سایر منابع:
سایر خبرها
اولین اظهارات کسبه پلاسکو
کسبه پلاسکو حالا سقف دخل زندگی شان روی سرشان خراب شده و مانند اشباحی دور تا دور خیابان های منتهی به پلاسکو می چرخند و بعضا سیگار دود می کنند. پریشب یه مشتری اومد مغازه. یکی از کم یاب ترین ماهیای مغازه که گیاه خوار بود رو می خواست ازم بخره. تا 7 میلیون تومن هم راضی بود اما دلم راضی نشد بفروشمش. شب اومدم خونه، پشیمون شدم. گفتم تا کی می خوای این ماهی رو توی تنگ نگه داری؟ پلاسکو را همه به ...
روایت کسبه پلاسکو؛ انگار می خواهند همه چیز را گردن ما بیاندازند
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز، کسبه پلاسکو حالا سقف دخل زندگی شان روی سرشان خراب شده و دور تا دور خیابان های منتهی به پلاسکو چرخ می زنند. پریشب یک مشتری به مغازه آمد. یکی از کم یاب ترین ماهی های مغازه که گیاه خوار بود را می خواست از من بخرد، تا 7 میلیون تومان هم راضی بود اما دلم راضی نشد بفروشمش. شب به خانه آمدم و پشیمان شدم، گفت تا کی می خواهم این ماهی را در تنگ نگه دارم. پلاسکو را ...
نیکزاد: پائین ترین رشد نقدینگی در زمان دولت احمدی نژاد بود
سلام کرد و دیدم خیلی ناراحت است. من به ایشان گفتم همه که نباید تعریف کنند یکی یک چیزی می گوید. خیلی روی من . کارهایی که انجام دادم، حساس هستند. زمانی که استاندار بودم واقعا زمان نداشتم. اردبیلی ها می دانند. پسرم دست خطی دارد و برای من نوشته است: سلام بابا! من رفتم بخوابم. امروز شاید تو را ببینم و شاید تو را نبینم، شاید در زمان ناهار فردا ببینم. از طرف پسر گل. من واقعا در حق ...
ادای احترام محسن یگانه به آتش نشانان حادثه پلاسکو
کمتر صحبت می کنم تا قطعات بیشتری را اجرا کنیم. وی سپس قطعه نباشی را اجرا کرد. پس از اتمام اجرای این آهنگ محسن یگانه به قطعه ای که می خواست اجرا کند اشاره کرد و گفت: من واقعا نمی دانم که خودم غمگین هستم یا نه ولی قطعا این حس های قطعاتم از یک حس واقعی سرچشمه می گیرد، او پس از بیان این جملات قطعه کویر را اجرا کرد که مخاطبان را تحت تأثیر قرار داد. این خواننده پاپ در ...
شهادت او جبهه فرهنگی تازه ای را در باغملک گشود
دانشگاهی شده ام که فارغ التحصیلی ندارد. بنابراین خود شما هم آمادگی شنیدن خبر شهادتش را داشتید؟ تلویزیون کلیپی از شهدای مدافع حرم پخش می کرد که شهید غوابش را در آن نشان می داد. وقتی فیلم را دیدم خیلی دلم شکست. دلم خیلی شور می زد. برادرم بار اول که اعزام شد، پیش خودم گفتم محمدرضا مرد این جنگ هاست و سلامت برمی گردد. اما خب به شهادت رسید. رفتنش برای خانواده اش هم خیلی سخت گذشت. الان ...
جهاد با جهل از طالبان تا داعش
...، برادرم راهی میدان نبرد با دشمنان اسلام در سوریه شد. وقتی رفت، اطرافیان می گفتند چرا گذاشتی برود؟ به حرف تو گوش می کند بگو دیگر نرود. اما دل خودم هم راضی نمی شد که بگویم نرو. یک بار دل را به دریا زدم و گفتم هادی جان نرو خطرناک است، اتفاقی برایت می افتد. سید هادی گفت: خواهرجان اگر من نروم، آن دنیا شما می توانی جواب حضرت زینب(س) را بدهی؟ همین یک جمله سید هادی برایم کفایت می کرد. حق هم داشت. شما ...
