سایر منابع:
سایر خبرها
خودکشی دختر 11 ساله به دلیل ازدواج اجباری
به اصرار مادربزرگش، تن به این ازدواج اجباری داده بود. او ادامه می دهد: ظاهرا دخترک، پدر و مادرش را از دست داده بود و در تپه پیرمحمد، همراه مادربزرگش که توان حرکت ندارد و فلج است زندگی می کرده است. به زور عقدش کرده اند و قرار بوده تا یکی دو هفته آینده، سر خانه و زندگی اش برود اما مثل اینکه دوام نیاورده و خودکشی کرده است. تپه پیرمحمد، عمدتا جای روستانشینانی است که دارای وضعیت مالی مطلوبی ...
دختران هاشمی رفسنجانی از افشای کدام واقعیت تاریخی واهمه دارند +تصاویر و سند
دیگری برگشت. در سفر کرمانشاه، پسر آقای لاهوتی -وحید- هم همراه ما بود، اما هیچ مسئولیتی نداشت. او با منافقین در ارتباط بود و با تحت تأثیر قرار دادن پدرش، تعداد زیادی از سلاح های جمع آوری شده، خصوصاً کلت ها را از او گرفته و برده بود. من خیلی دیر از این قضیه مطلع شدم. آقای فرزین به من گفت که آقا وحید سلاح ها را جعبه کرده و برده است. با شنیدن این خبر خیلی عصبانی شدم، اما رعایت حال آقای لاهوتی را کردم و ...
از بی قراری برای دیدار امام تا ماجرای کفن نخریدن حاج رحیم
شهادت ناامید نیستم و نخواهم شد . * توجه به بیت المال دختر شهید کابلی اظهار می کند: کلاس دوم یا سوم ابتدایی بودم که قرار شد از طرف مدرسه به اردو برویم و باید فرمی توسط والدین امضا می شد، به خانه که رسیدم دیدم بابا مشغول انجام کارهای سپاه است، فرصت را غنیمت شمردم برای گرفتن امضا. بابا گفت: الان نه، بعداً انجام می دهم . با ناراحتی نزد مادر رفتم و گله کردم، مادرم پیش بابا ...
داستان خواندنی زندگی زنی که خرس به او و فرزندش حمله کرد
، 8 قاطر از دست دادیم و 30 میلیون تومان بدهی روی آوردیم. حتی نمی توانستیم اجاره خانه را بپردازیم که آنجا را تخلیه کردیم و چند روز در جنگل کبودوال ساکن شدیم و با جمع آوری و فروش شاخه های خشک روی زمین و کرایه دادن قاطر به گردشگران تنها پول خورد و خوراک را تامین می کردیم که به جرم هیزیم فروشی بازداشت شدم، البته من نمی دانستم جمع آوری هیزم های خشکی که در جنگل ریخته است هم جرم محسوب می شود. ...
داستان عجیب زندگی شهید علی بلورچی
چند هفته پیش از شهادتشان که در آن علی بلورچی مطلب عجیبی را در مورد انتخاب شهادت بیان کرده و هر کسی را به فکر فرو می برد. دیدن این فیلم که در آن حرف های علی محور جلسه است، باعث شد که احساس کنم علی و روحیاتش را بیشتر شناخته ام... در قسمتی از متن کتاب هم از زبان مادر شهید آمده است: اولین روزی که مرگ بر شاه گفتم، محرم بود. اعلامیه های امام را که می خواندم، حرف های دلنشین و درستی ...
33 فیلم برای پایان هفته سیما
خلاصه داستان فیلم با بازی جک گیلنهال، رنه روسو و بیل پکستن آمده است: لوئیس بلوم که کار و بار مشخصی ندارد به حرفه خبرنگاری علاقمند می شود. او یک دوربین بیسیم خریده و به شکار لحظه ها می پردازد. او با استفاده از ترفند ویژه ای به سیستم شبکه پلیس شهری متصل شده و در جریان جدیدترین گزارشات مربوط به جرم و جنایات در شهر قرار می گیرد. او پس از هر گزارش جنایی خود را با دوربین زودتر از هر خبرنگار دیگری به محل ...
