سایر منابع:
سایر خبرها
فریب با ایدز برای اسارت دختر فراری
خواب بودند از خانه فرار کردم و با مرد میانسال تماس گرفتم. او داخل خیابان به سراغم آمد و مرا به خانه اش برد. وقتی وارد خانه اش شدم، فهمیدم که او مجرد نیست و مرا فریب داده است. تصمیم گرفتم شب را آنجا بخوابم و بعد به خانه یکی از دوستانم بروم که در خواب ... پس از این در حالی که خواب بود، از خانه اش فرار کردم و به خانه یکی از دوستانم پناه بردم. پشیمان شده بودم و قصد داشتم با پدرم تماس بگیرم و موضوع ...
ماجرای فرار دختر 20 ساله از خانه / نمی دانستم حادثه شومی در انتظارم است
حدود دو هفته قبل فرار کردم اما نمی دانستم حادثه شومی در انتظارم است. وقتی فرار کردم به شهریار رفتم و در آنجا با زنی به نام بنفشه آشنا شدم. او پیشنهاد داد که شب را مهمان خانه اش باشم. آن شب وقتی به خانه او رفتم تازه متوجه شدم که ماجرا از چه قرار است. بنفشه مرا در خانه اش حبس کرد و برای کارهای منزل از نظافت گرفته تا پختن غذا برای میهمان هایش از من بیگاری می کشید. او در روز فقط یک نوبت به ...
آزارگر ایدزی در پزشکی قانونی
بوستان محله می بردم، با این دختر نوجوان آشنا شدم و او به من اعتماد کرد. او حتی با من درددل می کرد. چند شب قبل تماس گرفت و گفت که با خانواده اش دعوا و خانه شان را ترک کرده و در خیابان است. سراغش رفتم و او را به خانه ام آوردم. در را قفل کرده و او را مورد آزار و اذیت قرار دادم. همان جا برای این که از من شکایت نکند، گفتم که مبتلا به ایدز بوده ام و او نیز مبتلا شده است. مرد آزارگر با دستور بازپرس محمدمهدی ...
15 روز بردگی دختر تهرانی در اسارتگاه زن
با خانواده ام و با امید بر اینکه با فرار از خانه به آزادی می رسم و زندگی آرامی در انتظارم است از خانه پدری ام فرار کردم و به منطقه شهریار رفتم. وی افزود: در شهریار بودم که با زن جوانی به نام بنفشه آشنا شدم و خیلی زود سفره دلم را برایش باز کردم که این زن پس از شنیدن حرفهایم مرا به خانه اش دعوت کرد. دختر جوان گفت: فکر می کردم بنفشه از روی دلسوزی مرا به خانه اش کشانده است اما او ...
ارتباط دختر 21 ساله با دوست پدرش!
مادرم پول دزدیدم و رفتم تریاک بخرم که دستگیر شدم. پدرم فهمید معتاد شده ام و مسئولیت مواد را گردن گرفت و گفت از من خواسته برایش مواد بخرم. دختر جوان که مشخص بود خماری اذیتش می کند، پس از چند خمیازه ادامه می دهد: پدرم رازم را حفظ کرد و اجازه نداد مادرم بویی از ماجرا ببرد. این طوری بود که از پدرم یک قهرمان بامرام در ذهنم ساخته بودم. او شیشه می کشید و پسر دوستش که مواد برایش تهیه می کرد ...
اقدام بی شرمانه مرد متاهل پس از تجاوز به دختر نوجوان
که همراه یک دختر کوچولو به پارک آمده بود آشنا شدم. وی افزود: هر روز که به پارک می رفتم امیر را ملاقات می کردم و وی ادعا کرده بود که دختر کوچولو خواهرش است. دوستی ما ادامه داشت تا اینکه کامران به خواستگاری ام آمد و پدرم به خاطر نداشتن پول جهیزیه جواب منفی به آنها داد و همین کافی بود تا ساعت 2 بامداد در حالیکه اهالی خانه خواب بودند از خانه فرار کنم. پس از فرار به امیر زنگ زدم و او ...
