سایر منابع:
سایر خبرها
دستخط همراه با الیاس نادران/ از کار کردن با 4 دولت در مجلس تا همکاری در دیده بان شفافیت و عدالت و رسیدگی ...
.... اغراق هم می کنند. شما اینها را جدی نگیرید. دست خط دختر خانم را هم بخوانید. نادران: پدر عزیز و مهربان و خوبم! فهیمه دختر آخری شما هستم که اینجا خواستم از شما بابت سال ها زحمت شما در تربیت و بزرگ کردن ما تشکر کنم و بگویم از صمیم قلب دوست تان دارم. بچه های من واقعا محبت دارند. سختی هایی که تحمل کردند، باعث شد گردن من حق پیدا کنند. ما دوران جنگ و دوران مبارزه اقتضائات خود را داشت ...
پایان تلخ خیانت یک زن به همسرش
هم از خانه بیرون آمدم تا به محل کارم – تعمیرگاه موتورسیکلت - بروم، اما در بین راه به طور اتفاقی در یکی از کوچه های اطراف خانه همسرم را دیدم که سوار پراید سفیدرنگ شده بود. خیلی مشکوک شدم. اول فکر کردم او می خواهد به خانه مادرش برود، به همین خاطر تعقیبش کردم اما دقایقی بعد متوجه شدم آنجا نمی رود. در حالی که تعقیب ادامه داشت، آنها از پارک چیتگر سر درآوردند. بسیار شوک زده و ناراحت بودم و نمی توانستم ...
هشتادو یکمین حلقه شعر ولایی فرات
خود پارس می کرد درس بزرگی از سگ دربان گرفتم می خواستم بازار یارم گرم باشد اما کنار حجره اش دکان گرفتم دیروز بودم بی سر و سامان و امروز گریان یک بی سر شدم سامان گرفتم دردم فراقش هست و درمانم وصالش از اربعینش درد بی درمان گرفتم قربانی ام اما ده ذی الحجه ام را از اشتیاقم سوم شعبان گرفتم فورا سر قاری و نیزه یادم افتاد وقتی شب احیا به ...
زنی شوهرش را در خواب با بنزین سوزاند
.... بعد از مرگ پدرم شرایط زندگی برایمان دشوار شد به گونه ای که مادرم برای تامین مخارج زندگی من و خودش با مشکل روبه رو بود. به هر سختی بود روزگارمان سپری می شد تا اینکه مادرم با کار کردن در خانه های مردم خرج تحصیل مرا تامین کرد. وی ادامه داد: به هر سختی که بود از دانشگاه در رشته روانشناسی فارغ التحصیل شدم و توانستم در یک ارگان دولتی مشغول به کار شوم. در این میان خواستگارهای زیادی ...
پایان تلخ خیانت یک زن به همسرش
دلداری هایش شیفته اش شدم. او از من خواسته بود از حمید جدا شوم و با هم ازدواج کنیم. اما شرایط خانوادگی من اجازه نمی داد که به طلاق فکر کنم، به همین خاطر مجبور بودم بسوزم و بسازم. روز حادثه زمانی که به خانه پدرشوهرم می رفتم، علی اصغر را دیدم. او از من خواست چند دقیقه ای با هم باشیم، اما من از او خواستم برای همیشه رهایم کند. با این حال با اصرارش سوار ماشین شدم، غافل از اینکه چه توفانی در ...
جنایت چیتگر به خاطر ارتباط پنهانی +عکس
نام داشت و لحظه ای قبل شوهرم او را با چاقو کشت و فرار کرد. او توضیح داد: مدتی بود با آرش رابطه داشتم. او همسایه قدیمی ما بود که از همسرش طلاق گرفته بود. از من می خواست طلاق بگیرم تا با هم ازدواج کنیم، اما درخواستش را قبول نکردم. خواستم رابطه اش را قطع کند که قبول نکرد. امروز برای آخرین بار با هم قرار گذاشتیم تا رابطه مان را تمام کنیم که شوهرم سررسید و آرش را کشت. در ادامه بررسی ها ...
