سایر منابع:
سایر خبرها
قانونگذار برای جلوگیری از کلاهبرداری صندوق های خانگی چه تدبیری اندیشیده است؟
بتول خانم پرید وسط حرفش و گفت نرگس جان، همه گرفتارند و من خوشحال شدم که مامان بیشتر از این آبرویمان را نبرد. مامان و بقیه نفری 100هزار تومان دادند و دفترچه هایی شبیه آنچه بانک ها می دهند تحویل گرفتند. اسم و مشخصات و پولی را که واریز(!) کرده بودند نوشتند و بخشی از برگه صفحه اول را هم جدا کردند و تحویل بتول خانم دادند. قرعه کشی با همان کاغذها انجام شد و شانس یکی از خانم ها که من و مادر نمی شناختیم زد ...
کیانوش عیاری: من در تمام دوران فیلمسازی ام یک ورشکسته به تقصیرم.
سینما را به صورت حرفه ای بعد از انقلاب شروع کردید، درست است؟ از دوران جوانی فعالیت های آماتوری و سمت و سوی سینمایی داشتم. اما بعد از انقلاب دنبال فرصتی بودم که فیلم سینمایی بسازم. بالاخره بعد از دوندگی های چند ساله، سال 1363، به یمن وجود بنیاد سینمایی فارابی فیلم تنوره دیو کلید خورد. دهه 60 فعالیت تان کمی بیشتر شد. با توجه به اتفاقاتی که در این دهه افتاده و با همه بالا و ...
گفت وگو با زنان خارجی که دور دریاچه آزادی دویدند
... من برای آقای سباستین که رئیس شرکت آی ران ایران است، نامه نوشتم و نسبت به این موضوع اعتراض کردم. زمانیکه ثبت نام کردید اطلاعات درستی به شما ندادند؟ نه. اصلا. و می دانستید که مسابقه ماراتن نیست و دو استقامتی است؟ نه نمی دانستم. من یک روز قبل از برگزاری مسابقه متوجه شدم. اگر از قبل می دانستید که شرایط مسابقه به این صورت است، ثبت نام می ...
زنی پس از جنایت هولناک، جسد قربانی را تکه تکه و به عنوان گوشت شتر خوراک خانواده اش کرد
و من منتظر بودم که آنها خبر انجام سرقت را به من بدهند تا وارد خانه ام شوم که زنگ زدند و گفتند اتفاق بدی افتاده است، فوراً خودم را به خانه رساندم. وقتی هراسان وارد منزل شدم جسد سپیده را دیدم که در پذیرایی افتاده بود. آنها به من گفتند زمانی که قصد سرقت طلاها را داشتند با سپیده درگیر شدند که ناگهان او تعادلش را از دست داده، سرش به دیوار خورده و همین حادثه باعث مرگش شده است. سپیده مرده بود و ما باید ...
متهم قتل را به گردن زنش انداخت
بیکار بودم و درآمدی نداشتم. مقتول زن برادر همسرم بود و در رفت و آمدها متوجه طلاهای او شدم. همین موضوع مرا وسوسه کرد و نقشه سرقت به سرم زد. روز حادثه در حالی که مقتول در خانه تنها بود، به آنجا رفتم. او روی مبل نشسته بود و دخترش در حیاط بازی می کرد. کمی که با هم صحبت کردیم به بهانه ای با او درگیر شدم و در آن لحظه با چاقو چند ضربه زدم و طلاهایش را از دست و گردنش سرقت و فرار کردم. پرونده ...
کیانوش عیاری: این امیدواری وجود دارد که وزیر ارشاد دلواپس ِ دلواپسان نباشد/ باید نهضت کچل کردن خانم های ...
چند ماه بعد در زندگی شخصی ام اتفاق افتاد، فیلم خانه پدری را فراموش کرده بودم و اصلا برایم اهمیتی نداشت چه اتفاقی برایش می افتد. زمانی که به فکر ساخت فیلم دیگری افتادم همزمان شد با اکران فیلم در گروه هنر و تجربه. فیلمی که به نظر همکاران و تهیه کنندگان فیلم پرفروشی می شد، قرار شد در گروه هنر و تجربه اکران شود. اما فیلم در اکران گروه هنر و تجربه نتوانست درست به نمایش درآید. از چهار سینمایی که در تهران ...
