سایر منابع:
سایر خبرها
گلایه های عباس جدیدی از تحریف عملکردش/منتشر کنندگان عکس های طنزم را حلال کردم
عضویت در شورای شهر تهران یکی از علایق این سال های ورزشکاران مدال آور کشور بوده است. به گزارش نامه نیوز ، هر یک از آنها به واسطه تجربه و تحصیلات خود تلاش کرده اند به پارلمان شهری راه پیدا کرده و پس از آن در کمیسیون های تخصصی عضویت پیدا کرده اند. شورای شهر تهران اکنون 4 صندلی خود را به ورزشکاران مدال آور و قهرمانان سابق کشور اختصاص داده است. یکی از این کرسی ها، متعلق به مردی ...
برگزاری نمایشگاه عکس جاذبه های ایران
های ایران باهدف تاکید بر نقش بسزایی که هنر عکاسی میتواند در توسعه پایدار صنعت گردشگری داشته باشد، نموده است. به گزارش نامه نیوز، افتتاحیه نمایشگاه عکس جاذبه های ایران در راس ساعت 14 روز 16 اسفندماه 95 با حضور ارزشمند جناب آقای دکتر سلطانی فر رئیس محترم موسسه فرهنگ وهنر دانشگاه جامع علمی کاربردی وهیئت همراه وسرکارخانم دکتر صفاپو رئیس محترم دانشگاه جامع علمی کاربردی مرکزفرهنگ وهنر13 درمرکز ...
ترقی: موتلفه به جمنا پولی نداده/از روی دست اصلاح طلبان ننوشتیم/نامزدها تا پایان مناظرات درصحنه هستند
فصل رقابت های سیاسی که فرا می رسد بحث تأمین مالی هزینه های انتخاباتی، موضوعی تعیین کننده در برنامه ریزی انتخاباتی جناح ها است. موضوع آنقدر اهمیت دارد که وزیر کشور بارها نسبت به ورود پول های کثیف به انتخابات هشدار داده است. به گزارش نامه نیوز، در فاصله باقیمانده تا انتخابات ریاست جمهوری بازار برگزاری همایش و تجمعات انتخاباتی داغ شده است، اینکه هزینه های برگزاری چنین مراسماتی از کجا ...
اسدی:وحدت باعث حل مشکل تیم ملی و پرسپولیس شد/در اجرای احکام فیفا تعلل نمی کنیم
چهار جلسه مختلف در این باره صحبت کردیم و در برنامه های تلویزیونی و نشست خبری که داشتم در این مورد توضیح دادیم. چند خبر در رابطه با اینکه نامه نگاری ها با تأخیر انجام شده منتشر شد که این مسئله صحت ندارد. ما همیشه به باشگاه ها می گوییم در چه شرایطی قرار دارند و چه نامه هایی به دست مان رسیده است. این در حالی است که باشگاه ها کاملا مستقل هستند و خودشان به صورت مستقیم این نامه ها را دریافت می کنند ...
ایرانی، باید به ایرانی بودن خود افتخار کند/ قلم فروشی از هر کاری پست تر است
ترامپ را جدی بگیرند و در باره آن فکر کنند. زنگنه گفت: من فکر می کنم رسانه ها در همه دنیا در حال پیدا کردن هویتی مستقل هستند، هویتی که تنها برای پول نمی نویسد بلکه وجدان و استقلال حرفه ای را در نظر می گیرد زیرا وجدان در این حوزه نقش تعیین کننده و مهمی دارد. وی یکی از دو موضوع مهمی که قصد داشت در باره آنها سخن بگوید را عقل دانست و در این باره به خاطره ای از کنفرانس خبری پایانی ...
(عکس) شکل عجیب موهای یک خواننده در خندوانه
برای من حالت دوم اتفاق افتاد. او سپس بنا به درخواست رامبد جوان، قسمت کوتاهی از قطعه دخترم دلخوشی بابا همیشه به گل افشونی لبخند تو بوده... از محمد اصفهانی و قسمتی از ترانه کودکانه آهویی دارم خوشگله... را در سبک رِگه خواند. سینا حجازی در پاسخ به این سوال رامبد جوان که پرسید آیا دوست دارد بازیگر شود، گفت: زمانی که دانش آموز پیش دانشگاهی بودم، قرار شد در فیلم سینمایی من ترانه 15 ...
چه کسی شایسته داوطلب شدن برای ریاست جمهوری است؟
مقدس جمهوری اسلامی هستند ولی در واقع فاقد صلاحیت های لازم هستند، چگونه می توان استدلال نمود؟ شاید بهترین، منطقی ترین و رساترین پاسخ به این سؤال تبیین ملاک های قانونی برای داوطلبان ریاست جمهوری است و جامع ترین قانون برای استناد در این زمینه همانا قانون اساسی است. مروری بر این شرایط و تبیین آن ما را با حساسیت نقش ارکان انتخابات (داوطلبان– مجریان– ناظرین و به ویژه رأی دهندگان به عنوان اصلی ترین و تعیین ...
متاسفانه فصل سوم قانون اساسی در اکثر موارد مغفول مانده است
.... وی در پاسخ به سوال دانشجویی که از او پرسید ظاهرا شما روز گذشته نامه ای به رئیس مجلس خبرگان نوشته اید گفت: بله من به آقای جنتی رئیس مجلس خبرگان نامه نوشتم و موضوع رفع حصر خانگی رهبران اعتراض خانگی سال 88 را مطرح کردم و گفتم که این موضوع در دستور کار مجلس خبرگان در نشست بعدی قرار دهند و حتی اگر لازم است با رهبری مشورت کنند و راهی برای حل این موضوع پیدا کنند. وی افزود: درباره ...
بازار داغ پول های تقلبی در شب عید/ مردم "هوشیار" باشند
چک 50 هزار تومانی تقلبی را مشاهده می کنید؛ جالب است که ایران چک 50 تومانی تقلبی آبی رنگ، از نظر سایز هم از ایران چک های اصلی بزرگ تر است. آرم های به کاررفته در این چک پول نیز تفاوت فاحشی بین اصل و تقلبی دارد. از ویژگی های بارز ایران چک 50 هزار تومانی آبی این است که روی آن، نقش گنبد و گلدسته حرم امام رضا(ع) به کار رفته و نمای پشت آن سقاخانه است که در صحن انقلاب حرم امام هشتم ...
کیهان: نماینده فرهادی فراری و ضداسلام است
به گزارش بولتن نیوز، فیروز نادری یکی از دو نماینده اصغر فرهادی برای دریافت اسکار فیلم فروشنده ، طی بیانیه ای ضد ایرانی که در وب سایت گویا نیوز (وابسته به سازمان سیا) انتشار یافت، اعتراف کرد که پس از پیروزی انقلاب اسلامی از ایران فرار کرده و کشور او آمریکاست و به آمریکایی بودنش افتخار می کند! او در بیانیه خود که در 20 بند تنظیم شده در حالی که از عدم سخنرانی علیه جمهوری اسلامی هنگام ...
