سایر خبرها
الف مثل انتظار/مادری که 31 سال در انتظار پسرش ماند
زهره حاجیان - ایسکانیوز : می گوید 31 سال انتظار کشیدم تا از فرزندم نشانه ای بیاورند، می گوید برای اینکه پلاکی ، استخوانی یا نشانه ای از پسرم بیاورند رفتم کربلا و پای ضریح امام حسین (ع) گریه کردم ، نذر کردم .می گوید: امام حسین (ع) رویم را زمین نینداخت و چند وقت بعد چند تکه استخوان و یک پلاک برایم آوردند حالا خیالم راحت است ومی توانم هر وقت دلم گرفت بروم کنار مزار پسرم "امرالله معروف وند " در گلزار ...
این دختر 70 سانتیمتری، یک کارآفرین نمونه است
سفر به مشهد را مطرح کردم و چند روز بعد با پدر و مادرم به مشهد سفر کردیم. هیچ وقت روزی را که به زیارت بارگاه امام هشتم(ع) رفتم، فرامو ش نمی کنم. مادرم نمی توانست راه برود و پدرم در حالی که مرا در کالسکه قرار داده بود به مادرم کمک می کرد. در حرم به دلیل ازدحام نتوانستم وارد بخش بانوان شوم و پدرم سعی کرد تا از قسمت آقایان مرا برای زیارت داخل حرم ببرد اما خدام حرم اجازه ندادند. دلم شکست و به ناچار پدر ...
بازیکنی که در روز جشن هم "شهداء" را فراموش نکرد + عکس
سخن به شما برادران بسیج : ( شما مایه ی افتخار اسلام و امام عزیزمان شده اید قدر این رهبر عظیم الهی را بدانید و هیچ وقت پیشی نگیرید، از فرزند زهرا(س) که چه ابهت و ارزشی به این مملکت ما، دین ما و مردم ما داد ). او چگونه خدمت کردن به اسلام و چگونه زیستن را بعد هزار و چندی سال از سرور شهیدان به شما و ما آموخت. نگویید : که فرزندان ما شهید شدند و از دست ما رفتند خیر، به فرمایش بهشتی عزیز : این ...
جانباز دفاع مقدس شهید مدافع حرم شد
اعزام می شد. آخرین اعزامش مربوط می شد به عید سال 1394. بعد از سیزده بدر حال و هوایش عجیب شده بود. چندروزی در گوش بچه ها زمزمه می کرد برای رفتن اما بعد خودش علنی گفت که بروم و من گفتم نه اما قول داد که مرتبه آخرش باشد و رفت. در نهایت جانباز سال های دفاع مقدس در 31 فروردین ماه سال 1394در عملیات بصر الحریر به آرزوی همیشگی اش که شهادت در راه اسلام بود دست یافت. شنیده ایم که شهید ...
در حصار غم غربت 30 هزار شیعه فوعه و کفریا را نشان می دهد
هم مفاهیم بسیار زیبایی در خود دارند و داستانی هم که در حوزه جنگ اجتماعی ساخته شده باشد به نظرم خوب بوده است. به نظرتان پخش تلویزیونی مستندهای جنگ سوریه در حد انتظار است؟ خیر، زمان جنگ هشت ساله ما با دوربین ها و سیستم تدوین آن زمان هفته ای یک بار مستند روایت فتح را داشتیم، اما الان چیزی نیست. درباره جنگ سوریه مردم اطلاعات کمی دارند درصورتی که این همه شهید مدافع حرم داریم ولی اطلاعاتی که ...
تا ابد منتظر آمدنش خواهم ماند
. همسرم بعد از چند روز آمد با بدنی مجروح تمام بدنش زخم داشت. شال سیاه عزا سید کلاً عوض شده بود. اخلاقش، رفتارش، حرف هایش و همه چیز. همه حرف هایش از شهدا و از جانبازان فاطمیون بود. از حرم بی بی می گفت که چقدر غریب است. دلش پر می زد برای بی بی و برای رزمندگان مدافع که از همه چیزشان گذشتند، برای دفاع از عقیله بنی هاشم. ایشان دائم می گفت باید برگردم بروم، دیرشده است. گفتم: بس است دیگر تو آنچه ...
