سایر منابع:
سایر خبرها
می خواستم بچه ننه نباشم، معتاد شدم !
دستم رو شد. خواهرم که شاهد ماجرا بود زد زیر گریه. بعد از آن دیگر خانه نرفتم و محل کارم را هم عوض کردم تا کسی نتواند پیدایم کند. دوباره رفتم سراغ جمعی که با هم مواد مصرف می کردیم. خیلی حال می داد. همه تاییدم می کردند و کسی نبود نصیحت و ارشادم کند. از طرفی محل کارم را هم مدام عوض می کردم، چون آدم مسئولیت پذیری نبودم .در چنین محیط هایی اولین تاثیری که آدم می گیرد، پرخاشگری است. با این که ضد ارزش است ...
یک شب شوهرم با دوستانش به خانه آمد - اوکاری از من خواست که بسیارشوکه شدم
درد زندگی نمی خورد. نان خور پدرش است. از همه اینها گذشته مردانگی و غیرت هم ندارد! اما من با شنیدن این حرف ها فکر می کردم مادرم اشتباه می کند و نمی داند که جمشید بارها به خاطر من در کوچه و خیابان با پسرهای زیادی دعوا و زد و خورد کرده است. آن موقع فکر می کردم غیرت و مردانگی همین است که آدم به خاطر دفاع از یک دختر با دیگران دعوا کند. حال آن که غافل بودم از بازی عجیب این چرخ فلک ...
ببخشید! قیچی در شکم شما جا مانده!
همراه همسرش کنار در ورودی، پشت پیشخوان بوفه ایستاده اند که آبی بخرند و بنوشند. آقای 65 ساله راننده ماشین های سنگین است. می گوید اینجا آمده تا ببیند باید چکار کند. اصلا شکایت بکند یا نکند. یک شب بر اثر دل درد شدید به بیمارستانی دولتی در مرکز پایتخت مراجعه می کنند، پزشکان بعد از معاینه، انواع آزمایش ها و عکس ها را برای او تجویز می کنند و سپس راهی اتاق عمل می شود. همسرش داستان را اینطور ...
تماسی که سرآغاز زندگی کاری من شد / یادداشتی از محسن حاجی زین العابدینی
شدیم و به جایی دور از دسترس، اما تا بخواهی زیبا و فرهبخش منتقل شده بودیم. هر کسی می خواست برود بیرون می پرسیدیم: اگر به شهر می روی این کار بانکی ما را هم انجام بده یا فلان چیز را برای ما خریداری کن . اگر چه در ابتدا از این سازمان می ترسیدیم و البته بیراه هم نبود. چون از یک محیط صاف و ساده که همه چیز به روانی آب زلال بود وارد یک سازمان قدیمی و بوروکراتیک با همکارانی به شدت حواس جمع شده ...
با صبا از خانه فرار کردیم و باید خرجیمان را در می آوردیم / شبها به خانه دوست پسرش می رفتیم
اختلاف دارند. پدرم بدخلق و عصبی است وچندین بار مرا به شدت کتک زده و قبل از فرارم نیز چنان دستم را پیچاند که احساس کردم تمام رگ های دستم پاره شده و هنوز هم بعد از دو ماه نمی توانم دستم را درست حرکت بدهم. نمی دانستم چه کار کنم. از این وضعیت درخانواده احساس ناخوشایندی داشتم چون فکر می کردم دیگر چه درخانه باشم و چه نباشم فرقی نمی کند. پدرم بیشتر وقتش را در بیرون از منزل سپری می کند و هراز ...
مذاکره با دیو خون آشام - زیان بار - است
صحبت می کنند، همّ و غمّشان این است که این جمهوری اسلامی به درد نمی خورد! ما حتماً باید یا در آغوش امریکا باشیم تا بتوانیم زندگی کنیم؛ یا در آغوش شوروی. و چون شوروی الحاد دارد و امریکا موحّد است! و خیلی صحیح است و خوب است، یا کمتر از او بد است، ما خوب است که همراه اینها باشیم. این چه فکری است که شماها دارید؟ چرا باید این طور باشید؟ 16- رابطه ما با آمریکا رابطه یک چپاولگر با چپاول شده ...
