سایر منابع:
سایر خبرها
اعتراف ناموسی عمو به کشتن کودکان آبادانی
ابوالفضل را به بهانه نشان دادن جوجه گنجشک ها به سمت نی زارها کشاندم و ابتدا آتنا را در رودخانه خفه کردم و سپس ابوالضل را خفه کردم و با کندن زمین اجساد را در کنار رودخانه خاک کردم و پس از ماجرای مفقود شدن برادرزاده هایم برای رد گم کنی از همان لحظه های ابتدایی به دنبال 2 کودک گمشده گشتم. این عموی کینه ای ادامه داد: روی جسدهای آهک ریخته بودم و چند روز پس از قتل برای سرکشی به محل دفن جسدها ...
توطئه برای قتل پدر خانواده
مادرشان قصد دارند جسد را تکه تکه کنند. مأموران متهمان را بازداشت کردند و جسد را به پزشکی قانونی فرستادند. بررسی ها نشان داد این قتل با توطئه خانوادگی اتفاق افتاده و دختر جوان خانواده با طراحی نقشه ای و درمیان گذاشتن آن با خواهر و مادرش، دست به این قتل زده است. متهمان به جرم خود اعتراف کردند و پرونده با درخواست قصاص از سوی اولیای دم، برای رسیدگی به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد ...
بخشش قاتلان برادر در آخرین ثانیه ها
. زن 46 ساله نیز از مسائل غیراخلاقی مقتول حرف زد و گفت: 23 سال با مقتول زندگی کردم اما همیشه دعوا داشتیم. بعد ها متوجه شدم پزشکان به او گفته بودند نباید ازدواج کند. پس از یک سال فهمیدم با زنان دیگر هم ارتباط دارد اما خودش قبول نداشت. روز حادثه از شمال برگشته بود که پیشنهاد غیراخلاقی درباره نگار داد. خواستم منصرفش کنم اما نپذیرفت برای همین نقشه قتلش را با دو دخترم اجرا کردیم. نگار نیز که ...
اعتراف عمو به قتل خواهر و برادر خردسال
معمای کشف استخوان های جسد دو کودک خردسال آبادانی پس از یک ماه سکوت با اعترافات عموی مقتولان فاش شد. اوایل مردادماه سال جاری مأموران پلیس آبادان در جریان ناپدیدشدن دو بچه در روستای خضرنبی قرار گرفتند و خیلی زود تیم ویژه ای برای ردیابی این دختر و پسر خردسال وارد عمل شدند. مأموران در گام نخست از پدر 37ساله این دو کودک شنیدند که آتنا هفت ساله و ابوالفضل چهارساله برای بازی به منطقه قدمگاه رفته و ...
فکر کردم دوستم به زنم نظر دارد، به سراغ زنش رفتم
وارد خانه شد و خودش را دوست صمیمی اعضای این خانواده معرفی کرد. وی گفت در حوالی میدان تجریش بودم که صدای آژیر ماشین آتش نشانی را شنیدم. ماشین را تعقیب کردم و ناباورانه دیدم به خانه دوست صمیمی ام مهدی آمده اند. رفتارهای این مرد مشکوک بود و وی وقتی سعی داشت صحنه جنایت را به هم بزند پلیس وی را بازداشت کرد. این مرد به قتل همسر، فرزند و مادر دوست صمیمی اش مهدی اعتراف کرد. ...
28 سال سلوک عارفانه بر روی تخت!
خودم بود. تو خونه برای خانم های آشنا آرایشگری و خیاطی می کردم، به خاطر همین هم گفتم من نمی خوام شوهر کنم. فاش: بعد چی شد که راضی شدی؟ - از خواستگاری اول یک سال گذشت. بعد از یک سال دختر برادرم دوباره اومد سراغم و از مُحسنات برادر شوهرش برام تعریف کرد، در این مدت من خواستگارهای دیگه هم داشتم ولی اصلا تو فکر ازدواج نبودم. همه رو رد می کردم. ولی دختر برادرم خیلی از اسماعیل گفت، اما ...
