سایر منابع:
سایر خبرها
رونمایی منصوریان از 2 سوگلی "استقلال"
تجربه کنم چون بازی لذتبخشی بود و برخلاف آنکه بسیاری می گفتند استرس زیادی دارد، من در این بازی خیلی راحت بودم. دربی را از روی نیمکت استقلال رهبری کردن، چه تفاوتی با تجربه آن به عنوان یک بازیکن دارد؟ دربی همیشه دربی است و از روی نیمکت با حضور در زمین خیلی تفاوت نداشت. همان دیدی که تماشاگران از روی سکو دارند در گذشته من درون زمین داشتم و حالا همان احساس را روی نیمکت دارم. دوست ...
باید بین اقتصاد شیخ نشینی و اقتصاد صنعتی یکی را انتخاب کنیم/ چرا قرارداد نفتی می نویسیم که 150 اصلاحیه ...
این فداکاری است. وی ادامه داد: در شرایطی که ما به استقلال رسیدیم و استقلال ما با وابستگی های سیاسی تهدید می شد فداکاری شرکت نفت و شرکت های تابعه بود که جریان تولید و توزیع و فرآوری و صادرات نفت را سر پا نگه داشت و این مسئله برای دشمنان ما غیرقابل باور رئیس سازمان بسیج افزود: دشمنان با حملات جنایتکارانه تلاش کردند ما را متوقف کنند اما زیر شدیدترین آتش ها بچه ها ایستادند و در تلمبه خانه ها ...
آتش بس کار دست رزمندگان خان طومان داد/ مادر شهید: برای رفتنش به سوریه شرط گذاشتم
ناراضی نیستم. خودم رضایت دادم و خدا هم کمک کرد که این راه را برود. *وقتی خبر شهادتش را آوردند مشغول شالی کاری بودم مادر شهید: همسرم کارگر ساختمان است و زمین شالیزاری هم داریم. اتفاقا وقتی هم خبر شهادت او را برایم آوردند من سر زمین مشغول شالی کاری بودم. از سرزمین که آمدم دیدم خانه پر از جمعیت است و که قضیه را فهمیدم. همان لحظه خدا را شکر کردم و گفتم: این بچه را دادم برای دفاع از ...
منصوریان: اشک هایم در دربی ربطی به نتیجه نداشت
استقلال با مربیان سابق خودم ارتباط بسیار خوبی دارم. با پیشکسوتانی که در جام جهانی 98 همدوره من بودند و البته اکثرا پرسپولیسی هستند، مانند برادر هستم. با مربیان خودم هم هیچ زاویه ای ندارم و حتی اگر از من انتقاد کنند، هیچ گاه جوابی نمی دهم. زمانی که سرمربی استقلال شدم فهمیدم که یک عده از پیشکسوتان کلا فقط دوست دارند صحبت کنند و برای آنها نتیجه تیم اصلا مهم نیست. این پیشکسوتان به مرور تبدیل به یک ...
این بازیگر زن، عاشق بوکس است!
به خاطر زندگی شخصی ام شرایطی دارم که دغدغه مالی نداشته باشم و می توانم خودم کارهایم را انتخاب کنم و کارهایی را انتخاب می کنم که می دانم از پس بازی در آن نقش و کاراکتر برمی آیم، این طور نیست که فقط دنبال فیلم های هنری باشم، بلکه دوست دارم در کارم پیشرفت کنم، حال اگر این پیشرفت با تحصیل، گزیده کاری یا کم کاری باشد مشکلی با آن ندارم و این کار را انجام می دهم چون هدفم پیشرفت در این حرفه است و تمام ...
روز شمار وقایع محرم
فداه در این روز قیام خواهند کرد.9 25-وفات ام سلمه:در این روز در سال 62-63 ه ام سلمه همسر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم از دنیا رحلت فرمود.10نام او هند پدرش ابی امیه، مادرش عاتکه دختر عبدالمطلب بود. شوهر اول او پسر خاله اش ابو سلمه بن عبدالاسد بن مغیره بود. چون به شرف اسلام مشرف شد با همسرش ام سلمه به حبشه هجرت کردندو پس از بازگشت از حبشه بر اثر زخمی که در جنگ احد بر او وارد شده بود، ...