آزار جنسی زنان مشهدی در خانه متروکه مارمولک های مسافرکش
کشانند و ... . بدین ترتیب، درستی گزارش شهروند مذکور در حالی تأیید شد که بررسی ها نشان می داد چند روز قبل نیز زن جوانی طعمه مارمولک های کثیف شده است اما او به دلیل حفظ آبرویش و تهدیدهای اعضای باند، به پلیس Police گزارشی اعلام نکرده بود. با به دست آمدن این اطلاعات، قاضی حسینی ضمن راهنمایی مأموران انتظامی، دستورات قاطعی را برای ورود به مخفیگاه و دستگیری مارمولک های کثیف صادر کرد. دقایقی بعد، گروه ویژه ...
اوزیل: من مسلمانم و باید به حج می رفتم
تا 4 سالگی تنها قادر به صحبت کردن به زبان ترکی بود. علیرغم زندگی نسبتا سطح پایین از لحاظ مالی، مسوت خوشحال به نظر می رسید. انباری آپارتمان قفل بود و کودکان برای دوچرخه سواری باید قادر به راضی کردن مالک بودند. اما این وظیفه به شکل گروهی انجام می گرفت. اوزیل در رابطه با آن روزها می گوید: “من کوچک ترین عضو گروه بودم و زمانی که به آن انباری راه پیدا می کردیم، سیستم روشنایی به ...
رییس شورا خودش تصمیم می گرفت و خودش تایید می کرد
بخواهند او را بزنند بلکه همه می خواهند که شهردار منتخب شان کاری به نفع مردم انجام دهد. در انتخاب شهردار مطبوعات هم باید از سیاسی بودن اجتناب کنند. رئیس کمیسیون محیط زیست و سلامت شورای اسلامی شهر تهران در بخش دیگری از سخنان خود بیان داشت: چند نکته هم هست که فکر می کنم سلامت شورای شهر را تضمین کند. این شورای شهری که ما داشتیم سالم نبود. دو گروه سیاسی حضور داشتند که تقریباً هم وزن بودند و ...
کیانوش عیاری: انتظار برای اکران کاناپه به منزله کار نکردن نیست
دنبال فرصتی بودم که فیلم سینمایی بسازم. بالاخره بعد از دوندگی های چند ساله، سال 1363، به یمن وجود بنیاد سینمایی فارابی فیلم تنوره دیو کلید خورد. تازه نفس ها را هم سال 58 ساختید، آن را حساب نمی کنید؟ آن فیلم مستند 45 دقیقه ای بود که با سرمایه تلویزیون دقیقا بهار سال 58 فیلمبرداری شد. دهه 60 فعالیت تان کمی بیشتر شد. با توجه به اتفاقاتی که در این دهه افتاده و با همه ...
دلم می خواهد آن دنیا درکنار شهدای دفاع مقدس باشم
نخوابیدم و صبح که آقامهدی از من تلفنی در این باره پرسید، برای اینکه ناراحت نشود به او نگفتم که ترسیده بودم. چندشب بعد آقامهدی پیش ما آمد و گفت شب اول برایتان صلوات فرستادم تا احساس آرامش کنید. محرم با بچه ها به ایران بازگشتیم، اما زمان بازگشت به دلیل انجام عملیات هایی ما را همراه خود نبرد، چراکه می گفت ممکن است در این سفر در تنهایی و دوری از من به شما سخت بگذرد. 18 آذر رفت و ما نیز 28 آذر ...
مصاحبه با تهیه کنندگان مجموعه روایت فتح
پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: تا آخر آن سال را کلاً در خوزستان بودم و حدود دو ماه بعدش هم تا اواخر اردیبهشت یا اوایل خرداد 60 رفتم منطقه ی غرب و یک بررسی وسیع در کلّ منطقه کردم، برای اطّلاعات و چیزهایی که لازم بود؛ تا بعد بیاییم و باز مشغول کارهای خودمان شویم. که حوادث تهران پیش آمد و مانع از رفتن من به آن جا شد. این مدت، غالباً در اهواز بودم. از روزهای اوّل قصد داشتم بروم خرمشهر و آبادان؛ لکن نمیشد. علت هم این بود که در اهواز، از بس کار زیاد بود، اصلاً از آن محلّی که بودیم، تکان نمیتوانستم بخورم. زیرا کسانی هم که در خرمشهر میجنگیدند، ...
