سایر منابع:
سایر خبرها
موسوی منتقد هاشمی بود و هاشمی از این موضوع ناراحت بود/ کروبی می گفت درون صندوق های رای قیف گذاشته اند
برگزاری انتخابات ریاست جمهوری 88، آیا از سوی نهاد یا شخصی تحت فشار قرار گرفتید؟ ضرغامی: خیر؛ بنده تحت هیچ فشاری نبودم. سازمان صدا و سیما همیشه این توفیق را داشته که استقلالش حفظ شود چراکه بزرگترین سرمایه رسانه ملی، اعتماد ملی و حفظ استقلال است. در طول این مدت، کاملا حساسیت داشتم که استقلال سازمان صدا و سیما حفظ شود؛ به همین علت، زیر بار پخش گزارش صد روزه روحانی که وی 100 روز رئیس جمهور ...
پاسدار شهیدی از دیار مازندران که لحظاتی قبل از شهادتش دل نوشته ای برای پدر و مادرش از جنس حماسه و معرفت ...
و صالح تنها می رفت. سال اول محمدحسین را باردار بودم و سال بعد محمدحسین خیلی کوچک بود و ضعیف. نمی توانستم تنهایی از پس رسیدگی به او بربیایم. وقتی برمی گشت با ذوق و شوق فیلم های مراسم را به من نشان می داد. حتی یکبار در روزهای برگزاری مراسم چند شهید تفحص شده را بین جمعیت آورده بودند. واقعاًً عاشورای فکه را خیلی دوست داشت. *اولین سفر بعد از عقد برای اولین سفر به مشهد رفتیم. دلش ...
لحظه اولین دیدار همسر امام با امام
برادر داماد با خود از خمین آورده بود – همان که بعداً سالهای سال فرش اتاق ما بود – در اتاق نزدیک درب منزل انداختند ... همان اتاقی بود که عیناً در خواب دیده بودم. که شرح آن گذشت. دو اتاق دیگر هم با جهیزیه من مرتب شد. زمستان بود و ماه بهمن. جهزیه نسبتاً مفصلی داشتم... روز هشتم ماه رمضان 1348 بود که آقاجانم مرا صدا زد و گفت به من اجازه بده تا آقا سید احمد را وکیل کنم بروند حضرت عبدالعظیم و در آنجا صیغه ...
اگر شهدا مثل بی غیرت ها در خانه می ماندند امروز امنیّت نداشتیم
در کارهای مکانیکی وارد هستند. شما هم آچار به دست هستید پس. و یاد خاطره شان از حضور ارامنه در جنگ می افتند: من داشتم میرفتم جبهه؛ سال 59 بود؛ می رفتم [جبهه] و برای نماز جمعه می آمدم تهران، نماز جمعه را میخواندم و بعد راه می افتادم می رفتم [جبهه]. میرفتم در پایگاه دوم ترابری؛ آنجا یک سالنی بود؛ آنجا منتظر میشدیم تا هواپیمای سی130 می آمد و سوار میشدیم و میرفتیم. وارد سالن شدم، دیدم ولوله ی جمعیّت ...
پاسخ ایوبی به انتخاب ناگهانی مدیر عامل جدید انجمن سینمای جوانان
شد که در هیأت امنا جلسه ای با حضور خود ایشان داشتیم و برنامه های خود را در جلسه ای چالشی توضیح داد، بنابراین هیأت امنا نه کسانی هستند که ظاهری و صوری و نه به دست رئیس زیر بار مسئله ای بروند. او که در حاشیه جلسه معارفه موسوی صحبت می کرد درباره حضور نداشتن فرید فرخنده کیش مدیرعامل پیشین این انجمن هم گفت: اگر جای ایشان بودم حتما به این جلسه می آمدم چون ما با یک مدیر با تجربه روبرو هستیم که ...
زنگنه: 2 فرزند و دامادم خارج از کشور هستند
برایم تولد گرفتند. هر سال این سنت بود و مرحوم پدرم همیشه هدیه می دادند. اینکه کیک باشد نه اما تا موقعی که زنده بودند تولد مرا فراموش نمی کردند. خوشحال می شوم برایم تولد بگیرند. وی در پاسخ به اینکه چه زمانی معنای قدرت را احساس کردید، توضیح داد: هیچ وقت احساس نکردم. اینطوری نبود که از قدرت لذت ببرم. سیاستمدار نیستم زنگنه این پرسش ضیاء که چه روزی بود که متوجه شدید ...
