سایر منابع:
سایر خبرها
روایت بازماندگان ازلحظات هولناک سیل
همه آنها را از دست دادم و نتوانستم هیچ کدام را از مرگ نجات دهم. تمام خانه و کاشانه ام هم نابود شد. از آن خانه ای که 20 سال در آنجا زندگی کردم، دیگر هیچ چیزی باقی نمانده و نمی شود در آن زندگی کرد. بعد از این حادثه در حالی که در شوک از دست دادن همسر و فرزندانم بودم، شنیدم که برادرم، خواهرم، شوهر خواهرم، پسر خواهرم و برادرزنم هم در این حادثه سیلاب جان خود را از دست داده اند. دیگر نابود شدم. الان نمی ...
لشکر 92 زرهی از جنگ عراق خبر داشت اما نمایندگان ما را هو کردند/ سازمان ملل نمی خواست یک ایران قهرمان در ...
با دلخوری به خوزستان برگشت. من با خوشحالی پیش او رفتم که از نتیجه کارهایش مطلع بشوم که بالاخره امکانات کی می رسدکه او گفت : کسی اصلا جواب من را نمی داد. تقریبا من را هو کردند . ذاکری! کسی در جریان نیست. اینها نمی دانند چه خبر است. گفتم تکلیف چیست؟ گفت: هیچی. من وظیفه ای داشتم و باید آن را انجام می دادم.ما مایوس شدیم ولی به فکر این بودم که یک کاری باید کرد و نباید دست رو دست گذاشت . ...
تازه ترین جزئیات پرونده قتل ستایش کوچولو به روایت قاضی پرونده
بردار پرونده نبودم و با دستورات سنگین، جدی و قاطع اصرار داشتم که دستورات باید انجام شود چون بحث مرگ انسانی مطرح بود و به نظر می رسید بحث قتل مطرح باشد و قتل نیز با آن داروساز مرتبط باشد، از پلیس خواستم موضوع را از هر طریقی پیگیری کند. بعد پلیس گفت باید خطوط ارتباطی را ردیابی کنیم و از طریق استعلاماتی که انجام می دهیم امیدواریم آنها (طرف آلمانی) همکاری کند اما این کار هزینه زیادی برای دولت دارد ...
ناگفته هایی از پرونده قتل ستایش قریشی
آلمان ارتباط برقرار کنیم و این کار عملاً غیرممکن است، از آن طرف نیز زمانیکه به شوهر مقتول می گفتیم به کسی مضنون هستی، می گفت خیر، همسرم خودش را کشته است؛ اولیای دم نیز اعتقاد داشتند که دخترشان خودکشی کرده و عملاً پرونده بسته می شد. اما چون ذهن من درگیر شده بود، دست بردار پرونده نبودم و با دستورات سنگین، جدی و قاطع اصرار داشتم که دستورات باید انجام شود چون بحث مرگ انسانی مطرح بود و به ...
رضا کیانیان: در کشور ما خودکم باوری وجود دارد
عنوان مخاطب فرصت تماشای هفت و پنج دقیقه را روی پرده سینماها به صورت محدود داریم، نمی دانیم باید خوشحال باشیم یا ناراحت، خوشحال از اینکه یکی دیگر از فیلم های سینمای ایران امکان نمایش عمومی را به دست آورده و ناراحت از این بابت که چرا باید داستانی را که 9 سال پیش روایت و ساخته شده است، بعد از گذشت این همه سال امروز روی پرده سینما ببینیم! منبع: اعتماد ...
پرواز تا ناممکن ها
نامناسب ترین زمان ها برای پرواز است، کار خود را آغاز کردم. آنقدر خسته بودم و حضور ذهن نداشتم که حتی دوربین فیلمبرداری هم خاموش بود و یک باره تسلطم را بر شرایط پرواز از دست دادم، آشفتگی بال ها رخ داد و چرخش آنها و تقریبا از گردش دوم به بعد چیزی یادم نمی آید. این در حالی است که در ترکیه درنهایت هوشیاری تمرین های چرخش بسیار خوبی داشتم ولی در اینجا به علت خستگی شدید در چرخش سوم بی هوش شدم و در ارتفاع ...
