سایر منابع:
سایر خبرها
در حقوق های نجومی گویا دعوای این بود، سر و صدایی راه بیفتد و 20 میلیون تصویب شود!
برای من بخرد. یک بار یک پیراهن یقه کیپ بود که گفتم پدر برای من بخرد، پدرم قدری استنکاف کرد؛ مادرم یقه پدرم را گرفت و گفت این تا حالا هیچ چیز از شما نخواسته است. پدر من هم پدری نبود که از من عذرخواهی کند اما از من عذرخواهی کرد و پیراهن را خرید. - ابتدا خواستند پول را به شما بدهند اما شما قبول نکردید. افروغ: بله. - پدرسالار بودند! افروغ: بله. از من می فهمید ...
در تربیت بچه ها افراط نکنید!
. مصداق مناسبی ازاین قبیل آثار، مقاله ای است با عنوان کودک سالاری 19 که منتقد محافظه کار، جوزف اپستین، به تازگی آن را در ویکلی استاندارد20 به انتشار رسانده است. اپستین می نویسد: مادرم هرگز برای من نمی خواند و پدرم من را به هیچ مسابقۀ بیس بالی نمی برد . آن ها هیچ عکسی از او نمی گرفتند و به او هیچ ابراز عشقی نمی کردند. اپستین می گوید در سال های 1940 و 1950، سال های کودکی او، رویکرد عمومی به ...
دختر 14 ساله نمی دانست با پای خود به خانه مردان شیطان صفت می رود
دخترم به خانه مان آمد / در اتاق خواب موضوعی را با او مطرح کردم که او به شدت عصبانی شد عمل بسیار زننده و زشت زن جوان با برادر زاده اش / من در آن زمان به شدت مست بودم +عکس پدری که به خاطر بالش اضافه مدعی آزار و اذیت به دخترش بود +عکس زمانی که سوار موتور دوست پسرم بودم پدرم ما را دید و .. زن مطلقه را به عقد موقتم در آوردم / روزی او ادعایی کرد که خیلی وحشت کردم! معجزه دیگر از کاروان پیاده روی زائران امام رضا (ع) +تصاویر مادرم مرا در اختیار مرد صاحبخانه قرار می داد / مادرم مرد خبیث را ترغیب می کرد و گریه هایم هم اثری نداشت ...
دوست دخترم به خانه مان آمد / در اتاق خواب موضوعی را با او مطرح کردم که او به شدت عصبانی شد
زمان به شدت مست بودم +عکس پدری که به خاطر بالش اضافه مدعی آزار و اذیت به دخترش بود +عکس زمانی که سوار موتور دوست پسرم بودم پدرم ما را دید و .. زن مطلقه را به عقد موقتم در آوردم / روزی او ادعایی کرد که خیلی وحشت کردم! معجزه دیگر از کاروان پیاده روی زائران امام رضا (ع) +تصاویر مادرم مرا در اختیار مرد صاحبخانه قرار می داد / مادرم مرد خبیث را ترغیب می کرد و گریه هایم هم اثری نداشت ...
هدفم خوشرنگ ترین مدال پارالمپیک است!
حمایتی شود یا خیر؟ من اصلی ترین درخواستی که از آنها دارم و حدود سه سال است که پیگیر هستم، این است که بتوانم جایی مشغول به کار شوم که هم امید به آینده ام افزون شود و هم از پس هزینه های خودم برآیم تا اینقدر شرمنده ی پدرم نباشم. اما من را مثل توپ فوتبال شوت می کنند به استانداری، استانداری به اداره ی کل ورزش، از آنجا به بهزیستی و... . -درست است، می دانم شرایط خیلی سختی است و تأمین ...
مدتی بود به همسرم مشکوک شده بود /در خانه ام ضبط صوت کار گذاشتم و ...
با او مطرح کردم که او به شدت عصبانی شد عمل بسیار زننده و زشت زن جوان با برادر زاده اش / من در آن زمان به شدت مست بودم +عکس پدری که به خاطر بالش اضافه مدعی آزار و اذیت به دخترش بود +عکس زمانی که سوار موتور دوست پسرم بودم پدرم ما را دید و .. زن مطلقه را به عقد موقتم در آوردم / روزی او ادعایی کرد که خیلی وحشت کردم! معجزه دیگر از کاروان پیاده روی زائران امام رضا (ع) +تصاویر مادرم مرا در اختیار مرد صاحبخانه قرار می داد / مادرم مرد خبیث را ترغیب می کرد و گریه هایم هم اثری نداشت ...