تن نحیف شاگرد در آغوش گرم معلم
کتاب و دفتر مدرسه با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کرد، گفت: اهل فنوج هستم و فرزند سوم خانواده. دوران ابتدایی در این شهر درس می خواندم و هر روز باید مسافت زیادی را برای رفتن به مدرسه طی می کردیم. پدرم اغلب بیکار بود و پولی برای خرید کتاب ودفتر نداشتیم اما با همه این سختی ها علاقه به درس اجازه نداد کنار بکشم. آن سال ها پدر با رها کردن ما در شهرستان نیکشهر نزد خانواده پدری اش زندگی می کرد و مادرم با ...
آخرین ثانیه ها در عملیات نجات
از پشت در با او حرف می زدم و هم زمان در را باز کردیم. سال ها پیش دختر و پسری را هم از سقوط منصرف کرده است. در عملیات زیادی شرکت داشته اما هنوز حسرت چند ساعتی را می خورد که دیر به یکی از صحنه ها رسیده. وقتی رسید مرگ بالای سر پنج جسد چمباتمه زده بود. در حاشیه ی تهران، پسربچه ای پاکستانی مشغول توپ بازی بوده که توپش به داخل چاهی می افتد. چاه ده متری سیمانی بود، نرده ی آهنی هم داشت. مادر برای نجات ...
کجاست آن نشان که جانت را به آتش سپردی؟!
ام را با او تقسیم نکنم؟! همه اینها را صدها بار در روز برای خودم مرور می کنم هر بار که می رود با دلم کلنجار می روم که بد به خود راه نده! اما این بار دلم جور دیگری لرزید، گفتند یک ساختمان قدیمی در تهران آتش گرفته و باز یک مأموریت تازه. خبرها را دنبال کردم، گفتند ده ها بار گفته اند ساختمان قدیمی است و ناایمن، باید تخلیه شود، گفتند 600 واحد تولید و فروش لباس در آنجا بوده، گفتند ...
کشف دو نیم تنه از "پیکر آتش نشانان" / هیات دولت شنبه را عزای عمومی اعلام کرد / بعید است کسی زنده مانده ...
ماهیای مغازه که گیاه خوار بود رو می خواست ازم بخره. تا 7 میلیون تومن هم راضی بود اما دلم راضی نشد بفروشمش. شب اومدم خونه، پشیمون شدم. گفتم تا کی می خوای این ماهی رو توی تنگ نگه داری؟ پلاسکو را همه به لباس فروش هایش می شناسند اما این پاساژ قدیمی در تهران، زیرزمینی پر از آکواریوم ماهی فروش های تزئینی هم بود و حالا تلی از خاک شده است. به گزارش ایسنا، خبرآنلاین در ادامه نوشت: کسبه پلاسکو ...
کشف دو نیم تنه از "پیکر آتش نشانان" / هیات دولت شنبه را عزای عمومی اعلام کرد / بعید است کسی زنده مانده ...
ماهیای مغازه که گیاه خوار بود رو می خواست ازم بخره. تا 7 میلیون تومن هم راضی بود اما دلم راضی نشد بفروشمش. شب اومدم خونه، پشیمون شدم. گفتم تا کی می خوای این ماهی رو توی تنگ نگه داری؟ پلاسکو را همه به لباس فروش هایش می شناسند اما این پاساژ قدیمی در تهران، زیرزمینی پر از آکواریوم ماهی فروش های تزئینی هم بود و حالا تلی از خاک شده است. به گزارش ایسنا، خبرآنلاین در ادامه نوشت: کسبه پلاسکو ...
کشف دو نیم تنه از "پیکر آتش نشانان" / هیات دولت شنبه را عزای عمومی اعلام کرد / بعید است کسی زنده مانده ...
ماهیای مغازه که گیاه خوار بود رو می خواست ازم بخره. تا 7 میلیون تومن هم راضی بود اما دلم راضی نشد بفروشمش. شب اومدم خونه، پشیمون شدم. گفتم تا کی می خوای این ماهی رو توی تنگ نگه داری؟ پلاسکو را همه به لباس فروش هایش می شناسند اما این پاساژ قدیمی در تهران، زیرزمینی پر از آکواریوم ماهی فروش های تزئینی هم بود و حالا تلی از خاک شده است. به گزارش ایسنا، خبرآنلاین در ادامه نوشت: کسبه پلاسکو ...