حاج حسین عاقبت دست حاج رضا را گرفت
خیابان های خسته تهران بالا و پایین می شویم. مقصدمان این بار محله مهرآباد جنوبی منزل پدری شهید فرزانه است و از قرار همسر و فرزندان شهید نیز آنجا جمع شده اند. اکیپ ما این بار هم با حضور پدر شهید آقا عبدالهی کامل است. البته برادر بزرگ ترم رضا محمدی هم که خودش از رزمندگان و جانبازان دفاع مقدس است، چند وقتی می شود همراهی مان می کند و همگی ساعت شش غروب در خیابان شمشیری حاضر می شویم. داخل خانه همه جمع ...
آنجا که نیستی به هستی می رسد
اهمیت پیدا کرده اند. مرگ پدرم باعث شد به خودم بیایم؛ اینکه هیچ چیزی برای آدم نمی ماند.آن روزها حتی به اینکه ازدواج کنم هم فکر نمی کردم اما حالا برایم مهم است که یک روزی ازدواج کنم تا مادرم هم به آرزوهایش برسد. وقتی پدرم فوت شد چند روزی را در خانه بودم بعد مادرم زنگ زد به کمپ تا من را برای ترک بیاورند . * اینجا همه به هم مشاوره می دهند نیما 32 روز است که از مواد پاک شده یا به قول ...
لشکری می رسد از راه خدا رحم کند...
دنیایی نمی یابند، ماه محرم، ماه هدایت به سمت نور است و آن کس که دلش بی قرار است و قراری دوباره می خواهد باید به پا خیزد و عَلَم عشق را بر پا کند، عَلَمی که اگر در برپا کردنش کوتاهی کرد، دیگران گوی سبقت را از وی می رُبایند و در میدان انسانیت و مردانگی و مروت پیشی می گیرند. ماه محرم از راه می رسد و دلهای سرگردان و جواب شده از همه جا و همه کس، به چشم خود می بینند که جایی برای پناه آوردن ...
اشعار شب چهارم محرم - دوطفلان حضرت زینب (س)
...> سینه ای پر ز آه آوردم گرچه مورم، به پیشگاه شما بر سر دوش، کاه آوردم ای که بر دیگران نظر داری خاطرت هست خواهری داری؟ خاطرت هست کنج این خیمه وارث آه مادری داری ؟ پیش این چشم های خیره به ما دوست دارم که رو سفید شوم بنت و اُخت شهیدم و حالا پیش تو مادر شهید شوم زِینِ أب هستم و جگر ...
فقط کلیه مانده است!
...> پویا 35 سال دارد و سه سالی است که در پی فروش کلیه خودش است. او می گوید: دو سال پیش ازدواج کردم. من و همسرم مدرک کارشناسی داریم. من کارشناسی ارشد هم قبول شدم، ولی به دلیل مشکلات مالی انصراف دادم. او با اشاره به اینکه بچه دوست داریم، اما جرأت نمی کنیم با این شرایط به داشتنش فکر کنیم، می افزاید: من طی سه، چهار سال برای استخدام به بیشتر از200 شرکت و مؤسسه مراجعه کردم و مصاحبه دادم، اما ...
قصه های بهروز غریب پور از هنرمندان تئاتر و سینما
است و موج احساسات را می بینم هیچ فرقی برایم نمی کند که اینها همه نماینده مجلس هستند یا انسان های گمنام و پراکنده در سطح شهر. تماشاگر واقعی فرقی نمی کند که یک منصب سیاسی داشته باشد یا نداشته باشد، اگر مُبلغ کار ما باشد مفید است و فرقی برای من ندارد و البته انتخاب من هم مهم است. من از 14 سالگی حرفه ای را انتخاب کرده ام و به محدود بودنش در شعاع تاثیرش آگاه بودم ولی ایمان دارم که همین محدوده ...
