سایر منابع:
سایر خبرها
فروش فرزندان دوقلو برای معالجه دختر خانواده
شنید اما حرف ها برای گفتن داشت. مادر حدیث را تماشا می کند و می گوید: خجالت می کشد جلوی شما چیزی بگوید. و بعد با اشاره به او می فهماند که بگو: چقدر دوست داری بشنوی و حرف بزنی. حدیث با اینکه 12 ساله است اما صورتی نگران و مضطرب دارد. رنگ پریده گی چهره اش او را بیشتر از سنش می زند. علیرضا، هزینه درمان دخترش را چهل میلیون تومان تخمین می زند و می گوید: برای درمان حدیث به ...
پمپاژ غصه دَم افطار
از منتقدان گفتند او دوست دارد سطح اطلاعات خودش را به رخ مهمان بکشد. به گفته انان احسان علیخانی، به شدت جنس احساسات مردم را می شناسد و خیلی خوب می داند که در لحظات قبل از افطار چه کار کند که با دست گذاشتن روی این احساسات، خودش را بزرگ جلوه دهد. مثلا خوب می داند کجا بلند شود و مهمان برنامه را جلوی دوربین بغل کند و بازی احساسات راه بیندازد. حتی در آستانه آغاز آخرین ماه عسل این شوخی در فضای مجازی پخش ...
وقتی افشارزاده حمایت می کند و سبک دست نه/ اختلاف نظر بر سر منصوریان در استقلال!
وقتی مطلع می شود که این باشگاه با جدایی منصوریان مخالفت کرده، ادامه داد: باز در یکی، دو روز آینده با هم می نشینند و مذاکره می کنند، حالا یا به توافق می رسند یا نمی رسند. اگر نرسیدند قرار نیست وزیر، معاون وزیر و همه را درگیر این موضوع کنیم. آخرین راهکار افشارزاده این بود که از متولیان ورزش کمک بگیرد ولی سبک دست با این اظهارات نشان داد که خیلی سفت و سخت موافق حضور منصوریان نیست، موضوعی که البته ...
حیف که تموم شد
یادداشت دریافتی- امیر حسن شاهی؛ اصلاً انگار همه این قانون را پذیرفته اند که آخر هر چیزی که رسید آن وقت تازه تحویلش بگیرند. ترم آخر کارشناسی که رسید من هم مثل بقیه تسلیم این قانون نانوشته شدم و ناخودآگاه همکلاسی ها و کلاً دانشگاه را بیشتر تحویل گرفتم. ترم آخر دانشگاه انگاری گره های دوستی محکم تر می شود. با کمی دقت به رفتار بچه ها به خوبی می توان این امر را فهمید؛ هنگام دست دادن دست ها ...
دلنوشته هایی برای 175 غواص عاشق
خود با عشق خداحافظی و به غواصان شهید ادای احترام می کنند. سیدفواد نبوی و راز دستهای بسته آخر فاش شد آری! به گوش موجها خواندند غواصان شب حمله: کجا دانندحال ما سبکباران ساحلها شب حمله گذشت و بعد بیست و هفت سال امروز چنین با دستِ بسته، سر برآوردنداز گِلها پ.ن: از چند هفته قبل یک عدد و یک داستان کوتاه نقل شبکه های اجتماعی شد و هر کسی از ظن خودش ...
با این سینما به رستگاری نمی رسیم
راه را باز کردم تا بتوانم وارد سینما شوم خیلی از افراد ، این راه را نیامدند، یک شبه آمدند و سینماگر شدند و همه امکانات هم به آنها داده شده است. من احساس می کنم برای همه چیز باید بجنگم ، این تقدیر من است دیگر. از تولید نخستین فیلمتان سهم گمشده همین مشکل را داشتید؟ ببین! من فیلم کوتاهم را ساختم، بعد فیلم نیمه بلندم را ساختم، دستیاری می کردم، برنامه ریزی می کردم ، پادویی می ...