قتل همکلاسی ابتدایی به خاطر همسر
.... به خاطر همین، حرف های مقتول در دل من نشست و به او علاقه مند شدم. با این حال ارتباط مان فقط در حد پیامک بود. او مدتی بعد از من خواست تا طلاق بگیرم و با او ازدواج کنم. سه هفته از آشنایی ام که با مقتول گذشت به او گفتم خانواده ام مخالف طلاق هستند و نمی توانم از همسرم جدا شوم. او عصبانی شد و تهدیدم کرد اما من روی حرفم مانده بودم. تا اینکه روز حادثه، با اصرار او سوار ماشینش شدم. او در راه یک دست ...
اعترافات یک ذهن خطرناک؛ سینما چیز نجسی نیست
شرایط را ندارم و نمی توانم از امکانات این سالن ها استفاده کنم. در کل کارگردانی کار پر دردسری است و مسوولیتش سخت است. البته در دوره ابتدای ورودم به تئاتر کارگردانی کردم و بعد سر خوردم سمت بازیگری. همان دورانی که دانشجو بودم، با دکتر رفیعی آشنا شدم و او در مقام کارگردان بود و من شدم بازیگرش. بعد هم تجربیاتم در زمینه بازیگری بیشتر شد و حالا هم بیشتر بازیگری مساله ام است. حالا که تصویر را هم ...
تبارشناسی مخالفان مرگ بر آمریکا
ایرانی متوسل شوم. گر خانه محقر است و تاریک، بر دیده روشنت نشانم!" بعد از این ورود فاتحانه نیکسون به ایران و سرکوب قدرتمندانه نهضت دانشجوییِ مرگ بر آمریکا ؛ این گمان ایجاد شد که مرگ بر آمریکا دیگر از این کشور رخت بر بست و با این زهر چشمی که گرفتیم دیگر اتفاقی نخواهد افتاد. ***** دیکتاتوری تحکیم شد تا حدود ده سال بعد خبری نبود و اینطور گمان می رفت که مرگ بر آمریکا کلا حذف ...
بررسی آثار نظم پیشنهادی جریان توسعه برای بخش قانون گذاری (بررسی آثار سوء قانونگذاری مدرن بر روابط انسان ...
اثرات آن تحریک تقاضا در انسان ها است و اگر تقاضا در جامعه ای منفجر شود صد اثر اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و امنیتی پیدا می کند. به نظر شما عاقلانه تر نیست که ما روابط انسانی را از ریشه مدیریت کنیم؟ یا اجازه دهیم روابط انسانی به هم بریزد و بعد با قانون های مختلف مسائل مختلفی مانند ثبت سند و اختلاس را حل کنیم؟ یا مثلاً با دولت الکترونیک و قطع کردن روابط ارباب رجوع با مردم، جلوی فساد، رشوه و پارتی را ...
مرد همسرکش باز هم مرتکب قتل شد
.... مدتی قبل مادر مقتول را به عنوان مسافر سوار خودروام کردم و با او آشنا شدم و از آن به بعد هر وقت نیاز به آژانس داشتند من را خبر می کردند. در این بین مقتول هم به خاطر مادرش گاهی با من تماس می گرفت. درست نمی دانم چه کار می کرد اما گاهی خودروی من را به طور دربست کرایه می کرد و چند ساعت در اختیار او بودم. وی ادامه داد: مدتی گذشت تا اینکه رابطه مان نزدیک تر شد و او حتی برخی کارهایش را هم ...
با موتور،زنم را که داخل خودرو بی مرد غریبه بود تا پارک چیتگر تعقیب کردم و ... + عکس
درخواست کمک کرده بودم اما همیشه جواب منفی شنیده بودم و امیدی به کمک دیگران نداشتم. سپس الهام 25 ساله که با قرار وثیقه آزاد است در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من قبلا علی اصغر را نمی شناختم. در سالهایی که برای نگهداری از مادر شوهر بیمارم به خانه آنها می رفتم علی اصغر مرا دیده بود. بعد از فوت پسرم هر پنجشنبه و به تنهایی به مزار پسرم در بهشت زهرا می رفتم که آنجا با علی اصغر روبه رو شدم. او ...
