سایر منابع:
سایر خبرها
زمانی که به کلانتری رفتم مادرم را دستبند به دست دیدم / فکرش را هم نمی کردم مادرم انقدر کثیف باشد
گفت که باید برای انجام کارهای پرونده مرگ پدرم به آگاهی برویم. او گفت که قاتل پدرم دستگیر شده و باید به آن جا برویم. وقتی به آگاهی رفتیم و مادرم را دستبند به دست دیدم از شدت ناراحتی بیهوش شدم. بعد از آن چند روز در بیمارستان بستری شدم. اصلا باور نمی کردم مادرم انقدر کثیف باشد. روزهای اول وقتی این خبر را شنیدم خیلی از او کینه به دل گرفتم ولی حالا اوضاع و احوالم کمی بهتر شده است. راحت تر می توانم با ...
پدر و خواهرم در خانه تنها بودند / زمانی که وارد آپارتمان شدم از دیدن وضعیتشان خشکم زد
.... دختر جوانی که خبر این جنایت را به پلیس داده بود در نخستین جلسه بازجویی گفت: من در طبقه سوم این ساختمان 4 طبقه ساکن هستم. چند سال قبل به خاطر اختلافات قدیمی از همسرم جدا شدم و به همراه فرزندم در یکی از واحدهای خانه پدری ساکن شدم. پدرم خرج زندگی مرا می داد تا اینکه مدتی قبل هم نامزد کردم. امروز همسر پدرم برای دیدن او به خانه مان آمد و گفت کسی در را باز نمی کند. کفش های پدرم مقابل در ...
واقعیت تلخی که با جواب آزمایش DNA برای مرد جوان روشن شد/ من پدر دخترم نیستم !
به گزارش سرویس حوادث"جام نیوز" ، چندی قبل مرد 32 ساله خانواده با دریافت این پیامک آشفته و هراسان به دادسرای هشتگرد رفت و از همسرش به اتهام رابطه غیر اخلاقی شکایت کرد. این مرد با نشان دادن پیامکی که از یک جوان ناشناس دریافت کرده بود به بازپرس گفت: من کارمند یک گروه خودروسازی هستم که زندگی آرام و بدون دردسری داشتم. 11 سال پیش با همسرم اکرم ازدواج کردم و هیچ وقت به هم بی احترامی نکردیم و ...
شگردهای فریب خریداران!
...> یکی از دوستانم تجربه جالبی از مواجهه با این موضوع دارد: صبح که از خانه خارج می شدم، همسرم از من خواست که هنگام بازگشت از محل کارم، غذایی آماده از سوپر مارکت بگیرم تا او لازم نباشد مدت زمان زیادی مشغول آشپزی باشد چرا که باید برای عیادت یکی از اقوام بعد از ظهر را خارج از خانه سپری کند. در راه برگشت به سوپر مارکت رفتم و بسته فلافل های آماده در یخچال فروشگاه توجهم را جلب کرد. نزدیک رفتم تا یکی از بسته ...
زمانی که فهمیدم بقال محل با دختر بچه ام چه کرده است دنیا روی سرم خراب شد / به سراغش رفتم +عکس
دادگاه سپس وارد شور شدند تا بزودی رأی خود را صادر کنند. ایران 110 پدر و خواهرم در خانه تنها بودند / زمانی که وارد آپارتمان شدم از دیدن وضعیتشان خشکم زد پزشک تبریزی تنها متهم قتل اعضای خانواده اش آزار و اذیت کودکان مهدکودکی در تهران توسط آشپز شیطان صفت مادرم دوست پسرش را به خانه می آورد / آنها رفتارهای زشتی با من و برادرم دارند واقعیت تلخی که با جواب آزمایش DNA برای مرد جوان روشن شد/ من پدر دخترم نیستم ! زمانی که فهمیدم بقال محل با دختر بچه ام چه کرده است دنیا روی سرم خراب شد / به سراغش رفتم +عکس ...
