سایر منابع:
سایر خبرها
ایستاده در غبار بهترین فیلم خانه سینما شد
. مجموع داوران نزدیک 450 نفر بودند که از همه آنان سپاسگزارم. تبریزی همچنین اظهار داشت: آرای نامزدهای هر رشته آنقدر نزدیک بود که گاهی به ویدیو چک داشتیم و نامزدها با اختلاف کمی از هم برنده شدند. دبیر هجدهمین جشن خانه سینما در انتها از همه افرادی که برگزاری جشن امشب را فراهم کردند بخصوص مدیر تازه نفس خانه سینما تشکر کرد و بعد از قرائت متن خود گفت امسال تمام تلاشمان را کرده ایم ...
آزار و اذیت دختر 18 ساله پس از دوستی معنادار با مادرش
اما این دختر گوش نداد و سر قراری که با او گذاشته بود رفت و مارا بیچاره کرد. الهه نیز گفت: خسرو با من تماس گرفت و گفت می خواهد مرا ببیند، من به سر قرار رفتم و پس از اینکه سوار ماشینش شدم، با تهدید اسلحه و زور من را به خانه خود برد؛ زمانیکه به خانه اش رسیدیم به او گفتم که می خواهم از آنجا خارج شوم اما او نپزیرفت و من را مورد آزار و اذیت قرار داد. خسرو که متاهل است در دفاع از خود گفت: آن روز همسرم سر کار بود، ارتباط با الهه را قبول دارم اما او را با زور به خانه ام نبردم و اگر او را با زور به خانه ام برده بودم، همه اهالی ساختمان این موضوع را می فهمیدند ...
به رفتارهای سمیه مشکوک شده بودم آخرین بار بدون اجازه بیرون رفت و ...+عکس قاتل در محل حادثه
زندان آزاد شده بودم که به رفتارهای سمیه مشکوک شدم. او آخرین بار بدون اجازه من با خواهرش بیرون رفته بود به همین خاطر با او درگیر شدم و او را به شدت کتک زدم. من همه وسایل خانه را شکستم و وقتی به خودم آمدم که همسرم بیهوش شده بود. وقتی فهمیدم همسرم جان سپرده به فکر خودکشی افتادم. فرزندانم خردسالم خواب بودند که با تیغ رگ دستم را زدم اما زنده ماندم. همان موقع طنابی را به میله بارفیکس بستم تا خودم را حلق ...
خنده های میوه فروش جان زن شوهر دار را گرفت / قاتل 13 سال در زندان است
اعتراف کرد و گفت: من و پسرم برای خرید به میوه فروشی رفتیم. در حال خرید بودم که پسر خردسالم به من گفت: مادرش گفته برای خرید ،پول زیادی خرج نکنیم. مرد میوه فروش با شنیدن این حرف خندید و من از این موضوع به شدت عصبانی شدم. وقتی به خانه برگشتیم به همسرم اعتراض کردم و با هم درگیر شدیم و من با کارد آشپزخانه همسرم را کشتم. من و پسرم خانه را ترک کردیم تا همه فکر کنند همسرم در غیاب ما قربانی جنایت شده است ...
گفتگو با عضو ایرانی داعش
. ده روز در حلب بودم و از آن جا به وقده و بعد به الشراره رفتم. راه نما: چند نفر بودید؟ سه نفر. راه نما: در ایران با داعش بیعت کردید یا در سوریه؟ در سوریه؛ بیعت در ایران معنی ندارد. راه نما: شروط پیوستن به داعش چیست؟ آیا صرف بیعت کفایت می کند؟ باید فرد مسلمان و سنی باشد و مشروعیت گروه را قبول داشته باشد. راه نما: آیا نیاز به ...