زیبایی های خالق جوجه اردک زشت
مردان است، یک روز هم جوجه اردک زشت بال هایش را باز می کند و به شکل یک قو به پرواز درمی آید. این ها چیزهایی بود که من در کودکی خوانده و بعد فراموش کرده بودم، تا این که یک روز در دهه 1980 از موزه هانس کریستین اندرسن در اودنسه دنمارک بازدید کردم. در تور شناخت این نویسنده بودم و به صدای لارنس اولیویه که ملکه برفی را می خواند، گوش می کردم. داستان درباره جوانی دست نیافتنی بود که تراشه ای یخی در ...
مشروطه ایرانی
! کلبعلی، پیرمرد دهاتی ای که چند سال بود مشتری قهوه خانه بود و هر روز می آمد و چند ساعت توی قهوه خانه می نشست، وقتی متوجه غرولند پیرمردها شد، بلند گفت: سلامتی شیرزن تبریز که پوز شاه مملکت را زمین زد صلوات... و با این حرف کلبعلی همه مردهای توی قهوه خانه صلوات فرستادند. غیر از آنهایی که غر می زدند و زیرچشمی و چپ چپ زینب را نگاه می کردند. زینب خانوم انگار که خجالت کشیده باشد، سرش را پایین انداخت و ...
قتل دختر 4ساله از سوی مادری که می خواست ازدواج کند
...: زنی که برای به دست آوردن فرصت ازدواج مجدد، دختر چهارساله اش را به قتل رسانده است، به این جرم اعتراف کرد. به گزارش خبرنگار ما، مأموران کلانتری خزانه ساعت 6:30 روز دوم فروردین از طریق عوامل اورژانس در جریان فوت مشکوک دختربچه ای چهارساله به نام سارا در خانه اش قرار گرفتند. آنها با حضور در محل و در تحقیقات اولیه پی بردند مادر جوان وقتی از خواب بیدار شد دید دخترش بدحال است به همین دلیل با ...
زنان دارکوب نیستند، انسانند
با هجمه واژگانی یک مدیر ارشد مواجه شدم که پس از یک جمله آزار دهنده گفت: چرا این قدر تکرار می کنی؟ شفاهی گفتی، کتبی نامه نوشتی، با تلگرام تذکر دادی، با وایبر یادآوری کردی، فهمیدم دیگر پیگیری نکن. شخص سومی در آن مکان حضور داشت و سرش را انداخت پایین تا من سریع محل را ترک کنم و کمتر خجالت بکشم از آن فریاد غضبناک. روز بعد به اتاق شخص سوم رفته بودم تا به آن مدیر ارشد هم گزارش کار ارائه کنم که گفت: دیروز ...
مرگ 3 عضو یک خانواده در آتش سوء ظن
موضوع زندگی ما را آشفته کرد و با اینکه مادرم می گفت این ادعا درست نیست، اما از آن به بعد دعوا و درگیری در خانه ما شروع شد، پدر و مادرم هر روز با هم دعوا می کردند. متهم گفت: با اینکه اول قبول نکردم مادرم خیانت کرده است و فکر می کردم این پدرم است که اشتباه برداشت کرده، اما حادثه ای اتفاق افتاد که باعث شد من تصمیم به قتل همه اعضای خانواده بگیرم. یک روز قبل از این حادثه من و دوستانم جلوی در خانه ...
پسری که پدر، خواهر و برادر خردسالش را زنده زنده سوزاند
اشکان در بازجویی ها به اختلاف های خانوادگی شان اشاره کرد و گفت: به خاطر رابطه سردی که بین والدینش وجود داشت اقدام به آتش زدن خود و اعضای خانواده اش کرده است.عامل جنایت گفت: چند وقتی بود به خاطر نامه یک ناشناس که حاکی از رابطه پنهانی مادرم با یک مرد بود، پدر و مادرم با هم مشاجره داشته و دعوا می کردند. من که از این وضعیت خسته شده بودم تصمیم گرفتم با یک ظرف بنزین خانه را با همه اعضای ...
