سایر منابع:
سایر خبرها
با معتادان یقه سفید آشنا شوید/ شیشه و کراک صدرنشین!
می گویند و تقریبا همه متفق القول از تغییر الگوی مصرف از سمت مخدرها به محرک ها سخن می گویند. دکتر جزینی قائم مقام دبیر کل ستاد مبارزه با مواد مخدر: طبق آمار شیوع شناسی سال 90، چهار درصد دانش آموزان که اغلب در سن 16 تا 17 سالگی قرار دارند یک بار محرک شیشه را مصرف کرده اند که اکثر این مصرف مواد مربوط به شب امتحان است. به گفته جزینی حشیش، تریاک، هروئین، ال اس دی و شیشه در بین دانشجویان که ...
واکنش آیت الله خوانساری هنگام شنیدن غیبت
. به درستی که وصول به خدا (این که انسان وصل شود) یک سفر است. باید بروی، بروی، تا به خدا متّصل شوی. دیدی حاجیان سفر می کنند تا به دور بیت برسند. این جا هم می گوید باید سفر کنی تا به خدا برسی. امّا در ادامه می فرماید: این به وجود نمی آید جز در عبادت شبانگاهی. این که انسان شب قیام کند و اهل عبادت باشد. همه خوابند، او بیدار. خلوت دلدادگان با خدا. عشق بازی در این سفر. آن وقت این راه بندگی را باز می کند ...
مضحک ترین روز سال
سرویس بین الملل قم نیوز: تقویم را ورق می زنم، روزها و هفته ها را رد می کنم تا به خنده آورترین روز سال برسم؛ روز جهانی حقوق بشر! دیگر تقویم را ورق نمی زنم و به صفحه خالی ای که جلوی رویم باز مانده است، خیره می شوم. کمی بعد، از لابه لای سطرهای سفید، خطوط نانوشته آشکار می شوند. در خط اول، کودک گرسنه آفریقایی را می بینم که بر گور کوچک برادرش می گرید، اما فقط تا نیمه های خط، صدایش را می شنوم ...
آرزویش بی نشانی بود و پیکرش در سوریه جاماند/ دستمال اشک آلود حاجی را برایمان سوغات آوردند
ولی به خوبی در چهره اش می توانست فهمید که از رسیدن به ارزوی همیشگی اش باز ماند و به من می گفت: رقیه خانم، چون شما دلت راضی نبود من برگشتم و باید به زودی رضایت قلبی شما را به دست آورم تا شهید شوم. قبل از رفتن با اینکه اهل نوشتن نبود، از من درخواست کرد که وقایع هر روز را در دفترچه های یادداشت کنم و من هر روز دلنوشته های خودم را با او در میان می گذاشتم. زمانی که بازگشت همان شب از من درخواست ...
سخنرانان ممنوعه در دانشگاه چه کسانی هستند؟
که به بسیج د اد یم به بقیه هم د اد ه ایم. بسیج خواست ورود ی ها را برد ارد و ما نگذاشتیم. ورود ی ها هنوز با د انشگاه آشنا نشد ه اند . برخورد ما با همه یکسان است. بچه های بسیج هم از ما گله د ارند ؛ مثل بقیه. ما طبق ضوابط کار می کنیم. یکی از ضوابط ما این است که د ختر از پسر باید جد ا باشد . از ضوابطی است که ابلاغ شد ه و د رست هم هست. 99 د رصد اتفاقی نمی افتد . آقایان و خانم هایی که اینجا هستند رعایت ...
گفتگو با بازیگر سریال معمای شاه
ندارند ولی طرفدار امام خمینی(ره) هستند که در صورت کسی نگاه نمی کند و روی زمین می نشیند. حتی برخورد و رفتار امام در من کودک نیز تأثیر عجیبی گذاشت. به نظر شما سینماگران چه میزان بر چرخه اخلاقی جامعه تأثیرگذار هستند؟ وقتی تصمیم گرفتم بازیگر و وارد این حرفه شوم، یک روز پدرم از کمربند مرا گرفت و تکانم داد و گفت این رو باز نکن به همه جا می رسی و این بزرگ ترین حرفی بود که پدرم به من گفت ...
