سایر منابع:
سایر خبرها
اصرار داشتم با یک جانباز ازدواج کنم/ در کردستان دوست و دشمن مشخص نبود
و خدمت کنیم. از امدادگری چیزی نمی دانستم و ابتدا تنها به عنوان یک مراقب در کنار مجروحین در بهداری سنندج بودم. کم کم از پزشکی که باتفاق همسرش برای خدمت رسانی آمده بود کار یاد گرفتم و امدادگری می کردم. روزها چند نفر می شدیم و به اطراف سنندج می رفتیم. در آن زمان در کردستان فقر مالی و فقر فرهنگی زیادی حاکم بود و سپاه تاکید داشت که ما این برنامه را داشته باشیم و به آنها کمک کنیم. سپاه در ...
برای من از غربت کودکان سوری می گفت
هیچ ترسی مثل کوه از شهادت همسرش صحبت می کند. شب شهادت روح الله یکی از اقوام به پدرم اطلاع داده بود، از نگرانی های پدرم و حالت مادرم مضطرب شدم و دلهره همه وجودم را گرفته بود که مادرم گفت همه نگرانی ما برای مادربزرگت است که بیمار است و مرا آرام کردند. از صبح مدام تلفن روح الله تماس های بی پاسخ از طرف دوستان و آشنایان داشت و پدرم که به مأموریت نرفت، من را هر لحظه نگران تر می کرد. خاله ...
یکی از دوستان همسرم نگاه ناپاکی به من داشت/ روزی که در خانه تنها بودم او به خانه ام آمد
رودربایستی قرار داده بود. از طرفی مادرم می گفت اگر روی حرف دایی ات یک کلمه حرف بزنی دیگر مرا مادر صدا نزنی. مانده بودم چه کنم. من حتی با میثم صحبت درست و حسابی هم نکردم. تا چشم به هم زدم دیدم رخت سفید عروسی پوشیده ام و سر سفره عقد هستم. من با دلهره و نگرانی جواب بله گفتم و خودم را دست سرنوشت و تقدیر سپردم. دوران عقد ما یک سال به طول انجامید. بعد از آن هم با کمک های مالی ...
مزاحمت های پی در پی برای زن شوهر دار / نگاه بعضی از مردهای فامیل مرا رنج می دهد
مدام در گوشم می گفتند درست می شود و نگران نباش. دو سال قبل به پیشنهاد خواهرم با یکی از هم کلاسی هایش ازدواج کردم. مادروخواهرم خوش حال بودند و می گفتند خانواده این دختر اسم ورسم دار هستند و دستشان به دهانشان می رسد؛ البته نظر من و پدرم این نبود، چراکه با اولین دیدار ازنوع آرایش و پوشش او خوشم نیامد. مادرم می گفت دخترهای امروزی همه همین طوری هستند و وقتی که پا به خانه شوهرم بگذارند، آن قدر کار روی ...
می گفت همین الان وقت شهادت در رکاب امام زمان(عج) است
.... شهید استحکامی نظامی بودند، نظرتان نسبت به شغل شان چه بود؟ می دانستم نظامی ها درگیری شغلی زیاد دارند، مأموریت های زیادی می روند. لباس و شغل پاسداری محمد برای من مقدس بود. البته هیچ وقت فکر نمی کردم یک روز لباس رزم بپوشد. می گفتم الان زمان جنگ های نرم افزاری و رسانه ای است و دیگر کسی روبه روی کسی نمی جنگد. احتمال نمی دادید یک روز همسر شهید شوید؟ بعد از ازدواج یقین پیدا ...
چاره ای جز قتل پدر نداشتیم
.... یک نفر هم پیشنهاد داد تا او را با یک تصادف ساختگی به قتل برسانیم اما احتمال دادم زنده بماند و دچار معلولیت شود و گرفتاری مان از این هم بیشتر می شود به خاطر همین از انجام آن منصرف شدیم. یک نفر هم پیشنهاد داده بود مقداری مواد مخدر در ماشین او جاسازی کنیم و بعد به پلیس خبر دهیم تا او را دستگیر و روانه زندان کنند تا حداقل چند سال از اذیت هایش در امان باشیم اما مادرم من را منصرف کرد. ...
