سایر منابع:
سایر خبرها
مجموعه اشغار آئینی ویژه عید سعید مبعث
پیام تهنیت منصب نبوت را و اولین نفری که رسید و اشهد گفت علی عالی اعلاست پشت غار حرا در آن میانه ملائک به یک دگر گفتند چه خالی است خدا جای حضرت زهرا خوشا به حال خودم هم زبان سلمانم خوشا به حال خودم شیعه ی مسلمانم مسعود اصلانی صفای زندگیم آیه های قرآنت بیا به ما برکت ده به برکت نانت ...
گوشه ای از کرامات و فضایل حضرت موسی بن جعفر علیه السلام
را گردن بزنند، من ترسیدم که او از ایشان باشد به ابوجعفر گفتم که تو دور شو همانا من خایفم بر خودم وبر تو، لکن این مرد مرا خواسته نه تو را پس دور شوکه بی جهت خود را به کشتن در نیاوری، ابوجعفر قدری دور شد، من همراه آن شیخ رفتم وگمان داشتم که از دست او خلاص نخواهم شد پس مرا برد تا در خانه حضرت موسی بن جعفر علیه السلام وگذاشت ورفت. پس دیدم خادمی بر در سرای است به من گفت: داخل شو خدا تو را رحمت کند ...
زندگی همیشه آن طور که ما می خواهیم نیست
ایران آنلاین / پدر کلاه سویشرت طوسی اش را سرش می گذارد: اسم من و دخترم را نگو خیلی از فامیل هایمان نمی دانند، اینجا می نشینیم. دستفروشی شغلم است، خجالت هم ندارد اما باز هم دلم نمی خواهد کسی بداند. دختر 18 ساله و مبتلا به فلج مغزی است. گاه جملات نامفهومی به زبان می آورد، جویده جویده و ناقص. هر چند دقیقه یک بار می خندد. نگاهش رو به آسمان است. انگار به پرنده ها و آسمان آبی لبخند می زند. باران توی ...
بازخوانی یادداشت های پدر داستان انقلاب
مریم فردی - از میان تمام بازی های روزگار، هرگز به میراث بردن مجموعة خاطرات زندگی یک مرد را تصور نمی کردم؛ مردی که در نوجوانی، دل پر شور و سر سبز دارد و در جوانی قصد قربت می کند و خیز بر می دارد تا پرواز کند تا برِ دوست. مردی که هم نویسنده است، هم معلم است، هم کاپیتان است، هم پدر است و هم خان! است.اما در انبوه این کاغذها که جای عبور دستان اوست، تنها در مواجهه با خود او هستیم. این کاغذهای زرد و کاهی، آیینه روح پاک و وجدان فریادگر او هستند؛ مثل یک موسیقی ناب، با تمام اوج ها و فرودهایش. آنجا که کاغذ روبرویش را ...
اهمیت شرکت در انتخابات از منظر امام خمینی(ره)
کی رئیس جمهور می شود، به من مربوط نیست، من خودم یک رأی دارم به هرکه دلم می خواهد می دهم، شما هم همین طور. اما اگر بخواهید در مقابل دنیا اظهار حیات بکنید که بگویید ما بعد از گذشتن چندین سال زنده هستیم، باید مشارکت کنید. اگر خدای نخواسته از عدم مشارکت شما یک لطمه ای بر جمهوری اسلامی وارد بشود، بدانید که آحاد ما که خدای نخواسته این خلاف را کرده باشیم پیش خدا مسؤول هستیم. مسئله، مسئله ریاست جمهور ...
این آلبوم، موسیقی آینده ایران است
، فکر می کنم آلبوم عیش جاودان اولین همکاری مشترک شما با یک موزیسین دیگر به این شکل باشد. حالا نام آلبوم با حال و هوای این روزهای شما در موسیقی هم سازگار است؟ میلاد درخشانی: بله. در این آلبوم که خیلی به من خوش گذشت و حال و روزم هم کاملاً با نامش سازگار بود. اوایل سال 96 آلبوم بسته شد و الان که به آن گوش می کنم می بینم چقدر زود گذشت و چقدر خوش بودیم. * اصلاً این همکاری چطور شکل گرفت؟ میلاد ...