روایتی از ننه علیِ جبهه ها
) رفتیم. در ابتدای جنگ من و چند نفر از خانم ها در ستاد پشتیبانی جنگ در کرمان بودیم و بعد به پشت جبهه رفتیم و تا زمانی که علی به شهادت رسید، من هم در این بخش بودم و در مناطق مختلف پشت جبهه از جمله اهواز، ایلام، قصر شیرین، شوش دانیال، آبادان، خرمشهر درواحد پشتیبانی حضور داشتم. ما برای خدا کار کردیم نه برای ثروت دنیا و فرزندان ما برای دفاع از دین، وطن و ناموسمان رفتند و هرگز پشیمان نیستیم. به عنوان یک مادر شهید تاکید من بر حجاب و کار برای جوانان است و جوان ها هم نباید منتظر کارهای خاص باشند. باید غیرت داشته باشند و تلاش کنند. ...
بازخوانی گفت و گویی مفصل با دنیا فنی زاده / دختری که به خواست پدر از بازیگری چشم پوشید
که به آن ها جان داده سخن گفته بود: چطور علاقه تان به کار عروسکی را کشف کردید؟ دبیرستان بودم، یکی از دوستان پدرم که از علاقه من به کار عروسکی خبر داشت، گفت قرار است کار عروسکی انجام دهد و من می توانم در بخشی از این کار باشم. اضطراب داشتم. می ترسیدم مرا آن طوری ببینند که پدرم را می دیدند. پدرم سال ها کار کرده بود و حالا یک کارنامه کاری داشت، ولی من نام فنی زاده را به دوش می ...
تشکل های مردمی ایرانی پای کار مشکلات خانواده شهدای فاطمیون
آمد بوده و کمک شده است. همچنین گروه های مردمی برنامه هایی برای تشییع شهدا ترتیب می دهند که عموما می آیند و ابراز همدردی می کنند و به خانواده ها تبریک و تسلیت می گویند. یک نمونه آن را در فشافویه شاهد بودم که در یک مراسم تشییع قریب 2 هزار نفر شرکت کرده بودند. مردم خودشان اقدام می کردند و بنر می زدند. برای مردم این شهدا خیلی ارزشمند هستند و از آن ها استقبال می کنند. بعد از تشییع هم مراسم می گرفتند ...
یک سال است تلویزیون ندیدم!
و مراسم هایی است که در خارج از صداوسیما برگزار می شود. شما هم کار جدی انجام دادید و هم طنز، کدام را بیشتر ترجیح می دهید؟ – علاقه من به کار خوب است و اگر کار جدی خوبی پیشنهاد نشود، به این دلیل که تا به حال کار جدی انجام ندادم، قبول نمی کنم. معمولا کاری که با معیارهایم مطابقت داشته باشد و بهتر باشد را قبول می کنم. شما جزو افرادی هستید که از پس تیپ سازی برآمدید و در ...
9 دی با قاب عکس "حسین" صف اول راهپیمایی بودم/دیدار با رهبر انقلاب دلم را آرام کرد/ سال 88 روز مادر ...
که چرا اینقدر گریه می کنی مادر! که دیدم رنگش سیاه شد و نفسش بالا نیامد. خواهرهایش گفتند مادر! حسین را کشتی... از فردای آن روز رنگ بچه ام طبیعی شد و با دفع کردن تمام سمومی که در بدنش جمع شده بود حالش کاملا خوب شد! گویا آن ضربه کوچکی که من به پهلوی او زدم کار همان جراحی نکرده دکترها را برای بازگشت سلامتی حسین انجام داد! دکتر بیمارستان که از تغییر ناگهانی حال حسین بسیار متعجب شده بود از او عکسی گرفت ...
سعید پیش از آنکه استاد کاراته باشد مربی اخلاق بود
) سربلند هستم. خدا را شکر می کنم. زهرا مسلمی خواهر شهید شما خواهر بزرگ تر شهید بودید. به عنوان یک خواهر بزرگ تر آقا سعید ته تغاری خانواده تان را چطور تعریف می کنید؟ برادرم متولد 19 فروردین 1370 بود و 9 آبان 1394 به شهادت رسید. من دو خواهر و چهار برادر داشتم که آقا سعید فرزند آخرخانواده بود. من از برادرم 12 سال بزرگترم. کودکی مان در روستا گذشت. آقا سعید اراک به دنیا ...