دنبال فردی قوی تر از روحانی هستیم/ روحانی نمی تواند خود را از اصلاح طلبان جدا بداند/ بخشی از مشکلات با ...
ادامه پیدا کرد از باهنر پرسید شما راستی هستید یا اصول گرا؟ باهنر در پاسخ به این سؤال بابیان این مطلب که در این گونه مباحث باید به دو عنصر زمان و مکان توجه کرد گفت: اوایل انقلاب دو خط در مقابل هم ایستادند که یک طرف خط امام و طرف دیگر معجونی از همه گرایش ها و مخالفان خط امام از تفکرات لیبرالیستی و تفکرات ناب سلطنت طلبی تا تفکرات تند کمونیستی وجود داشت که این جریان تا پایان سال 60 استمرار ...
برنامه دانشگاه آمریکایی برای جذب هنرمندان و کارگردانان ایرانی +عکس و فیلم
به گزارش کوگانا روز دوشنبه 9 اسفند 95 و در جریان مراسم اسکار 2017، فیلم فروشنده به کارگردانی اصغر فرهادی جایزه بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان را کسب کرد. بحث ها درباره افتخار یا شرم ساری از رسیدن این جایزه به فروشنده از اولین دقایق اعلام خبر آن شروع شد و طی روزهای آینده هم ادامه پیدا خواهد کرد. گزارش پیش رو به همین بهانه درباره برنامه ایران شناسی ای توضیح خواهد داد که در ...
مردم منتظر گزارش دولت از اجرای اقتصاد مقاومتی هستند
...> آیت الله جنتی با تکریم رهبر معظم انقلاب بابت برخورد با فتنه گران تأکید کرد: آنان باید بدانند که مردم از دستشان ناراضی اند و به این زودی ها فتنه گری شان را فراموش نمی کنند. وی از علما به ویژه اعضای مجلس خبرگان خواست که با استفاده از تریبون هایی که دراختیار دارند فتنه گران و نقش و وضعیت آنان را برای مردم تبیین کنند. رئیس مجلس خبرگان رهبری همچنین تبیین مسئله دشمنی امریکا با ملت ...
توضیحات معاون شهردار درباره قراردادهای سازمان زیباسازی
آیه ای از قرآن گفت: وقتی می خواهید فردی را به فساد و رانت خواری متهم کنید، حداقل جواب نامه را ناقص نخوانید و باید بگویم که همه سازه های تبلیغاتی شهر از طریق مزایده واگذار می شود و چیزی پوشیده نیست. معاون برنامه ریزی شهرداری تهران با بیان اینکه نمی توانیم قراردادهای شرکت های کارگزاری را افشا کنیم، گفت: هر اطلاعی از سازمان زیباسازی خواستید من آن را به شما می دهم؛ اما دقت کنید که نماینده شورا در سازمان زیباسازی حضور دارد. منبع: ا یسنا ...
شوالیه های مرگ
به گزارش شفاف، و خروجی روز، مرگ است و ارمغان شب، مرگ؛ که روز، هر لحظه مرده می آورند، با بدن های تکه تکه، دست و پای سوخته، گوشت های پخته، استخوان های سیاه، چشم های از حدقه درآمده و شب، برای آنها، برای شوالیه های قدرتمند مرگ با خیال مرگ و کابوس آن می گذرد ... با آوازی غمناک، غمناک خروجی آن ... به گزارش شفاف، و خروجی روز، مرگ است و ارمغان شب، مرگ؛ که روز، هر لحظه مرده می آورند، با بدن های تکه تکه، دست و پای سوخته، گوشت های پخته، استخوان های سیاه، چشم های از حدقه درآمده و شب، برای آنها، برای شوالیه های قدرتمند مرگ با خیال مرگ و کابوس آن می گذرد ... با آوازی غمناک، غمناک خروجی آن روزها هم برای شناسندگان مرگ که در همسایگی مردگان تهرانی خانه دارند، مرگ بود؛ وقتی تن های سوخته و استخوان های جداشده آتش نشان های شهید را آوردند و گفتند: شناسایی کنید. آنها گفتند شناسایی کنید و آن 9 نفر دست به کار شدند؛ 9 پزشکِ پزشکی قانونی استان تهران که دو هفته نخوابیده بودند و حالا کم کم داشت آماده باش شبانه روزی شان تمام می شد. و چه چیز سخت تر از باز کردن لباس های آتش نشان هایی که هیچ ازشان نمانده بود؟ وقتی زیپ لباس هایشان را باز می کردیم، اسکلت ها و گوشت های پخته شان می ریخت. جمجمه هایشان هم کاملا از بین رفته بود ولی پودر نشده بود. یک سری دیگر هم از همان اول که آوردند، استخوان بودند. و چه چیز سهمناک تر از دیدن تن های تکه تکه آتش نشان های ناجی پلاسکو، بعد از آن همه سروصدا، بعد از شنیدن شیون تازه عروسان مردان آتش زده، بعد از آن همه عکسی که شاید کمترین شان، صورت گریان و تکیده مردی بود که جفتش، قُل همیشه یاورش، زیر خروارها خاک و آتش، خُرد شده بود. همین سختی ها هم بود که بغض 15ساله عباس ساداتیِ 50ساله را شکست؛ بغض او را که معاون سالن تشریح پزشکی قانونی تهران است و حالا چسبیده به دیوارهای سرد ساختمان قدیمی کهریزک، زیر آن نور سفید، وسط ویزور چشم های زن جوان کنجکاو تازه از راه رسیده، از روزهایی می گوید که شبانه روز آماده باش بود و وقتی یکی، یکی اجساد آتش نشان ها را برای شناسایی آوردند، اشک، گلوله سهمناکی شد که ریز ریز و پنهانی از چشم های دنیادیده اش به بیرون پرتاب شد. درست است که ما به این کار عادت کرده ایم ولی باز هم خیلی وقت ها موقع کار، احساساتی می شویم و گریه می کنیم. مثلا این حادثه پلاسکو خیلی ما را ناراحت کرد؛ اصلا قبل این که جسدها را ببینیم، اشک ما را درآورده بود. نمی دانم چه مظلومیتی در این بچه ها بود که قبل از این که بدن هایشان پیدا شود، اشک همه را درآورد؛ شاید مظلوم بودنشان و این که از قشر ضعیفند و همیشه با مردمند. حادثه حله و قطار هم ما را بسیار ناراحت کرد. عباس ساداتی یکی از قدیمی ترین هاست؛ یکی از شناخته شده ترین پزشکان سالن تشریح، آن جا که به قول خودش، هر روز کالبد دست کم 30 مرده را می گشایند، در جست وجوی یافتن حقیقت، برای زبانِ دفاع شدنِ بی زبان های دست از دنیاکوتاه. آن روزهایی هم که آتش نشان های معروف تهرانی را می آوردند تا نامشان مشخص شود و هویتشان، دکتر ساداتی مثل همیشه خط مقدم بود، با بغضی سنگین در گلو و زبانی آرام بخش برای هشت دکتر سالن تشریح و تکنیسین های سالن که خودشان به آنها پروسکتور می گویند. چند روز اول منتظر بودیم که جسدی نیاوردند. بعد از آن من یک شب این جا کشیک بودم که یک نفر را آوردند و خود بازپرس کشیک هم آمده بود. موقعی که آمد، داشت تلوتلو می خورد. می گفت چند روز است که نخوابیده ام ولی می خواهم ببینم زمان مرگ این فرد کِی بوده است. اجساد اولیه ای که آوردند همان هایی بودند که می گفتند در موتورخانه گیر کرده بودند. درست است؟ درباره زمان مرگ آنها حرف و حدیث های زیادی بود. بله، اما زمان مرگ با همان زمان وقوع حادثه جور درمی آمد، چون فاسد شده بودند. آنها همان روز اول فوت کرده بودند. یک وقت سنگ به سر آدم می خورد و درجا می میرد، یک وقت زلزله می آید و زیر آوار، جایی هست که بتواند پناه بگیرد و برای یکی، دو ساعت زنده باشد ولی در مورد پلاسکو، بعضی از این افراد جا در جا مرده بودند و بعضی دیگر هم که جا در جا نمرده بودند، بعد از چند ساعت فوت کردند، در همان روز حادثه؛ یعنی این طور نبود که دو، سه روز کسی زنده مانده باشد. ما اجساد را دیدیم، آنها فساد نعشی داشتند و بررسی هایمان نشان داد که روز حادثه فوت کرده بودند. ساعت مرگشان دقیقا به همان روز می خورد. بقیه را هم که روزهای بعد آوردند، بدنشان متلاشی شده بود و از آنها دی ان ای گرفتیم. آمار فوت شده ها هم همانی بود که مراجع قضائی اعلام کردند. نفر آخری را هم که آوردند و گفتند کارگر بوده، من خودم دیدم، اعضای بدنش کاملا متلاشی شده بود. و غم یادآوری، لبخند گشاده و ملایم ساداتی را چنگ می زند و قورت می دهد: تمام فیلم های پلاسکو را در تلفن همراهم ذخیره کرده بودم؛ آن آتش نشانی که در پنجره بود، نتوانسته بود وارد سبد نجات شود و فوت کرد. جمجمه او شکسته بود و ما سرش را دوباره درست کردیم. فیلم او را در گوشی ام داشتم، می گفتند یکی، دو ماه مانده بود تا خدمتش تمام شود، خب، این برای ما خیلی ناراحت کننده بود. مرده ها نقش اول زندگی دکتر ساداتی اند؛ زندگی کسی که از نگهبان های ساختمان پزشکی قانونی در کهریزک که بامعنا به بهشت زهرا چسبیده است تا منشی ها و حراست و تکنیسین ها، او را زبان گویای تاریخ پزشکی قانونی می دانند. حالا هم او که در یک صبح سرد و بعد از یک شب تا صبح شیفت، نشسته در اتاقش و با صورتی خندان و بشاش، از روزهای پرتلاطم حادثه پلاسکو می گوید، اشاره اش مدام به نقش مرده ها در زندگی اش است، در کارش و روحیه اش: خب، لحظاتی هست که کم می آورم و حتی می زنم زیر گریه. مثلا در قضیه حادثه حله باز توانستم خودم را جمع و جور کنم با این که حدود 40–50 نفر را این جا آوردند که بدن هایشان متلاشی شده بود، ولی در حادثه پلاسکو گریه کردم، به نظرم این آتش نشان ها هیچ فرقی با شهدای غواص ندارند با این فرق که شهدای غواص می دانستند که دارند به سمت شهادت می روند ولی این بنده خداها نمی دانستند که قرار است بمیرند و آن روز با بقیه روزها فرق می کند. آنها بیرون آمده بودند و باز به داخل ساختمان رفتند تا مردم را نجات دهند. بعد از پلاسکو، من خودم را بارها جای خانواده های آتش نشانان قرار می دادم و گریه می کردم تا خودم را خالی کنم. من خانواده های آنها را می دیدم که برگه به دست در راهروهای این جا می رفتند و می آمدند و گریه می کردند. گریه خیلی خوب است، خیلی بد است که می گویند مردها نباید گریه کنند، آدم هایی که گریه نمی کنند، یک دفعه می ترکند. و اینجاست که زنگ قدیمی تلفن اتاق رنگ و رورفته معاون سالن تشریح، حس او را به هم می ریزد؛ صحبت از یک جسد یخ زده است، جسدی که آن را از خارج کشور آورده اند و گذاشته اند بدنش نرم و جواز برایش صادر شود و حالا این دکتر ساداتی است که باید مهر دفن شدن او را برای زیر خاک منتظر پذیرنده گورستان بزند پایین پرونده اش. جواز مرگ صادرکردن برای مرده ها سال هاست در سرنوشت اوست؛ مثل سرنوشت محمدجواد هدایت شده ، رئیس تالار تشریح پزشکی قانونی که وقتی پیراهن سفید دکتری اش را می پوشد و جا می گیرد پشت میز رنگ و رورفته اتاقش، دستی به چال چونه ته ریش دارش می کشد و حرف هایش را مثل معاونش از پلاسکو شروع می کند؛ از آن روزها که سخت ترین شدند در یادش برای سال های سال. اولین آتش نشانی که آمد از بیمارستان مطهری به این جا منتقل شد و قابل شناسایی بود؛ چون چهره اش سالم مانده بود. هر چه یافتن پیکرها با تأخیر اتفاق افتاد، شناسایی از طریق چهره ها سخت تر شد. شناختن کسانی که در روزهای اول از زیر آوار پیدا شدند، از چهره راحت تر بود ولی بعد از آن به دلیل حجم آوار و میزان حرارت، دیگر پیکرها از روی ظاهر قابل شناسایی نبودند. البته متعلقاتی اطرافشان بود ولی مشخص نبود که مال آن شخص باشد. با آن وضعیت، ما برای این که ضریب اطمینان را بالا ببریم، آزمایش دی ان ای انجام دادیم. نکته مهمی که وجود دارد این است که در این حوادث دسته جمعی، حضور پزشکی قانونی در صحنه الزامی است؛ در صورتی که در مدیریت بحران ما چندان نقش پزشکی قانونی را در آن مرحله پررنگ نمی بینند، یعنی فکر می کنند که خب ما پیکرها را پیدا می کنیم و بعد می فرستیم که شما بقیه کارها را انجام دهید. آمار جانباخته ها همانی بود که اعلام شد؟ بله، 16 آتش نشان بودند که شناسایی شدند؛ 5 تا هم جانباخته غیرآتش نشان؛ کلا 21 نفر. هنوز هم از بین نخاله ها قطعات و تکه های اجساد را برای شما می فرستند؟ بله، برای ما می فرستند و ما هم می فرستیم آزمایش ژنتیک، هنوز جواب قطعی به دست ما نرسیده است. آمار ما همان آمار قبلی است. یعنی در نخاله ها کسی پیدا نشده است؟ مثلا آن نگهبان؟ آن نگهبان، پنجمی بود که پیدا کردند. مابقی که برای ما فرستادند، قطعات استخوان کوچک و بزرگ بود که هنوز جواب قطعی آنها نیامده است. از نگهبان هم قطعاتی از بدنش به این جا آمد؟ یک پیکر نیمه کامل بود، با آزمایش ژنتیک تطبیق دادیم و احراز هویت قطعی انجام شد. آن روزها همه پزشکان و تکنیسین های پزشکی قانونی استان تهران در ساختمان کهریزک هر دقیقه منتظر بودند که کسی را بیاورند برای شناسایی، تا جوابی داشته باشند برای گفتن به خانواده های چشم انتظارشان؛ محبوبه عسگری 42ساله، زن تر و فرز و باتجربه کادر پزشکی هم یکی از آنها بود. او یکی از سه زنی است که در کادر پزشکان پزشکی قانونی کار می کند و حالا با ناخن های لاک زده و صورتی ریز و قشنگ و با پلک هایی که خستگی شیفت از شب تا صبح دیروز، آنها را با شیب ملایمی روی حدقه هایش چشمش انداخته، از نیمه دوم امسال می گوید که یکی از سخت ترین تجربه های کاری اش بود؛ نمونه اش همین حادثه پلاسکو. او یکی از شناسندگان آتش نشان های شهید و سوخته بود. مرگ آتش نشان ها خیلی ها را جریحه دار کرد، همه آماده باش بودند. در سالن تشریح بالای سر آنها بودم و با همکارانم، جواز دفن می دادیم، خیلی تأسف آور بود. لباس های آتش نشان ها نسوخته بود ولی وقتی آنها را باز می کردیم، فکر می کردیم که جسد سالم است، در حالی که کامل از بین رفته بود، برخی تبدیل به استخوان شده بود. و حال و روز او هم آن روزها مثل بیشتر همکارهایش بود. خب خیلی تأثیر منفی روی ما می گذاشت، خیلی متأثر می شدم اما با دقت هر چه تمام تر، برای تعیین دی ان ای، کارشان را انجام دادیم، فرستادیم برای بخش دی ان ای، پیگیری های لازم انجام شد، کالبدشکافی خوب انجام شد و حنجره ها را خوب نگاه کردیم آنهایی که عضله مانده بود و استخوان هایی که سالم بود به دی ان ای فرستادیم. به هر حال مردم منتظر بودند و چشمشان به نظر ما. این که آن روزها می گفتند بدن هایشان به پودر تبدیل شده بود، درست نبود؟ نه پودر نشده بودند ولی بعضی استخوان ها به طور شدیدی از بین رفته بود به طوری که فقط قسمت هایی از استخوان مانده بود. برای بعضی دیگر هم حرارت زیاد، باعث شده بود فساد اتفاق بیفتد. مهم ترین فاکتور فساد جسد، حرارت بالاست، چون حرارت محیط بالا بود، میکروب هایی که باعث فساد می شوند، در داخل ریه و روده بزرگ هستند و شروع به فعالیت می کنند. در روز تشییع جنازه، حستان چطور بود، وقتی دیدی که آن جمعیت زیاد به بدرقه آنها آمده بودند. آن روز این جا غم عجیبی داشت. اسامی شان را که اعلام می کردند، مدام با خودم می گفتم اینها را از زیر دست ما با آن وضعیت بردند، آنها را ما شناسایی کردیم، من همه شان را دیدم. و دنبال حرف های محبوبه عسگری را نیکو دهقانی زاده ، دیگر پزشک زنی که جزو اصلی ترین شناسندگان اجساد در پزشکی قانونی است، پی می گیرد؛ زنی با صورتی تپل، چشم هایی روشن و با تجربه و صدایی نازک که حس، اولین نکته بیرونی آن است. او تازه از سالن تشریح آمده با دستکشی سفید روی دست های گوشتالو و ماسکی سفیدتر که به اعتقاد همکارهایش عبور می دهد میکروب هایی را که باید سدشان شود؛ تا بیاید دستکش ها را دربیاورد و امضاهای لازم را برای اجساد تر و تازه امروز بنشاند پایین پرونده های سبز، فرصت، خودش را نشان می دهد برای حرف زدن درباره آن روزهای خون و آتش: من جزو کسانی بودم که آن روزها از این ماجرا خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم؛ خیلی، خیلی، خیلی. واقعا خیلی. این ماجرا خیلی فرق می کرد. یادم است سقوط هواپیمای آنتونوف که اتفاق افتاد هم همین حال را داشتم. همه جسدهایی را که بررسی می کردم، با خودم می گفتم که خب هر کدام اینها عازم جایی بوده اند و حالا این جا خوابیده اند؛ مدام گریه می کردم. برای پلاسکو هم در خود سالن تشریح گریه می کردم. همکارها خودشان را کنترل می کردند ولی من همین طور کار می کردم و حین کار گریه می کردم. موقع در سالن تشریح کارکردن، وقتی بدانی که آن ماجرا یک اتفاق بولد است، خب برایت خیلی تأثیرگذار است. در آن چند روز عکس هایشان را دیده بودیم و وقتی آنها را برای شناسایی آوردند، خیلی سخت بود، واقعا سخت بود. وقتی جسد به سالن تشریح می آید، نباید وارد حواشی آن بشوی، این که بستگانش چه کسانی بوده و چه اتفاقی افتاده است، وگرنه خیلی اذیت می شوی. روز تشییع آتش نشان ها این حس را داشتم که اینهایی که با آن شکوه روی دست مردم تشییع می شدند، ما بالای سرشان بودیم و تشخیص شان دادیم. خیلی حس عجیبی بود. اما مرگ، چطور خودش را به آنها نشان می دهد، وقتی که هر روز. . . گرداگرد آنها را مردگانی زیبا فراگرفته اند آنها 9 نفرند؛ با حدود 20 نفر دستیار که مسئول اصلی شکافتن بدن مرده هایند؛ با گله ای همیشگی که چرا همه فکر می کنند ما بدن های اجساد را تکه و پاره می کنیم؟ آنها 9 نفرند با ماهی حدود سه تا چهار میلیون حقوق و یک دنیا سختی؛ 9 نفر و دستیارانی که در طول سال، 10 تا 11 هزار جسد، ماهانه بین 900 تا 1000 و روزانه بین 30 تا 35 جسد را در سالن تشریح پزشکی قانونی تهران بررسی می کنند. هیچ کدام از پزشکان پزشکی قانونی را سرنوشت به سالن تشریح نکشاند؛ همه شان انتخاب کردند. مثل دکتر ساداتی که هر چند عجیب ولی انتخابش درنهایت کارکردن با مرده ها شد: این را شنیده اید که می گویند هر کس از چیزی بدش بیاید، ناخودآگاه به سمتش می رود؟ من بچه که بودم و حتی بزرگتر که شدم، مدرسه ام را یک بار به این دلیل که کنار بیمارستان بود، عوض کردم؛ یک بار به این دلیل که کنار قبرستان بود و جالب است که اگر یک بار در خیابانی بودم که تابوت و جنازه ای را از آن می بردند، من دیگر از آن خیابان رد نمی شدم. اما زندگی هر روز، مرحله ای را جلوی پای آدم ها می گذارد که خودشان فکرش را هم نمی کنند. در زمان پزشکی عمومی، با وجود همه اینها باز هم وقتی یک جسد را در بیمارستان می دیدم، خیلی کمتر تحت تأثیر قرار می گرفتم تا مثلا وقتی در قبرستان می دیدم که تابوتی را می بردند، حسش کاملا متفاوت بود ولی وقتی وارد پزشکی قانونی شدم، همان ماه اول وارد تالار تشریح شدم. جسد هم انواع و اقسام داشت؛ یک وقت هایی جسد تر و تمیز است، ولی جسد فاسد، جسدی که زیر خاک بوده آن را درآورده اند و برخورد خانواده ها و مسائل احساسی هم مطرح بود؛ اینها مسائلی بود که اوایلش روبه رو شدن با آنها سخت بود و کم کم به آن خو گرفتم. او یادش می آید آن اول که در تالار تشریح پارک شهر کار می کرد، همکار آذری زبانش همیشه حرف شیرینی به او می زد: او به من می گفت دکتر ساداتی از مرده ها نترس، از زنده ها بترس؛ می گفت امروز داشتم می آمدم در اتوبوس مردم داشتند من را له می کردند، این مرده ها که کاری به کار ما ندارند. این جمله او برای من قشنگ بود، دیدم واقعا راست می گوید و مرده هایی که ما با آنها کار می کنیم، بی ضررترین و بی خطرترین آدم ها هستند ولی به هر حال این کار سخت است، آلودگی و بیماری دارد ولی باز هم بیماری هایی که از طرف آدم های زنده ما را تهدید می کند، خطرشان خیلی بیشتر از این مرده های بی آزار است. منظور از بیماری ها، اچ آی وی و هپاتیت و سل ریوی است، کافی است زمان خونگیری سوزن به دست ما فرو برود، این موضوع ما را خیلی تهدید می کند. همه اش اما این انواع و اقسام بیماری ها نیست؛ ساداتی از تجربه هایی می گوید که در این سال ها، زندگی او را پر و پرتر کرده است؛ تجربه هایی خاص از مرگ: فقط این حوادث جمعی نیستند که ما را ناراحت می کنند؛ مثلا من معمولا شب های سال تحویل این جا کشیک هستم. آن لحظه ای که عید می شود و مثلا پدری می آید که نیم ساعت پیش بچه هایش تصادف کرده اند و دو سه تایی با هم مرده اند، نمی توانید تصورش را کنید که چقدر برای ما سخت است. همین الان هم که دارم درباره اش صحبت می کنم، بغض کرده ام یا مثلا نیم ساعت مانده به سال تحویل، جسد یک پیک موتوری را می آورند که چیزی را جایی می برده تا خرج زن و بچه اش را دربیاورد و حالا با مغز ترکیده در تصادف، او را برای شناسایی می آورند؛ خب اینها ما را خیلی اذیت می کند. و راست می گوید، بغض مانعی می شود برای ادامه دادن. یا مثلا صبح های زود می آییم و می بینیم که یک کارگر شهرداری یا سوپوری را که در خیابان ها کار می کنند با همان لباس کارشان آورده اند، چون در خیابان ماشین به آنها زده و کشته شده اند. کلا سوپورها به دلیل این که لباس شبرنگ تنشان است، کمتر دقت می کنند و فکر می کنند راننده ها آنها را می بینند ولی راننده ها خیلی راحت آنها را می زنند. خیلی وقت ها صبح ها در راه سازمان، ما آنها را می بینیم که خیابان ها را تمیز می کنند و بعد دو ساعت می بینیم که جسدشان را با همان لباس کارشان آورده اند. خب اینها ما را ناراحت می کند. کاش به آنها آموزشی داده شود، چون خیلی بی محابا در خیابان کار می کنند. این حرف همه کسانی است که در سالن تشریح پزشکی قانونی کار می کنند؛ نگاه مردم به آنها، ترسشان، کلیشه های معمولی که سال هاست با آنها دست به گریبانند و احتیاط های افراطی که سبک زندگی شان شده؛ محبوبه عسگری ، یکی از سه پزشک زن سالن تشریح هم سال هاست درگیر این حرف هاست. مردم از ما می پرسند از مرده ها نمی ترسید؟ نام پزشکی قانونی که می آید، همه فکر می کنند یک جسد روی دست ماست. اما واقعیت این نیست، من کمیسیون پزشکی برای قصور پزشکی می روم، فوت هایی که در بیمارستان ها رخ می دهد یا درصد ارش و دیه که انجام می شود، آن جا دیگر مرده ای وجود ندارد. به عنوان پزشک جنایی و قتل اگر باشد، سر صحنه فوت می رویم، این جا موارد خاصی می آورند، گلوله خوردگی و چاقوخوردگی یا در مراکز نگهداری می شوند یا از سالمندان و... علت فوت آنها را هم تعیین می کنیم. 5 درصد کار پزشکی قانونی تشریح است. اگر بروید در معاینات، آنها اصلا تشریح نمی بینند، ارش و دیه می بینند، کسی که در کمیسیون کار می کنند، اصلا جسد نمی بیند. شما این جا فقط روی زنان کار می کنید؟ نه؛ در سالن تشریح من فقط روی زن ها کار نمی کنم. مردها هم خانم ها را می بینند ولی اگر خانم جوان باشد، ممکن است خانم ها ببینند، باید نمونه برداری از واژن انجام شود. تعداد زنانی که این جا می آورند نسبت به مردان کمتر است؟ مردان بیشتر هستند چون حادثه کار بیشتر برای مردان است. اوردوز بیشتر مربوط به آقایان است یا سکته های قلبی. خودکشی های اگرسیو، بیشتر برای مردهاست و.... خیلی ها ممکن است تا متوجه شوند شغل تان این است، فکر کنند که تأثیر این کار روی زندگی شما چه می تواند باشد؟ من بابت هر یک موردی که می بینم ناراحت می شوم مثلا جوانها را که می بینم، قتل و گلوله ای. نگرانی در من ایجاد می شود، اما این که هیچ حقی ضایع نشود، قتلی صورت گرفته، وضعیتی ایجاد شده، این که این قتل بوده یا خودکشی و... برای من مهم است که حقش ضایع نشود. وقتی استراحت می کنم یا در خواب، می فهمم که این کار رویم تأثیر می گذارد، در خانه که به این مسأله فکر می کنم، احساس می کنم چه تصادف سختی بود یا مثلا در برنامه های تلگرام می بینم، کسی که خودکشی کرده، همه ابراز تأسف می کنند، من آن روز آن جسد را دیده ام اما نمی توانم حرف بزنم، چون اینها اسرار پزشکی به شمار می رود. در خانه هم کسی از من سوالی نمی پرسد، عادتشان دادم. امروز چند تا جسد دیده اید؟ من دیشب کشیک بودم، امروز از ساعت 6:30 تا 8، 10 تا جسد دیدم. دیروز هم سر یک صحنه احتمال قتل رفتم، هم بیمارستان رفتم و هم خانه رفتم صحنه دیدم، نمونه های بیمارستان را هم دیدم، یک سری موارد در خیابان آمده بودند، مجهول الهویه آورده بودند، آن را هم دیدم. بررسی هر جسد حدودا چقدر طول می کشد تا کار تمام شود؟ بستگی به کیس دارد، اگر مورد جراحی باشد، ممکن است یک ساعت هم طول بکشد، اگر گلوله خورده باشد باید سر تا پایش را عکس بگیرم که ببینم آثار گلوله وجود دارد یا ندارد. و در میان همه این تجربه های معمول، دیدن کدام مرده برای آنها خاص تر از همیشه بوده است؟ چرا که... مرگ، مسخی است دردناک در کوچه های شایعه برای من دیدن جسد یک بچه بسیار سخت است. بارها شده که حتی گریه کرده ام و هیچ وقت برایم عادی نمی شود. مرگ هیچ وقت برای ما عادی نمی شود، درست است که کارمان است ولی نه، آن ترومایی که باید در روح و روان و جسم ما بگذارد، می گذارد. آن حالت محتاط بودن و... را در ما ایجاد می کند؛ مثلا من همیشه نگرانم که برای اطرافیانم و فرزندانم نگرانم. اینها حرف های نیکو دهقانی زاده است؛ دیگر پزشکی که می نشیند به گفتن خاطره های جور و واجورش در این سال های گشایندگی کالبد. مثلا یک پرونده داشتم، موقعی که یزد کار می کردم. از طبس پزشکمان زنگ زد گفت جسدی در خیابان افتاده بوده، تصادفی و له و لورده، گفت خانم دکتر جوازش را بدهم؟ من همیشه در ذهنم این بود که باید به این نوع جسدها خیلی حواست جمع باشد چون ممکن است او را به قتل رسانده و برای اختفای موضوع، او را به حالت تصادف در خیابان رها کرده باشند. خلاصه به دکتر گفتم ببین اگر علایم زمان حیات دارد و واقعا تصادفی است، جوازش را بده، اگرنه به هیچ وجه. گفت دادستان خیلی اصرار دارد که جوازش را صادر کنیم، خلاصه فردایش جسد را فرستادند مرکز و رفتم بررسی کردم، هیچی از جسد نمانده بود یعنی نمی شد فهمید سرش کجاست و تنش کجا، به همکارها هم گفتم و آنها گفتند تصادفی است. بعدش به پروسکتورمان که جسد را باز می کند، گفتم پشتش سه تا سوراخ کوچک است، گفتم پشتش را باز کن، سوآپ زدیم دیدیم رفت تا قفسه سینه، گفتم وای خاک عالم، یک وقت این گلوله نباشد؟ بعدش فرستادیمش رادیولوژی، دیدیم گلوله است. بعدش همکارم گفت واقعا که تو شوالیه ای، چطوری فهمیدی؟ اینها ولی همه خاطره های خاص نیستند؛ جالب ترین خاطره ها را شاید دکتر ساداتی، معاون سالن تشریح می گوید با آن شوقی که برای گفتن و گفتن دارد: اجساد هنرمندان و ورزشکاران بارها شده که به این جا منتقل شده؛ مثلا اولادی و خدابیامرز هادی نوروزی را که بازیکنان پرسپولس بودند، برای کالبدشکافی این جا آوردند. من پرسپولیس دوآتشه ام، خودم بالای سر اولادی بودم موقع کالبدشکافی. روزی هم که هادی نوروزی فوت کرد، من شیفت بودم، زنگ زدم به بچه ها گفتم برای هادی خیلی مواظب باشند. مثلا همین اولادی را خودم کالبدگشایی کردم. بچه مازندران بود و من هم بچه مازندرانم و وقتی دیدم پدرش در برنامه 90 صحبت و گریه می کرد، یک ساعت گریه کردم. ما خیلی از این هنرمندان را می شناسیم و اجسادشان را می آورند و ما بررسی شان می کنیم. و حالا نوبت گفتن از تلخ ترین خاطره است: ما این جا همکاری داشتیم که پنجشنبه ها می آمد و به ما کمک می کرد. یک روز صبح که آمدم سر کار، دیدم یک پرونده ای آمده و اسم همین آقا که همکارمان بود روی آن است، به خودم گفتم حتما اشتباه است یا اسمش شبیه همکارمان است ولی بعد یکی از همکارها گفت که همان است و دستور قضائی بر کالبدگشایی بود. هیچ کس حاضر نبود که کار را انجام دهد، خلاصه همه کنار کشیدند و رئیس تالار گفت دکتر ساداتی شما سابقه ات از همه بیشتر است، شما زحمت را بکش. دلیل مرگش عارضه قلبی بود و خب آن روز خیلی به من سخت گذشت. این روز و شب های سخت اما کم نیستند: شب هایی که این جا کشیک هستیم، صبح ساعت 6 که از خواب بیدار می شویم، وارد سالنی می شویم که حدود 30 جسد را کنار هم خوابانده اند؛ شما حساب کن بیشتر صبح های ما این طوری شروع می شود. این اجساد هم انواع و اقسام دارند؛ مثلا یکی را می بینی با کت و شلوار و کراوات روی تخت است، بعد می بینیم که مثلا با کیف سامسونت در فرودگاه بوده و داشته می رفته خارج کشور اما سکته کرده و مرده است. این جا به ما آموخته است که زندگی واقعا همین است؛ طرف با کت و شلوار و آمال و آرزو دارد می رود مثلا سواحل بارسلونا، یک دفعه سر از پزشکی قانونی درمی آورد یا مثلا یک بار استاد دانشگاه خودمان را که 70سالش بود در سالن تشریح دیدیم و یکی، دو نفر از پزشکانمان تا ظهر در شوک بودند. و آخرین حرف ها از زبان محمدجواد هدایت شده ، رئیس تالار تشریح است. او از اجساد مجهول الهویه می گوید و مومیایی کردن بعضی از آنها. تعداد اجساد مجهول الهویه زیاد است؟ تعدادشان خیلی زیاد نیست. شاید در روز، متوسط دو تا سه نفر باشند که ممکن است فردی در اماکن عمومی فوت کرده باشد و کارت هویت همراهش نباشد. این جا کاری که انجام می شود عکس و فیلم گرفته می شود. با هماهنگی با پلیس آگاهی داریم این عکس ها را در اختیار آنها قرار می دهیم. کسی که گمشده ای دارد، اول به پلیس مراجعه می کند. پزشکی قانونی روالش این است که اگر بخواهد عکس های ما را ببیند باید از مراجع انتظامی و قضائی نامه ای داشته باشند. به همین دلیل افراد ابتدا به کلانتری و آگاهی مراجعه کنند و آن جا عکس ها را به خانواده نشان می دهند و بعد ما در جریان قرار می گیریم. با این روند، 90 درصد افراد مجهول الهویه هویت دار می شوند. آنهایی که نمی شوند، با هماهنگی قوه قضائیه دفن می شوند، البته اینها طی یکی، دو ماه شناسایی می شوند. در ماه مشخص است که چه تعداد اصلا شناسایی نمی شوند؟ شاید زیر 10 نفر باشند. جای خاصی این اجساد را دفن می کنند؟ احتمالا؛ ما در تهران این اجساد را به بهشت زهرا منتقل می کنیم. چون به هرحال هم سردخانه ما محدودیت دارد و هم این که جسد بعد از مدتی فاسد می شود. سردخانه نقش کُند کردن فساد جسد را دارد نه متوقف کردن آن. جسدی که سه روزه فاسد می شود، در سردخانه دو هفته ای فاسد می شود. ما نمونه برداری و مستندسازی می کنیم. بعد از دستور قضائی جسد دفن می شود، مثلا بعد از 6 ماه اگر خانواده آمدند، ما با نمونه برداری که کردیم، مطابقت می دهیم و به این ترتیب جسد هویت دار می شود. درخواست مومیایی کردن جسد هم می شود؟ معمولا از طرف چه کسانی و چقدر هزینه اش می شود؟ مومیایی کردن اجساد، برای اجسادی است که از کشور خارج می شوند، چون اینها باید در هواپیما قرار گیرند. دلیل این کار هم جلوگیری از فاسد شدن جسد و انتقال بیماری است. این کار را ما با درخواست اولیای دم با مواد تثبیت کننده ای انجام می دهیم که مانع از فساد جسد می شود. چون به هرحال این جسد قرار است در بار مسافر و داخل هواپیما قرار گیرد، هزینه آن هم براساس تعرفه های دولتی که مصوب قوه قضائیه است، تعیین می شود. هزینه آن چقدر است؟ الان فکر می کنم حدود دو میلیون تومان است. درِ بزرگ و سفید پزشکی قانونی نزدیک ظهر بسته می شود؛ با سروصدایی که به صدای خودرو بزرگ حمل اجساد درمی آمیزد، خودرو بزرگی که بدن های امروز را آورده برای پزشک های منتظر تا شناسایی شوند، دلیل مرگشان مشخص شود و... و آنها زبانی بشوند برای بی زبان ها، در برزخ مرده ها. مهمترین نکات حرف های پزشکان تالار تشریح به گفته این پزشکان بیشتر پیکرهای آتش نشانان حادثه پلاسکو به کلی از بین رفته و از آنها تنها قطعاتی باقی مانده بود پزشکان سالن تشریح پزشکی قانونی می گویند همه زیرآوارماندگان حادثه پلاسکو همان روز اول جانشان را از دست داده بودند در طول سال، 10 هزار تا 11 هزار جسد، ماهانه بین 900 تا 1000 و روزانه بین 30 تا 35 جسد برای بررسی به سالن تشریح پزشکی قانونی تهران می آیند در حال حاضر در پزشکی قانونی استان تهران 9 پزشک، مسئول شناسایی و تشخیص علت مرگ اجسادند از این 9 پزشک، 6 نفر مرد و 3 نفر زن هستند پزشکان پزشکی قانونی هرماه بین سه تا چهار میلیون تومان حقوق می گیرند بر اساس عرف پزشکی قانونی، حوادثی که بالای 12 کشته داشته باشند، حوادث بحرانی اند هرماه حدود 10 جسد مجهول الهویه وارد سالن تشریح پزشکی قانونی تهران می شوند معمولا هویت 90 درصد اجساد مجهول الهویه تهرانی مشخص می شود هزینه مومیایی کردن اجساد برای خروج از کشور دو میلیون تومان است منبع:روزنامه ی شهروند ...
با دو میلیون تومان چه لپ تاپی بخریم؟
ای با قابلیت پاسخ گویی به انواع نیازهای کاربران باشند. ایسوس K556 سری K از لپ تاپ های ایسوس همیشه از سخت افزار بسیار قدرتمندی برخوردار بوده است. حافظه رم شش گیگابایت با پردازنده Core i5 6200U و فرکانس 2,3 گیگاهرتز قدرت سخت افزاری مناسبی برای شما فراهم می کند تا در زمینه های مختلف بتوانید از آن استفاده کنید. لنوو Ideapad 305 شرکت لنوو به عنوان بزرگ ترین ...
دفاع دادستان کل آمریکا از خود در جریان ارتباط با روسیه
به گزارش سلام خبر به نقل از خبرگزاری رویترز، جف سشنز، دادستان کل آمریکا که هفته گذشته اعلام کرده بود در جریان تحقیقات درباره مداخله روسیه در انتخابات ریاست جمهوری 2016 این کشور مشارکت نخواهد کرد با نگارش نامه ای برای چاک گریسلی، رییس کمیته قضایی سنای این کشور عنوان کرد: پاسخ های من در ماه ژانویه کاملا صحیح بوده اند. سشنز در این نامه بار دیگر تکرار کرد که در جریان کنوانسیون ملی ...
درد پشت اتاق های خالی از تجهیزات پزشکی بیمارستان ها
تجهیزات پزشکی به حدود 420 میلیارد تومان می رسد و این موضوع باعث شده که بسیاری از شرکت ها دیگر به ما دارو و تجهیزات پزشکی ندهند. به گفته جعفریان، درحال حاضر، مشکل اصلی بیمارستان ها، بدهی های دارویی و تجهیزاتی است و حتی این شرکت ها رسما به دانشگاه نامه می زنند که ما دیگر فلان وسیله را به شما نمی دهیم و این موضوع منجر به بروز مشکل در بیمارستان ها شده است. راه پیش رو، دریافت پول از خود بیمار ...
سردار مومنی: پلیس راهور اختیارات قضایی دارد
تشکر از عملکرد ناجا فرموده بودند که سلام من را به همه فرماندهان و رؤسای پلس برسانید که امروز سلام فرمانده کل قوا را به شما رؤسا و مدیران پلیس راهوار ابلاغ می کنم. جانشین فرمانده ناجا به طرح نوروزی و ماموریت های پلیس راهور پرداخت و گفت: مدیریت، فرماندهی و مسئول سازی دستگاه های دیگر بر اساس قوانین و مقررات با پلیس است؛ این امر طبق مصوبات ستاد کل و تصویب ستاد فرماندهی کل قوا تعیین شده است و ...