یک - نه - بگو و یک عمر راحت باش!
...> بگو: خودم که این را می فهمم. می گوید: تو مرا هیجان زده کرده ای و حالا نباید این طور رهایم کنی؛ وگرنه رفتارت در حق من بی انصافی و غیرانسانی است. چطور وجدانت چنین اجازه ای می دهد؟ بگو: من مسئول تحریک شدن هیجانات تو نیستم و نمی توانم به قیمت راضی شدن تو، خودم را به عذاب وجدان و سرزنش بیندازم. تو باید خودت را کنترل می کردی، به علاوه تو ممکن بود با یک فیلم یا عکس یا دیدن یک عابر در ...
انزوا، لذت، تنهایی و آدم های وحشی نویسنده یاغی...
نخستین همسرش فرانک ویزدم ازدواج کرد. پیش از این که زندگی مشترک شان در سال 1943 پایان یابد، از او صاحب 2 فرزند شد. پس از طلاق لسینگ عضو باشگاه کتاب چپ، یک باشگاه کتاب سوسیالیستی شد و در این جا بود که با همسر دومش، گوتفرید لسینگ آشنا شد. آنها خیلی زود با یکدیگر ازدواج کردند و پیش از این که این ازدواج نیز در سال 1949 به طلاق منجر شود، صاحب یک فرزند شدند. گوتفرید لسینگ بعدها سفیر آلمان شرقی در ...
عبدالله نصری: آنچه در قرآن آمده صرفا ناشی از فرهنگ زمانه و دانش شخص پیامبر نیست
هستیم و راه حل های گوناگونی هم ارائه شده است. اما، این که کسی مثل آقای سروش بیاید برای حل این مسأله، اصل مبانی دینی را تغییر دهد، دیگر می شود ارائه ی یک آیین جدید. به این مسأله هم توجه شود که پیامبر 23 با انواع مسائل اجتماعی درگیر بوده اند، که اینگونه نیست که همه ی آنها در قرآن منعکس شده باشد، تنها برخی مسائل منعکس شده و آن هم از این جهت بوده که می خواسته نتیجه ی مهمی از آنها بگیرد ...
نسخه عجیب رمال برای پایان گریه های کودک
آهنی داغ کرده اند. این روزنامه نوشته است: مرد میانسال که برای شکایت از دختر و دامادش مردد بود، در حالی که عنوان می کرد اگر از این ماجرا چشم پوشی کنم، در حق کودکی بی گناه خیانت کرده ام و اگر از فرزندم شکایت کنم، شاید یک زندگی متلاشی شود، به کارشناس اجتماعی کلانتری طبرسی جنوبی مشهد گفت: امروز عذاب وجدان و دیدن صحنه ای تلخ مرا به کلانتری کشانده است تا مرا برای رهایی از این مشکل، راهنمایی ...
تنها راه نجات استقلال و خود کفایی کشور حرکت در مسیر اقتصاد مقاومتی است
به اهمیت جایگاه خانواده اشاره و تأکید کرد: اگر به کانون خانواده درست پرداخته شود، بسیاری از مشکلات جامعه حل می شود. ما به آموزش های قبل ازدواج، حین ازدواج و بعد ازدواج نیاز داریم. دبیر شورای فرهنگ عمومی با اظهار تأسف نسبت به آمار پایین ازدواج و آمار بالای طلاق ابراز کرد: متأسفانه آمار ازدواج و طلاق ما خوب نیست. در سال 1333 یکدرصد طلاق داشتیم، در سال 1353 سه درصد طلاق داشتیم. در سال 1393 ...
بنیاد در آینه مطبوعات
دلم نشسته بود. در دلم با او حرف می زدم، گاهی هم در دفتر خاطراتم می نوشتم و برایش آرزوی سلامتی می کردم (پس از ازدواج متوجه شدم شهید هم همین حس و حال را داشته است) پدرم گفت این تنها مردی است که می تواند مرا خوشبخت کند این همسر شهید اضافه می کند : پس از 5 ماه، اواخر دی ماه 79 بود که آقای توسلی از ماموریت برگشتند. به همراه سه تن از دوستان و خانم همسایه به خواستگاری آمدند و با پدرم صحبت کردند ...
