سایر خبرها
رژیم های سخت بازیگران هالیوودی برای بازی در فیلم/عکس
خوبی برای دست انداختن سریال های دیگر خواهد بود و علاوه بر این شخصیت مَک (mac) را نیز دوست داشتنی تر خواهد کرد. مک الهنی در صحبت های پشت صحنه ی سریال می گوید:” من در حال تماشای یک سریال کمدی بودم و ناگهان متوجه شدم که تمامی شخصیت های آن بسیار خوش تیپ و خوش فرم به نظر می رسند و با خود فکر کردم که تاکنون سریالی ندیده ام که به مرور زمان شخصیت های آن زشت تر و بد هیکل تر شوند. سپس با خود گفتم ...
سیدجلال با چهره ای درهم به تمرین پرسپولیس رفت/تذکر جدی برانکو به شاگردانش بر سر میز شام
مقاله ها پرسپولیس نیوز : چهره درهم کاپیتان تیم پرسپولیس در تمرین امروز این تیم نشان دهنده این است که حسینی هنوز بابت اتفاقاتی که شب گذشته در یک برنامه تلویزیونی رخ داد، ناراحت است. تبعات شوخی های شب گذشته چند بازیکن تیم پرسپولیس در یکی از برنامه های تلویزیونی همچنان دامن پرسپولیسی ها را گرفته و این موضوع باعث شد تا برانکو ایوانکوویچ سرمربی تیم پرسپولیس امشب و در زمان صرف شام ...
یک ریال حق تولیت نمی گیرم/ قبل از هرکسی رئیس دولت باید مدعی مبارزه با فساد باشد/ برنامه ما نجات اقتصاد و ...
اندیشکده های آمریکایی و تلاش آنها برای ایجاد دوقطبی بین مردم و نظام که مورد سؤال یکی از دانشجویان قرار گرفت، خاطرنشان کرد: نمی دانم در چه عرصه ای وارد شده ایم که همه دچار ترس شده اند، اما ما از این چیزها جا نمی خوریم، من یک جوان 19 ساله بودم که وارد کار شدیم و به برکت انقلاب مردم و امام(ره) یک مسئولیت و مدیریت را برعهده گرفتیم و ما خدمت شهید بهشتی می رسیدیم و ایشان ما را تشویق می کرد؛ بنابراین می ...
توهم بسیار عجیب مرد شیشه ای به عملی کثیف منجر شد! + عکس
: داخل خانه بودم که ناگهان زنگ آیفون به صدا درآمد. حدودا 30دقیقه بامداد بود. مادرم گفت عمویت است در را باز نکن. چون عمویم از 7 ماه پیش که پسرش را از دست داده بود مشکل روحی پیدا کرده و دچار توهمات عجیبی شده بود. آن شب پدرم مقابل در رفت که دقایقی بعد صدای درگیری شنیدم. وقتی پایین رفتم پدرم را دیدم که خون آلود روی زمین افتاده بود. همزمان عمویم سوار بر خودروی بنز خود شده و فرار کرد. ...
قتل پسر جوان به خاطر یک دختر
پسر جوان به جنایت در درگیری دسته جمعی به خاطر یک دختر اعتراف کرد. ساعت 10 صبح روز 29 اسفند ماه وقوع یک فقره درگیری منجر به قتل درمنطقه مرتضی گرد – خیابان حسینی به کلانتری 171 مصطفی خمینی اعلام شد. با حضور مأموران در محل و انجام بررسی های اولیه مشخص شد جوانی 22 ساله به نام علی بر اثر اصابت ضربه جسم تیز ( چاقو ) به ناحیه گردن فوت کرده و پدرش نیز از ناحیه کتف دست راست مورد ...
زنان در دام پزشکان قلابی/ ویزیت 10 ساله دکتر پوست و مو با مدرک جعلی
.... همان موقع مرد جوان و شیک پوشی پیش من آمد و درخصوص چند کتاب پزشکی از من سوال پرسید. به نظر می رسید اطلاعات عمومی بالایی درخصوص علم پزشکی دارد حتی اصطلاحات آن را هم می دانست. همین شد که به او اعتماد کردم و فکرش را نمی کردم که او پزشک نیست و قصد فریبم را دارد. مرد جوان مدعی شد متخصص پوست است. او وقتی دید کتاب های زیادی خریده ام و وسایل همراهم است پیشنهاد داد تا مرا به خانه ام برساند. در بین راه ...
