سایر منابع:
سایر خبرها
مشروطه ایران
دکان هایشان را بسته بودند. مردم هم تنباکو نمی خریدند و قهوه خانه ها هم یا بسته بودند یا فقط به مردم چای می دادند. ولی بعد از چند روز که بازار بسته بود، چند نفر از بازاری ها که خسته شده بودند و عده ای هم به تحریک و زور و اجبار حکومتی ها دکان هایشان را باز کرده بودند. مردم کم کم داشتند از این اعتصاب و مبارزه خسته می شدند، حتی شقان قهوه چی، شقان هم می گفت این طور پیش برود، دخل و خرج نمی کنیم و از فردا ...
خاطرات خانم انگلیسی که جنگ 8 روزه را در غزه گذراند
پیدا کنیم. در چند وقت اخیر چند عملیات شهادت طلبانه از سمت فلسطینی ها در شهرهای اسرائیلی و با شهروندان اسرائیلی را شاهد بودیم. خیلی وقت ها این عملیات ها از طرف رسانه های غربی و رسانه های نزدیک به غرب عملیات تروریستی تعبیر می شود. از طرف دیگر رسانه های حامی مقاومت این راه را تنها شیوه دفاع تلقی می کنند. نگاه شما به این قضیه، نوع حمله و شهروندان اسرائیلی چیست؟ فلسطین از سال 1941، یعنی قریب ...
از بی قراری برای دیدار امام تا ماجرای کفن نخریدن حاج رحیم
و بی حال به منزل می آمد. چند وقتی بود که خیلی کم بابا را می دیدم و از دیدنش سیر نشده بودم، این اواخر هم بحث رفتن به سوریه مطرح شده بود؛ یک روز با دلخوری گفتم: بابا جان! یک سؤال دارم، دوست دارم بدون تعارف جوابم را بدی . گفت: خب بپرس . پرسیدم: تو زندگی شما خانواده اولویت چندم است؟ بابا سرش را پایین انداخت و چند ثانیه ای سکوت کرد و گفت: از یک جهت من همه این کارها را برای خانواده انجام می دهم ...
تکفیریت در پاکستان و راه برون رفت از آن
جریان تکفیری، مولانا سمیع الله و مولانا اسفندیار بودند. این گروه در منطقه لیاقت آباد شهر کراچی جنایاتی بی رحمانه انجام داد و چند نفر از جوانان شیعه را به خاک و خون کشید. آنان در روز روشن در مناطق شیعه نشین به مردم حمله ور می شدند. شیعیان آن مناطق برای حفظ جان و آبرو و ناموس شان مال و اثاثیه خود را ترک کردند و با رها کردن خانه و کار و زندگی به مناطق امن منتقل شدند. این قتل و غارت و ظلم و ستم در مناطق ...
شاعری که عارف بود، عارفی که عاشق بود / نظر پرویز پرستویی، رسول یونان، محمد علی بهمنی درباره حسین پناهی
عاطفه را شرط اول زندگی می دانستند و چقدر دور از ریا و خودورزی عده ای نا شریف و نا ارجمند که با نقاب روز را شب میکنند و نه من و نه حسین نمی دانم و نمی دانستیم که چه کابوسهایی خفتشان را می گیرد. محمد علی بهمنی نخستین باردر جمع شعری سپیده سامانی دیدمش .داشت شعر گفتگوی من و نازی را زیر چتر را اجرا می کرد .پانتومینی نه در شکل اجرایی اش ، که خلاف آمدی توامان حرکت و صدا . شعر خوانی حسین ...
اعتراف فردوست به حقارت پهلوی در عرصه بین الملل
اطلاع داد. خودم را معرفی کردم و گفتم که از طرف ولیعهد پیغامی دارم. از این موضوع استقبال کرد و گفت: همین امشب دقیقا راس ساعت 8 به قلهک بیا در آنجا در مقابل در سفارت جنگل کوچکی است در آنجا منتظر من باشد. سپس مشخصات خود را به من داد که قدش 180 سانت است باریک اندام است و حدود 4550 ساله و گفت که همانجا قدم بزنم و او که مرا قبلا ندیده بود می تواند مرا بشناسد! من چند دقیقه قبل از موعد مقرر رسیدم ...