رفتار سیاسی آیت الله خامنه ای در پذیرش مصلحت امام
نفر خدمت امام رفتیم، ابتدا آقای مهدوی موضوع را طرح کردند و آقایان هم به نوبت صحبت کردند تا نوبت من شد، روزهای آخر وزارتم بود. خدمت امام عرض کردم که آقا اولا چه آقای مهندس موسوی نخست وزیر بشود و چه کس دیگر، بنده دیگر وزیر کشور نخواهم شد. این را بگویم که خیال نشود به خاطر وزارت خودم دست و پا میزنم. اینجا آقای مهدوی با امام شوخی کردند و گفتند: آقای ناطق فاتحه خودش را خوانده است! بعد گفتم: آقای خامنه ...
یک هوای خوب
گردان تخریب چیه؟ و دوساعتی آنقدر با حسین حرف زد که حسین قید رزمی وادوات را زد و عاشق تخریب شد. محمد گفت: – اول باید فرمانده گردان تخریبو راضی کنی. حسین راه افتاد، می خواست سرحال و قبراق به نظر برسد،چشمش به تانکر آبی افتاد و راهش را کج کرد و به طرف تانکررفت شیرش را باز کرد وآبی به سر و صورتش زد و دستی به سرش که یادش رفته بود دیگر مو ندارد کشید ، بوی خوشی ...
بسته شعری مبعث رسول اکرم(ص)
... دستگیرم نباشد ار شالت لفظ حبل المتین چه سود دهد؟ گر نباشد علی خطیب دلم خطبه متّقین چه سود دهد؟ گر تو چوپانی مرا نکنی لقبی چون امین چه سود دهد؟ نرود گر سرم به مقدم دوست پینه های جبین چه سود دهد؟ بی عروج تو بهر من هر شب دست، کوتاه و بر نخیل، رطب کو خلیلی که نار باز شود در ...
جای خالی زنگ سینما در مدارس
این همه عشق و علاقه به سینمای کودک از کجا ریشه می گیرد؟ فکر می کنم همه مادران سینماگری که به خواسته های کودکشان توجه دارند و در زمینه مسائل فرهنگی دغدغه مند هستند، این علاقه را داشته باشند، ضمن این که بخشی از این عشق و علاقه هم ریشه در دوران کودکی دارد و به زمانی برمی گردد که کتاب های فانتزی و مصور کودکان را زیاد می خواندم؛ کتاب هایی که پدرم برایم می خرید. از مجموعه کتاب های مورد علاقه ام، قصه های خوب برای بچه های ...
شرط خواستگاری، نرفتن به جبهه بود
شهادت برگشت. مجید را اما 3 روز بعد از شهادتش آوردند. همه اهل محل خبر داشتند اما به من کسی چیزی نگفت. خودم خواب دیده بودم. یادم هست روزه بودم که برای نماز آماده می شدم. یک لحظه صحنه ای مثل کربلا برایم مجسم شد. دیدم یک پیکر سبز پوش روی زمین افتاده، غرق به خون، سر هم به تنش نبود! مجید بود! گفتم مجید جان، شهید شدی مامان؟ خوش به حالت! همانطور سر سجاده نشستم. چند قطره اشک ریختم و گفتم شیری که به تو دادم ...
گفت و گو با پسر فروغ، کامیار شاپور
یا نویسنده ای مشهور می شد. ولی الان هر کسی یه عده ای دور و برش هستند یعنی سیرکلی دارند و افرادی که تو اون دایره هستند هم دیگر را می شناسند. تا حالا فکر کردی در شعر فروغ به دلیل وجود نودیسم کلمه بشه بعضی از اون ها را نقاشی کرد؟ خب من توی کتاب شعر خودم بعضی ها رو با تصویر کار کردم. من دنبال مصور کردن بودم، اما با ممنوعیت فیگور نمی تونم این کار رو بکنم. من سال 63 نمایشگاه گذاشتم ...
