سایر منابع:
سایر خبرها
کمک مردم، یک اعدامی را به آغوش خانواده بازگرداند
درخواست کرده بودند بدهم. چون پای زندگی برادرم در میان بود. زمانی آرزوی مرگ از خدا کردم که فهمیدم آن واسطه ها که برای این کار از من پول گرفته بودند حتی پایشان به درِ خانه خانواده مقتول هم نرسیده بود. برادرت اهل دعوا و درگیری بود؟ برادرم اهل دعوا و مرافعه نبود. هربار که اتفاقی برای پسرش، من یا بستگان می افتد و خبرش به گوش برادرم می رسد، از زندان زنگ می زند و مثل بچه گریه می کند ...
چک دادم، پاس نشد، قاتل شدم
...> یک روز صبح که مطمئن بودم در خانه تنهاست به آنجا رفتم و وارد خانه شدم. ابتدا کمی درباره مشکلات مالی حرف زدم که دوباره سرکوفت ها شروع شد و من از کوره در رفتم. دیگر نفهمیدم چه شد، این قدر گلوی پیرزن را فشار دادم تا دیگر نفس نکشید و روی زمین افتاد. بلافاصله خانه را گشتم، اما چیز به درد بخوری پیدا نکردم و فقط مقداری از طلاهای او را سرقت کردم. برای این که کسی به من مشکوک نشود خانه را به هم ریختم تا ...
قاتل مادر و دختر به زودی محاکمه می شود
30 ماه قاتل آشنا که یکی از بستگان مقتولان بود، شناسایی و در شمال کشور دستگیر شد. او گفت: مدتی بود که دچار مشکلات شدید مالی شده بودم، از سوی دیگر اطلاع داشتم که مقتول و همسرش به تازگی از شهرستان به تهران نقل مکان کرده و وضعیت مالی آنها خوب است. همین شد که برای گرفتن پول به خانه مقتول رفتم. آن روز همسر او به مسافرت رفته بود و دخترش در اتاقش خواب بود. پس از گذشت چند دقیقه موضوع مشکلات مالی ...
چرا دختر نوجوان آن قدر ترسید که حتی فرصت گریه کردن هم نیافت!؟
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز ، جوان 18 ساله در حالی که مورد سرزنش شاکیانش قرار گرفته بود به تشریح ماجرای زندگی اش پرداخت و گفت: شش سال قبل زمانی که من 12 سال بیشتر نداشتم پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند. خانواده پنج نفره ما از هم پاشید بعد از ماجرای طلاق پدرم به دنبال زندگی خودش رفت و من و برادرم نزد مادرم ماندیم آن زمان من شاهد اعتیاد برادرم بودم او 20 سال بیشتر نداشت و برای تهیه ...
موقع عقدمان مرا شریک ثواب تمام مجاهدت هایش کرد
که بعد از بازگشت پیکرش آنجا به خاک سپرده شود. از شهادتشان چطور مطلع شدید؟ مسجد بودم و بعد از خواندن نماز مغرب به خانه آمدم. برادر شوهرم که آمد ابتدا تصور کردم که آمده به ما سر بزند اما به محض اینکه ایشان گفت خدا صبرتان بدهد، متوجه شدم که همسرم به شهادت رسیده است. فقط گفتم انا لله و انا الیه راجعون. شهادت واقعاً برازنده اش بود. هر چند برای ما رفتنش زود بود، ان شاءالله شهادت مبارکش باشد ...
به شدت ناراحتم تقصیر من بود که برادر شوهرم آن کار زشت را مرتکب شد! + عکس
بگیرد که ناگهان چاقو به شوهرم اصابت کرد و باعث مرگش شد. فرزند دارید؟ بله دو دختر 5 و 3 ساله دارم. چند وقت بود که شوهرت اعتیاد داشت؟ 4 سالی می شد، البته چند بار ترک کرد اما هر بار مصرف مواد را از سر می گرفت. شغل خودت چیست؟ خانه دار بودم اما الان در یک مغازه کار می کنم. چرا در دادگاه اعلام کردی که قاتل واقعی شوهرت اعتیاد است ...