اعتراف های قاتل کودک 10 ساله
سلامانه : به گزارش روزنامه اعتماد، من و خانواده ام 12 سال پیش از یکی از استان های غربی به تهران آمدیم و همراه مادرم که اکنون 90 سال دارد در خیابان وحدت اسلامی ساکن شدیم. سال 82 با مدرک دیپلم در یک بانک استخدام شدم، اما بعد از پنج سال وقتی برادرم مرا به کراک معتاد کرد، از کار اخراج شدم و از آن زمان خانه بودم. برادر و خواهرانم همه تحصیلکرده و مدیر هستند، اما به مادرم سر نمی ...
این دختر پدرش را زیر گرفت!
منجر به مرگش شوی؟ سارا: من به دلیل اختلافی که با شوهرم داشتم از خانه قهر کرده بودم و در منزل پدرم به سر می بردم او از من خواست که حتماً مهریه ام را اجرا بگذارم اما من که می خواستم زودتر از شوهرم جدا شوم چندان به گرفتن مهریه اصرار نداشتم چون شوهرم بسیار مرا اذیت کرده بود و اصلاً امنیت نداشتم. قاضی: چه شد که از دست پدرت بنابر اظهاراتی که در اوراق پرونده وجود دارد فرار کرده ای و ...
سرنوشت تلخ دخترانی که مورد آزار داعش قرار گرفتند
از بیم به خطر افتادن آبرویشان از دادن اطلاعات به نهادهای مختلف در این زمینه خودداری می کنند. این اخبار را از دست ندید: زن هوس باز مرا به خانه اش دعوت کرد تا با او ارتباط داشته باشم / من پیشنهادش را قبول کردم مردان مزاحم نیمه شب مرا ربودند و بعد از سه شبانه روز در اطراف تهران رهایم کردند زمانی که شوهرم درخانه خواب بود من دوست پسرم را به خانه آوردم +عکس ...
از خانه فرار کردم - شوهرم می گفت بی خیال دنیا بیا شراب بخور
هم کار دستم داد. مراد به خواستگاری ام آمد. پدر و مادرم مخالفت جدی خود را با این ازدواج اعلام کردند. به عشق او عقلم را زیر پا گذاشتم و از خانه فرار کردم. دو شبانه روز با مراد بودم. ما به شمال رفتیم. مادرش هم آمده بود. از آنجا با مادرم تماس گرفتم و گفتم که دیگر به خانه برنمی گردم. بیچاره مادرم، اشک می ریخت و ضجه می زد که برگردم و فکر آبروی پدرم باشم. من برگشتم و ...
پسری که سر اعضای خانواده اش را برید (+عکس)
پول نیوز - رسیدگی به این پرونده از هشتم آذرماه سال 93 به دنبال تماس یک مرد جوان با اداره اگاهی در دستور کار پلیس قرار گرفت. مرد هراسان به ماموران پلیس گفت: دوست صمیمی ام میلاد 28ساله که دانشجو است نمیه شب با من تماس گرفت و مرا به خانه پدرش اش دعوت کرد. پسر جوان که در جنایتی هولناک پدر، مادر و پدربزرگش را در خانه شان در خیابان کوهسار تهران به طرز فجیعی کشته بود در حالی در ...
اخبار حوادث
قانونی شد تا سلامت روانی اش بررسی شود اما پیش از آن در گفت وگو با همشهری از جزئیات قتل مادرش گفت. چرا مادرت را کشتی؟ اشباح مدام در گوشم زمزمه می کردند. آنها یک سری شبح بودند که زندگی مرا تحت تأثیر خود قرار داده بودند. مدام دستور می دادند و من هم مجبور بودم از آنها پیروی کنم. روز حادثه من و مادرم در خانه تنها بودیم. اصلا هیچ مشکلی با هم نداشتیم. حتی با هم دعوا هم نکرده بودیم که صدای زن ...
