سایر خبرها
به بهانه اکران فروشنده : اصغر فرهادی کیست و چرا فیلم می سازد؟
دانشگاه تربیت مدرس شدم و فوق لیسانس کارگردانی گرفتم. البته به اندازه دوره لیسانس برایم مفید و پربار نبود، چون کمتر سر کلاس می رفتم و کلاس ها هم تکرار همان کلاس های دوره لیسانس بود. در این دوران از من دعوت شد که برای تلویزیون بنویسم. به کار در رادیو خاتمه دادم و شروع به نوشتن برای تلویزیون کردم، از آیتم های کوتاه شروع کردم و بعد سریال : بیست قسمت اول روزگار جوانی . بعد از مدتی چون فکر کردم نوشته ...
قاسم رضایی: حریفان را دست کم گرفتم
انتظار زیادی از خودم داشتم. تمام برنامه های خود را جفت و جور کرده بودم که بتوانم به مسابقات المپیک بروم تا در آنجا حریف ارمنی را که 2 سال به او باخته بودم، شکست دهم. در نهایت هم اتفافات قشنگی که دوست داشتم برای خودم رخ بدهد، اتفاق نیفتاد و شرمنده مردم شدم. برخی کارشناس ها معتقدند که نتایج المپیک ریو نسبت به سال های گذشته ضعیف بوده است اما به نظر من کشتی فرنگی در مقایسه با دوره های گذشته ...
گپی با اولین کوزت ایران
جلوی دوربین رفتم و بعد از آن کم کم مخاطبان غیرتئاتری هم چهره ام را شناختند و برای خودم معروف شدم. همچنین از اولین کسانی هم بودم که وقتی تلویزیون افتتاح شد به صورت زنده در آن مراسم حضور یافتم و تصویرم پخش شد. در یکی دیگر از عکس ها جلوی انبوهی از پاکت های نامه دیده می شود. می گوید: آن زمان طرفداران برایمان نامه می نوشتند و ما هم چند خطی در جوابشان نوشته یا نامه ها را امضا می کردیم. بعد از ...
درجست وجوی قاتل 49 زن
جوی سوزن در انبار کاه برف سنگینی می آمد و هوا بسیار سرد بود. تصمیم گرفتم چند روزی را در چند نقطه از میدان امام حسین(ع) تا آزادی کشیک بدهم. شک نداشتم که قاتل بازهم در این مسیر تردد خواهد کرد. برای روز اول میدان انقلاب را انتخاب کردم و نبش شمال غرب میدان، مقابل ساختمانی ایستادم. یادم بود در محل کشف جسد یکی از قربانیان رد لاستیک پهنی که عقب و جلو رفته بود روی گل و لای دیده می شد. با این سرنخ چشمم ...
به خاطر عشقم به پرسپولیس به بوندس لیگا نرفتم
...> انشاءالله از هفته پنجم میام لیگ برتر ایران بازی می کنم. با 4 تا تیم خوب صحبت کردم انشاءالله می خوام با قدرت برگردم. مطمئن باشین اینقدر با قدرت برگردم که همه تعجب کنن. من به هر چی خواستم رسیدم ولی فقط یه آرزوی دیگه دارم اونم اینه که دوباره واسه عشقم (پرسپولیس) بازی کنم. فقط فقط و فقط همین. همه آدما تو زندگیشون اشتباه می کنن ولی من با اشتباهی که کردم - با رفتن - از پرسپولیس یتیم شدم. ...
چخوف هم می تواند عده ای را دلواپس کند
الله بختیاری ساخت و من فکر کردم خوب است تئاتری از آن بسازم. اما درباره ایوانف، اتفاقاتی در زندگی من هم افتاده بود که من به نوعی خودم را در ایوانف می دیدم و دلایل خیلی مختلفی هم داشت. مثلا اینکه درس دکترایم را نصفه ونیمه رها کرده و برگشته بودم ایران که آن را ادامه دهم، بعد از برخورد دانشگاه های اینجا سرخورده شدم و رفتم سربازی و ایوانف را در اوج دوره سربازی نوشتم. ایوانف را صبح ها در پادگان می نوشتم ...
