سایر خبرها
یادداشت نویس یالثارات: وجه مهربانانه دین یعنی چه؟
وجه مهربانانه دین یعنی چه؟ این تقسیم بندی ها درست نیست. مثل این که کسی بیاید درباره مادر شما این تقسیم بندی را داشته باشد. مادر شما در همان زمانی هم که شما را دعوا می کند، به شما محبت دارد. یک مادری می بیند بچه اش برای اولین بار سیگار می کشد وقتی با او دعوا می کند، از روی محبت است یا نه؟
تلفن های من به ماری!
گرفته .... حالا یکی بود که حرف هایم را بشنود ، اشکهایک سرازیر شد. پرسید مامانت خانه نیست ؟ گفتم که هیچکس خانه نیست پرسید خونریزی داری ؟ جواب دادم : نه ، با چکش کوبیدم روی انگشتم و حالا خیلی درد دارم .ا پرسید : دستت به جا یخی میرسد ؟ گفتم که می توانم درش را باز کنم. صدا گفت : برو یک تکه یخ بردار و روی انگشتت نگه دار. ...
قاسم سلیمانی را بهتر بشناسید / روایت دوستانه یک همراه قدیمی از سردار
، حتما به پدر بزرگوارشان سر می زنند. * حاجی وقتی به دیدار پدر بزرگوارشان می رود، ایشان را حمام می برند، لباسهایش را با دست خودش می شوید و جایی برای استراحت پدر پهن می کند و بعد از آن می بینیم نفس راحتی کشید. تا مادر ایشان نیز در قید حیات بودند، نسبت به مادر نیز چنین بود. * همین جریان روضه خوانی در بیت الزهرا(س)که زمانی منزل خودشان بود و چند سالی است که حاجی(سردار سلیمانی) اون جا ...
روزهای پایانی مهر ماه و فیلم های سینمایی و تلویزیونی شبکه های سیما
داستانش را شنیده اند کشف کنند. آنها پس از سفری طولانی که خانواده هایشان را نیز نگران کرده در پی خود می کشاند، از دست یابی به گنج مایوس شده که ... ************************************* فیلم سینمایی همه برای یکی به کارگردانی کُنگ شِنگ، جمعه 30 مهر ماه ساعت 15:30 از شبکه دو سیما پخش خواهد شد. در این فیلم با نقش آفرینی های لی چِن، کی کوئی، و گی گوئو خواهیم دید: یک راننده تاکسی روز خود را ...
زخم افیون و داغ فقر بر تن حاشیه نشینان مشهد/ عکس
های محل و در واقع همه کاره محل است. چند بچه با لباس های سنتی بلوچ و با پای برهنه مشغول بازی در اطراف کال هستند. برای این کودکان کشیدن مواد مخدر در مقابل چشمانشان امری عادی است و مانع از بازی های کودکانه آن ها نیست. دیدن ما توجه شان را جلب می کند به راحتی با آن ها ارتباط برقرار می کنیم؛ یکی از آن ها که خوش سروزبان تر از بقیه است، می گوید که خانه ای ندارد و به مدرسه هم نمی رود ...
قصه طلاق از کجا شروع می شود؟
نظر من این هم مشکل به حساب نمی آمد و به طور کلی من که از زندگی مان راضی بودم. تا اینکه به شش ماه نرسیده بعد از یکی از همان یکی به دو کردن های همیشگی شهرام گفت که دیگه نمیشه این زندگی رو ادامه داد . حسابی جا خورده بودم. نمی فهمیدم چرا این حرف را می زند. دلم می خواست از او بپرسم این چه حرفیه؟ مگه چی شده؟ ولی جوری خشکم زده بود که زبانم در دهانم نمی چرخید. شهرام این را گفت و از خانه بیرون زد ...
بهشت تلفن ندارد،من با بابا حرف بزنم؟ +عکس
: آخرین مرتبه ای که با شما یا بچه ها صحبت کرد را به خاطر دارید؟ سه شب قبل از این که به شهادت برسد، تماس گرفت. محدثه گوشی تلفن را برداشت و صحبت کرد و بعد از آن با زینب حرف زد که زینب گفت: بابا زود بیا، همین الان بیا که آقا عبدالله گفته بود: 10 تای دیگر می آیم که 10 روز دیگر همان روز خاکسپاری اش بود. بعد از آن با من صحبت کرد، هر دفعه بیشتر از دو الی سه دقیقه حرف نمی زد، ولی این بار خیلی طولانی ...
