سایر منابع:
سایر خبرها
منهای فوتبال
از بازی ایران و استرالیا و کتک خوردنش در این دیدار روایتی داشت که به دلیل بالا بردن پرچم ایران مورد آزار استرالیایی ها قرار گرفته بود. او درباره جملات قصار خود در گزارشگری نیز معتقد است: این سوتی ها سریال است، دیگر تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد. نهایت اشتباهاتی که در گزارش ها داشتم به عدد 20 نمی رسد اما این اشتباهات بسیار تابلو شده است. چرا که توقعات مردم از من زیاد است و خیلی به من ...
مهمان امشب دورهمی کیست؟
... پدرام کریمی با یاسمن شاه حسینی طراح گریم ازدواج کرده است که همسرش درباره چگونگی آشنایی شان می گوید: من با هماهنگی سید جواد هاشمی برای دیدن دوستم شهرزاد کمال زاده به پشت صحنه دارا و ندار رفتم و در آنجا پدرام را دیدم که داشت برای یک پلان که قرار بود بازی کند گریم می شد، او را در آینه گریم دیدم. آن تصویر تا دو سال و نیم در ذهنم ماند تا موقع فیلمبرداری خنده بازار که خودم مجری گریم آن ...
چگونه آهنگر شویم؟ + تصاویر
... او درباره ورود به عرصه آهنگری خاطرنشان می کند: عمویم در آهنگری خبره بود و من هم در دوران تحصیلی در مقطع راهنمایی و متوسطه در اوقات فراغت به کارگاه آهنگری او می رفتم. او در زمان جنگ سلاح های سنگین را تعمیر و با کامیون به جبهه ارسال می کرد. با شاگردی در کنار وی توانستم فوت و فن های آهنگری را یاد بگیرم. چون علاقه داشتم برای همین در کارم موفق بودم. من بعد از اتمام سربازی دنبال کار می گشتم. مدتی ...
زبان فارسی، زبان عشق و مهربانی است
کشور پرسیده و او در پاسخ گفته است: من در سال 2005 به ایران سفر کردم. این سفر خیلی برای من مهم بود که توانستم با فرهنگ ایرانی آشنا شوم. به دنبال هویت خودم بودم و از این سفر خیلی لذت بردم و فواید زیادی برای من داشت. فارسی، زبان عشق و مهربانی است و این را به خوبی در رفتار و صحبت های مردم می توانید بفهمید. جملات و عبارت های زیادی در زبان فارسی وجود دارد که اصلا نمی توان آنها را به آلمانی ترجمه کرد و ...
عنایتی پس از وداع از فوتبال چه گفت؟
اما باز هم از آن هایی که آمدند سپاسگزارم. رضا عنایتی بعد از پایان دیدار استقلال و صبای قم در حالی که با گزارشگر برنامه 90 صحبت می کرد در خصوص نحوه جدایی اش از جمع آبی پوشان گفت: در هر صورت قسمت این بود که من به این شکل از فوتبال خداحافظی کنم و به آن شکل از استقلال بروم. وی افزود: فکر می کنم در زمان سرمربیگری پرویز مظلومی بود که از استقلال رفتم و من آمده بودم که از فوتبال ...
جشن زندگی دو عاشق
که مادر و پدر نداشتم. پدرم را در سه سالگی و مادرم را بعد از سه سال که از مجروحیتم گذشت از دست داده بودم. اما چون خدا می خواست، عشق و علاقه آن باعث شد که خودم در این امر مصمم و به تنهایی پیش بروم. البته باید بگویم من از حمایتهای فوق العاده زیاد خانواده این دختر برخوردار بودم. آن خواهر اهواز هم خیلی دنبال کارهای من بود. خانواده دختر درباره یک جانبازی مثل من خیلی لطف و نظر مثبت داشتند. تازه پدر دختر ...