معلمی با 60 سال سابقه خبرنگاری/ به خاطر یک انتقاد تبعید شدم
اوایل کار روزنامه در سرویس آموزش وپرورش بودم. ماجرا طوری بود که هر وقت خبر خوبی از سیستم آموزش وپرورش منتشر می شد، من فردای آن روز که به مدرسه می رفتم همه عزت و احترام سرم می گذاشتند و جلویم بلند می شدند و هر وقت خبر بدی منتشر می شد برعکسش اتفاق می افتاد. تا جایی که یک بار من مطلبی را در نقد آموزش وپرورش نوشتم همین مطلب کار دستم داد طوری که چند روز بعدش محل کار ما را تغییر دادند و ما را فرستادند ...
دختران هاشمی رفسنجانی از افشای کدام واقعیت تاریخی واهمه دارند +تصاویر و سند
.... چون خانواده ایشان به خاطر نارضایتی شدید از جریان، حاضر نشد اعلان فاتحه کند. روابط عمومی مجلس شورا برای ایشان و دو نفر دیگر از نمایندگان مجلس که اخیراً در تصادف اتومبیل فوت کرده اند،... یک جا فاتحه ای اعلام کرد. فائزه هاشمی درباره فضایی که آن روز ها بر خانواده اش حاکم بوده، می گوید: در روز تشییع جنازه مشکلاتی بود و نمی خواستند جنازه را تحویل بدهند و یا جنازه تشییع شود که با پی گیری ...
هذا الْخَطیبُ الشَّحْشَح/ آگاه از انحرافات آینده ی قوم عرب/ اقدام زیرکانه در پاسخ به درخواست معاویه/ ...
؟ جواب داد، نه حتی کم آنان را نیز سراغ ندارم برای تو وصف افرادی را گفتم که ترس از پروردگار دارند و مقصد آنها رضایت اوست، آزار می بینند، اما آزار آنان به کسی نمی رسد. در مقابل افرادی هم هستندکه نادانی آنها بر بردباری شان پیشی می گیرد و از هر راهی که بتوانند به مقصود خود برسند باکی ندارند. حتی اگر پدر و یا برادرشان دراین راه مانع باشند، آنها را خواهند کشت... ابن عباس به او گفت ...
بازیگر مرد ایرانی بعد از چندسال دوری از ایران، بازگشت
کجا شروع شد؟ در زمان ساخت ایران سرای من است من دیگر خیلی فیلم بازی کرده بودم و تا اندازه ای شناخته شده بودم. وقتی که با من تماس گرفتند و رفتم دفتر آقای سرهنگی، همه آن جا نشسته بودند. آقای کیمیاوی و خانم شان هم بودند. وقتی وارد شدم و صحبت کردم دیدم آقای کیمیاوی می خندد و خوشحال به نظر می رسد. بعدها به من گفت تو تا وارد دفتر شدی من گفتم این همان نویسنده است که می خواهم. زمانی ...
تخلفات و گاف های متعدد در انتصاب جانشین سیدصفدرحسینی/ گاف گمرک در محاسبات آماری/ ایرادات قراردادهای نفتی ...
سال قبل در چنین ایامی، هر بشکه نفت برنت بالای 100 دلار فروخته می شد، این رقم در وقت حاضر تقریبا به 40 دلار رسیده و درآمد دولت را به شدت محدود کرده است. با وجود برداشته شدن بیشتر تحریم ها هنوز بانک های بزرگ دنیا از کار کردن با ایران طفره می روند. چنین وضعیتی سبب شده دولت نه به پول های بلوکه شده قبلی دسترسی کامل داشته باشد و نه فروش بیشتر نفت دست دولت را بگیرد. از طرف دیگر تقریبا هیچ کدام از تفاهمنامه ...
صابر ابر همراه با پرتقال های کال اش
مجله اینترنتی کمونه (Kamooneh.com) : واوها و ویرگول ها و 21 بار مردن در 30 روز دو نمایشی است که صابر ابر آنها را کارگردانی کرده است. اما تازه ترین تجربه کارگردانی اش نمایشی به نام پرتقال های کال به نویسندگی سینا آذین است که در تماشاخانه ایرانشهر به صحنه رفته است. این نمایش ذهن پیچیده نویسنده ای ایرانی و مهاجرت کرده را به تصویر می کشد. سعید چنگیزیان، پانته آ پناهی ها، الهام کردا، ستاره ...
