سایر خبرها
پناهیان: به برج عاج نشین ها و کاخ نشین ها و لندن نشین ها نمی آید از کارتن خواب ها و گور خواب ها حمایت ...
این جزئیات بخوانید، ولی در امور اجتماعی- سیاسی حتی منافقین را افشا نمی کنند. خب یا رسول الله، افشا کن تا کار مردم ساده شود! اصلاً قرار نیست همه بار را امامت جامعه برعهده بگیرد. مثلاً همان اول امام می توانست بنی صدر را عزل کند، ولی باید بماند تا سطح بصیرت مردم افزایش پیدا کند. مردم باید از این مرحله گذر کنند. یک عده می خواستند این القا را به مردم داشته باشند که کشور ما فقط با ارتباط با قدرت های ...
زوج ها دوباره خیانت می کنند
گروه گوناگون تیتریک شاید مزه اولین خیانت باعث می شود یکی از دو طرف زوج بار دیگر خیانت هایش را تکرار کند. خیلی تحمل کردم، اما همه چیز را خراب کرد. هنوز هم نمی توانم باور کنم این ظلم را دوباره در حقم تکرار کرده است. ماندن یا رفتن؟ زن جوان نمی داند چه کند؟ نه می تواند چشمانش را روی عشقش ببندد، نه قدرت این را دارد که رها کند و برود، چون مادر بودن دست و پایش را بسته است. عشقی که میان او و ...
فیلمی که سعید امامی می خواست را نساختم
.... کار موافقان و مخالفان قیصر به دادگستری کشید این گفت وگو در روز دیگری ادامه پیدا می کند و کیمیایی از تولد و کودکی و خانه هایی که در آن زندگی کرده می گوید: من در خیابان چراغ برق که امیرکبیر شد کوچه سراج الملک و محله بربری ها متولد شدم. بعد در دو سه سالگی آمدیم کوچه سید ابراهیم و پدرم آنجا خانه خرید. این باعث انبساط خاطر همه شد. بعد آمدیم کوچه دردار که آنجا با اسفندیار ...
سران فتنه کودتاگر بودند/ در موضوع حقوق های نجومی شفافیت را با سرعت و دقت انجام ندادیم
جهیزیه آورده بودند هنوز بعد از 50 سال همان را استفاده می کنیم و خارج از آن هم فرشی استفاده نکردیم. خانواده قانعی بودند و خود خانم بنده فوق الاده قانع هستند. در طی این چند سال در خانه ما یک گرم طلا ... یک بار به آمریکا رفتم، حلقه نامزدی همسرم شکسته بود، رفتم حلقه ای خریدم و آن زمان هزار دلار خریده بودم. ناراحت شدند. از من خواستند پس دهم. فردایش دیدم که حلقه دیگر در دستشان است ...
آیت الله خراسانی و احیای برگزاری جشن های اهل بیت (ع)
تحصیل به نجف اشرف هجرت کند. او خود درباره آن دوران می گوید: از جانب حکومت جبّار پهلوی، فشارهای زیادی بر طلاب و روحانیت وارد می آمد و زیاد مزاحم می شدند. از این جریان دل گرفته و ملول خاطر شدم. با پدرم مشورت کردم که به قم یا نجف اشرف بروم. پدرم گفت: حوزه علمیه قم قائم به شخص آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری است و البته رژیم منحوس پهلوی، ایجاد مزاحمت می کند؛ اما نجف اشرف قائم به نوع علماست و اساتید هم ...
بازیکن پرسپولیس:بزرگترین کمک من در خانه سفره پهن کردن است
...، یک روز از سر تمرین آمدم خانه که دوش بگیرم و بروم بیمارستان پیش همسرم. مادر همسرم تماس گرفت و گفت بیا که همسرت را بردن اتاق عمل. با سرعت خودم را رساندم بیمارستان، دستپاچه شده بودم و نفهمیدم چطور رفتم. مایسا خیلی عجله داشت (خنده) و زود دنیا آمد، دقیقاً ساعت 7 شب روز پنجم آبان بود. چون زود دنیا آمده بود، بیست و چهار روز در بیمارستان ماند، داخل دستگاه باید می ماند که آن روزها خیلی شرایط سخت ...