رفاقت دیرینه با ممیز، کیارستمی و کاوه گلستان/انحصارطلبی و فروتنی ازسوی بزرگان خیانت است
" منتشر شد که بعدها از این عنوان زیاد استفاده شد. بعد هم که آمدم و آموزشگاه زنده رود را گرفتم و هنوز هم همینجا هستم. اولین نمایشگاه شما کجا برگزار شد و در ادامه در چه شهرهایی و با چه موضوع هایی نمایشگاه عکاسی برگزار کردید؟ قبل از خروجم از ایران، یک نمایشگاه در انجمن ایران و آمریکا برگزار کرده بودم که اولین نمایشگاهم بود و هم برای خودم و هم برای مردم اصفهان خیلی هم جالب بود. چیزی که ...
اصفهانِ دوران کودکی ام، باغشهر بود
علاقه من به عکاسی داشت. البته آن زمان پدر و مادرها و بچه ها زیاد با هم صحبت نمی کردند، مادر وظیفه اش این بود که بچه ها را نگهداری کند و به آنها غذا برساند و پدر هم خرجی دربیاورد، این بود که ما به خودمان متکی بودیم. من حتی بعد از اینکه دیپلم انگلیسی را گرفتم به خانواده ام نگفته بودم که می خواهم عکاسی بخوانم و آنها فکر می کردند که من دکتر یا مهندس می شوم و تا مدتی بعد که به ناتینگهام رفتم تا عکاسی ...
فرمانده لشکری که در دهه هشتاد حاضر نبود پیکانش را عوض کند
دوران دفاع مقدس و بعد هم سوریه فصل های بعدی زندگی سرداری است که بی ادعا زندگی کرد و در گمنامی به شهادت رسید. آنقدر این گمنامی را دوست داشت که پیکرش هم همانند همرزمان گمنامش بازنگشت و حالا او را با عنوان سردار جاویدالاثر می شناسیم. شهید مدافع حرم سردار جاویدالاثر رضا فرزانه متولد سال 1343 در تهران، فرمانده لشکر پیاده سپاه حضرت رسول(ص) و فرمانده سابق لشکر 27 محمد رسول الله(ص) بود که بعد از ...
پرچم، شناسنامه هیئت/ آثار استاد غزالی بر تارک پرچم های هیئات مذهبی می درخشد
...> در سال 1383 با توجه به مهارت و تخصصی که در محضر استاد غزالی بدست آورده بودم به لطف خدا بطور مستقل کارگاه دوخت پرچم را راه اندازی کردم. چند نفر در کارگاه مشغول به فعالیت هستند؟ در کارگاه پرچم دوزی شش نفر اعم از خیاط، خطاط، مشغول فعالیت در قسمتهای مختلف مراحل دوخت پرچم هستند. در کار هنر عشق وجود دارد، بویژه اگر این کار هنری دراتباط با آئین و مذهب باشد. بیشتر ...
سفر با دف های ایرانی
موسیقی معرفی کرد٬ آنقدر کارم خوب بود و پیشرفت زیادی کرده بودم که باورشان نمی شد که من فقط هشت ماه است که موسیقی را شروع کرده ا م. پوزخند و مسخره ام کردند که چرا دروغ می گویی؟ و من با همان بچگی با حالت التماس می خواستم باور کنند که من واقعاً فقط هشت ماه است دف می زنم عسل برای این هشت ماه و البته ماه های بعد آنقدر همه جوره زحمت کشیده است که یک لحظه فراموششان نمی کند و بسیار قدر هر دستاورد مادی و معنوی را ...
عیبی ندارد، فحش بدهید من که می دانم چه خبر است
...> - امروز صحنه خیلی خوب روشن است. اگر کسی کمی بینش داشته باشد می فهمد حق و باطل چی است. روزی که من به زندان رفتم، 60 کیلو وزن داشتم، روزی که بیرون آمدم 40 کیلو بودم. حتی از دادن دارو هم امتناع می کردند. هر چقدر هم که اذیت کنند محکم می ایستیم. مردم کوچه بازار ما را دوست دارند، اصلا وقتتان را برای یک عده که با منویات و اهداف خاص می خواهند وقت شما را بگیرند، تلف نکنید. - منشا همه پلیدی ها ...