به هم ریختگی های سیاسی و اجتماعی عاملِ مهاجرتِ نویسندگان ایرانی
.... تعداد زیادی از نویسندگان ما اجباراً تهران را ترک گفته و مقیم خارج شده اند. البته بیشتر این نویسندگان مرد هستند ولی نویسندگان زنی همچون شهرنوش پارسی پور و دیگرانی مثل مینو خردمند و منیرو روانی پور ازجمله نویسندگانی بودند که ایران را به دلیل وجودِ همین آشفتگیِ سیاسی ترک گفتند. عواملی که باعث مهاجرت این نویسندگان از ایران شد؛ چه چیزهایی بودند؟ اولین دلیل شاید ...
مانیفست انتخاباتی نامزد موتلفه
یک نشست خبری به تخلفات شهرداری واکنش نشان داد. به گزارش ایلنا او با بیان اینکه نسبت به تخلفات در شهرداری تهران حساسیت نشان دادم، افزود: در درجه اول به عنوان عضوی از مجمع تشخیص مصلحت نظام پیگیر تخلفات بوده ام و در روزهای اول سرکار آمدن شهردار تهران، او به منزل من آمد و با او صحبت کردم و خیرخواهش بودم و در اسفند 1393 به او گفتم که در شهرداری خلاف هایی صورت می گیرد که پاسخ داد دست روی دلم نگذار ...
منتقدان یا دلسوزان در سایه
همه می دانند نکته چی ذات و ماهیت اقتصادمحور دارد و به هیچ وجه آدم سیاسی نیست و طرفدار هیچ کس هم نیست بی رو دربایستی از همه دلخور است، اما بی آزار و اهل سکوت و خلوت نشینی است. فقط گه گاهی برای ابراز وجود یک مقاله ای یادداشتی می نویسد تا بگوید من هم زنده ام. می نویسم پس زنده ام. اما اخیراً برخی سایت ها و رسانه ها اخبار آنها را نگاه می کردم چنان اخباری یاس آلودی را مشاهده کردم که دلم به حال خودم ...
فداکاری و سخت کوشی 2 مرد روستایی در نجات کودک زنجانی از چنگال گرگ
2 مرد روستایی که موجب رهایی و نجات جان پسربچه 1/5 ساله زنجانی شده بودند از لحظات دلهره آور و سخت کوشی های خود در برابر گرگ گرسنه گفتند. به گزارش ایرنا، این 2 مرد با فداکاری خود توانستند پس از تعقیب و گریز طولانی بالاخره گرگ را تسلیم خود کنند و با نجات کودک از دست این حیوان وحشی و درنده، مادر هراسان و چشم به راه را شاد و مسرور سازند. سیدعلی موسوی گفت: نزدیک درب منزل مشغول پاک کردن ...
هاشمی طبا: می خواهم بمانم و تا آخر باشم
...> آقای ظریف گفتند با آقای روحانی دور بعد کار نمی کنند فکر می کنید با شما کار کنند؟ من می پسندم؛ می گویند کسی رفت خواستگاری دختر شاه گفت 50 درصد حل است، الان برای من هم که آقای ظریف را می پسندم 50 درصد حله. از دیدار اصلاح طلب ها با مقام معظم رهبری خبری نگرفتید؟ نه خبری نگرفتم. من تماس سیاسی با کسی ندارم. در کارگزاران نیستم کاملا مستقل شدم و همیشه اینطور بودم. ...
یک گناه کوچولو !
نگران نباش ، صبر کن خوشی ها که اومد برو حالشو ببر ! پیرزن : ننه جون فالتو حروم کردی ، همین مش عباس خوب بشه بتونه کارگری کنه، برای ما بسه،ناخوشی دست از سرمون برداره ، خوشی نمیخوایم ! حالا من که پول ندارم بهت بدم ، ولی اگه بخوای یه چایی واست بریزم ! ( پیرزن دستش را به سمت فلاسک چای می برد) پسرک فال فروش: فال فدای سرت ننه جون ، حرومم نشد، الان میرم برای یه دختر و پسر فال عشقولانه ...