از یادگاری تا درخواست انگشتر آقا
گردد و شروع می کند با میکروفون جلوی رهبر بازی کردن! در همین شلوغی ها، عروس شهید مختاربند از جایش بلند می شود و از آقا می پرسد: من چه کار بکنم؟ وظیفه ی من چیست؟ دارم درس می خوانم و هنوز بچه ندارم. تا سؤال عروس شهید تمام شد، آقا با لحنی بسیار جدی و سریع جواب دادند: - اوّلاً بچه دار بشوید؛ این یک. اینهایی که اول زندگی هی عقب می اندازند و می گویند حالا زود است، این ناشکری است. این ...
گفت وگو با گروه پالت : دوران اصول گذشته
...> روزبه: امید و کاوه را دوست دارم. توی مردم زندگی می کنند... این دوستان نمی دانند مردم تهران چه شکلی هستند. فقط کافه های خاص می روند و آدم های خاص را می بینند و واقعا مردم تهران را ندیده اند... امید: وقتی تمام بچگی من توی تهرانپارس گذشته چطور می توانم نماینده بچه های منطقه یک باشم؟ این تجربه شخصی من است و شهر من بخند اصلا بسته شاد و شیکی نیست. شهر من بخند از نخندیدن شهر می آید. مثل کسی ...
گشتی در قدیمی ترین قنادی های ارامنه تهران
قنادی های ارامنه در تهران. وارد قنادی که می شوم، اولین چیزی که نظرم را جلب می کند چیدمان متفاوت یک کافه قنادی کوچک با همان سبک قدیمی است. سمت راست ویترین شکلات های دست ساز و شیرینی های تر و سمت چپ شیرینی خشک و کیک های خانگی است. بر خلاف سایر قنادی ها ، مشتری مجبور نیست یک کیک درسته بخرد و می تواند هر تعداد تکه ای که لازم دارد بخرد. مارمالاد ها و تارت های میوه ای اوریانت هم ...
شب شعر شرح مشتاقی در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد
هنوز هست این دم فقط ممد حیات است و باز شکر در بازدم که فرصت آهی هنوز هست شکر خدا به میمنت بوی و روی دوست روز و شب سپید و سیاهی هنوز هست * عشق شیرازه فتوانی کسی هست که نیست گوهری در دل دریای کسی هست که نیست گرچه بیدار دلی شرح ره منتظر است خواب دلبسته رویای کسی هست که نیست چشم آلوده نشد لایق دیدار ولی چشم دل محو تماشای کسی هست که ...
هر کسی می گوید مدافعان حرم برای پول می روند یزیدی است
و عذرخواهی کردم. *اگر شهید شوم تو چکار می کنی؟ یکبار گفت اگر من شهید شوم تو چکار می کنی؟ گفتم: خدا مواظب منه، تو نگران نباش. می گفت دلم می خواهد امیر محمد را طوری تربیت کنی که خدا دوست دارد. سه شنبه ساعت 12 شب زنگ زدم و نیم ساعتی حرف زدیم. صداش خیلی خسته بود. گفتم: چقدر صدایت خسته است. علی عادت نداشت از خستگی بگوید در همه این مدت زندگی یکبار نشنیدم بگوید خسته ام. این بار هم نگفت فقط ...
ساعت پنج، میدان ونک
...، این رفیق صمیمی ما عجب چشم عقاب واری دارد. چطور از اینجا آن مغازه آن طرف خیابان را دیده است؟ می روم آن طرف خیابان، چند دقیقه جلوی در مغازه منتظر می مانم اما خبری از دوستم نمی شود. پیغام می دهم: من دم در مغازه هستم . می نویسد: شرمنده خریدم یه کم طول می کشه. یه کم دیگه دم مغازه واسا الان میام. اصلا بیا تو . می داند که خجالتی هستم و وقتی خریدی نداشته باشم، وارد مغازه نمی شوم. می نویسم ...