درباره شکنجه شدنش حرف نمی زد
باید به حسن خبر بدهیم. او با دوچرخه اش به خانه ما رفت و فهمید حسن دستگیر شده است. به خانه مان رفتم. مادرم با نگرانی پرسید: تو چرا آمده ای؟ از کجا فهمیدی حسن دستگیر شده است؟ همان شب مادربزرگم به رحمت خدا رفته بود. به آقای قدوسی زنگ زدم و خبر دادم: برادرم حسن هم دستگیر شده است و نمی توانم به مدرسه بیایم. چند روز بعد، ساواک ایشان را احضار کرد و گمانم آنها هم به او گفته بودند: محمد دستگیر شده است. به هر ...
واکنش حافظی به توییت ها و هشتگ های اخیرش
کمیسیون سلامت شورای شهر تهران با بیان اینکه شهر تهران می تواند از محل درآمدهای پایدار 6000 میلیارد تومان درآمد کسب کند، گفت: اما در تبصره های بودجه هر سال اعداد و رقم های نجومی فراتر از سقف بودجه به تصویب می رسد که مازاد بر نیاز شهر است به گونه ای که در سال 95 بودجه 17 هزار و 800 میلیارد تومانی تصویب شد اما سرانجام در تبصره ها 20 هزار میلیار دتومان دیگر مازاد بر بودجه تصویب شد که نهایتا بودجه سال 95 با ...
وقتی رحمت الله حافظی به وضع سلامتی آرش صادقی واکنش نشان داد
به نام آرش صادقی بود. او دراین باره پاسخ داد: اگر بنده به عنوان عضو شورای شهر تهران، روحانی، ورزشکار، هنرمند و یا معمار بودم، می توانستیم از این هشتگ های من تصور دیگری داشته باشید اما من به عنوان یک پزشک که مصونیت حرفه ای دارد فعالیت می کنم هیچ وقت چشم خود را بر روی این مسائل نمی بندم. جلسه دوساعته حافظی با خبرنگاران بیشتر به پاسخ او درباره تحرکات سیاسی و اجتماعی حافظی طی ماه ها و سال ...
اعظم طالقانی: نقش پدرم در انقلاب با یک سریال کمرنگ نمی شود
هم محکومش کردند. در آن زمان من متوجه بودم مصرف سیگار ایشان نه به خاطر تفریح بلکه به خاطر فشارهایی بود که بر ایشان تحمیل می شد. با تمام آن احوال، ایشان سعی می کردند به خودشان مسلط باشند. اما پس از این زندان آخری که پنج سال مدتش بود و با آیت الله منتظری با هم آزاد شدند، یک روز به منزل ما آمدند و گفتند من می خواهم با خودم خلوت کنم. می خواهم به خودم فکر کنم . به ایشان گفتم یعنی چه که می ...
وزیرِ موسوی و هاشمی: سران فتنه کودتاگر بودند
بعد از 50 سال همان را استفاده می کنیم و خارج از آن هم فرشی استفاده نکردیم. خانواده قانعی بودند و خود خانم بنده فوق الاده قانع هستند. در طی این چند سال در خانه ما یک گرم طلا ... یک بار به آمریکا رفتم، حلقه نامزدی همسرم شکسته بود، رفتم حلقه ای خریدم و آن زمان هزار دلار خریده بودم. ناراحت شدند. از من خواستند پس دهم. فردایش دیدم که حلقه دیگر در دستشان است، دلیل را پرسیدم و گفتند ...
مهم ترین خواسته مردم در 9 دی اعدام سران فتنه بود/ اعدام فکری سران فتنه مهم تر از اعدام فیزیکی آنهاست
را قبول نداریم امروز حاضر باشند آن حرف را بزنند، چون مغز پوسیده دو روز بعد از خود را نمی تواند پیش بینی کند، چه برسد به اینکه بخواهد هفت سال بعد از خود را پیش بینی کند. امام می فرماید کشور باید از اینها تصفیه شود. شما این برنامه را درست کنید که چگونه می شود کشور را از اینها تصفیه کرد. گول شعارهای آزادی خواهانه و برخورد لیبرال مسلکی در رسانه ها را که نمونه آن داعشی ها هستند نخورید. پای آن بایستید ...
