سایر خبرها
بچه شیرهای خلیفه ؛ اول شکلات، بعد گردن زنی!
متوجه شدند که اعتماد به نفس بزرگسالانی که آن ها را گرفته بودند، افزایش پیدا کرده است. امیر می گوید: وقتی قرص ها را می خوردیم، همه چیز تغییر می کرد. دیگر خبری از ترس نبود. آن ها سپس پذیرفتند که ایزدی ها از آن ها پایین ترند. احمد هر روز عصر پس از تمرین به بوته های پشت خوابگاه می رفت. او یک گوشی موبایل را آنجا زیر چند شاخه درخت قایم کرده بود و به کمک آن به مادرش پیام می داد: سلام. ما زنده ...
با مزه ترین مطالبی که ایرانی ها در گوگل سرچ کردند!
زنگ نزد؟ – فردا تولد فرهاد جونمه، چی بپوشم؟ – خوشحالی بعد از گل یعنی چی؟ – عکس جدید گلزار – بهترین کادو برای اینکه مهسا بهم جواب مثبت بده – پراید گرون شد؟ – پسر شهردار تهران – بیمارستانی که بچه توش جابه جا شد – چیکار کنم خواستگارام بعد از جلسه اول، بازم بیان سراغم؟ – داستان کتک خوردن علی مطهری ...
روایت عاشقانه “زهرا بغدادی” از همسر گمنامش
تپش قلبم بیشتر می شد یعنی اشتیاق من برای دیدن ایشان اینقدر زیاد بود. شهادت برازنده آقا سید بود/از شهید ابراهیم هادی خواستم که آقا سید برگردد/خدا هیچ کس را چشم انتظار نگذارد بغدادی به روایت شادت شهید سیدی اشاره کرده و می گوید: دقیقا روز 22 بهمن ماه بود که من و بچه ام از راهپیمایی برگشته بودیم که مادر همسرم گفت که این اتفاق برایشان افتاده. گفتند یکی از دوستانش خبر داده که در ...
نقد اسماعیل زرعی بر مجموعه داستان(جهنم به اجبار) نوشته ی : شهلا شیخی
ِ بلامنازع آن بداند ، که در حقیقت نیست ، نه حاکم ، هیچ نیست. همه بازیچه شده اند تا داستان نویسی محترم به گفته ی خانم شیخی تکلیف شان را مشخص بکند یا نکند ؛ کسی پیدا بشود برای پادرمیانی ، برای پارتی بازی تا نقشی به ثواب یا به زیان برای دیگری دست و پا بشود یا نه. به همین هم بسنده نمی کند ، می رود سراغ هشت-نُه کتاب دیگرم ؛ درواقع نیمی ، یا کمتر از نیمی از جهان ِ داستانی اسماعیل زرعی را کم یا بیش ...
زنگ خطر بازی های رایانه ای را جدی بگیریم
بروز هیجان کاذب، تخلیه ذهنی و روانی و بروز اختلال رفتاری مولفه هایی است که بازی های رایانه ای، جهان روانشناختی کودکان را تحت تاثیر قرار داده و زنگ خطر این اعتیاد خاکستری را برای خانواده ها به صدا درآورده است. مثل رکوردزن های دومینوی کتاب گینس، فقط یک اشتباه کافی بود تا او را از تمام راه های رفته برگرداند به سرجای اولش و باید از ابتدا بازی را دنبال کند. نیلوفر نخستین دختری است که تا ...
102 نکته برای اینکه شاد زندگی کنید!
. 51- بچه هایتان را لوس نکنید. درست است پدر و مادرها دوست دارند همه نیاز بچه هایشان را برآورده کنند اما همیشه هم خوب نیست که فرزندنان هر چیزی از شما خواست به او بدهید. 52- تماس های از دست رفته گوشی تان را یکی یکی جواب بدهید. 53- در روز یک شیرینی یا یک شکلات بخورید. 54- کار امروز را به فردا نیندازید. 55- فروتن و متواضع باشید. 56- حتما در ...