زمانی که به خانه رفتم از رابطه مخفیانه شوهرم با یکی از بستگان نزدیکم آگاه شدم
پدر و مادرم بودم. یک شب به همراه برادرم برای برداشتن وسایل به خانه رفتم و آنجا بود که متوجه شدم شوهرم با خواهرم رابطه دارد. ابتدا اصلا نمی توانستم باور کنم که خواهرم در حق من خیانت کرده است ولی بعد از مدتی که توانستم بر خودم مسلط شوم به واقعیت پی بردم. این زن جوان با بیان اینکه شوهرم از همکاران خواهرم است و به واسطه او به خانواده مان معرفی شده بود ، اظهار کرد: بارها از خواهرم پرسیدم که ...
خودکشی پسر عاشق پیشه به خاطر عکس جعلی در تلگرام
این زن، دختر جوان به دادسرا فراخوانده شد و گفت: قرار بود با هم در یک روز خودکشی کنیم که من ترسیده و منصرف شدم. بعد از آن با وی تماس گرفتم که جواب نداد. بعد در تماس با دوستانش متوجه شدم او خودش را حلق آویز کرده و به زندگی اش پایان داده است. باورم نمی شد واقعا سر حرفش مانده و خودکشی کرده است. دختر جوان ادامه داد: اگر می دانستم او خود را حلق آویز می کند، هیچ گاه این تصمیم را نمی گرفتم. من ...
به خاطر خانواده ام دزد طلای مادربزرگ ها شدم
پشیمان بودم و بیشتر از آن می ترسیدم. حتی چند روز پایم را از خانه بیرون نگذاشتم تا آب ها از آسیاب بیفتد. فکر می کردم تیم مجربی از ماموران پشت در خانه نشسته اند تا به محض خروج من دستگیرم کنند. تو که هم می ترسیدی و هم عذاب وجدان داشتی پس چرا به کارت ادامه دادی؟ کم کم ترس از بین رفت و همه چیز عادی شد با خود گفتم تو که توان کار کردن نداری و این پیرزن ها هم به طلا احتیاجی ندارند. با این ...
کارزشت دایی با خواهر زاده اش / من محمد را فریب دادم
کرد تا با او ارتباط داشته باشم / من پیشنهادش را قبول کردم مردان مزاحم نیمه شب مرا ربودند و بعد از سه شبانه روز در اطراف تهران رهایم کردند زمانی که شوهرم درخانه خواب بود من دوست پسرم را به خانه آوردم +عکس کار زشت دایی با خواهر زاده اش / من محمد را فریب دادم عمل غیر اخلاقی پسر جوان با عمه اش / آن روز اشکان به خانه عمه آمده بود به شکل عجیبی به هوس باز بودن همسرم پی بردم/ او را از روی دستانش شناختم+ عکس ...
پسر عصبانی که مادر خود را کشت
ضربات سنگین به سرش فوت کرده است. تحقیقات از همسر مقتول و پسرش مشخص کرد آنها خارج از خانه بودند و مادر خانواده با پسر دیگرشان که از بیماری روحی رنج می برده، در خانه بودند که هنگام بازگشت به خانه متوجه این جنایت شده اند. این متهم تحت تعقیب پلیس قرار گرفت تا این که ماموران روز پنجشنبه مخفیگاه وی را در شهرستان گلپایگان شناسایی و او را پیش از فرار دستگیر کردند. متهم به قتل 36 ساله دیروز برای ادامه ...
ارتباط کثیف دختر جوان با یکی از پسران فامیل / فریب هوس بازی هایش را خوردم
او ارتباط داشته باشم / من پیشنهادش را قبول کردم مردان مزاحم نیمه شب مرا ربودند و بعد از سه شبانه روز در اطراف تهران رهایم کردند زمانی که شوهرم درخانه خواب بود من دوست پسرم را به خانه آوردم +عکس کار زشت دایی با خواهر زاده اش / من محمد را فریب دادم عمل غیر اخلاقی پسر جوان با عمه اش / آن روز اشکان به خانه عمه آمده بود به شکل عجیبی به هوس باز بودن همسرم پی بردم/ او را از روی دستانش شناختم+ عکس ...