کاظمی:بازیکنان ما تلاش واقعی نمی کنند اما فردا برای نمردن باید بازی کنند
... وی در مورد اینکه آیا فکر می کرد در تبریز به بن بست بخورد، گفت: این بن بست نیست زندگی ادامه دارد. از حاشیه تبریز هم خبر داشتم هر چندکه من نباید دنبال حاشیه می رفتم. من نباید ساعت یک به خانه بازیکن می رفتم و این کار من نبود بلکه بحث مدیریتی بود. فکر حاشیه ها را کرده بودم اما کار من جمع کردنش نبود. الان هم اگر هوادار بیاید نوشدارو است. آن زمان که نیاز داشتیم چند بار خواهش کردیم بیایند چون این ...
می دانستم سرنوشتم به بازیگری گره می خورد
بعد از بیش از یک دهه غیبت با ایفای نقش در نمایش ترن به کارگردانی حمیدرضا آذرنگ به خانه قدیمی بازگشت. به گزارش بولتن نیوز، به همین بهانه با او گفت وگویی انجام دادیم که در ادامه می خوانید. در سابقه کاری شما همکاری با گروه تئاتر آناهیتا و مهین اسکویی دیده می شود. به این ترتیب پیش از آنکه با حضور در آثار سینمایی به چهره ای آشنا بدل شوید یک تئاتری هستید. کمی درباره سال های ابتدایی ...
مهرآوه شریفی نیا، موسیقی روح من را لمس می کرد
.... وقتی دبستان می رفتم یک بار سر کاری بابت این که امتحان علوم داشتم و تا ساعت 6 صبح هنوز کار تعطیل نشده بود، گریه کردم و مجبور شدند من را بفرستند مدرسه. آن زمان برای بچه خردسال، هیچ چیز مهم تر از درس و مدرسه اش نبود. به خصوص من که آن سال ها دختر درس خوانی بودم و 20 گرفتن برایم مهم ترین اتفاق جهان بود. از همان سال ها سعی می کردم بتوانم بین درس و کار تعادل ایجاد کنم؛ چون بازیگری برایم خودِ زندگی ...
من در تمام این مدت فقط به دنبال عدالت بودم
فروردین بعد از 17 سال دوری از وطن، از حیدرآباد هند به زادگاه خویش اصفهان بازگشت. می خواهید اگر در ایران شرایط فعالیت فراهم شد، فعالیت های خودتان را به صورت متمرکز ادامه بدهید مانند هند که کاملا ساکن بودید یا اینکه بنیادی را راه اندازی کنید و در رفت وآمد باشید و به آنجا کمک کنید؟ قطعا اگر فعالیتی داشته باشم، حضور خواهم داشت و دوست ندارم از دور فعالیت کنم. من هر جایی کار کردم، خودم ...
جواد لشگری، آهنگساز قدیمی و نوازنده ویولن
...> شمه ای از احوال و آهنگ های لشگری جواد لشگری مدتی به همراهی بزرگ لشگری و سپس سال ها به تنهایی یکی از ارکسترهای هفتگانه را یک روز در هفته برای اجرای آهنگ تحت تمرین و رهبری قرار می داد و بعد از آنکه شماره ارکسترهای هفتگانه یک تا هفت به باربد، نکیسا و ... بَدل شد، رهبری ارکستر رامتین از آنِ او بود که با خوانندگان و نوازندگان خاص خود همکاری می کرد. این فعالیت از دهه 20 که وی بیست واندی سال از ...
پدر می گفت خوشحالم که آقا از من راضی است
.... چون به اخلاق پدر وارد بودم، این وجه قضیه برایم عجیب نبود. آنچه برایم عجیب بود عبارت از فردا بود، یعنی قرار است هر روز بعد از نماز، 45 دقیقه با هم حرف بزنیم و نمی دانستم این همه موضوع مشترک را قرار است از کجا بیاوریم. پرسیدم: قرار است درباره چه موضوعی حرف بزنیم؟ پدر گفتند: درباره هر موضوعی که خودت بخواهی . فردا صبح بعد از نماز به اتاق پدر رفتم. پدر ابتدا سوره والعصر را خواندند و منتظر ماندند تا ...