از آرزوهای یک مرد تا دست های خالی محیط بانان در طبیعت
پدر به گوزن ها غذا می دادند و برایشان اسم انتخاب می کردند؛ دوست داشتنی ترین گوزنی که برایش نامی انتخاب کردند را شوک شوک نام می برد و هرگاه صدایش می کردند سریع به سمت شان می دوید. علی رنجبر سال 69 به شهرستان نور برمی گردد تا این بار در زادگاهش حیواناتی که در کودکی پا به پایشان می دوید و صبحگاهان با آوازشان بیدار می شد، را محافظت کند. او از روز عروسی دختر سومش تعریف می کند ...
کتابخانه هایمان را به رنگ عاشورا آذین کنیم/ نوای محرم در ادبیات
: ببین من فرشادم، من را به اسم دعا کن کربلا. بعد تریلی را ول کرد. داشتیم دور می شدیم که داد زد: فرشاد... یادت نره. همانجا نشست به گریه کردن و کف دستش را کوبید زمین. دور می شدیم و فرشاد نشسته بود کنار جاده. من هم نشستم پشت تریلی به گریه. حاضر بودم همه چیزم را بدهم جایم را با فرشاد عوض کنم. در بخش دیگری از کتاب آمده است: مرحوم حاج محمد دانش آشتیانی یکی از خیّرین قمی بود که بعد از ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (316)
رود مخل حیات است و چون بر می آید قاتل ذات. 7. یه فصل باید درست میکردن هواش مثل پاییز، دیر تاریک شدنش مثل تابستون. 8. ترجیح میدم خودم غذا درست کنم، تا اینکه به سوالِ "غذا چی بپزم؟" جواب بدم. 9. یه ایده دارم یه مکان مثل کازینو درست کنم ملت بیان شرط بندی کنن سر اینکه کی بدبخت تره. خیلی جوابه تو ایران. 10. لباس شویی خونه رو روشن می کنی اینقدر تکون می خوره که ...
گفت وگوی متفاوت با هادی ساعی
هستم دوست دارم در روزهای تعطیل تمام روز را در خانه بمانم. واقعا دلم برای خانه خودم تنگ می شود، چون شاید بیشتر عمرم را بیرون از خانه بودم، همیشه در اردو، مسافرت، تمرین و...، به همین دلیل واقعا بعضی وقت ها دلم برای خانه ام تنگ می شود و من در خانه آرامش بیشتری دارم. خانواده چه تعریفی برایتان دارد؟ خانواده من مادرم، همسرم و پسرم هستند که همه آنها اولویت های اول زندگی ام هستند ...
گزارش روزان از عوارض بی توجهی جامعه به خانم های خانه دار؛ افسردگی زنان خانه دار جامعه را هم بیمار می کند
کارهای روزمره خانه فرار می کنم. اینکه هر روز صبح باید بیدار شوم و همان کارها را تکرار کنم آزارم می دهد اما چاره ای ندارم چون همسرم عملا هیچ کمکی در خانه داری و بچه داری نمی کند. او معمولا سر کار با دوستانش حرف می زند اما من کسی را ندارم و وقتی او به خانه بر می گردد هم مدام سرش به کار خودش مشغول است. به نظر می رسد بخش مهمی از افسردگی زنان خانه دار، مربوط به تنهایی طولانی مدتشان در خانه باشد ...
یأس و ناامیدی دستاورد فضای مجازی
... اگر نتوانیم نقش پدر و مادر را در زندگی ایفا کنیم، آنگاه دوست فرزندمان می شویم متأسفانه در جامعه ای زندگی می کنیم که فرزندان، پدر خود را به اسم صدا می زند و پدر می گوید من برای اینکه با فرزند خود دوست باشم، به فرزندم گفتم که با اسم مرا صدا کند؛ به دلیل اینکه آن پدر نمی تواند عهده دار مسئولیت پدری باشد؛ در دنیای غرب امکان ندارد فرزند، پدر یا مادر خود را به اسم کوچک صدا کند حتی در ...