زن هوس باز مرا به خانه اش دعوت کرد تا با او ارتباط داشته باشم / من پیشنهادش را قبول کردم
قولی که دختر عمه اش برای ازدواج به من داده، سلامتی ام را به دست آورم. همشهری 110 این اخبار را از دست ندید: زن هوس باز مرا به خانه اش دعوت کرد تا با او ارتباط داشته باشم / من پیشنهادش را قبول کردم مردان مزاحم نیمه شب مرا ربودند و بعد از سه شبانه روز در اطراف تهران رهایم کردند زمانی که شوهرم درخانه خواب بود من دوست پسرم را به خانه ...
اجیر کردن معشوقه برای قتل همسر/ مرد همسر کش از قصاص نجات یافت/ خفه شدن 2 زن در استخر خانگی
.... محمود 44 ساله در مورد انگیزه قتل همسرش گفت: چند وقتی بود به مریم مشکوک بودم به همین دلیل سال 89 از هم جدا شدیم. پس از طلاق من برای کار به بندرعباس رفتم و هر ماه چند روزی را برای دیدن فرزندانم به خانه او میرفتم. برای اینکه کسی مشکوک نشود با پیشنهاد مریم عقد موقت کردیم اما چند روز بعد دوباره توهم خیانت او به سراغم آمد تا اینکه گوشی تلفن همراهش را چک کرده و متوجه شدم با مردان غریبه ...
آتش زیر خاکستر!
حس می کنم اصلا دوستم ندارد. چند سال اول ازدواج مان ، خواهرم در زندگی ما خیلی دخالت می کرد. ریش و قیچی را دست او سپرده بودم و تاجایی که می توانست جولان می داد و برای مرضیه خط و نشان می کشید. با این وضعیت دچار مشکل جدی شدیم . یک روز از سرکار که به خانه برگشتم متوجه شدم مرضیه لباس هایش را برداشته و خانه مادرش رفته است. باز هم غرورم گل کرد و دو هفته دنبالش نرفتم. پدر و مادرش به دست و پا ...
امام زمان (عج) ایشان را سر راه من قرار دادند/چشمانشان به قدری جاذبه داشت که نمی شد به ایشان نگاه کرد
سرشان بود و چشمانشان به قدری جاذبه داشت که نمی شد به ایشان نگاه کرد. زیبایی، جاذبه و ابهت وجودی شان به قدری بود که نمی شد به ایشان مستقیم نگاه کرد. *آن موقع چند ساله بودید؟ من آن موقع 19 ساله بودم و ایشان حدود 38 ساله بودند. اخوی چای آوردند. آقای مجتهدی به برادرم گفتند اگر ممکن است می خواهیم یک خلوت چند دقیقه ای با هم داشته باشیم. به فکر فرو رفتم که این آقا از کجا اسم مرا می داند و ...
بمب نقل و انتقالات پرسپولیس از خانه فرار کرد
یاد گرفته ای که می گفت جایی مشغول کار بودم که باید آجر پرتاب می کردم، آن هم تا طبقه سوم، چهارم. از همانجا بود که پرتاب دست هایم بهتر شد. ریاضی در پایان می گوید: بیرانوند بامعرفت است و هر از چند گاهی احوال مرا می پرسد. او زجر بسیاری برای رسیدن به جایگاه فعلی کشید و به نظرم حقش است بهترین قراردادها را ببندد و بیشترین پول ها را بگیرد و مطمئنم که اولین خانه اش را در محله خلیج و نخستین قراردادش به ارزش ...
نیکوکار ناشناس: دلم برای دختر 16ساله اش سوخت
ایران نوشت: مردی 8 اسفند سال 84 درجریان سرقت ازخانه همسایه، مرد 60 ساله ای را در کرج به قتل رساند. اما ساعاتی بعد مادر وی به یکی از کلانتری های کرج رفت وازاحتمال قتل مرد همسایه به دست پسرش خبرداد. بدین ترتیب پسر جوان بازداشت شد. او ابتدا منکر قتل بود اما درنهایت لب به سخن گشود و گفت: مقتول همسایه مان بود و بخوبی با خانه اش آشنایی داشتم. روز حادثه درحالی که کمین کرده بودم، وقتی از خانه ...
