سایر منابع:
سایر خبرها
طیب حاج رضایی از کسی خط نگرفت/غیرت مذهبی طیب باعث شد به دستگیری امام اعتراض کند
ما را برای گفت وگو پذیرفت. *از خودتان بگوئید. متولد 1304 بخش 6، محله باغ فردوس هستم. تقریبا هفت ساله بودم که پدر و مادرم فوت کردند. آشنا و فامیل مرا مدرسه گذاشتند و من تا کلاس هشتم درس خواندم. آن زمان به جای انگلیسی، مجبور بودیم فرانسه بخوانیم و زبان فرانسه جزو دروس اجباری بود. درمدرسه محمدیه که پائین تر از چهار راه مولوی قرار داشت، درس می خواندم. بعد از کلاس هشتم ترک تحصیل ...
جزییاتی از قتل عام یک خانواده به دست مادر سنگدل
جنایی در صحنه کلید خورد و مشخص شد این خانواده پنج نفره است و مادر با قصد قبلی قتل عام همه را کشته و در ادامه زمانی که قصد کشتن خودش را داشت همسایه ها رسیده اند در حالیکه تنها دختر بزرگ خانواده از جنایت جان سالم به در برده بود. مادر خانواده پس از اینکه با شوهر خود به اختلاف خورده با چاقوی آشپزخانه و وارد کردن دو ضربه محسن 39 ساله را از پا در آورده بود و بعد از اینکه از قتل شوهرش مطمئن شده بود به ...
حوزه باید تعریف جدیدی از علوم ارائه دهد/ متون حوزه باید به روز شود
ما پاسداری از آب وخاک به عنوان مهم ترین عامل حفظ حیات در کره زمین است. ما علم خانه داریم. می گوید علم خانه انسان را می تواند با امرالله، امر روح و امر انسان هماهنگ کند. کاری که باید حوزه دنبال کند دغدغه خاطری است که نسبت به حفظ آب و مهندسی آب دارد. او معماری را پیشنهاد می کند که به صیانت آب وخاک منتهی می شود، نه این معماری که ما داریم با آجر می سازیم و بعد از ده سال خانه کلنگی می شود و بعد، جهانی ...
شادترین قبرستان جهان+تصاویر
گوشت زیادی برای مردم مهیا کردم تا بتوانند به راحتی گوشت بخورند من به همه گوشت خوب و باکیفیت ارزانی داشتم تا با لذت تمام از آن بخورند شعری برای دختربچه سه ساله در آتش جهنم بسوز ای تاکسی لعنتی که از شهر سی بیو آمدی از بین تمامی نقاط این کشور چرا باید اینجا توقف می کردی؟ در کنار خانه ام، با من برخورد کردی و مرا به کام مرگ ...
سرگذشت عجیب دختر یک استاد دانشگاه
به گزارش بلاغ ، فلج نیستم، بیمار نیستم، زشت نیستم، پیر هم نیستم، اما مادر 19 ساله ای هستم که بچه ندارم. اینها جملات آریا میترا ی لاغر و نحیف است که با بغضی در گلو بر سرم آوار می کند. سن اش هنوز به 20 هم نرسیده، اما زندگی اش خیلی بیشتر از یک زن بلا کشیده میانسال، فراز و فرود داشته است. تنها 16 سال داشت که مادر شد و روز و شب های زیادی دار و ندارش را در خیابان های این شهر به دوش کشید، تا ...
بچه های این روستا مدرسه می خواهند
امکاناتی ندارد. ما علاوه بر 25 هزار تومان پول کتاب، 35 هزار تومان پول برای پیش دبستانی دادیم. عیده می گوید: یک نفر را به عنوان سرایدار مدرسه گذاشته اند که ما هم ماهانه به تعداد هر دانش آموز مبلغی را پرداخت می کنیم، ولی هیچ چیز در مدرسه بهتر نشده است. در کلاس ها که نظافت انجام نمی شود و لباس های بچه های ما همیشه خاکی و کثیف است. او ادامه می دهد: دختر من در مقطع پیش دبستانی درس می ...
شاگرد برنج فروش ، وزیر بازرگانی ایران شد!