پیکر علی اکبر را آب برد و او جاوید الاثر شد
محمد(ع) روستای شرفدارکلا گذاردند. انگار همان نگرانی هایی که شهید برای خانواده های مفقود الاثر داشت، برای خانواده خودش هم تقدیر شد. شهادت منتهای راهی بود که علی اکبر برای خود انتخاب کرد. در وصیت نامه شهید می خوانیم: خدایا قَسَمت می دهم به قطره قطرۀ خون شهیدان ما، هر چند که این حقیر لیاقت شهید شدن را ندارم اما از تو می خواهم که این شایستگی را به من عطا کنی... درخت نوپای اسلام که در سرزمین ...
حلوا سه آرد بپزید
یا وانت نیسان؟! پلاکارد یک سوپری روی یخچال سوسیس و کالباس! انتخاب اسم عجیب برای ذغال! چشم زخم و استخاره و تعبیر خواب با وقت قبلی! عکس:ژست های پوپولیستی صدام حسین در زمان قدرت عکس:ساخت ماکت دکتر صالحی در حال بتن ریزی! عکس:شهید طهرانی مقدم در حال نیایش قبل از یک آزمایش موشکی عکس:شهروندی که از متروی تهران بخاطر فروش بلیط ...
یادداشت لیلی گلستان به مناسبت سالروز درگذشت احمد محمود
. جوری می نویسد و جوری تو را با خودش همراه می کند که انگار خود تو هم در میانه ی داستانی. او استاد فضاسازی است. مدار صفر درجه اش مصداق خوبی برای این فضاسازی است. یکی از نوشته هایش را که خیلی دوست می دارم قصه کوتاه دیدار است در کتابی به همین نام. قصه ی پیرزنی که خبر مرگ دوست دیرینه اش دده نصرت را می شنود و مصمم می شود که حتما به شهری که دوستش در آن زندگی می کرده، برود. و قصه، سفر تنهای ...
حلقه طلایی ازدواج در محاصره حلقه های ضدفرهنگی/ترس از طلاق، بازار آزاد رابطه جنسی، چشم و هم چشمی سرحلقه ...
ازدواج دائم ندارد، گفت: حتما این کار را می کنم ازدواج برای میانسالی است، اما قطعا با کسانی که اکنون آنها را می شناسم و مراوده دارم ، ازدواج نخواهم کرد! این جوان ها شاید نشنیده باشند که پدر و مادر و مادربزرگ و پدربرزگشان چگونه ازدواج کرده اند، ازدواجی که این روزها به آن لقب ازدواج های آسان داده اند اما اسم دقیق درستش ازدواج معقولانه است چرا که بی عقلی است 100 میلیون تومان جهیزیه دادن به ...
الیف شافاک؛ زن محبوب این روزهای بازار کتاب
در ادبیات کشوری که نمادی چون پاموک دارد و به شدت هم مذکر است، سر برآورد و پیشرفت کند. بازار ایران نیز در دو سال گذشته به این نویسنده به ملت عشق اش روی خوش نشان داده است و جالب این که در طرح تابستانی ارشاد، این رمان در رده نخست فروش قرار می گیرد، کنار آثار همه پسند دیگری از یک نویسنده به نام جوجو مویز و البته رمانی خاص چون جز از کل . ترکیبی دلگرم کننده که نشان می دهد جامعه تا چه حد تشنه ...
تکفیری ها عکس سر بریده همسرم را فرستادند/هنوز پیکرش بازنگشته است
روزه می روم و نمی مانم.من هم چون عادت کرده بودم به رفتن و دوباره برگشتنش فقط به خاطر نبودن او در سالگرد مراسم مادرش ناراضی بودم که برود. یکشنبه رسید و او ساکش را بست و رفت. روزی که می رفتند حرف خاصی بین شما رد و بدل نشد؟دلداری تان ندادند؟ آدم بسیار توداری بود، درباره آنچه در دلش می گذشت حرفی نمی زد.اصلا یکبار هم به بچه هایش نگفته بود دوست دارم شهید بشوم یا اینکه ممکن است شهید ...