ماجرای قتل 2 زن و یک پسربچه در گلابدره
محاکمه مرد جوانی که در جنایتی هولناک سه نفر از اعضای خانواده دوستش را به قتل رسانده بود در دادگاه کیفری تهران برگزار شد. این مرد با ورود به خانه یکی از آشنایانش پس از کشتن زنی جوان، فرزند و مادر شوهر این زن را نیز از پا درآورد و سپس تصمیم گرفت با انفجار و آتش سوزی در ساختمان آثار جنایت را پنهان کند اما در بازگشت به محل جنایت به دام پلیس افتاد. ...
ازدواج بازیگر مشهور ایرانی با دختری 43 سال کوچکتر از خودش +عکس
کرد به سمت مغز. رفته بودم دستشویی که بعدش با همسرم بروم بیرون. سرگیجه بدی به من دست داد و ناگهان همان جا بیهوش شدم. از پسرتان خبر ندارید؟ رضا: چند وقت پیش شب تولد حضرت علی (ع) که مثلا روز پدر بود با یک اس ام اس روز پدر را به من تبریک گفت. تارا: البته بعد از یک سال. قهر هستند؟ رضا: چه بگویم. من که برای پدرم پسر بدی نبودم. تنها کاری که پدرم را اذیت می کرد ...
عمل زشت وغیر انسانی عمو با برادر زاده هایش / به بهانه ای آنها را به نیزار کشاندم
به گزارش سرویس حوادث " جام نیوز "، معمای کشف استخوان های جسد 2 کودک خردسال آبادانی پس از یک ماه سکوت با اعتراف عموی این دو کودک فاش شد. اوایل مردادماه سال جاری بود که ماموران پلیس آبادان در جریان ناپدید شدن 2 کودک در روستای خضرنبی علیه السلام قرار گرفتند و برای ردیابی این دختر و پسر خردسال وارد عمل شدند. ماموران به اختلاف پدر و پدربزرگ این 2 کودک بردند و احتمال دادند پدربزرگ ...
امام با حرکت مسلحانه بدون فتوا مخالف بودند/ساواک تا آخر هم به وسعت فعالیت هایش پی نبرد
این مسلم بود که در روز اعدام انقلابی منصور، شهید اندرزگو هم مثل تعدادی دیگرکه یکی شان هم خود من بودم، در میدان بهارستان بودیم . من نمی دانستم که آن روز چرا باید به آنجا بروم. به من گفته بودند که فردا بیا جلوی مجلس. قرارمان جلوی آب میوه فروشی نبش خیابان شهید مصطفی خمینی بود و من آنجا فهمیدم که خبری هست و شلوغ و پلوغ شد. شهید اندرزگو هم حضور داشت و برنامه همانی شد که از قبل قرار بود، یعنی مرحوم شهید ...
حمله به خبرنگار به روایت شاهد عینی
نمایندگان ایستادم تا محترمانه به سؤالاتشان پاسخ دهم. دقایقی از مصاحبه نگذشته بود که در پشت ستون سروصداها بلند و بلندتر می شد و در یک لحظه دوست خوب و مؤدب خود آقای بداغی را دیدم که توسط همکارمان جناب آقای قاضی پور به کمدهای جانامه ای کوبیده شد و.... از منت و خواهشی که آقای بداغی می کرد تا بتواند از دستان پرقدرت همکار آذری زبانمان رهایی یابد انصافا متأثر شدم. گرچه آن لحظه از چندوچون ...
مزاحمت های پی در پی برای زن شوهر دار / نگاه بعضی از مردهای فامیل مرا رنج می دهد
رفتنش به شکلی بود که برای همه جلب توجه می کرد. از این موضوع عذاب می کشیدم. چند بار با او صحبت کردم؛ اما فایده ای نداشت. حتی نگاه بعضی از مردهای فامیل خودمان هم به همسرم مرا رنج می داد. دست آخر هم سروکله این مزاحم سمج پیدا شد. یک بار تا میدان بار سپاد تعقیبمان کرد. با او درگیر شدم. مشتی به صورتم زد و دماغم شکست. مرد جوان که از حادثه آن روز حسابی کلافه بود، گفت: چندبار دیگر هم به او تذکر ...