نشست صمیمی و گفتگوی صریح آیت الله علم الهدی با دانشجویان
قول من منتشر می کنند همچون تو گفتی گردوخاک خوزستان عذاب الهی است یا اگر بعضی ها با مدافعان حرم هم بستر شوند، به بهشت می روند و ازاین دست دروغ ها. پذیرفتن حرف دیگران در برابر حرف من، خلاف روحیه علمی و تحقیقی شماست نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی با بیان این که در بیان شایعات و انتشار دروغ به نام دیگران، قلم دست دشمن است، گفت: این که شما یک حرف را به نقل از من از دیگران می پذیرید و ...
مهمترین سکانس تلویزیون در سال گذشته کدام بود؟
آرام می گیریم . در حقیقت ما و متولیان امر تعیین می کنیم که مخاطب به چه سمتی برود. مدیر روابط عمومی انجمن سینمایی دفاع مقدس در پایان گفت: بعد از پخش سریال، نامه ای از خانواده شهدای مدافع حرم به دستم رسید که از تولید آرام می گیریم تشکر کرده بودند. مدتی به این فکر می کردم که با این نامه چه کنم و می خواستم بهترین پاسخ و رفتار را داشته باشم که دیدم از سمت آزاده ها و جانبازان نامه ای دیگر به ...
همسرم مثل دوست با وفا در کنارم بود/ دختر دو سال و نیمه شهید هنوز منتظر پدرش است/ همسرم، حجاب چادر ...
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس، شکوفه زمانی - "معصومه حسن زاده" همسر و خواهر شهید مدفاع حرم از لشکر فاطمیون است. وی متولد سال 1365 است که در محرم سال 1394 برادرش را به عنوان مدافع حرم از دست داد و همسرش نیز 27 مهرماه در ایام ماه محرم سال 95به درجه شهادت رسید و بعد از 12 روز از شهادت محمد پیکرش در 7 آبان ماه با سه شهید مدافع حرم دیگر، تشییع و در "بهشت ...
ماهواره آماده پرتاب را با تشر آمریکا به انبار بردند
بازبینی شود و رشته ها و دروس جدید اضافه شده و برخی رشته ها و دروس حذف شود ولی وزارت علوم در این 4 سال هیچ حرکتی انجام نداده است بنابراین به صورت سیستماتیک هیچ کاری پیرامون اشتغال در دانشگاه ها صورت نگرفته است. انتهای پیام/ صفحه اول همه عناوین سیاسی بین الملل فرهنگی اجتماعی ورزشی ایثار و شهادت قرآن و عترت ارتباط با ما تهیه و تولید: تابناک وب ...
برادرم برای خانواده عزت و احترام آورد/ ظلم تکفیری ها او را به سوریه کشاند
حرم بودند و آخرین تماسشان با شما کی بود؟ – حدود 3 ماه. عید نوروز سال 93 تماس گرفت و بعد از احوال پرسی و سوال ما از وضعیت سوریه، گفت: وقتی بر گردم همه چیز را برایتان می گویم. دیگر نشد بیشتر از این حرف بزنیم، تلفن قطع شد. *آیا شهید وصیت نامه دارند، مهمترین توصیه شان در وصیت نامه چه بوده است؟ – زمانی که شهید شده، یک عکس از حرم حضرت زینب(س) و پلاکش را در جیبش پیدا کردند ...
اولین پیش بینی از نتیجه انتخابات/ روایت زیباکلام از اعدام های دهه 60 و سکوت هاشمی/ ادعای عبور اصلاح ...