راز هولناکی که زنم 20 سال آن را پنهان کرده بود
که پس از چند بار خواستگاری، در نهایت با دختر یکی از دوستان مادرم ازدواج کردم. مستانه دختر خوب و باوقاری بود و به کسی کاری نداشت من هم از این ازدواج راضی بودم به طوری که حدود یک هفته بعد از برگزاری مراسم عقدکنان، مغازه کوچکی راه اندازی کردم و کار و بارم رونق گرفت. روزها می گذشت و من هر روز از نظر مالی در وضعیت بهتری قرار می گرفتم تا آن جا که صاحب خانه و ماشین و چند دربند مغازه شدم. حدود 10 سال از ...
شهلا گوشت تکه تکه شده سپیده را به جای گوشت شتر برای برادرش در شیراز فرستاد
سارق وارد خانه شوند و بعد از سرقت مقداری از لوازم خانه، طلاهای سپیده را با تهدید از او بدزدند. لحظاتی بعد از خروج من از خانه، لیلا و برادرشوهرش وارد شدند و من منتظر بودم که آنها خبر انجام سرقت را به من بدهند تا وارد خانه ام شوم که زنگ زدند و گفتند اتفاق بدی افتاده است، فوراً خودم را به خانه رساندم. وقتی هراسان وارد منزل شدم جسد سپیده را دیدم که در پذیرایی افتاده بود. آنها به من گفتند زمانی که قصد ...
بلایی عجیبی که زن بدبین بر سر شوهرش آورد
از اینکه به هوش آمدم متوجه شدم 2 روز بین مرگ و زندگی دست و پا زده ام. برادرم که به صورت اتفاقی به خانه مان آمده و مرا به بیمارستان برده بود به من گفت که پزشکان گفته اند من با خوردن غذایی که آغشته به سم بسیار قوی بوده در چند قدمی مرگ قرار گرفته بودم. یوسف با اشاره به نقشه همسرش گفت: من مطمئن هستم زهره با ریختن سم در غذایم می خواهد از من انتقام بگیرد و مرا به قتل برساند بنابراین از وی شکایت دارم. در ...
نقشه شیطانی برای عمه با نصب دوربین مخفی در خانه اش
برایش باقی نگذاشت. او گفت: مدت ها بود که بین مادرم و عمه ام اختلاف به وجود آمده بود. آنها خصومت دیرینه ای با هم داشتند و مادرم ریشه همه مشکلات و اختلافات در خانواده مان را دخالت های بیجای عمه ام می دانست. هر بار که درددل های مادرم را می شنیدم، می خواستم هر طوری شده از عمه ام انتقام بگیرم. در نهایت فکری به ذهنم رسید و یک روز با خرید دوربین کوچکی، راهی خانه آنها شدم. وقتی برای لحظاتی در ...
درددل های سپرده گذاران مالباخته کاسپین/ به مجوز بانک مرکزی اعتماد کردیم
را شکسته است. *همچنین یکی دیگر از گرفتاران کاسپین به می گوید: بنده سال 94 می خواستم بعد از اتفاقی که برای موسسه ثامن الحجج افتاد پولم را بردارم ولی وقتی دیدم که موسسه کاسپین از بانک مرکزی مجوز دریافت کرده خیالم راحت شد و منصرف شدم ولی حالا بانک مرکزی پاسخگو نیست و پول مردمی که ثمره یک عمر تلاش و زحمتشان را اندوخته کرده بودند را نمی دهند. وی ادامه داد: بنده شب عید شرمنده زن و ...
ارتباط پنهانی ام با حلیمه چندسال ادامه داشت تا اینکه شوهرش از خارج برگشت
در اعترافات خود گفت: وقتی با زن جوان دوست شدم او از وضعیت زندگی خود گلایه می کرد و مدام از این که همسرش او را کتک می زند ناله می کرد من هم که تحت تاثیر حرف های او قرار گرفته بودم چند بار با همدستی او تصمیم به قتل شوهرش گرفتم ولی هر بار عواملی موجب می شد تا نتوانیم تصمیم خود را عملی کنیم تا این که روز هفدهم اسفند با شوهر این زن که آشپز بود تماس گرفتم و او را به بهانه برآورد هزینه های آشپزی یک مجلس ...