آزاده امید بابانیا: نگاه کن ما با چه کسانی می جنگیم
و حس تکلیفم را نسبت به صاحب اسم پیشانی بندم ادا کنم و این چنین تسلیم مقدرات شدم. نوشته ی پیشانی بند چه بود؟ “لبیک یا حسین “. من بسیار ارادت و علاقه خاص به این نام مبارک دارم به حدی که نام فرزندم را حسین گذاشته ام. بعد از بازداشت به کجا منتقل شدید؟ من لباس پلنگی بر تن داشتم و عراقی ها درصدد بودند اعتراف کنم درجه نظامی ام چیست و مسئولیتم در جبهه چه بوده ...
10 سال زندان به خاطر بدهی 2 میلیونی به خواهر!
شیرین تر از قبل کرد اما هیچ چیز نمی توانست مانع آمد و رفت من به خانه دایی ام و آن بساط خانمان سوز شود و پنهانی آتش به خوشبختی ام زدم. زن با افسوس ادامه داد: در حالی از همسرم طلاق گرفتم که او از اعتیادم بی اطلاع بود. به همراه دخترم به خانه مادرم برگشتم و همان جا بود که این راز قدیمی فاش شد. خانواده ام شوکه شدند و با من لجبازی می کردند. مادرم از من شکایت کرد و مرا از خانه بیرون انداخت. وقتی ...
سرنوشت تکان دهنده ستاره
راستی نمی دانستم چه کنم؟ او مرهم زخم های دل شکسته ام بود. من و طوفان بی هیچ جشنی زندگی مشترکمان را شروع کردیم و من بی آنکه حتّی یک چوب کبریت به عنوان جهیزیه با خودم ببرم،راهی خانه بخت شدم. هر چند مادر طوفان گاهی گذشته خانواده ام را به رخم کشیده و با زخم زبان هایش که : "عروس فلانی کلّی جیهزیه آورده خونه شوهرش، اونوقت عروس ما دریغ از یه آفتابه!" دلم را می شکست، امّا طوفان با مهربانی هایش همه چیز را ...
سقط برایم مجاز بود اما ...
فامیلی و نداشتن علاقه به پسر عمویم اصلاً تمایلی به این ازدواج نداشتم و نمی خواستم صورت بگیرد. بارها پیش دکتر و مشاور روستا رفتم تا با خانواده ام صحبت کنند و ایشان را راضی کنند که از این ازدواج منصرف شوند اما کوچکترین تأثیری نداشت. به سرم زده بود که فرار کنم اما می دانستم آخر آن هم سیاه روزی است. با پسرعمویم صحبت کردم؛ علی تازه سربازی اش تمام شده بود و گفت که از بچگی مرا می خواسته و همیشه لحظه ...
مجلس خبرگان انتشار نوار آیت الله منتظری را محکوم کرد
خاطر دروغهایی که می گفتند، عذاب دردناکی در انتظار آنهاست. چندی است که در فضای رسانه ای سیاسی و پایگاههای خبری، نوار صوتی منتسب به آقای منتظری با تحلیل های گوناگون دست به دست می شود که مشحون به اغلاط و تحریف ها و نبش قبری چالش برانگیز پس از شکست منافقین خائن در عملیات مرصاد است. این بیانیه می افزاید: شاید هنوز هم برای عده ای درک تصمیم تاریخی و انقلابی حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی ...
خاطرات مددکار ایثارگر جنگ های کردستان/از معجزه در بیمارستان تا سلاخی بیسیم چی توسط بعثی ها
به جهاددانشگاهی مراجعه کردم و در آنجا مشغول به کار شدم. در سال 1359 از طرف هلال احمر خبر دادند که شهر سنندج نیاز به مددکار کار دارد و من با چند تن ازدوستان تصمیم گرفتیم به منطقه رویم و خدمت کنیم.از امدادگری چیزی نمی دانستم و ابتدا تنها به عنوان یک مراقب در کنار مجروحین در بهداری سنندج بودم.کم کم از پزشکی که باتفاق همسرش برای خدمت رسانی آمده بود کار یاد گرفتم و امدادگری می کردم. ...