دشمن به دنبال بی محتوا کردن هیئت هاست
انجام نمی دهند. مداح تلاش بیشتری نمی کند ولی چیزهایی می گوید که برای نسل امروز جذاب است. جوان را که به زور نمی توان پای منبر آورد. حتی اگر این طور بیایند استفاده نمی کنند. باید با عشق به پای منبرها بیایند و ما باید این بسترها را فراهم کنیم. *اجازه دهید چند سوال حاشیه ای هم بپرسیم. مردم عادت داشتند از قدیم روحانیون را بالای منبر ببینند. آیا غیرروحانیون این باور مردم را خدشه دار نمی کنند ...
رضا عطاران: کسی برای من سر و دست نمی شکند
که وقتی روبرویت نشست، به درستی وارد مصاحبه بشوی و سوالات را در مسیری جلو ببری که سر ذوق بیاید و حرف بزند اما پیدا کردن این مسیر کلی مکافات دارد. به خاطر همین طی این دو سه سال هر چه گفتگوی تصویری و نوشتاری بود، جمع کردیم و به دقت مرور کردیم و نکاتش را در آوردیم و بعد از بچه های تحریریه که عشق سینما هستند یعنی مهران باقی و امین محمدی هم درباره محور حرف های مان با عطاران بحث کردیم. در نهایت ...
نگذاشتم به آقای مشایی و ولی نعمتم بی احترامی کنند/225 روز در انفرادی بودم، 1 ماه اعتصاب غذا کردم
به گزارش اطلاعات روز# اهم محورهای سخنرانی حمید بقایی در حضور جمعی از فعالان ستادهای مردمی استانهای آذربایجان غربی، اردبیل، بوشهر، خراسان رضوی و جنوبی، همدان، لرستان، یزد و سمنان در ادامه به نقل از دولت بهار آمده است: – همه ما از وضعیت موجود، ناملایماتی که بر مردم تحمیل شده و رفتارهایی که در سالهای اخیر صورت گرفته ناراحت و گله مندیم. اما تاریخ را که نگاه می کنیم می بینیم، ایران در دوره ...
پری ملکی، آوازه خوانی که هرگز ایران را ترک نکرد!
...، دو نفر از خانم هایی که شتاب زده عمل کردند و کارهایی انجام دادند و در فضای مجازی فعالیت هایی کردند که شبیه به شوآف بود، بیشتر به ما ضرر زدند. جریان موسیقی بانوان را در مواردی سال ها به عقب راندند. اگر کسی می خواهد زود به مقصد برسد، باید از اینجا برود. اگر کسی اینجا می ماند باید چراغ قرمزها و قوانین را رعایت کند. از یک جریان صحبت می کنید. جلساتی شبیه به همفکری درباره ادامه راه ...
همه چیز از هزاردستان آغاز شد/ ماجرای گریم جن ها و جادوگرها
نقاشی خواندم اما سال اول دانشکده که وارد حرفه نقاشی شده بودم به پدرم اعلام کردم که می خواهم گریمور شوم. *چطور با اینکه پدری داشتید که در کارش درجه یک بود از نوجوانی دوست نداشتید راه پدر را بروید؟ - من خودم هنوز این هنر را کشف نکرده بودم و در دانشکده به وسعت و گستردگی این حرفه و رشدی که در آن وجود دارد پی بردم. *نظر پدر درباره شما چه بود؟ معمولا بسیاری از هنرمندان که خودشان ...
آنچه باید از آن مدرس صالح آموخت
از توان و قوای جسمانی اش در جلسات درس و بحث حضور یابد و تقریبا تمام ساعات شبانه روزش را بدان بپردازد. اوایل دهه شصت بود که شنیدم استاد مریض شده اند. در خدمت برخی از دوستان به عیادتشان رفتم و جویای حال ایشان شدم. فرمودند: دکتر گفته باید از کلاس های درس خود کم کنی؛ از این رو، سال آینده درس های عصر را تعطیل خواهم کرد. پس از شروع سال تحصیلی متوجه حضور آن بزرگوار در درس های عصر شدم. از ایشان ...
