سایر منابع:
سایر خبرها
بهترین گوهر زندگی ام را فدای راه اسلام کردم
...> نگران شهادت، اسارت یا جانبازی اش نشدید؟ ما شرایط موجود در عراق و سوریه را به خوبی می دانستیم. همه احتمالات را هم در نظر گرفتیم اما سعید خودش باید راهش را انتخاب می کرد و مسیری را هم که سعید در آن قرار گرفته بود تکلیف شرعی بود. سعید 11محرم سال 1395 تماس گرفت و با من و مادرش صحبت کرد و بعد در عصر همان روز یعنی 22 مهر 95 به شهادت رسید. ما باور نمی کردیم، چراکه با او به تازگی صحبت کرده بودیم اما ...
قتل به خاطر یک مشت طلا
را به قتل رسانده است. من به خاطر فرزند کوچک مان که شیرخوار بوده است، قتل را به گردن گرفتم تا بدون مادر بزرگ نشود. آن روز هنگامی که مشغول کار بودم، همسرم با من تماس گرفت و گفت می خواهم به خانه برادرم بروم و از آنها پول قرض بگیرم. برای همین بعد از کار به خانه برادر همسرم رفتم. هنگامی که وارد خانه شدم، دیدم همسرم چاقویی در دست دارد و مهسا نقش بر زمین شده است. ناگهان همسایه ها را دیدم که وارد خانه ...
بارداری در سن بالا چه عوارضی دارد؟
دان قطعی و دستور سقط جنین صادر شد.با این حال شرایط بارداری در سن بالا در همه افراد یکسان نیست و برخی افراد نیز توانسته اند دوران بارداری و زایمان موفق را در این شرایط سنی تجربه کنند. غیاثی یکی از همین مادران است که می گوید: از آنجایی که در 32 سالگی قصد باردار شدن داشتم و از خطرات بارداری در سن بالا نیز مطلع بودم یک سال قبل از بارداری تحت نظر پزشک متخصص زنان قرار گرفتم و از همان زمان برای انجام ...
روستای خیرآباد یک سال پس از قتل ستایش/امیرحسین همه را شوکه کرد
.... الان آرام تر از قبل شده ایم و مجبوریم این حادثه تلخ را بپذیریم. هرچند وقت یک بار به مزار دخترتان می روید؟ مادرش یک روز در میان به مزار ستایش می رود، اما وقتی برمی گردد، با هیچ کس حرف نمی زند و فقط می خوابد. تا این که دخترانم برایش چایی درست می کنند و با حرف زدن، او را آرام می کنند. همسرم بعد از حادثه تحت نظر روانپزشک قرار گرفته و قرص می خورد. طوری که بدون قرص نمی تواند ...
ما حسرت می خوریم برای روزگاری که رفته است
در امتداد همین همکاری و البته با تلاش و عشق بسیار شکل گرفت. آن اجراها روحی تازه ای به استادان داد که سال ها گوشه نشینی را به اجبار و بعد از آن با خواست شخصی انتخاب کرده بودند. بسیاری از استادان بعد از حضور دوباره روی صحنه که از چند سال قبل تا آن روز اتفاق نیفتاده بود و اجرای برنامه برای مردم، با اشتیاق و علاقه از اجرا ها لذت می بردند و من امروز با یادآوری آن خاطرات از حضور کنار این بزرگان احساس خوبی دارم؛ نه فقط به خاطر نفع اقتصادی معین و نه چندان زیادی که استادان با حضور در اجراها و تور کنسرت داشتند بلکه به دلیل شادابی و خون تازه ای که در رگ هر کدام از آنها دوباره به جریان افتاده بود. ...
مال مردم خوری!
این موسسه قفل شده و هزینه های زندگی و درمان، کمرم را شکسته است. همچنین یکی دیگر از گرفتاران کاسپین می گوید: بنده سال 94 می خواستم بعد از اتفاقی که برای موسسه ثامن الحجج افتاد پولم را بردارم ولی وقتی دیدم موسسه کاسپین از بانک مرکزی مجوز دریافت کرده خیالم راحت شد و منصرف شدم اما حالا بانک مرکزی پاسخگو نیست و پول مردمی را که ثمره یک عمر تلاش و زحمت شان را اندوخته کرده بودند نمی دهند. وی ادامه داد ...