مزاحمت برای خانم دکتر جوان - فکر نمی کردم مقاومت کند
خواستار قصاص متهم شدند. متهم در جایگاه قرار گرفت و با بیان این که اتهام قتل را قبول دارد، گفت: پس از این که مدتی بیکار بودم، افسرده شدم و تصمیم به سرقت گرفتم. به یکی از شهرستان های غربی رفتم و آنجا اسلحه ای را به قیمت 500 هزار تومان خریدم و از آن به بعد بود که به فکر سرقت مسلحانه افتادم. خواهرم فقیر بود و می خواستم با سرقت به او هم کمک کنم. ابتدا سراغ پیرمرد راننده رفتم که مقاومت کرد و ...
مادرم به جرم ارتباط پنهانی با یک مرد غریبه دستگیر شد
به گزارش " جوان ایرانی "، دختر 17 ساله که در جست و جوی راهی برای آزادی مادرش بود در حالی که عنوان می کرد اکنون نمی دانم به حال خودم بگریم یا برای پدر و مادرم افسوس بخورم به کارشناس اجتماعی کلانتری امام رضا(ع) مشهد گفت: پدرم مرد معتادی بود که همه پول هایش را پای منقل دود می کرد و همین موضوع ریشه تمام اختلافات بین او و مادرم بود. مشاجره و نزاع های آن ها پایانی نداشت به طوری که هیچ کدام ...
ماجرای پیر مردی که دختر جوانی را به خانه اش برد
به گزارش " رویکرد " چندی قبل مردی در تماس با پلیس از سرقت گاوصندوق خانه اش خبر داد. او به ماموران گفت: چند ماه قبل با دختر جوانی به نام سحر آشنا شدم و می خواستم از او خواستگاری کنم. یک روز که دختر جوان به خانه ام آمده بود، به من آبمیوه داد که با خوردن آن بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم، متوجه سرقت گاوصندوق و مقداری پول از خانه ام شدم. پس از این شکایت تحقیقات در این باره آغاز شد، اما ...
یک خیّر مرد جوان را از قصاص نجات داد
قتل مرد میانسال شد اما پس از مدتی به قتل احمد اعتراف کرد و درباره جزئیات قتل به بازپرس پرونده گفت: من با مقتول رفت و آمد داشتم، روز وقوع قتل درحالیکه احمد در منزلش نبود، به قصد سرقت وارد خانه اش شدم، سراغ گاوصندوق رفتم اما موفق به باز کردن در آن نشدم، ناگهان احمد وارد خانه شد و من را دید، من نیز به سمتش حمله ور شدم و با یک چاقو ضرباتی را به او زدم و از آنجا فرار کردم. با پایان یافتن ...
دوست همسرم در تنهایی به من حرفی زد که از شنیدنش شوکه شدم
باعث شد تا نسبت به ناصر بدبین شوم. مترصد موقعیتی بودم تا با دوستش حرف بزنم. یک روز به مغازه اش رفتم و با خواهش و تمنا گفتم هر چه در مورد ناصر می دانی بگو و مطمئن باش که این حرف ها به هیچ عنوان جایی درز نخواهد کرد. او می گفت شوهرم زن موقت دارد و... آتش گرفته بودم. دیگر نمی توانستم خودم را کنترل کنم. شوهرم را زیر ذره بین بدبینی قرار داده بودم و زندگی مان جهنم شده بود. ناصر خودش را به زمین و زمان می ...
جنایت، پایان ازدواج اجباری
مشارکت در قتل همسرش اعتراف کرد. لیلا پسر جوان 23 ساله ای به نام حسن را معرفی کرد و گفت: شب قتل، من و شوهرم در منزل بودیم، حوالی ساعت 3 بامداد (دهم دی ماه سال پیش) حسن به در منزل آمد؛ بعد از اینکه در خانه را باز کردم، مرا هل داد و داخل حیاط شد؛ حسن یک میله آهنی در دست داشت و گفت: امشب می خواهم مرتضی را بکشم. مرتضی خواب بود؛ من داخل حیاط ماندم و حسن به داخل منزل رفت و بعد از گذشت حدود ...