ثمره 20 سال تلاش یک مادر شهید/ من رو به باد می خوابیدم و علی را بغل می کردم
جبهه در واحد پشتیبانی مشغول بودم به همراه چند خانم برای شستن لباس ها رفتیم لشکر پودر رختشویی بگیریم و علی را آنجا دیدم. سرگرم صحبت با من بود که یکی از سربازها به علی گفت: فرمانده. علی به او خطاب کرد: من بسیجی ساده هستم. منو اینطور صدا نکنید. پسرم به دلیل اخلاص و مسئولیتی که بر عهده داشت به هیچ کس نمی گفت چه کاره است. در آخرین حضورش هم گفت که ممکن است این بار دیگر باز نگردد. پس از شهادت علی به همراه ...
سرآمد سی و یکم منتشر شد
سیستم دولتی ای بمانم که مجبور بودم برای گرفتن یک لامپ مهتابی سه هفته نامه نگاری کنم. این را هم بگویم که در دو سه ماه اولی که شغلم را ترک کردم، آسیب روحی جدی دیدم. حتی از من خواستند سر کارم برگردم. راه اندازی شرکت برایم بسیار سخت بود و حالا که می خواستم شرکت خودم را داشته باشم، باید سراغ بیمه و مالیات و چیزهایی از این دست می رفتم، اما بالاخره توانستم خودم را جمع و جور کنم و الان از تصمیمی که گرفتم ...
دلنوشته های زیبای شهدا به امام زمان (عج)
جان می دهند و با هر قطره ای از خونشان، می گویند: لبیک یا خمینی... پدر جان! ما در هر حمله ای که شرکت می کنیم، دست خدا و امام زمان(عج) با ماست و کسی که دست خدا با او باشد، پیروز است. شهید حسن چمن آراء ************************ همان طوری که تا به حال جبهه ها را پر کرده اید و سلاح شهیدان را نگذاشته اید به زمین بیفتد، تا انقلاب حضرت ولی عصر امام زمان(عج) ادامه دهید و دست از رهبری ...
از همسرم طلاق گرفتم و بعد از گرفتن خانه مجردی با چند نفر رفیق شدم!
و چهار خواهر بزرگتر از خودم داشتم. پنج سال سن داشتم که متأسفانه پدرم فوت شد و همه امورات زندگی با همه گرفتاری هایش به دوش مادرم افتاد . مادرم شبانه روز در یک شرکتی کار می کرد تا هزینه تحصیل ؛ درمان و زندگی مان را فراهم کند. 15 سال سن داشتم که اکبر دوست دایی ام وارد زندگی ما شد و مرا به عقد او درآورد. پس از ازدواج فهمیدم که معتاد به موادمخدر است و برای ترکش تلاش زیادی کردم اما فایده ای ...
برایش دعا کنید / پسری که تنها با صدای مادرش چشم باز می کند! +عکس
انتظار تعطیلات مدرسه به دلیل آلودگی هوا باشد با لوله اکسیژن و چشم هایی که تنها با صدای مادر کمی باز می شوند بر تخت خود بیهوش افتاده است. مادر این کودک 10ساله که زهرا نام دارد با رویی گشاده از من و همکارم در خانه کوچکشان استقبال کرد. خانه ای با تنها یک اتاق خواب که برای محمد تزیین شده است. مادر محمد پس از پذیرایی گرم و صمیمی از بیماری محمد و صبرو تلاش خود برای زنده نگه داشتن محمد گفت. تا ...
عامل 10 جنایت در پایان خط فرار
مریض شده بود به همین خاطر خاله ام با ما تماس گرفت و گفت که من از کرمان می آیم؛ شماهم بیایید خانه مادر بزرگ. همگی ما در خانه مادر بزرگ که تازه ازبیمارستان آمده بود جمع شده بودیم که ناگهان صدایی از حیاط خانه آمد. از پشت پنجره شهروزرادیدیم که اسلحه به دست از دیوار خانه بالا آمده و در همان حال به حیاط خانه پرید. تعدادی از همسایه ها و اهل فامیل در حیاط بودند که قاتل در یک لحظه همه را به رگبار بست. ...