زندانی محکوم به مرگ: کاش از کما بیرون نمی آمدم
...> بعد از اینکه هم بندی هایم از ماجرا باخبر شدند، خانواده ام را به روزنامه شرق معرفی کردند. کاش خیّرهای شما می دانستند وقتی آن روز خیّری از طرف روزنامه شرق ، 70 میلیون باقی مانده یکی از هم بندی هایم را پرداخت کرد، داخل بند مثل لحظه سال تحویل شده بود. همه خوشحال بودند. از خانواده مقتول چه انتظاری داری؟ کاش می شد با آنها حرف بزنم. من با پسر خدابیامرز آنها، دشمنی نداشتم. هر دوی ما ...
انصاف نیوز
فامیل می شود. معرفی روح ا... رحمانی چندی قبل هدی حداد عادل درباره ازدواجش با یکی از کارمندان شرکت مایکروسافت گفت: در زمانی که در خارج از کشور بودم با وی آشنا شدم و به خاطر علاقه ای که ایشان به ایران و فرهنگ آن و امت اسلامی داشته حاضر شد تا رنج مهاجرت و غربت را به جان بخرد و به ایران بیاید و در اینجا زندگی کند. جالب آنجاست که هدی حدادعادل در یک برنامه تلویزیونی که همراه پدرش ...
ازدواج زودهنگام عامل اصلی موفقیت من در فوتبال بود/ وصیت کرده ام تا ابد نام مهدی در خانواده ام حفظ شود
که ازدواج کردم و بعد از یک سال هم پدر شدم. * درباره ماجرای ازدواجت بگو؟ – ازدواج من داستان جالبی دارد. مادرم همیشه می گفت که برای تو از خارج از شیراز دختر نمی گیرم. او بعد از یکی دو سال که بین دخترهای شیرازی برای من دنبال همسر می گشت به خانه خیلی از دخترهای دور وبری مان رفت اما سرانجام خاله ام که در اهواز زندگی می کرد روزی با مادرم تماس گرفت و گفت به اهواز بیایید تا دختری که ...
آزار و اذیت گروهی چند مرد به زن جوان بعد از کتک های شوهر صیغه ای
ازدواج با وی کرد. من در مدتی که با وی صیغه بودم به وی علاقه ای نداشتم و در اثر ناراحتی که داشتم دوباره به سمت مواد کشیده شدم و این دفعه شیشه مصرف می کردم.زمانی که همسرم موضوع را متوجه شد مرا طرد کرد. روزی که همسرم فهمید من معتادم مرا از خانه بیرون انداخت و من در خیابان گشت می زدم.با پسری که معتاد بود و شیشه مصرف می کرد آشنا شدم.او به دوستانش زنگ زد و مرا با خود به خانه ای ...
آقای کرباسچی! عملکرد دوران شهرداریتان را به بررسی دیده بان شفافیت بسپارید/ در مبارزه با فساد به هیچ چیز ...
را ترک گفته بودم جواب تلاشم برای شفاف سازی فضای اقتصادی و سیاسی کشور توسل به این شیوه تخریبی نبود. اجازه دهید بالاتر از این را بگویم: حتی اگر بنده با انجمن حجتیه درگیر و اخراج نمی شدم (آن هم در سال 49) و مثل بعضی آقایان در عضویت انجمن حجتیه باقی می ماندم و یا در اوج مبارزات ملت به کشور باز نمی گشتم، باز هم جواب یک پیشنهاد سازنده برای مبارزه با فساد، چنین تخریبی نبود. اما در ارتباط با نقد ...
