سایر منابع:
سایر خبرها
عامل جنایت وحشتناک خیابان جلفا تهران خودش را معرفی کرد +عکس
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز ، مرد جوان که در جنایتی وحشتناک در سال 93 همسر و نوزادش را در خیابان جلفای تهران به قتل رسانده بود خودش را تسلیم ماموران پلیس کرد. صبح 24 آذر 93 مرد جوانی در تماس با امدادگران اورژانس برای نجات دختر 2 ماه و همسرش درخواست کمک کرد که خیلی زود تیم امدادی در محل حاضر شد و پزشکان پس از بررسی های اولیه مرگ مادر و دختر کوچولو را اعلام کردند. در این ...
تورم جیب من 100 درصد است
ماهیانه من 800 هزار تومان است. این کار و حقوق را هم به سختی پیدا کرده ام. سه سال بیکار بودم. یعنی کارهای مختلف ولی کوتاه مدت انجام می دادم. حالا هم معمولا هر دو ماه یکبار حقوق می دهند. با این درآمد نمی توان زندگی کرد. *بهترین تفریحم عقب نیفتادن قسط هایم است به سراغ نفر بعدی می روم، مهندسی کشاورزی خوانده اما در یک شرکت مهندسی کامپیوتر کار می کند و در حوالی میدان قیام زندگی می کند ...
همدستم به خانه ما آمد - داخل غذای شوهرم داروی بی هوشی ریختم و او را ..
... همین که زن جوان واقعیت را برملا کرد، کارآگاهان پلیس همدست او را نیز به دام انداختند. زن جوان در گفت وگو با خبرنگار تپش از جزئیات قتل می گوید. انگیزه ات از این جنایت چه بود؟ همسرم عصبی بود و مدام باهم دعوایمان می شد. همین مساله باعث اختلاف شدید من و همسرم شد. شما که باهم اختلاف داشتید چرا از هم جدا نشدید؟ چند بار تصمیم به جدایی گرفتم، اما هر بار با ...
چالش مانکن به خندوانه رسید/ وقتی علی مشهدی بروس لی شد
!!! بعد از دیدن علی از پنجره متوجه شدم، دقیقا جلوی ساختمان آنها ایستاده بودیم. علی مشهدی خاطره خوردن پیتزا ساعت پنج صبح را اینگونه ادامه داد: من تازه ماکروفر خریده بودم، آنقدر ذوق داشتم، از ساعت 3 بعد از ظهر تا 5 صبح بچه ها را دعوت می کردم تا پیتزا بخورند. حدود ساعت 5 صبح از پنجره بیرون را نگاه می کردم، دیدم فیلمرو رد شد و گروه رامبد جوان بودند. با او تماس گرفتم و به خوردن پیتزا ...
شفافیت حقوق های نجومی به دقت انجام نشد
ایجاد شود. ولی برای هر مطلبی این رعایت ها را دارند و دعای مردم هم الحمدالله هست. در این آیتم از برنامه دوربین دست خط به سراغ همسر دکتر مرندی رفتند و با ایشان به گفتگو نشستند سال 44 ازدواج کردید. مرندی: بله. چطور آشنا شدید؟ مرندی: آقای دکتر کلانتر معتمدی از دبیرستان با هم همکلاس بودیم. تا زمان نظام وظیفه چون وضع ما خوب نبود نمی توانستم ازدواج ...
زن جوان برای حفظ آبرویش راز شوهرش را به کسی نگفت!
دیگر بند نمی خورد. زن جوان خودش هم می داند اشتباه کرده است. می داند اگر در مورد همسرش خوب تحقیق می کرد، حالا کارش به اینجا نمی رسید. زن جوان می گوید: من و شوهرم چهار سال پیش با هم آشنا شدیم و روزی که با هم حرف زدیم، هدف هردویمان ازدواج بود و دنبال وقت تلف کردن و خوشگذرانی نبودیم. شوهرم در تهران دانشجو بود، اما در شهرستان نزد خانواده اش زندگی می کرد. یکسال بعد به خواستگاری ام آمد و ...