مجلس خبرگان انتشار نوار آیت الله منتظری را محکوم کرد
آنان یک نوع بیماری است؛ خداوند بر بیماری آنان افزوده و به خاطر دروغهایی که می گفتند، عذاب دردناکی در انتظار آنهاست. چندی است که در فضای رسانه ای سیاسی و پایگاههای خبری، نوار صوتی منتسب به آقای منتظری با تحلیل های گوناگون دست به دست می شود که مشحون به اغلاط و تحریف ها و نبش قبری چالش برانگیز پس از شکست منافقین خائن در عملیات مرصاد است. این بیانیه می افزاید: شاید هنوز هم برای عده ای درک ...
نشانه هایی که دلیل کافی برای طلاق هستند
ابتدای رابطه عادت ها، رفتارها و مشکلات غیر قابل پذیرشی داشته است اما شما همواره امیدوار بوده اید که به مرور زمان این رفتارها تغییر کنند. ممکن است در ابتدا دل بسته زنی شده باشد که دائما به شما مشکوک بود اما شما امیدوار بودید که این عادت با شروع و ادامه رابطه رفع شود. رابطه شما ادامه پیدا کرده است اما با وجود همه تلاش ها او همچنان بد بین و مشکوک است. به همین ترتیب مواردی مثل ...
حلقه طلایی ازدواج در محاصره حلقه های ضدفرهنگی/ترس از طلاق، بازارآزاد رابطه جنسی، چشم و هم چشمی سرحلقه ...
به گزارش زنان کویر به نقل از طنین یاس ، وضعیت ازدواج در ایران نگران کننده است، تعداد ازدواج ها رو به کاهش است، آمارها از بالارفتن بی سابقه سن ازدواج حکایت دارد و دادگاه ها و دفتر خانه های طلاق از پرترددترین مراکز حقوقی خانواده محسوب می شوند. زنگ های خطر برای تغییر ساختار جمعیت از جوان به پیری چند سالی است که به صدا در آمده است و همه مسئولان ذی ربط در صدد تشویق مردم برای فرزندآوری بیشتر ...
هنگام عصبانیت در یک لحظه کاری کردم که هرگز قابل جبران نیست
. صبحانه خوردیم. بعد از آن سوار ماشین من شدیم که عاطفه شروع کرد به درد و دل کردن. رفتارهایش خسته ام کرده بود. آن روز همه اش نق می زد و می گفت فلانی ازدواج کرد فلانی ازدواج نکرد. خواهرم بعد از این همه مدت سر و سامان گرفت ولی من نگرفتم. محتوای کلامش این بود که چرا من با او ازدواج نمی کنم و حق هم داشت با اینحال من با کسی قصد ازدواج نداشتم. رفتارهای عجیبی داشت. جروبحث بالا گرفت تا این که عاطفه به مادر و ...
من و تو می توانیم کنار هم باشیم
مهمی در تزکیه نفس و بقای جامعه دارد و تلاش زن و مرد در جهت حفظ آن می تواند زمینه ساز سلامت جامعه باشد چراکه ازدواج صحیح و عاقلانه می تواند سد راه خیلی از بی بند و باری ها شود و جلوی فساد را در جامعه بگیرد و در عوض ازدواجی که مرتب در زندگی بگو مگو وجود داشته باشد می تواند منجر به فساد خانواده و در نهایت طلاق شود. رضایتمندی زناشویی تا حدودی به شرایط زندگی مرد و زن وابسته است. وقتی که زن و ...
❖ گفتگوی تفصیلی با مادر شهید صالحی زاده؛ مادری که پیکر بی دست فرزند شهیدش را در آغوش گرفت/تنها وصیت پسرم ...
از خانواده ی انقلابی تربیت می شود و زنجیره این نسل می شود حاج خانم مقداری از خودتان قبل و پس از ازدواج برایمان بگویید؟ در دوران جوانی در خانواده ای متدین و پایبند به آرمان های انقلاب زندگی می کردم، خدا را شاکرم زندگی خوبی در کنار پدر و مادرم داشتم، زندگی که سرشار از مهر محبت به دور از هرگونه غم غصه بود. دست تقدیر در زمانی که قصد ازدواج را داشتم، همسری متدین شجاع ، با شهامت و ...