پناهیان: اگر شیرینی تقرب را تجربه کنیم کلّ ماه رمضان برای ما عید است
خدا بگوید نه! چه نامی می توان روی او گذاشت؟! گویا خدا در ماه رمضان می خواهد تجربۀ تقرب را به زور به ما بچشاند! • مثلاً ما خسته هستیم و می خواهیم بخوابیم؛ خداوند می فرماید: خُب به خاطر من بخواب! ولی ما گوش نمی دهیم. یازده ماه از سال گوش نمی دهیم. بعد خداوند متعال می فرماید: خُب، من در این ماه رمضان، به صورت اجباری یک تجربه ای به تو می چشانم! مثلاً در ماه رمضان می گویند: خواب ...
دورهمی جذاب سروش صحت و بازیگران شمعدونی ...
...، سر کار به تو هم به اندازه ما خوش می گذشت؟ عرفان برزین: خیلی زیاد، اینقدر که دوست دارم همیشه با هم کار کنیم. (سروش عرفان را محکم بغل می کند و می گوید من هم دوست دارم باز با تو کار کنم.) نگار عابدی: بگذارید من هم یک خاطره شیرین از عرفان تعریف کنم. قبل از برداشت یکی از سکانس ها عرفان را صدا کردم و به او گفتم در این سکانس می خواهم این ری اکشن را نشان دهم. تو هم این کار را ...
دوری یا دوستی!
ها را نشان نمی داد. انگار همه مشکلات به خودی خود حل می شد و فشاری احساس نمی شد. من و تویی وجود نداشت چون همه ما بودند و برای ما کار می کردند. آنکه برای خرید نان از خانه خارج می شد یک بقچه قلمکار به دست می گرفت و سفارشش به نانوا صد قرص نان بود تا به هر خانواده ساکن در مجموعه ده قرص نان بدهد و الا آخر. زمان سپری شد و تمدن فاصله ها را زیاد کرد. کم کم دوچرخه ها تبدیل به موتورسیکلت شد و بعد جایش را به ...
زخم زبان بدتر از زخم کلیه
8مصرف می کرد تا بتواند کار کند. دردهای جدید دخترکوچک مداوای مهرنوش ادامه داشت و مدتی تحت درمان با داروهای گیاهی قرار گرفت. درمان با داروهای گیاهی خیلی کارساز بود اما یک مشکل بزرگ داشت و آن هم گوشت های اضافه ای بود که بدن او می آورد. مهرنوش مدام در راه بیمارستان بود و هر روز تحت مراقبت پزشکان قرار می گرفت اما این تنها مشکلی نبود که دخترک با آن دست و پنجه نرم می کرد؛ دخترم ...
روایت زندگی یک نقاش نابینا +(تصاویر)
سال 1966 از ال اس دی استفاده کردم. در دوران دانشجویی هم در مورد ادراک بصری مطلب می خواندم، اما با شروع بیماری در چشمانم خودم هم بیشتر علاقه مند شدم تا در مورد آناتومی چشم بیشتر و بیشتر بدانم. در اکتبر 1979 و در پی جداشدگی شبکیه بینایی چشم راستم را کامل از دست دادم و چشم چپم هم داشت کم کم به همان روز می افتاد. در طول دهه 80 میلادی چندین بار عمل جراحی کردم تا بینایی چشم چپم از ...
سرمقاله روزنامه های امروز/ 26 خرداد
شده اند تا تسلیم حرف زور فرزندان شیطان نشوند. فرزندان سال 65 انقلاب اسلامی خوب کارشان را بلد بوده و هستند. آن روز درست به رسالتشان عمل کردند و امروز نیز ما را فراموش نکرده اند. چشم هایمان را خوب باز کنیم، معلم آشکارا درس می دهد و این شاگرد است که باید فراگیرد. آب همان آب است و امان نامه نیز به درازای تاریخ نوشته شده است. انتخاب سخت نیست، گزینه ها آشکارند، اما سنگینی خواب برخی، صحنه را با دشواری ...