سخنان بی پرده و جالب درباره ابهامات موجود در شهر خورموج
به اینکه ضعف عدم جلسه با خبرنگاران در چه می بینید، گفت: اصحاب رسانه نبض جامعه هستند و انعکاس خبر توسط خبرنگاران باعث دلگرمی مردم می شود اما در دو سال ریاست خودم یک لحظه از حضور خبرنگاران دریغ نکردم و بر کسی پوشیده نیست. وی افزود: خبرنگاران مظهر صداقت و بردباری هستند و قلم آن ها باعث می شود تا مردم در جریان امر قرار گیرند و این قشر که سختی های خاص خود دارند در تمام صحنه ها پیشگام هستند ...
برادر رئیس جمهور به دیدن کنسرت - علی زندوکیلی - نشست
رؤیای بی تکرار را خواند. این مجموعه قرار بود تا پایان پاییز منتشر شود و زندوکیلی درباره تأخیر پیش آمده در ارائه این اثر هم توضیحاتی را در برنامه بیان کرد. پس از اورتور کنسرت و سلام ویژه علی زندوکیلی به دوستدارانش که با شعر سلامی چو بوی خوش آشنایی بود کنسرت این خواننده و شب پرخاطره دوستداران این خواننده آغاز شد. او در ادامه قطعه خاطره انگیز به سوی تو را با همخوانی حضار و همراهی پیانو و تار ...
قربانیان اسیدپاشی های سریالی اصفهان از 28 ماه تاریکی می گویندداغ اسیدی
...، این که چشمانمان ببیند، این که خانواده مان در آسایش زندگی کنند. می خواهم دغدغه دیگری در زندگی ام نداشته باشم تا بتوانم از این به بعد را کمی راحت تر زندگی کنم. پدر و مادرم پیر و رنجور شده اند و من به خاطر آنها سعی می کنم روحیه ام را شاد نشان دهم، ولی آن قدر گرفتاری است که گاهی اوقات نمی توانم. می خواهم امید ناامیدان باشم بیشتر از همه آسیب دیده است. صورت و دست هایش سوخته ولی فقط ...
عامل قتل عام 6 تن در قلعه حسن خان کرج : پشیمان نیستم!+عکس قاتل 70 ساله و قربانیان
دست وپا از پشت آسانسور فرار کردم.همان موقع صدای تیراندازی و صدای التماس های پسری که می گفت: بابا ما رو نکش ما تو رو دوست داریم را می شنیدم.اما پیرمرد همین طور شلیک می کرد و صحنه وحشتناکی درست کرده بود. بعد مأموران آمدند و برق را قطع کردند تا قاتل نتواند از آسانسور استفاده کند و مجبور شود پایین بیاید. اما او داد می زد کنار بروید دو نفر دیگر هستند که من باید آنها را بکشم و بعد می آیم و خودم را تسلیم ...
سوالات مصاحبه استخدامی وزارت آموزش و پرورش سال 95
نه گفتم اره یه چیزایی نوشت . اما نکته مهم اینجاس تورو خدا هر کی راجع به این چیزی که میخام بگم چیزی به ذهنش میرسه بگه. تو چشام نگاه کرد گفت نفر اخری قران بد خوندی قبولت کنم . من چیزی نگفتم بعد گفت برو قبولی ولی باسه گزینش قران ازت میپرسن بازم تمرین کن تپق نزنی.حالابه نظر شما منظورش چی بوده 1 امتحان کتبی فرمالیته است فقط یه ورودیه مصاحبه اصله 2 مصاحبه حدنصاب داره منظورش این بوده که من به حدنصاب رسیدم ...
پیشنهادهای فرهنگی آخر هفته آراس
دوطرفه شدن علاقه، کورا و فرانک تصمیم می گیرند تا به نحوی شوهر کورا را به قتل برسانند یک رمان نوآر و جذاب با راوی ای که از فرط درست پرداخت شدن حتی روی بیگانه کامو هم تاثیر گذار بوده، نثر محاوره ای و شکسته ی داستان در کنار جذابیت ذاتی مضمون پستچی همیشه دوبار زنگ می زند را خواندنی می کند. کتابی که در نشر چشمه منتشر شده و بهرنگ رجبی آن را ترجمه کرده. رمان جنایی خواندنی می خواهید، بخرید و بخوانید. می دونی چراغ ها که خاموش شد، دلم چی خواست؟ فقط تو رو فرنک. یعنی من اصلا ساحره ی بد جنس نبودم. فقط یه دختر کوچولو بودم که از تاریکی می ترسه ...