چشمم به پسری افتاد که داشت دوستم را اذیت می کرد / به طرفش هجوم بردم
، سرپرستی من و خواهر کوچکترم را بر عهده گرفت.اما روزگارمان به سختی می گذشت. بزرگتر که شدم در شالیزارها کارگری می کردم تا عصای دست مادر ناتوانم باشم، اما درآمد ناچیزی داشتم و همیشه با دست های خالی شرمنده مادر و خواهرم بودم تا اینکه به پیشنهاد یکی از دوستانم از شهر خودمان به شهریار آمدم تا شغلی مناسب پیدا کنم. چند روزی میهمان دوستم بودم تا اینکه یک روز ناخواسته پایم به یک نزاع دسته جمعی ...
بازیگری که دوست دارد به گیاه تبدیل شود!
این جا نیستم، چرا که بعید نیست چند لحظه بعد با همان فرد رو به رو شوی... از این اتفاق ها زیاد پیش می آید. ناگهانی بود این رفتن یا این که... نه... وسوسه رفتن را از سال ها قبل داشتم. همه اش فکر می کردم که... یک بار سر یک فیلم که شمال بودم، فکر کردم جایی را بگیرم و هر از گاهی سر بزنم. جایی را هم گرفتم، اما آن قدر این جا سرم شلوغ بود که پس دادم. و چه حرکت اشتباهی بود... اما این ...
چطور دخترهای دیگر را بیاورم و سیاه بخت شان کنم؟
نوزدهم رسیدم و فردا به تمرین رفتم.بدنم خوب بود اما از روز بعدش بدنم افت کرد.من دو شب آنجا نخوابیدم و تا 5 صبح بیدار بود.صبح هم می رفتم تمرین و دوباره ظهر می خوابیدم.در روز مسابقات از لحاظ روحی و روانی مشکلی نداشتم.همین طور استرس.در رشته ما وقتی پرتاب آزمایشی انجام می دهید دیگر همه چیز مشخص است.وقتی 16 متر انداختم فهمیدم که روز بدی است.بدنم شل کرده بود.من هر چه می انداختم نمی شد.در آن شرایط هر پرتابی که ...
پایان شوم دوستی در بی تالک
متوجه دوستی او با فردی در بی تالک شدم. وی افزود: به رفتارش اعتراض کردم که قول داد به این دوستی پایان دهد اما این گونه نشد و به تحریک دوست بی تالکی اش که نمی دانم چه کسی است، شش ماه پیش همراه دختر پنج ساله مان از خانه فرار کرد و ناپدید شدند. پس از جست وجوی فراوان رد او را چند روز پیش در شهر مشهد پیدا کردم. ماموران فتای استان خراسان رضوی، در ادامه تحقیقات متوجه شدند دوست بی ...
لباس رهبری ساخت کدام کشور است؟!
و همان روز به مشهد برگردم. در همین احوالات و توجیهات عقلی که وظیفه الان تبلیغ است و آقا نیز به تبلیغ ما راضی تر است بودم که ناگهان روز 26 ماه رمضان به ما گفتند که تا روز بیست هشتم برنامه تبایغ ادامه دارد و در این روز تمام می شود. کلی خوشحال شدم. ( خوشحالی بابت نماز آقا بود ولی برای دل کندن از امام رضا علیه السلام جان کندم.) و بلیتی برای تهران گرفتم. روز 28ماه مبارک نصیبم شدم رفتم نماز آقا ...
پزشکان سوگند می خورند کارشان را درست انجام دهند، نه مجانی
ساعت طول می کشد. البته عمل های طولانی تری هم هستند که مثلا 5 یا 6 ساعت طول می کشند. شما روزی چند جراحی دارید؟ در مراکز دانشگاهی، روزی یک یا دو عمل که البته بنده 3 روز در هفته به این مرکز دانشگاهی (بیمارستان شریعتی) می آیم. در مراکز خصوصی هم، به هر حال، روزانه همین تعداد یا بیشتر از این جراحی داریم. پزشکی همه زندگی تان را پر کرده؟ بله، شغل پزشکی به نظر من از قانون ...