دوست رامین مرا به پشت بام خانه شان برد و به زور مرا تسلیم نیت شیطانی خود کرد
بیستم آبان سال گذشته دختر نوجوانی به نام پریسا همراه پدرش با مراجعه به اداره آگاهی، از ماجرای پرونده هولناکی پرده برداشت و به مأموران گفت: از حدود یک ماه قبل که به خاطر جدایی پدر و مادرم در خانه دایی ام زندگی می کردم، در این مدت خیلی افسرده بودم و با هیچ کس رابطه ای نداشتم تا اینکه یک روز در مسیر بازگشت از مدرسه، با پسر جوانی به نام رامین آشنا شدم. او خیلی خوب حرف می زد و احساس می کردم با حرف ...
مولاوردی: وزیر زن وعده روحانی است
دختران می گذاشتیم و مخالفان آن زمان این آموزش ها را فروپاشی خانواده می دانستند و علیه دولت موضع می گرفتند. بعدها وقتی دولت نهم سرکار آمد، مجلس هفتم تحقیق و تفحصی را از مرکز امور مشارکت زنان انجام داد و یکی از متهمان من بودم که از طریق این آموزش حقوق انسانی موجب فروپاشی بنیان خانواده شده ام و مواردی از این دست که نهایتا تبرئه شدم. الان حرف مخالفان این است که ما همان سیاست ها را در دستور کار قرار ...
حکم متفاوت قاضی به متعرضان دختر نوجوان
جام جم نوشت: دختر 13 ساله که بارها مورد آزار و اذیت دو پسر قرار گرفته است، با حضور در دادگاه کیفری استان تهران به شرح ارتباط تلخش و اغفال از سوی دو پسر جوان پرداخت. او ترس از کشته شدن به دست خانواده اش را علت فرار چند روزه اش از خانه اعلام کرد و گفت: وقتی آن روز دایی هایم مرا با پسر غریبه در پارک دیدند، از ترس جانم به خانه یکی از متهمان پناه بردم. 20 آبان 95، دختری 13ساله با مراجعه به ...
عاشق پیشگی عطار با موسیقی آذربایجانی
کلاسی رد می شدم و دیدم صدای ساز و آواز می آید. این صدا متعلق به وحید تاج و آرش کامور بود که از همان زمان، حکایت آتش زیر خاکستر نهفته را داشتند. من چند سالی شاهد بالندگی و کار خستگی ناپذیر این دو عزیز بودم و امروز از برکات آن روزهاست. باعث افتخار همه ماست که صدای تلاش این دو عزیز را در قالب آلبوم موسیقی عطار می شنویم. اگر زبان را از درون جامعه بیرون بکشیم، آن جامعه تار و پود خود را از دست می دهد. از ...
زندگینامه شهید مرجان نازقلیچی
...> وی در مورد نحوه تنظیم مدیریت کار با منزل گفته بود: کارهای خانه را با هم انجام می دهیم! یکی از معمول ترین کارها همانطور که شما گفتید، غذا پختن است! ما برای شام و ناهار، هر روز و هر هفته برنامه ریزی می کنیم، شام و ناهار را درست می کنم و می گذارم یخچال! ظهر هر روز همسرم غذا را گرم می کند و ناهار می خورند. مثلا همین الان – زمان مصاحبه ساعت 12 ظهر بود- بچه های من از مدرسه برمی گردند و غذایشان هم آماده ...