قصه غم انگیزکودکانی که معتادمتولد می شوند
خاطر علاقه کاذب و وسوسه زیاد دوباره عود بعد از درمان داشته و به سمت مواد برگشت. پسرم با همسرش همه وسایل خانه را فروختند تا هزینه مواد را به دست بیاورند و مدتی هم با ماشین بنده متواری شدند که بعد از پیگیری آنهارا در مخروبه ای که پاتوق معتادان بود پیدا کردیم و متوجه شدیم ماشین را نیز فروخته و خرج تهیه مواد کردند. پدر سجاد باخودش زمزمه می کند :در خانواده ما حتی یک نفر هم سیگار نمیکشد چه ...
خاطره شهرام ناظری از بازداشت چند ساعته
عنوان یک هنرمند نداشته و دارند کار خودشان را انجام می دهند. فرض کنید هر کدام از مدیران صداوسیما – نمی گویم 37 سال که بعید باشد – 37 ماه حقوق نگیرند. آن وقت چه وضعیتی پیدا می کنند؟ ببینید صبر من چقدر زیاد بوده که در تمام این سال ها حرفی نزدم و کار خودم را انجام داده ام. به قول حافظ که می گوید: داوری دارم بسی یا رب که را داور کنم! - در تمام دوران جنگ به مدت هشت سال آهنگ های من به عنوان اثری ...
اهمیت تناسب اعتقادی در ازدواج
متهم می کند. باثبات ترین ازدواج ها، بیشترین تشابهات و تناسبات را دارند و از تشابه مذهبی هم می توان به عنوان مهم ترین عامل تفاهم و درختی نام برد که شاخه ها و تبعات آن روی همه معیارهای دیگر سایه انداخته است. چرا تناسب اعتقادی اهمیت دارد؟ به طور کلی زوج هایی که اعتقادات مذهبی دارند به دلیل پایبند بودن به اصول اخلاقی کمتر دچار تنش می شوند و روابط پایدارتری دارند. عمل به ...
سریال پریا ؛ حرکت روی خط قرمز با قصه ای دراماتیک
...، شبیه همه مرد و زن های پا به سن گذاشته ای می شدند که در سریال های دیگر دیده ایم. ضمن این که نسبت فامیلی باعث می شود اتفاقات فشرده تر رخ بدهد، شخصیت ها پرت و دور از هم نباشند و از همه مهم تر این که روابط پیچیده می شود؛ به عنوان مثال اگر کیوان و پریا غریبه بودند براحتی طلاق می گرفتند و هر کسی راه خودش را می رفت! یا به عنوان نمونه، این که شما دامادتان را به خانه راه ندهید خیلی راحت تر ...
عواقب دخالت در زندگی زوج های جوان
گرفته و به نوعی در زندگی آنها دخالت کنند. البته این موضوع در افرادی که در سنین پایین ازدواج کرده اند، بیشتر مشاهده می شود. البته همه این حرف ها به معنای این نیست که والدین باید نسبت به زندگی فرزندشان منفعل باشند، بلکه والدین باید بین کمک به رفع اختلاف و راهنمایی اصولی و منطقی هر یک از زوج ها با دخالت متعصبانه، احساسی و یک جانبه تمایز قائل شوند. دخالت والدین به دلیل ناتوانی ...
کمی با کفش های من راه برو...
کرده ام. مثلا ًگفته ام که خیلی مغروره و... اما بعد متوجه شده ام قضاوتم نادرست بوده و او فقط خجالت می کشیده. متین 15 ساله هم می گوید: یکی از دوستانم خیلی پرسروصدا بود. من همیشه فکر می کردم خودنمایی می کند. از او و سرخوشی و بی توجهی اش به اطراف بدم می آمد! اما بعدها که ماجرای زندگی او را دانستم، از قضاوت خودم خجالت کشیدم. فهمیدم که او فقط می خواست کمی در جمع دوستانش خوش باشد، همین. ...