، زندگی عسکر اولادی ها را ویران کرده بود و حالا هم قهر طبیعت شده بود قوز بالای قوز! سرما، فقر و بی سرپناهی وادارشان کرد به تهران کوچ کنند و جایی را در محله امامزاده یحیی اجاره کنند و زندگی را بگذرانند. حبیب الله را خدا همان سال در تنها اتاق کوچک اجاره ای در کوچه صاحب دیوان به خانواده داد. 6 ساله بود که جنگ دوم جهانی آغاز شد و اوضاع برای خانواده فقیر عسکر اولادی سخت تر از پیش شد. با این همه درس خواندن ...
منصور و آن چروک های عمیق
"پاتخت" (حوالی خیابان فرشته کنونی) به خشونت گرایید و با مصدوم شدن یکی از بازیکنان قلهک همه چشم ها به سوی پسرک دوازده ساله ایستاده کنار زمین برگشتند. به سوی منصور ریزنقش. او وارد شد و طی پیروزی 2 بر0 قلهک، توانایی هایش را به رخ کشید. آن پسرک کمی بعدتر با رفتن برادرش به آمریکا جای او را گرفت و به نوجوان جنگنده زمین خاکی های قلهک، زرگنده و یخچال بدل شد. کمی بعد در دبیرستان تمدن کنار کارو حق ...
معرفی دارالعلوم ندوه العلماء در لکهنو
استقبال گرم عموم مردم مسلمان و حتی نواب محسن الملک و سرسید احمد خان قرار گرفت اما افرادی مانند شبلی نعمانی در رشد و توسعه این نهاد، نقش بسزایی داشته اند. پیرو اهداف ارائه شده، دقیقا 4 سال بعد یعنی در سال 1898م، دارالعلوم ندوه العلما تاسیس شد و با تلاش متخصصین و کارشناسان آموزش دینی و معاصر یک برنامه درسی درهم آمیخته علوم متداوله ترتیب داده شد که سایر جوانب را دربر داشت. امروز بیش ...
چپرقویمه و آرزوهایی که در دل دارد
از لباس سنتی ،جشن میلاد فرزند ، ضیافت ساختمان و ... اشاره کرد . از دیگر مشکلات روستا نبود خانه بهداشت و پست بانک است و اهالی مجبورند برای انجام امور و دریافت خدمات به روستای مجاور (اگری بوغاز ) یا شهر گنبد مراجعه کنند. بچه های روستا نیز وسایل بازی، فضای سبز و پارک برای گذراندن اوقات فراغت خود ندارند و در کنار آن کوچه های خاکی روستا عامل مهاجرت اهالی روستا به شهر شده است. و از ...
می خواستم بچه ننه نباشم، معتاد شدم!
امین است که تاثیر زیادی روی آینده اش داشته است؛ عاقله مردی که حالا 34 ساله است اما هنوز نتوانسته تلخی آن روزها را فراموش کند. او قرار است از زندگی اش بگوید و اعتیادی که 15 سال آزگار همخانه اش بوده است. 34 ساله است اما جوان تر از سنش نشان می دهد. قدی متوسط دارد، نه چاق است نه لاغر. رنگ پوستش سبزه است و موهای سرش هم نه کم است، نه زیاد اما مرتب و تمیز است. اول مصاحبه کمی استرس دارد و بعد از ...
ارتباط کثیف زن شوهردار با مغازه دار محله - مرد جوان از نیت شوم من خبر نداشت
داشتم / باقر گفت با این فکرهای احمقانه به خواهرم تهمت می زنم! کار زشت دختر تهرانی با دو پسرجوان در خودرو / من رفتارهای داشتم که آن دو به من نزدیک شدند زن جوان را برای نگهداری از پسر بچه هایم استخدام کردم / چند روز قبل متوجه واقعیت بسیار کثیفی شدم راننده پراید مشکی به زودی اعدام می شود / او در حین عمل شیطانی مرا با اسم صدا می زد دختر جوان بعد از ازدواج با پیر مرد 68 ساله باحقیقتی باورنکردنی روبه رو شد سر زده به اتاق پسرم رفتم و آنچه دیدم قابل باور نبود / شوهر بی غیرتم در چشمانم زل زد و گفت مگه خارجی ها را نمی بینی ... ...