همچنان چشم انتظار علی اکبر هستم
مورد آقا خمینی(ره) و انقلاب سخنرانی می کرد. این راهش تا زمانی که انقلاب پیروز شد و امام به ایران آمد ادامه داشت. آشنایی با شما چگونه بود؟ همسر شهید: اوایل انقلاب همدیگر را دیدیم، علی اکبر در مغازه ای که پایین خانه ما بود و دفتر ثبت ازدواج بود مشغول بکار شد و برای اولین بار مرا در آنجا دید؛ پس از مدتی مرا از پدرم خواستگاری کرد که دقیقا مصادف شده بود 12 بهمن 57 که طی ده روز با ...
امام رضا (ع) و اهل حدیث؛ با تأکید بر گزارش های حاکم نیشابوری
سامان چون یاسین بنی نضر، احمد بن حرب، یحیی بن یحیی و شماری از دانشمندان دیگر به سوی امام (علیه السّلام) شتافتند؛ لجام مرکب را گرفتند و گفتند تا به حاوی پدران طاهرت برای ما حدیثی که از پدرت شنیده ای نقل کن! حضرت (علیه السّلام) فرمودند: پدرم، بنده ی نیک خدا، موسی بنی جعفر (علیه السّلام) ... از سرور عرب، علی (علیه السّلام) نقل نمود که از پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) پرسیدم: ایمان چیست؟ فرمودند ...
بدرقه مادر مهربان کلاه قرمزی به خانه ابدی
به دست پدربزرگم لیوان آبی داد و پدر بزرگم از او تشکر کرد. من که از دیدن این صحنه متعجب شده بودم دلیلش را از پدرم پرسیدم و او گفت در روزگاری زندگی می کنیم که مردم بابت کوچک ترین کارشان توقع تشکر دارند، اما دنیا هیچگاه اینطور زندگی نکرد و بی توقع زندگی عاشقانه خود را ادامه داد. نوذری ادامه داد: از همینجا دوست دارم به عرشیا و سیاوش عزیزم بگویم که شما الان نباید سرتان را پایین بیاندازید ...
ساز سران فتنه با اوباما و کلینتون کوک شده بود/ ماحصل گفت وگوی تمدن ها سر بریدن در سوریه و عراق بود
استعمار را بشکند و کشوری مترقی بسازد و رهبران این گروه سید جمال الدین اسدآبادی و غلامه ناینی بودند. وی تصریح کرد: متاسفانه مشروطه خواهان که تهران را گرفتند و روحانی بزرگی همچون شیخ فضل الله نوری را به دار آویختند و جلال آل احمد می نویسد وقتی شیخ فضل الله نوری را به دار آویختند پرچم غرب زدگی در ایران برافراشته شد و شیخ فضل الله عمامه اش را در میان مردم انداخت و گفت مردم امروز عمامه من را بر ...
شناسنامه دار شدن بلوط های کهگیلویه و بویراحمد/ بحران بیکاری در استان /ساز سران فتنه با اوبام کوک شد ...
این اصل تلاش کنیم تا آرمان هایمان را تحقق بخشیم. ترسیم شناسنامه خانه های نور، ارزیابی عملکرد خانه های نور، توسعه و توجه به جایگزینی اعضای کانون ها، برگزاری دوره های آموزشی تخصصی و تشکیل شبکه های مجازی با هدف توسعه فرهنگ قرآنی از خواسته های مهم مدیران خانه های نور حاضر در این نشست بود. همان چیزی که آمریکا از سران فتنه می خواست را در برجام به دست آورد امام جمعه قلعه ...
نوعروس قربانی جنون داماد شد/ مرگ مرموز دختر دانشجو/ قتل زن تنها کنار شالیزار/ عشقی که قربانی مواد شد/ ...
دلیل اینکه زن عمویم تنها بود هر زمان که به صومعه سرا می رفتم به خانه اش رفته و کارهایش را انجام می دادم. مثلاً چند روز قبل از حادثه حیاط خانه را تمیزکردم و... روز حادثه هم به دیدن زن عمویم رفته بودم که دیدم در باز است.اما به محض ورود با جسدش مواجه شدم. همان موقع هم در حیاط بسته شد و زنگ خانه به صدا درآمد، صدایی را می شنیدم که می گفت خاله در را باز کن. با دیدن صحنه مرگ زن عمویم از خانه بیرون آمدم ...