بختیاری زاده: مسجدسلیمانی ها در قلبم هستند
. اگر هم در این راه مشکلی بر سر راه من قرار گرفت و در تنگناهایی قرار گرفتم، بابت آن کوچکترین دلخوری از هیچ فردی ندارم. در مجموع دوران خوبی را در نفت مسجد سلیمان داشتم و با خاطرات خوشی از این تیم جدا شدم. برای تیم نفت مسجد سلیمان بهترین ها را آرزو می کنم و از الان به بعد تنها کمکی که از دست من برای این تیم بر می آید دعا کردن برای آن است. آخرین جمله این که یک بار دیگر تاکید می کنم هواداران نفت مسجد سلیمان برای همیشه در قلب من هستند. ...
جانبازی که به نجات حیوان گرفتار در سیم خاردار شتافت
چشمان نگران همراهانی که از پادگان همراه من آمده بودند متوجه شدم که اتفاق بدی افتاده است. خون زیادی از دست داده بودم و درد امانم را بریده بود. یکی از افسران در تماس با برادرم به او گفت محمد از برجک نگهبانی سقوط کرده و پایش شکسته و در بیمارستان است و باید تحت عمل جراحی قرار بگیرد. همین چند صحنه را به خاطر دارم و دوباره از هوش رفتم و وقتی چشم بازکردم پدرم و عمویم بالای سرم بودند. با دیدن اشک های پدر حس ...
فصل کار این کارگران آغاز نمی شود
ایران آنلاین / اهل اسدآباد همدان: اینجا همه اهل اسدآبادند. منظورش از اینجا، میدان حسن آباد است که کارگران نقاش با سطل های پلاستیکی و قلم موهای مستعمل، گوشه و کنارش در انتظارند. انتظاری که مدتی است بیش از حد طولانی شده. اوضاع کارمان خیلی خراب است. از 4 سال پیش کار کم شده اما این چند ماه دیگر اصلاً کار نیست. قبلاً باز گاهی سفارش کار داشتم اما حالا همان ها هم دیگر نیست. به خاطر همین هم از صبح ...
بالاخره روزی دماغ طبیعی هم زیبا خواهد شد
پروپاگاندای نازی ها ادامه پیدا کرد: در آنجا یهودیان را با دماغ های بزرگ عقابی (و لب های پُف کرده و چهرۀ فریب کار ، بدون معنای مشخص) نشان می دادند. لیپتون می گوید: مردم هنوز همان پیش فرض ها را می بینند، چون هنر (و گاهی اوقات دست آموز هنرهای سخیف مثل کاریکاتورهای چهرۀ افراد یا کاریکاتورهای روزنامه ها) این پیش فرض ها را به آن ها آموخته است. هنر است که مرز دنیای پیشِ چشمتان را ترسیم می کند. ...
گفت و گو با رویا نونهالیِ پررمز و راز!
شکلی جدی همراه بودم و کار می کردیم تا این که نوبت به سینما رسید و دفعه اول، عکسم در کسوت دختری لهستانی در روزگاران جنگ، روی طاقچه یک فیلم قرار گرفت و شد یک نقش کوتاه و بعدتر عروسی خوبان و جایزه فجر و ادامه راه، که من از میان جبر روزگار، حق انتخاب بازیگری را داشتم و انتخابش کردم و ادامه دارد و می بینی. راضی هستی؟ خبر خوش که نمی پرسم اگر یک بار دیگر به دنیا می آمد، همین را انتخاب می کردی ...
دعای حاجت قوی در امر ازدواج و...
بخوان به حق آن که من را مبعوث کرد من آن را در هیچ کاری نخواندم مگر پیروز شوم و بر هیچ دشمنی نخواندم مگر غلبه کردم و دیدم آنچه را که دوست داشتم: یَا عَالِمَ الْغُیُوبِ وَ السَّرَائِرِ یَا مُطَاعُ یَا عَزِیزُ یَا عَلِیمُ یَا هَازِمَ الْأَحْزَابِ لِأَحْمَدَ یَا کَائِدَ فِرْعَوْنَ لِمُوسَی یَا مُنْجِیَ عِیسَی مِنْ أَیْدِی الظَّلَمَةِ یَا مُخَلِّصَ نُوحٍ مِنَ الْغَرَقِ یَا قَاصِدَ کُلِّ ...