مادری که بخاطر خواستگارها دختر 4 ساله اش را کشت!
. اعتیاد داری؟ اصلاً، اما کم کم داشتم از فشارهای زندگی معتاد می شدم. پس قرص متادون را از کجا آوردی؟ از عطاری خریدم، گفتم بچه ام سرش درد می کند و قرص سر درد می خواهم. زن جوان با دست اندازه قرص را نشان می دهد و ادامه می دهد: او هم به من قرص متادون داد. شوهر معتادم زمانی که سارا کوچک بود به او متادون داد، حالش خیلی بد شد و بچه را بیمارستان بردیم اما ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (290)
...! حالا معلوم نیست وسط جنگل باشگاه بدنسازی و مکمل و آمپول از کجا آورده سیکس پک ساخته 9. من میدونم اگه الان تلوزیون اعلام کنه امشب ساعت 10 کره زمین پودر میشه بعد از اخبار مادرم میگه حواست به قسط این ماه باشه 27 روز بیشتر نمونده. 10. یه جوری میگن آب که سربالا میره قورباغه ابوعطا میخونه انگار آب که سر پایین میرفته قورباغه شهرام شب پره میخونده. 11. اگه از ...
دردسرهای رفت و آمد با رفیق صمیمی
تبدیل شد و من و پرهام از هم فاصله گرفتیم. آن هم به خاطر دوستان صمیمی مان. این زن ادامه می دهد: از همان روزهای اول آشنایی مان پرهام یکی از دوستان صمیمی اش به نام خسرو را به من معرفی کرد و گفت که خسرو از برادر هم به او نزدیک تر است. باورتان نمی شود ولی حتی پرهام وقتی برای اولین بار با هم قرار ملاقات گذاشتیم، خسرو را هم با خودش آورد. از همان روز اول تا همین دیشب، خسرو همیشه در زندگی ما و ...
قتل پدر، خواهر و برادر به خاطر یک نامه
و خانواده ام با یک نامه شروع شد. افراد ناشناسی آن را در خانه مان انداخته بودند. در آن نوشته شده بود: مادرم با مردی غریبه ارتباط دارد و برادر هشت ساله ام حاصل این ارتباط است. مدتی بعد، وقتی با دوستم، جلوی در مجتمع ایستاده بودم، پژویی مشکی رنگ با دو سرنشین مرد جلویم توقف کرد. آنها را نمی شناختم اما گفتند می خواهند درباره نامه حرف بزنند. سوار که شدم، عکس مردی را نشانم دادند و مدعی شدند او با مادرم ...
ماجرای ربوده شدن دادستان
دیدار اقوام روستایی مان رفته ایم و چمدان لباس و خوراکیها حرف های ما را تأیید می کرد. مرحوم ولی االله(برادرم) فقط گواهینامه همراهش بود ولی من کارت شناسایی سازمان گسترش و نوسازی صنایع را در جیب پشتم داشتم که با دستهای بسته موفق شدم کم کم کارت را از جیب دربیاورم و زیر خاک پنهان کنم. در دل نیت کردم و از خداوند خواستم اگر ما زنده می مانیم علائمی نشان مان بدهد. برای چند دقیقه خوابم برد و در خواب ...
دخترانی که از سد نابرابری ها گذشتند
در فرهنگسرای بهمن درج کرد من نیز مانند دیگران برای نقش دختری با نام گلی در نمایشنامه فصل بهار نارنج تست دادم و موفق شدم نظر مثبت این کارگردان را نسبت به خود جلب کنم. اطرافیانمان سطح توانمندی مان را نمی دانند شاید برایتان جالب باشد روزی در خانه مشغول شستن ظرف ها بودم که یکی از بستگانم با تعجب ازم پرسید تو ظرف هم می توانی بشویی! نمی دانستم آن لحظه باید گریه کنم یا نسبت به این تفکربخندم ...