من عاشق همسرم بودم / مزاحمت های خواهر زنم تمامی ندارد
مان آمد / در اتاق خواب موضوعی را با او مطرح کردم که او به شدت عصبانی شد عمل بسیار زننده و زشت زن جوان با برادر زاده اش / من در آن زمان به شدت مست بودم +عکس پدری که به خاطر بالش اضافه مدعی آزار و اذیت به دخترش بود +عکس زمانی که سوار موتور دوست پسرم بودم پدرم ما را دید و .. زن مطلقه را به عقد موقتم در آوردم / روزی او ادعایی کرد که خیلی وحشت کردم! معجزه دیگر از کاروان پیاده روی زائران امام رضا (ع) +تصاویر مادرم مرا در اختیار مرد صاحبخانه قرار می داد / مادرم مرد خبیث را ترغیب می کرد و گریه هایم هم اثری نداشت ...
زن مطلقه را به عقد موقتم در آوردم / روزی او ادعایی کرد که خیلی وحشت کردم!
.. زن مطلقه را به عقد موقتم در آوردم / روزی او ادعایی کرد که خیلی وحشت کردم! معجزه دیگر از کاروان پیاده روی زائران امام رضا (ع) +تصاویر مادرم مرا در اختیار مرد صاحبخانه قرار می داد / مادرم مرد خبیث را ترغیب می کرد و گریه هایم هم اثری نداشت
دخترم بی آبرویی می کند / او با یک پسر تهرانی دوست شده و مدام از خانه فرار می کند
رنگ و بوی عاشقانه گرفت. دیگر به چیزی جز ازدواج با شهباز نمی اندیشیدم و او تمام روح و روان مرا تسخیر کرده بود. مدتی بعد از این آشنایی رایانه ای، او را دعوت کردم تا یکدیگر را در مشهد ملاقات کنیم. او هم خواسته مرا پذیرفت و ما در یکی از پارک های نزدیک محل سکونتم قرار گذاشتیم، اما آن روز وقتی به منزل بازگشتم فهمیدم که پدرم از ارتباط من و شهباز آگاه شده است این گونه بود که سرزنش های خانواده ...
آزار واذیت وحشیانه و مکرر زن جوان در قبرستان تاریک +تصاویر
...> زمانی که سوار موتور دوست پسرم بودم پدرم ما را دید و .. زن مطلقه را به عقد موقتم در آوردم / روزی او ادعایی کرد که خیلی وحشت کردم! معجزه دیگر از کاروان پیاده روی زائران امام رضا (ع) +تصاویر مادرم مرا در اختیار مرد صاحبخانه قرار می داد / مادرم مرد خبیث را ترغیب می کرد و گریه هایم هم اثری نداشت ...
زمانی که سوار موتور دوست پسرم بودم پدرم ما را دید و ..
اینکه پس از رضایت هر دو خانواده، این ازدواج شکل گرفت. ابتدا قرار بود که چهار سال در دوران عقد بمانیم تا هم درس من تمام شود و هم برزو سربازی اش را پشت سر بگذارند؛ اما همان سال اول دوران عقد باردار شدم. زن جوان افزود: من در خانه پدرم بودم و برزو در خانه پدرش. بیچاره مادرم یکی از اتاق های خانه را آماده کرده بود و هروقت مهمانی می آمد، می گفت هانیه و شوهرش اینجا زندگی می کنند. در ماه هفتم ...
مادرم مرا در اختیار مرد صاحبخانه قرار می داد / مادرم مرد خبیث را ترغیب می کرد و گریه هایم هم اثری نداشت
موتور دوست پسرم بودم پدرم ما را دید و .. زن مطلقه را به عقد موقتم در آوردم / روزی او ادعایی کرد که خیلی وحشت کردم! معجزه دیگر از کاروان پیاده روی زائران امام رضا (ع) +تصاویر مادرم مرا در اختیار مرد صاحبخانه قرار می داد / مادرم مرد خبیث را ترغیب می کرد و گریه هایم هم اثری نداشت ...