سرقت مسلحانه یک مأمور متخلف از مغازه گنج یاب فروشی
شبه پولدار شوم. برای همین در ابتدای کار به دفتر شاکی رفتم و یک دستگاه گنج یاب خریدم. در آن وضع با مشکلات مالی که داشتم، 5 میلیون تومان دادم و این دستگاه را خریدم، اما بعد از گذشت چند روز متوجه شدم دستگاه قلابی است. برای همین رفتم تا دستگاه را پس بدهم و پولم را بگیرم، ولی وقتی به دفتر کار شاکی رفتم، او مرا بیرون کرد و اصلا به حرفم گوش نداد. خیلی برایم گران تمام شد. کینه شدیدی از او به دل گرفتم و ...
کمین آدم ربای هوسران روی پل عابر پیاده
پل هوایی پیاده شدم تا به منزل خواهرم بروم. وقتی از پله های تاریک پل عابر پیاده بالا رفتم ناگهان در تاریکی شب جوانی از کنار میله های فلزی پل بیرون پرید و تیغه چاقو را زیر گلویم گذاشت. از ترس نفسم بند آمده بود به طوری که میخکوب شده بودم و حتی نمی توانستم فریاد بزنم! پاهایم می لرزید و چشمانم تار می دید. آن جوان در حالی که مرا تهدید به مرگ می کرد کشان کشان از پله های پل هوایی پایین برد.از ترس تیغه چاقو ...
احسان عبدی پور: نمی دانستم سلفی در تلویزیون ممنوع است!
رفته بودم و برنامه ای برای این سریال نداشتم. بعد از اینکه وارد چرخه ساخت شدم، متوجه شدم محدودیت های خاصی در تلویزیون وجود دارد. مثلا نمی دانستم که نمی توان گرفتن عکس سلفی را در سریال نشان داد! البته مشکل من در تلویزیون با مدیران رده بالا نیست بلکه با آن ناظر پخشی مشکل دارم که نگاهی کاملا اداری به اثر دارد. در چرخ فلک بیشتر به دنبال چه نگاهی بودید؟ چرخ فلک در همه اپیزودهای ...
اگر خارجی نبودم بی غیرت خطابم نمی کردند
باعث شد من در ریو نتیجه نگیرم این بود که تنها دو روز مانده به مسابقات، به برزیل رسیدیم. 30 ساعت در پرواز بودم و تنها 2 روز استراحت داشتیم که در آن 2 روز هم نتوانستیم آنطور که باید استراحت کنم. شرایط دوومیدانی کاران در ریو به گونه ای بود که از 10 دو میدانی کاری که به مسابقات اعزام شده بودند هیچ کدام نتوانستند به رکورد خود نزدیک شوند. من قبل از المپیک پرتاب های خوبی داشتم و با آمادگی کامل به برزیل رفتم ...
خانم گل! نتیجه آزمایش شما منفی است
جرئت رفتن و آزمایش دادن را نداشتم. تا صبح مدام در ذهنم مرور کردم و دیدم هیچ اتفاقی در زندگی ام جز همان ازدواج ناموفق امکان چنین خطری را نداشته است اما اگر آزمایش بدهم و مبتلا باشم چه؟ قدرت پذیرشش را دارم؟ چطور به خانواده ام بگویم و... . مرگ یک بار و شیون هم یک بار. همین یک جمله کافی بود برای دلداری به خودم. صبح بدون تماس گرفتن راهی مرکز دگه چی شدم. وارد مرکز که شدم هیچ اطلاعیه ای برای ...
پسرم 70 روزه رزمندگان بیسواد را باسواد می کرد
. کاغذی روی تشکش گذاشته بود که در آن نوشته بود من به جبهه رفتم. همراه دایی اش که آن زمان معاون آقای جعفری وزیر بازرگانی بود به دنبالش رفتیم که آدرس دادند پشت نیروهوایی 70، 80 نفر را صف کرده اند و می خواهند اعزام کنند. آنجا او را دیدم که بعد اعزام شد و پس از چند بار رفتن و آمدن عضو سپاه شد. زمانی که آنها به جبهه می رفتند خیلی خطرناک بود. هنوز نیروها انسجام و امکانات نداشتند و شرایط برای جنگیدن ...