گزارش کاملی از مراسم رونمایی از کتاب های زندگی نامه شهیدان لشکریان
نظام برگزار کرد. شهید عبدالرضا لشکریان در آن روز، عکس شهید بهشتی را در دست می گیرد و به درون جمعیت آنها می رود و کتک می خورد و راهی بیمارستان می شو؛ یا در ماجرای عملیات برون مرزی بصره که تا 7 کیلومتری شهر بصره برای شناسایی پیش رفت. این خاطرات، نکاتی دارد که باید برای جوانان امروز گفته شود. این دو کتاب دو الگو را به جامعه امروز ایران معرفی می کند. درونه: چشیدن شیرینی حیات طیبه در گرو اقتدا ...
گزارشی از رونمایی کتاب های زندگی نامه شهیدان لشکریان
از آن با مجید به فرودگاه رفتند. وقتی عبدالرضا از آمدن شهید طهرانی مقدم مطلع شد، بسیار خوشحال می شود و دست در گردن شهید طهرانی مقدم می اندازد. به گفته این مادر؛ شهید عبدالرضا با قرآن مأنوس بود و سعی می کرد در هنگام خواب به قرآن گوش دهد. او هیچ وقت بالش زیر سرش نمی گذاشت. وقتی از او دلیل این کار را سوال کردم، می گفت که آخر باید در خاک شویم و من نمی توان بپذیرم که من اینجا به راحتی بخوابم ...
گاز نگیر! فحش نده!
در این مقاله به بررسی 2 اختلال شایع در کودکان یعنی گاز گرفتن یا دعواهای کودکانه و بدزبانی پرداخته ایم و راه حل های خوب و کارآمدی برای آنها ارائه داده ایم. در صورتی که با انجام این راهکارها موفق به تربیت فرزندتان نشدید لازم است حتما با یک مشاور مشورت کنید. بچه من بلد نیست با دوست هایش بازی کند. هر بار کنار یک بچه دیگر باشد، بعد از چند دقیقه صدای فریادش بلند می شود و من می دانم که باز ...
تازه از سوریه آمده ام
دل مادر عبدالحسین هم افتاده بود که این سفر بازگشت ندارد. چندین مرتبه تا دم در آمده بود و مادر که صدایش می کرد برمی گشت و مادرش را در آغوش می گرفت. بعد از اعزام چطور از حال همسرتان مطلع می شدید؟ خودش تماس می گرفت. هر بار می گفت ممکن است تا یک هفته نتوانم زنگ بزنم، اما دو روز بعد تماس می گرفت. جلوی زینب نمی شد راحت حرف بزنم. دوست نداشتم دخترم اشک هایم را ببیند. یک بار زینب منزل ...
مرد شیطان صفت : عاشق التماس زنان قربانی بودم +عکس
به گزارش سرویس حوادث " جام نیوز "، این دو متهم از چند روز قبل با شکایت زن جوانی تحت تعقیب پلیس تهران قرار گرفتند. زن جوان به عنوان مسافر سوار خودروی پرایدی با شیشه های دودی شده و پس از آن راننده و همدستش با تهدید چاقو به سمت حاشیه تهران رفته و او را تسلیم نیت شوم خود کرده بودند. با این شکایت و انجام تحقیقات پلیسی دو جوان شیطان صفت دستگیر شدند و در بازرسی خودروی آنها مدارکی به دست آمد ...
اسرائیل! منتظر باش انتقام ابوالفضل را میگیریم
به همان صدایی که از او می شنیدم خوشحال بودم اما شب بعد از آن که ابوالفضل زنگ نزد مطمئن شدم که شهید شده است . * شهادت گوارای وجودت مادر مادر شهید، در ادامه با اشاره به اینکه از شهادت فرزندش راضی است می گوید: چند شب بعد از این که آقا ابوالفضل به سوریه رفته بود به دیدن علی، فرزندش رفتم. همان شب وقتی با ابوالفضل صحبت می کردم به او گفتم شهادت گوارای وجودت مادر، تو بهترین راه را ...