برادرکشی به خاطر انتقام مرگ پسر
خانه اش رفته و زمانی که وی قصد ورود به خانه اش را داشت ، به سراغش رفتم ؛ ابتدا با او شروع به صحبت کردم و زمانیکه با او درگیر شدم ، با چاقویی که از قبل تهیه کرده بودم چند ضربه به او زده و بلافاصله با ماشین شخصی ام از محل فرار کردم. سرهنگ کارآگاه حمید مکرم ، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ ، با اعلام این خبر گفت : با توجه به اعتراف صریح متهم به ارتکاب جنایت ، قرار بازداشت موقت از سوی بازپرس پرونده صادر و متهم برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. میزان ...
ناگفته هایی از پرونده قتل ستایش قریشی
، مشروب را یکی به خاطر عشق و کیفش می خورد، یکی به خاطر ورزش و فوتبال می خورد، قاتل ستایش نیز به خاطر از دست دادن دوست دخترش دلش گرفته بوده و مشورب خورده بود البته وی مشروب را خودش تهیه کرده بود و در تحقیقات زیاد در این موضوع کنجکاو نشدیم. وی پس از مشروب خواری سیگار کشیده بود و بعد نیز خودش اذعان می کرد که در آن منطقه با زنهای بیوه رابطه جنسی آزاد نیز داشته و در آن روز در آن شرایط به دلش ...
رمزگشایی از دفن جسد یک زن در باغ دماوند
سوال که چرا در روز حادثه، چند بار با مقتول تماس گرفته است، گفت: من هیچ قتلی مرتکب نشده ام. گوشی هم متعلق به پسردایی ام بود و من از ماجرای تماس ها خبری ندارم. روزی هم که به طور ناگهانی ناپدید شدم، به خاطر مریضی شدید مادرم به افغانستان رفته بودم و فراری در کار نبود. این در حالی است که به گفته پدر متهم، همسر او در سلامت کامل است و متهم نیز پسر دایی ندارد. در پایان دادگاه قضات وارد شور شدند تا رای نهایی را صادر کنند. رکنا ...
برای حفظ کشور سکوت کردیم | دولت ما دولت پاک است| به رحیمی تهمت فساد زده شد
که چنین قانونی را اجرایی کرد، اما زیر بار نرفتند. در آن مقطع وزارت نفت اعلام کرد که ذخایر استراتژیک ما هم رو به پایان است و من دستور دادم که وزارت نفت براساس مصوبه شورای امنیت ملی نیاز کشور را تأمین کند. در آن هنگام جلسه ای با حضور وزیر نفت و 9 معاونش برگزار کردیم که در میان معاونانش دو معاون در دولت فعلی هم فعالیت می کنند. وقتی عددها را کنار هم گذاشتیم متوجه شدم ...
تورقوزآباد؛ واقعیتی در جوار تهران!
نفری تهران. 5 کیلومتر بعد از عوارضی فقط همین را می دانیم؛ جاده تهران-قم، 5 کیلومتر بعد از عوارضی، روستایی است که نامش دوقوزآباد است. از هر که می پرسم برای این که اطلاعات دقیق تری از موقعیت جغرافیایی روستا به دست بیاورم، چیزی دستگیرم نمی شود. عموما یا با تعجب شنونده روبه رو می شوم یا با خنده ریز و کوتاه یا بی اطلاعی مطلق. به عقیده خیلی ها چنین مکانی وجود خارجی ...
دختر دانشجو شاهد قتل مادر
مادرمان سختی کشید و حرفی نزد. روز حادثه از صبح پدرم دعوا راه انداخته بود و بعدهم از خانه بیرون رفت. چند ساعت بعد که برگشت به مادرم گفت چرا خودت را گرفتی.باهمین حرف ها جنجال به پاکرد و مادرم را به باد کتک گرفت. طوری او را کتک زد که احساس کردم صدای خرد شدن دنده هایش را شنیدم. با دیدن این صحنه در دومین روزعید عصبی شدم و از اتاق بیرون رفتم. پدرم هم به دنبال من از اتاق بیرون آمد. مادرم درد می کشید و ...