وزیر امورخارجه وقت آمریکا مخالف حضور شاه در آمریکا بود
محله منتهن نیویورک ادامه دارد. آنچه در این سال ها باعث ترغیب نگارنده جهت گفت وگو با دانشجویان شده، پیگیری شخصیت هایی است که تا به حال مورد نظر رسانه ها نبوده و یا کمتر به این افراد توجه شده است. این بار هم با زوجی گفت وگو نمودم که هر دوی آنها در ماجرای تسخیر لانه حضور داشتند البته ازدواج آنها سال ها بعد از آن جریان اتفاق افتاد، آقای نادر دبیران و سرکار خانم زینب کدخدایی . ...
به شوهرم هدیه دادم
کلیه ها و کبد این فرد به هم نوعان اهدا شد . در ادامه مصاحبه با نزاکت بازرگان مقدم ، همسر حسین پاینده را می خوانید. تصادف مرگ بار چطور اتفاق افتاد؟ ما عشایر هستیم و چهار، پنج ماه بود نزدیک یک روستا ساکن شده بودیم و شوهرم معمولا با موتورسیکلت این طرف و آن طرف می رفت، مثلا دنبال علوفه برای حیوانات می رفت. آن روز ناهار خوردیم و شوهرم حمام و صورتش را اصلاح کرد و نیم ساعت بعد هم از چادر ...
یک مادر، دو معلول و دنیایی عشق
تصمیم گرفتم تا جای خالی او را پر کنم. ناصر 21 ساله شده بود و سعی می کرد تا با کارکردن زندگی را اداره کند. من هم به بهزیستی رفتم و به عنوان پرستار کودکان و نوجوانان معلول ذهنی مشغول به کار شدم. از اینکه می توانستم به بچه هایی که شباهت زیادی به حسین داشتند کمک کنم خوشحال بودم. صبح زود به بهزیستی می رفتم و تا ساعت 7 عصر از این بچه ها پرستاری می کردم. در مدت زمانی که سرکار بودم حسین را به ناصر می ...
روایت مردی که پرچم نورعلی را بالا نگه داشت
... همسر شهید: سال 60 که با هم ازدواج کردیم، من 18 ساله و احمد 24 ساله بود. پدران ما نسبت فامیلی داشتند و اهل شهرستان سراب، روستای زرین قبا بودند. اولین بار او را در خانه پدرم دیدم؛ در مراسم خواستگاری که خانواده هر دو طرف حضور دارند. آن روز همراه با مادر و خواهر و چند نفر از اقوام به خانه مان آمدند. آنجا بود که همدیگر را دیدیم. احمد آن موقع چترباز بود و هنوز خلبان نشده بود. بعد از مراسمات رسمی و ...
فقط شهرداری بخواند!!
کودک خردسالم مجبور شدم به سرعت خود را به منزل رسانده تا در اسرع وقت فرزندم را به دکتر برسانم. سعی داشتم با رعایت مقررات راهنمایی و رانندگی و سرعت مطمئنه برانم تا خود رابه منزل برسانم. اما به ناگاه در شهرجدید در نقطه ای پایین تر از هنرستان ابوذر غفاری با ترافیک قفل شده ای روبرو شدم که به زحمت توانستم از ان عبور کنم. قبل از رسیدن به شلوغی این ترافیک بی سابقه، تصور کردم به مناسبت ایام محرم ...
افسانه و دوست پسرش مرا در اختیار پسران پولدار قرار می دادند
که پدرم نیز بار دیگر با دختر یکی از آشنایان ازدواج کرد و زندگی تازه ای را تشکیل داد. من که تحمّل این دگرگونی ویرانگر و نابودی کانون خانواده ام رانداشتم، دچار افت شدید تحصیلی شدم و برای همیشه مدرسه و ادامه تحصیل را رها کردم و نزد پدربزرگ پدریم رفتم. اگر چه خانواده پدربزرگم خیلی به من ابراز محبت می کردند، اما هیچ چیزی نمی توانست جای خالی محبّت های پدر و مادرم را برایم پر کند و به قول معروف ...
ماجرای شگفت انگیز زن مریوانی که برای خودش هوو آورد
کار بودم حس عجیب و خوشحال کننده ای داشتم هرچند تصمیمم حالتی غیرطبیعی داشت، و حتی از جانب خیلی هاسرزنش می شدم ولی باز پشیمان نبودم. اکنون 5 ماه است شلیر خانم28 ساله به خانواده ما پیوسته و زندگیمان را گرم تر از قبل ساخته است. چون او برای من مثل خواهرم می ماند و واقعا به دنیای ما معنی بخشیده است و حتی مواقعی که جایی می رود دلم برایش تنگ می شود و بر عکس خیلی از دیدگاههای نادرست هیچگاە سعی در ...