پله: من ارباب فوتبال هستم و بولت ارباب نسل فعلی ورزش
به من رسید. در مراسم افتتاحیه بازی های المپیک آتلانتا در آمریکا، من برای اولین بار با محمدعلی روبه رو شدم. کسی که قرار بود آخرین حمل کننده مشعل المپیک باشد. آن صحنه یکی از بزرگترین خاطرات ورزشی من است. فرصتی فوق العاده برای من و کشورم دست داد. * کودکان برزیلی هنوز هم به همان اندازه کودکی شما به ورزش علاقه دارند؟ اووه، بله! وقتی من بچه بودم مثل الان تکنولوژی وجود نداشت که بازی ها ...
برگی از دفتر امدادرسانی به زلزله زدگان 21مرداد ماه سال 1391 ارسباران
ایام است. – حرف پایانی! پس از گذشت حدود 12 شبانه روز به دلیل افزایش آسیب دیدگی زانویم مجبور شدم زانویم را به تیغ جراحان بسپارم.به هنگام بستری شدن قدر سلامتی خویش را دانستم و گوشه ی ناچیزی از آلام زلزله زدگان هم زبانم را درک کردم.از خداوند متعال برای همه ی هم وطنانم آرزوی سلامتی دارم و امیدوارم همیشه این شعر زیبای سعدی را چو عضوی به در آورد روزگار/دگر عضوها را نماند قرار در جای جای زندگی مان جاری سازیم. ...
متن کامل گفتگوی سلام دلفان با علی رستمیان
نورآباد در راهپیمایی 22 بهمن بنده را به عنوان بسیجی نمونه ی شهرستان نورآباد در دور میدان امام(ره) نورآباد معرفی کرد و یک چرخ خیاطی را هم به ما هدیه دادند. سال 1364 دیپلم گرفتم و رفتم سربازی که سربازی ر ا در جبهه های جنوب و در خط مقدم جنگ گذراندم. در آنجا چند بار هم از ناحیه ریه شیمیایی شدم، هم از ناحیه کمر و شکم مورد اصابت قرار گرفتم و مجروح شدم. سپس سال 1366 درآزمون سراسری شرکت ...
قاتل زن میانسال پس از 21سال حبس آزاد شد
رسانده اند. متهم گفت: من شاگرد کبایی در حوالی شهرآرا بودم که با مقتول آشنا شدم. هر چند روز یک بار برای مصرف مواد به خانه رؤیا می رفتم تا اینکه مدتی بعد با مرد جوانی به نام طالب آشنا شدم. پس از این طالب هم به خانه رؤیا رفت و آمد داشت تا اینکه با هم نقشه سرقت از خانه رؤیا را طراحی کردیم. روز حادثه دو نفری به خانه رؤیا رفتیم و پس از سرقت 11 هزار و 500 تومان پول نقد یک دستگاه ویدئو، ساعت و ...
خواننده های ایرانی و دنیای بچه داری!
است که هر چند روز یک بار عکس و سلفی های جدیدش با سانیار کوچولو را با طرفدارانش به اشتراک می گذارد. احسان خواجه امیری و آرشان احسان خواجه امیری از آن دست خواننده هایی است که حتی اگر پدربزرگ هم بشود باز عنوان پسر ایرج بودن را به یدک می کشد. حالا پسر ایرج خود صاحب پسر شده و شاید در آینده او نیز مثل پدرش که به همراه پدر خود مشترکا آلبوم من و بابام را به بازار داده بود، همین مسیر ...
داستان پردازی های عجیب دزد حرفه ای
عصر بانک ؛روزنامه ایران نوشت: 8 خرداد امسال، مرد میانسالی به پلیس مراجعه کرد و از دستبرد شبانه به خانه اش خبر داد. او به مأموران گفت: شب گذشته در حال تماشای فوتبال بودم که نیمه شب خوابم برد. اما صبح که از خواب بیدار شدم؛ متوجه شدم حدود 10 میلیون تومان پول و وسایل باارزش خانه به سرقت رفته است. از آنجا که من همراه خانواده در این خانه زندگی می کنیم، احتمال می دهم سارق ما را بیهوش کرده و ...