عامل قتل پدر زن: قصد دفاع داشتم
چند سال داری ؟ 39 سال. چند سال قبل ازدواج کردی و چند فرزند داری ؟ پنج سال قبل با همسرم آشنا شدم و ازدواج کردم و دو فرزند خردسال دارم. چه شد که دست به قتل پدر زنت زدی ؟ من قصد قتل نداشتم و فقط از خودم دفاع کردم. علت درگیری چه بود ؟ مدتی است با همسرم اختلاف دارم. همسرم آرایشگر است، اما من دوست نداشتم او کار کند تا اینکه مدتی ...
هومن برق نورد: با مهران مدیری چه زوجی می شویم!
...، بازی نمی کنم مگر اینکه مثل شهرزاد باشد. وقتی آقای فتحی نقش سرهنگ تیموری را به من پیشنهاد داد با اینکه نقش را دوست نداشتم ولی به آقای فتحی و تشخیص او اطمینان کامل داشتم و با خودم گفتم بعد از هفت کاری که باهم داشته ایم، حتما چیزی در من دیده که هنوز در خودم ندیده ام. فکر کنم تا سکانس 3 و 4 هم بی میل بازی می کردم ولی پس از آن با خودم گفتم چاره ای ندارم جز اینکه با نقش دوست شوم به همین دلیل کم ...
بازیگران در سکانس آرزو !
فیلم های بهترین کارگردانان سینما شود. خودش می گوید: خیلی تصادفی وارد سینمای ایران شدم به واسطه آقای چشم آذر به مهرجویی معرفی شدم و نقش مهشید را در فیلم هامون گرفتم. می دانستم مهرجویی به کارش مسلط است و می توانستم حدس بزنم هامون قابلیت تبدیل شدن به یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینمای ایران را دارد. بیتا فرهی راه اندازی یک کافه کتاب را آرزوی قدیمی خود می داند و می گوید: اگر آن روز به طور اتفاقی ...
روایتی داستانی از روزهای آغازین تهاجم عراق به شهرهای بی دفاع کشورمان
...، بیش تر از این هم خودت رو خسته نکن، اگه حاضری با هم می ریم... چاره ای نداشتم، باید از میان شهرم و همسرم یکی را انتخاب می کردم. همسرم غریب بود. برای سربازی رفته بودم شیراز، روز جمعه ای که مرخصی شهری داشتم و رفتم حافظیه او را برای نخستین بار دیدم، چادر قشنگی با گل های سبز و آبی سرش بود، خوشم آمد، آن روزها خیلی ها حجاب نداشتند، حکومت پهلوی طوری کار کرده بود که بی حجابی حرف اول و آخر ...
ما 170 سال دفاع مقدس داریم نه 8 سال!
آه در بساط نداری، چطور جرئت کردی بیایی خواستگاری دختر من؟ پدربزرگ قهر می کند و به کویت می رود. بی بی یا همان مادربزرگ یک قطعه زمین بزرگ داشت. می دهد آنجا را گندم بکارند و درو کنند. بعد به پدربزرگم خبر می دهد تو بیا و پول این محصول را بگیر و ببر به پدرم بده و بگو: در این زمین کار کرده ام و این هم پول دسترنج خودم است! خلاصه به این شکل با هم ازدواج می کنند. پدرم همیشه سر به سر پدربزرگم می گذاشت و می ...
برگزار جلسه هشتادم نقد شعر فرات در حسینیه سادات + مشروح کامل جلسه
عشق دوباره رو به راهم کردی در این 90 تا رباعی یک رباعی هم برای سنگ مزارشان نوشته اند. این قصه سنگ مزار سرودن را حدود دو سالی هست که روی ان زوم هستم که متاسفانه با وجود قراردادی که با دکتر پرویز در ارشاد داشتیم با رفتن دکتر بعد از جرس، تالیفاتی داشتم که بارش روی زمین ماند و مسئولین بعدی که آمدند با مشکلات مالی نتوانستند بار را بردارند و از من خواستند تا من فسق قرارداد را بنویسم از این ...