حرف های ناگفته شهرام ناظری در باره موسیقی ایران
، بدون تحلیل آنچه از روی کارآمدن صفویه تا به امروز بر این ملک رفته است، هر نظری ارائه بدهیم از مقصد و مقصود دور است. من درباره بخش های دیگر صحبتی نمی کنم و دغدغه خودم را درباره موضوعات و معضلات هنری مطرح می کنم. هنرمند عرصه موسیقی علاوه بر آنکه نیازمند به آموزش و تربیت موسیقایی و هنری است، در حوزه اخلاقی هم باید تربیت شود. اگر این طور نباشد، شما با شخصی مواجه می شوید که او را هنرمند می نامند و در حوزه ...
بررسی اچ تی سی U Ultra: فقط خوب بودن کافی نیست!
کیفیت فیلم برداری در حد رضایت بخشی قرار دارد و صدا و تصویر هر دو در حدی ستودنی ضبط می شوند. چه چیزی را در دوربین اچ تی سی یو اولترا دوست داشتم؟ عکاسی با یو اولترا برایم جذاب بود. از همان لحظه ثبت نخستین عکس متوجه شدم که به این اسمارت فون می شود اعتماد کرد! به خصوص اگر نور کافی وجود داشته باشد، همه چیز در حد عالی ثبت شده و شما به دوربین گوشی تان می بالید! رابط کاربری دستگاه هم ...
آنقدر شیشه کشیده بودم که نفهمیدم چطوری لیلا را کشتم
نگرفته بودم. موضوع خیلی پیچیده است باید از اول همه چیز را تعریف کنم *خب بگو چه اتفاقی بین تو و لیلا افتاده بود؟ با نسیم که نامزد کردم یک روز قرار گذاشت و لیلا را به عنوان دوست صمیمی و خواهر خوانده اش معرفی کرد. لیلا دختر خوب و مهربانی بود که با یک پسر به نام حسن نامزد بود. نمی دانم چه اتفاقی افتاده بود که حسن لیلا را ول کرده بود و رفته بود با دختر یکی از فامیل های مادریش ازدواج ...
اصرارهای همسرم باعث شد تا خواننده شوم/ خوانندگی در ستاد نماینده مجلس بزرگترین اشتباهم بود
نکرده بودم. تا سال 88 هیچ آوازی بلد نبودم و حتی با اصلاحات و موسیقی و ابزارهای آن اشنا نبودم. چه شد که احساس کردید می توانید بخوانید؟ در جمعی از دوستان نشسته بودیم که همسرم ازم خواست بخوانم اولش قبول نکردم گفتم نه اما اصرار کردن همسرم باعث شد بخوانم بعد از آن نیز چند باری در برخی از جلسات و جمع ها می خواندم بعد ازتشویق های اطرافیانم و دوستی که در اصفهان داشتم تصمیم ...
حجت الاسلام عالی: دینی داریم که سنگ را زیر و رو می کند+گزارش تصویری
خانومم با شما کار خصوصی دارد من هم میرم کناری می ایستم تا کارش را به شما بگوید. خانم پوشیه زده بود. کمی کنار زد پوشیه را هق هق گریه می کرد. می گفت من همان زن لاله زارم. شما آن شب رفتی و من تا ده دقیقه گریه کردم و عهد بستم دست از کارم بکشم و محجبه شدم و خدا همسری به من عطا کرد و حال به کربلا آمده ایم. تو زندگی مرا عوض کردی . اخلاق دینی خیلی انسان ها را زیرو رو می کند حتی اگر سنگ باشد . در ...
قیصریه: شرمنده برخواه شدیم/ مویدی: به زودی جبران می کنم/ طاهری:باید جواب زحمات برخواه را با مدال می دادیم
به گزارش گروه ورزشی آنا از فدراسیون وزنه برداری، افشین طاهری وزنه بردار دسته 77 کیلوگرم تیم ملی نوجوانان یک روز متفاوت را پشت سر گذاشت. او که یکی از امیدهای ایران برای کسب مدال نقره و برنز یک ضرب بود، نتوانست این عنوان را به دست آورد تا در نهایت به مقام هفتمی این رقابت ها بسنده کند. وی در این مورد گفت: در کل خدا را شکر می کنم؛ تمرین های خوبی را انجام داده بودم و فکر و ذهنم هم آماده بود ...