ابد و یک روز تندیس ها را درو کرد/انتقادهای تند رضا عطاران، باران کوثری و نوید محمدزاده
به طنز گفت: من مانده بودم امشب چی بپوشم زیرا بعد از جشن حافظ اتفاقاتی افتاد که ترسیدیم زیرا امروز آنقدر که از برخی نشریات می ترسیم از خدا نمی ترسیم زیرا خدا ممکن است از گناه ما بگذرد اما برخی نشریات از ما نمی گذرند و فحش ناموسی می دهند. - جایزه بهترین جلوه های ویژه توسط علیرضا خمسه به ایمان کرمیان برای فیلم ایستاده در غبار اهدا شد. - تندیس بهترین چهره پردازی توسط مجید مظفری و ...
خانواده ای که همه پسرانش وقف قرآن هستند
دادند و خودشان هم تلاوت می کردند. مقداری که بزرگ تر شدیم، خانه با صدای قرائت قرآن سه چهار نفری ما بسیار شلوغ می شد. * در هر خانواده ای قطعاً پدر و مادر برای رشد فرزندانشان خیلی تاثیرگذار هستند. مقداری در مورد نقش پدر و مادر در قرار گرفتن شما و برادرانتان در مسیر قرآن برایمان بگویید. پدر و مادر با اینکه سواد آنچنانی نداشتند اما توانستند به لطف خدا ما را در همان ابتدا با مسیر قرآن ...
خیابان هایی که تازگی ها دهان باز می کنند
. یکی از ساکنان منطقه شهران که در محله کوهسار یک قنادی داردو شاهد ماجرا بوده،می گوید: شبی که انفجار رخ داد من با سر و صدای عجیبی از خواب بیدار شدم و بی اختیار سمت پنجره رفتم،وقتی پرده را کنار زدم گفتم یا الله،چرا همه جا سرخ شده یعنی چه اتفاقی افتاده؟بعد هراسان وحشت زده از خانه بیرون رفتم و آنقدر هول بودم که همین طور با لباس خانه،بیرون زدم.وقتی رسیدم بیرون جیغ و داد زن ها و بچه ها که بی آنکه بدانند ...
شوخی های جالب این روزها در شبکه های اجتماعی
دوغ اردبیل +بربری داغ". 33. از این اپ های ورزش در خانه نصب کرده بودم صبح پیغام داد پاشو ورزش کن زدم پاکش کردم بی شرف بی همه چیز رو. همینمون مونده این به آدم دستور بده. 34. باز خوبه این ابرو تتو کردنا از مد افتاد. طرف کلا ابروهاش رو مود عصبانی بود! میخندید عصبانی بود! ناراحت بود عصبانی بود! 35. طرح خرید خدمت گذاشتن غایبین ثبت نام کردن بعد گفتن نمیشه الان برا همونا ...
ازدواج سیاه لیلا
اجتماعی آن دوران ردیف می شد. در میهمانی های خانه رها با یکی از پسرهای دانشگاه دوست شدم. البته سر کار گذاشتن پسرها یکی از تفریحاتم بود اما دوستی با ساسان که دو سال از من کوچکتر بود برایم فراتر از تفریح بود. انگار ساسان جای خالی پدر را برایم پر می کرد؛ نگرانم می شد و مدام حواسش به رفت و آمدم بود. عاشق این سؤالش بودم که می پرسید: ناهار خوردی؟ یا وقتی جلوی بچه ها برایم غذا می کشید یا لیوان آبی دستم می ...
طاهری: با قدرت به کارم ادامه می دهم/ استعفایم به پرونده ژوزه ارتباط نداشت
.... ابتدا درباره مساله استعفایتان صحبت کنید چه اتفاقی رخ داد که نامه استعفای خود را نوشتید؟ واقعا از برخی از اتفاقات ناراحت و خسته بودم. به خاطر اتفاقاتی که رخ داده بود، نامه استعفایم را نوشتم و خدمت وزیر ورزش و جوانان تقدیم کردم اما وزیر با استعفای من مخالفت کرد. در حال حاضر هم که وزیر با استعفایم مخالفت کرده است، با قدرت به کارم در باشگاه پرسپولیس ادامه می دهم و تا زمانی ...