از شوهرم خواستم مرا رها کند تا با دوستش ارتباط داشته باشم
تلفن هایش پاسخ می دادم و دیگر نسبت به علی بی علاقه شده بودم و هر روز زندگی را بر او سخت می گرفتم تا مرا طلاق بدهد. اگرچه علی هیچ گاه راضی به این کار نبود اما وقتی از رابطه نزدیک من و کمال مطلع شد با طلاق توافقی موافقت کرد. خانواده من هم وقتی در جریان این موضوع قرار گرفتند نه تنها سرزنشم کردند بلکه دیگر مرا به خانه پدرم راه ندادند. با این وجود گوشم بدهکار این حرف ها نبود و تنها به ازدواج با کمال می ...
تجلیل از منتخب المپیاد شیمی جهان در بابل
دانش آموز بابلی کسب شد. مدیر آموزش و پرورش بابل امشب در این مراسم اظهار کرد: اهمیت کار سیده زهرا کاظمی به این است که در رقابت با دنیای غرب به موفقیت دست یافت. همت احمدی افزود: وی نخستین دختر دانش آموز بابلی است که چهره المپیادی گرفت و نام بابل را در عرصه جهانی سرآمد کرد. وی تصریح کرد: دسترسی به آینده روشن و افتخارآفرین در قالب وقوع یک اتفاق نیست بلکه بر مبنای ...
تشریح ابعاد فردی و اجتماعی شهید قدیر سرلک
خواست و گفت که احساس می کنم به فیض عظیم شهادت نائل می آید برای همین خواست که من وی را حلال کنم. من پس از شنیدن این حرف غمگین شدم و از او خواستم اگر چنین احساسی دارد به ماموریت نرود اما وی به من گفت چگونه در روز قیامت جواب امیرالمومنین(ع) را بدهد زیرا می توانست از حرم دخترش دفاع کند اما این کار را نکرده بعد از شنیدن این حرف من با رضایت وی را راهی این ماموریت کردم. وی درباره توصیه های ...
اگر من جای رامین رضاییان بودم...
...، همان روزی که رضا شاهرودی در رستوران فرهاد کاظمی در سعادت آباد مرا نصیحت کرد به ترکیه نروم، به حرف پیشکسوت خودم گوش می کردم. هرچه نباشد، شاهرودی دو تا پیراهن بیشتر از من پاره کرده و سابقه بازی در ترکیه با تمام حواشی اش را در کارنامه دارد. اگر من جای رامین رضاییان بودم، قبل از سفر به ترکیه، جواب تلفن محمود خوردبین یا مسئولان باشگاه را می دادم یا اینکه حداقل به ملاقات برانکو می رفتم و به ...
عمل بسیار زشت و زننده دو دختر جوان با پسران
اخلاقی رد و بدل می کردند. زن جوان افزود: من در این فضای مجازی با چند پسر آشنا شدم و با آنها سر لج بازی افتادم. خواهرم که می دید سر در لاک خود فرو برده ام و مدام در گیر گوشی تلفنم هستم حس کنجکاوی اش گل کرد و موی دماغم شد. به او گفتم موضوع از چه قرار است و از آن به بعد شرم و حیا را زیر پا گذاشته و از سر لج آن پسرهای بیکار مدام عکس های غیر اخلاقی و مستهجن ارسال می کردیم. ...
با فرزند کمتر موافق نبودم و نیستم/ هفت فرزند دارم
به درد من نمی خورد اما شنیدم که گفته من حاضرم همسر یک رفتگر ساده بشوم اما همسر فرد غیر مذهبی نمی شوم . 18 یا 19 ساله بودم که وارد دانشگاه شدم. بین دو ترم دانشگاه از شیراز به تهران و پیش پدر و مادرم در منزل خواهرم رفتم. مادرم به من گفت که دخترخاله ام یک خواستگار دانشجوی مهندسی و مذهبی برایش آمده و ممکن است ازدواج کند، می خواهی یواشکی با خاله ات صحبت کنم. من هم جواب دادم چرا یواشکی، بلند ...