فرمانده ای که به عنوان رزمنده گمنام در جبهه ها جوشکاری می کرد
به میان مردمش بازگشته بود. این مرد پاک سرشت که به قول همرزمانش هیچ دافعه ای نداشت و همه وجودش جاذبه و شوق و عشق به انقلاب و نظام اسلامی بود. بهترین توصیف درباره شخصیت حاج داوود کریمی همان است که رهبر معظم انقلاب در پیام مربوط به شهادت ایشان فرمودند: اینجانب آن مرد با ایمان و ایثارگر را در همه دوران پس از انقلاب دارای صدق و صفا شناختم و آزمایش دشوار الهی در دوران ابتلا به عوارض دردناک آسیب شیمیایی ...
روضه های دو نفره
برای خودمان هم از انجام آنها کراهت داریم. حالا می توانم بفهمم چرا حتی درد هم مشترک می شود. به این تصویرها و داستان ها، روضه ها را هم می توان اضافه کرد. از همان چند هفته پیش که همه چیز زندگی مشترکم واقعی تر و نزدیک تر شده است، هر وقت از زبان مداحی می شنوم که مردی را از در خانه اش به زور می کشیدند و زنی برای دفاع از مردش مجبور بود جلوی مردهای غریبه بایستد، غم عالم می نشیند در دلم. وقتی می شنوم مردی در ...
یک سرباز شیزوفرنیک در نقطه مرزی چه می کند؟
این شهر بزرگ و در دل این همه جمعیت نمی داند چه باید بکند و چه نباید بکند و در تنهایی خود عذاب می کشد. چون دوست دارد ارتباط برقرار کند ولی وقتی نمی تواند عذاب می کشد. انسان ذاتا از تنهایی رنج می برد. ما هیچ گذشته ای از شخصیت اصلی داستان نداریم جز تصویرهای تک فریم در آسایشگاه. آیا نیازی به ارایه پیشینه برای شخصیت اصلی خود نداشتید؟ ورود آدم جدید به محیط جدید و سمت و سو گرفتن این ...
مشکلات مالی را در زندگی مشترک مدیریت کنید
سلامت نیوز :بعضی روزها احساس می کنم زندگی زناشویی ما از اول هم اشتباه بود. شاید اصلاً نباید ازدواج می کردم. چطور فکر می کردم این زن خودخواه، کوته فکر و بی ملاحظه که دایماً مرا تحقیر می کند و نیش و کنایه می زند، دوستش دارم و عاشقش هستم؟ با این همه تضاد، چرا فکر کردم او مناسب من است؟ اکنون هر گفت وگویی دشوار شده، تا جایی که با هر تصمیم گیری کار به جر و بحث یا جنجال می رسد. دیگر هر دو از این وضع ...
ای کاش آن حرامزاده را می کشتیم!
.... بچه ها زدند زیر معامله! هلندی با ماجرای ترور هیتلر حرف هایش را تمام کرد. او گفت که با برخی از "بچه ها" در این مورد صحبت کرده است. آن ها از نازی ها متنفر بودند و می دانستند که چه بلای بر سر یهودی ها می آورند. بچه ها گفتند که حاضرند به آلمان بروند و کار را یکسره کنند. اما پیش از اینکه همه پای معامله بنشینند تا قرارداد نهایی شود، آن حرامزاده "جی. ادگار هوور" (J. Edgar Hoover ...
گفت وگو با تنها بازمانده نسل جهازبادی بندرعباس
خرما از بصره به هند، توانست 4 میلیون تومان را پس انداز کند. دولت کویت هم به وی پیشنهاد اقامت دائم، جواز وطنی و اسکان داد، اما به قول خودش، هوای قشم، زادگاهش به سرش زد و با یک شناور قشمی شبانه کویت را ترک کرد. تمامی وسایلش و مهم تر از همه پس انداز و صندوق ملیواری لباس های عروسی اش را جا گذاشت تا در وطن خود ازدواج و زندگی کند. همسران ایرانی و خارجی ناخدا همسر اول حاج محمد، مکیه؛ سال ...