چگونه بهترین همسر دنیا باشم؟
، یاد گرفتهام که ساده زیستی و قناعت از رموز مهم زندگی است. فراموش کردن مادرم که 55 سال از ازدواجش میگذرد، همیشه توصیه میکند عادات بد همسرت را روی یک تکه کاغذ بنویس و سعی کن آنها را فراموش کنی، چرا که هیچکدام از ما بیعیب و نقص نیستیم. میگوید وقتی تعهد بزرگی را قبول میکنید، نباید بگذارید چیزهای کم اهمیت آن را لوث کند. در واقع، او ما را با اهمیت زندگی و ازدواج آشنا کرد. ...
مسئله دریاچه ارومیه، بدقلق و پیچیده است مراقب باشیم آب همان کاری که با سوریه کرد، با ما نکند | برنامه ...
؟ این تبدیل به خواست ملی شد. این وظیفه ام بود که انجام دادم. حالا شما می پرسید این کارها تاثیر داشته؟ بله، چون به مطالبه ملی تبدیل شده، تمام دستگاه های اجرایی مجبور به توجه به آن می شوند. چند روز پیش بحث جلوگیری از انتقال آب دریای خزر در مجلس مطرح شد و تبدیل به مصوبه شد که دیگر انتقال آب خزر انجام نشود. بخشی از این ماجرا به خاطر کمپین هایی بود که به وجود آمد. ما در ایران عادت به خرده ...
قتل وحشیانه نوعروس 16 ساله تهرانی در کنار مادرش
...، پرونده قتل روی میز قضات شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت. قاتل در جریان محاکمه به کشتن همسرش اعتراف کرد و در دفاع از خود گفت: من به همسرم سوء ظن داشتم، احساس می کردم او روابط نامشروع دارد. روز حادثه وقتی از سر کار به خانه برگشتم، دیدم او در خانه نیست، به همین خاطر چاقویی برداشتم و به طبقه پایین دویدم که دیدم کنار مادرش نشسته است. بعد هم با چاقو به گردنش ضربه ای زدم و او ...
عامل جنایت کوهستان، از چوبه دار نجات یافت
به گزارش بولتن نیوز ،رسیدگی به این پرونده از اردیبهشت سال 89 و به دنبال قتل مردی در کوه های اطراف تهران در دستور کار پلیس قرار گرفت. ماموران با حضور در محل با جسد در حالی که با ضربه های چاقو به قتل رسیده و روی آن سنگ ریخته شده بود رو به رو شدند. در ادامه مردی به نام سامان در این پرونده شناسایی و دستگیر شد. سامان در بازجویی ها به قتل اعتراف کرد و گفت: چند سال قبل عاشق دختر جوانی به نام ...
بازیکن پرسپولیس:بزرگترین کمک من در خانه سفره پهن کردن است
بچه را هم نگه می دارم، بعضی مواقع البته. * (این بار از همسر حسین می پرسیم) این طور که ما متوجه شدیم، اصلاً کمک نمی کند؟ - همسر ماهینی: کمک کردن در همین حد که یک نگاه به بچه می اندازد که خواب باشد. * برای بچه تا صبح بیدار می ماند؟ - همسر ماهینی: حسین؟ نه دیگه! همان شب بعد از بازی فقط بیدار می ماند، بقیه شب ها که باید قبل از 10 خواب باشد. آن یک شب هم که ...
فرزاد فرزین چگونه ستاره شد؟
...> پیش سروش عازمی خواه سلفژ را یادگرفتم که نوازنده ویولن در ارکستر ملی است. اتفاقا من مجبور شدم تا به صورت فشرده سلفژ یاد بگیرم چون دو ماه بعد امتحان داشتم. آنجا چشمم باز شد و تازه فهمیدم آن چیزی که کورکورانه اجرا می کردم چیست، هر چند سختگیری بود اما باعث شد که به فهم خوبی از موسیقی برسیم و موثر بود. گروه کروز را با دوستانم تشکیل داده بودم. یکی از بچه ها همسایه قدیمی مان در ستارخان بود که ...