من یه دونه پا می خوام!
جعبه مداد رنگی است تا با آن نقاشی بکشد! در دل خوشحال می شوم که چقدر آرزوهای خوب و قابل برآورده شدنی و به خود قول می دهم دفعه بعد آرزوهایشان را همراهم بیاورم؛ سیب سوم اما دلم را به درد می آورد و اشکی که قرار بود با دیدن کودکان بی سرپرست و بیمار درآسایشگاه جاری شود زودتر از موعد غافلگیرم می کند: من یه دونه پا می خوام !!! خدا را شکر می کنم که درخت آرزوی ساختمان نیلوفر خالی است. **اتاق بازی خالی ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (341)
.... 36. روز جمعه اونقدر کسل کننده اس که حتی رو یخچالمون هم تاثیر گذاشته هی میاد در اتاقمو باز میکنه چند ثانیه بهم خیره میشه و بعد میره سر جاش. رقص کُردی روبرتو باجو و کارلوس دونگا 37. دوستم علوم سیاسی میخونه باباش بهش قول داده اگه معدلش بالای 18 باشه براش تاکسی بخره. 38. از هشت ساعت کاری تو اکثر اداره ها هفت ساعتش کارمندها دارند چالش مانکن تمرین میکنند ...
ناگفته های روزنامه نگار شاعرپیشه مراغه از استاد شهریار
کرد و جواب دادم که کتاب شعر بهجت تبریزی است. این مرد کتاب را از من گرفت و تفالی زد و شروع به خواندن شعر ' کار گل زار شود ....' کرد که از بخت خوش، من آن شعر را قبلا حفظ کرده بودم و با دیکلمه ادامه دادم: ' گر تو به بازار آیی/ نرخ یوسف شکند گر تو به بازار آیی/ ..... وقتی دایی من، محمد موسوی وارد داروخانه شد، این مرد خطاب به وی گفت: موسوی بیا و ببین این کودک چگونه شعر مرا دیکلمه می کند و من تازه ...
جانبازی که هنوز زخم های وحشتناک دارد
و به پادگانی که در آن دوره دیده بودم زنگ زد. آنها هم گفتند بله حسن یزدانی جزو ممتازان بوده. گوشی را که قطع کرد چشمانش پراز اشک شد و گفت باید واقعا تبریک بگویم و گفت حالا دیگر رضایت نامه از پدر و مادر بیاوری مشکلی نیست و من هم همان روز رضایتنامه آوردم و به جبهه اعزام شدم. آن روز انگار تمام دنیا را به من دادند و هیچوقت نمی توانم شادی و خوشحالی خودم را درقالب کلمات بیان کنم. شاید برای ...
از سگ های قاتل تا باندهای تبهکار در ترکیه در کمین گردشگران ایرانی
زخمی در حالی که مشخص بود مشت های متمادی به صورتش خورده در فرودگاه دیدم. او هم مانند من منتظر پرواز بود. از او درباره اتفاقی که برایش رخ داد پرسیدم. او گفت: در یکی از بهترین هتل های میدان تقسیم که اتفاقا امنیت بالایی هم دارد، اقامت داشتم. تا سه روز اول همه چیز خوب بود اما یک روز داشتم از هتل خارج می شدم که دو نفر آمدند و بعد از کتک زدنم، پول و پاسپورتم را برداشتند و فرار کردند. بعد از ...
آن شب در پشت بام مچ زنم را با دوستم گرفتم
روز مورخه 15 آذرماه سال جاری به درگیری منجر به جنایت با علیرضا اعتراف کرد. داوود در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: از چندی پیش بود که متوجه ارتباط همسرم با علیرضا شدم اما بواسطه روابط فامیلی و خانوادگی سعی در پنهان نگه داشتن موضوع را داشتم؛ حتی در چندین نوبت نیز به علیرضا اخطار داده بودم تا اینکه از مدتی پیش، همسرم به من فشار وارد می کرد که از یکدیگر جدا شویم اما من همچنان بواسطه همان ...