وینستون چرچیل؛ از قتل عام درسدن تا کودتا در ایران
به عنوان روزنامه نگار به کوبا و همچنین به آفریقای جنوبی - که در آن جنگ دوم بوئر در جریان بود - رفت. بوئرها که او را دست گیر کرده بودند، بعد از فرارش برای جسد او، 25 لیره جایزه گذاشته بودند.[5] او که در استفاده از فرصت ها تبحر زیادی داشت، با بزرگ نشان دادن فرار خود از دست بوئرها، راه خود را برای ورود به دنیای سیاست هموار کرد و با شرکت در انتخابات پارلمان، به عنوان عضوی از حزب محافظه کار وارد ...
خانواه ای که تولد و شفای فرزندانشان را از سالار شهیدان و علی اصغر(ع) دارند
که بانوی عزادار حسین(ع) می گفت حاجت ها از خاندان اهل بیت گرفته که ازجمله آن ها فرزندشان هستند و هر دو را در چهارم ماه مبارک رمضان در سال های متفاوت از خداوند گرفته است. او که هر دو فرزندش را با نام آقا صدا میزند، می گوید: پسر بزرگم آقا محمدرضا که نه سال دارد، را بعد از هفت سال نذرها و نیاز و گرفتن چند سال در یک شب مراسم شیرخوارگان در منزلم خانه به ما عطا کرد و پسر دیگرم آقا محمدطه را نیز ...
راز آیت الکرسی خواندن مدام کمیل/ چرا کمیل می خواست زنده بماند؟
.... کمیل به آیت الکرسی اعتقاد فراوانی داشت و همیشه بر زبانش جاری بود و این عادت ما شد زمانی که با هم بیرون می رفتیم همیشه به من می گفت آیت الکرسی را بخوان. یک روز به شوخی به او گفتم که جان خیلی عزیز است او در پاسخم گفت: خانم جان! این را بدان که جان برای آدم خیلی عزیز است ولی من دوست ندارم به مرگ طبیعی، تصادف و بیماری از دنیا بروم، مرگ یک بچه شیعه باید با شهادت باشد، حیف ...
نیمه های شب پسر همسایه به زور سعی داشت وارد خانه ام شود / محسن قصد داشت همسرم را با خود ببرد
دیگر مشخص شد قربانی جنایت کارگر روزمرد بوده که یک برادر معلول داشته و پدرشان هم به دلیل مشکلات مالی زندانی است. در ادامه تحقیقات، مادر مقتول با چشمان اشکبار به مأموران گفت: شاهین همسایه دیوار به دیوار ما بود و همیشه از رفتارهای آزار دهنده اش عذاب می کشیدیم. عصر دیروز او 6 بار زنگ خانه مان را زد که دختر کوچولویم از پنجره نگاه کرد و هراسان خبر داد که او چاقویی بزرگ در دست دارد. من و بچه هایم تنها ...
اولین تماس بین آمریکایی ها و کردها در منزل من بود/با ایران و آمریکا به طور موازی رابطه داشتم/ ماجرای ...
تا وقتی که تحرکاتی کردی ضد انقلاب اسلامی در سال 1979 شروع شد. دو پسر ملا مصطفی (مرحوم ادریس و مسعود) آن موقع در تهران بودند. اوضاعشان به خاطر ارتباط سابقشان با شاه نگران کننده بود. تلفنی با مسعود تماس گرفتم. به او گفتم باید درباره ی اوضاع کردستان ایران موضع بگیرند. جواب داد: تا وقتی کاری دست ماست به دشمنان جمهوری اسلامی اجازه نخواهیم داد به مرزهای عراق-ایران برسند. ...