عقد ما را آیت الله بهجت جاری کرد
با تحصیل، درس های قرآن و دینی را در مدرسه ای که خودم درس خوانده بودم تدریس می کردم تا سال 87 که فاطمه دنیا آمد و با مشورت آقا محسن، قرار شد دیگر سرکار نروم. البته بعد از 4 سال خداوند محمدطاها را به ما عنایت کرد و دیگر واقعاً شاغل بودن نشدنی بود. *شروط اولیه ازدواج آقا محسن می دانست چقدر برایم تحصیل و شاغل بودم مهم است و این ها جز اولین شرط های ازدواجم بود. از همان ابتدا گفت ...
قتل نوزاد توسط مادرش لحظاتی پس از تولد در سرویس بهداشتی
پس از تولد فرزند پسرش به بیمارستان منتقل شده بود نخستین کسی بود که تحت بازجویی قرار گرفت. این زن 20ساله در تحقیقات گفت: زمستان سال94 با همسر اولم ازدواج کردم. اما ازدواج ما دوام چندانی نداشت و اسفند همان سال از هم جدا شدیم. با این حال چند ماه بعد دوباره تصمیم گرفتیم با هم زندگی کنیم ولی باز هم نتوانستیم به این زندگی مشترک ادامه دهیم و در نهایت باز هم جدا شدیم. زن جوان ادامه داد: مدتی ...
با قاشق و چنگال عقیق ناهار می خورم!
. به طور مثال عکس های ماهواره ای نگاه کنید و عکس ها را با دقت مطالعه کنید. با دقت در رنگ ها می توان فهمید در هرجایی ممکن است چه نوع ماده معدنی وجود دارد. برای مثال یک جاهایی روشن است که پیش بینی می شود معدن سنگ های ساختمانی باشد و یا تیره باشد که ممکن است معدن فلزات باشند. من هم با همین شناخت در تابستانی که قرار بود بعد از آن وارد ترم هفتم شوم؛ دوماه و نیم را در کوه ها دنبال معدن بودم. صبح ها ساعت ...
دختر 11ساله در دام نانوای شیطان صفت
مراجعه کرد و وقتی دید او در را بسته صدایش کرد. من هم خودم را به او نشان دادم که کمکم کند. مرد مشتری با دیدن من خیلی تعجب کرد. از نانوا پرسید این دخترک در نانوایی چه می کند که بر سر این موضوع با هم درگیر شدند. او در نانوایی را باز کرد و همان لحظه که آنها در حال بحث بودند، من موفق به فرار شدم. وی ادامه داد: هراسان خود را به خانه رساندم و هرچه اتفاق افتاده بود را برای مادرم تعریف کردم. با ...
مثل ماتم زده ها برای سلامتی امام دعا می کردیم
... بعد از ظهر وقتی داشتم وضو می گرفتم. ولید صدایم زد. کنارش حاضر شدم. قبل از هر حرکتی چشم به چشمم دوخت. در نگاهش کینه و غضب موج می زد. منتظر بودم ببینم چه می کند؟ نمی توانستم بدون اجازه اش وارد سوله شوم. بچه ها که داشتند برای آمار وارد سوله می شدند، ولید سیلی محکمی به صورتم زد و با لگد پرتم کرد. به زمین که افتادم، حمید زارع زاده بلندم کرد. محمدکاظم بابایی که کتک خوردن مرا شاهد بود، به ولید گفت ...
اخاذی از زنان با خودروهای کرایه ای
اش مرد جوانی بود که حین رانندگی درخواست دوستی داد. وضع ظاهری اش نشان می داد که باید مرد پولداری باشد به خاطر همین درخواستش را قبول کردم. در چند جلسه ای که هم را ملاقات کردیم با خودروهای گرانقیمت سر قرار می آمد. وحید گفت که صاحب نمایشگاه خودرویی در غرب تهران است. وقتی که با پیشنهاد ازدواجش مواجه شدم، قبول کردم و اعتمادم به او هم بیشتر شد. زن جوان در شرح زورگیری گفت: روز حادثه بعد از فروش ...