90/ قصه مترو
مزاحم نشم. شما می خوای بری، سوار شو . گفتم ، نه ، همه این ایستادن ده دقیقه نمی شود ولی چون شیفت پایانی شب هست خلوت می شه کم کم ... 5- 4 تا از این بچه های لوس و از این جوان هایی که احساس بامزه گی می کنند درست لبه سکو ایستاده بودند و همدیگر را هل می دادند. یعنی شوخی شون این بودو با صدای بلند و نخراشیده هم می خندیدند. چند بار رفت او نارو عقب کشاند اما باز هم تکرار می کردند. دست آخر زنگ زد تا ماموران ...
رسوم ازدواج در تهران قدیم
به گزارش تجارت امروز، روزنامه وقایع اتفاقیه آورده است: ماه ربیع الاول از آن نظر نزد مردم مبارک است که شب اول آن مبدأ هجرت حضرت رسول از مکه به مدینه بود و در این شب برای سلامت اطرافیان، حاجت هایشان را می گرفتند و دیگر آنکه نهم این ماه مصادف با امامت صاحب الامر(عج) بود و یکی از دستوراتی که سینه به سینه نقل شده و دیگران را به آن ترغیب می کرد، ماهی بود که در آن خواستگاری، عقد و عروسی و خانه خریدن ها ...
مصاحبه با میشل توبور؛ نویسنده ای که دو هزار کتاب نوشت!
نماینده یک فرهنگ بسیار بزرگ است، فرهنگی که در عین حال باستانی، کهن و نوین است. خوب البته دارم کم کم پیر می شوم، ولی باز هم اشکالی ندارد (می خندد). با آن همه عکس های زیبایی که من از شهرهای ایران دیده ام... (ما را از طریق یک راه پله به مکان پستو مانندی می برد تا کتاب- ابژه هایش را نشان بدهد. کتاب ها و نامه هایی که به اشکال مختلف از جمله در جعبه های کاغذی و چوبی با صفحات کولاژ نقاشی و غیره ...
تکِ فرهاد، محرومیت مطلق، غفلت مسئولین
...> مدیرمدرسه از اهالی فاریاب است ، معلم های مدرسه سرباز معلم هستند ومتاسفانه در حد اولیه آموزگاری . مدرسه ای بدون هیچ دانش آموزان چهره هایی آفتاب سوخته اما مهربان دارند دخترها خجالتی هستند ودرعین تعجب از کلاس اول تا پنجم ابتدایی چادرمی پوشند ومشخص است برخی مادرها چادر پاره شده خود را برای دختران شان کوتاه کرده اند برایم عجیب است این رو گرفتن وبعد متوجه می شوم اینجا هنوز به رسم قدیم ...
عملیات مطلع الفجر
...، مرتب این طرف و آن طرف می دوید و بچه ها را هدایت می کرد و تا رسیدن نیروی کمکی، طی حدود هفت الب هشت ساعت درگیری، دو گلوله دیگر هم خورد. در راه بازگشت غلامعلی از شدت ضعف در حال بیهوشی بود. منبع:کتاب عقابان بازان دراز- کتاب ستارگان آسمان گمنامی عاشق امام بود -به یقین می توانم بگویم هیچ وقت نام امام را بدون وضو ادا نمی کرد. وقتی تلویزیون تصویر ایشان را نشان می داد با عشق خاصی به ...
سفر راهیان نور، تنها خواسته پدر و مادر شهید نوجوان تهرانی
صدا در آمدن زنگ خانه، مادری مهربان با ته لهجه ای عربی به پیشوازمان می آید و به رسم مهمان نوازی، ما را به بالای خانه راهنمایی می کند. خانه ای که در عین سادگی، صفا و صمیمیتی دلنشین دارد. معلوم است که مادر شهید، خود به استقبالمان آمده است. برای پیدا کردن قاب عکسی از شهید، خیلی کنجکاوی نمی کنیم. دو قاب عکس از جوانی تنومند که لبخندی دلکَش بر لب دارد، در دو سوی اتاق قرار دارد و پدر ...