ماجرای قتل "مستر" دو زنه در مشهد
، طلاق گرفت. من هم مدتی بعد استعمال مواد مخدر را ترک کردم اما شنیدم که نامزدم با یک پیرمرد پولدار ازدواج کرده است مدتی بعد وقتی با همسرم تماس گرفتم به دروغ گفتم که اکنون کنار خیابان گدایی می کنم! ولی او گفت که با این ازدواج زندگی مرفهی دارد. وقتی یکدیگر را در خیابان ملاقات کردیم، همسر سابقم مبلغ 300 هزار تومان به من کمک کرد و رفت. بعد از این ماجرا بود که من موضوع دوست داشتن همسرم را با میثم درمیان ...
ازدواج های تلگرامی!
گروه هایی خرده گرفت؟ حضور چنین گروه هایی در تمامی جهان مرسوم است. نسرین یک ایرانی مقیم انگلستان است که از طریق یک گروه اینترنتی به نام دوستان ایرانی با همسرش سینا آشنا شده است و ازدواج کرده. او می گوید: از ابتدای امر قصدم ازدواج بود و می خواستم با مرد ایرانی هم ازدواج کنم. دوستانم هم گروه را درست پنج سال پیش معرفی کردند و بعد عضو شدم، حدود 20 پوند حق عضویت پرداخت کردم و بعد هم با همسرم ...
کیهان و خوانندگان
... رفتم. ببینید از جوانی که با کلی امید برای دریافت وام 10 میلیونی مراجعه کرده چه مدارکی مطالبه می کنند؟ انسان متحیر می ماند. مدارک لازم برای وام ازدواج ده میلیونی در تهران؛ چک 13 میلیونی، اصل و کپی تمام صفحات شناسنامه و کارت ملی، کپی سند منزل مسکونی! جوانی که بناست زندگی را شروع کند اولا چک از کجا بیاورد و در ثانی درخواست سند منزل مسکونی یعنی توهین به او. جوان بیست و چند ساله منزل مسکونی اش کجا بوده ...
احسان خواجه امیری:با انتشار یک آلبوم منفجر نمی شوم!
با برنامه ریزی پیش بروم. من هیچ وقت خواننده ای نبودم که با یک آلبوم منفجر شوم و به قول خودمان بترکانم. من آرام آرام پیش رفتم. آلبوم اولم که به بازار آمد 100 هزار نسخه به فروش رسید و آلبوم دومم 120 هزار نسخه و همین طور کم کم برای موفقیتم تلاش کردم و مجموعه کارهایم باعث شد احسان خواجه امیری بشود احسان خواجه امیری، نه فقط با یک ترانه. به بهانه تولد سی و دو سالگی احسان خواجه امیری مروری بر زندگی و آثار ...
شهیدان دیده بان به روایت مادر و همسر
یک پیرزن غریب و بی کس را که به علت کهولت سن حواس درست و حسابی نداشت به خانه آورد و مثل مادر خودش به او خدمت کرد طوری که در مهاباد وقتی آن پیرزن از دنیا رفت همسایه ها فکر می کردند مادر خودش فوت کرده است. همسر شهید دیده بان می گوید: شهید بعد از بازنشستگی در سال 54 به صورت افتخاری در قرض الحسنه “مکتب السجاد” و درمانگاه “ملی حسینی” وقت مشغول شد با وجود اینکه تا سطح ششم ابتدایی درس خوانده ...
تجربه سه کاربر از حضور در سایت های ازدواج موقت
. فعلاً مبلغ مهریه یک نیم سکه با هفته ای 2 بار رابطه . اهمیت خروج زن و مرد از سایت بعد ازدواج برای زنان 21 ساله، متارکه: یک ساله از همسرم جدا شدم تا الان ازدواج موقت نکردم و نمی خوام مثل خیلی از خانوما به خاطر پول ازدواج موقت کنم یا عده نگه ندارم. البته پول هم برام مهمه اما مبلغی که برای طرفم مقدور باشه. روی دوست داشتن قیمت نمیشه گذاشت. من آقایی با اختلاف سنی کم و باشخصیت و مهربون و ...