شوهرم هر شب دوستش را به خانه می آورد/ او مرا وادار کرد تا با او ارتباط برقرار کنم
گرفتند نه تنها سرزنشم کردند بلکه دیگر مرا به خانه پدرم راه ندادند. با این وجود گوشم بدهکار این حرف ها نبود و تنها به ازدواج با کمال می اندیشیدم. رابطه پنهانی من و کمال هر روز بیشتر می شد و من با این کارها در نزد خانواده و بستگانم منفورتر می شدم ولی با گذشت 2 سال از این ماجرا کمال با من ازدواج نکرد و به دنبال زندگی خودش رفت. این در حالی است که علی هم مدتی قبل با دختر دیگری ازدواج کرد و من به ...
آمار نگران کننده از شیوع مصرف مواد مخدر در میان دانش آموزان
کودکان معتاد کمتر از 18 سال را دریافت کردند. این مرکز آزمایشی به گفته روشن پژوه 120 کودک 6 تا 18 ساله را تحت پوشش خود قرار داد: در این مرکز پایلوت دخترانه و پسرانه تغییراتی در فرآیندهای درمان اعمال و پروتکل های اختصاصی تدوین کردیم و از مرحله پذیرش، جذب، ارجاع، بهبودی و بازگشت به خانواده را به انجام رساندیم و حالا بناست که الگویی شبیه به آن را تا پایان سال در چند استان از جمله البرز و ...
داستان کشف روستایی اروپایی در آبیک
. کاش بود و خودش حرف می زد. او خیلی تلاش کرد روستایمان را معرفی کند. یک سایت هم راه انداخت. به خاطر همان هم بود که از جاهای مختلف آمدند اینجا. برایشان جالب بود. از انگلیس و آلمان چند نفر آمدند. از چین هم همین طور. دیروز یک نفر از دانمارک آمده بود. می گویند زبان مان با آنها مشترک است. خودشان می گفتند لاتین. قرار است باز هم بیایند. یکی از زنان ها می گوید: ببریدشان پیش مش کتاب! ویدا جلوتر راه می افتد. مش ...
به دنبال گسترش پدیده تک فرزندی/ ورود زود هنگام به دنیای بزرگ ترها
نیز در این موضوع بی تاثیر ندانست و اظهار داشت: زمانی که پیش از این فرهنگ آپارتمان نشینی در کشور و جوامع صنعتی گسترش پیدا نکرده بود و فضای خانه ها بزرگ تر بود و چند خانواده در کنار هم زندگی می کردند بچه ها نیز اوقات فراغت خود را با بازی های گروهی و پر از هیجان و خنده سپری می کردند اما با گسترش زندگی آپارتمان نشینی دیگر مفهوم حیاط و بازی و خنده های کودکانه به فراموشی سپرده شده است. موسوی ...
شادترین قبرستان جهان
گوشت زیادی برای مردم مهیا کردم تا بتوانند به راحتی گوشت بخورند من به همه گوشت خوب و باکیفیت ارزانی داشتم تا با لذت تمام از آن بخورند شعری برای دختربچه سه ساله در آتش جهنم بسوز ای تاکسی لعنتی که از شهر سی بیو آمدی از بین تمامی نقاط این کشور چرا باید اینجا توقف می کردی؟ در کنار خانه ام، با من برخورد کردی و مرا به کام مرگ ...
منوچهر والی زاده: صداهای ماندگارِ دوبلاژ ایران همواره در یادها خواهند ماند
شرکت تلفن بود و از آنجا که پدرم انباردار شرکت بود، ما همانجا هم زندگی می کردیم. در واقع این مدرسه هم دبستان بود و هم دبیرستان. برادرم آنجا دبیرستان می رفت و مرا یک روز با خودش برد و اسمم را در کلاس اول دبستان نوشت. روز اول مدرسه آنقدر گریه کردم که از مدرسه فرار کردم، اما مادر و برادرم دوباره مرا برگرداندند! برادرم 9 سال از من بزرگتر بود. تا کلاس ششم دبستان را آنجا خواندم. برای مقطع سیکل آمدم به ...