دعوای خونین بر سر دوستی با یک دختر
زمین افتاد و لحظاتی بعد مقابل چشمانم فوت شد. ثانیه هایی بعد بود که یکی دیگر از آنها با چاقو ضربه ای به کتف راستم زد که زخمی شدم. سه متهم سپس از محل فرار کردند. بعد از به دست آمدن این اطلاعات بود که کارآگاهان دست به تحقیقات میدانی زدند. شاهدان گفتند که ضاربان سه پسر جوان بودند که با موتور به منزل مقتول مراجعه کرده و سپس حادثه را مقابل خانه شان رقم زده و فرار کرده اند. همچنین معلوم شد که ...
برادر کینه جو به قتل اعتراف کرد
فرار دیدم. متوجه شدم که چاقویی در دست دارد. خودش را به ماشین بنزش رساند، سوار آن شد و فرار کرد. بعد از انتقال جسد به پزشکی قانونی، مرد 40 ساله که علی نام داشت، به عنوان مظنون تحت تعقیب قرار گرفت. خیلی زود معلوم شد که او و همسرش زندگی جداگانه ای دارند. علی در خانه ای مجردی در شهرک آفتاب زندگی می کرد. خانواده علی به پلیس گفتند که او به مصرف مواد اعتیاد دارد. از چند سال قبل همسر علی همراه دو فرزندش و ...
کتابی که آقا خوانده و کنار نگذاشته است
. ولی همیشه دنبال یک راه بودم. راهی که خودم را پیدا کنم. . . من در خلوت و تنهایی خودم کتاب را شروع کردم. هرچه زمان می گذشت نمی توانستم از کتاب و شخصیت اصلی آن جدا شوم. ابراهیم، زندگی مرا شدیداً تحت تأثیر قرار داد. چهره نورانی و مظلومانه او همواره در مقابلم قرار داشت.
قاتل: توهم داشتم
اولیای دم به دستور رئیس دادگاه متهم در جایگاه قرار گرفت و در شرح ماجرا گفت: من در یکی از روستاهای شهرستان رودسر زندگی می کردم. شش سال اعتیاد داشتم، اما شش ماه قبل تصمیم گرفتم با خوردن شربت متادون و بستری در کمپ اعتیادم را ترک کنم. در این فاصله همسرم از من جدا شد و همراه سه فرزندم مرا تنها گذاشتند. بعد از طلاق همسرم مجبور شدم با مادرم و برادرم زندگی کنم تا اینکه احساس کردم برادرم قصد دارد مرا دوباره ...
عشق پوچ
را می شنید نگران می شد، اما من که می دانستم پدرم از ابتدا با بابک موافق نبود تا روز عقد هم مخالفت می کند، با خودم گفتم لابد می خواهد آخرین حرفها و نصیحت ها را هم بگوید. سوار ماشین گران قیمتی که بابک هفته قبل برایم خریده بود شدم و به طرف دفتر کار پدرم که یک قنادی بزرگ است راه افتادم و به آشنایی ام با بابک فکر می :ردم که چهار ماه قبل شروع شده بود. آن روز از بس بیکار بودم تصمیم ...
دختر جوان تنها
این موضوع بودم که کرامات ائمه (ع) شاید شامل حال فرزند من هم بشود. یکی از روزها که محمد بی قراری بیش از حد مرا دید، گفت من چند روزی از اداره مرخصی گرفته ام تا به مسافرت برویم بلکه شاید تغییر روحیه ای برای همه مان باشد. من ابتدا مخالفت کردم و دلیلش هم این بود که با این روحیه، مسافرت و تفریح برایم معنایی نداشت، اما در مقابل اصرار بیش از حد او تسلیم شدم و به راه افتادیم. شروع مسافرت با خوشحالی من همراه ...
تله 150 میلیونی برای مدیر بانک
اصل ثمرین گفت: چند روز پیش زنی برای دریافت وام به بانک آمد. او درخواست وام سه میلیون تومانی برای تعمیرات خانه اش درمحله حصارک کرج کرد. همکارانم بعد از بررسی درخواست وام، متوجه شدند مدارک او ناقص است و نمی توانند به وی وامی بپردازند. روز بعد پیامک هایی را از طریق یک شماره تلفن ناشناس دریافت کردم که در آن زنی مدعی بود به دلیل مشکلات مالی و نیاز به وام دارد. ابتدا توجهی نکردم تا این که زن ناشناس تماس ...