مادر شهید راوک: وای به لحظه ای که روضه علی اکبر(ع) می خوانند/ نحوه شهادت فرزندم را در خواب دیدم
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس ، وقتی در خیابان ها و کوچه های تهران قدم می زنم، وقتی نام شهدا بر سر کوچه ها و محلات راهنمای رسیدنم به مقصد می شود، وقتی چشمم فقط به اندازه یک گذر از عرض خیابان یا توقف چند ثانیه ای در پست چراغ قرمز، قاب تصاویر نقاشی شده آنها بر دیوار می شود؛ بی اختیار این جمله شهید آوینی در ذهنم تکرار می شود: عالم محضرشهداست،اما کو محرمی که این ح ...
برای فرزندخواندگی با ما تماس بگیرید
تنهایی و بی کسی یعنی چه؟ به خدا اگر بدانید که من چه می گویم تا جا پای من نگذارید، نمی فهمید که درد من چیست. اصلا بگذار اصل مطلب را برایتان بگویم. در شناسنامه من نام پدر و مادر خالی است. سر همین قضیه همیشه یک مهر وسط پیشانی من خورده که بچه سرراهیم. او در گفت وگو با آرمان امروز با بغض به حرف هایش ادامه می دهد و می گوید: من و امثال من سختی های خاص خودمان را داریم که در دوران مدرسه سر به فلک می کشد و ...
در موضوع جاده، آنانی که می گویند پیگیر هستیم، نیستند!!!
به شانه تو.اصلا عجیب بود آن جا. من می گفتم قم 20 هزار تا آخوند دارد من همه را که نمی شناسم! کتک می زدند بعد من را بردند زندان قصر آن جا گروهی بودند بعد زندان عمومی بودند من بودم حجتی کرمانی بود و... آن جا گروهی بودند که دفتر اسرائیل در تهران را منفجر کرده بودند برادر خانم خلیل طهماسبی بود ما با این ها ارتباط داشتیم من 5 ماه زندانی بودم من در زندان عمومی خیلی شاداب بودم جوان ترین هم بودم ...
زینب 5 ساله اش می گوید: بهشت تلفن ندارد، من با بابا حرف بزنم؟
گفت و گوی تفصیلی با خانواده شهید عبدالله باقری به گزارش میدان7 2 ، می گوید: از کوچه روبرویی که الان به نام خودش شده تا خیابان اصلی، رفتنش را تماشا کردم و گفتم شاید برگردد، اما این آخرین رفتنش بود. همسر شهید عبدالله باقری از روز اول می دانست همسرش شغل پرخطری دارد و خیلی حریف ماموریت های وقت و بی وقتش نمی شود اما شوق سوریه رفتن و حضور در میان مدافعان حرم رنگ و بوی دیگری برای او داشت که ماموریت های کاری اش نداشت. همسر بادیگارد عضو سپاه انصارالمهدی(عج) از دو سال تلاش بی وقفه شهید برای سفر به س ...
وقتی زن باردار در بیمارستان پذیرش نمی شود
خبرنگار ما در خصوص تولد بچه زن داداش خود در راهرو منزل شخصی خود می گفت: ساعت شش و نیم صبح روز شنبه بود که درد زیاد ، رنگ را از روی زن داداشم پرانده بود، با تماس با یکی از آشنایان در کرمانشاه که پزشک نیز بود، بیان کرد که فورا وی را به مرکز بهداشت و یا بیمارستان جهت اکو قلب فرزندش انتقال دهیم. خانم محمد امینی که از این قضیه خیلی ناراحت بود می گفت: پس از آن زن داداشم را به اسم سلمی ...
سد حاکمیتی مقابل سیاسیون جوان هست؟/فراهانی:بله، طلا:خیر طلا: نفرات اصلاح طلبان ته کشیده است | فراهانی: ...
زن و بچه و خانه و درمان و مدرسه مطرح است. اما باید مابین این دو را بتوانیم یک تناسبی برقرار کنیم که در این نگاه ایده آلیستی یا آرمانگرایانه بتوانند نگاه واقع بینانه را هم داشته باشند. من فکر می کنم بدیلی که فرمودید بیشتر در مجموعه پایداری دیده می شود. یعنی تا حدودی می توانم بگویم شاید پایداری مقداری از لحاظ رنجِ سنی نزدیکتر به مجموعه ندا باشد. خبرآنلاین: نکته ای که پیش می ...