بنیاد در آینه مطبوعات
تختش برای بابایش مخفی کرده، این نقاشی ها را کشیده است. برای پدرش خیلی بی تابی می کند و می گوید کسی حق ندارد به این نقاشی و نامه من دست بزند، این ها را نگه داشته ام تا وقتی پدرم از خواب بلند شد به او بدهم. آخر فاطمه سادات صورت پدرش را در تابوت دیده و گمان کرده که خواب است.... همسر شهید می گوید: خود من هم رفتن همسرم را باورم نمی شود و او را کنار خودم حس می کنم. به هر گوشه از خانه نگاه می کنم او را می ...
مسعود سخاوت دوست: آهنگسازی برای فیلم های دفاع مقدس و مذهبی با اقبال خوبم ارتباط دارد
اپیزود و موضوعات خاصی داشتیم و باید موسیقی متفاوتی را هم به کار می بردیم. اینطور نبود که بتوانیم مشابهتی به لحاظ سبک و سیاق میان اپیزودها ببینیم اما همه اپیزودها تم واحدی داشتند که آن هم پرداختن به موضوع عاشورا بود. اما در رابطه با ساخت و پرداخت موسیقی این چهار اپیزود باید بگویم سعی من بر این بود که با جداسازی جغرافیای موسیقایی، اولین تفکیک را در بخش موسیقی این فیلم ایجاد کنم. تنها موضوع واحد ...
طلایی ترین لحظات عمر در مسیر حفظ قرآن/ مقدمه آشنایی با همسر و دختر شهید تهرانی مقدم
علت علاقه غزل به حوزه قرآن بگویید؟ خانواده پدری ام، خانواده مذهبی بودند به گونه ای که مادر و خواهرم مربی قرآن هستند و از سوی دیگر پدر و پدرشوهرم از تعزیه خوانان در اراک هستند. یعنی شما به تازگی به تهران آمده اید؟ نه، از زمانی که ازدواج کردم به دلیل کار همسرم به تهران آمدیم، حدود 14 سال است. موقعیت منزل مان به گونه ای است که در کوچه ای که زندگی می کنیم حوزه علمیه نورالزهراء(س ...
حتی یک بار به همسرش دستور نداد
خواهد شد. خانواده هم که به عقل او اعتماد داشتند، این مسئله را با او در میان گذاشتند اما محمد باقر به این پیشنهاد جوابی نداد. از همان لحظه هر وقت سفره ای در خانه پهن می شد او فقط نان خالی می خورد و به هیچ غذایی لب نمی زد. بعد از حدود یک هفته مادرش که از این رفتار او حیران شده بود پرسید چرا چیزی نمی خوری؟ غذهایی را که دوست داری درست می کنم و باز هم نمی خوری؟ محمد باقر می گوید خواستم در عمل ببینید ...
همسر متهم: شوهرم به من توجه نمی کرد
صاحب فرزند پسری شدیم، اما مدتی بعد به علت بیماری هپاتیت فوت کرد. به همین دلیل من روحیه خوبی نداشتم و دچار افسردگی شدم. در آن شرایط مادرشوهرم نیز بیمار شد و من در بیمارستان از او پرستاری می کردم. از طرفی دیگر فرزندان پدرشوهرم احساس وظیفه نمی کردند و من ناچار بودم به او هم رسیدگی کنم. شوهرم هم اصلاً توجهی به من نداشت و هر روز افسرده تر می شدم. یک روز در بهشت زهرا سر قبر پسرم بودم که حمید، پسر همسایه ...
عاشق عروسمان بودم و می خواستم به او برسم / یک شب به خانه برادرم رفتم
.... برگه ای به زن جوان دادم تا اظهارات شفاهی اش را برایم بنویسد . بعد آخرین عکس شوهرش را هم در پرونده ثبت کرده و از او خواستم به خانه اش برود تا پس از رسیدن به نتیجه با او تماس بگیرم. همزمان با تشکیل پرونده قضایی، همراه همکارانم جست وجو برای یافتن مرد گمشده را آغاز کردیم. از همسایه ها، خانواده اش، دوستانش و هر کسی که با او در ارتباط بود، تحقیق کردیم، اما هیچ سرنخی به دست ...