سینما به خشونت خانگی بپردازد
پایگاه خبری تحلیلی تازه (tazehnews.com) : - معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری و داوری جشن سینمای ایران، معمولا این جایگاه ها در ایران خیلی با هم قرابت ندارند، چه شد که پذیرفتید داور جشن سینمای ایران باشید؟ پیشنهادی از سوی هیات مدیره، مدیرعامل و دبیر جشن خانه سینما ارائه شد که با توجه به حوزه تخصصی فعالیت های ما و تاثیری که این حضور در پیشبرد برنامه های معاون ...
پدری که برادر پسرش بود/عکس هایی که هرگز دیده نشد
...> روایت، به روز عرفه می رسد و حادثه قدم قدم نزدیک تر می شود؛ دلهره و غم ورود می کند لابه لای تمام خاطره ها. آخرین نفری که با شهید هم کلام می شود، همسر اوست. می گوید: با همسرم تماس گرفتم و گفتم برای مراسم عید قربان می روم خانه برادرم. باز هم بین ما صحبت بود و دلتنگی. روز پنجشنبه برادرم اولین نفری بود که گفت در منا حادثه ای اتفاق افتاد. دامادم چند بار تماس گرفت اما آن سوی خط هیچ کس پاسخ ...
پدر همواره سرباز وظیفه اسلام بود
شرایط بسیار دشواری می رفتیم و در آنجا پدر و آقایان صلواتی، کلانتر و مروارید، همه در یک خانه بودند. حالا تصورش را بکنید این همه بچه به همراه پدر و مادر، همگی در یک اتاق به سر می بردیم. به رغم وجود چنین شرایطی، آن هم در هوای گرم زابل، اما به قدری تبعیدیان آن منزل باصفا بودند که بسیار به ما خوش می گذشت. ما از یک خانه 800 متری به چنین جای کوچکی رفته بودیم، ولی ایام بسیار خوبی بود، چون به ما می رسیدند ...
جناب خان گرایش چپ و راست ندارد
گذشته تلخ است. اگر بخواهیم طبق تقسیم بندی شما جلو برویم، بله باید گفت هم به اتفاقات روز واکنش نشان می دهیم و هم بدون اینکه جبهه گیری چپ و راست داشته باشیم به وقایع قابل نقد، انتقاد می کنیم. *ولی اصلا قرار نیست جناب خان سیاسی باشد. - خیر. ممکن است جناب خان حرف سیاسی بزند اما جهت گیری چپ و راست ندارد و هر جا به نظرش جای انتقاد داشته باشد انتقاد می کند. *من پشت صحنه ...
هنرمندی که رهبری برای درگذشت او پیام تسلیت دادند+ عکس
. بعد از اجرا به او گفتم: آقا خیلی خوب بازی کردید. او گفت، اتفاقا من هم می خواستم همین را به شما بگویم. این گفت وگو آغاز آشنایی من با فرهنگ بود. اطلاعات عمومی بسیار بالایی داشت و انسانیت، برایش بسیار مطرح بود. بسیار خانواده دوست و مجلس آرا و اهل شوخی بود. درباره فرهنگ مهرپرور فرهنگ مهرپرور در 11 اسفند سال 1324 در تهران به دنیا آمد. فعالیت هنری اش را از جوانی با اجرای نمایش ...
سهیل بیرقی: نمی خواستم به هر قیمتی کاری متفاوت انجام دهم
خانه دارترین آن ها این ابعاد پرخاشگر آنارشیست وجود دارد و خود آن ها این احساس را سرکوب می کنند. معتقدم هر زنی در هر نسلی به خصوص نسل آذر میرزایی که در فیلم دیدیم، یک بُعد انقلابی جنجالی دارند که می خواهند علیه همه چیز حرکت کنند، آن هم به خاطر مسائلی که در وجود آن ها سرکوب شده است. واقعاً برای خود من خیلی جذاب بود که هر زنی می تواند جای آذر باشد و آذر می تواند جای هر زنی باشد. الگوی مشخصی که نعل به ...