ردپای هنر برای هنر در جشنواره جهانی فجر
به این مسئله اشاره کرده بود که سخنان دبیر جشنواره فجر در اینباره را باید به فال نیک گرفت، چراکه به نظر می رسد قدری از رویکردهای هنر برای هنر به نسبت سال های پیش فاصله گرفته است. البته همه جشنواره های معتبر و غیرمعتبر جهانی سیاست های منطبق با منافع ملی خود را به شکل غیرمحسوس و به اصطلاح چراغ خاموش دنبال می کنند. برای مثال اگر قرار است جشنواره کن از آثار دگرباشانه حمایت کند به طور کاملاً رسمی و با ...
سکوت ؛ رویای سی و چند ساله سلطان سینما
... یعنی آن فیلم هم مثل سکوت روند طولانی و نفسگیری برای رفتن جلوی دوربین از سر گذرانده بود؟ از وقتی سلطان کمدی را تمام کردم قصد ساخت این فیلم را داشتم. اما در پایان همان سال، فکر کنم 1983 بود، ساخت فیلم کنسل شد. آن زمان موقعیتم کاملا متزلزل شده بود. داشتم از سینما بیرون می رفتم. از هالیوود بیرون انداخته شده بودم. همه چیز برایم تغییر کرده بود. فیلم های بزرگ با بودجه های عظیم ...
عکس ها و چشم های درون عکسش با من حرف می زند
به گزارش ایران ویج به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از آفتاب دل ، از کودکی دنیای او با هم سن و سال هایش فرق داشت. حتی لابه لای شیطنت های کودکانه اش یکجور هدف ِ منطقی پیدا می شد که هرکسی از آن سر درنمی آورد. مادرش می گوید خطرهای زیادی از سرش گذشت و سلامت ماند چون خدا او را برای خودش نگه داشته بود. در روستای کوچک از توابع جنوب شرقی قروه ، در کودکی بیماری سختی میگیرد که هر کدام ...
مشکلات اقتصادی و بیکاری جوانان آزارم می دهد/دستگاه های فرهنگی هیچ گونه حمایتی از هنرمندان ندارند+تصاویر
. - چه چیزی باعث شد تا بازیگری را انتخاب کنید؟ عشق و علاقه باعث تا در این عرصه وارد شوم و هم اینک در صدا و سیمای مرکز کهگیلویه و بویراحمد به عنوان بازیگر در رادیو و تلویزیون فعالیت دارم. مهمترین نقش هایی که تاکنون بازی کرده ام مجموعه طنز "شلال " گُلی و مَلی" که در آن نقش مهندس کیارش یا غنضفر را بازی می کردم که با استقبال گرم مردم مواجه شد و شلال باعث شد تا در سطح ...
کمال در دوراهی ماندگاری و جدایی: وسوسه اروپا
باقی بمانیم. به خودمان آمدیم و بار دیگر توانستیم بازی به بازی خوب پیش برویم و به خواسته مان برسیم. من درباره احساس و حرف استقلالی ها حرفی نمی زنم و آنها هرچه دوست دارند اکنون می توانند بگویند اما ما فصل گذشته با 4 گل پیروز شدیم و جامی به دست نیاوردیم و جام را به تیمی می دهند که در کل فصل بهترین عملکرد را داشته باشد و این فصل ما همیشه خوب بودیم. فصل آینده هم موفق خواهیم بود به ...