دشت کویرمیزبان گام های رکوردشکن/ پیاده روی کوهنوردشاهرودی درکویر
...، گروه استان ها- محمد حسین عابدی: کوهنورد شاهرودی قصد دارد پیاده مسیر عرض دشت کویر را طی کند. برای دیدار با علیرضا ولیان باید راهی باشگاه کوهنوردی اش در شاهرود شد همانجا که نخستین بار هفت سال پیش طرح عبور پیاده از دشت کویر به دغدغه ذهنی اش بدل شد و امروز قصد دارد در دهمین روز از دیماه95 با شعار حفظ محیط زیست ضامن صلح و بقا، دست به این ماجراجویی خطرناک بزند. چند دقیقه ای تاخیر ...
پروین؛نوه ام چیزی عقلش نرسید گفت استقلالی ام / همه جوره جر می زنم ولی نمی بازم!
روز نو : یک ساعت گپ و گفت و خاطره بازی با علی پروین خیلی زود می گذرد. مصاحبه بالاخره به اصرار خودش تمام شد. قبلش چند بار با خنده، جوری که ما ناراحت نشویم، تشر زده بود که تمامش کنیم، هر بار اما اصرار کرده بودیم که کلی سوال دیگر داریم و بعد دوباره رشته کلام را داده بودیم دستش تا خاطره تعریف کند. از لحظه ای که وارد دفتر شدیم تا آخرین عکس ها را گرفت، یک ساعتی طول کشید. یک ساعت ...
گفت وگو با مسعود کیمیایی درباره فیلم پرحاشیه قاتل اهلی
مدت ها، برای نخستین بار مقابل دوربین شما ایفای نقش کرد، نتیجه این همکاری چطور بود؟ در این سال ها آقای پرستویی را از دور می شناختم و در قاتل اهلی با هم همکاری کردیم. بسیار آدم نازنین و بازیگر بسیار خوبی است. ای کاش می شد همه من با همه او یکی می شد؛ اما این اتفاق نیفتاد. در آینده اگر جانی باشد، جانِ ساختن، پرویز پرستویی را در دل و ذهنم دارم. بازیگر شریفی است. در این فیلم گروه ...
هواداران تراکتور کاری کردند از درون گریه کنم
...> * از اتفاقات خوبی که در زندگی شخصی تان برای شما رخ داد صحبتی نمی کنید؟ - البته... در زندگی خودم ازدواج با همسرم بهترین اتفاقی بوده که برای من رخ داد. همین که خدا نعمت پدر شدن و مادر شدن را به من و همسرم عطا کرده است از بهترین اتفاقات خوب زندگی ام است. همچنین خیلی خوشحالم که دوتا بچه خوب دارم و اگر نسبیت جامعه را هم بخواهیم حساب کنیم از این بابت هم خدا را شکر شاکرم... * ... ...
به کبری شک داشتم / به حمام رفتم و...
. متهم به قتل نیز با قبول اتهامش گفت: من و همسرم در زندگی مشکلی نداشتیم. پنج سال پیش زنی به محله ما آمد که همسرم با او ارتباط خوبی داشت. این زن مطلقه بود و دوست نداشتم همسرم با او ارتباط داشته باشد. چند بار از همسرم خواستم به این ارتباط پایان دهد اما قبول نکرد. حتی عصرها همراه آن زن برای قدم زدن به بیرون می رفتند. تصور می کردم همسرم به من می کند و با یک مرد غریبه در ارتباط است. این فکر لحظه ای مرا ...
رامین پرچمی: سیاسی نیستم و تاکنون رای نداده ام
نقش آفرینان سابقه مطبوعاتی نداشتم اما یک خواننده حرفه ای مطبوعات بودم و هستم. حتی در شهرستان که نشریه های تخصصی نمی آمد، دنبال تهیه آنها می رفتم. پس از آشنایی با خانم جیرودی طرح این را بررسی کردیم و چون امکان چاپ و توزیع را هم داشتند، امتیاز را به خاطر من درخواست کردند. مدتی بعد ما ازدواج کردیم و 6 سال طول کشید تا مجوز انتشار صادر شود. کار شروع شد و به دلیل حساسیت هایی که در این کار ...