افشاگری و صحبت های صریح بازیگر تازه بازگشته از شبکه GEM
بعد دادسرای ناحیه یک مرا خواست، آن جا هم رفتم و سه-چهار ساعت صحبت کردیم، این آقا در صحبت هایش می گفت که دادگاهی هم دارید به نوعی به نظر می رسید که مرا تهدید می کرد که دادگاهی هم در پیش است، انگار که من جرمی مرتکب شده بودم که در جواب گفتم آقا من بازیگرم به جز کشورهای عربی هرکجا که مرا دعوت کنند برای بازی می روم. او حساسیتش به کشورهای عربی را مسائل اخیر میان ایران و برخی از آن کشورها می دانند. ...
زخم آزار بر تن کودکان
سلامت نیوز : ستایش، نیما، باربد، طاها، نیلوفر و همین چند روز پیش محمد امین، کودکانی که به جای تجربه بهشت کودکی، در جهنم بزرگسالان سوختند و حتی بهای این جهنم را با جانشان پرداختند. کودکانی که انگار قرار نیست دیگر صدای ناله و آه از سر درد و رنجشان را بشنویم. به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه جام جم، از شما به عنوان یک مادر درخواست می کنم، صدای رنج این کودکان بی پناه و مراتب درخواست ...
ماجرای خواستگاری از گلزار با تی وی! / ناگفته های عباس عبدی از تسخیر سفارت آمریکا / ظریف در جمع نظامیان ...
امریکا نداشتن را بزرگ می کنند از طرف مقابل عده ای فکر می کنند رابطه با امریکا همه مشکلات را حل می کند. رابطه با امریکا از بس تابو شده عده ای رابطه با امریکا را حلال مشکلات شان می بینند. عبدی با بیان اینکه اگر به دلیلی رابطه مان با امریکا متشنج شده باید مساله را از جهت تامین منافع مان ببینیم و سیاست خارجی را بر اساس منافع مان پیش ببریم گفت: گفته می شود که بعد از اشغال سفارت رابطه با امریکا ...
آداب و رسوم ازدواج در اروپای غربی
داماد به خانه، و گاهی در اولین شب زندگی مشترک، دوستان زوج جوان پشت پنجره خانه آنها می آیند و با به صدا درآوردن ماهیتابه و قابلمه با صدای گوشخراشی آواز می خوانند. در این هنگام داماد آنها را برای صرف نوشیدنی و شام مختصر به داخل منزل دعوت می کند. هلند در صورتی که پدر عروس توانایی تأمین جهیزیه را نداشته باشد ، دوستان عروس به یاری او می شتابند و با دادان هدایایی جهیزیه او را کامل می ...
تقاضای طلاق به خاطر کوتاهی پا!
.... الهام طاقت نیاورد، در همان لحظه حرف همسرش را قطع کرد و گفت: بعد از دو سال زندگی تازه یادت افتاده که یک پای من کوتاه تر است؟ پدر و مادر من پزشک هستند و اگر مشکلی داشتم حتما اقدامی در این مورد کرده بودند. آن روز که گفتم ما به درد هم نمی خوریم نظرت این نبود. حالا برای 18 میلی متر کوتاه بودن یک پا شکایت کرده ای؟ خب مثل یک مرد بگو دوستت ندارم و می خواهم جدا شوم. این کارها دیگر چیست؟ در همین لحظه ...
این داستان شجریان و آصف است
روز غیرتش می جوشد و درباره فرامرز مصاحبه آتشینی در مطبوعات سال 1394راه می اندازد بلکه بتواند اجازه ورود او به ایران را بگیرد. فرامرز وقتی مصاحبه او را در آمریکا خواند شب و روزش به گریه گذشت که چطور شده یک مدیر ورزش ایرانی بعد از این همه سال به یادش افتاده؟ یاد تمرینات طاقت فرسای افشارزاده افتاد که باعث شد آصف رکوردهای سه گام ایران را نیز بعد از دو دهه بشکند. آن روز او وقتی داشت به خانه برمی گشت ...