نکاتی از ماجرای هانی: تحلیل تاسف برانگیز
نوروزی و خانواده محترم رجبی و بهانه های تموم نشدنی دیگه نبود شک نکنید که از هزاران سوراخ دیگه وارد میشدن و با ادبیات یگانه و سرشار از تنگ نظری خودشون به باز کردن گره های کور شخصی خودشون میپرداختن. درسته که بین جماعت تک چرخ بد نامی بهتر از گم نامی هست ولی جمله ای هست که میگه جلوی قاضی و ملق بازی!!! اخه با اجازتون ما سالهاست این اشک تمساح و قمپز در کردن جماعت اُمل رو دیدیم دیگه به قول معروف مار خوردیم ...
داوران فجر فیلم ما را دوست نداشتند
آن می گفتم بلند شوید، بلند می شدند. می گفتم بنشینید، می نشستند. می گفتم برویم می آمدند. اینها بخشی از آن لذت بازیگری است که همین تخیل است. خیلی جاها تخیل به داد من می رسد و می دانید که تخیل اکتسابی است و قرار نیست آن را داشته باشید. باید دائم به آن خوراک بدهید. در ایستاده در غبار واقعا 60، 70 درصد بازی من از تخیلم ناشی می شد. خودم را در موقعیت قرار می دادم. عصبانیت ها و تمام اینها واقعی واقعی بود ...
خاطرات جاسوس آمریکا از روز مبادله
این پاسخ مثبت هم این بود که من از سویی دلم می خواست هرچه بیشتر توجه و احترام کارلی نسبت به خودم را جلب کنم و از سوی دیگر احساس می کردم و به شدت افتخار می کردم که برای جاسوسی به نفع غرب برگزیده شده ام. به خودم گفتم: حالا دیگر تو جیمز باند آمریکایی ها هستی و این احساسی احمقانه و جنون آمیز بود. در ماه سپتامبر یک دوره فشرده جاسوسی را در پلاتنزه مجارستان گذراندم. یک دستگاه رادیوی گروندیک ...
اسراری از زبان حضرت امام موسی بن جعفر علیهما السلام در مورد آخرین منبر رسول الله (صلی الله علیه و آله و ...
صلی الله علیه و آله امر کردند که ابوبکر با مردم نماز گزارد سپس عمر؟! حضرت قدری مکث نموده سر خود را به زیر انداخته و پس از آن گفتند: این طور نیست که مردم می گویند ولیکن تو ای عیسی در امور بسیار بحث می کنی و تا مطلب بر تو روشن نشود دست برنمی داری! عیسی می گوید: من گفتم: پدر و مادرم فدایت شود من از تو سؤال می کنم حقیقت امر را از آنچه که برای دین من منفعت دارد، چرا که نگرانم از آنکه گمراه شوم از روی ...
سیره سیاسی امام کاظم(ع) الگویی برای شیعیان
بپرهیزی آنگاه حضرت موسی بن جعفر (ع) کیسه ای که محتوی صد و پنجاه دینار بود به او داد، محمّد گرفت باز کیسه دیگری که محتوی صد و پنجاه دینار بود داد گرفت برای مرتبه سوم کیسه صد و پنجاه دیناری دیگری را به او داد. سپس دستور داد هزار و پانصد درهمی که موجود داشت به او بدهند من این همه پول را زیاد انگاشتم و به موسی بن جعفر (ع) عرض کردم فرمود این قدر دادم تا بیشتر دلیل داشته باشم که من صله رحم کردم و او قطع ...
بسته خبر شنبه 02 اردیبهشت ماه 1396
:30] [ Photo ] حجت الاسلام رئیسی در سنگر رزمندگان همدانی؛ نفر دوم از سمت چپ ✅ @safir_channel شبکه خبری سفیر, [20.04.17 12:42] [ Photo ] فیلم سینمایی ماه گرفتگی با موضوع اغتشاشات سال 88، در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، ناگهان از اکران کنار گذاشته شد ✅ @safir_channel شبکه خبری سفیر, [20.04.17 12:55] yon.ir/fXHYU حجت الاسلام ...