عامل کشتار دو خانواده اراکی در یک قدمی طناب دار
جنایتکار در اعتراف هایش درباره قتل هر یک از دو خانواده، انگیزه های متفاوتی بیان کرد. او درباره قتل پدر و مادر قربانی نزاع سال 94 گفت: زمانی که در زندان بودم، شنیدم که اولیای دم اقدامات غیراخلاقی در قبال خانواده ام انجام داده اند، مثلاً روسری مادرم را از سرش برداشته بودند و... همان موقع تصمیم گرفتم وقتی از زندان آزاد شدم، آنها را به قتل برسانم. او درباره قتل مأمور نیروی انتظامی و سه عضو ...
سروده هایی به مناسبت دهم رجب
حضور آن حضرت شرف یاب شدم و عرض کردم: پیشی از آن که خداوند ابوجعفر (جواد) را به شما عنایت فرماید، درباره امام بعد از شما پرس وجو می کردیم و شما می فرمودید خداوند به من پسری عنایت خواهد فرمود. اکنون خداوند پسری به شما عنایت کرد و چشم ما به وجود وی روشن گردیده است. تکلیف ما پس از شما چیست و امام ما چه کسی خواهد بود؟ امام رضا در پاسخ به امام جواد که در مقابلش ایستاده بود اشاره نمود. من در ...
وقتی در خانه تنها بودم کامران با چرب زبانی به خانه ام آمد و ... / انتقام وحشتناک مهسا او را پشت میله های ...
این زن جوان که حالا در انتظار اجرای حکم قصاص - اعدام - است زندگی قبل از آشنایی با کامران و بعد از آن را برای خبرنگارما تعریف کرده است که در ذیل می خوانید: از روزی که چشم باز کردم شاهد دعوای پدر و مادرم بودم. آن ها با غرور و لجبازی محیط خانه را برای من به جهنّمی عذاب آور تبدیل کرده بودند و سرانجام این تنها من بودم که ناباورانه در آتش جرّ و بحث های آن ها سوخته و برای همیشه، مهر قربانی بر ...
آیا خواص انگشتر شرف الشمس خرافه است؟
صوری طلسم مانند روی سنگ در روز خاصی، سودهای فراوانی را بدست آورده اند. اخیرا نیز عده ای سودجو و فرصت طلب، پار را از این هم فراتر گذاشته و در روز 19 فروردین با دستورات عجیب و غریب، اعتقادات مردم را به سخره گرفته و بعد دیگر هیچ: این فرصت را از دست ندهید. همه آن چه فکرش را نمی کنید، تنها با یک انگشتر شرف الشمس ؛ شاید این جمله های تبلیغاتی روی کاغذهای آگهی، این روزها برای شما هم ارسال شده باشد. آگهی ...
روایت دردناک پدر یکی از فریب خوردگان گروهک پژاک: فرزندم را دزدیده اند
فرزندم را از طریق ردیابی گوشی پیدا کنند. خلاصه تا زمانی که موفق به انجام این کارها شدم ساعت اداری هم تمام شده بود و کارم به روز بعد موکول شد. فردای آن روز از طرف نیروی انتظامی آمدند و پرسیدند که فرزند شما گم شده!؟ گفتیم بله، آنها به ما گفتند که به یکی از نواحی نیروی انتظامی برویم. در آنجا به ما توضیح دادند که بچه شما به گروهک پیوسته! گفتند دو ماشین از جوان های مردم را همینگونه فریب داده ...
ارتباط شیطانی جوان ایرانی با زن افغان شوهردار / وقتی شوهرم آمد همه چیز به هم ریخت+عکس
خیابان رها کردند. پس از جنایت، چون ترسیده بودم تصمیم گرفتم با شاهرخ هم قطع رابطه کنم. برای همین به او گفتم که می خواهم از ایران فرار کنم. حتی یک بار با او تماس گرفتم و گفتم که در مرز ترکیه هستم و می خواهم برای همیشه از ایران بروم. من حتی در بین اقوام هم شایعه کردم که همراه شوهرم قصد مهاجرت داریم تا به ناپدیدشدن ما شک نکنند و می خواستم زندگی جدیدی را شروع کنم که دستگیر شدم. با ...