آشنایی مرگ بار در اینستاگرام
... آرمین گفت: پس از آن ماجرا الهام به خانه شان نمی رفت. او را به خانه مان بردم تا این که پس از 4 روز الهام را به خانه شان بردم و تحویل مادرش دادم اما روز 6 دی ماه الهام دوباره به خانه مان برگشت. وی ادامه داد: ساعت 5 بعد از ظهر بود که الهام به خانه مان آمد. دوباره با یکدیگر درگیر شدیم. من که از دست رفتارهایش خسته شده بودم از خانه خارج شدم و آخرین بار ساعت 7 عصر همان روز بود که با ...
در انتظار معجزه از درخت آرزوها
شعار سال: وارد محوطه آسایشگاه که می شویم آنقدر بزرگ هست که اگر کسی راهنمایت نباشد گم می شوی. لابه لای ساختمان ها را درخت و چمن پوشانده. بیشتر شبیه یک مجتمع است تا آسایشگاه.فکرش را هم نمی کنی که در طبقات هر کدام از این ساختمان ها علاوه بر سالمندان، کودکان معلولی نگهداری می شوند که یا پدر و مادر ندارند، یا پدر و مادرشان توانایی نگهداری آنها را ندارند. *ساختمان نیلوفر جنس کارش برخلاف اسمش خشن است، اینجا بچه ها خدمات روزانه می گیرند از هشت صبح تا دو ظهر، پله ه ...
حضوری از جنس بصیرت
. خانم جوانی را می بینم که به همراه همسر جوانش در بین جمعیت حاضر در مصلی امام خمینی(ره) حضور دارد، جوانی امروزی اما با اعتقاداتی که هرگز کهنه نمی شود، می گوید: احساس مئسولیت من و همسرم را به این مکان کشاند، برای پیروزی این انقلاب خون ها ریخته شد، مادرانی بی فرزند شدند و زنانی بی همسر، اجازه نمی دهیم که عده ای سودجو، به راحتی این خونها را پایمال کنند. همسر این زن جوان می گوید: تا زمانی ...
از آرمان های امام رفاه مردم هم بود/قلبم به درد افتاد
به گزارش " حافظ نیوز "،پروانه معصومی در واکنش به خبر منتشر شده از زندگی تعدادی بی خانمان که برای فرار از سرما در گورهای خالی شب را به صبح می رساندند، گفت: مگر چند سال از رحلت امام (ره) می گذرد، اگر به آرمان امام (ره) نگاهی بیندازیم، می بینیم تامین رفاه اجتماعی آرزوی او بود. این بازیگر ادامه داد: جامعه ما اکنون با شکاف طبقاتی عمیق روبروست، مردم یا فقیر مطلق هستند و یا ثروتمند مطلق و این با ...
باز هم نامهربانی با اصلاح طلبان!
.... مراسمی که برای یادبودت در مسجد جامع شهر، همان مسجدی که سال ها با صدای اذانش از خواب برخاستی و به نیایش می پرداختی را امروز با بی مهری کامل دربش را به روی تو بستند، فقط به خاطر آنکه مادر آذر منصوری هستی و با وجود همه هماهنگی های انجام شده و پخش اعلامیه و اطلاع رسانی که از دیروز (7دی ماه) انجام شده بود، امروز اعلام کردند که باید جای مراسم را عوض کنید. آخر تو وصیت کرده بودی مادر و من نتوانستم آن ...
کودک کار؛ صبح ها مدرسه می روم، شب ها کار می کنم!/ براستی چه کسی مقصر است؟؟
امام جمعه دامغان در این جلسه است که طی چند روز گدشته برگزار شد . دیشب (سه شنبه ) که رحمت الهی شهر را جلا داده بود و همه به خیابان ها آمده بودند تا حالی تازه کنند ، به ناگاه تصویری در حاشیه میدان شهداء ، بارش نم نم باران را از یادم برد و یاد جملات امام جمعه محترم افتادم. گوشه ای از میدان توقف کردم ، بخار شیشه را با دست پاک کردم ؛ آری درست دیده بودم ، دخترکی در حال کار کردن و دست ...