اهدای هدیه 50 میلیونی نصیریان به بیماران خاص
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان؛ دورهمی شب گذشته با موضوع بیکاری و با حضور علی نصیریان و رضا یزدانی از شبکه نسیم پخش شد. بنابر این گزارش؛ ابتدا مهران مدیری استندآپ کمدی خود را با موضوع بیکاری اجرا کرد و در بخش بعدی برنامه رضا یزدانی خواننده قطعه ای را برای حاضران اجرا کرد. در بخش دیگر برنامه، مدیری علی نصیریان را با عنوان افتخار تاریخ بازیگری به استودیو دعوت کرد و اولین سوال را در مورد چگونگی ورودش به حرفه بازیگری پرسید؟ علی نصیریان با اشاره به اینکه خانواده اش هیچ گونه مخالفتی برای ورودش به حرفه ای بازیگری نداشتند، بیان کرد: آن دوران که رادیو و تلویزیون نبود اتفاقات نمایشی بسیاری در سطح شهر رخ می داد. به عنوان مثال گاهی تعزیه، نقالی و یا شاهنامه خوانی اجرا می شد و یکی از دلایل ورود من به این حرفه تعزیه و نمایش های سنتی آن دوران بود. وی ادامه داد: اولین کارم را در یک نمایش کمدی لاله زاری با بهمن فرسی شروع کردم که مرحوم مهدی فتحی هم در آن کار با من همبازی بود. زمانی که این نمایش را بازی کردم سن و سال کمی داشتم و بعد از اجرای این نمایش تصمیم گرفتم در مدرسه خودم نمایشی را کارگردانی کنم. بازیگر سریال شهرزاد افزود: در آن دوره مدرسه یا دانشگاهی مخصوص بازیگری یا تئاتر به تعداد انگشتان دست وجود داشت. من هم فقط در یکی از مدرسه های مخصوص تئاتر درس خواندم. وی با اشاره به علاقه اش به آواز خوانی گفت: بازیگری و تئاتر به من اجازه نداد که به سمت موسیقی و آوازخوانی بروم. حتی در دوره ای یکی از نوازنده ها مطرح کشورمان در پی آموختن آواز به من بود که متاسفانه فرصت نشد. نصیریان درباره ی خانواده اش عنوان کرد: من سه فرزند دارم که دو فرزندم خارج از کشور هستند و یکی از عروس هایم ژاپنی است و یک نوه هم دارم. خودم هم متولد 1313 هستم. وی با اشاره به نظم داشتن در هر کاری افزود: به نظر من اصول اولیه هنر نمایش نظم است و در هر مقامی که هستی باید سر وقت حضور داشته باشی و به عنوان هنرمند متعهد، کار حرفه ای انجام دهی. به طور کل شب زنده داری و صرف بیهوده انرژی موانع فعالیت یک هنرمند است. در ادامه علی نصیریان در خصوص بازی در فیلم گاو گفت: قبل از اینکه فیلم گاو ساخته شود ما نمایش گاو را هر شب به صورت زنده اجرا می کردیم و بعد از مدتی مهرجویی به ایران آمد و پیشنهاد ساخت این فیلم را داد و همه تیم اجرایی نمایش هم با کمال میل بدون پاداش و دستمزدی پذیرفتند که با مهرجویی در ساخت فیلم گاو همکاری کنند و این چنین بود که این فیلم ساخته شد. وی در سخنانی کوتاه در مورد مرحوم علی حاتمی گفت: علی حاتمی بسیار مهربان و دوست داشتنی بود و من هم علاقه ی بسیاری به نوع کارگردانی اش داشتم. در ادامه مدیری با یادی از محمدعلی کشاورز و عزت الله انتظامی از نصیریان درباره ی نسل امروز سینما و تئاتر و تلویزیون پرسید؟ و نصیریان اظهار داشت: کمی ما نق نقو هستیم اما واقعیت آن است که در این سالها توانستیم در تئاتر، سینما و تلویزیون پیشرفت کنیم. در آن دوران یک کتاب یا مجله در مورد تئاتر یا سینما پیدا نمی شد اما حالا چندین متن نمایشنامه، کتاب و مجله وجود دارد و حتی در این سالها فیلم های ما به جشنواره هایی چون اسکار و کن راه پیدا کرده. واقعا باعث تاسف است کسب جوایز هنری در سطح جهانی به اندازه جوایز ورزشی ارزش گذاری نمی شود و اهمیت داده نمی شود. نصیریان دستمزد حاصل 85 سال زندگی و کارش را سلام و علیک ساده ی مردم در سطح شهر خواند و خاطرنشان کرد: من بدون اجبار و با علاقه به سمت حرفه ی بازیگری رفتم و دوست داشتم با هنرم با مردم ارتباط برقرار کنم و حالا که در کوچه و خیابان من را می بینند و ...