کبری روی تختش خوابیده بود که برادر شیشه ای اش بالای سرش رفت و.....+عکس
داشتم و چند بار به افتادم.بعد از جدایی از همسرم به کمپ ترک اعتیاد رفتم و مواد رمخدر را ترک کردم اما نمی دانم چرا مادر و برادرم در غذایم مواد مخدر می ریختند. من چند بار با آنها درگیر شده بودم به همین خاطر خانه پدری ام در کاشان را ترک کردم و به تهران آمدم. چند شب را در مرقد امام خوابیدم اما چون پول هایم تمام شده بود با خواهر بزرگم که در تهران زندگی می کرد تماس گرفتم. کبری که چند سال بود از شوهرش جدا ...
بهترین راه حل
. مادرم آزاری نداشت و حتی یونس هم اذعان داشت که مادرم را دوست دارد و او هیچ دخالتی در زندگی مشترک ما نمی کند. من هم از این حرف ها سوء استفاده می کردم و بر زندگی مشترک با مادرم، در کنار همسرم اصرار می ورزیدم. بعد از طلاق، برای اینکه بتوانم زندگی خودم را تأمین کنم، در یک شرکت خصوصی مشغول به کار شدم و پس از حدود هشت ماه، قائم مقام شرکت که جوانی 31 ساله بود مرا تافته جدا بافته تصور کرد و عاشقم ...
معجزه مادر
موهام رو از ته می زنن می گفت دوباره بلند می شه عصر روز بعد دکتر گفت تومور نبوده یه کلاف هست که توی پنجاه درصد آدم ها ههست... نیازی به عمل نداری... اما باید حالا حالاها بمونی تا فشار مغزیت رو بیاریم پایین من رو تخت بودم و اون کنار تخت خیره به چشمای من... چندین بار آب نخاعم رو کشیدن... اما خوب نمی شدم... دوباره خواستن شَنت بذارن تو کمرم تا فشار مغزم کنترل ...
خدا با من است
.... اما حالا بعد از چند سال، بعد از کلی روز و با آمدن نیما... پسری که از طریق شرکتی که در آن کار می کردم و عاشقم شده بود دوباره در همان زمان و همان مکان دوباره روی پل طبیعت قرار گرفته بودم، به ناگهان یاد خدا در دلم زنده شد... دلم می خواست دوباره چشمهایم را ببندم... دلم می خواست دوباره آرزو کنم، اما می ترسیدم تردید داشتم، به شک افتاده بودم، نیما متوجه تردیدم شده بود... ...
برادرم وابستگی خاصی به پدر و مادرم داشت/گاز خردل در خون شهیدصنیع خانی نفوذ کرده بود/شیمیایی شدنش را از ...
خانواده ام به ملاقاتش می رفتند. وی ادامه داد: من که در قم در منزل خواهرم بودم، مدام نگرانی آنها را می دیدم؛ دوم دبستان بودم و درک کافی از این ماجرا را نداشتم.موقع دستگیری که ساواک به خانه مان آمده بود،خواستند عکس امام(ره) را از دیوار بردارند که مادرم شجاعت به خرج داد و گفت اگر بردارند، آنها را نفرین می کند.همین شجاعت های خانواده ام هم روی سید محمد تاثیر می گذاشت.خودم هم چند بار ملاقاتش ...
قتل پدر زن توسط داماد بخاطر تاریخ عروسی!
پافشاری می کرد و به خانه مان آمده بود تا با پدرم درباره زمان برگزاری جشن عروسی صحبت کند. آنها جلوی در خانه رفتند و دقایقی بعد وقتی با سر و صدا بیرون رفتم، فهمیدم او پدرم را به قتل رسانده است. او که یک چاقوی خون آلود در دست داشت، با دیدن من پا به فرار Escape گذاشت. تحقیقات برای دستگیری پسر جوان از همان زمان آغاز و چند ساعت بعد او دستگیر شد. انگیزه قتل وقتی متهم به قتل به پلیس ...