طلاق توافقی زن و شوهر با خنده!
اگر ازدواج کنیم دوران خوبی را پیش رو خواهیم داشت در حالی که پیش از آن کلاس به تنها چیزی که فکر نمی کردم ازدواج بود.به این ترتیب بعد از پایان تحصیلاتمان زندگی مشترک را شروع کردیم. سامان ادامه داد: البته من هیچ وقت به عشق های افسانه ای شبیه آنچه در کتاب های کهن هست باور نداشته ام اما احساس کردم آن چیزی که به دنبالش بودم آشنایی با گندم بوده. بنابراین چند ماه نشده کلاس ها را رها کردیم و بیشتر ...
سارق گردن کلفت دستگیر شد
دادم و با جدول کنار بزرگراه تصادف کردم. این مرد ادامه داد:اگر تصادف نمی کردم احتمال داشت زیر مشت و لگدها و ضربات چاقوی زورگیر جوان به قتل برسم. در این مرحله کارآگاهان در تحقیقات پلیسی پی بردند که پسر جوان یکی از زورگیران خشن است که 5 ماه پیش با قرار وثیقه 500 میلیونی به مرخصی رفته و دیگر بازنگشته است. این متهم که در زمان انتقال به بازداشتگاه پلیس سعی داشت بسته ...
بخشش، پایان ترسناک ترین جنایت خانوادگی
...> چند دقیقه جست وجو در خانه کافی بود تا مأموران پاسخ این معما را بیابند. اعضای خانواده با همدستی یکدیگر پس از قتل پدر، جسد او را مثله کرده و در چند کیسه زباله قرار داده بودند. آنها برای اینکه بوی تعفن جسد به مشام نرسد، چند روز در خانه اسپند دود می کردند. در چنین شرایطی ماجرا به سیدمجتبی حسین پور، بازپرس جنایی تهران گزارش و با انتقال متهمان به پلیس آگاهی تحقیقات در این باره آغاز شد. متهمان ...
طعنه زن، پیچیده، عمیق/ یادداشت سیدآریا قریشی، منتقد "کافه سینما"، به مناسبت 70 سالگی "خواب بزرگ"؛ شاهکار ...
این که بشه چیزی ازش در آورد. یا خونسردترین جونوری هستی که تا به حال دیدم. ) اما فیلمنامه نویسان خواب بزرگ با ایجاد تغییراتی در ماجرا، ویوین را به تنها شخصی تبدیل می کنند که انگار توان مقابله با خودسری ها، لجبازی ها و طعنه های مارلو را دارد؛ همان طور که والتر برنز و هیلدی جانسون در منشی همه کاره او هماورد هم بودند و همان طور که هنری روچارد و کاترین گیتس در من یک عروس مذکر جنگ بودم از پس هم بر می ...
داماد خطاکار از طناب دار فاصله گرفت
به گزارش خبرنگار ما، شامگاه 18 اردیبهشت ماه سال 88 کارکنان بیمارستانی در جنوب تهران، مرگ مشکوک زن جوانی را به مأموران پلیس اطلاع دادند. لحظاتی پس از اعلام این خبر، مأموران کلانتری 111 هفت چنار برای تحقیق در محل حاضر شدند. مأموران در بیمارستان با جسد زن جوانی به نام شیدا روبه رو شدند که بر اثر چندین ضربه چاقو به قتل رسیده بود. بررسی های اولیه نشان داد، شیدا چند روز قبل در حالی که با ...
چاره ای جز قتل پدر نداشتیم
مشکوک بودم. او با زنان دیگر رابطه داشت و در خانه هم من و دخترانم را اذیت می کرد به خاطر همین سناریوی قتل وی را طراحی و اجرا کردیم. بعد از قتل هم جسد شوهرم را با اره برقی مثله کردیم و قصد انتقال آن به خارج از خانه را داشتیم که دستگیر شدیم. با کامل شدن بررسی ها پرونده برای رسیدگی روی میز هیئت قضایی شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت و مادر- سودابه- و دو دخترش- ندا و نازنین- روز گذشته پای ...