خواجه امیری به خندوانه می رود
به گزارش جام جم آنلاین احسان خواجه امیری خواننده پاپ کشورمان امشب در شبکه نسیم مهمان برنامه خندوانه خواهد بود.
فریب ظاهر و ثروت شوهرم را خوردم
.... از جسارتش جا خوردم ولی وقتی گفت از من خوشش آمده و می خواهد زن زندگی اش شوم خیلی خوشحال شدم. البته ناگفته نماند که در جریان این دیدارها من هم به او دل داده بودم و به همین خاطر وقتی خواستگاری کرد موضوع را با خانواده ام در میان گذاشتم و او همراه خانواده اش به خانه ما آمدند. حمید ظاهری برازنده و خوش تیپ داشت و خوش برخورد بود و تک فرزندی و ثروتمند بودنش نیز خوبی هایش را دوچندان می کرد و همه این ...
فوتبالیست ها در شب فیروزه ای
به گزارش جام جم آنلاین شب فیروزه ای 22شهریور در شهر تبریز و پارک بزرگ ائل گلی به صورت زنده اجرا و مستقیم از شبکه 5 به نمایش در می آید. مرتضی آبدار(مدیرکل میراث فرهنگی تبریز)، پیام صادقیان(بازیکن تیم ماشین سازی)، مانوئل فرناندز مانیز (دروازه بان ماشین سازی) و حمید رضا فولادی (خواننده) مهمانان ویژه امشب هستند. ...
پیکر فرزند شهیدم 32 روز بعد از شهادتش روی زمین مانده بود/ کاش چند فرزند دیگر برای فدا کردن در راه حضرت ...
نیامده است. مادر شهید در حالی که اشک می ریخت ادامه داد سر محمد جاوید را بریده بودند. کاش چند پسر دیگر می داشتم و فدای حضرت زینب(س) می کردم مادر در حالی که نگران و دلواپس پسر دیگرش است افزود: محمد جاوید که رفت خدا کند پسرم محمد حسن سالم برگردد گفتم نرو پسر گفت مادر داعشی ها، بچه ها را زنان و کودکان را می کشند آنها ناموس ما هستند ما چه مسلمانانی هستیم وبعد ادامه داد درد ما کجا و ...
داستان خاخامی که فخرالاسلام شد/ ملاآقابابا؛ عالم یهودی که با شیعه شدنش کمر یهود را شکست +عکس
، اما یک نسخه خطی هم از کتابخانه ملک تهران پیدا کرده ایم که آن فرق دارد و برای کاتب دیگری است و فوق العاده نفیس و ارزشمند است. مطالبش هم با این نسخه اختلافاتی دارد. رسا شما چه طور با این کتاب آشنا شدید و با چه هدف و انگیزه ای به دنبال احیای این کتاب رفتید؟ من یک روز به صورت کاملاً اتفاقی برای خرید سبزی رفته بودم که چشمم به یکی از روزنامه های باطله افتاد که دور سبزی می پیچند. در ...