از همسرم طلاق گرفتم و بعد از گرفتن خانه مجردی با چند نفر رفیق شدم!
اعتراضی نکنم مرا نیز معتاد و بدبختی زندگیم را دو چندان کرد . پس از پنج سال دیگر دوام نیاوردم و از همسرم طلاق گرفتم و به خانه اولم یعنی پیش مادرم برگشتم . با کمک مادرم شیشه را ترک کردم و مدت سه سال پاک بودم که با چند نفر رفیق شدم و چون آن ها شیشه مصرف می کردند من هم مجدداً به وسوسه آن ها دوباره شروع به مصرف کردم و این کار موجب شد تا با بردارم اختلاف پیدا کردم و دیگر به خانه مادرم نرفتم و ...
آلن دلون ستاره ای که خونسردی را بازتعریف کرد
. همان طور که پاسکال ژاردن می گفت، این نقش ها اشک های دوران کودکی من بودند که تا پیش از آغاز دوران بازیگری، یک تراژدی غمبار بود. کودکی ام بسیار سخت گذشت و 17 ساله بودم که وارد ارتش شدم. یک سال بعد به هندوچین رفتم و وقتی بازگشتم، کارهایی کردم که شاید نمی بایست این روزها را می دیدم. سپس معجزه سینما از راه رسید و نجاتم داد؛ آن هم بیشتر به خاطر چهره ام. دلتان برای سینمای امروز تنگ می شود؟ ...
برایش دعا کنید / پسری که تنها با صدای مادرش چشم باز می کند! +عکس
سن چهار سالگی مانند دیگر بچه های سالم بود و هیچ مشکلی نداشت. تا اینکه یک روز حین بازی در حیاط خانه مادرم تعادل خود را از دست داد و به زمین افتاد. من ابتدا تصور می کردم به دلیل خستگی بیهوش شده است اما حالت چشم هایش تغییر کرد بطوریکه فکر کردم او مرده است. مدام فریاد می زدم بچه ام مرد اما زمانی که پدرم از بیرون بازگشت و محمد را دید، گفت که او تشنج کرده است. زهرا و خانواده اش با امید اینکه ...
کشف 5 جسد با پارس های عجیب سگ/ 3زن و 2 مرد سرنوشت های شومی داشتند
قتل راننده چندی پیش پارس سگ گله در زیر یک قدیمی در اطراف مشهد باعث شک مرد چوپان شد و او را به آنجا کشاند. سگ در حالی که پارس می کرد شروع به کندن زمین کرد و چند لحظه بعد جنازه مردی از زیر خاک نمایان شد. مرد چوپان با دیدن جسد مرد جوان خودش را به پاسگاه رساند و به ماموران اطلاع داد. با ورود ماموران به صحنه مشخص شد جنازه متعلق به شخصی به نام علی است که چند روز پیش خودروی 206 وی شده است ...
داستان عجیب پسری که از 8 سالگی معتاد شد
: اما بیماری دامادمان، دوری از همسرم و نداشتن درآمد کافی باعث شد تا دوباره سمت اعتیاد بروم. صبح تا شب بیدار بودم، اما یک نفر هم به این فکر نمی کرد که حمید چطور از صبح تا شب که بالای سر مریض بیدار است و جز دو ساعتی که در زمان ملاقات می خوابد، بقیه روز احساس خستگی نمی کند؟ بعد از تریاک، شیره هم به موادم اضافه شد. جایی برای مصرف تریاک نداشتم و برای همین به دوستانم که خانه مجردی داشتند پول یا مواد می ...
100 میلیون تومان فاصله تا اعدام یک قاتل پشیمان
اعتیاد همه چیز زندگی ام را از من گرفت. خانواده ام. دختری که عاشقش بودم. کارم و سرانجام هم باعث شد در جریان درگیری دوستم را به خاطر دو انگشتر به قتل برسانم. پنج سال است به اتهام در بازداشتم و در به سر می برم. در این چند سال از گذشته خود پشیمان شده و توبه کرده ام. زندگی ام در گرو دیه صد میلیون تومانی است. چشمانم به یاری سبز دستان پرمهر شما هموطنان دوخته است. وحید مرد جوانی است ...