زندگی با طعم دانشجویی
است و هر کدام دغدغه های خاص خود را دارند. بخش اعظمی از نیازهای دانشجویان در زندگی دانشجویی توسط خانواده ها تامین می شود و انتظار اصلی از آن ها پرداختن به درس و تلاش برای ایجاد یک آینده ی روشن است.در این میان وقتی موضوع ازدواج مطرح می شود شغل ومسکن برای آقایان؛ جهیزیه و مسئولیت های تاهل برای خانم ها از جمله مسائلی هستند که ادامه کار را برای آن ها دشوار می کند. برای اینکه درک ...
ورزش خانواده ای شاد و پرانرژی به من داد
...> من متولد خوزستان هستم. سال 1338 به دنیا آمدم و 57 سال دارم. دو دختر دارم، دختر اولم 33 ساله است و متاهل. او به خارج از کشور رفته و در مقطع دکترا تحصیل می کند. دختر دومم هم 27 ساله است. او نیز دانشجوی مقطع فوق لیسانس است. چند سال است که ازدواج کرده اید؟ من 35 سال پیش و در بحبوحه جنگ ازدواج کردم یعنی سال 1360. همسرتان هم ورزشی است؟ بله. همسرم بزرگمهر مرادی ...
تیزپروازی که بر مرکب نماز شب نشست/از بدو ورود به منزل، متعلق به خانواده بود
کاری تمام بود. از بدو ورود به منزل متعلق به بچه ها بود و خانواده اش را بسیار دوست داشت و وقتی در خانه بود به ما خیلی خوش می گذشت. گفتنی است، حبیب الله نمازیان، پنجم خرداد1343، در شهرستان کرمان به دنیا آمد. پدرش عباس و مادرش معصومه نام داشت. تا پایان مقطع کارشناسی در رشتۀ علوم و فنون نظامی تحصیل کرد. سال 1365، ازدواج کرد و صاحب یک دختر و یک پسر شد. خلبان ارتش بود؛ یکم خرداد 1378، در ...
جنجال طلاق چهره ها و کنجکاوی ما/ جدا شده ام، لطفا باب گفتگو را ببندید!
... همین داستان تکراری در مورد بقیه هم رخ داد. از هومن سیدی و آزاده صمدی تا جنجال جدایی فرزاد حسنی و آزاده نامداری. شاید ذکر جرئیات بیشتر از این طلاق های جنجالی تصویر بهتری از تکرار یک اتفاق ساده را به ما بدهد. طلاق با ذکر جزئیات! شاید آزاده نامداری اولین کسی بود که با رسم شکل! و ذکر جزئیات از طلاق اش حرف زد. دوران خوب زندگی و عکس های صبحانه دو نفره آنها خیلی زود در اینستاگرام ...
زندگی مشترکم پیش از آغاز به پایان رسید
تو اون شرایط تازه یادم اومد زهرا هم ترک موتور من بود. گفتم چی شده که مادرم سرش را پائین انداخت و از اتاق بیرون رفت. بعد از 5 روز از به هوش آمدنم تازه فهمیدم زهرا فوت کرده و از همون روز حالم این شد که می بینید . به گزارش تسنیم، در بازدید از زندان مرکزی کرمان و بند محکومان جرایم غیرعمد احوال جوانی حدودا سی ساله نظرم را جلب کرد که بر روی صورتش آثار جراحتی عمیق و قدیمی جا خوش کرده بود ...
احساس گناه دیوانه ا م کرده است / می دانستم دوستم دارد سعی کردم خودم را توی دلش جا بدهم
به گزارش سرویس حوادث “ جام نیوز”، هیچ وقت فکر نمی کردم درگیر ماجرایی بشوم که زندگی ام را به سمت نابودی بکشاند.فقط می توانم بگویم از خودم متنفرم. حس می کنم بد شکل ترین آدم روی زمین هستم. تا روزی که درس می خواندم و به مدرسه می رفتم، هیچ مشکلی نداشتم. ازدواج کردم. شوهرم پسر یکی از اقوام ما بود. حکمت این ازدواج به خاطر حل و فصل کینه های قدیمی بود که پدر و مادرم با خانواده شوهرم داشتند. همه ...