مشکل ماییم؟ دست کم بخشی از مشکل ماییم
شاه قاجار با آمده ژوبر، جهانگرد فرانسوی و سفیر ناپلئون بناپارت در عثمانی و ایران بوده است. او نقل می کند یک بار در گفت وگو با عباس میرزا برای پیروزی هایی که در ایروان به دست آورده بود، به او تبریک گفتم. عباس میرزا اما گفت من که خودم می دانم ماجرا از چه قرار است، تلاش های من در برابر روس ها مانند امواج دریا است که به صخره می خورند. عباس میرزا، نایب السلطنه حکومت قاجار و فردی شجاع بود و ...
زنگ خطر انقراض زبان سمنانی به صدا در آمده است/زبان سمنانی بیش از 3 هزار سال قدمت دارد
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از مرآت ، در آخرین روز دی ماه سال گذشته بود که زبان سمنانی با تلاش جمعی از مسئولان، اساتید و فرهنگ دوستان سمنانی با شماره 1115 در فهرست ملی میراث فرهنگی به ثبت رسید. انتشار این خبر شادی مردم و مسئولان سمنان را درپی داشت و شهروندان سمنانی از آن به عنوان نقطه عطفی در تاریخ میراث فرهنگی سمنان یاد کردند. در اولین سالگرد ثبت زبان سمنانی در فهرست ...
جهت اطلاع کیهان،احمدی نژاد و...-هاشمی37سال پیش وبعدازترورش:جداً می خواهم به من آیت الله نگویید
بود – منزل نبودند، حدود ساعت 9 بود که با اف اف از بیرون گفتند که دو نفر بیرون خانه هستند و نامه ای از آقای ناطق نوری – یکی از دوستان ما – دارند. من گفتم بگویید بیایند داخل. بعد به من خبر دادند که داخل خانه آمدند. داخل اتاق پذیرایی نشستند. دو تا محافظ، قرار بود برای اینکه مردم بتوانند آزادانه حرف هایشان را بزنند، در ملاقات اشخاص سخت گیری نکنند. آن دو نفر داخل خانه آمدند. وقتی که داخل اتاق پذیرایی ...
رمان برکت یا تدین بی برکت
! صفحه 54. در حالی که نویسنده فراموش می کند شماره پدر بر روی گوشی شیخ نیست و در (صفحه 300 ) با همان گوشی به پدرش زنگ می زند. شیخ یونس در ظاهر و باطن نگران حال الاغ و قاطر و گاو روستایی هاست و مراسم شب احیا را به خاطر آسایش آنها برهم می زند (صفحه 260 ) ولی بسیار به اهالی روستا توهین می کند،. حالا ببینید که جناب دیزگاه در مصاحبه با محمدحسن شهسواری چه می گوید: او فقط یک چیز در رفتار و بیان ...
بعد از کاهش وزن به من تهمت های عجیبی زدند/ پیشنهاد بازیگری بدهند قبول می کنم
می خواهی این کار را بکنی که من در جواب گفتم نه. چون تمام عشق وعلاقه ام در سر سفره سیدالشهدا بود. دوست نداشتم به غیر از این در جایی دیگر از صدایم استفاده کنم با اینکه پیشنهادهای زیادی هم داشتم. بازیگری تئاتر را تجربه کردم در مدرسه تئاتر بازی می کردم و خیلی هم جدی این موضوع را دنبال می کردم. درهمین عالم دوستی دو کارگردان به من پیشنهاد دادند وارد عرصه بازیگری شوم که قبول نکردم ...
آتیلا پسیانی: تماشاگر حرفه ای تئاتر کم شده است
به خودم نگاه کنم، با اینکه می فهمم تو چه می گویی؛ ولی خودم واقعا خیلی به این قضیه نرسیده ام؛ اما یک چیزهایی هست که برایم روشن است، اصلا به شکل خیلی ملموس، نوع زندگی؛ یعنی وقتی کار تصویر انجام می دهم، ترکیبی از کشف و شهود و حرفه ام را انجام می دهم ولی وقتی کار تئاترم را انجام می دهم، صرفا کشف و شهود است. دیگر آن بخش از حرفه، همانی است که پشت این کشف و شهود قرار دارد، به عنوان یک ساپورت کننده قوی ...