ریاست جمهور بسیار ارزشمند است چرا که برای دفاع از دولت در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرده به هر حال ما جو جامعه را متشنج نمی کنیم، بگم بگم راه نمی اندازیم و کاغذ به دست نمی گیریم؛ متأسفانه برخی وجه طلبکارانه دارند اما باید دانست اگر بنده دارای این رویکرد باشم تذکرات لازم گوشزد می شود. مسافران نمازخوان از پرواز جا ماندند! هواپیمای صبح امروز تفتان ایر درحالی که قراربود ساعت ...
برادرم برای خانواده عزت و احترام آورد/ ظلم تکفیری ها او را به سوریه کشاند
...> – تا توانست اصرار کرد و گفت: حضرت زینب(س) نیاز به کمک دارد. اما دل من راضی به رفتنش نمی شد. آخر از من ناامید شد و گفت: حالا که اجازه نمی دهی سر کار می روم، اگر خانه نیامدم نگران نشوید. بعد از 2 هفتف از فرودگاه کرمان تماس گرفت و گفت: می خواهم سوریه بروم، گفتم: برگرد که در جواب گفت: حالا دیگر نمی توانم برگردم. حلالم کن و از همه حلالیت بگیر. *چه مدت مدافع حرم بودند و آخرین تماسشان با شما ...
ما پای این مملکت ایستادیم
.... شاید با افرادی که از ایران نرفتند خیلی اوقات حرف زده و درددل کرده باشید. الان که بعد از چندین سال به این اتفاق نگاه می کنید، از این نرفتن راضی هستید؟ همان طور که یک مربی فوتبال به زمین فوتبال و فضایی که به شغلش جان بدهد نیاز دارد، ما هم به آن نیاز داریم. بِرندها و شرکت هایی هستند که به دنبال زمینه سازی برای موسیقی هستند. دولت دخالت می کند و این جلوی بچه های مردم را می گیرد اما دولت ...
ماجرای خوابی که دردهای همسر شهید اسلامیان را تسکین بخشید/همسرانه ای که همچنان ادامه دارد
که زنگ زدند گفتم من همسرش نیستم به من واقعیت را بگویید گفتند انا والله و انا الیه راجعون. انگار یک دیگ بزرگ آب جوش رویم ریختند و بعد گوشی از دستم افتاد. از وصیت های همسرتان می گویید؟ وصیت کرده بود بچه هایم را همسرم بزرگ کند و تاکید کرده بود که باید حتما در تربیت آنها کوشا باشد. چیزی برای گفتن به همسران شهدای مدافع حرم دارید ؟ ببینید درد کشیده از دل درد کشیده خبر دارد، من خودم این سختی ها را تحمل ...
پژمان از سحر خواستگاری کرد اما با من قرار شیطانی گذاشت و
را از زندگیشان بیرون بکشم. به من برخورد. خیلی زیاد. نمی فهمیدم چرا باید حسودی کنم به زندگی آنها. به سحر گفتم پژمان برای من مهم نیست وگرنه خیلی راحت می توانم به دست بیارمش. سحر جا خورد. فکر نمی کرد این حرف را بزنم، اما بعد از کمی فکر داد زد: پژمان فقط من را دوست دارد. او به یک بچه مثل تو نگاه هم نمی کند چه برسد به این که من را به خاطر تو رها کند. مامان مریم ...
روایتهای سردارسپاه ازمدافع حرم23ساله+عکس
...: شهید عباس دانشگر متولد سال 1372 یکی از جوان ترین شهدای مدافع حرم حضرت زینب(س) است که بیستم خرداد ماه سال 95 طی عملیاتی مستشاری در نبرد با تروریست های تکفیری در سوریه به فیض شهادت نائل شد. تصاویر این جوان 23ساله در قامت شهید مدافع حرم به خاطر ظاهر کم سن و سال او در عکس هایش، حسرت راهی را که رفته است بر دل خیلی ها گذاشته است.او به خاطر ویژگی های درونی اش , پس از شهادت به الگوی جوان ...