گفت وگو با رضا کیانیان درباره حمایتش از کمپین من دریاچه ارومیه هستم
در کمپین سین هشتم؛ سرپناه فعالیت می کردید. آن ماجرا به کجا رسید و چه شد که ناگهان از کمپین حمایت از دریاچه ارومیه سردرآوردید؟ لازم است کمی درباره چگونگی شکل گیری سین هشتم توضیح دهم. یک روز در کنار چمنکاری های بزرگراه حکیم منتظر دوستم ایستاده بودم تا با هم سر کار برویم. حدود ساعت 7صبح بود و در این ساعت فواره ها را برای آبیاری چمن ها باز می کنند و کارتن خواب هایی که در این فضاها هستند، با ...
نامه ی یک دانشجو به رهبری: از سیستان و بلوچستان، استان ثرومند اما محروم
...> من نه از روی خودخواهی و یا برای خوشگذرانی و نه برای فساد و ستمگری از شهر خود بیرون آمدم، بلکه هدف من از این سفر، امر به معروف و نهی از منکر و خواسته ام از این حرکت، اصلاح مفاسد امت و احیای سنت و قانون جدم، رسول خدا (ص) و راه و رسم پدرم، علی بن ابی طالب علیه السلام است. پس هر کس این حقیقت را از من بپذیرد (و از من پیروی کند) راه خدا را پذیرفته است و هر کس رد کند (و از من پیروی نکند) من با صبر و ...
گفت و گو با کارگر شرکت واحدی که کتک خورد/ خانواده شهیدم، 14 ماه جبهه رفته ام
جنگیدید؟ نه، به هیچ وجه. چرا؟ به خاطر مملکتم بود. اگر دوباره جنگ بشود، باز هم می روید بجنگید؟ بله، صد در صد. چه محکم می گویید بله! چون هم آن موقع مطمئن بودم، هم الان. یعنی ترسی ندارید؟ نه، چه ترسی. بالاخره آدم یک روز می میرد. مهم، کیفیت مرگ است. چندتا بچه دارید؟ یک پسر 18 ساله. ...
پیامک تبریک آغاز امامت امام زمان(عج)
...> . 'خانه تکانی'، رسم قدیمی همه 'منتظران' بهار است؛ خانه تکانی دل را برای رسیدن بهار دلها، مهدی زهرا فراموش نکنیم. . . . نهم ربیع الاول روز تجلی حاکمیت مستضعفان بر جهان، و روز نوید دهنده ی شکست نمرودیان و روز شادی شیعیان در تاجگذاری امام زمان(عج) مبارک باد. . . . رسول خدا فرمود: در دولت ...
یک عصر پاییزی با محمود دولت آبادی
پدر شده اند. دیگر لازم نیست آن بچه پدرش را سر کوچه بگذارد تا بمیرد. کافی است سری به کهریزک بزنید و ببینید چه کسانی، در حالی که سرپا هستند آنجا سپرده شده اند. بچه های شان آنها را سپرده و رفته اند. کدام پدر و مادر را در طبقه متوسط می بینید که چند تا از بچه های شان مهاجرت نکرده باشند. آنها حتی اگر با خانواده شان هم رفته باشند، باز بی پدر شده اند. در این چندساله تراژدی هایی در مقوله فقدان پدر رخ داده ...
رسم پرستش تو در عصر پنج شنبه
هوا برف-بارانی بود. یک لحظه فکر کردم چه قدر خوب است دبیرمان بگوید کلاس تعطیل است. یک لحظه دلم خواست کتابم را ببندم و از کلاس بیرون بروم. معجزه ی هیجان انگیزی داشت در حیاط رخ می داد. دوست داشتم بدون دغدغه ی درس و امتحان به بازی دانه های برف فکر کنم. وقتی رؤیاباف باشی، رؤیاها بی مقدمه سراغت می آیند، در سرت می چرخند، می خندند و ذهنت را به خیال های تازه باز می کنند. پاییز، در هم ...