روایت جامانده کاروان شهدای خان طومان از آخرین لحظات همرزمان شهیدش
عزیزم حبیب عبدالهی همونجا به درجه جانبازی رسیدند. انقدر ازم خون رفته بود و منگ بودم بر اثر موج گرفتگی، فقط اینو یادم هست که یکی من را گرفت کشاند به سمت شیب تپه به سمت خودمون قل داد به سمت پایین، بعد اون چشم واکردم دیدم بیمارستان حلب هستم. بعد منتقلم کردن هوایی بیمارستان دمشق، و بعد منتقل شدم بقیه الله، اونجا که مجروح شدم فقط مادرم جلو چشمام اومد یه آن به خودم گفتم نه الان وقتش نیست، روز اول تو ایران ...
ماجرای عجیب و غریب یک ازدواج خیابانی
سوم دبیرستان بودم که با پسری در خیابان آشنا شدم. تمام زندگی من از آن روز تغییر کرد. دختر آخر خانواده بودم، چهار خواهر دارم که همگی آنها در سن پایین ازدواج کردند و به خانه شوهر رفتند، اما من این طور شوهر کردن را دوست نداشتم و می خواستم همسر آینده ام را خودم انتخاب کنم. سال سوم دبیرستان بودم که یک روز با پسری جوان در خیابان دوست شدم. آرش از همان اول به من بسیار ابراز عشق و ...
از بس ترسیدم نزدیک بود با کسی که قاتل شوهرم بود عروسی کنم! + عکس متهمین
از شهرهای استان گیلان بوده و برای انجام کاری خانه را ترک کرده و بازنگشته است. روز بعد خانواده اش در تماس پلیس متوجه شده اند وی به قتل رسیده است. ماموران با توجه به این که پول های داخل جیب مقتول سرقت نشده بود و او بدون وسیله نقلیه از خانه بیرون رفته بود، این فرضیه برایشان قوت گرفت که او قربانی سرقت نشده و باید به انگیزه انتقامجویی به قتل رسیده باشد. همین سرنخ کافی بود که ...
هیس، این آدم های آهنی خفته اند
را به دست می گیرم و با آدم های مجازی و در کانال های مختلف جست و جو می کنم، آرام می شوم، طوری شده که حوصله حرف زدن با اطرافیان بویژه خانواده ام را ندارم. می گوید: دوست دارم بیشتر اوقات که در خانه هستم، گوشه ای بنشینم و در دنیای خودم غرق باشم، البته از این وضعیت راضی نیستم، خیلی از اوقات از اتفاقاتی که در خانه می افتد بی اطلاع هستم، به عنوان مثال چند وقت پیش مادرم سردرد شدید داشت و چندین ...
تربیت و تعالی معنوی خانواده/دکتر محمدصادق مفتح
مسافرت رفتن در 50 سال پیش مسافرت به آسانی مسافرت الان نبود که، شاید سالی یکبار امکان مسافرت رفتن داشتفبرای خانواده متوسط عرض می کنم؛ خانواده های ضعیف تر که چند سال یکبار هم نمی رفتند، اینقدر مسافرت سهل نبود و وسیله حمل و نقل متنوع نبود، مشهد رفتن خودش پروژه بود که 2-3 روز رفتن آن طول می کشید . اینکه خانواده مخصوصا یک خانواده 8 نفره را مسافرت ببرند کارآسانی نبود ولی برای تشویق دخترها که روزه گرفتند ...
راموس: همیشه شخصیت کانیگیا را دوست داشتم؛ همه پیغام را در شبکه های اجتماعی می خوانم
حال حاضر فقط روی فوتبال تمرکز دارم و به نظرم فصلهای زیادی از فوتبالم مانده است اما پس از آن برنامه های زیادی دارم. البته مرحله به مرحله حرکت می کنم. فعلا باید جامهای زیادی ببرم و پس از آن به بعد از فوتبال فکر می کنم. در لحظات سخت قطعا به خانواده پناه می برم. آنها در لحظات سخت از من حمایت کردند. به لطف آنها با چالش ها مواجه شدم. بدون آنها مشکل بود که این همه سال در بالاترین سطح بمانم. ...