بعد از حرف های منصوریان در 90 رفتنم از استقلال قطعی شد
در این قضیه نقش داشت. شرایط استقلال و فولاد را می بینید؟ در اوایل لیگ صدمه خیلی بدی خوردم چون هم تیم ملی را از دست دادم و هم چهار هفته اول نتیجه نگرفتیم و شرایط سخت شد و روی نیمکت رفتم و شرایط آن طور که می خواستم نشد. ما با ناآمادگی کامل وارد مسابقات شدیم و چهار هفته اول نتیجه نگرفتیم. همه بچه ها می دانند که اول فصل اصلا بدن های ما آماده نبود و آن چیزی که می خواستیم نشد و همه چیز دست به دست هم داد ...
باشگاه دارانی که از اوین سردرآوردند
ابومسلم می گفت. همان موقع عادل فردوسی پور در برنامه نود به دکتر بودن زمان شک کرد. زمان سال 88 به اتهام رمالی و دکترای قلابی محاکمه شد. یک روزنامه ورزشی درباره دادگاه او نوشت: قاضی دادگاه از زمان پرسید: شما مکرر خودتان را دکتر معرفی می کنید و مدعی شده اید که دکترای اقتصاد دارید! در این باره توضیح بدهید! زمان که این سوال برایش تازگی نداشت، گفت: من در این باره صحبتی ندارم... من دکترای اقتصاد ندارم ...
پیچ خوردگی مچ پایتان را جدی بگیرید
برای این که با این مشکل بیشتر آشنا شوید، صحبت های دکتر علی ترکمان متخصص ارتوپدی و آسیب های ورزشی، فلوشیپ زانو و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران را بخوانید. دلایلی که پا را می پیچاند! به گزارش نامه نیوز، مچ پا یک قوزک خارجی و یک قوزک داخلی دارد که این قوزک ها به وسیله لیگامان ها (Ligament ) یا رباط ها به استخوان ساق پا و پاشنه، متصل شده است. لیگامان ها در ...
پیکر احمد عزیزی پنج شنبه تشییع می شود
برادر این شاعر آیینی درباره مراسم تشییع پیکر و خاک سپاری او به ایسنا گفت: پیکر احمد عزیزی ساعت 11 روز پنج شنبه (19 اسفندماه) تشییع می شود. مکان آغاز تشییع هنوز مشخص نیست؛ اما پیکرش احتمالا در میدان آزادگان در ورودی شهر کرمانشاه یا در طاق بستان به خاک سپرده می شود و قرار است مقبره ای برای او ساخته شود. به گزارش نامه نیوز ، جزییات دقیق تشییع و خاک سپاری احمد عزیزی متعاقبا اطلاع رسانی ...
اصولی که ترامپ به آن ها معتقد است
دیکتاتور-مآب "جورج راس" معاون اجرایی و مشاور ترامپ در سال 2004 در مصاحبه با نیویورک دیلی نیوز گفته بود: سازمان ترامپ یک دیکتاتوری تمام عیار است و نه دموکراتیک. دونالد ترامپ انسان ساده ای نیست، بسیار خشن و تهاجمی برخورد کرده و اصلا دقت نمی کند که چه به زبان می آورد. خود ترامپ در کتاب هنر بازگشت نوشته است: افراد به گونه های متفاوتی مدیریت می کنند. شما می توانید طوری رفتار کنید ...
اختصاص 3 درصد قراردادهای نفتی به محیط زیست
به گزارش ایسنا، معصومه ابتکار در پنجمین سمپوزیوم بین المللی ایران 1404 با محوریت راهبرد مقررات ایمنی و کاهش آلاینده های محیط زیست براساس توافق نامه پاریس که با حضور سفرای تعدادی ازکشورها برگزار شد، با اشاره به اینکه باید تلاش کنیم از طریق این نشست ها و گردهمایی ها به اجماع نظری دست پیداکنیم ، گفت: باید در ادامه بتوانیم به یک همکاری و همفکری خوب در حوزه محیط زیست برسیم. برای دستیابی به همگرایی ...
بیمه مرکزی : قبل از سفر از بیمه خود مطمئن شوید
قانون مجازات اسلامی، میزان دیه یک سوم بیشتر از ماه های عادی خواهد بود. هرگاه در حادثه رانندگی سبب وارد شدن خسارت به دیگران شوید، باید خسارت اشخاص زیاندیده را جبران کنید. با خرید بیمه نامه شخص ثالث، شرکت بیمه به جای شما این گونه خسارت ها را جبران می کند. بر اساس یک اصل پذیرفته شده در همه جوامع انسانی ، هر کس مسئولیت اعمال خود را برعهده دارد و هر خسارتی را که از جانب او ...
رحیمی رئیس فدراسیون هندبال شد
...: امیدوارم انتخابات خوبی برگزار شود و هندبال بتواند با یک برنامه مناسب به استقبال المپیک و سایر مسابقات برود . وی افزود : در برخی اخبار و سایت ها اخباری دیدم که گفته می شود وزارت در انتخابات نقش خاصی دارد و سمت و سویی خاصی دارد این را توهین به اعضای مجمع می دانم باید بگویم هر که مورد تایید مجمع باشد وزارت از آن حمایت می کند و برای وزارت و کمیته ملی المپیک تفاوتی ندارد چه کسی انتخاب ...
نکاتی که شما را به موفقیت می رساند
را به عهده بگیرید شاید سخت باشد ولی رویارویی همه جانبه و به موقع به مسائل ممکن نیست، مگر اینکه عمیقا و از ریشه به آنها رسیدگی کنید. از توجیه اعمالتان و ارائه توضیحات غیرضروری اجتناب کنید. توانایی هایتان را با شرکت در سمینارها، کلاس ها و به عهده گرفتن نقش هایی که توانایی های شما را به کار می گیرند، بهبود ببخشید. ضعف ها اغلب با توقف الگوهای فکری منفی برطرف می شوند. می توانید برای مدت کوتاهی به کار ...
از تبلیغات دیواری تا دیوارهای مجازی در انتخابات
اختلال و تغییر غیرمجاز محتوای پایگاه های مجازی رسمی متعلق به نامزدهای انتخاباتی جرم به شمار می رود.در واقع شورای عالی فضای مجازی کشور با تدوین این آیین نامه سعی کرد تبلیغات در فضای مجازی را زیر ذره بین برده و نظارت دقیق تری بیش از گذشته، بر تبلیغ نامزدها صورت بگیرد. حالا با نزدیک شدن به انتخابات 96 و گستردگی استفاده از فضای مجازی بحث نظارت ها بر چگونگی این فعالیت ها باز هم جدی شده است. بحثی ...
درمان های خانگی برای رفع مشکل آبریزش بینی
...> ریحان ریحان به واسطه ویژگی های ضد قارچی، ضد باکتری و درمانی خود شناخته شده است و به خوبی در گرم شدن بدن از داخل نقش دارد. سه تا چهار برگ ریحان را دو بار در روز بجوید. یک بار این کار را پیش از صبحانه و یک بار پیش از خواب شبانه انجام دهید. استفاده از داروهای بی نیاز از نسخه پزشک در کنار درمان های خانگی طبیعی، شما می توانید برای مقابله با آبریزش بینی و نشانه ...