حتی یک بار به همسرش دستور نداد
فکر کردن را آغاز می کردم. شهید صدر با وجود اینکه بسیار اندیشمند و خوش فکر بود اما خودرأی و زورگو نبود و نظر همه را در خصوص امور منزل جویا می شد و به دیدگاه همه توجه می کرد. هنگامی که اتفاقی می افتاد یا مسئولی از طرف حکومت می آمد یا مشکلی برای خانواده رخ می داد، همه ی خانواده را از بزرگ گرفته تا کوچک جمع می کرد و موضوع را هرچند به شکل ساده برای آنها تعریف می کرد و وضعیت را برایشان توضیح می داد تا ...
انتقال آب از خزر به کویر، آبادانی یا ویرانی
زیست محیطی به هیچوجه اقتصادی و مثمر ثمر نیست. وی افزود: در مورد این طرح از جمله شیوه انتقال ، حجم برداشت و روش شیرین سازی آب و نوع سوخت مورد استفاده برای تامین انرژی تاسیسات اصلا اطلاعات کافی وجود ندارد و با نبود اطلاعات کافی، اظهار نظر سخت است. وی خاطرنشان کرد: با این همه من به سه دلیل مهم با این طرح مخالفم؛ تخریب محیط زیست ، هزینه بر و غیر اقتصادی بودن و همچنین مسائل حقوقی. این ...
همسرم اصلاً غیرت نداشت / او مرا به کارهای کثیفی وادار می کرد
جاساز برمی داشتم و می رفتم و در دستشویی یا پشت بام می زدم و برمی گشتم. آن موقع بچه مدرسه ای بودم و وقتی درگیر مواد شدم، صبح قبل از مدرسه رفتن موادم را می کشیدم. یک ماه از مصرفم می گذشت که یک روز طبق معمول رفتم سرجاسازشان تا مواد بردارم. اما نبود. از مادرم پرسیدم مواد را کجا گذاشته ای تو را به خدا به من هم بدهید چند تا دود بگیرم، درد دارم. پدرم که فهمیده بود مواد می کشم سیلی محکمی به گوشم ...
عکس دو نفره خانم بازیگر ایرانی و همسر خلبانش در کابین هواپیما +عکس
بود و اطلاعات پرواز هم جواب درستی نمی داد. حالم خیلی بعد بود. وقتی بعد از نیم ساعت شماره اش را روی گوشی دیدم، فقط گفتم خدا را شکر. بعد با هم صحبت کردیم و گفت که ما در حال استارت زدن بودیم که آن هواپیما جلوی ما به زمین خورد و ما مجبور دیم صبر کنیم و اتفاقات دیگر. خیلی ناراحت شدم که آن همه عزیز از بین رفت. همکاران زیادی را از دست داد و کاپیتان آن هواپیما استاد بهنام بد و اما خب از سوی ...
گفتگوی جالب با غلامعلی عکاشه
که یادتان هست چیست؟ یادم می آید وقتی کودک بودم زیاد می دویدم. فکر کنم بیش فعال بودم، پدرم صندوقی داشت که من را به آن می بست تا فرار نکنم. من همان صندوق را هم دنبال خودم می کشیدم و درمی رفتم. از کجا باشخصیت رستم آشنا شدید؟ آن زمان همه شاهنامه می خواندند. شاهنامه جزئی از سنت هایی بود که جاری بود. متنی خوش آهنگ و با ریتم بود که یک حس حماسی عجیبی برای ما داشت، شاهنامه خوانی همه ...
گفت وگو با آلیشیا ویکاندر ، لاکرافت جدید سینما
بود زیرا نظافتچی ها در آن ساعت مشغول کار می شدند، من هم کارت تیم باله را داشتم که می توانستم هر زمان که می خواهم در صورت باز بودن درهای اصلی وارد مدرسه شوم، من به آپارتمانم برنمی گشتم و مستقیم به مدرسه می رفتم چون با این شیوه حداقل می توانستم 2 ساعت بیشتر بخوابم. کار بسیار سختی بود و در آن دوران معمولا بدن درد داشتم. تام هوپر هنگام فیلمبرداری دختر دانمارکی گفته بود که یکی از حسن های شما ...