بررسی گوشی پن تک Sky IM-100: من بازگشتم!
در سال جاری میلادی که از طراحی خاصی هم بهره می برد، نشان از عزم جزم آن برای بازگشت داشت. جالب اینجاست که نام این گوشی هم به صورت هوشمندانه ای IM 100 انتخاب شده است، چراکه واژه 100 در زبان کره ای بسیار شبیه به کلمه Back (بازگشت) تلفط می شود و هنگامی که کنار IM قرار می گیرد، مفهموم من بازگشتم را می دهد. حال به ما فرصتی دست داد تا با این اصیل زاده کره ای از نزدیک ملاقاتی داشته باشیم و به ...
زندگی نامه فرمانده جنگ های چریکی و نامنظم
داوطلب مردمی بود که در منطقه حضور داشتند. بازده این حرکت و شیوه جنگ مردمی و هماهنگی کامل بین نیروهای موجود، تاکتیک تقریباً جدید جنگی بود. چیزی که ابر قدرتها قبلاً فکر آن را نکرده بودند. متأسفانه این هماهنگی در خرمشهر به وجود نیامد و نیروهای مردمی تنها ماندند. او تصمیم داشت به خرمشهر برود ولی به علت خطر سقوط جدی اهواز، موفق نشد ولی چندین بار نیروهایی بین دویست تا یک هزار نفر را سازماندهی کرده و به ...
گفت وگو با رویا تیموریان به بهانه بازگشت به صحنه تئاتر
نسل های قبل را حمل کند؟ وقتی عضو هیات علمی دانشگاه بودم پیشنهاد ایجاد واحد آموزشی آداب تئاتر را مطرح کردم. هر حرفه ای آداب خاص دارد و ما در تئاتر این آداب را از دست داده ایم. آدابی که همه جای جهان به عنوان اصول پذیرفته شده ؛ مثل احترام به یکدیگر، احترام به زمان کار، آمادگی شخصی خارج از ساعات تمرین گروه، احترام به متن که از نظر من دقیقا مثل ساز همیشه همراه یک نوازنده موسیقی است. اما این ...
تأثیر انقلاب ایران بر مردم کشمیر/ فتنه 88 و ناراحتی کشمیری ها
شرکت می کنند همچنین جلسات تفسیری قرآن اغلب در طول ماه مبارک رمضان رونق دارد اما در طول سال خبری از آن نیست، علاوه بر این در کشمیر، قرآن دست نوشته امام موسی بن جعفر(ع) هم قرار دارد که در محل آن زیارتگاهی هم بنا کرده اند. وی در ادامه با بیان اینکه مردم کشمیر عقیده خیلی محکمی در قبال ایران دارند و این فکر به این راحتی ها قابل نابودی نیست، اظهار کرد: کشمیری ها می گویند اگر روزی بین ایران و ...
اینجا چراغی روشن است
جاده اهواز، خرمشهر ساخته شده است. از او می خواهم بیشتر در این باره برایم توضیح دهد و او در جواب میگوید: قضیه از این قرار است که سید صاحب پسر کوچکم روز اول مرداد سال 1367 زمانی که صدام پس از قبول قطع نامه دوباره از جنوب حمله کرد، به جبهه می رود و از لشکر سید الشهداء اعزام می شود. سید مهدی هم همینطور، اما او برای عملیات مرصاد به غرب می رود. کامیونی سید صاحب و 27 نفر دیگر از همرزمانش را سوار می کند ...
دختری به اسم مریم از پرسه زدن در خیابان ها و وضعیت تلخ زندگیش می گوید..
موتورسوار باعث شد تا مریم دست از خودکشی بردارد و راهی خانه پسر جوان که آرمان نام داشت شود. آرمان پسر خوبی بود، اما شکاک بود و اجازه نمی داد حتی با خانواده اش همکلام شوم. او مرا در خانه زندانی Prisoner می کرد. قرار بود باهم ازدواج کنیم، اما همین بددلی های آرمان باعث شد تا پس از سه سال زندگی باهم و درست سه روز مانده به مراسم عروسی مان از خانه آرمان فرار کنم. در جستجوی مادر بعد از آن ...