دستگیری سوداگران مرگ قبل از انتقال محموله تریاک
گوسفند قاچاق فاقد مجوزدامپزشکی به ارزش بیش از یک میلیارد ریال را کشف کردند. سرهنگ سیدرضاصادقیان فرمانده انتظامی شهرستان اردکان درباره جزئیات این خبر گفت: روز گذشته ماموران انتظامی پاسگاه خرانق این شهرستان یکدستگاه کامیون بنزتک را که با محموله احشام از غرب کشور عازم خراسان رضوی بود برای بررسی مدارک متوقف کردند. وی افزود: ماموران پلیس پس از بررسی مدارک راننده، متوجه شدند که ...
نقد فیلم کوچه بی نام ؛ لبه تیغ
که اونم برای کار با با بونکر حامل گاز مایع برای آوردن گاز به اصفهان رفته بود ووقتی شب زنگ زدند که تصادف کردندو پدرم نصف شب راهی نائین شدکه تصادف اونجا اتفاق افتاده بود و وقتی همه ما منتظر بودیم پدرم وبقیه برسند وما رو خبر کنندظهر همون روز توی اخبار سراسری اعلام کرد که توی حادثه جاده نائین واصفهان که یک بونکر حامل گاز مایع با یک تریلر حامل قیر تصادف کرده و حدود12ساعت به دلیل آتش سوزی راه بسته بوده ...
از "علی" تا "اعلی"؛فاصله ای به اندازه "اخلاص"
امضای من به منظور ثبت عقدمان به فردا و پس از گرفتن جواب آزمایش موکول شد. فردای آن روز پس از دریافت جواب آزمایش به همراه خانواده ام در محضر حضور یافتیم اما همه آنجا بودند به جز داماد. متوجه شدم علی عازم جبهه شده است. بی اراده بغضم شکست و گریه کردم، مرتبا با خدا نجوا می کردم که خدایا این چه نوع ازدواجی است که اول بسم الله داماد در جلسه عقد حضور ندارد. البته او پیش از عقد گفته بود که ممکن ...
فرمانده ای که بازنگشت
همین جا می مونیم... فقط یک جمله به شان گفت: برید، بیاید؛ که فتح بزرگی تو راهه. فرمانده ای که بازنگشت چند ماه بعد، توی عملیات فتح المبین، بچه ها یاد حرف های مصطفی افتاده بودند! 25- علی توی چشمهایش نگاه می کرد. برایش تعریف می کرد. خواب دیده بود حضرت زهرا با دو تا کوزه پر از گل آمده خانه شان. یکی از کوزه ها رابه مادر داده، با یک نگاه عجیب، مثل این که بخواهد دلداریش بدهد. اشک ...
درگیری میان دوخانواده من را بدبخت کرد
با گذشت چند ساعت از انتقال تنها مجروح این درگیری به بیمارستان، مشخص شد که پسر جوان به علت اصابت ضربه چاقو به قسمت چپ سینه فوت کرده است. با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع قتل عمد و به دستور بازپرس ویژه قتل، محسن مدیرروستا پرونده برای رسیدگی در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. با آغاز رسیدگی به پرونده کارآگاهان اداره دهم به تحقیق از شاهدان صحنه درگیری پرداخته و اطلاع پیدا کردند که قاتل یکی از اهالی منطقه هرندی بنام شایان است که پ ...
جانفشانی بی پایان یک سرباز
اوضاع در بیمارستان شهید رجایی تنکابن بستری شد. چطور متوجه حادثه شدید؟ وقتی تصادف کرد از بیمارستان به ما زنگ زدند. اول گفتند دست و پایش شکسته اما وقتی رسیدیم دیدیم می خواهند عملش کنند. نصف شب در بیمارستان شهید رجایی تنکابن او را جراحی کردند و گفتند حالش رو به بهبود است. ما هم به خانه برگشتیم اما ساعت 3:30 بامداد همان روز، همسرم از خواب پرید و گفت: قلبم نمی زند، حتما برای محمد ...
محبت به کودک با والدین عاریتی !