5 روایت از نجات جان هایی که نمی خواستند بمانند
نفر با طناب دور گردن، خودش را از پل عابر پیاده آویزان کرد، یک نفر خودش را جلوی متروی در حال حرکت پرت کرد، یک نفر با اسلحه کمری به شقیقه اش شلیک کرد، یک نفر خودش را آتش زد، یک نفر قرص برنج خورد؟ در همسایگی ما، دیشب، امروز، فردا، هفته قبل، یک نفر کم شد چون خودش را کشت. نزدیک تر رفته بودم. گفت تشنه ام. یک لیوان آب دادم. لبه پنجره 5 سانت هم نبود. مهندس عمران بود. چند بار به پایین نگاه کرد ...
رنجنامه دانشمند ایرانی از فساد سرکوب گر که منجر به عزلش شد
، بر خلاف اساسنامه مراکز تحقیقاتی مصوبه شورای گسترش وزارت بهداشت اینجانب از ریاست مرکزی که خود تاسیس کرده بودم و فقط یک اتاق، دو کامپیوتر و یک کارشناس داشت عزل شدم. جناب آقای جهانگیری، از نگارش این نامه هیچ هدف سیاسی ندارم چرا که "بی سیاست"تر از من نمی یابید. آن را می نویسم به خاطر هزاران جوان نخبه ای که هر روز در دانشگاه های این مملکت بوسیله دولت مردان، سیاستمداران و روسای دانشگاه ها که ...
خاطرات روزانه یک رزمنده یزدی از عملیات نصر7
گردان جهت ساخت و ساز سنگر و استقرار به منطقه اعزام شوند. بعد از جلسه محل استقرار گردان توسط فرماندهی مشخص شد و من هم به طرف بانه حرکت کردم. با توجه به اینکه از ساعت 16 به بعد جاده تامین نداشت و تردد ممنوع بود وارد مقر تیپ در بانه شدم، فرمانده آنجا برادر حسین واحدیان مسئول ستاد تاکتیکی تیپ بود، با مساعدت ایشان یکی از کلاس ها در اختیار ما قرار گرفت و شب را آنجا خوابیدیم و صبح روز بعد راهی ...
شیوه نفوذ دشمن به بیت مراجع
...؛ قریب 100 سال پیش- یکی از مراجع وقت، یک نوکری داشت که خیلی مرد خوبی بود، با طلبه ها گرم می گرفت، صحبت می کرد، با همه آشنا بود، با همه رفیق بود؛ اسمش را هم ایشان می گفت؛ من یادم نیست. گفت بعد که انگلیس ها غلبه پیدا کردند و عراق را تصرف کردند و آخرین جا نجف بود که وارد نجف شدند، خبر رسید به طلبه ها که این نوکر فلان آقا، یک افسر انگلیسی است! گفت من باور نکردم؛ گفتم مگر می شود چنین چیزی ...
متن کامل گفتگوی سلام دلفان با علی رستمیان
نورآباد در راهپیمایی 22 بهمن بنده را به عنوان بسیجی نمونه ی شهرستان نورآباد در دور میدان امام(ره) نورآباد معرفی کرد و یک چرخ خیاطی را هم به ما هدیه دادند. سال 1364 دیپلم گرفتم و رفتم سربازی که سربازی ر ا در جبهه های جنوب و در خط مقدم جنگ گذراندم. در آنجا چند بار هم از ناحیه ریه شیمیایی شدم، هم از ناحیه کمر و شکم مورد اصابت قرار گرفتم و مجروح شدم. سپس سال 1366 درآزمون سراسری شرکت ...
روایت معین از ناشی گری اصلاح طلبان
عمومی درحال حاضر ناراضی است. از نتیجه ائتلاف در مجلس گرفته تا موضوع برجام که اثرات آن را در زندگی خود هنوز به طور ملموس ندیده است. فکر می کنید دولت در این یک سال باقی مانده چگونه می تواند به این وضعیت سامان دهد؟ این مسائلی که مطرح کردید، مقداری به خاطر ناشی گری یا ضعف های این طرف بوده است؛ اینها نشانه قوت طرف مقابل نیست. طرف مقابل قوتی ندارد، قوتش در آن هشت سال سیاهی که بر کشور ما تحمیل ...