سرگذشت و میراث آخرین بازمانده خاندان فرخزاد+ مصاحبه و تصاویر خاندان فرخزاد
درآورده بودم. خیلی روی این مسائل کنجکاو بودم. به همین دلیل از پنج سالگی در همان بندر، بابا برایم معلم گرفت و من در خانه، کلاس اول را خواندم تا جایی که وقتی به تهران آمدم، مرا نشاندند سر کلاس سوم. زیاد می دانستم. علتش هم کنجکاوی و هوشیاری زیادم بود و این که مثل پدرم عشق نوشتن بودم. یعنی فکر می کنم این عشق به نوشتن را همه ما از پدرم به ارث بردیم، چون او یک آدم خاص بود و اگر به صورت جدی دنبال ...
نادر طالب زاده: کار یک مستندساز از کار 10 وزیر موثرتر است/ آثار بچه های انقلاب دیگر محجور نمی ماند/ ...
بزرگوار موسوی زاده تشکر کرد و گفت: این انگشتری خواهد بود که برای من خیلی ارزشمند است و انشاء الله فرزند شهید ایشان در بهترین نقاط بهشت جای بگیرند. وی افزود: امیدوارم، جشنواره مردمی فیلم عمار، همانند سالهای گذشته بهتر و باشکوه تر برگزار شود و از باشگاه فیلم سوره که کمک کردند این فیلم با همه سخنتی ها و مشقات آن ساخته شود تشکر می کنم. در بخش دیگری از این مراسم مادر سه شهید ...
ضرغامی: سکوتِ برخی در 88، جبهه دشمن را تقویت کرد
...، برخی ها از دست ما ناراحت شدند و با ما تماس گرفتند و یا به صورت مکتوب به ما اعتراض کردند و می گفتند که شما امام(ره) را یک طرفه معرفی می کنید که این اصلا صحیح نیست و ما هیچگاه امام(ره) را یک طرفه معرفی نکردیم چون امام(ره) همیشه در صحنه انقلاب حضور داشتند و در برابر حوادث اول انقلاب و درباره خلق های ساختگی که به دنبال براندازی نظام بودند، مواضع بسیار روشن و قاطعی داشتند که همه در آرشیو موجود بود ...
طنز : سه روز با عشق داعشی
تو را هر چه سریع تر بیاورند. اگر هم نیاوردند خودم مهریه ام را به اجرا می گذارم از بیست و چهار ناحیه منفجر شوی. مردک بی چشم و رو تو زن داشتی و من آواره نمی دانستم؟ مرا بگو کلی پیش دوستانم پز دادم و فخر فروختم. وانت می گرفتم و سیب زمینی می فروختم بهتر از این بود برای تو ایکبیری فخر بفروشم. شانس آوردی خانه پدرم در بمباران با خاک یکسان شده وگرنه یکراست می رفتم خانه پدرم تا چراغ خانه ات ...
نادر طالب زاده: کار یک مستندساز از کار 10 وزیر موثرتر است/ آثار بچه های انقلاب دیگر محجور نمی ماند/ ...
چهلمین سالروز رحلت بانو دباغ از فعالان مبارزه با رژیم ستم شاهی تقدیر شد و خانم فرزانه دباغ در سخنانی با اشاره به سخنان رهبرمعظم انقلاب مبنی بر سبک زندگی اسلامی در خانواده های ایرانی اظهار داشت: به لطف خدا ما در خانوده ای مکتبی و مذهبی تربیت شدیم که مادر مرحوممان نقش مهمی در این تربیت داشتند و استاد وی آیت الله سعیدی که به بدترین شکل شکنجه و به دست ساواک شهید شد و همین طور استاد مجتبی صالحی خوانساری ...
مصاحبه ای خواندنی با مرحوم دکتر محمدحسن صالحی
چهارم پذیرفته شدم. اما سواد کلاس چهارم را داشتم و همه ی درس ها برایم تکراری بود. پس در مدرسه ی خصوصی درس خواندید؟ بله؛ یک سال خواندم و سپس توانستم به مدرسه ی دولتی دقیقی در چهل تن بروم. مدیر مدرسه آقای عباس توفیقی بود. مطب دکتر شبان هم ابتدای لاکانی بود. من چون از طرف دکتر شبان رفته بودم، بسیار مورد احترام واقع شدم. آن موقع به پزشکان احترام ویژه ای می گذاشتند، شاید چون دکتر کم ...