ...
نسرین مقانلو:از بچگی خیلی شاد و بازیگوش بودم/ما باید پول را بخوریم نه پول ما را !
از من راضی هستند و باعث افتخار آنها هستم. بیو گرافی نسرین مقانلو نسرین مقانلو متاهل و متولد سال 1347در تهران میباشد. او فعالیت بازیگری خود را با فیلم امید در سینما آغاز کرد و با بازی در فیلم همسر بیشتر مورد توجه قرار گرفت. او پس از بازی در فیلم نابخشوده چند سالی را خارج از کشور گذراند. وی سپس به ایران بازگشت و بازی در سینما و تلویزیون را ادامه داد. بازی در فیلم مهمان ...
لایی کشی در جاده روان!
مهارت آشپزی که فکر می کنیم با سلامت جسم چند نفر در ارتباط است اعتبارنامه تخصصی داریم اما برای امر ازدواج که با روح و جسم، امروز و فردا، روحیه و انگیزه دو انسان جوان در ارتباط است هیچ گواهینامه یا اعتبارنامه ای نداریم. البته ناگفته نماند بخش مهمی از این عدم آینده نگری برای گواهینامه ازدواج مربوط به این است که متأسفانه مردم ما از قدیم نسبت به علوم روانشناختی آگاهی کامل نداشتند و همیشه با یک ...
دیدگاه شهید بهشتی در مورد حجاب به روایت فرزندان
...، ادامه داد: هنگامی که در شورای عالی جوانان بودم، با صراحت گفتم که جوانان علاقه به روابط آزاد ندارند، جوانان می خواهند کانون سالم خانواده داشته باشند اما وقتی امکانات نمی دهید، شعل، امنیت شغلی، مسکن و ...ندارد، جوان چه کار می تواند کند؟ شغل، امنیت شغلی و مسکن دهید، همه ازدواج می کنند؛ آقایانی که خود را مسلمان تر از من می دانند معتقد بودند که جوانان به روابط آزاد علاقه مندند. این افراد مشکلات را ...
در خانواده شهید بهشتی عدالت بین دختر و پسر رعایت می شد/ زنان باید مانند مردان حق انتخاب گری داشته باشند
کار را ندارد، حکومت به صرف ناراحتی زن اول می تواند به خاطر اهمیت خانواده به این مرد بگوید زن دوم نگیر چون کانون خانواده از هم می پاشد و بچه ها غیرسالم می شود. یعنی آقا نمی توانی زن دوم بگیری. خدا این حق را به مرد داده، اما اجازه استفاده از آن را به حکومت واگذار کرده؛ زیرا حکومت سرپرست عالی اجتماعی است . موضع صریح ایشان در مقابل ازدواج دائم و موقت این است که من نمی توانم بگویم مردی که زن دارد، می ...
عاشق تحصیلکرده، کارتن خواب شد
.... اما آنقدر سماجت کردم تا اینکه بالاخره روی خوش نشانم داد. او وقار باشکوهی داشت اما گونه هایش از شرم سرخ شده بود وقتی هم نخستین بار بیرون از دانشگاه باهم قرارگذاشتیم همان روزفهمیدم که چهارسال از من بزرگتراست. به سارا گفتم اصلاً برایم اهمیتی ندارد و دلم می خواهد شریک زندگی ام باشد. اما وقتی داشتم این حرف را به سارا می گفتم در دل می دانستم که خانواده ام به هیچ عنوان با این موضوع کنار ...
از مهر مادری در خانه تا رابطه شاگرد و مربی در آب های خروشان
مانند شنا و دوچرخه سواری را انجام می دادم. وی افزود: در 1367 وارد دانشگاه شدم؛ سال اول تحصیل ازدواج کردم و در سال بعد بچه دار شدم، همان موقع همسرم دوره رزیدنتی را در پزشکی سپری می کرد که برای گذراندن طرحش، به فریدن رفتیم و مدتی را در آنجا زندگی کردیم؛ البته همیشه و در همه جا گفته ام که بهترین سال های زندگی ام در فریدن و فریدون شهر گذشته است. سرمربی تیم ملی اسلالوم بانوان ادامه ...
آمار رو به رشد جرایم خشن کودکان و نوجوانان ایرانی
کم سواد و شکست خورده بودند. برای مثال در پرونده ای، دختری نوجوان در یکی از پارک های ورامین، به بهانه یک نخ سیگار با چند پسر دوست شد اما همان شب برای قلیان کشیدن به خانه آنها رفت و مورد تعرض قرار گرفت. مادر این دختر، شوهرش فوت کرده بود و خودش با مردی ازدواج کرده بود که خیلی به خانواده نمی رسید. فکر می کنید حساسیت لازم در والدین برای تربیت فرزندان شان وجود ندارد؟ حسینی: اصلا خود ...