هدیه شوم شب عروسی داماد را هوایی کرد / فیلم گفتگو با شبح آبادان + عکس
کار ماموران پلیس آگاهی آبادان قرار گرفت. در ادامه مسلم که اصرار بر بی گناهی داشت و خود را بدون سابقه و 23 ساله معرفی کرده بود در اختیار تیم تشخیص هویت قرار گرفت و پس از انگشت نگاری مشخص شد که مسلم 18 ساله است و 7 سابقه زورگیری و سرقت دارد و همین کافی بود تا متهم جوان پرده از راز زورگیری هایش بردارد. مسلم به ماموران گفت: 10 ماه پیش از آزاد شدم و پدرم که در وضعیت مالی خوبی قرار ...
معجزه دیگر از کاروان پیاده روی زائران امام رضا (ع) +تصاویر
اش / من در آن زمان به شدت مست بودم +عکس پدری که به خاطر بالش اضافه مدعی آزار و اذیت به دخترش بود +عکس زمانی که سوار موتور دوست پسرم بودم پدرم ما را دید و .. زن مطلقه را به عقد موقتم در آوردم / روزی او ادعایی کرد که خیلی وحشت کردم! معجزه دیگر از کاروان پیاده روی زائران امام رضا (ع) +تصاویر مادرم مرا در اختیار مرد صاحبخانه قرار می داد / مادرم مرد خبیث را ترغیب می کرد و گریه هایم هم اثری نداشت ...
مادرم دوست پسرداشت / پای من هم به خانه مرد همسایه باز شد
به خاطر بالش اضافه مدعی آزار و اذیت به دخترش بود +عکس زمانی که سوار موتور دوست پسرم بودم پدرم ما را دید و .. زن مطلقه را به عقد موقتم در آوردم / روزی او ادعایی کرد که خیلی وحشت کردم! معجزه دیگر از کاروان پیاده روی زائران امام رضا (ع) +تصاویر مادرم مرا در اختیار مرد صاحبخانه قرار می داد / مادرم مرد خبیث را ترغیب می کرد و گریه هایم هم اثری نداشت ...
تازه داماد داخل جهیزیه میکروفون جاسازی کرده بودم تا مدرکی شوم علیه عروس جوان به دست بیاورم که ... + عکس
دوران عقد از محمد جدا شود اما او همسرش را دوست داشت و راضی به طلاق نبود. حتی یکبار با هم به دادگاه رفتند اما چون قاضی آنها را به ادامه زندگی دعوت کرد دخترم از جدایی منصرف شد. آنها با هم یک خانه اجاره کرده بودند و وسایل جهیزیه را می خریدند و به خانه جدید می بردند. قرار بود به زودی جشن عروسی را برگزار کنند که محمد دست به این زد. من به هیچ قیمتی حاضر به گذشت نیستم و برایش قصاص می خواهم. ...
پدری که به خاطر بالش اضافه مدعی آزار و اذیت به دخترش بود +عکس
دخترم به خانه مان آمد / در اتاق خواب موضوعی را با او مطرح کردم که او به شدت عصبانی شد عمل بسیار زننده و زشت زن جوان با برادر زاده اش / من در آن زمان به شدت مست بودم +عکس زمانی که سوار موتور دوست پسرم بودم پدرم ما را دید و .. زن مطلقه را به عقد موقتم در آوردم / روزی او ادعایی کرد که خیلی وحشت کردم! معجزه دیگر از کاروان پیاده روی زائران امام رضا (ع) +تصاویر مادرم مرا در اختیار مرد صاحبخانه قرار می داد / مادرم مرد خبیث را ترغیب می کرد و گریه هایم هم اثری نداشت ...
روایتی از سرگذشت چند زن زندانی در قرچک
.... مادرم هی می گفت کرایه خانه نداریم. پدرم هم 12 سال است که فوت کرده. من عشق بازیگری بودم، خیلی دوست داشتم پی اش را بگیرم و بازیگر شوم ولی مجبور شدم بروم توی تولید کیف و کفش کار کنم. یک روز طبقه بالا بودم که صاحبکارم از پشت خودش را به من نزدیک کرد، هرچی جیغ و داد کردم فایده نداشت. همه فروشنده ها را بیرون کرده بود و کسی نبود که به دادم برسد. همانجا بهم تجاوز کرد. 9 ماه این داستان ادامه داشت و ...