برای هر بیماری پیش کدوم دکتر متخصص بریم؟
، عفونی، غدد، اعصاب، روانپزشکی و قلب کودکان. برای این درد پیش کی برم؟ اگر از سردرد رنج می برید. . . متخصص مغز و اعصاب (نورولوژیست): تشخیص و درمان بیماری های مغز و نخاع در حیطه غیر جراحی از جمله سردردها، سرگیجه، بیماری های اعصاب محیطی، تشنج ها، صرع، فراموشی، اختلالات حافظه، گزگز دست ها و پاها، کمر درد، لرزش بدن، اختلالات خواب، سکته مغزی، ام اس، مننژیت، نوروپاتی، میوپاتی ...
دستفروشی یک ورزشکار - بازیگر
گرفته به صراحت می گوید: برای دایان باخ حدودا 200 هزار تومان گرفتم و برای دمرل حدودا 700 هزار تومان. اگر بخواهیم به نسبت امروز بسنجیم باید بگویم آن زمان با 200 هزار تومان می شد یک موتور هوندا خرید! وی درباره ادامه کار بازیگری خود پس از این دو فیلم بیان می کند: بعد از همکاری با ابوالحسن داوودی در من زمین را دوست دارم ، مدتی را با گروه تئاتر جعفر والی همکاری کردم و بعد هم در یکی از قسمت های ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (62)
میفروشه ! خودمم که با پراید مسافر کشی میکنم ! اون روی سگمم تو یه باغ نگهبانی میده! 20. یه روز دیگه هم گذشت .. . . . . . . . . . ولی هنوز از انتگرال تو زندگیم استفاده نکردم 21. دوست واقعی کسیه که وقتی زمین خوردی دستت رو بگیره و بلندت کنه. . البته بعد از اینکه خنده ش تموم شد.!! 22. دیروز رفته بودم ...
باشگاه استقلال به کجا می رود؟
استقلال ماندگار باشند یا به تیم دیگری بروند از وضعیت طلب آنها از فصل قبل و قرار داد فصل اتی همهم و همه به این بلاتکلیفی کمک می کند. یادمان نرفته سال های گذشته با حاجی فتح الله زاده که در حال حاضر در بستر بیماری سر می برد استقلال بمب های نقل و انتقالات را منفجر کرد و اما امروز.... شاید تضعیف رقیب سنتی استقلال یعنی پرسپولیس باعث شده این دو تیم حتی انگیزه رقابت را هم از دست بدهند ...
پای رنج های پنج ساله محیط بان تازه آزاد شده/5 سال کابوس می دیدم
خانواده محترم متوفی از بنده شکایت کردند و دو روز بعد برای بازجویی به اداره آگاهی و سپس به زندان رفتم. در دادسرا نظریه کارشناسی که از تهران آمده بود به نفع من بود و تاکید می کرد که طبق قانون به کار گیری اسلحه اقدام شده و چون محیط بان ضابط دادگستری است جرمی انجام نگرفته است اما اولیای دم اعتراض کردند و دوباره از هیات پنج نفره دعوت شد که باز هم اکثریت به نفع ما رای دادند. مستنداتی هم در دست ...
برگزیده سرمقاله های روزنامه های امروز
بخشیده است. سیاست روز:داشتیم غرق می شدیم دست نجات رسید داشتیم غرق می شدیم دست نجات رسید عنوان یادداشت سردبیر روزنامه سیاست روز به قلم محمد صفری است که ر آن می خوانید؛ناگاه بازگشتید که همه را غم گرفت. یاران سفر کرده باز گشته از سفر، از آن توشه راه به ما هم تحفه ای می دهید؟ تشنه آن آبی هستیم که شما عاشقان در آن غواصی کردید. عملیاتتان لو رفته بود؟! باز هم دل به رود زدید! ...