همسرم اصلاً غیرت نداشت / او مرا به کارهای کثیفی وادار می کرد
انجام دهم. سر همین کارهایش از او متنفر شدم. از من می خواست دزدی کنم یا با مردان دیگر رابطه داشته باشم. اما هیچ وقت تن به این کارهای کثیف ندادم. چند سال با هم زندگی کردیم و بعد هم جدا شدیم و دوباره برگشتم به خانه پدری ام. خیلی نگذشت که دوباره ازدواج کردم. شوهرم با این که مرد خوبی بود، اما او هم مواد می کشید. می گفت من از روی عشق و حال می کشم و هیچ وقت معتاد نمی شوم. مرفین که به موادش اضافه شد، من ...
من چهره زیبایی داشتم/ برادرشوهر خواهرم پیشنهاد زشتی به من کرد و من هم قبول کردم
در قمار از دست می دادم. وقتی فهمیدم تحت تعقیب پلیس قرار دارم به منزل زنی در شهریار رفتم که 10 میلیون تومان از پول های مسروقه را به او داده بودم ولی 25 روز بعد مرا در منزل آن زن دستگیر کردند و او هم پول هایم را بالا کشید. جام جم 110 این اخبار را از دست ندهید: عاشق عروسمان بودم و می خواستم به او برسم / یک شب به خانه برادرم رفتم آزار و اذیت زن ...
ارتباط چندش آور تازه داماد با دختر جوان در اتاق خواب / من در همان جشن عروسی دلباخته داماد شدم
به گزارش سرویس حوادث “ جام نیوز”، زن جوان که بخاطر دعوا و کتک کاری دختری آشنا بازداشت شده بود در بازجویی ها به پلیس گفت: من 2ماه پیش با شوهرم ازدواج کردم و فکر می کردم بهترین زندگی را خواهم داشت من و مهرداد 6 ماهی می شد در یک شرکت کار کرده و به هم علاقه مند شده بودیم. وی افزود:بعد از مدتی هنوز شیرینی ازدواج را نچشیده بودم که متوجه رفتارهای عجیب مهرداد در خانه و سرکار شدم و از روی ...
عکس دو نفره خانم بازیگر ایرانی و همسر خلبانش در کابین هواپیما +عکس
. نمی دانم باید اسم آن را چه چیزی بگذارم. برای من این حاشیه را درست کرده بودند که نفیسه روشن ازدواج کرده است و همسرش به او اجازه کار کردن نمی دهد! دو هفته پیش یکی از همکارانم را دیدم که با تعجب از من پرسید مگر تو می توانی کار کنی؟ به شهرستان هم بیایی؟ در جواب گفتم که آره. قبل از این هم 60 روز شمال بودم. بعد گفت که برای یک سریال خیلی خوب شبکه 3 دنبال من می گشتند و دستیار کارگردان آن سریال ...
اگر از ورزش بدن تان می آید،شاید این موارد کمک تان کند
برای پیدا کردن آن مشتاق باشید. کالپانا ساباپاتی، 29 ساله: من در دوران راهنمایی، در هنگام دویدن در یک مسابقه ی دو دچار حمله ی آسم شدم. بنابراین دیگر اجازه نداشتم در ورزش های مدرسه شرکت کنم. من، دوستان زیادی داشتم که ورزشکار بودند، و فکر می کردم که آنها یک گروه جدا از مردم هستند، یک عده آدم خاص. من فکر می کردم هرگز آن فردی نخواهم بود که پس از یک روز پر استرس به خانه می آید و ...
گفتگوی جالب با غلامعلی عکاشه
ده آورد که به بچه ها درس بدهد. گفتند خانه لازم داریم، پدرم خانه خودش را خالی کرده و ما برای زندگی به خانه یکی از رعایا رفتیم. خانه را هم به مدرسه تبدیل کردیم. من هنوز هم به همان خانه و همان روستا می روم در آخرین سفرم یکی از مریض هایی که پیشم آمد دختر همین خانواده بود که ما هم خانه ایشان شده بودیم و خیلی باهم بازی می کردیم. پدر حس کرد که من آن قدر بزرگ شدم که می توانم به شهر بروم و درس ...