به ارتفاع یک متر در خانه ام سناریو دارم/ برخی برای رونق تجارت خانه سینما فیلم می سازند
افتادی که در سریال ستایش گفتم با آن ژست اجرا نکردم. تقریبا همه خاطرات را گفتم. دکتر شریعتی تمام وجودش برای من خاطره است، تنها خاطره خوب من این بود که شاگرد دکتر شریعتی شدم. در زندگی من خیلی ها تاثیر داشتند؛ اول مادرم که یک نوازنده حیرت انگیز تار بود و زمان خوابیدن در کودکی با ساز مادرم می خوابیدم و تا آخرین روزی که من کار تئاتر در مشهد انجام می دادم مادرم برایم هر شب یک جایزه تهیه می کرد ...
تزویج هگل با هگل
آکادمیسین ها و شارحان هگل از خودش پایین تر است: این سیستمی است که نمی تواند مرا جذب کند چون در آن صورت خود سیستم می پاشد و قوی تربودن من مشروط به بیرون ماندن از این دستگاه و حمله بی وقفه به آن است. کیرکگور در نوشته هایش اشاره می کند تاریخ فلسفه آن قدر جلو رفته که نیاز به یک سقراط جدید دارد، پس من سقراط دانمارکی می شوم. بنابراین، همان طور که تراژدی جدید با داستان شاهزاده دانمارکی (هملت) شروع شد داستان ...
از عارضه افسردگی دوران بارداری چه می دانید؟
به گزارش شفاف، از خودش، خانه و حتی شوهرش بدش آمده بود. کمی بعد از وقتی که نتیجه سونوگرافی نشان می داد خدا هدیه ای به او و همسرش داده است، مدتی پس از آن که فهمید دارد مادر می شود... غم و غصه در دلش لانه کرده بود؛ اما نمی دانست چرا احساس گناه می کند. شاید به این خاطر که خودش را باعث و بانی تولد آدم پاکی می دید که ممکن است نتواند با سختی های زندگی کنار بیاید. جنینی که در شکمش داشت شکل می ...
عماد افروغ: پدرسالار نیستم
طبع داری توضیح داد: واقعاً درست بود و از بچگی به من می گفتند علو طبع داری. من هیچگاه به پدرم نگفتم چیزی برای من بخرد. یک بار یک پیراهن یقه کیپ بود که گفتم پدر برای من بخرد، پدرم قدری استنکاف کرد؛ مادرم یقه پدرم را گرفت و گفت این تا حالا هیچ چیز از شما نخواسته است. پدر من هم پدری نبود که از من عذرخواهی کند اما از من عذرخواهی کرد و پیراهن را خرید. ابتدا خواستند پول بدهند اما قبول نکردم. پدرسالار بودند ...
چیریچ: نه پادشاهم، نه فرمانده و نه امپراطور، مرا «آقای چیریچ» صدا کنید/ یک بی سواد کتاب حافظ ...
خورد * دوره مربیگری با دوره ای که بازی می کردم اصلاً قابل مقایسه نیست * آرزوی من این است که با ایران قهرمان المپیک شوم * اهمیتی نمی دهم که کسی در ایران مرا نشناسد * اگر برای خودم ارزش قائل نباشم، حتی لگدی هم به سمتم پرتاب نمی شود * ما صرب ها حمله نمی کنیم، اما هیچ گاه عقب هم نمی نشینیم * عاشق میرزاقاسمی هستم! * فوتبال را ...
سوپراستار خجالتی سینما که هرگز نمی خواست بازیگر شود!
روز نو : گاردین نوشت: شاهرخ خان که اکنون 51 سال دارد، همچنان بزرگترین سوپراستار بالیوود است. بر اساس گزارش مجله فوربز درآمد او در سال 2016 حدود 33 میلیون دلار تخمین زده شده است. او تاکنون در بیش از 70 فیلم هنرنمایی کرده است و در جهان به عنوان هنرپیشه ای محبوب به حساب می آید. شاهرخ خان که اخیرا سوئیتی در یکی از هتل های مرکز شهر لندن کرایه کرده بود، برای انجام این مصاحبه ...