گفتگویی خواندنی با همسر سرلشکر رودسری ارتش، شهید قنبر قنبرزاده
مهندسی و بذار منم خیالم راحت باشه. امیرهوشنگ نگاهی ملتمسانه به پدرش کرد و با زبان بی زبانی از او خواست تا بار دیگر مادر را به تحصیل او در رشته ای که از کودکی آرزویش را داشته راضی کند. بالاخره پدر و پسر کار خودشان را کردند و مادر گرچه از صمیم قلب راضی نبود اما به خاطر شوق و علاقه امیرهوشنگ، به تصمیم فرزندش احترام گذاشت. آغاز جنگ، شروع دلواپسی های مادر بود. با هر صدای پرواز ...
سیاه جامگان پروژه نفوذ و محلل شدن برای تغییر سبک زندگی ایرانی/ علم یا جهل متولیان فرهنگ و هنر؟ مساله ...
همانگونه که در بخش اول این گزارش با عنوان بازی در زمین دشمن و حرکت گام به گام به سمت برهنگی/ چرا با عدم تعریف جرم فرهنگی، ولنگاری فرهنگی به جامعه تحمیل می شود؟ تقدیم گردید؛ در دوران تدبیر و امید، جریان شبه روشنفکری حاکم بر سینما و تئاتر وارد عمل شده و به تجلیل و زنده نگهداشتن یاد گلشیفته به استفاده ابزاری از خانواده فراهانی پرداخت. اولین حضور جدی خانواده فراهانی در رمضان سال 92 در تلویزیون و سپس همراه با نمادهایی از گلشیفته فراهانی در جشنواره فیلم فجر ...
سرنوشت الواح هخامنشی در دست 3 قاضی آمریکایی
زمان ایران کارگزارانی داشته که یکی از کارهایشان فراهم کردن کارگر و فرستادن آنها به تخت جمشید یا شوش بود. اینها نیروهای کار بودند که باید می آمدند. همه این افراد در الواح هخامنشی دارای دستمزد هستند؛ حتی در الواح هخامنشی نام یک زندانی را داریم که دارای دستمزد است؛ چون او نیز باید غذا می خورد. در این الواح ذکر شده است که به طور معمول هر مرد ماهانه نزدیک به 28لیتر گندم به عنوان دستمزد دریافت می کرد ...
احادیثی درباره فضایل اسدالله الغالب امیرالمومنین مولا علی علیه السلام
مرد فقیری داده اند فاطمه (س) را سرزنش میکردند ، در این هنگام حضرت رسول دخترش را مخاطب قرار داده و فرمود : من تو را به مردی تزویج کردم که پیش از همه مسلمان شد ، و از جهت علم و دانش و فضیلت بر سایرین مقدم است. خداوند به مردمان روی زمین نظر افکند و مرا از میان آنان برگزید ، و بر رسالت مبعوث کرد ، و بار دیگر به طرف مردم نظر نمود ، و از میان آنها علی را اختیار فرمود و او را به وصایت برگزید ، پس از آن به ...
روایت زندگی نوجوان ترین شهید کشور+تصاویر
میکائیل خم شد شلوارش را از زیرجوراب هایش بیرون کشید و با غُر ولندی زیر لب گفت: (( این هم از شانس ما )) ، علی کاپشنش را از دست کیومرث که گوشه ای نشسته بود و قرار نبود فوتبال بازی کند گرفت و با لبخندی گفت : (( همچین هم بد نشد،بچه ها حالا که توپ فوتبال پنچر شد بیا ئید برویم روی تپه کنار جاده تا ماشین ها و رزمنده هایی که از آنجا رد می شوند را تماشا کنیم.))بچه ها که انگار منتظر شنیدن این پیشنهاد بودند با ...
نمی توانیم بدون اجازه به سوپرمارکت برویم!
خدمتکار شوند؟ تصاویر/ پیدا و پنهان وضعیت زنان در عربستان تصاویر/ اولین حضور زنان عربستان در انتخابات به گزارش فرادید، اکثر پاسخ هایشان درباره سرخوردگی و ناراحتی از قوانین سرپرستی بود که زنان را وادار به کسب اجازه از سرپرستان مرد می کرد: شوهر، پدر، برادر یا حتی فرزند پسر. آن ها برای کارهایی مانند رفتن به دانشگاه و ادامه تحصیل، سفرهای خارجی، ازدواج یا دریافت مراقبت های ...