از دخالت "سامی یوسف" تا "کالای ایرانی" در ازدواج/ من برای حفظ زندگی ام جنگیدم / بزرگترین مشکلم تنهایی است
زوایای شخصیاتی همسرم را شناخته بود و از همان ابتدا با این ازدواج مخالف بود اما همان رابطه مادر و دختری نداشته باعث شد تا من قانع نشده یا مادرم با نارضایتی از درون به این ازدواج راضی شود، با این وجود مادر بزرگ و پدرم موافق این ازداوج بودند.هر چند که در طی دورانی جدایی که در خانه پدرم سکونت داشتم متوجه شدم که در بین فامیل حرف ها و مراوده هایی بین همسر سابقم و برخی از اعضای فامیل رد و بدل شده بود که ...
از کنایه های امروز فرمانده سپاه گیلان درباره لغو کنسرت ها تا تکرار مظلومیت بازیگر گیلانی " زیر آسمان شهر ...
. جانمان را برای تئاتر گذاشتیم. اولین کوزت ایران من اولین کسی بودم که روی صحنه تئاتر نقش کوزت را بازی کردم. هفت یا هشت سالم بود و خاطره زیادی از آن نمایش در خاطرم نیست. بعدها وقتی که سینما به ایران وارد شد، 15 ساله بودم که در فیلم محکوم بی گناه جلوی دوربین رفتم و بعد از آن کم کم مخاطبان غیرتئاتری هم چهره ام را شناختند و برای خودم معروف شدم. همچنین از اولین کسانی هم بودم که وقتی ...
رد ادعای 11 سال برگزار نشدن کنسرت در مشهد
بیشتر است یا کمتر؟ من معتقدم که بسیار بیشتر است. ما در آن دوره گره باز نشده ای نداشتیم. این برای اولین بار است که من دلایل استعفای خودم را مطرح می کنم؛ اما با بحران هایی که در چند ماه اخیر ایجادشده، به عنوان یک موسیقیدان وظیفه خود می دانم که اعلام کنم مدیرکل دفتر موسیقی باید مدیریت میدانی انجام دهد و با دستگاه های مختلف رایزنی کند، حتی اگر ناهنجاری هایی وجود دارد، برخورد کند، تا در نهایت فضای آرامی را بر جامعه موسیقی کشور حاکم کنیم و بهانه ای به دست کسی ندهیم! این نکته خیلی مهم است! ...
بازیگر نقش فرح: ملکه ها خوشبخت نیستند
ورزش مورد علاقه او تفاوت دارد، اما ورزش جزو برنامه های روزانه اش هست. هیچ وقت دوست نداشته و ندارم که دخترم کپی من باشد، او باید خودش باشد! یک دختر قوی با انتخاب های درست. نقش فرح را در معمای شاه بازی می کنید، آیا در رویا های کودکی تان این که در چنین موقعیتی باشید، وجود داشت؟ در هفت سال اخیر چند بار نقش ملکه را بازی کرده ام! الان در یک تئاتر نقش ملکه جن ها را بازی می کنم. در ...
یاد گرفتم سخت نگیرم و نق نزنم / ما ایرانی ها مدل خاصی هستیم
درآمد بازیگری اکتفا نمی کنم. یعنی تا قبل از کم کاری که دو سه سالی است پیش آمده فکر می کردید بازیگری امنیت شغلی دارد؟ از همان اول می دانستم تنها چیزی که ندارد امنیت شغلی است! چون کاملا با فضا و شرایط کار آشنا بودم. حتی یک دوره ساندویچی هم داشتم اما بعد ادامه ندادم. چند سالی خیلی پرکار بودم برای همین فرصت نداشتم بجز بازیگری به حرفه دیگری هم فکر کنم. واقعیت این است که بازیگری ...
خاطرات محمد علی کلی از حضور در جبهه های جنگ
احوال پرسی ساده بود. بعد از یکی دو روز گله گذاری ها شروع شد. من هم گفتم: مادرم مرا فرستاد و من این طور شدم، دست خودم نبود . آدم همیشه با اراده خاصی از خانه خارج می شود اما برگشتنش دست خداست. اگر این ها را می آوردم از عهده شان بر نمی آمدم من در منطقه بسیجی بودم، حقوق نداشتم. این ها هم خرج داشتند و امکانات می خواستند. نمی توانستم. آیا در ایران خواهی ماند؟ واقعا این کشور صاحب ...