مرگ آسیدکاظم واقع گرایانه خلق شده است/ اقتباسی از اثر محمود استادمحمد
کارگردان با توجه به اینکه نمایشنامه را از دوران گذشته به زمان حال آورده است گفت: بهرحال من چون خودم برای آن دهه ها نیستم به دلیل فاصله سنی که با آن اثر داشتم نگاهمان را از آن ایام برداشتیم بنابراین سی سال از آن دوره از ماجراهای نمایش من می گذرد تقریبا اوایل دهه هشتاد رخ می دهد و آن آدم هایی که آن زمان جوانک بودند و سرپرشور داشتند تبدیل به آدم هایی شدند که ریشه شان از همان سی سال پیش بود. ...
فرزندان واقعی آقا مرتضی/ بچه هایی که بار از دوش انقلاب برمی دارند
...> حسین شمقدری، کارگردان سه گانه میراث آلبرتا نیز در جمع کسانی است که قرار است در این برنامه از آنها تجلیل شود. حسین شمقدری، مستندسازی است که پس از وقایع سال 88 به طورجدی وارد فضای مستندسازی شده است. او خود را متأثر از سید مرتضی آوینی می داند و می گوید به طورجدی برای اولین بار در کلاس های مستندسازی نادر طالب زاده شرکت کرده است. یزدان تفنگ ندارد ، یکی از موفق ترین تجربه های مستندسازی با موضوع فتنه88 ...
تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست
9 سالگی شده و... همین موضوع اتفاقی بود برای من. بهمنی البته دلبسته غزل است و وقتی از روزگار تمام شده غزل می گویند گله می کندکه: نمی دانم کسی که با کلمه زندگی می کند، چگونه دلش می آید بگوید که دوران غزل تمام شده است. اصلا چطور می توانیم چنین حقی به خودمان بدهیم که چنین حرفی بزنیم؟ به باور من امروز جوانانی که نیما را به درستی درک کرده اند، غزل هایی ارائه می دهند که ضرورت دفاع ...
منافقین چگونه کودک سه ساله را شهیدکردند
کانتینر واحد ارتباط جمعی جهاد سازندگی رفتیم. صبح فردای آن روز ما برای نماز بیدار شدیم و او خواب بود، چهره معصومانه اش در خواب نورانی تر از همیشه بود. خوشحال بودم که پس از آن همه سختی که قبل از تولد تا آن روز کشیده بودیم او را به مشهد می برم و لذت زیارت امام معصوم را تجربه می کنیم. با مادرش و یکی از دوستان به منزلی که در فاصله 50 یا 60 متری کانتینر بود رفتیم و نماز صبح را خواندیم. من ساک ...
در دنیای فرهاد ساعت چند است؟
هستند ایشون پان عربیست زورکی از فرهاد میخوان تسلیت بگه!! مث طرفداران پاشایی که زورکی از تتلو و هانیه توسلی و... میخواستند تسلیت بگه! نویسنده مطلب حالش خراب بوده موقع نوشتن مطلب هههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه اینقد به عروس عربا گیر ندین دلش میشکنه احتمالا منتظر مرگ شیوخ اماراته تا تسلیت بگه مطمئن بودم ...
عکس هایی که جان عکاس را می گیرد
شرایط به نوعی خود را مطرح کنند،اظهارداشت:در واقع در پس ذهن این افراد این واقعیت نهفته است که این عکس را می گیرم چون می خواهم به دیگران بگویم در این شرایط قرار داشتم وناظر حادثه بودم. وی افزود:آن وقت این پرسش می تواند برای ما مطرح شود که گفتن اینکه ما در آن حادثه قرارداشتیم چه منافعی دارد؟باید گفت از این طریق فرد سعی دارد خود را در میان دیگران مطرح سازد و معتقد است که موجب ارضا و افزایش ...