با بی رحم ترین مرد دنیا زندگی می کنم!
مرا مؤاخذه کردند و گفتند تو اشتباه می کنی! کیوان بهترین همسر دنیاست و هیچ عیب و ایرادی ندارد، هرچه هست در توست !! یک هفته پیش پدر و مادرم در منزل ما میهمان بودند کیوان در مقابل آنان خیلی مودب و با وقار بود و به آنها احترام می گذاشت، اما به محض رفتن آنها به بهانه اینکه پدر ومادرت چرا این حرف و آن حرف را زدند شروع به کتک زدن و حرف های رکیک به من کرد. به قول خودش وقتی مرا کتک می زند آرام ...
بنیامین: گلزار، نماد ساختار استاندارد سینمای ایران است
، البته شعر هم گفتم ولی بیشتر سبک می ساختم. الان خیلی کم شده ولی باز هم برای بعضی ها جسته و گریخته کارهایی انجام می دهم. این وجه از زندگی تو همیشه در حاشیه بوده، شاید برای خیلی ها جالب باشد که بدانند مثلا در ایام محرم به کدام هیئت می روی؟ من خیلی پراکنده هیئت می روم و اصولا به جاهای خوب سر می زنم. به قول معروف هر جا که دلم برودمی روم. اسم هیئت را نمی گویی که پاتوق ات ...
آتش گلستان نشد، احد و صمد سوختند...
بچه شلوغ است. با مادر بچه ها که صحبت کردیم متوجه شدیم چه اتفاقی افتاده است . به گفته میرجعفری، پدر احد و صمد نیز 55درصد سوختگی دارد. وقت بلندشدن و خداحافظی از رخساره می پرسم کی فهمیدی که بچه ها آتش گرفته اند، این بار هم گلپری جواب می دهد و می گوید: همان لحظه خودم زنگ زدم به کمپ طلوع بی نام ونشان ها. رخساره 52 روز پاکی داشت و هنوز آنجا بود. گوشی را مدیران کمپ به دستش دادند و من خبر را گفتم. نمی ...
برادر رییس جمهور به کنسرت آمد
کرمانشاهی و استاد مجید وفادار. در ادامه علی زندوکیلی ترانه پرطرفدار لالایی را اجرا کرد که با همراهی و همخوانی مخاطبان همراه بود و بسیار مورد توجه قرار گرفت. پس از خواندن این ترانه، علی زندوکیلی خاطره ای جالب درباره یکی از خصوصیات مورد بحث درباره شیرازی ها تعریف کرد و گفت: چند نفر شیرازی در سالن حضور دارند، که تعدادی از شیرازی ها دستشان را بالا کردند. وی سپس بیان ...
مدافعی که در سکوت شهید شد
. با تمام این حرف ها من بحث رفتن را زیاد جدی نگرفتم، گهگاهی می گفت که دوست دارد به سوریه برود اما من مخالفت می کردم. اوایل شیراز زندگی می کردیم و زمانی که شیراز بودیم و بحث سوریه راپیش می کشاند می گفتم پدر و مادرم قم هستند و ما تنها می مانیم. می گفت خدا بزرگ است، بعد از مدتی به قم آمدیم خیلی خیالش راحت شد، دیگر بهانه ای نداشتم که بگویم نرو. تقریباً هرچیزی را که بهانه می کردم جور می کرد و دست مرا ...
شاید علت آتش سوزی پلاسکو این باشد!!
فروشی هم تخصصی است! مدت هاست دلم برای طعم شیرینی های قنادی..... که نزدیک محل کار قبلی ام بود تنگ شده است امروز با خودم قرار گذاشتم به تلافی کنار گذاشتن هزار و یک تنبلی مهار نشده برای خودم از آنجا شیرینی بخرم. در را که باز می کنم تازه متوجه می شوم قنادی ، قنادی سابق نیست. حضور 4 خانم پشت ویترین های شیرینی بهترین نشانه برای این تغییرات است. جلو می روم و مثل بقیه مشتری ها سفارش جعبه می ...