مسجد بستر نشر فرهنگ ایثار و شهادت
حرکت کنند و اگر یک مین سر راه بود، آنها را بکشد، نه همه بچه ها را. این ها حقایق جبهه های ماست. آن جا خیلی ها دوست داشتند فدای دیگران بشوند. شب هایی که در بیابان های شلمچه به سمت اردوگاه های عراقی پیشروی می کردیم، همیشه عده ای بودند که جلو حرکت می کردند تا اگر گلوله ای یا خمپاره ای آمد، به آنها اصابت کند، در حالی که می توانستند لای جمعیت حرکت کنند. یادم هست یک بار رزمنده ای ...
بانک ها فقط به نورچشمی ها وام می دهند/با این دست فرمان تحریم ها لغو نمی شود/فعالیت 350سایت همسریابی ...
بود که از روزهای نخستین دولت یازدهم با ارائه یک نظام معنایی دقیق از مبنای نظری دولت، به چیستی و کیستی دولت یازدهم پرداخت. امینی بعد از اتفاقات سال اول دولت یازدهم بویژه ماجرای توزیع سبد کالا، دولت یازدهم را یک دولت ضعیف پایه نامید. حالا در ایام سالگرد 24 خرداد و دومین سال روی کار آمدن دولت یازدهم سراغ پرویز امینی رفتیم تا در ارزیابی کارآمدی دولت حسن روحانی در سطوح مختلف با وی به بحث و گفت وگو ...
غلبه موسیقی بر همایش سیاسی
بیشتر خانواده های شرکت کننده در همایش خودروی شخصی برای بازگشت به خانه هایشان را نداشتند تا راه را پیاده گز کنند. این جمعیت نه گزاره برگ می خواست و نه اصلا دوست داشت که آنرا بشناسد؛ این را میشد از گذشتن بی تامل مردم از کنار بنر گزاره برگ فهمید که کمتر کسی در کنار آن توقف میکرد حتی با وجود دعوت مجری از حضار برای زدن امضاء زیر آن. این ها به شوق سپری کردن یک شب آرام و بانشاط برای تغییر حال و ...
با حرف های قلمبه سلمبه سالن سینما پر نمی شود
شروع این قضیه با اکران فیلم آتش بازی زده شده است، فیلمی که همه چیز برای جذب مخاطب دارد. داستانی سر راست و ساده بدون ادا و اطوارهای روشنفکری که امین حیایی دوباره در نقشهای محبوب مردم که آدمی کمی خاکستری بامرام و لوطی صفت است که با وارد شدن در یک بازی موش و گربه وار با شخصیت دیگر فیلم (الناز شاکر دوست)، داستان پرکششی را رقم می زند. البته امین حیایی با حضور در چند کار موفق مثل ساخت ایران و شیش و بش ...
10 عادت زوج های واقعا خوشبخت
دوچرخه سواری شبانه یا تماشای سریال هایی که هر دوی شما دوست دارید، هر چیزی که برای هردوی شما جالب است را انجام دهید. 3. آنها یکدیگر را لمس می کنند کارهای کوچکی مثل این که دست همدیگر را بگیرید، یکدیگر را در آغوش بکشید یا دست دور شانه هم بیندازید احساس نزدیکی را بین شما زیاد کرده و یکی از عوامل مهم یک زندگی موفق زناشویی هستند. وقتی سال ها در کنار هم باشید خیلی راحت ممکن است نزدیکی ...
90/ با تونی بحث کردم، داد زد زیاد حرف می زنی!
حال من عاشق تراکتور و گسترش هستم و دوست دارم به تیم شهرم خدمت کنم. منتظرم زنگ بزنند و تکلیفم را مشخص کنند. اگر نخواستند که تصمیم دیگری می گیرم. 90: دوست داشتی رسول برود گسترش. درست است؟ قرار بود برود. نمی دانم لحظه آخر چه شد که نام فراز را اعلام کردند. بالاخره من چند سال با رسول کار کرده ام. با او رفیق هم هستم و حضورش برای من خوب می شد. البته باز هم می گویم با فراز مشکلی ندارم. 90 ...