زبان کودکانه نادر ادبیات ایران
زمستانی به دیدن دیوارهای تالار می روند و می بینند که بعضی از رنگ ها بر اثر باران شسته و سرازیر شده است. گرگین دوباره دست به کار می شود و رنگ هایی می سازد که باران آنها را خراب نکند. در تابستان نامه ای از امیر به دست گرگین می رسد که تمام نقاشی های او شکسته است. امیر به گرگین یک سال مهلت می دهد تا رنگی درست کند که در برابر آفتاب مقاوم باشد. بعد از یک سال پسر گرگین می فهمد که رنگ ها را باید در کوره پخت ...
بهادری: صعود برای کوهنوردان ایرانی به دوئل شبیه است
ایرانی گفتگو کرده ایم که در ادامه می خوانید: درباره نحوه نوشتن کتاب مسیر ایران بر فراز برودپیک بگویید؟ این کتاب پاسخ به کسانی است که پیگیر این موضوع بودند و می خواستند بدانند چه اتفاقی در این زمینه روی داد. اگرچه با مطالب این کتاب قصد نداشتم که غمی را تازه کنم اما بر آن بودم تا یاد دوستان عزیزم را زنده کنم. این کتاب تقدیم می شود به مردم و کسانی که در آن روزها همدلی و همدردی کردند ...
خانواده های کم جمعیت از چه چیزهایی محروم می شوند؟
، رشد می کند و دست آخر با مرگ همسر و ترک خانه از سوی فرزندان می میرد. خانواده کوره تغییرات است، در قدیم یک شکل بود و امروز شکلی دیگر. در گذشته خانواده هم محلی برای زندگی و هم مکانی برای کار اعضا بود، همه باهم کار و همه باهم مصرف می کردند. خانواده، قدرتمند بود و این قدرت براساس سن و جنس بین اعضا تقسیم می شد، مرد ها و مسن ها قدرتمند بودند و زن ها و کودکان باب اطاعت. پدر دستور می داد و با گفتن چشم از ...
کبریت زیر آبرو
!! خب پس حالا که عمل و عکس العمل متناسب نبوده مشخص یه نیروی دیگه هم در کاره. مثلا اگه یه فنر کوچیک رو دو سانت فشار بدی انتظار میره نهایتا 5 سانت بپره جلو اما وقتی یه فنر رو 2 سانت فشار میدی و بعد می بینی ده متر پرید جلو مشخصه که یه نیروی دیگه از یه جای دیگه بهش وارد میشه. و این مثال دقیقا رفتار یه عده از هودارهای تبریزی رو نشون میده که در مقابل فحش ناموسی که شما ادعا میکنی خواستار مرگ همه ...
افخمی: روزهای پایانی جشنواره فجر سیمرغ ها ساعت به ساعت جابه جا می شد/ تهدید هیأت داوران توسط اکبر نبوی
است اظهار کرد: اولین فیلمنامه درباره سازمان را من نوشتم که فیلم دست نوشته ها به کارگردانی مهرزاد مینایی از روی آن ساخته شد. آن فیلم در سال 1365 که قضیه جدی تر بود فیلمبرداری شد. آن موقع برای سازندگانش عادی بود که به شکل های مختلف مثلاً تلفنی تهدید به ترور شوند و او ضمن نوشتن فیلمنامه کاملاً به این فضا واقف بود. وی در ادامه گفت: تا الان هم هنوز بخشی از موانع جدی که یکیش همین احساس تهدید ...
جنگ خروس ها ، تفریح یا شغل؟
تکرار لفظ درسته بود، ناگهان شد مثل استادیوم آزادی بعد از برد قرمز یا آبی؛ نیمی از جا پردیدند و فریاد شادی کشیدند، نیم دیگر آه حسرت. خروس پیروز هم از گزند در امان نبوده و با پرهای ریخته و انبوهی از زخم های ریز و درشت به آغوش صاحبش می رود و غرق بوسه می شود. روی دست بلندش می کنند و دور میدان می چرخانند. خروسی که چند نبرد را پیروزمندانه پشت سر گذاشته باشد اسم ورسم پیدا می کند و قیمتش چند برابر می شود ...