جک نیکلسون، یک کمالگرای مجنون
نقش جوکر در آن فیلم دارید؟ در همان دوران بازی در بتمن بود که متوجه شدم از نظر حرفه ای دچار نوعی سرگردانی شده ام. بتمن فیلم خیلی خوبی بود و نقش آفرینی در آن محشر بود اما دلم نمی خواست بعد از بازی در آن، در قالب شمایل خل وچلِ جوکر باقی بمانم. به گمانم در تنهایی کلاه خودم را قاضی کردم و بی پرده وضعیت ام را سبک و سنگین کردم. آن وقت تصمیم گرفتم که دلم نمی خواهد مردم به چشم یک احمق به من نگاه ...
دهه هفتادی بود اما هیچ شباهتی به بیشتر هم سن وسال های خودش نداشت و شاید همین تفاوت و انتخاب راه بود که ...
را نشان داد و گفت وقتی شهید شدم، من را آنجا دفن کنید. من حرفش را جدی نگرفتم. نمی دانستم که آن لحظه شنونده ی وصیت پسرم هستم و روزی شاهد تدفین او در آن حیاط می شوم. من بهت زده شده بودم و فکر و روان من را با این حرفش به هم ریخت. خیلی ناراحت شدم و گریه می کردم.با خودم گفتم شب برای این کار دعوایش می کنم، اما به قدرت خدا فراموش کردم تا سال بعد زمانی که پیکرش را وارد ایران کردند و به ما گفتند شهید وصیت ...
مژه هایی که سفید شد
سیدمحمود سعیدی ابراهیمی محمود می دانست که تشنه شهید می شود. خانواده و دوستانش می گفتند که چند بار این موضوع را گفته بود. آن روز نمی دانم چرا به رغم مسئولیت بالایش، آمد تا در پرکردن گونی های خاک و سنگرسازی کمک کند. آتش دشمن هم می بارید. ناگهان رو کرد به من و گفت: من خیلی تشنه ام؛ ممکن است برایم آب بیاوری؟... تعجب کردم که برای اولین بار کار را به فرد دیگری می دهد. رفتم تا آب بیاورم که انفجاری ...
دیدار با رهبر معظم انقلاب به روایت متفاوت
صحبت کردند و شما چه گفتید؟ سلگی : ایشان به بنده لطف کردند حالم را پرسیدند و گفتند" از صبوری شما خیلی شنیده ام" راستش من حالم دگرگون بود. بدون اینکه بخواهم از جایم بلند شدم به سمت ایشان رفتم عبایشان را گرفتم و بوسیدم و چون سرم بعد از جراحی خیلی درد می کرد عبای ایشان را به سرم کشیدم از آن روز دیگر سردرد ندارم. تسنیم: و دیگر چه؟ سلگی : ( با خنده) مدام دلهره داشتم که ...
امام موسی کاظم (ع)؛ چراغ هدایت و کشتی نجات است
بویژه از ناحیه شیعیان ایجاد شد ومردم در همه جا از آن سخن می گفتند. هارون ، شرایط را خطرناک دید؛ از این رو برای آنکه پرونده زندگی امام (ع ) را برای همیشه ببندد و این خطر را از سر راه خود بردارد، طی نامه ای محرمانه ، عیسی را ماءمور کرد آن حضرت را به قتل برساند..(247) عیسی پس از مشورت با یاران نزدیک خود، به درخواست هارون پاسخ ردّ داد و در جواب نامه او نوشت : (من در طول مدت بازداشت موسی بن جعفر ...
مصطفی کلید مشکلات اهالی محله بود/مفتخرم که مادر شهید هستم
بدانم مصطفی به خوابم می آید و می داند اینها را برایش داده ام، می دهم.خوابیدم و بعد از چند شب این خواب را دیدم که دری باز شد و پشت در باغی بود. مصطفی از وسط باغ آمد و لحافی که من برایش داده بودم روکش سبز داشت و او در خواب سر چمن های باغ را گرفت و زیر چمن ها آرام گرفت. در خواب برایم اینطور تعبیر شد که انگاری همان لحافی است که برای خیرات برایش دادم. صدایم کرد مادر و من هم بلند گفتم بچه ها بیایید مصطفی ...