با فرزند کمتر موافق نبودم و نیستم/ هفت فرزند دارم
انتخابات ششم و هشتم ریاست جمهوری ، رقیب اصلی کاندیداهای پیروز بود. برخلاف چهره و منش همیشه صریح، قاطعانه و بدون ترحم او در مقابل خطاکاران در عرصه سیاست، با صبوری و خوش رویی به سوالتمان پاسخ داد و با وجود مشغله های فراوان کاری و شخصی اش وقتی را برایمان اختصاص داد .هر چند از شخصی که خودش اهل رسانه است و مطبوعات، چنین برخورد شایسته ای دور از ذهن نبود. آنچه در ادامه می خوانید ماحاصل گفت و گوی صمیمانه ما ...
دانشگاه را رها کرد تا حرف امام روی زمین نماند
هنگام سربازی به جبهه رفت برایمان نامه می نوشت. بار دوم دیگر وقت نشد چیزی بنویسد. دستنوشته های شخصی داشت و شعر هم می گفت. در یکی از نامه هایش نوشته است: دفعه آخر که در جبهه مجروح شدم سعادت شهادت را نداشتم ولی ان شاءالله این دفعه شهید می شوم. من به خاطر محرومین به رشته پزشکی رفتم و به خاطر آنها درس خواندم. فرزندم در طول زندگی جهاد اکبر را در نظر داشت و به تزکیه نفس عمل می کرد. همچنین شهید شعری روی تقویم رومیزی اش دارد که قبل از عزیمت به جبهه نوشته بود: چون خورشید گرمی خواهم داد/ چون رعد خواهم خروشید /چون سیل طغیان خواهم کرد/ چون باران با صفا خواهم شد ...
خاطرات فراموش شدنی
(فرمانده وقت گردان فجر) سراغم آمد و گفت: به یک دسته از نیروهای توانمند و کارآمد با صبر و استقامت بالا که بتوانند چند روزی تحمل بی آبی و گرسنگی را داشته باشند انتخاب کن . گفتم: برای چه وقت؟ (منظورم این بود که تا چند روز باید این نیروها آماده شوند) این را گفت و رفت و من به خیال این که برای روزهای آینده است؛ با خود گفتم بعد از خواندن سوره واقعه که بچه ها هر شب بعد از شام و قبل ...
102 نکته برای اینکه شاد زندگی کنید!
و برادرتان را بپرسید. 10- هر روز چنددقیقه پیاده روی کنید. 11- در روز چند دقیقه با نزدیک ترین و صمیمی ترین دوست زندگی تان وقت بگذرانید یا حداقل چند دقیقه تلفنی صحبت کنید. 12- جزییات خیلی هم مهم نیست. مثلا اگر یک شب نخ دندان نکشیدید تا صبح به خاطرش عذاب وجدان نداشته باشید. 13- به شایعات توجه نکنید. قدیمی ها می گفتند اگر دنبال شایعه بروید، نصف عمرتان به ...
کرامات و معجزات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها از زبان خادمین حرم
...! دوست خادم گفت: اینها مثل من و شما نیستند. خیلی ناراحت شدم. مستقیماً به خدمت خانم، حضرت معصومه (س) رفتم و عرض کردم: بی بی جان ! دیدید همکارم به من چه گفت؟ خیلی دلم شکسته است. ساعت 11 شب بود که دیدم یکی دیگر از دوستان همکارم در حال خوردن قرص است. گفتم: چه قرصی می خوری؟ گفت: قرص اعصاب. گفتم: دست من هم خیلی درد می کند. یک قرص اعصاب به من داد و گفت : بخور! ان شاء ...
قیام گوهرشاد برتمام ابعاد زندگی بهلول سایه انداخت
تهران رفتیم که نزد آقایی برویم. از قبل هم برنامه ریزی کرده بودیم، ولی یک روز سحر بیدار شد و گفت: من باید فردا بروم اتریش! تعجب کردم و گفتم: اتریش؟ گذرنامه تان کو؟ ایشان گفت: گذرنامه ام دست آقای میری است. بروید بگیرید و برایم بیاورید! و بعد هم واقعاً به اتریش رفت! چند بار دیگر هم چنین تغییراتی پیش آمد و جالب اینجاست که همیشه هم ایشان موقع سحر تصمیم خود را اعلام می کرد. یک بار که علت را پرسیدم، گفت ...