درخت ها بی اجازه شما سبز می شوند
... نمیدانم چرا، ولی وقتی فیلم را میدیدم، یاد فیلم تمام وسوسه های زمین زنده یاد حمید سمندریان بودم. من هم نمیدانم. چون هیچ شباهتی ندارد. ولی از این نظر که فضای سینمای ایران به مقابله با آن فیلم پرداخت، و کاری کردند که سمندریان دیگر فیلم نسازد، با دوره فعلی که من دارم فیلم میسازم، شاید از این نظر همسان باشد. یا وقتی بیضایی وقتی همه خوابیم را ساخت، دوباره من این فضا را احساس کردم ...
وقتی ارتباط همسرم با مرد غریبه را فهمیدم از خود بی خود شدم و ... / 28 روز تا مرگ فاصله دارم
پیش از این یک بار تا پای چوبه دار رفته است. یعنی یک بار، قبل از این که واقعا اعدامش کنند، مُرده. می گوید: دیوارهای انفرادی بوی مرگ می دهد. چند ساعت قبل از اجرای حکم، گلویم خشک شده بود و نمی توانستم چیزی بخورم. هوا خیلی سرد بود. برف می آمد. با خودم گفتم حتما اگر اعدامم کنند، جسدم را در خاک سرد می گذارند. چطور تحمل کنم؟ فشار طناب دار را دور گردنم احساس می کردم و مرگ در محوطه انتظارم را می کشید تا ...
رضا عطاران: کسی برای من سر و دست نمی شکند
الان هم کسی سر و دست نمی شکند. این شکسته نفسی است، چون مثلا عید سال گذشته مردم به خاطر فیلم شما حتی ساعت سه نیمه شب یا شش صبح هم بلیت می خریدند. - اینها شایعه نیست؟ نه اصلا. پارسال سینما آزادی ساعت سه صبح هم برای من سالوادور نیستم اکران داشت و روز 12 فروردین برای اولین بار این فیلم 24 ساعت پشت سر هم اکران شد. حالا واقعا اینها را نمی دانید یا مثلا دارید سر کارمان ...
پژمان از سحر خواستگاری کرد اما با من قرار شیطانی گذاشت و ...
دبیرستان اما ما قصد بازگشت نداشتیم. هر روز دلبسته تر می شدیم. بزرگ شده بودیم و سخت مشغول درس شدیم. قصد من دانشگاه بود، سحر اما دلش خانم یک خانه بودن می خواست. اول دبیرستان بودم که سحر با پژمان آشنا شد. پژمان پسر خیلی خوبی بود و سحر را هم خیلی دوست داشت. او دانشجو بود. با سحر شرط کرد که لااقل دیپلم بگیرد و بعد با هم ازدواج کنند. در طول آن یک سال سحر واقعا روی زمین راه نمی رفت ...
چرا بعضی متاهل ها از ازدواج ناراضی اند؟
همچین نسخه ای برای جوونها بپیچی؟عزیزم تو خودت شکست خوردی و تو زندگیت درست انتخاب نکردی دلیل نمیشه که همه جوونها مثل تو اشتباه انتخاب کنن. من هم این دوران مجردی و همه سوالهایی که جوونها تو سرشونه رو گذروندم و از مجردیم هم واقعا لذت بردم و بسیار تردید داشتم برای ازدواج ولی با کمک خدای بزرگ و پشتکار بسیار زیاد خودم همسر ایده آلم رو پیدا کردم و بعد از شیش سال هر روز که میگذره خدا رو برای این انتخاب شکر ...
خیاط یک روزه
صدف فاطمی: درباره زندگی من بنویسید؟ آخر من دوست ندارم بنالم و از دردهایم بگویم. نمی خواهم جار بزنم که فقط 18 سالم بود که شوهرم یک روز بی خبر رفت و دیگر نیامد. گناهم چه بود؟ هیچ وقت ندانستم. آن روزها جوان بودم و سرحال. امیدهای زیادی داشتم؛ فکر می کردم بالاخره یک روز نوبت ما می شود و چرخ گردون به نفع ما می چرخد. آخر هم نشد یا شاید هنوز نشده. دخترم را چند سال بعد از آن شوهر دادم. 16 سالش بود، می ...