متهم قتل را به گردن زنش انداخت
فرستاده شد و روز گذشته متهم برای بار دوم پای میز محاکمه قرار گرفت. بعد از قرائت کیفرخواست و درخواست قصاص از سوی اولیای دم، متهم به دستور قاضی عبداللهی در جایگاه ایستاد و با انکار جرمش در ادعایی گفت: هیچ قتل و سرقتی مرتکب نشده ام. آن روز همسرم گفت می خواهد از برادرش پول قرض بگیرد. من مخالفت کردم، اما او قبول نکرد و به خانه برادرش رفت. بعد از رفتنش نگران شدم و دنبالش رفتم. وقتی زنگ زدم آنها در را باز ...
درددل های سپرده گذاران مالباخته کاسپین
به خبرگزاری فارس در میان گذاشتند. *یکی از این سپرده گذران با اشاره به مشکلات به وجود آمده پس از سپرده گذاری در کاسپین گفت: همسرم بیماری صعب العلاج دارد. ماهیانه هزینه زیادی بابت نگهداری و درمان پرداخت می کنیم. زندگی ام رو فروختم و بعد از صدور مجوز برای فعالیت کاسپین در آنجا سرمایه گذاری کردم. وی افزود: البته پس از مراجعه به سایت بانک مرکزی و مشاهده نام کاسپین در موسسات مجاز و ...
صمدیان: انگار کیارستمی با من زندگی می کند
می دادم و ناگهان می دیدی یک ساعت است ما داریم همین طور منظوم با هم حرف می زنیم با خنده یا طنزهایی که پیش می آمد... حیلی هم حسرت می خورم. حرف هایی می زد که به خاطر حفظ همان خلوت در فیلم نیاوردم. جاهایی دوربین روشن بود که خود موقعیت و طبیعت به من تحمیل می کرد. قرار هم نبود در همه لحظات سفر دوربین روشن باشد. ولی باورت نمی شود در تمام لحظاتی که دوربین روشن بود استعداد به حافظه سپردن را از دست می دادم ...
نمی دانستم از شوهر قبلیم باردار بودم / به صورت پنهانی بند ناف بچه ام را بریدم و...
کسی بود که تحت بازجویی قرار گرفت. این زن 20ساله در تحقیقات گفت: زمستان سال94 با همسر اولم ازدواج کردم. اما ازدواج ما دوام چندانی نداشت و اسفند همان سال از هم جدا شدیم. با این حال چند ماه بعد دوباره تصمیم گرفتیم با هم زندگی کنیم ولی باز هم نتوانستیم به این زندگی مشترک ادامه دهیم و در نهایت باز هم جدا شدیم. زن جوان ادامه داد: مدتی بعد با همسر دومم آشنا شدم و با او به صورت موقت ازدواج کردم ...
زنی که در ماشل آباد به جای نفرین تاریکی، شمعی روشن کرده است
زیست بوم/منصوره محمدی : فاطمه وفایی یکی از فعالان محیط زیست اهل تهران است که برای بازیابی درونی خود و رسیدن به آرامش واقعی به همراه خانواده، تصمیم به مهاجرت از شهر کرج به یک منطقه روستایی گرفت و در حال حاضر در روستای ماشاله آباد عباس آباد از توابع کلاردشت استان مازندران ساکن و مشغول فعالیت است و با علاقه ای خاص مشغول ترویج فرهنگ حفظ و حراست از محیط زیست با مشارکت اهالی روستا شده است. ...
تکه تکه کردن جسد و خوراندن جسد به خانواده /علاقه به زن شوهردار اورا قاتل کرد
...> او ادامه داد: روز حادثه سپیده را به خانهام دعوت کردم. لحظاتی از حضور او در خانه گذشته بود که به بهانه خرید از منزل خارج شدم و سپیده را تنها گذاشتم. طبق نقشه قرار بود لیلا و برادرشوهرش به عنوان سارق وارد خانه شوند و بعد از سرقت مقداری از لوازم خانه، طلاهای سپیده را با تهدید از او بدزدند. لحظاتی بعد از خروج من از خانه، لیلا و برادرشوهرش وارد شدند و من منتظر بودم که آنها خبر انجام سرقت را به من بدهند ...