بعضی مردم نیش و کنایه می زنند!
دیوارهای خانه را با پرچم های زینبیه پوشانده و دیگری را با عکس های پسرش. بنری هم بر سر در خانه زده که توجه هر رهگذری را به خود جلب می کند. مادری که روزهای پس از شهادت پسرش را هر روز با یاد و نام او آغاز می کند. صبح ها بعد از نماز به کوچه می رود و بنر پسرش را تمیز می کند و به او سلام و صبح بخیر می گوید و قربان صدقه اش می رود. هر طرف اتاق شان که سر بچرخانی عکس های شهید حجت را می بینی. شاید مادر شهید ...
اقدام مرد هوسران با سه همسرش
. مثل آدم آهنی هر روز می رفتم سرکار و به خانه برمی گشتم. دیگر امیدم را به زندگی از دست داده بودم که با یاسر آشنا شدم. او دوست و همکار برادرم بود. در یکی از میهمانی های دوستانه آنها که من هم شرکت کرده بودم، همدیگر را دیدیم و با هم چند ساعتی از هر دری حرف زدیم. او برایم گفت که از همسرسابقش- مهدیه- بعد از پنج سال زندگی مشترک و با وجود داشتن پسری یک سال و نیمه جدا شده و حضانت فرزندش را هم به ...
شورای مرکزی هفتم و تفکرات مرکانتیلیستی
حالی که داشت تلفنی با یک مشتری سر قیمت نفت چانه می زد، با آن صدای مخملی و سوخته اش با لهجه غلیظ گفت: one moment please! . عباس جان (دکتر عباس آخوندی) داری می ری کیش، سر راهت یک سری هم به سکوهای نفتی بزن ببین نشتی چیزی نداشته باشند؛ قول می دم طرح مسکن اجتماعی را که کلید زدی، اگر قیمت نفت بالا رفت، حتماً جبران کنم. گفتم چشم! به سرعت رفتم فرودگاه که از پرواز جا نمانم. با تاخیر یک ساعته ...
2 هفته صبح و بعدازظهر پیش طاهری گریه کردم/ با مرگ اولادی دچار مشکل روحی شدم
اصلا دوست ندارم در شهرستان بازی کنم ولی پس از پیشنهاد نفتی ها، آقا نادر خودش با من تماس گرفت و به دلیل اینکه در این چند وقته این مرد به من لطف داشت و پشتم را خالی نکرده و هوایم را داشت، نتوانستم به او نه بگویم.ولی دوباره همه چیز تکرار شد. رفتم برای مذاکره که مدیرعاملشان گفت، عباس زاده مشکل دارد و فلان چیز را مصرف می کند. با هم به مشکل خوردیم و مذاکرات تمام شد. دوباره چند نفر را واسطه کردند تا مذاکرات ...
آیا دکتر مهدی بوترابی باید هزینه ی گناهِ ناکرده ی سرلشگر حاج علیرضا عسگری را بپردازد؟!
جایی هم بحث روغن زیتون رو دارن...بعد آزادی از زندان پاس نداشتم هی بوترابی بنده خدا را می فرستادم بره پیگیری کنه ...مشخصات و قیمت بگیره بیاره...کلی بهش بدهی دارم تازه این اواخر بالاخره حفاظت پاسپورتم را داده... بعدشم رفتم خارج و برگشتم ...این هم بار چندمه (یادم نیست که گفت سوم یا چهارم)...اسرائیلیها می خواستند کاری کنن تا حالاش کرده بودند...صحبت از حاج حسّان شد...گفتم خدا واقعا صبر بده بهش... ...
اپیدورال چیست؟ (9)
کلیه و درد زایمان طبیعی جزء بدترین دردهایی هستند که ممکن است یک نفر در طول زندگی خودش آن را تجربه کند. بنابراین پزشکان زنان و زایمان و متخصص بیهوشی در صدد برآمدند تا برای آن چاره ای پیدا کنند. اپیدورال چطور انجام می شود؟ می دانیم که زایمان طبیعی در هر بار می تواند تا 14 ساعت زمان ببرد تا دهانه رحم به قطر 10 سانتی متر باز شده و سر بچه به راحتی از آن خارج بشود. در فاز اول که فاز ...