زندگینامه دکتر غلامحسین صدیقی، پدر جامعه شناسی ایران
. درجلسه ی بعدی دادگاه ، دکتر صدیقی که در زندگی نه از کسی بیم و نه به کسی امید داشت و به مقام و مسند طمع نمی ورزید، اظهار کرد: " معمولاً می گویند خدا، شاه، میهن. اما من اگر گناه است و باید اعدام شوم عرض می کنم : خدا، میهن، شاه ". او از بنیانگذاران کنگره ی هزاره ی ابو علی سینا بود و هنگامی که کنگره در اردیبهشت 1333 در همدان تشکیل شد در زندان لشکر 2 زرهی تهران به سر می برد. پروفسور لویی ...
دوست پسرم 8 سال از من کوچکتر است / انگشت نمای خاص و عام شده ام!
دختر 32 ساله ای که به خاطر عدم ثبت واقعه ازدواج از جوان 24 ساله ای شکایت کرده بود در حالی که عنوان می کرد انگشت نمای خاص و عام شده ام و مورد تمسخر نزدیکانم قرار گرفته ام، به تشریح چگونگی آشنایی خود با جوان مورد ادعایش پرداخت و به کارشناس اجتماعی کلانتری احمدآباد مشهد گفت: حدود 6 ماه قبل وقتی از مراسم عزاداری بازمی گشتم با ارژنگ آشنا شدم. آن روز به هر بهانه ای سعی می کردیم کنار یکدیگر قرار بگیریم ...
ستاره دیروز طنزهای تلویزیونی/ از حس شهرت اشباع شده ام
و هرچه می گویم ریسه می روند. از آنجا شروع به کار نمایش کردم و بعد در دوران سربازی هم این قضیه ادامه پیدا کرد. سپس در دوران دانشگاه با همسر مهربان و خوب سعید آقاخانی، خانم گلرخ حقیقی و دیگر دوستان چون فرهاد اصلانی، فرهاد جم، الهام پاوه نژاد، امیر آتشانی و نادر سلیمانی همکلاسی بودم. ما در آنجا یک جشن فارغ التحصیلی برگزار کردیم که فیلم این مراسم به دست مهران مدیری رسید. او کار را دید و خواست چند ...
ابراهیم حقیقی: از این عشق خلاصی ندارم تابلوهایی با رنگ و بوی اشعار حافظ در گالری آ
معاصر گشتم و اول از همه با عکس کودکی خودم، پدرم و مادرم، روبرو شدم که این عکس ها همگی نقش هستند، در حالی که خود آن انسان ها دیگر وجود ندارند، حتی من هم دیگر آن کودک نیستم ولی عکس و نقشم در آلبوم وجود دارد. همچنین از عکس های دوره پهلوی اول که فیگور و آرایش ها آن با امروز تفاوت فاحشی دارند و تصویر سازی های کتاب های دعا نویسی و طلسم آثارم بهره بردم. آیا خلق این خط نگارها تداوم پیدا خواهد ...
چند روایت از قصۀ بی قراری یک کارگر ساده...
می کند. ان شاءالله فردا می آید زیارت امام رضا(ع). گفتم خوب شهدا را به زیارت امام رضا می آورند. گفت نه خواهر فقط یک امانتی از طرف ناصر برای شما دارم. می شه لطف کنید آدرس منزلتان را بدید؟ من فهمیده بودم اما چیزی نمی توانستم بگویم. با ترس و گریه آدرس را به او دادم. بعد از این تماس، به خودم گفتم بگذار آماده شوم. فردا برای این خبر مردم جمع می شوند. حیاط خانه ما خیلی بزرگ بود. ساعت 3 شب تمام خانه ...
شب نامزدی دامن را لکه دار کرد و ناپدید شد /خودم را زود باختم!
همه چیز مرده بود، اکنون تنها من بودم و وسعت بی رحمی این دنیای پهناور. من بودم و من و فقط من! پس از ترک خانه امان نخستین جایی که برای رفتن به نظرم رسید، خانه " ژاله " بود. دوست شهرستانیم که برای تحصیل به تهران آمده بود. پولهایم آن قدر نبود که کفاف هزینه زندگی کردن در خانه دیگری را بدهد. ژاله راحت قبول کرد که هم خانه اش شوم. روز و شب کار می کردم تا چیزی دستم را بگیرد. روزهای گرسنگی ...