بیابان را سراسر مهر گرفته
های پرند از همین نقطه آغاز می شود. محمد مسعودی، راننده تاکسی که ده ها بار در روز از کنار پارک فدک مسافران را به مقصد فاز 5 می برد، می گوید: خاک ما را بیچاره کرده. با کوچک ترین نسیمی خاک تا طبقه 15 برج های مسکن مهر می آید. درسته ناچارم و بعد از 25 سال زندگی مشترک خانه دار شده ام اما چه فایده که نه خانه اش خانه است، نه اینجا جای زندگی. مورد عجیب فاصله طبقاتی کافی است یک بار کل ...
مدرسه رایگانم آرزوست
...> سنی شان اجازه تحصیل در مدارس دولتی را نمی داد، یا محصلینی که مردود سه ساله می شدند و باز هم به همین دلیل شرط سنی باید می رفتند و مدرسه ملی مدرسه ای که شهریه می گرفت که البته این مسئله به دوره تحصیلات دبیرستانی مربوط می شد و کمتر دانش آموزی بود که تا پایان دوره 6 ساله ابتدایی از مدرسه محروم شده باشد. حالا روزگار عوض شده است حالا از پیش دبستانی و به قول قدیمی ها دوره تهیه بگیر، تا دانشگاه ...
بررسی اجمالی فولکلور و فرهنگ عامه در خصوص حمام رفتن در شهرستان رزن
، و حمامها عمومی تا میانه های دهه هشتاد در اغلب روستاها رونق داشت و از نفت سیاه به عنوان سوخت استفاده می نمود. 1- دستمزد حمامچی: از زمان صفویه تا قاجار و پهلوی در هر منطقه ای هزینه های حمامی متفاوت بوده و از راههای متفاوت پرداخت می شده است. ولی در منطقه رزن بحث پول دادن و پرداخت دستمزد به صورت قِران و ریال و تومان تا چند دهه پیش، رایج نبوده است. به طوریکه از سال 1344 به بعد بحث پرداخت ...
پسر نوجوان را به خانه دایی ام بردم تا علی او را اذیت و آزار کند - من پشت در خانه نگهبانی می دادم
دایی ام بردم تا علی او را اذیت و آزار کند / من پشت در خانه نگهبانی می دادم با دیدن رفتارهای سوسن در کنار نامزدم حس بدی داشتم / باقر گفت با این فکرهای احمقانه به خواهرم تهمت می زنم! کار زشت دختر تهرانی با دو پسرجوان در خودرو / من رفتارهای داشتم که آن دو به من نزدیک شدند زن جوان را برای نگهداری از پسر بچه هایم استخدام کردم / چند روز قبل متوجه واقعیت بسیار کثیفی شدم ...
"گوسفندچرانی" در خط مقدم داعش!+عکس
. روز حرکت کردیم. وقتی مطمئن شدیم داعشی ها رفته اند، راه افتادیم. آن پسر بزرگتر خودش را عمر معرفی کرد و گفت که در سال 2002 به دنیا آمده است. عمر برادرانش را نیز اینگونه معرفی می کند که 13 و 11 ساله هستند: تابستان دو سال پیش، وقتی غریبه ها به روستا آمدند، ما دام ها را برای چرا به فاصله ای دورتر بردیم. حتی نمی دانستیم که چه اتفاقی افتاده؛ پدر و مادرم و دیگران فرار کرده بودند. وقتی به ...
اشعارشهادت حضرت رقیه(س) ویژه ماه صفر
...> حرف کنیز ی زدن چه فایده دارد... گریه فقط می کنم اگر که بیاید طفل، بساطی برای ناز ندارد مقنعه و گوشواره در که بیاید شاعر:علی اکبر لطیفیان یک نیمه شب بهانهٔ دلبر گرفت و بعد قلبش به شوق روی پدر پر گرفت و بعد اما نیامده ز سفر مهربان او یعنی دوباره هم دل دختر گرفت و بعد آنقدر لاله ریخت به راه مسافرش تا خواب او تجلی باور گرفت و بعد آخر ...