دوکوهه و والمر
؟ دوکوهه:اینجا را نگاه کن.اینجا فکه است.جایی که شهدایش محاصره شدند و تشنه لب جان دادند و سالها زیر این رمل ها ماندند و بعد استخوان هایشان پیدا شد.اینجا مقدس است و تو جای کمی نیستی.سرت را بالا بگیر و با من حرف بزن.بگو چه دیدی؟ بیست فروردین هفتاد و دو چه شد؟آن روز جمعه اینجا چه شد؟ والمر:حقارت از خودم است.میدانم اینجا قطعه ای از آسمان شده است.ستاره های حقیقی در کف رمل ها می ...
افشاگری عجیب بازیگران زن از زندگیشان
محمدی به مدیری او در مورد ورود خود به دنیای بازیگری گفت: مادرم نمی گذاشت وارد فضای بازیگری شوم، مگر اینکه بتوانم به دانشگاه بروم. خوشبختانه در رشته پرستاری وارد دانشگاه شدم و از همان ترم اول در کلاس های بازیگری شرکت کرد. محمدی در پاسخ به این سئوال مدیری که این بازیگر تا چه حد، خود را بازیگری موفق می داند، چنین پاسخ داد: خودم به خودم در بازیگری از 100، نمره 100 را می دهم. حالا ...
مجید مجیدی از فیلم جدیدش می گوید
دارید؟ از زمانی که بسیار جوان بودم فیلم های هندی را تماشا می کردم. در طول سالیان نسبت به فیلم های رای و شخصیت او به عنوان یک انسان احساس نزدیکی کردم. من همچنین با شیام بنگال نیز آشنا شدم و فیلم هایش و خودش را دیدم. همچنین با مرینال سن نیز ملاقات داشته ام. * در مصاحبه ای گفته بودید که فرهنگ های ما مشابه یکدیگر است. روش کار سینمای هند و ایران چقدر تفاوت دارد؟ سینما، سینماست و ...
چگونه با ورشکستگی و بیکاری همسرمان برخورد کنیم؟
خانه بود بدون آن که سرکار برود یا حرفی از اخراجش بزند تا این که روز ششم بغض گلویش ترکید و گفت: نمی دانم چه کنم؟ از این به بعد چگونه باید هزینه های زندگی را تامین کنم و از همه مهم تر چطور از پس مخارج فرزند تازه متولد شده مان برآیم؟! همسرم به هر دری زد، به هر آشنا و ناآشنایی پیشنهاد کار داد و ماه ها تلاش کرد، اما کاری مناسب نیافت، گاهی سعی می کرد بی آن که من متوجه شوم به کارگری برود و ...
جنایت وحشتناک زنی در ایرانشهر
زن جنایتکار در رابطه با این جنایت گفت: از مدتها قبل سپیده(همسایه مان) را می شناختم و از وضع مالی خوبی که داشت با خبر بودم . وضع مالی من به شدت بد بود. هر بار که طلاهای سپیده را می دیدم وسوسه می شدم با سرقت آنها به فقر خودم پایان بدهم. به همین دلیل تصمیم گرفتم با نقشه ای طلاهای سپیده را بدزدم. اما برای انجام این نقشه نیاز به کسی داشتم تا کمکم کند به همین دلیل موضوع را به یکی از دوستانم به نام لیلا ...
از خدمت به زائران حسینی تا شهادت در دفاع از حرم حضرت زینب(س)
او عمل جراحی انجام می دهد. همسر شهید خفاجی افزود: صبح فردای آن روز یک نفر به من زنگ زد و گفت که علاء شهید شده است. من گیج شده بودم چون قرار بود علاء آن روز عمل کند. آن قدر دچار حزن و اندوه شدم که پیوسته گریه می کردم و حالم بد شد. بعداً مشخص شد که اسم را اشتباهی متوجه شده و با من تماس گرفته بودند. علاء را عمل کرده بودند و حالش بهتر بود. وی با یادآوری اینکه همسرش به او وعده ...