مهاجران منا از نگاه نویسندگان البرزی
.بودنتون به من آرامش میده برای پخش شکلات ها.” از خوشحالی دستپاچه شده بودم. روز عید غدیر ،زود تر از همه من و مادرم به جشن رفتیم تا بهترین جا را برای خود نگه داریم. مجری مراسم خانم ابتهاج را صدا زد. برای خوردن دوباره شکلات هایش لحظه ها را می شمردم. همینکه شکلات را در دهان گذاشتم متوجه شدم آن شیرینی سال های قبل را ندارد و بسیار تلخ . عصبانی شدم چون فکر می کردم فقط ...
علی فرمانده گردان شهادت بود.
...:شهید اصغر بچه اول بود. او را خیلی دوست داشتم. زمان جنگ امام خمینی (ره) امر فرموده بودکه جوان ها برای دفاع از خاک و ناموسشان به جبهه ها بروند. اصغر 19 سالش بود که ازدواج کرد و ازسن 15 سالگی به جبهه می رفت. بعد ازدواجش با اینکه بچه دارشده بود اما باز هم می گفت باید به جبهه بروم. اسم دخترش را زینب گذاشت و به من می گفت "شما از خانواده ام مراقبت کنید". مادر روزی که خبر شهادت پسرش را به او می ...
زندگی دردناک، تولد در میان کارتن خواب ها
پسر من درآمده بود و اینها را زمانی متوجه شدم که پسرم خبر تولد فرزندش را به من داد و از من درخواست کمک کرد. زهرا خانم با اشاره به وضعیت سجاد پس از تولد می گوید: سجاد را زمانی که 10 روزه بود از مادرش تحویل گرفتم. به این خاطر که از مادری معتاد به دنیا آمده بود باید مراحل ترک را پشت سر می گذاشت. با همه سختی هایی که بود هزینه ترک و تعویض خون او را پرداخت کردم و نوزاد را با خود به خانه بردم ...
ناگفته هایی از ارتباط مرحوم طالقانی با آیت الله خامنه ای/ ماجرای اختلاف افکنی بهزاد نبوی بین امام و آیت ...
افراد برخورد کرد مرحوم طالقانی بود. می خواستند در مجلس وارد شوند اما قانون اساسی را قبول نداشتند. مسعود رجوی به عنوان اعتراض به مکانی که از اینها گرفته شده بود که همان ساختمان وزارت بازرگانی بود اعتراض کرد. رجوی آمده بود اعتراض کند گفته اند، پیش طالقانی نرو که از دستت ناراحت است. رفت پیش آقای طالقانی و ایشان او را با فحش بیرون انداخت. آخرین سال عمر آقا ایشان تکلیفش را با همه روشن ...
عکاسی که هشت بار چاقو خورد
رفتم و به مردم می گفتم: اجازه بدهید از بچه تان عکس بگیرم! و همین طوری خیلی پول در می آوردم. همین جا بود که تصمیمم را گرفتم. همه می گفتند شما عکاس خوبی هستی و این آرام آرام به من این باور را داد که می توانم روی پای خودم بایستم. در انگلیس ظاهرا پروژه ای با عنوان طبقۀ مرفه انگلیسی کار کردید. درباره این پروژه به ما بگویید که نگاه کلی حاکم بر آن و نگاه شما چه بود؟ سال های بعد بود که ...
هشدار: من از واژۀ چاق استفاده می کنم!
نیویورک مگزین | هیچ وقت خوش قیافه تر از وضع الانت نمی شی. تقاطع برادوی و صدوششم غربی در منهتن، تابستان 1978، درست بعد از فارغ التحصیلی ام از کالج بود. دقیق یادم مانده است که چه پوشیده بودم؛ انگار آن مرد محترمِ میان سال که آن نظر را داد، عکسی فوری هم از من گرفته باشد: دامن دراپۀ سبزآبی و زیرش مایوی بادی کشباف پوست تخم مرغی با صندل های پاشنه بلند کرِم. او با آن حرف حکم اعدامم را صادر کرد؛ چون از آن لحظه به بعد در سراشیبی افتادم. ولی حداقل آن لحظه احساس کردم که زیبایم. قیافه ام هرطور هم که بود، حس زیبایی، نوعی احساس ذهنی است که ...