رمان هایی که درخور جایزه من بوکر بودند
پیش است، و آن هنگام اصلاً کلمۀ برکسیت [خروج انگلیس از اتحادیه اروپا] وجود نداشت.) البته این ایده ها، ایدۀ اروپای متحرک، در همۀ هستی مرد وجود دارند؛ اما در سال 2013 که به کتاب نانوشته ام فکر می کردم، زود فهمیدم که این مضمون اروپایی فقط یک مضمون است، ساختار نیست. آن قدر قوی نیست که داستان های ناهمخوان را (که آن هنگام فقط یکی از آن ها را نوشته بودم) به یک اثر واحد، متحد و تفکیک ناپذیر تبدیل کند. چیزی ...
چرا آثاری که موضوع عاشورایی دارند تنها باید در ماه محرم و صفر اکران شوند؟
هم باید بگویم که شاهد بودم خانواده هایی با فرزندانشان که کمتر از 8 سال سن داشتند، به سینما آمدند و حتی در بخش هایی از فرزند خود نیز غافل می شدند و این اتفاق بسیار مهم است، باید باور کنیم که مخاطب انیمیشن محدود سنی ندارد و تنها مختص سانس صبح سینماها نیست. نسیم آنلاین : درباره اکران و نحوه اختصاص سالن ها به ناسور صحبت کنید؟ داریوش دالوند: شورای صنفی نمایش ادعا می کند که تقاضای ...
خاطرات آزاده فاطمه ناهیدی (27)
پایگاه اطلاع رسانی آزادگان ایران : لباس ها را که پوشیدیم، گفت جیب ها را خالی کنید. بچه ها همه منقلب شدند. به آنها حالی کردم که شما سرش را گرم کنید تا من ببینم چه کار می توانم بکنم. آنها این کار را کردند و کمی سر و صدا راه انداختند. من آستری جیبم را طوری بیرون آوردم که کاغذ لای انگشتانم مخفی شد. پارچه آستری جیبم هم سفید بود و کاغذ اصلاً دیده نشد. با اینکه بازرسی خیلی دقیق انج ...
پای زنان به جرایم سنگین باز شد/ ردپای ناکامی ها درجرم خیزی زنان
همدستی دو نفر، شوهرش را به قتل رسانده است. زن دیگری به نام محبوبه که پرونده اش در دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی شده است، می گوید:"من قصد نداشتم شوهرم را بکشم. او همیشه رفتار بدی با من داشت، کتکم می زد و مرا تحقیر می کرد. روز حادثه باز هم شروع به دعوا کرد خیلی عصبانی شده بودم طوری که نتوانستم خودم را کنترل کنم چاقویی را از آشپزخانه برداشتم و با آن ضربه ای به همسرم زدم. همین که خون را دیدم، بشدت ترسیدم ...
سیاسی نیستم و تاکنون رای نداده ام
سرانجام این حرف ندارم، از اساس گفتن این حرف بین زندانیان و در یک محیط بسته چه کاربردی دارد؟! برخی رسانه ها فقط دنبال سوءاستفاده هستند. خلاصه پس از مدتی در زندان یک گروه موسیقی راه اندازی کردیم. ابتدا با صدای برنج خام و در قابلمه و... سازهایی با ابزار خانگی ساختیم و مدتی بعد هم اجازه گرفتیم ساز را وارد زندان کنیم. یکی از بچه ها که به سازها مسلط بود، گروه را شکل داد. من تا آن روز موسیقی کار نکرده بودم ...
روایتی از ساواک تا کشت و پیوند غضروف از نگاه یک دکتر انقلابی
.... به من گفتند که کارهای ضد امنیتی کرده ای که البتّه اشتباه هم نمی گفتند، ما در پخش و تکثیر اعلامیه های حضرت امام(ره) فعال بودیم و بالأخره هم لو رفتیم و 54 روز در ساواک بودم؛ یک روز در میان هم از ما با بازجویی با اعمال شاقه پذیرایی مفصلی می کردند.. بعد از 54 روز من به زندان دستگرد منتقل شدم و توسط دادگاه نظامی به دو سال حبس محکوم شدم و در آبان ماه سال 57 از زندان آزاد شدم. بعد از ...