سال 95؛ کافه سیارها رونق گرفت
تهران – اقتصاد برتر – 27 فروردین 96 کافی اکسپرس را می توان اولین کافه سیار ایرانی دانست. درست زمانی که هیچ ورژن ایرانی از این کافه ها وجود نداشت در فکر بال و پر دادن به این ایده بود. تا اینکه به همراه یکی از دوستانش حدود دو ماه روی این ایده کار می کنند و در نهایت در 20 اسفند 94 و در روزهایی که مردم در کوچه و خیابان در تکاپوی نوروز بودند کافی اکپسرس را افتتاح می کنند. ایمان رضازاده که هتلداری خوانده و پیش از این سابقه فعالیت و راه اندازی چند کافه را نیز داشته است، می گوید: این کافه، یک ویژگی منحصر به فرد نسبت به دیگر کافه ها دارد و آن این است که کافه اکسپرس را روی یک چرخ چوبی می بینید نه روی یک ماشین چهارچرخ. این ویژگی هر چند او را به لحاظ دیزاین و طراحی متمایز کرده است اما برای جا به جایی سختی های خاص خودش را دارد که صاحبانش سعی کرده اند به مرور زمان باگ ها و مشکلات کار را در چرخ های بعدی شان برطرف کنند. می گوید کافی اکسپرس از شهرداری مجوز گرفته که بتواند تا تابستان در خیابان سی تیر مستقر باشد. مجوزی که برای خیابان سی تیر گرفته شده و درباره ی جزییات آن چیزی به آیکافی نمی گوید. کافی اکسپرس پیش از این در رویداد تدکس تهران و در دیزین هم حضور داشته و نزدیک به دو سال است که فعالیت می کند. 24 ساله است و از 15 سالگی وارد بازار کار شده، او در ساعات اداری روز کارمند بانک است و در ساعات غیراداری کافه داری می کند. آن هم کافه ای که آن را داخل یک 206 بدون صندوق جای داده است هرچند او هم اکنون امتیاز این کافه سیار را واگذار کرده و در کرج یک کافه ثابت را اداره می کند اما او در رابطه با چگونگی شکل گیری این ایده می گوید: او که دوره های باریستا را نیز گذرانده است می گوید: صاحبان این کافه سیار یک زوج خوش ذوق تهرانی هستند که شاید همین شاخصه هم در مطرح شدن آنها و کافه شان بی تاثیر نبوده باشد. لیسانس روزنامه نگاری دارد و مردم شناسی خوانده است و دو سالی را در فکر راه اندازی این ایده که فکرش را هم نمی کردند این چنین بگیرد بودند، اما حالا از اواسط تیرماه 95 که متقارن با عملی کردن آن ایده بود خودشان و فولکس آبی آسمانی رنگشان حسابی سر و صدا کرده و معروف شده اند. آنها در گفت و گویی گفته اند محصولات این کافه شیک و لوکس برخلاف ظاهرش با قیمت هایی مناسب قیمت گذاری شده اند و خانگی نیز هستند. فولکس واگن آبی آسمانی تهران یکی از کافه سیارهای معروف شهر است. تا به حال رسانه های مختلفی حتی در خارج از ایران به معرفی این کافه پرداخته اند. ذکرا اما به موانع قانونی برای ثبت کافه سیارشان اشاره می کند و نگرانی هایی که بابت وضع قانون دارد: این زوج جوان علاقه به اشیای قدیمی و تلاش برای فراموش نشدن آن ها را بزرگترین ایده راه انداختن این کافه کوچک و متحرک می دانند و از اینکه توانسته اند یک فولکس قدیمی و از کار افتاده را دوباره به کار گیرند و در کوچه پس کوچه های شهر و در کنار مردمی که دوستش دارند بیاورند خوشحالند. صاحب پین کافه است و پین کافه یک فولکس واگن نارنجی خوش رنگ است که مجهز به آشپزخانه ای کامل برای کافه، یک کتاب خانه، میزی برای مشتریان، یک موتور برق و یک جای خواب تک نفره برای زمان های سفر است. مثل اینکه صاحب این کافه خیلی اهل سفر است چرا که اولین روز کاری خود را در منطقه ای