روی فرمان می کوبد و یک لعنت به این تهران، لعنت به ترافیک، لعنت به من، لعنت به زندگی و... می گوید. علی می بیند انگار این صحنه خیلی هم برایش غریب نیست و هر روز پیش چشمش مرور می شود. نیم ساعت بعد از ترافیک می رسند به محل جدایی، مادرش به سرعت ترمز دستی را می کشد، از ماشین پیاده می شود، کمربند علی را باز می کند یک بوس سرسری و دکوری روی لپ های علی جا می گذارد، دست تکان می دهد و می رود. مربی علی سومین نفری ...
فیلم های سینمایی شبکه سه سیما/کلاهی برای باران و دعوت روی آنتن می روند
خوابی می بیند و ... *فیلم تلویزیونی دعوت به کارگردانی سید مجتبی اسدی پور ، پنجشنبه 14 مرداد ساعت 10:00روانه آنتن شبکه سه خواهد شد . اردلان شجاع کاوه، سیما مطلبی وگیتی معینی بازیگران این فیلم که محصول 1390 تولید شده ، هستند . این فیلم درباره ۀ زن و شوهری به نام منصور و معصومه است که برای زیارت به قم می آیند و در این میان مشخص می شود که منصور طبق یک برنامه ی از قبل پیش بینی شده برای کار ...
اسرائیل! منتظر باش که انتقام ابوالفضل را از تو می گیریم
بالایی دارد. تنها چیزی که من به ایشان گفتم اسم برادرم بود. فقط گفتم؛ ابوالفضل... و گریه ام گرفت. مادرم فهمید که چه اتفاقی افتاده بود. گفتم؛ ابوالفضل به آرزویش رسید. مادرم خدا را شکر کرد و گفت خدا این هدیه را از ما قبول کند. خداوند صبر ویژه ای به مادر ما داده است. ابوالفضل تا دو سه روز قبل از شهادت، مرتب با مادرم در تماس بود. آخرین باری که زنگ زد،گفته بود که شاید تا یکی دو روز آینده نتواند زنگ بزند ...
ناگفته های اتوبوس مرگ سربازان
.... حوالی بعد از ظهر روز چهارشنبه دوم تیرماه، اتوبوس متعلق به تعاونی 4 حرکت خود را از کرمان به شیراز آغاز می کند. سربازان جیره غذایی شان را دریافت می کنند و 45 سرباز روی صندلی های کهنه و زهوار در رفته اتوبوس جا می گیرند. همه چیز طبق روال پیش می رود. اتوبوس در چند ایستگاه ایست و بازرسی می ایستد و هیچ مورد مشکوکی در آن به چشم نمی خورد. اتوبوس راه می افتد و چند جا توقف می کند. راننده در زمان توقف ...
صدای پای احمدی نژاد / روزی در میان مخالفان و موافقان
خاوران زمزمه بازگشت مرد بهاری بلندتر شنیده می شود اما غروب همان روز در میدان هفت حوض خیلی از این زمزمه ها خبری نیست، همسایگان احمدی نژاد در نارمک شانسی برای او قایل نیستند اما فقط کافی است یک خط اتوبوس سوار شوند و به سه راه افسریه و خاوران بروند تا مردمی را ببینند که همسایه آنها را مرد خوش شانس انتخابات سال آینده می دانند. فرقی نمی کند در خاوران زندگی کنی یا نارمک، در هر حال محل زندگی، همسایگان و ...
شب بزرگداشت همایون صنعتی برگزار شد
هم کارشان به جدایی کشید و پدر رفت زن دیگری گرفت. همایون می گفت وقتی هنوز ده سالم نشده بود فهمیدم که نه پدر به دردم می خورد، نه مادر می تواند به دادم برسد. باید خودم گلیمم را از آب بکشم. قید هر دو تاشان را زدم . به همین جهت همایون از کلاس دوم ابتدایی به کرمان رفت تا نزد پدر بزرگش زندگی کند. لابد نمی توانست نزد نامادری به زندگی ادامه دهد. مهدخت را هم که بچه بوده به اصفهان نزد مادرش ...