می ترسیدیم فرزندمان مانند ما ناشنوا باشد/ برای مشکلات اقتصادی امثال ما تدبیر کنید
. وی ادامه داد : میثم به خواستگاری ام آمد و خانواده ام با ازدواج ما موافقت کردند . من مهریه ام را 114 تا انتخاب کردم . چرا که تصمیم گرفته بودم با میثم زندگی کنم و هدف دیگری نداشتم . در سال 92با یگدیگر ازدواج کردیم . برای خیلی از مردم جالب بود که من وهمسرم چگونه با یکدیگر معاشرت می کنیم و چگونه ابراز علاقه خودمان را به یکدیگر نشان می دهیم ، اما برای خودمان جای تعجب نداشت و بسیار هم ...
اعتراف دروغ به قتل
تیراندازی شد اما بعد از تحقیقات فنی و حضور در صحنه، در نهایت اسحاق به تیراندازی به سوی مقتول و مجروحیت وی اعتراف کرد که بعد از مشخص شدن محل استقرار و نحوه مجروحیت مقتول، اظهارات وی با صحنه قتل تطابق داشت و برادرش سجاد نیز اعلام کرد چون من به برادرم زنگ زده بودم و او را به صحنه آورده بودم قصد داشتم قتل را خودم به گردن بگیرم. سرانجام بعد از بازسازی صحنه قتل و کشف سلاح های به کار رفته در ...
مسئله دریاچه ارومیه، بدقلق و پیچیده است
بیمار را از جایی درمان کنیم. مثلا بگوییم سرم وصل کنیم تا نمیرد بعد آزمایش کنیم. آیا ستاد احیای دریاچه ارومیه با رفتن آقای روحانی خواهد پاشید؟ یا خواهد ماند؟ این یکی از مسایل اصلی است. باید بدانیم این چه می شود. چون ممکن است رئیس جمهور بعدی بگوید اصلا ولش کن. در 8 سال قبل، بحث درباره خشک شدن دریاچه ارومیه امنیتی شده بود و هر کس حرف می زد، او را می گرفتند. یک عالمه جوان را در ارومیه زندان کردند چون ...
ماه چهره خلیلی در دورهمی از ماجرای خواستگاری اینترنتی خود گفت
کنند مراسم خواستگاری رسمی به چه شکل انجام شد؟ ابراهیم: جالب است بدانید خواستگاری رسمی ما از طریق نرم افزار OOVOO برگزار شد. یک لپ تاپ در خانه آقای خلیلی و یک لپ تاپ در خانه ما روشن بود و خانواده ها از این طریق یکدیگر را می دیدند. ماه چهره: صحبت ها بصورت تلفنی انجام شده بود. برای تولد پدر و برادرم به لندن رفته بودم که موضوع خواستگاری ابراهیم را خانواده ام با من در میان گذاشتند و ...
خیاطزاده:پاترول معروف ناجا که مردم را زیر گرفت در هدایت منافقین بود،راننده را مقابل فرمانداری با تیر زده ...
زیربغلم را بگیرند و بلند کنند، روزهای خیلی سختی بود ولی خدا را شکر، خدا خودش لطفی که کرد هم در بیمارستان، هم در خانه، دیگران روحیه خوبی به من دادند تا بتوانم تحمل کنم. پیش آمده بود که سر برخی مسائل و خواسته هایتان خجالت هم بکشید؟ بله؛ من آن موقع 23 سال سن داشتم. اوج غرور جوانی بود. من زمانی که سالم بودم حتی صبحانه را خودم آماده می کردم. زمان هایی که مادرم آماده می کرد، خجالت می ...
توطئه ساواک برای شناسایی سایر افراد گروه
کمک برای کار خانه نبود بلکه برای اطلاع از کارهای دیگر خرابکاران بود...! گفتم: بیشتر از این عقلم قد نمی دهد با بیان این مطلب، آن ها عصبانی شده دست هایم را بستند و کتکم زدند و بدنم را سیاه و کبود کردند و به سلول برگرداندند. چند روز بعد آمدند و گفتند که شانس آوردی، نصیری ضمانت تو را کرده که آزادت کنیم، برو و ما را از این کثافت و بوی گند راحت کن! بعد مرا به اتاقی بردند و تکه کاغذی نشانم داده گفتند ...