شهید غریب خوزستانی جنگ و صداوسیما / شهیدی که بارها مورد تهمت قرار گرفت
همراه فیلمبردار از بچه های صدا و سیما آمده بودند در خط دوم و اصرار داشتند حتما برای فیلمبرداری به خط اول که بیش از یک کیلومتر با ما فاصله داشت منتقل شوند . تقریبا دو روز بعد که از شهادت تعدادی از بچه ها مثل شهید اردشیر رحمانی ؛ بهرام فلاح ، محمود طاهری و... گذشته بود ، شهید رهبر بین همین بچه ها بود که اصرار داشت که با نفر برهای ما به خط یک بروند ظاهرا از قبل به آن ها گفته شده بود تنها ...
برخی بازیگران حق دارند ازدواج نکنند
...> بازیگرانی که می گویند به خاطر شغلشان ازدواج نکرده اند به نوعی حق دارند چون حرفه ما نظم شغل های دیگر را ندارد و هماهنگی بین آنها دشوار است. برای مثال من الان شب کار هستم، صبح زود می رسم خانه، یک ساعت می خوابم، ساعت 6 بیدار می شوم که دخترم را برای رفتن به مدرسه آماده کنم، بعد همسرم را بیدار می کنم و وقتی او هم سر کار می رود، می توانم چند ساعتی بخوابم و بعد از ظهر دوباره سر کار می روم. این مدل از زندگی ...
والدین به خاطر نوه ها از خون دخترشان گذشتند/آخرین جمله همسرم این بود: به خاطر بچه ها مرا نکش
زدم تا جانش بیرون آمد. همچنان بچه ها را در اتاق گذاشتم و بعد به مأموران خبر دادم. متهم گفت: در این چند سال سختی زیادی کشیدم عذاب وجدان داشتم و از کاری که کردم خیلی پشیمان هستم، اما واقعا اتفاقی است که نمی توان به هیچ وجه آن را جبران کرد. همسرم را از دست دادم و بچه هایم آواره شدند. با اینکه پدر و مادر همسرم اصرار زیادی برای قصاص داشتند وقتی وضعیت بچه ها را دیدند، به خاطر آنها تصمیم گرفتند ...
دکتر علیرضا نبی کارآفرین برگزیده
کیهان و اطلاعات در کشور منتشر می شد و به دلیل شمارگان محدود، خیلی زود تمام می شد. هر روز صبح مادرم در صف کیوسک روزنامه فروشی می ایستاد و 10 عدد روزنامه را به مبلغ 100 ریال می خرید. صبر می کرد از مدرسه برگردم تا ساندویچ تخم مرغ و سیب زمینی را که با دستان نازنین اش درست کرده بود، به من بدهد. کارآفرین نمونه کشور با مرور آن روزها ادامه می دهد: بعد همراه من تا چهار راه اصلی شهر می آمد ...
هر کدام از اعمال صورت های مثالی دارد - حرکت در مقام استکمال
می فرستاد تا به مغازه بروم و یک پولی بگیرم و برای خانه خرج کنم. بچّه خجالت می کشد هر روز آن جا بایستد و بخواهد پولی بگیرد. پدرم با آن مغازه دار حساب و کتاب داشت. هر روز من را به مغازه می فرستاد، آدم بخواهد مال خود را این طور بگیرد خجالت می کشد چه برسد به این که قرض بگیرد. می گفت: هر روز با گردن کج می رفتیم او به ما معادل همان پول چیزی می داد تا نانی بخریم، پنیری بخریم تا خرید خانه را این طور انجام ...
نویسنده باشم یا استاد محترم دانشگاه!
فرهنگ امروز/ عاطفه شمس: وقتی که منفعت طلبی در کوتاه مدت، از نخستین اصول در انتخاب نشر یک کتاب می شود، تحقیقات روشنگرانه و نو در علوم انسانی- اجتماعی و مانند آنها برای اینکه جایگاه خود را پیدا کنند با مشکلات زیادی مواجه خواهند بود. در این میان، اساتیدی که تنها هدف نوشتن را انتشار می دانند و ناشرانی که عرضه خود را با تغییر و تحولات بازار وفق داده اند، مهم ترین عاملان به وجود آمدن این وضعیت هستند. گویا این دو گروه دست به دست یکدیگر داده اند تا در حال حاضر، قفسه های کتابفروشی ها و مغازه های بزرگ ایران، سرشار از اظهارات جذاب بی محتوا و تحقیقات اتفاقی باشد. به عبارت ...