بحرین؛ آزار وحشیانه و ده ها زخمی بدون مداوا در روزهای متوالی شکنجه
شماره شش ساختمان شماره یک نشسته بودم. سید صادق السید علی الشاخوری و نادر عبدالنبی العریض و هانی منصور حبیب و دیگران هم با من بودند. حدوداً ساعت هفت یا هشت شب بود. اوضاع ساختمان در التهاب کامل بود. علت آن هم خبری بود که به ساختمان رسیده بود مبنی بر اینکه در بخش ملاقات ها به یکی از زنان تجاوز شده است. این موضوع خشم زندانیان را برانگیخته بود. حدود ساعت چهار بعد از ظهر نیروهای ضد شورش به ...
هنرمند لااقل از فلان کشتی گیر شورای شهر آگاه تر است
و تصویر دسته گل هایی که به جایشان در نیمکت کلاس گذاشته شده بود هرگز از خاطرم پاک نخواهد شد. آقای پرستویی هم برادرشان را در آن جنگ از دست داده اند. ما همه به نوعی درگیر جنگ و صدماتش بوده ایم و حق داریم آن را در آثارمان بیاوریم. البته که نگاه من به جنگ با نگاهی که در این سال ها کوشیده شده به موضوع جنگ حقنه شود؛ فرق دارد. معترضان به این ماجرا هم دو دسته اند: یکی آنان که نوشتن از قهرمانان جنگ را کاری ...
جام سرطانی: آرام بگیر عزیزم، تو بردی!
.... شاید از این بیماری به اندازه ای آگاهی داشته باشید. شاید خیلی ها از اتاق تسکین، اتاق درد، اتاق بازی چیزهایی بدانند، اما ندرت اشخاصی هستند که از اتاقِ آرامش اطلاعی دارند. این اتاق هم شبیه به همه اتاق هاست، تفاوتی ندارد. اتاقی است برای وداع، برای دعا، اما بوی مرگ نمی دهد. گویی یک قدرتی به مادر و پدر میدهد که فرزندش را برای آخرین بار در این اتاق به بغل بگیرند و بو بکشندش. قبل از جراحی برای آخرین ...
ناگفته های پل مک کارتنی از همکاری با ستاره های موسیقی
هم می نوشتیم. چه در اتاق هتل بودیم و چه در تختی دونفره، گیتار آکوستیک به دست به هم نگاه می کردیم و جلو می رفتیم. او چیزی می ساخت، من هم می ساختم، بعد آن ها را در هم می آمیختیم. بخش خوبش برای من دیدن جان آنجا بود. او دست راستی و من دست چپی بودم و این حس را داشت که داشتم در آیینه نگاه می کردم. ظاهرا هم کار خیلی موفقی از کار درآمد. روشی که برای نوشتن یاد گرفتم هم همین طور. الویس هم از این ...
Q&A آی اسپورت/ دلیل اعتراض تماشاگران ترک؟
کاملا قابل قبول است. سیل تبریز کاملا تکان دهنده بوده و رسانه های تهران محور باید بیشتر آن را پوشش می دادند. اما اینکه آن سیل در بین اخبار گم شده، باعث می شود در شعارهای دسته جمعی بدترین تهمت ها را به یک بازیکن جوانمرگ نسبت بدهیم؟ اگر دو سال پیش تراژدی برای تبریز رقم خورد و آن جشن قهرمانی بغض آذربایجان شد، این بار تماشاگران در یادگار همه تلاش شان را کرده اند تا تراژدی رقم بزنند. کری بین ...
از آلمان تا تهران فقط با یک چرخ!
.... پس غیر از آن تصادف اتفاق بد دیگری پیش نیامد. چرا، روز اول که هنوز از آخن بیرون نرفته بودم، کیفم را دزدیدند! داشتم خرید می کردم و چند دقیقه حواسم نبود. کیفم را زدند. پول زیادی نداشتم البته. یک بار هم در لهستان چرخ را با تمام بار و بندیلم دزدیدند! چرخ به آن بزرگی را چطور دزدیدند؟! توی رستوران بودم و یکی آمد پیشم و شروع کرد به حرف زدن، سرم گرم شد و وقتی ...