حضور ماشین سازی در لیگ یک مصوبه شورای ورزش است
نشان را به عنوان سرمربی معرفی کردم و حتی اعضای هیئت مدیره هم در گفت وگو با سایت رسمی باشگاه این موضوع را تائید کردند که انتخاب سرمربی با هماهنگی آنان انجام شده است. به خطیبی اعتقاد دارم اما نمی توانستیم زمان را از دست بدهیم وی افزود: آقای خطیبی قول داده بودند پیشنهاد باشگاه را قبول کنند اما بعد از 3 بار قول دادن در عرض 2 هفته، قرارداد را امضا نکردند و استنباط من بر این است که ...
چطور حکم ابد رفیق دوست، 8 ساله شد؟!
، اما حق ندارم از آنهایی که این کار را انجام دادند بگذرم. وامرهم الی االله. وکیل بانک در دادگاه می گوید: روز اول هم به آقای مرتضی رفیق دوست اعلام کردم که شما متهم اصلی هستید و در این باند نقش محوری داشتید، به علاوه شما با استفاده از نام و شهرت خود نقش محوری داشتید و اگر شما نبودید این سوء استفاده واقع نمی شد . این حرف را قبول دارید؟ نه؛ سه برادر دیگر هم دارم، توی ده بانک دیگر ...
آقایان فیلم مرا به جشنواره راه ندادند
...> - نه، در رابطه با این موضوع نمی توانم حرف بزنم زیرا من زیاد فیلم نمی بینم و نمی توانم وضعیت سینمای ایران را ارزیابی کنم. بهتر است این اظهار نظرها را افراد فیلم بین، ارائه دهند. - یک سوال دیگر؛ حالا با این اوضاع سینما، امسال می توانیم شاهد یک جشنواره خوب باشیم؟ - به نظر من سال گذشته جشنواره فیلم فجر مشکلات اساسی داشت. بخش مسابقه خارجی را از جشنواره جدا کرده بودند و بعد ازسه چهار ماه ...
من را با شیطنت و فریب وزیر خارجه کردند
از دیدارمان با دوستانم، خانواده ام و همکارانم صحبت کردم. بیل و چلسی با صبوری به حرف هایم گوش دادند و از من خواستند که با دقت این پیشنهاد را ارزیابی کنم. دوستانم بعضا مشتاق و بعضا به این موضوع بدگمان بودند. باید ظرف چند روز تصمیم می گرفتم. وزیر امور خارجه بودن، کار پرتکاپویی است و من اطمینان داشتم می توانم از پس آن بر بیایم. به عنوان بانوی اول و نماینده مجلس سنا، چندین سال با مشکلاتی که در جهان پیش ...
بدترین چیز اون خنده ی اجباری برای حفظ آبرو.......
: دهه ! اینا رو که خودم گفتم داداش ! تو اصلا بگو ساعت چنده؟! بعضیام هستن فک می کنن کین ، نه عموو ! من اسم تورو که می شنوم یه هفته بد شانسی میارم چه برسه بخوام در موردت حرف بزنم ! آیا می دانید زبان ایرانی مختصرترین زبان دنیاست؟ مثال: معال جمله ی میری سریع این کار رو انجام میدی و برمیگردی یک کلمه است. اومدیا ! اولین کاری که تو بچگی دوست داشتم ...
اینجا کسی آرزویی ندارد
می کند و دست و پایش از کار می افتد. از همان موقع خرج خانه می افتد روی دوش پسری که هیچ آرزویی ندارد. می خواسته درس بخواند، اما حالا چاره ای جز کارگری نیست. اگر شانس بیاورد یک برج پر و پیمان بخورد به تورش که حداقل یک سالی بیکار نباشد. همه پسرها و مردهای کبیرآباد کارشان همین است اما انگار خیلی هایشان آنقدرها هم خوش شانس نبوده اند و با اینکه فصل ساخت و ساز است گویا کاری گیرشان نیامده. هر کدام جلوی در ...