فرجام یک جنایت تکان دهنده - جسد ش را تکه تکه کرده بود
به گزارش " جوان ایرانی "، چهارم خرداد سال 90 زن 40 ساله ای به کلانتری 115 رازی در تهران رفت و از ناپدید شدن شوهرش خبر داد، بدین ترتیب جست وجوی کارآگاهان برای یافتن ردپای این مرد آغازشد. اما دو روز بعد ازاین شکایت، جسد مثله شده مردی که صورتش به طور کامل سوخته بود، در خیابان بازرگان پیدا شد.کارآگاهان جنایی نیز در تحقیقات متوجه شدند این جسد متعلق به شوهر همان زن 40 ساله است که دو روز قبل ...
روایتی از زندگی محمود مختاریان
نرفته بودم. بعد از پنج روز به یک حمام عمومی در لاله زار رفتم. همین که سرم را روی سنگ های گرم کف حمام گذاشتم، خوابم برد. یک مرتبه از خواب پریدم و دیدم شب شده و حمام لبریز از آدم است و امکان بلند شدن نیست. دوباره خوابیدم که دیدم یک نفر با پا به من می زند و می گوید ساعت سه عصر است. من قرار بود نیم ساعت بروم حمام و برگردم اما 24 ساعت طول کشیده بود. به روزنامه برگشتم اما دلیل من کافی نبود و با کلی ...
قتل عام خانوادگی به خاطر سوءظن
حالم خوب نیست که برایم قرص و آب آورد. او یک لحظه به حضور من در آنجا شک کرد و خواست با پسرش تماس بگیرد که با گلدان به سرش ضربه زدم. بعد هم با کارد آشپزخانه به او ضربه زدم. در حال صحنه سازی بودم که علیرضا سر رسید. می خواستم او را به داخل اتاق انداخته و فرار کنم اما او در یک لحظه چهره مرا در آینه دید که مجبور به قتل او هم شدم. بعد برای صحنه سازی از آنجا سرقت کرده و شلنگ گاز را پاره کردم ...
داستان کوتاه/ چوبدستی
اصرار داشت که برای خودم و بچه ها بخرم وکاری به لباسهایش نداشته باشم. اما من دلم می خواست شوهرم شیک پوش باشد. ظاهرا احساس خوبی داشت وبرای کوهنوردی لازمش داشت. عصر پنج شنبه به خونه رسیدیم. فردای همون روز محمود با دوستانش قرار کوهنوردی داشتند. مهندس شعبانی که آلان تشریف دارند و مهندس کاظمی از دوستان قدیمی شوهرم بودند. طبق معمول بعد از آماده کردن غذا، کوله پشتی را برداشت و رفت. نزدیکی های ظهر مهندس ...
نسخه عجیب رمال برای پایان گریه های کودک
.... مرد میانسال ادامه داد: حدود 4سال قبل دخترم با جوانی بسیار مودب، مهربان و با اخلاق ازدواج کرد. آن ها در حالی صاحب پسری زیبا و دوست داشتنی شدند که زندگی عاشقانه و توأم با آرامش را تجربه می کردند. من هم از این که دامادی زحمتکش و با کمالات دارم، بسیار خوشحال بودم. هر بار که نوه کوچکم را در آغوش می گرفتم و چهره زیبایش را می بوسیدم، گویی همه سعادت و خوشبختی های دنیوی از آن من بود. دختر و ...
هر کس در سینما پولشویی می کند، اسمش را بخش خصوصی می گذارد!
گرفتم یک کار جمع و جور روی صحنه ببرم. نماشنامه ای در سال 86 برای یکی از دوستانم به عنوان پایان نامه نوشته بودم که احساس کردم ایده کلی و خوبی دارد و آن را به جریان انداختم. در یک روز به دو بازیگر زنگ زدم بودن این که متن کامل داشته باشم و کار را 45 روز بعد روی صحنه بردیم. پروسه سه ماهه درگیر آن بودم و به عنوان کار منتخب به شیراز دعوت شدیم که 5 شب اجرا داشتیم و خاطره خیلی خوبی شد. *کار در ...