شعر باید عوام فهم و خاص پسند باشد/ منم باید برم به درخواست خانواده شهدای مدافع حرم سروده شد
به سرودن کردم که مربوط به فاطمیه چهار سال قبل بود. در شب فاطمیه سال 91 در حال کار کردن برای آماده سازی مجلس بودیم، باران بسیار عجیبی شروع به باریدن کرد و بطور خیلی عجیب این بیت به ذهن من رسید که (باران شروع شد و زمین پر غبار شد.............صحن امامزاده پر از اضطراب شد) تنها چند بیت گفتم و دیگر مابقی بیت را نتوانستم بسرایم. تااینکه در روز شهادت حضرت زهرا(س) فاطمیه دوم در کاشان با حال و هوای دل ...
مهرآوره شریفی نیا از دنیای بازیگری می گوید
... از 11 سالگی از طریق کلاس های ارف آقای نظر با موسیقی آشنا شدم و یک سال دوره ارف را گذراندم و بعد از آن نواختن پیانو را شروع کردم. دوران راهنمایی دلم می خواست به هنرستان موسیقی بروم که خانواده خیلی موافق نبودند و ترجیح دادند ریاضی فیزیک بخوانم، اما نواختن همیشه بخش مهمی از زندگی من باقی ماند. چرا برای ادامه تحصیل به طرف موسیقی رفتید و ترجیح دادید تحصیلات آکادمیک تان در هنرهای ...
رضا عطاران: کسی برای من سر و دست نمی شکند
الان هم کسی سر و دست نمی شکند. این شکسته نفسی است، چون مثلا عید سال گذشته مردم به خاطر فیلم شما حتی ساعت سه نیمه شب یا شش صبح هم بلیت می خریدند. - اینها شایعه نیست؟ نه اصلا. پارسال سینما آزادی ساعت سه صبح هم برای من سالوادور نیستم اکران داشت و روز 12 فروردین برای اولین بار این فیلم 24 ساعت پشت سر هم اکران شد. حالا واقعا اینها را نمی دانید یا مثلا دارید سر کارمان ...
استخاره ای که آیت الله امامی کاشانی را از پیام دادن به حاج قاسم منع کرد
به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری میزان، بهادری، همسر شهید مدافع حرم محسن فرامرزی گرگانی از ماجرای استخاره گرفتن آیت الله امامی کاشانی که او را از پیام دادن به حاج قاسم منع کرد، روایت کرد که این مطلب در خبرگزاری فارس منتشر شده است. این روایت را در ادامه بخوانید ... شهید مدافع حرم محسن فرامرزی گرگانی حاج آقا می گفت دوست داشتم شهید شود اما نه در این سن! رابطه عاشق و معشوقی آقا ...
وصیت نامه شهید مدافع حرم سید محمد حسین میردوستی
علیه باطل در اولین روز آبان ماه سال 1394 مصادف با تاسوعای حسینی طی مبارزه با گروه های تکفیری و تروریستی در سوریه به شهادت رسید. پدر شهید: شهادت محمد حسین مایه افتخار است شهید میر دوستی یک پسر سیزده ماهه به نام سید محمد یاسا از خود به یادگار گذاشته است. وقتی پیکر شهید را آوردند و به معراج الشهدا رفتیم پدرم گفت: پسرم در راه ولایت و امام حسین(ع) به شهادت رسید و این باعث سرافرازی و ...
هر کاری برای بچه ها پیش می آمد و احتیاج به کمک داشتند، اولین کسی که به ذهنشان می آمد، آقامهدی بود.
با جرثقیل میبره . همسرم گفت: خب زنگ بزن یکی بیاد کمک کنه ماشین رو ببریم . یه لحظه به خانمم گفتم: الان زنگ میزنم قاضی خانی . یک آن، این حرف رو که گفتم، وا رفتم و جاخوردم. همسرم گفت: آقامهدی که شهید شده! بغضمان گرفت و سکوتی در ماشین حاکم شد. پسر کوچکم که شش سال بیشتر ندارد، گفت: بابا! شهید نمیتونه کمکمون کنه؟ من از ماشین پیاده شدم و کاپوت ماشین را بالا زدم. دیدم چیزی سر در نمی آورم و ...