فرمانده ای که در سه متری تونل تروریست های پژاک به شهادت رسید
وقتی کعبه را دیدی از خدا چه خواستی؟ محمد می گوید : از خدا خواستم تا جایی که می توانم از دشمنان را بکشم و خودم هم شهید شوم. در همان روز اول، همه کاروان علاقه خاصی به محمد پیدا کرده بودند. یک پیرمرد بود که اصرار داشت بداند محمد و دوستش شغلشان چیست. به هر بهانه ای می پرسید که آقای جعفر خانی و دوستت چه کاره اید؟ آخرش دوست محمد به شوخی می گوید : من پیمانکار ساختمانی هستم و محمد هم بناست! چند ...
دهه های متفاوت؛ دختران متفاوت
به گزارش بهداشت نیوز دختر هم، دخترهای قدیم. همان هایی که جامعه و تاریخ و کلیشه های ذهنی تا می توانستند سنگ انداختند جلوی پایشان؛ سنگ هایی از جنس عقده و تعصب ولی همین دخترها کارهایی می کردند بیا و ببین؛ مسئولیت سرشان می شد، برنامه داشتند، زندگی شان روی روال بود، جدی بودند، مادر و پدرشان را هم راه می بردند. این تصویر امروز از دختر دیروز است. دیروز که می گوییم، یعنی دهه 50 حالا بعد از آن دو نسل دیگر ...
امانتداری میلیاردی مأمور پلیس بوشهری
ناچار به کرج بازگشتم و لحظه ای که رسیدم متوجه شدم که مأمور پلیس بوشهر با منزلمان تماس گرفته است. بلافاصله به بوشهر بازگشتم. لحظه ای که کیف پول را تحویل گرفتم متوجه چک داخل آن شدم. چند روز قبل از آن با پشت نویسی چک به بانک رفته بودم اما حساب چک خالی بود و قرار بود تا چند روز دیگر مبلغ چک واریز شود. مأمور وظیفه شناس هیچ درخواستی مبنی بر پاداش مطرح نکرد و با این کار خود درس بزرگی به من داد. ...
سنت شکنی؛ قدرشناس باش پروفسور
شاید در این فکر بود که چطور ممکن است در همین هفته های ابتدایی صحبت از استعفا و اخراجِ او شده است. قلب تپنده چیرو قرار نبود چند هفته هم آرامش داشته باشد. آن روز، آن تصاویر یک مردِ شکست خورده را نشان می داد. یک مربی که پذیرفته است زمانی برای شعاردادن ندارد. جایی برای فریاد ندارد فضایی برای دفاع هم ندارد. باید حرف بشنود و اطاعت کند. کار به آنجا کشیده بود که اگر برانکو در بازی بعد صدتا پلن و تغییر ...
مهربانی به وسعت کویر
مسئولان آموزش و پرورش از ما برای افتتاح مدرسه دعوت کردند. هیچگاه آن روز را فراموش نمی کنم. در این سفر همسرم و دو نفر از دوستانم که دندانپزشک و متخصص قلب هستند مرا همراهی کردند. همه اهالی روستا به استقبال ما آمده بودند و بچه ها برای ما شعر می خواندند. با شوق زیاد این کودکان را در آغوش کشیدم. آنها کفش و لباس مناسب به تن نداشتند و طعم تلخ محرومیت را با همه وجود چشیده بودند. به یاد مادرم نام او را برای ...
خاطرات بسیجی جانباز مهدی صالحی از عملیات خیبر
مرسوم تخریب چی ها را داشتیم، سیم چین و سرنیزه و یک دوربین دید در شب. عباس عبادی همان روز از تهران رسیده بود و لباس رسمی سپاه بر تنش بود و زیرش هم پیراهن سفید دامادیش. تازه ازدواج کرده بود.نیروی اطلاعات و عملیات که قرار بود ما را به منطقه ببرد انگار خودش خیلی وارد نبود و نگران بودیم با نابلدی او با مشکل روبه رو بشویم. همین هم شد و او براحتی نتوانست ما را پشت میدان مین برساند. به هر حال رسیدیم و ...