زودتر اعدامم کنید
مرد جوانی که خانواده دوست صمیمی اش را قربانی یک جنایت هولناک کرده بود، صبح دیروز در مقابل سه قاضی جنایی دادگاه، درخواست کرد هرچه زودتر اعدامش کنند. این درحالی بود که خانواده اولیای دم مرتب اشک می ریختند و با صحبت های قاتل هر لحظه حالشان بدتر می شد. این مرد بعد از کشتن همسر دوستش، درحالی که در تنگنای فرار قرار گرفته بود مادر شوهر و فرزند او را هم کشت و در عرض چند ساعت به یک جانی تبدیل شد ...
ایده ای برای مقابله با قحطسالی نامه و نگارش
در این یادداشت که در شماره یکشنبه به قلم حسن فرامرزی منتشر شد، آمده است: ماجرا از اینجا آغاز می شود که قرار بود پروژه ای در حوزه فناوری اطلاعات در پُست انجام دهیم. آنجا طبق عادت معمول به موازات کارم کنجکاوی کردم ببینم تعداد نامه ها و کارت پستال هایی که مردم برای همدیگر می فرستند چقدر است؟ تأسف آور بود: 8 نامه و کارت پستال در سال که خیلی هایشان اداری بود. پیش خودم گفتم حتماً به خاطر فناوری ...
جنایتی که فراموش نمی شود
در جلسه آن را نشنیدیم اما در همه محلات اطراف صدا شنیده شده بود. کم کم خودم را پیدا کردم. دست و پایم را تکان دادم دیدم سالم ام. پشت سرم را نگاه کردم دیدم در خروجی که من کنارش نشسته بودم خرد شده. تقریبا نخستین نفری بودم که از صحنه بیرون آمدم. بین 20نفری که در آن جمع حضور داشتیم آقایان رجایی و باهنر در دم شهید شدند و آقای دستجردی که زخمی شده بودند3-2 روز بعد به رحمت خدا رفتند. باقی نفرات زخمی شده ...
درخواست دختر 14 ساله برای اعدام عموی قاتل +عکس دادگاه و بازسازی
دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند که دختر 14 ساله قربانی برای آنها اشد مجازات خواست. درآن جلسه اصغر به قتل اعتراف کرد و گفت: برادر کوچکم و پدرم در این ماجرا دستی نداشتند. بنا به این گزارش، در پایان جلسه هیات قضایی اصغر را به قصاص نفس – اعدام- محکوم کردند و با گذشت یک ماه این حکم در شعبه ششم دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و قطعی شد. ...
ادامه اعتصاب غذا پس از نامه آیت الله مکارم معنا نداشت/ نفوذ تکفیری ها در نهادهای دولتی پاکستان
هیچ واکنشی نشان دهد. لذا همین اعتصاب غذایی که ما به آن اقدام کردیم تنها راه مسالمت آمیزی بود که برای ما باقی مانده بود. ما پس از این اتفاقات در مجلس وحدت مسلمین جلسه ای گذاشتیم که در پایان اعتصاب غذا در دستور کار قرار گرفت. ما به خوبی می دانیم که این اعتراض ها و اعتصاب ها باید به صورت مستمر و در طولانی مدت پیگیری شود. چون از سی سال پیش این عناصر تکفیری و تندرو در نهادها و ارگان های مختلف ...
رهایی عضو سابق گروهک منافقین از اعدام
متهم معلوم شد او از اعضای سابق گروهک تروریستی منافقین بوده است. پس از ماه ها سکوت معصومه لب به اعتراف گشود و گفت: مدتی بود در کار قاچاق عتیقه بودم که با علیرضا آشنا شدم. بعد از این که چندوقتی با هم کار کردیم، احساس کردم قصد دارد از من کلاهبرداری کند. به همین دلیل با هم درگیر بودیم تا این که موفق شدم پس از چند روز اصرار و به بهانه های مختلف او را به خانه ام بکشانم. وقتی به خانه ام آمد، یک شربت مسموم ...