مادری که به رفتارهای پسرش در مدرسه مشکوک شده بود به واقعیت کثیفی پی برد + عکس
داشتم که آن دو به من نزدیک شدند زن جوان را برای نگهداری از پسر بچه هایم استخدام کردم / چند روز قبل متوجه واقعیت بسیار کثیفی شدم راننده پراید مشکی به زودی اعدام می شود / او در حین عمل شیطانی مرا با اسم صدا می زد دختر جوان بعد از ازدواج با پیر مرد 68 ساله باحقیقتی باورنکردنی روبه رو شد سر زده به اتاق پسرم رفتم و آنچه دیدم قابل باور نبود / شوهر بی غیرتم در چشمانم زل زد و گفت مگه خارجی ها را نمی بینی ... ...
توضیحات شرکت پویا زرکان در مورد درج یک خبر
دره پایین همجواری دارد. قبل از فعالیت معدن شغل اهالی روستا دام داری، قالی بافی، کشاورزی به صورت دیمی بوده است، در حال حاضر تعداد 350 نفر از اهالی روستا در معدن آق دره شاغل می باشند که در چند سال اخیر با ریسک پذیری و حمایت مسئولین شرکت پویازرکان با آموزش پرسنل روستایی به حرفه های اپراتوری دستگاه های لودر، بلدوزر، بیل مکانیکی، حفاری و رانندگی پایه یک گام موثری، در بومی سازی پرسنل برداشته است، تقریباً ...
از حصار قلعه به حیاط مدرسه
روزنامه شهروند نوشت: مردها نشسته اند در چادر و فقط یکی از آنها سوار بر موتور در حیاط مدرسه منتظر است تا دانه های بامیه را که سهیلا از پوست درمی آورد، با خودش ببرد. اینها را می برند برای کاشتن در زمین های اطراف قلعه سیمون اسلامشهر. همان جا که سال ها کارشان کشاورزی بوده. همان قلعه ای که حالا خرابش کرده اند تا برای این 51خانوار خانه جدید بسازند. 18 خانواده ساکن مدرسه شده اند. 8 خانواده هم ساکن ...
ماجرای جواد علی حسناوی جوان لرستانی-عراقی که در دفاع از حرم به شهادت رسید/ روایت مادر از فرزند شهیدش+ ...
شناسی هست و محسن مهندس برق ولی بیکار و محمد مهدی هم محصل هستند. شهیدی که در کودکی آروزی شهادت در فلسطین را داشت؛ کودکی جواد خیلی آرام بود و زمانی که کوچک بود باباش او را بالای دیوار حیاط مان می گذاشت اذان می گفت و با اینکه کوچک بود ولی هی می گفت که من بزرگ بشوم می روم فلسطین جواد در مدرسه شاگرد مودب و مرتب بود بچه درس خوان و همیشه معتقد به دستورات دینی بود فرزندم آقا جواد فارغ ...
حمله وحشیانه نظافتچی های شیطان صفت به دانش آموز بی گناه / خانواده قربانی از مقامات مدرسه شکایت کردند
بردم تا علی او را اذیت و آزار کند / من پشت در خانه نگهبانی می دادم با دیدن رفتارهای سوسن در کنار نامزدم حس بدی داشتم / باقر گفت با این فکرهای احمقانه به خواهرم تهمت می زنم! کار زشت دختر تهرانی با دو پسرجوان در خودرو / من رفتارهای داشتم که آن دو به من نزدیک شدند زن جوان را برای نگهداری از پسر بچه هایم استخدام کردم / چند روز قبل متوجه واقعیت بسیار کثیفی شدم ...
جریان های عمده در ادبیات معاصر عرب
علم می شود و با مطالعه ی داروین به پیشرفت و ترقی و افکار جدید شوقمندانه دل می بندد. اما جامعه، مقامی را که به اعتقادش حق اوست، برایش قائل نمی شود، و وی رفته رفته درباره ی خود و همه چیز شک می کند و آدمی منزوی و تنها می گردد. برادرزاده هایش در حوالی سال 1940 بیست ساله اند. یک تن از آنان، جاه طلب بی وجدانی است که می خواهد به هر قیمت در زندگی کامیاب شود، حال آنکه پسر عموهایش که دو برادرند، راه دیگری ...