مردی از قبیله بزرگان ادب
امید را داد که بخوانم. من بعد از بندرلنگه مأموریت داشتم که به جزیره کیش بروم و 20روز در این جزیره بودم و آن جا کتاب او را خواندم و قرار شد کتاب را در شیراز چاپ کنیم اما به دلیل آن که نتوانستیم هزینه چاپ را بپردازیم این امکان فراهم نشد. بعد دوران تبعید او تمام شد و به اهواز رفت و سپس به تهران آمد. سال 46 که من هم به تهران آمدم احمد محمود را دیدم. در آن موقع او دو کتاب داستانی در اهواز چاپ کرده بود ...
نامادری ام دستور قتل پدرم را داد / زن مرموز به من قول هایی داده بود+گفتگو با قاتل+عکس
است در آن اثر انگشت قربانی را گرفته است، به دادسر ای رباط کریم برگرداند. دیروز قرار بود مسعود و نامادری اش بار دیگر محاکمه شوند اما مریم ناپدید شد و در جلسه دادگاه حاضر نشد. غیبت مرموز این زن موجب شد تا جلسه دادگاه تجدید و به روزهای آینده موکول شود. گفت و گو با پسر جوان چقدر درس خوانده ای؟ وقتی بازداشت شدم سال سوم دبیرستان بودم اما در کانون اصلاح و تربیت ...
مصائب زن بودن در یک مکان خطرناک+عکس
پخش می کنند، از خودم بسیار حس رضایت داشتم، زیرا کاری را انجام داده بودم که در آن شرایط ژورنالیست های مرد هم به سختی آن را انجام می دادند. انتقال آن حس کار دشواری است. همان موقع بود که تصمیم گرفتم در کار خبر فعالیت کنم. می دانستم که در این کار می توانم اسم و رسمی برای خودم دست و پا کنم. شاید بدترین اتفاق در تابستان امسال برایم رخ داده باشد. به خانه مردی رفتم که به خاطر اسیدپاشی یک زن ...
منصوریان: رحمتی اگر دوباره رضایتنامه بخواهد به او می دهیم/ رحمتی: در استقلال می مانم چون قرارداد دارم
مناسبت درگذشت تماشاگر تیمشان مقابل سپاهان پیرامون حواشی به وجود آمده برای او پس از نیمکت نشینی ابراز کرد: حاشیه خاصی نبود؛ بعد از مدت ها نیمکت نشین شدم و سر بازی عملکرد و رفتار حرفه ای من را دیدید؛ قبل از مسابقه با حسینی داخل زمین رفتم و او را گرم کردم و همه چیز عالی تمام شد و هیچ مشکلی نبود . او ادامه داد: یک مقدار ناراحت بودم و دوست داشتم بعد از باخت نفت بازی کنم تا نتیجه جبران شود ولی ...
نباید دست روی دست گذاشت
دستیابی به این تجربه ها برای اهالی موسیقی در سال های جوانی رخ می دهد. اتفاقا این طور نیست؛ من هم از سال ها قبل، تجربیات جدیدی داشته ام، به همین خاطر است که من از اولین کسانی بودم که در سبک نوین سنتورنوازی، فعالیت هایی را انجام دادم. در اردوهای رامسر که در آن زمان استاد لطفی، استاد کامکار، زنده یاد میرزاده و دیگران حضور داشتند، بخشی از این تجربه ها شنیده شدند و همان زمان- بین سال های 40 تا 42- در ...
تاسیس سازمان انتقال خون به روایت فریدون علاء
بیایم و صحبت کنم درباره فعالیت های آقای دکتر علاء. من سخنران خوبی نیستم ولی قرار شد به دلیل بیش از چهل سال ارتباط و همکاری نزدیک با آقای دکتر، خواستند که مطلب کوتاهی درباره کارهای انجام شده بگویم. واقعاً یادم هست روزی که آقای دکتر علاء از من خواستند که بروم با ایشان همکاری کنم، خودشان بودند و یک منشی. من نفر دومی بودم که فکر می کنم وارد این مجموعه شدم. یادم نمی رود آن روز آقای دکتر به من تلفن زدند و ...