کوهستانی در نزدیکی شهر آمل شروع کرده و افتتاح رسمی ای در پانزدهم مهرماه در تهران نیز داشته است. او می گوید: 27 ساله است و نرم افزار خوانده و صبح ها در بخش روابط عمومی شرکتی خصوصی مشغول به کار است. او که پیش از این به کارهای مکانیک، نجاری و انواع کارهای اداری پرداخته بود با دیدن انواع کافه های سیار خواهان یکی از این کافه ها می شود و حالا دو ماهی است که به همراهی همسر یکی از دوستانش کافه کومبی قرمز رنگشان را افتتاح کرده اند. او درباره پروسه شکل گیری کافه کومبی کنونی می گوید: به گفته او هر یک از این کافه ها نوآوری های خاص خودشان را دارند و کافه آنها هم اکنون هم مجهز به اینترنت وای فای است و هم به جز قهوه و متعلقاتش عدسی های نابی که عجیب مناسب این فصل است را برای مشتری هایش درنظرگرفته است. کافه برفین را ، خالق مجموعه عروسکی موج مکزیکی راه اندازی کرده است. کافه برفین نسبت به دیگر کافه سیارها دو ویژگی متفاوت دارد. اول اینکه همه این کافه بر پشت یک وانت پراید سفید رنگ سوار است و دوم اینکه با همراهی این کافه علاوه بر غذای جسم که متشکل از انواع کاپ کیک ها و دمنوش ها و نوشیدنی های طبیعی است، غذای روح شما نیز تامین می شود. به این ترتیب کافه کتاب برفین نیز با هدف مطالعه کوتاه و براساس طرحی از موسسه خیریه مولود کعبه علاوه بر زیبایی و جذابیت بصری با ارائه کتاب هایی کم قطر چهره ای فرهنگی نیز به کار خود داده است. همچنین این کافه چندین نمایندگی نیز دارد و با ظاهری یک شکل اما سرپوش هایی با رنگ های متنوع کوچه به کوچه و شهر به شهر میزبان مردم هستند. این کافه که مجهز به دستگاه اسپرسو نیست و به طبع قهوه نمی فروشد یک قانون جدی هم دارد. واگن کافی توسط سه سرمایه گذار راه اندازی شده است. برای آنها آشنا کردن مردم عادی با قهوه و نوشیدنی های بر پایه اسپرسو جذابیت دارد و معمولا در تلاشند تا اسپرسو و خانواده شان را به عابران معرفی و بسته به ذائقه مشتری به آنها قهوه پیشنهاد کنند. اما چیزی که آنها و البته تمامی این کافه داران را نگران می کند مباحث مربوط به گرفتن مجوز و برخوردهای متفاوت و گاها خوب و بد شهرداری است. ، یکی از سه نفر سرمایه گذار واگن کافی در بخشی از صحبت هایش می گوید: نورلند کافه هم در بین کافه سیارها دست به ابتکار جالبی زده و توانسته یک جیپ را با دو دستگاه اسپرسو تبدیل به یک کافه از نوع سیار کند. از نورلند کافه به دلیل عدم حضورش در شبکه های مجازی اطلاعات و عکسی در دسترس نیست اما این ایده ناب و تازه حتما در گوشه هایی از این شهر صدا کرده و به کار خود مشغول است. به کافه های سیار که فکر می کنید ممکن است سوال های زیادی برایتان پیش بیاید. منبع آب لازم برای دستگاه اسپرسو را کجا می گذارند؟ برق کافه را از کجا تامین می کنند، چه بازخوردی از مشتری ها می گیرند و از همه مهم تر، چقدر در روز درآمد دارند؟ سوای اینکه منبع آب اغلب جایی در گوشه و کنار ماشین ها تعبیه می شود و برق را هم یا از طریق موتور برق برای خارج از شهر یا از طریق همراهی کسبه در برق رسانی تامین می کنند، بحث در آمد که وسط می آید اغلب کافه دارها ترجیح می دهند رقمی حتا حدودی از درآمد کافه های سیار ندهند. باریستای یکی از کافه های سیار به آیکافی می گوید پیش آمده در رویدادی حضور داشته باشند و تا یک و نیم میلیون تومان هم درآمد داشته باشند و محمد ...