بعد از اینکه مزاحم تلفنی همسرم را کشتم! زنم در یک تصادف کشته شد!+عکس
... چند سال با همسرت زندگی کردی؟ 9 سال. ما زندگی خوبی با هم داشتیم. پس چرا به او مشکوک شده بودی؟ نمی خواهم در این باره صحبت کنم. من فقط مدتی بود فهمیده بودم محمد که از بستگان دورمان بود برای همسرم مزاحمت ایجاد می کند. چرا شکایت نکردی؟ وقتی این ماجرا را فهمیدم انقدر عصبانی شده بودم که نمی توانستم کار منطقی انجام دهم. از ماجرای قتل ...
این بلا را من سر شوهرم آوردم اما برادر شوهرم ...!+عکس
برادر 36 ساله مقتول به عنوان عامل قتل به پلیس آگاهی منتقل شد و در بازجویی ها به قتل ناخواسته برادرش اعتراف کرد. پس از پایان محاکمه و صدور حکم، همسر مقتول به تشریح جزئیات حادثه مرگبار پرداخت. چند سال داری؟ 35 سال. چند سال قبل ازدواج کرده بودید؟ 8 سال پیش. علت درگیری همسرت با برادرش چه بود؟ راستش را بخواهید عامل درگیری خودم ...
گفتگو با خالق سیانور
خود تاریخ قاضی خیلی خوبی است. یعنی مادر یک مقطعی از اتفاقات یک استنباط داریم و در گذر زمان استنباط های دیگری. پدر من هنوز از نیم قرن گذشته کنار من زندگی می کند و هنوز پدربزرگ های خیلی از ما از 80-70 سال تپیش خاطره دارند و دارند درباره اش حرف می زنند. این ویژگی خیلی بزرگی است که ما در چند نسل با هم زندگی می کنیم؛ چندین نسل که تفکرات مان دیگر هیچ ربطی به هم ندارد. با سرعت تکنولوژی ...
مطرح کردن رفع حصر خیانت است/ جرم سران فتنه بالاتر از قتل نفس
بخصوص وقتی ابراز پشیمانی نکردند و حاضر هم نیستند به خیانت خود اعتراف کنند و درصدد جبران باشند. جوی ایجاد شده بود و در سه چهار سال اخیر هم بعد از انتخابات 92 مثل افعی رو به موتی که آفتاب خورده و می خواهد جان بگیرد برخی از فتنه گرانی که در این سالها به خاطر خیانت خود منزوی شده بودند دوباره زبان درآوردند و می خواهند بحث رفع حصر و آزادی سران فتنه و فراموش کردن قضایای 88 و آن خیانت را مطرح کنند. ...
رویای برباد رفته پاری سن ژرمن +عکس
...> بزرگسالان دعوت شدم. خاطره اولین عکس؟ برای اولین بار عکس و مطلبی از من در روزنامه صبح آزادگان چاپ شد. اردشیر لارودی که خودش مربی فوتبال بود برایم مطلب نوشت که از شادی بال درآورده بودم. آن زمان 15 سال داشتم. درس؟ درسخوان بودم و معدلم بالا بود، اما فوتبالم که جدی تر شد قبول می شدم اما با چند تجدید در شهریور! شیشه شکستید؟ تا دلتان بخواهد ...
چرا زوج ها خیانت هایشان را تکرار می کنند؟
مشکلاتی که داشت، در شهرستان ماند و قرار شد چند ماه دیگر او هم بیاید. چون خانه مادر شوهر سمیرا نزدیک محل کارش بود، بعد از اتمام کار همیشه به خانه او یا جاری اش می رفت. هفت ماه گذشت، اما کار شوهرش درست نشد و برای همین نزد او برگشت. علیرضا اما رفتارش عوض شده بود. سرش بیش از حد در گوشی بود و توجه زیادی به او نداشت. بوی خیانت مشام زن جوان را پر کرده بود. دوباره شک کرد، دوباره سوءظن به جانش چنگ انداخت ...