مروری بر حرف های عجیب وغریب سینماگران ایرانی
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری لیان ، روزنامه خراسان در ادامه نوشت: یکی از همین حاشیه ها اظهار نظر های تعجب برانگیز بازیگران ،کارگردانان و اهالی سینمای ایران با رسانه های دیداری و شنیداری و نوشتاری است. حرف هایی عجیب و غریب که با در نظر گرفتن پیشینه و موقعیت این بازیگران، کارگردانان و سینما گران گاه بهت آور وباورناپذیر است . سیروس الوند : برخی بازیگران دلال درست کرده اند سیر ...
ذائقه کودک گرفتار در نگه دارنده ها/ یک بسته پفک جایزه یک قاشق غذا
یکبار مصرف به جای سفره پلاستیکی روی میز پهن شده است. مادر با دادوفریاد و چند بار صدا کردن اعضای خانواده را به میز ناهار می کشاند. دختر بزرگ خانواده مشغول صحبت با تلفن است و وقتی همه غذایشان تمام می شود تازه از راه می رسد. پسر کوچک نق و نوقی می کند و دماغش را از بوی غذا می گیرد. پدر صحبتی نمی کند و مادر بار دیگر با دادوفریاد به اعتراض بچه ها جواب می دهد. پسر کوچک قهر می کند و به اتاقش ...
همسفر مرغان معنا در جهان حروف
هنرمند ندارند و به مشکل مدرک گرایی در میان جوانان اشاره می کند. در این گفت و گو به دیدگاه های وی درباره هنر و هنرمند و اثر هنری می پردازیم. شما آموزش های اولیه تان را در طراحی و نقاشی نزد پدر فراگرفتید و بعد زیر نظر استاد علی اکبر نجم آبادی و در هنرستان کمال الملک کار خود را ادامه دادید. این را اغلب اشتباه می نویسند که من در هنرستان کمال الملک هنرجو بوده ام، بلکه من شاگرد دو انسان بزرگ ...
پول توجیبی 40 میلیونی “بچه پولدار”ها!
جایگزینی برای دور دور من هست؟ * حوصله ات سر نمی رود؟ از این همه یکنواختی خسته نمی شوی؟ چرا؛ یک بار اینقدر حوصله ام سر رفته بود که رفتم در یک صرافی و با حقوق ماهی 800 هزار تومان کار کردم. همه مسخره می کردند و می گفتند تو که اینقدر پول داری، چرا اینجا کار می کنی ولی برای من پول مهم نبود. می خواستم یک کاری کنم که احساس مثبت بودن بهم دست بدهد. البته بعد از یک مدت که کار یاد گرفته ...
حرفهای خودمونی/شهرضا درسوگ سیدالشهدا
.... با تعجب پرسیدم : پس دیگه تو مدرسه تون چیزی نمی فروشند؟ نسیم با لحنی خشن و جنگ طلبانه گفت: بله وم همه چیز می فروشند. و بعد از گفتن ” ایش ” دوباره مشغول نوشتن شد ، مطمئنم این خشونتش و از دایجونی به ارث برده به قول شاعر پسر (البته در اینجا استثنائا دختر ) کو ندارد نشان از پدر ... ولش کن اصلا ، نمی خوام خیلی روی ادبیات نسیم تمرکز کنم چون می دونم راه به جایی نمی برم واسه همینم در مورد ...
معرفی پنج کتاب پرفروش این روزها
دلیل فاصله زمانی کم تا شروع نمایشگاه کتاب هر سه نفر تقریبا شبانه روز کار ترجمه را انجام می دادیم و گاه به گاه در جلسه هایی مشترک ابهام ها و ایرادها را برطرف می کردیم. بعد از شب زنده داری ها و تلاش فراوان و با همکاری بی دریغ نشر چشمه، ترجمه کتاب برای نمایشگاه کتاب آماده شد. با وجود پایین بودن سرانه مطالعه کتاب در ایران، استقبال از هنر شفاف اندیشیدن فراتر از انتظار بوده به طوری که در کمتر ...