با داعشیان در یک زندان بودیم
.... همواره در این فکر بودم که آنها زندگی خود را چگونه سپری می کنند؟ پسرم چه شکلی شده است؟ به خصوص که همسر من در زمان اسارت، 2 ماهه باردار بود و فرزند دوم ام در دوره اسارت به دنیا آمد. پدر خواهد آمد گفته های همسر سرهنگ اسیر خانم بتول فیصل دیب، همسر سرهنگ دلا هم با ابراز خوشحالی از آزادی همسرش از همان ابتدا از خدا می خواهد تمامی اسرا را به آغوش خانواده هایشان بازگرداند ...
تیر تجدید نظرطلبان به محرم حسینی کمانه کرد
ناشناسی خودش را به من رساند و گفت که برای اعضای خانواده ام غذای نذری آورده است. من غذاها را به خانه بردم و به محل کارم برگشتم. عصر که به خانه رفتم، متوجه شدم که همگی بعد از خوردن غذا دچار مسمومیت شده اند بنابراین با اورژانس تماس گرفتم و خانواده ام را به بیمارستان سینا منتقل کردیم که همسرم و مادربزرگم فوت شدند. با اطلاعاتی که پزشک جوان در اختیار پلیس گذاشت، مأموران پلیس آگاهی در این باره ...
برادرم زمانی که واقعیت را فهمید در غیاب پدرو مادرم به اتاق خوابم آمد / بدون اعتنا به التماس هایم دامنم ...
در غیاب پدرو مادرم به اتاق خوابم آمد / بدون اعتنا به التماس هایم دامنم را لکه دار کرد دلباخته دختر افغان شدم / بعد از مدتی او به خانه ام آمد افسانه و دوست پسرش مرا در اختیار پسران پولدار قرار می دادند / آنها مثل برده ، انواع بهره برداری را از من می بردند
سرک کشیدن در حریم خصوصی چهره ها
. “ فرزاد حسنی ” هم در مقابل بیانیه می داد و تهدید به شکایت می کرد. آزاده نامداری بعدها در گفتگویی از علت جدایی اش گفت: من ازدواج کرده بودم که زندگی کنم. با یک مهریه اندک پای سفره عقد رفتم. هیچ دختری ازدواج نمی کند که جدا شود. برای همین اصلا قرار نبود اینجوری شود. من وارد یک زندگی شدم که همه اش جنگ بود و یک عالم حاشیه و مشکلات. ببینید دو تا آدم تفاوت ساختاری دارند. اصلا یکی در یک دنیای دیگر ...
136 روز در انتظار پیکرپدر/ اسدالله ابراهیمی شهید مدافع حرم جاوید الاثر است
قنبری هم هست می گوید: آقا اسد با همه مردانی که دیده بودم فرق داشت. بسیار مهربان و مسئولیت پذیر بود و حامی خانواده. تصور کنید چقدر دفاع از حرم برایش مهم بود که با این همه مهربانی و مسئولیت پذیری من و 2 فرزند و پدر و مادر و خواهرانش را به خدا بسپارد و راهی سوریه شود. 136 روز نبودن یک همسر و پدر همسر شهید می گوید: پسرم حسین 8 ساله است و دخترم زینب 16 ماهه و امروز 136روز است که پدرشان در ...
محاکمه دوباره پس از قتل در نوجوانی
به گزارش بهارستانه به نقل از جوان، هفتم اسفندماه 86 مردی مأموران پلیس تهران را از قتل همسرش با خبر کرد. بررسی های پلیس بعد از حضور در محل نشان داد که جسد متعلق به زن 35 ساله ای به نام گیتی است که بر اثر فشار بر عناصر حیاتی گردن کشته شده است. شوهر وی در شرح ماجرا گفت: وقتی از سر کار به خانه آمدم با جسد همسرم در اتاق مواجه شدم و به پلیس خبر دادم. یکی از همسایه ها در جریان تحقیقات میدانی به پلیس گفت ...