دوستدار روحانی اند اما منتظر احمدی نژاد هستند
قایل نیستند اما فقط کافی است یک خط اتوبوس سوار شوند و به سه راه افسریه و خاوران بروند تا مردمی را ببینند که همسایه آنها را مرد خوش شانس انتخابات سال آینده می دانند. فرقی نمی کند در خاوران زندگی کنی یا نارمک، در هر حال محل زندگی، همسایگان و اطرافیانت محور می شوند و ایران را در آنها خلاصه می کنی و اینگونه است که در خاوران مردم می گویند احمدی نژاد محبوب ترین سیاستمدار ایران است، در نارمک تبدیل می ...
پایان هفته خونین در جاده ها
نفر زخمی شدند. تصادف اتوبوس مسافربری با کامیون نیز در جاده دامغان چند نفر را به خاک و خون کشاند. حوادث رانندگی 2 روز گذشته در کهگیلویه و بویراحمد نیز 5 کشته و 38 زخمی برجا گذاشت. مرگ 6 زن در تصادف در نخستین حادثه رانندگی که ساعت 11 شب جمعه در جاده قم اتفاق افتاد، یک اتوبوس مسافربری اسکانیا در مسیر شمال به جنوب اتوبان تهران – قم با خودروی سواری تیبا بشدت برخورد کرد.در این حادثه ...
شهید این خانواده منم
...> مادر از خاطرات شهید می گوید: گاهی که با هم درباره رفتنش صحبت می کردیم به من می گفت شما این همه برای خانم حضرت زینب(س) مجلس گرفتی حالا وقت آن رسیده که نتیجه کارهایتان را ببینید. ابوالفضل که سوریه بود هر شب با ما تماس می گرفت. دو شب قبل از شهادتش، کمی دیرتر از هر شب زنگ زد. نگرانش شده بودم و نمی توانستم بخوابم، نشستم قرآن خواندم. فرداشب آن روز، ابوالفضل نیم ساعت دیرتر زنگ زد من خیلی نگران ...
رضاخان دستور داده بود بهلول را بالای منبر گوهرشاد باتیر بزنند
، هیچ وقت قضیه طی الارض را از ایشان پرسیدید؟ مرحوم بهلول شخصیت جالبی داشت و چون همه کارهایش با بقیه فرق می کرد، برایش افسانه زیاد می ساختند. از آنجا که یک جا بند نمی شد و دائماً این طرف و آن طرف می رفت که نتوانند دستگیرش کنند، مردم می گفتند: طی الارض دارد! یک بار به ایشان گفتم: مردم می گویند شما طی الارض دارید. گفت: بالاتر از طی الارض دارم. یک جا می ایستم و ماشینی می آید و مرا سوار و بعد ...
زندگی آتش نشان وقف مردم است
نگذاشت که کم و کسری و حسرتی داشته باشیم. یادم می آید یک سال به مناسبت روز مادر رفته بود و یک اجاق گاز فردار برایم خریده بود. اجاق گاز قبلی سه شعله بود و دیگر کارایی سابق را نداشت. او متوجه شده بود که ما چه لازم داریم و همان را خریده بود. من رفته بودم شهرستان ارومیه و وقتی برگشتم دیدم اجاق گاز تازه خریده. هر چه گفتم این مدل تازه در آشپزخانه ما جا نمی شود می گفت خودم درستش می کنم. تو ...
چقدر با فوریت های پزشکی آشنایی دارید؟
همراه با جیغ وگریه بود و تنها نام یک پمپ بنزین از میان ده تماس شنیده شد. یک دستگاه آمبولانس اعزام شد که به علت ترافیک روز طبیعت بعد از یک ربع به محل رسید. اطلاعاتی که اپراتورمرکز پیام نیاز داشت از حادثه دیدگان یا اطرافیانشان بگیرد با رسیدن تکنیسینها به دست آمد. اتوبوس آمبولانس و چند آمبولانس دیگر اعزام شدند و مجروحان را منتقل کردند و سازمان آتش نشانی و هلال احمر برای نجات کسانی که ...