قول نداده ام فقط داستان های شیرین بنویسم
همین نام ساخته شد. با این نویسنده درباره بانو و جوانی خویش که دوباره تجدید چاپ شده و همچنین دنیای داستان های دیگرش گفت وگو کردیم. در تمام داستان های تان دغدغه زوال دیده می شود. این دغدغه از کجا می آید و از چه زمانی در شما شکل گرفت؟ به دلیل گذر زمان است یا همیشه در شما بوده؟ از موقعی که یادم است این دغدغه را داشته ام. بچه که بودم – هنوز به مدرسه نمی رفتم – یک روز از مادرم خواهش ...
واقعه عاشورا الگوی زندگی ما شد
می شود که از روز شهادت علی بیات می گذرد اما همچنان جاویدالاثر است و پیکر این شهید مدافع حرم به کشور بازنگشته است. پدر شهید می گوید: هر روز منتظر هستیم تا پیکر پسرم برگردد اما هنوز یک دکمه از او به دست ما نرسیده. با وجود این گلایه ای نداریم. حتی یک بار دخترم خواب محمد را می بیند و به او می گوید چرا از خودت خبری به ما نمی دهی؟ پسرم در جواب می گوید اینطور راحت تر هستم. از طرف دیگر یکی از دوستانش به ...
ستاره های سینما چگونه بازیگر شدند؟
ابتدایی هر روز سر صف در مدرسه قطعه های نمایشی کوتاهی را می نوشتم و با دوستانم اجرا می کردیم. مثلا نمایش های اوستا و عبدلی را تقلید می کردیم و بچه ها لذت می بردند. هرشب وظیفه من این بود که یک داستان کوتاه بنویسم و صبح برای بچه ها اجراکنم. زمان بازی درنخستین تجربه ام یعنی نقش یوزارسیف خیلی جوان و کم تجربه بودم و چیز زیادی درباره بازیگری نمی دانستم. ازهمکاری با پروژه یوسف پیامبر راضی بودم چون از مسیر ...
مهدوی:چه کسی می تواند با رابطه،هشت سال ملی پوش بماند؟
. اصلا انتظار چنین کلیپی را نداشتم. دست بچه ها هم درد نکند. همه چیز دست به دست هم داد و شب خوبی را برایم رقم زدند. خاطره ای فراموش نشدنی که همیشه در ذهنم می ماند. در این چند سال به تنها چیزی که فکر نمی کردم خودم بودم. به خاطر همین هم آن شب خستگی ام در رفت. خیلی خوب بود. *قبل از آن شب با بچه ها درباره رفتن صحبت کرده بودی؟ بله، اما کسی باور نمی کرد. همه می گفتند تو برمی گردی. با سید ...
وضعیت زنان و کودکان در محله های حاشیه نشین و بافت های فرسوده
...، به دلیل همین مشکلات مالی، بچه ها توان استفاده از سرویس را ندارند و در راه رفتن به مدرسه مسایلی برای آن ها به وجود می آید و گاهی در معرض آزار و ربایش قرار می گیرند که این مسأله در این مناطق نسبت به محلات عادی بیشتر دیده می شود. این آسیب شناس اجتماعی اظهار داشت: وقتی گروه های آسیب دیده و آسیب پذیر در یک جا جمع می شوند پدیده هایی مانند اعتیاد، روسپی گری، کارتن خوابی، خیابان گردی و سایر ...
می خواستم بعد از طلای المپیک خداحافظی کنم/ آمریکایی ها هالیوودی کار می کنند/ قبل از رفتن روی سکو 10 ...
...، اما انگیزه ام را از دست ندادم و برای سال آینده باز هم از مسابقات استانی شروع کردم. قهرمان شدم و به قهرمانی کشور آمدم که اول شدم. البته در این مسابقات قاسمی حضور نداشت (باخنده) بعد از چند سال در سال 2011 بار دیگر در جام تختی شرکت کردم که به آذرشکیب باختم و دوم شدم، اما کادر فنی و غلامرضا محمدی سرمربی تیم ملی در آن زمان به من اعتماد کرد و برای حضور در جام جهانی داغستان انتخاب شدم که یک ...